نام پژوهشگر: نادر حاجلو
فاطمه امامی نادر حاجلو
چکیده : پیش زمینه و هدف:سازمانها به عنوان یکی از ارکان حیاتی هر کشور به حساب می آیند و کار در آنها مستلزم شرایط و نظم و ترتیب خاص است،داشتن تعهد سازمانی به تعالی سازمان کمک خواهد کرد.هدف این تحقیق بررسی رابطه ی تعهد سازمانی با متغیرهایی چون استرس شغلی،خلاقیت سازمانی و انگیزش پیشرفت در کارکنان غیر پزشکی بیمارستانهای شهر تبریز است. مواد و روش ها : روش انجام پژوهش ، توصیفی-همبستگی است.جامعه ی آماری نیز کارکنان غیر پزشکی بیمارستانهای تبریز بود.که از این جامعه بطور تصادفی دو بیمارستان امام رضا و شهید قاضی طباطبایی انتخاب و 300 نفر از کارکنان بیمارستانهای مذکور برای مطالعه انتخاب شدند.برای ارزیابی متغیر ها از پرسشنامه های تعهد سازمانی مودای و پورتر،استرس شغلی وندردوف،خلاقیت تورنس و انگیزش پیشرفت استیرز و برون استین استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روشهای آمار توصیفی مثل فراوانی،درصد،میانگین و نیز از روشهای آمار استنباطی مثل آزمونهای معنی دار ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که بین تعهد سازمانی با خلاقیت سازمانی و انگیز پیشرفت رابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد.بین خلاقیت سازمانی و انگیزش پیشرفت نیزرابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد..همبستگی بین استرس شغلی با تعهد سازمانی،خلاقیت سازمانی وانگیزش پیشرفت منفی و معنی دار است. بین تعهد سازمانی و نوع استخدام نیز رابطه ی مثبت و معنی دار بدست آمد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه افزایش تعهد سازمانی باعث ارتقای کیفیت کار در سازمانهای کشور مخصوصا بیمارستانها است و از آنجاییکه افزایش خلاقیت سازمانی و انگیزش و پیشرفت و کاهش استرس شغلی با افزایش تعهد سازمانی کارکنان همراه است، تقویت انگیزه پیشرفت، اجازه ظهور خلاقیت، و برنامه های کاهش استرس، باید یطور جدی مدنظر مسئولان بیمارستانها قرار گیرد.
مرجان حقیقت گو نادر حاجلو
کمال گرایی به عنوان سبک شخصیتی ای در نظر گرفته می شود که در آن افراد برای انجام اعمال بدون نقص تلاش زیادی کرده و معیارهای بالایی را برای ارزیابی رفتار در نظر می گیرند این ویژگی دارای جنبه های مثبت و منفی است.پرسشنامه کمال گرایی چندگانه ی فراست ابعاد مثبت و منفی کمالگرایی را در شش بعد می سنجد. با توجه به شیوع فرسودگی شغلی در میان پرستاران به دلیل ویژگی های خاص این حرفه و رابطه ی خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت با ابعاد کمالگرایی و تاثیر آنها بر فرسودگی شغلی، در این پژوهش به بررسی ابعاد کمالگرایی ، فرسودگی شغلی ،خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت در 344 پرستار شهرستان رشت پرداختیم. روش نمونه گیری افراد مورد مطالعه تصادفی خوشه ای بود.برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کمالگرایی با انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد ولی بین کمالگرایی وفرسودگی شغلی رابطه ی معنی داری مشاهده نشد، همچنین انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی با فرسودگی شغلی رابطه ای منفی و معنی دار دارندو انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی رابطه ی مثبت و معناداری با هم دارند. نتایج تحلیل رگرسیون هم نشان داد که انگیزش پیشرفت و فرسودگی شغلی کمالگرایی را پیش بینی می کنندبنابراین در این پژوهش انگیزش پیشرفت وخودکارآمدی متغیرهایی هستند که با کمالگرایی در جهاتی همسو و با فرسودگی در جهت خلاف آن حرکت می کنند پس افزایش آنها(انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی )می تواند در کاهش فرسودگی شغلی نقش داشته باشد.
علی صادقیان ناصر صبحی قراملکی
چکیده : هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روانی و نقش آنها در تبیین استرس شغلی معلمان بوده است . روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد . جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان شهرستان ملکان می باشد . نمونه پژوهش 200 نفر شامل 116 نفر مرد و 84 نفر زن می باشد که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . ابزارهای اندازه گیری پژوهش عبارت بودند از : پرسشنامه استرس شغلی کریاکو و ساتکلیف ، هوش هیجانی سیبر یا شرینگ و پرسشنامه سلامت عمومی (ghq) . داده ها توسط روش های آماری توصیفی(توزیع فراوانی ، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (همبستگی پیرسون ، tمستقل ، آزمون آنالیز واریانس یک راهه , و تحلیل رگرسیون گام به گام ) تحلیل شد . نتایج نشان داد بین هوش هیجانی و سلامت روانی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد . بین هوش هیجانی و مولفه های آن با استرش شغلی رابطه منفی معنی دار وجود دارد . بین سلامت روانی و استرس شغلی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد . بین زیر مقیاس های سلامت روانی با استرس شغلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد . نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هوش هیجانی و سلامت روانی به طور معنی داری استرس شغلی معلمان را پیش بینی می کنند . این دو متغیر با هم 82 درصد از تغییرات استرس شغلی معلمان را پیش بینی می کنند . همچنین نتایج تحلیل نشان داد که مولفه های سلامت روانی و هوش هیجانی در پیش بینی استرس شغلی نقش معنی داری دارند . از بین این مولفه ها ، اضطراب بیشترین نقش را در پیش بینی استرس شغلی دارد و به تنهایی حدود 61 درصد از تغییرات استرس شغلی را تبیین می کند . بعد از این مولفه ، مولفه های خود کنترلی ، اختلال در کارکرد اجتماعی ، جسمانی کردن ، مهارت اجتماعی ، افسردگی و خودآگاهی به ترتیب نقش بیشتری در پیش بینی استرس شغلی معلمان دارند و اثرشان معنی دار است .پس برای کاهش دادن استرس شغلی ما باید اضطراب ، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی و جسمانی کردن را کاهش داده و خود کنترلی ، مهارت اجتماعی و خودآگاهی را افزایش دهیم.
معصومه شهسوار کله سر ناصر صبحی قراملکی
اگرچه تدریس به دلیل توسعه منابع انسانی امری پاداش دهنده است ،اما فشارهای روانی ویژه ای را ایجاد می کند که منجر به فرسودگی شغلی می شود. فرسودگی شغلی عبارت است از خستگی عاطفی،مسخ شخصیت و فقدان کارایی شخصی در کار. هدف این پرهش تعیین میزان فرسودگی شغلی در میان اساتید دانشگاه و معلمان مدارس و بررسی رابطه فرسودگی شغلی با هوش هیجانی و پنج عامل بزرگ شخصیتی در بین آنها می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است . جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه اعضاء هیأت علمی دانشگاه های استان اردبیل و دبیران مقطع متوسطه این استان که در سال تحصیلی 89-88 اشتغال دارند. نمونه پژوهش250 نفر شامل 121 نفر مرد و129 نفر زن می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند .ابزار پژوهش عبارت بودند از :پرسشنامه ی فرسودگی شغلی مسلش ،پرسشنامه ی هوش هیجانی برادبری و پرسشنامه ی نئو فرم کوتاه مک کرا و کاستا . داده ها توسط روش های آماری توصیفی(توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (همبستگی پیرسون، tمستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه ) تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرسودگی شغلی اساتید و معلمان در سطح خفیف بوده وهیچ تفاوت معنی داری بین موقعیت شغلی و فرسودگی شغلی وجود ندارد .نتایج همچنین نشان داد که بین هوش هیجانی و مولفه های آن (خودآگاهی ،خودمدیریتی،مدیریت روابط) با فرسودگی شغلی رابطه منفی معنی دار وجود دارد و بین آگاهی اجتماعی وفرسودگی شغلی رابطه معنی دار به دست نیامد.در رابطه با پنج عامل بزرگ شخصیتی نتایج نشان داد که روان رنجوری با فرسودگی شغلی رابطه مثبت داشته و برون گرایی،مقبولیت و وظیفه شناسی رابطه ی منفی معنی داری با فرسودگی شغلی دارد .در مورد مولفه گشودگی و فرسودگی شغلی رابطه معنی دار به دست نیامد.تجزیه و تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که روان رنجوری نقش معنی داری در پیش بینی فرسودگی شغلی برعهده دارد .تفاوت جنسیتی معنی داری بین دو جنس از نظر فرسودگی شغلی وجود نداشت. اصطلاحات کلیدی : فرسودگی شغلی ،هوش هیجانی ،پنج عامل بزرگ شخصیتی
حسین بهرامی رضاقی نادر حاجلو
هدف این پژوهش عبارت بود از تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی، عزت نفس، و کیفیت زندگی با تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش. بدین منظور نمونه ای با حجم 141 نفر از کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهرستان قم انتخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش ویژگی های شخصیتی از پرسشنامه شخصیتی آیزنک ( epq )، برای سنجش عزت نفس از پرسشنامه عزت نفس آیزنک ( esq )، برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه کیفیت زندگی ( sf-36 )، و برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه تعهد سازمانی ( ocq ) استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی ( برونگرایی ) و تعهد سازمانی، بین عزت نفس و تعهد سازمانی، بین کیفیت زندگی و تعهد سازمانی، بین ویژگی های شخصیتی و عزت نفس، بین ویژگی های شخصیتی و کیفیت زندگی و بین کیفییت زندگی و عزت نفس رابطه معناداری وجود دارد. در نتیجه میتوان گفت که افراد برونگرایی که دارای عزت نفس بالا و کیفیت زندگی مطلوبتری هستند تعهد بیشتری نسبت به افراد دیگر دارند و همچنین افراد باثبات و برونگرا دارای کیفیت زندگی مطلوبتر و عزت نفس بالاتری هستند. نتایج این تحقیق حاکی از ارتباط معنی دار و مهم عوامل روان شناختی و شخصیتی با تعهد سازمانی است. لذا مدیران سازمانها باید برای افزایش تعهد سازمانی کارکنان به وضعیت روان شناختی آنها توجه کنند.
سعیده نوری نادر حاجلو
چکیده: هدف این مطالعه بررسی رابطه بین خلاقیت، وظیفه شناسی، نگرش ها و جنبه های انگیزشی زمان با مدیریت زمان بود. روش انجام پژوهش، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که در این پژوهش به طور تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 304 (154 دختر، 150 پسر) نفر از دانشجویان برای مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه مدیریت زمان بارلینگ، کلوی و چونگ، مقیاس شخصیت خلاق گوگ، خرده مقیاس وظیفه شناسی پرسش نامه پنج عاملی نئو، مقیاس کنترل ادراک شده از زمان کلاسنز و همکاران، خرده مقیاس سرسختی مقیاس سبک های زمان یوسونیر و والت- فلورنس، خرده مقیاس ترجیح سازماندهی مقیاس رفتار مدیریت زمان ماکان و همکاران، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی مانند (میانگین و انحراف معیار) و روش مدل یابی علّی از نوع تحلیل مسیر، استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیریت بهتر زمان از طریق نمرات بالاتر خلاقیت، وظیفه شناسی، سرسختی، کنترل ادراک شده از زمان و ترجیح سازماندهی پیش بینی می شود. همچنین، خلاقیت از طریق سرسختی، کنترل ادراک شده از زمان و ترجیح سازماندهی بر مدیریت زمان اثر می گذارد و وظیفه شناسی نیز از طریق سرسختی و ترجیح سازماندهی در مدیریت زمان نفوذ دارد. از آنجا که مدیریت بهتر زمان باعث ارتقای کیفیت زندگی در تمام جنبه ها می شود، لذا شناسایی و کنترل متغیرهای موثر در مدیریت زمان، می تواند مدیریت زمان را بهبود بخشیده و در بالا بردن کیفیت زندگی در تمامی زمینه ها به افراد کمک کند.
خدیجه عظیمی نیا نادر حاجلو
چکیده: هدف این مطالعه بررسی رابطه صفات شخصیتی وخلاقیت با استفاده از موسیقی در زندگی روزمره بود. روش انجام پژوهش، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بود که در این پژوهش به طور تصادفی خوشه ای 300 (252 دختر، 48 پسر) نفر از دانشجویان برای مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه موسیقی چاموره- پرمیوزیک و فورنهم(2007)، خرده مقیاس نوروتیسم، برون گرایی و گشودگی به تجربه پرسشنامه پنج عاملی نئو( neoff،کاستا و مک کری، 1992) ، مقیاس شخصیت خلاق گوگ(1979)استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی مانند (میانگین و انحراف معیار) و روش مدل یابی علّی از نوع تحلیل مسیر، استفاده شد. نتایج نشان داد که افرادی که در نوروتیسم بالاتر بودند از موسیقی بیشتر استفاده احساسی می کردند، افرادی که در برون گرایی بالاتر بودند، استفاده زمینه ای بیشتری از موسیقی می کردند، وافرادی که در گشودگی به تجربه بالاتر بودند، ازموسیقی استفاده شناختی می کردند.طبق پیش بینی خلاقیت با استفاده شناختی از موسیقی ارتباط داشت.همچنین خلاقیت از طریق گشودگی به تجربه بر استفاده شناختی از موسیقی تاثیر دارد.در پایان نتیجه می گیریم که ویژگی های شخصیتی وخلاقیت بر نوع استفاده از موسیقی در زندگی روزمره افراد تاثیر دارد.
سمیه باقری نادر حاجلو
چکیده:دانشگاه ها یکی از ارکان حیاتی هر کشور به حساب می آیند و دانشجویان مهمترین سرمایه انسانی کشورها می باشند که باید عوامل ایجاد کننده رکود در آن ها شناسایی و رفع گردد. هدف این تحقیق بررسی رابطه به تعویق انداختن با متغیرهایی چون کمال گرایی ، خودکارآمدی، استرس و وظیفه شناسی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی است.روش انجام پژوهش، توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 90- 89 است. از این جامعه آماری تعداد 204 دانشجوی دختر و پسر(که برای مطالعات مدل یابی علی حجم مطلوبی می باشد) بطور تصادفی خوشه ای انتخاب شد. برای ارزیابی متغیر ها از پرسشنامه های به تعویق انداختن لای- کمال گرایی هویت و فلت- خودکارآمدی اسکوارتز و جروسالم- بعد وظیفه شناسی پرسشنامه نئو فرم کوتاه، مک کری و کاستا مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده،از روش مدل یابی علی (از نوع تحلیل مسیر)، استفاده شد.تحلیل داده ها نشان داد که بین به تعویق انداختن با کمال گرایی جامعه مدار رابطه مثبت، اما معنی دار نیست، بین به تعویق انداختن و استرس رابطه مثبت و معنی دار است. بین به تعویق انداختن با خودکارآمدی و وظیفه شناسی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین بین کمال گرایی و استرس رابطه مثبت و معنی دار است. بین استرس با خودکارآمدی و وظیفه شناسی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد.با توجه به اینکه کاهش استرس و تعدیل کمال گرایی و همچنین افزایش خودکارآمدی و وظیفه شناسی موجب کاهش به تعویق انداختن می شود. پس باید برنامه هایی جهت کاهش به تعویق انداختن در سطح دانشگاه ها تهیه و اجرا شود و متغیر های مغایر با به تعویق انداختن در دانشجویان تقویت شود.
ژیلا نیازی میرک ناصر صبحی قراملکی
چکیده : هدف این مطالعه بررسی رابطه ی بین سبک های هویت، شادکامی و کیفیت زندگی دانش آموزان دبیرستان های شهر مشگین شهر بوده است. روش انجام پژوهش، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دبیرستانی مدارس مشگین شهر بود که در این پژوهش به طور نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای،350 نفر (169پسر، 181 دختر) از دانش آموزان برای مطالعه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه سبک های هویت (isi ,6g؛ برزونسکی)، شادکامی آکسفورد (ohi؛ آرگایل و لو) و کیفیت زندگی (sf36؛ مک هورنی و وار) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار ،آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک هویت هنجاری و اطلاعاتی با کیفیت زندگی رابطه معناداری دارد ولی تنها سبک هویت هنجاری توانست کیفیت زندگی را پیش بینی کند، همچنین دو سبک اطلاعاتی و هنجاری با شادکامی رابطه معنا دار داشته، و می توانند آن را پیش بینی کنند در نهایت سبک های هویت 11درصد از شادکامی و تنها 6 درصد از کیفیت زندگی را پیش بینی کرد. در کل یافته ها نشان می دهد که سبک های هویت، تا حدودی می تواند میزان شادکامی یا کیفیت زندگی را پیش بینی کند ولی سهم سایر متغیرهای تاثیر گذار، بیشتر می باشد بنابراین با شناسایی سایر عوامل تاثیر گذار، می توان شادکامی یا ابعاد کیفیت زندگی را در راستای ارتقای سلامت روان تغییر داد.
عیسی محمدی نادر حاجلو
هدف پژوهش حاضر، بررسی آزمایشی تأثیرکمال گرایی بر روی تجربه ی شرم، گناه، غرور و عزت نفس در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. در پژوهش حاضر 80 نفر آزمودنی شرکت داشتند. در جمع آوری داده های پژوهش ابتدا مقیاس کمال گرایی تری-شورت و همکاران (1995) جهت انتخاب کمال گرایان سالم و ناسالم استفاده شد و پس از تشخیص افراد به عنوان کمال گرای سالم و ناسالم، از مقیاس عاطفه خودآگاهی (tosca، 2000) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1995) برای پیش آزمون استفاده شد. سپس از صفحه انگیزش چندگانه (mmg) برای دستکاری آزمایشی استفاده شد و در نهایت برای پس آزمون از مقیاس حالت شرم و گناه (ssgs، 1994) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. داده های بدست آمده از طریق روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی lsd مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمال گرایان سالم کمتر از کمال گرایان ناسالم احساس شرم و گناه می کنند و بیشتر احساس غرور و عزت نفس می کنند (012/0>p). همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که اثر پسخوراند شکست در متغیرهای شرم، گناه، غرور برای کمال گرایان سالم و ناسالم معنی دار نبود (05/0<ps ) ولی برای عزت نفس این اثر معنی دار بود(05/0ps< ) و اثر پسخوراند موفقیت در غرور معنی دار بود(05/0ps< ) ولی در عزت نفس معنی دار نبود (05/0<ps ). این نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایان ناسالم پس از دریافت پسخوراند شکست، شرم و گناه بیشتری را نسبت به کمال گرایان سالم تجربه نکردند و غرور شان نیز پایین نیامد (05/0<ps) ولی عزت نفس کمتری را تجربه کردند (05/0ps< ) و همچنین پس از دریافت پسخوراند موفقیت، غرور کمال گرایان سالم بیشتر از کمال گرایان ناسالم بود (05/0ps< ) ولی در عزت نفس تفاوت چندانی نداشتند(05/0ps> ). بنابراین در حالت کلی نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایان سالم – خواه در صورت دریافت پسخوراند خواه در صورت عدم دریافت پسخوراند- غرور و عزت نفس بیشتر و شرم و گناه کمتری نسبت به کمال گرایان ناسالم تجربه می کنند.
صیاد زادیونسی ناصر صبحی قراملکی
هدف این تحقیق بررسی ارتباط اشتیاق شغلی با پنج عامل بزرگ شخصیتی و سلامت روانی دبیران شهرستان نیر بود. برای این منظور تعداد 116 نفر(53مرد، 63 زن) از دبیران شهرستان نیر (کل دبیران) انتخاب شدند. برای بررسی ویژگی¬های شخصیتی از پرشسنامه فرم کوتاه و 60 سوالی neo، سلامت روانی از پرسشنامه 28سوالی سلامت عمومی گلدبرگ (ghq) و اشتیاق شغلی از پرسشنامه 17 سوالی مقیاس اشتیاق شغلی دانشگاه اوترخت (uwes) استفاده شد. برای تحلیل داده¬ها از روشهای آماری فراوانی، توزیع، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معنی داری بین ویژگی¬¬های شخصیتی وجدانی بودن، نوروتیسیسم، برونگرایی، دلپذیری با اشتیاق شغلی وجود دارد، همچنین سلامت روانی با اشتیاق شغلی، سلامت روانی با قدرت، تعهد، جذب، رابطه معنی دار نشان داد.
هانا پزشکی نادر حاجلو
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه شادکامی، سرسختی روانشناختی و هیجان خواهی در ورزشکاران رزمی، غیر رزمی و افراد غیر ورزشکار است. روش پژوهش از نوع همبستگی و علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل ورزشکاران رشته های رزمی و غیررزمی و افراد غیر ورزشکار زن و مرد، ساکن در شهرستان های سنندج و اردبیل در سال 1390 و با محدوده سنی 20الی 40سال می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر نیز شامل 280 نفر از ورزشکاران رزمی و غیر رزمی و افراد غیر ورزشکار از هردو جنس است.که بصورت روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه شادکامی آکسفورد، مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز و مقیاس هیجان خواهی آرنت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل ممیز و t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شادکامی، سرسختی روانشناختی و هیجان خواهی افراد ورزشکار بیشتر از افراد غیر ورزشکار است. هم چنین بین ورزشکاران رزمی و غیر رزمی از نظر هیجان خواهی تفاوت معنی داری وجود دارد، اما از نظر شادکامی و سرسختی روانشناختی بین ورزشکاران رزمی و غیر رزمی تفاوت معنی داری وجود نداشت. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت ورزش و انجام فعالیت های بدنی عاملی برای ایجاد شادکامی و تخلیهء هیجان های افراد محسوب می شوند و شیوه ای برای رهایی از فشارهای زندگی می باشد
کریم بابایی نادینلویی ناصر صبحی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت زمان بر اهمالکاری، خودکارآمدی و مدیریت زمان تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان که در مدارس شهرستان تبریز در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند، و نمونه پژوهش حاضر به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفت و بعد 70 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند و هر دو گروه پرسشنامه های اهمالکاری، خودکارآمدی و مدیریت زمان تحصیلی را پر کردند (پیش آزمون) و بعد از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش طی 10 جلسه 5/1 ساعته در جلسات آموزش مهارت های مدیریت زمان شرکت کردند و تمرین مربوط را انجام دادند. پس از تمام جلسات، هر دو گروه با پرسشنامه های فوق ( پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند. بعد از جمع آوری اطلاعات، داده ها با روش مانکوا با برنامه کامپیوتری spss تحلیل شدند و نتایج زیر حاصل گردید: آموزش مهارت های مدیریت زمان اهمالکاری را کاهش و خودکارآمدی و مدیریت زمان تحصیلی را افزایش می دهد. مهارتهای مدیریت زمان کارایی و عملکرد افراد را از طریق تنظیم اهداف، الویت بندی، و ایجاد یک جدول مناسب برای انجام تکالیف افزایش می دهد و این خود باعث کاهش فشار و افزایش کنترل بیشتر روی کارها می شود. این فواید حاصله از مدیریت زمان بر پیشرفت تحصیلی موثر است و چون کارآمدی با تجارب موفقیت آمیز افزایش می یابد پس پیشرفت تحصیلی فوق خودکارآمدی دانش آموزان را بالا برده و همان طور که ثابت شده افراد با خودکارآمدی بالا مقاومت بیشتری در برابر تکالیف سخت دارند و کارها را به طور کامل انجام می دهند و از اهمالکاری به دورند پس مدیریت زمان می تواند باعث بهبود خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی شود و اهمالکاری را کاهش دهد.
ربابه عامل هوشمند نادر حاجلو
اشتیاق شغلی به عنوان حالت ذهنی مثبت و خوشایند مرتبط با کار تعریف می شود که شامل سه بعد قدرت، تعهد و جذب می باشد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه ابعاد شخصیت هگزاکو (hexaco) با اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف در بین دبیران می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دبیران مقطع دبیرستان استان اردبیل که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تدریس بودند. نمونه شامل 280 نفر (142 نفر زن و 138 نفر مرد) می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ابعاد شخصیت هگزاکو (60 آیتمی)، پرسشنامه اشتیاق شغلی (17 آیتمی) و پرسشنامه جهت-گیری هدف معلم (16 آیتمی). داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد صداقت-تواضع، برون گرایی، توافق پذیری، باوجدان بودن و گشودگی به تجربه و اشتیاق شغلی رابطه مثبت و معناداری دارد. بعد تهییج پذیری با اشتیاق شغلی رابطه معناداری نشان نداد. همچنین ابعاد صداقت-تواضع، برون گرایی و گشودگی به تجربه با جهت گیری هدف رابطه مثبت و معناداری داشتند ولی ابعاد تهییج پذیری، توافق پذیری و باوجدان بودن با جهت گیری هدف رابطه معناداری نشان نداد. نتایج رگرسیون نشان داد که اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف از روی ابعاد شخصیت هگزاکو قابل پیش بینی است. به طوری که می توان گفت که به ترتیب سهم متغیرهای برون گرایی، گشودگی به تجربه و باوجدان بودن در پیش بینی اشتیاق شغلی و سهم متغیرهای صداقت-تواضع، برون گرایی به ترتیب در پیش بینی جهت گیری هدف معنادار است. رابطه مثبت و معناداری بین اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف یافته شد. نتایج نشان داد که اشتیاق شغلی در میان زنان بیشتر از مردان است اما از نظر جهت گیری هدف تفاوتی میان دو جنس مشاهده نشد. بنابراین این پژوهش نشان داد که بین ابعاد شخصیتی هگزاکو با اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف رابطه معناداری وجود دارد.
آرزو فرجیان فرد مقدم نادر حاجلو
هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی فوبی اجتماعی براساس هوش هیجانی ، مهارت های اجتماعی، عزت نفس و کمرویی است. روش پژوهش از نوع همبستگی و علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی ، ساکن در شهرستان زنجان در سال 1390 می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر نیز شامل 300 نفر از دانش آموزان هر دو جنس است. که بصورت روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه فوبی اجتماعی کانور، مقیاس هوش هیجانی برادبری و گدیوز، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و مقیاس کمرویی چیک و باس می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی، مهارت اجتماعی، عزت نفس و کمرویی با فوبی اجتماعی ارتباط معناداری دارند. یعنی هرچقدر هوش هیجانی، مهارت اجتماعی، عزت نفس بالاتر باشند، میزان ابتلاء به فوبی اجتماعی پایین تر است و هرچقدر کمرویی بالاتر باشد، درصد ابتلاء افراد به فوبی اجتماعی بالا می رود. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که افرادی که توانایی تنظیم هیجانات و برقراری روابط اجتماعی مناسب را دارند، به خود و ویژگی های خود ارزش قائل هستند و گوشه گیر نیستند، احتمال اینکه این افراد به فوبی اجتماعی مبتلاء بشوند، بسیار کم است.
قادر حاتمی قره خانبیگلو ناصر صبحی قراملکی
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس،ابراز وجود و روابط بین فردی در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد.روش تحقیق: این مطالعه تجربی، به صورت پیش آزمون- پس آزمون همرا با گروه کنترل در سال تحصیلی 91-1390 انجام شد.تعداد 80 دانشجو به شیوه تصادفی ساده از بین دانشجویان شرکت کننده در گارگاه آزمایشی در دو گروه آزمایش و کنترل(40 دانشجو برای هر گروه)انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند.به منظور ارزیابی متغیر ها، قبل و بعد از آموزش از آزمون عزت نفس روزنبرگ،ابراز وجود شیرینگ و زیر مقیاس روابط بین فردی برادبری و گریوز استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss و آزمون مانکوا در سطح معنی داری 05/0> pتجزیه و تحلیل شدند.یافته ها:آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش عزت نفس،ابراز وجود و روابط بین فردی در بین دانشجویان گردید،اما این تاثیر در گروه کنترل مشاهده نشد.نتیجه گیری: می توان از آموزش مهارت های زندگی به عنوان روشی در جهت افزایش عزت نفس،ابراز وجو و روابط بین فردی در بین دانشجویان استفاده کرد.
حامد رستمی ثمرین ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه انگیزه پیشرفت با شوخ طبعی و خوش بینی در میان دانشجویان می باشد. به این منظور، 300 نفر(165 نفر دختر و 135 نفر پسر) از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده، و به پرسشنامه های انگیزه پیشرفت هرمنس (amq)، سبک های شوخ طبعی رف (hsq) و سبک های اسنادی پیترسون (asq) پاسخ دادند. سپس، داده های پژوهش، با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که: (1) بین انگیزه پیشرفت با شوخ طبعی دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد، (2) بین انگیزه پیشرفت با خوش بینی دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری به دست آمد، (3) بین میزان انگیزه پیشرفت دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد؛ انگیزه پیشرفت پسران دانشجو بیشتر از دختران دانشجوست، (4) بین میزان شوخ طبعی دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری دیده نشد، (5) بین میزان خوش بینی دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری به دست نیامد و (6) تنها، متغیر خوش بینی است که انگیزه پیشرفت را تبیین می کند، و متغیر شوخ طبعی، قابلیت تبیین انگیزه پیشرفت را ندارد.
نسیم پیرنبی خواه نادر حاجلو
چکیده: هدف این مطالعه بررسی رابطه صفات شخصیتی و هوش هیجانی با استفاده از موسیقی در زندگی روزمره بود. روش انجام پژوهش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که نمونه ای 300 (150 دختر، 150 پسر) نفری از دانشجویان به صورت تصادفی خوشه ای برای این مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه موسیقی چاموره_ پرمیوزیک و فورنهم (2007) پرسشنامه پنج عاملی نئو ( neoff، کاستا و مک کری، 1992) و هوش هیجانی برادبری و گریوز استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد روان رنجور خو از موسیقی بیشتر استفاده احساسی می کردند، افرادی که در وظیفه شناسی بالاتر بودند از موسیقی استفاده شناختی می کردند، افرادی که هوش هیجانی بالا داشتند از موسیقی بیشتر استفاده شناختی می کردند و افرادی که درتوافق پذیری بالاتر بودند از موسیقی استفاده شناختی و پس زمینه ای می کردند. در پایان نتیجه می گیریم که ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی میتواند بر نوع استفاده از موسیقی در زندگی روزمره افراد تاثیر داشته باشد.
خدیجه عیوضی نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مدیریت استرس، مدیریت زمان و خودکارآمدی در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان هیر بود. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل هستند. نمونه شامل40 دانش آموز دختر می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است. ابزار پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه مهارت های مقابله با استرس بیلگینز و موس ، پرسشنامه مقیاس باورهای خودکارآمدی عمومی شوارترز وجروسلم ، پرسشنامه مدیریت زمان بارلینگ و همکارانش و پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز. داده ها با استفاده از روش مانکوا و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد افرادی که در دوره آموزشی هوش هیجانی شرکت می کنند بیشتر از افرادی که در این دوره شرکت نمی کنند، زمان و استرس خود را مدیریت می کنند و خودکارآمدی بیشتری دارند. همچنین مدیریت زمان با مدیریت استرس؛ مدیریت استرس با خودکارآمدی و مدیریت زمان با خودکارآمدی رابطه مثبت و معناداری داشتند. نتایج رگرسیون نشان داد که مدیریت استرس و خودکارآمدی از روی مولفه های هوش هیجانی قابل پیش بینی است. ولی مدیریت زمان را نمی توان از روی مولفه های هوش هیجانی پیش بینی کرد. یافته ها نشان دادند که 26درصد تغییر در خودکارآمدی و 36 درصد تغییر در مدیریت استرس توسط مولفه های هوش هیجانی تبیین می شود.
سکینه محمدی اردی ناصر صبحی قراملکی
با توجه به اینکه سازگاری یکی ازارکان سلامت روان بوده و مورد توجه بسیاری از پژوهشگران است،پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش مهارتهای زندگی برمیزان سازگاری اجتماعی کودکان پیش دبستانی انجام پذیرفت. به این منظور پس ازانتخاب تصادفی یکی از مراکز پیش دبستانی،تعداد60 نفر از نوآموزان نیز به روش تصادفی انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتندو قبل از مداخله از هر دو گروه آزمون های مهارتهای اجتماعی ماتسون و طردهمسالان طهماسیان به عمل آمد،پس از آن برای گروه آزمایش 13 هفته مهارتهای مربوط به مهارتهای زندگی سازمان بهزیستی انجام شدوپس ازانجام مداخله پس آزمون طرد همسالان طهماسیان و مهارتهای اجتماعی ماتسون مجددا اعمال شد. نتایج به دست آمده با استفاده از روش های آماری مانکوا تبیین شد، یافته ها حاکی از آن بود که آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش مهارتهای اجتماعی و رابطه با همسالان و کاهش طرد همسالان، رفتارهای غیر اجتماعی، رفتارهای تکانشی و برتری طلبی می گردد. در نهایت می توان عنوان داشت که نتایج تحقیق هدف اصلی پژوهش را تایید نموده و مشخص می نماید که آموزش مهارتهای زندگی بر میزان سازگاری اجتماعی کودکان پیش دبستانی موثر است.
حیدر رفیعی نادر حاجلو
چکیده: هدف از پژوهش حاضر مقایسه والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی، ناتوانی یادگیری و کودکان عادی در شیوه های فرزندپروری، باورهای غیرمنطقی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی والدین کودکان adhd و ld مراجعه کننده به کلینیک های درمانی و مراکز ناتوانی یادگیری و والدین کودکان عادی مقطع ابتدائی بود. حجم نمونه در این مطالعه 60 نفر (20 نفر والدین کودکان adhd ،20 نفر والدین کودکان ld و 20 نفر از والدین کودکان عادی) بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز و مقیاس تنظیم هیجان گارنوفسکی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدت آمده از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova) استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که در شیوه های فرزندپروری والدین کودکان عادی بیشتر از شیوه فرزندپروری مقتدرانه و والدین کودکان adhd و ld بیشتر از شیوه های سهل گیرانه و مستبدانه استفاده می کنند. در مولفه باورهای غیرمنطقی والدین کودکان adhd و ld نمرات بالاتری نسبت به والدین کودکان عادی کسب کردند. در مقیاس تنظیم هیجان، والدین کودکان adhd و ld در خرده مقیاس های تنظیم هیجان منفی و والدین کودکان عادی در خرده مقیاس های تنظیم هیجان مثبت نمرات بالاتری کسب کردند.
سکینه مرادی نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر کنترل عاطفی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر آزاردیده بود. این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و باطرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 92-91 بودند. نمونه پژوهش 40 دانش آموز دختر آزاردیده بود که از میان 1700 دانش آموز شناسایی و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش حل مسئله اجتماعی را در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری دادها از مقیاس کودک آزاری، حل مسئله اجتماعی ، کنترل عاطفی و شایستگی اجتماعی استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی بر افزایش مهارت انگیزشی و هیجانی موثر بوده است، اما بر مهارت های رفتاری و شناختی تاثیر معنی داری نداشت. همجنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی بر کاهش خشم و اضطراب و افزایش عاطفه مثبت موثر بوده است، اما بر خلق افسرده تاثیر معنادرای نداشت. این نتایج تلویحات مهمی را در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای این دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
حانیه غلام زاده ناصر صبحی قراملکی
هدف این پژوهش مقایسه ی سبک های یادگیری، ویژگی های شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با و بدون ناتوان یادگیری بود. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بوده جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر عادی و ناتوان یادگیری دوره راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-1390 بودند. نمونه پژوهش 80 نفر (شامل 40 دانش آموزان عادی و 40 دانش آموزان ناتوان یادگیری) بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و پرسشنامه ابعاد شخصیتی neo-ffi)) استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در سه مولفه از مولفه های ابعاد شخصیت یعنی درون گرایی- برون گرایی، تجربه پذیری و وظیفه شناسی و همچنین از لحاظ سبک های یادگیری در تمامی زیر مقیاس ها بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود دارد. یافته های این تحقیق نشان داد که دانش آموزان ناتوان یادگیری از لحاظ ویژگی های شخصیتی و همچنین نحوه ی یادگیری با دانش آموزان عادی متفاوتند. توجه به این تفاوت ها و نحوه ی تدریسی که با سبک یادگیری دانش اموزان و همچنین شخصیتی آنان هماهنگ باشد باعث می شود که این گروه از دانش آموزان مطالب درسی را بهتر بیاموزند و از خود و یادگیریشان احساس رضایت کنند که این خود موجب تشکیل یک خودپنداره مثبت در دانش-آموزان ناتوان یادگیری و به تبع آن عملکرد مثبت آنان خواهد شد.
فریبا مقصود حسین قمری گیوی
نام خانوادگی دانشجو: مقصود نام: فریبا عنوان پایان نامه: بررسی ارتباط بین تعارض و تناقض های استدلالی در روابط زناشویی زوجین سازگار و دارای ناسازگاری در شهرستان اردبیل استاد (اساتید) راهنما: دکتر حسین قمری گیوی استاد (اساتید) مشاور: دکتر نادر حاجلو مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: روانشناسی گرایش:عمومی دانشگاه: محقق اردبیلی دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی تاریخ دفاع: 17/06/1392 تعداد صفحات:92 چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط تعارض و تناقض های استدلالی در زوجین سازگار و دارای ناسازگاری شهر اردبیل بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش زوجین سازگار و زوجین دارای ناسازگاری شهر اردبیل بودند. از بین زوجین سازگار 23 زوج با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و از بین زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران بهزیستی شهرستان اردبیل، 24 زوج با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند که پرسشنامه-های پژوهش شامل مقیاس سازگاری دو نفری اسپانیر، پرسشنامه تعارضات زناشویی و پرسشنامه تناقض های زناشویی را به صورت انفرادی تکمیل نمودند. داده ها توسط آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که تناقض های ثبات ـ تغییر و ابراز ـ عدم ابراز تغییرات ناسازگاری زوجین سازگار را پیش بینی می کند اما هیچ یک از انواع تناقض، تغییرات ناسازگاری زوجین ناسازگار را پیش بینی نمی کند. بر اساس یافته ها بین میزان تعارض و تناقض در زوجین سازگار، رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و در زوجین ناسازگار، رابطه معنی داری بین این دو متغیر وجود ندارد. یافته های آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در زوجین سازگار، بین تناقض گشودگی ـ محدودیت با اکثر تعارض ها (شش تعارض از هفت تعارض) رابطه معنی دار وجود داردو در زو جین ناسازگار، بین تناقض استقلال ـ ارتباط با پنج تعارض از هفت تعارض رابطه معنی دار وجود دارد. کلید واژه ها:تعارض زناشویی، تناقض های استدلالی، تناقض های دیالکتیکی، سازگاری زناشویی، ناسازگاری زناشویی، زوج ها
آمنه نیک نفس اوشا برهمند
هدف از این پژوهش مقایسه و بررسی تمایزخود، همسرآزاری و فنون حل تعارض با کیفیت روابط زناشویی زنان شاغل و غیرشاغل بود. این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان متأهل شاغل و غیرشاغل شهرستان فومن در سال 92- 1391 بودند. از این جامعه ی آماری با رعایت ملاک های 1- داشتن سن بیش از 20 سال 2-داشتن حداقل سه سال زندگی مشترک3- داشتن حداقل تحصیلات (راهنمایی)، 160 نفر، (80) زن شاغل و (80) زن غیرشاغل به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش از پرسش نامه های، تمایز خود اسکورون، همسرآزاری سازمان بهداشت جهانی، مقیاس تجدید نظرشده ی فنون حل تعارض، مقیاس صمیمیت اجتماعی میلر، مقیاس تجدید نظرشده ی سازگاری باس بی و همکاران، مقیاس جامع رضایت زناشویی، پرسش-نامه ی کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. تفاوت معنی داری بین متغیرهای تمایزخود، همسرآزاری و فنون حل تعارض با کیفیت روابط زناشویی درزنان شاغل و غیرشاغل مشاهده شد. در کل ازیافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که زنان شاغل با همسران خود صمیمیت بیشتر و سازگاری بیشتر دارند و از زندگی زناشویی رضایت بیشتر را گزارش می کنند و در کل از کیفیت زندگی بهتری برخوردارند. زنان غیرشاغل همسرآزاری بیشتر و استفاده از فنون پرخاشگری روان شناختی حمله ی فیزیکی وآسیب و آزار جسمانی بیشتری در زندگی زناشویی را گزارش می کنند. فنون حل تعارض در تبیین واریانس صمیمیت، سازگاری، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در هر دو گروه زنان نقش داشت. در هر دو گروه استفاده از فنون پرخاشگری روان شناختی با صمیمیت، سازگاری،رضایت زناشویی و کیفیت زندگی رابطه معکوس داشت. در گروه شاغل علاوه بر فنون پرخاشگری روان شناختی، حمله ی فیزیکی نیز با صمیمیت، سازگاری، رضایت وکیفیت زندگی پایین ارتباط داشت اما در گروه غیرشاغل آسیب و آزار با این متغیرها مرتبط بود.
ندا حق پرست نادر حاجلو
چکیده: پژوهش حاضر به تعیین نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی بهزیستی روانی زنان در معرض طلاق پرداخته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان در معرض طلاق ساکن شهر اصفهان میباشد که در سال 1391 به دادگاه مراجعه نمودند، همچنین شامل کلیه زنان عادی ساکن شهر اصفهان می باشد که در سال 1391 فرزندی در مقطع ابتدایی داشته اند. نمونه آماری شامل 60 نفراز زنان در معرض طلاق بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نیز 60 نفر از زنان عادی که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه بهزیستی روانی ریف اجرا گردآوری شد. برای تحلیل نتایج از رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در زنان در معرض طلاق بین کلیه ابعاد طرحواره های ناسازگار و بهزیستی روانی کل رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین ترکیب طرحواره های ناسازگار و تک تک آن طرح واره ها در دو گروه زنان در معرض طلاق و عادی، تفاوت معنی دار مشاهده شد و بهزیستی روانی زنان در معرض طلاق کمتر از بهزیستی روانی زنان عادی بود. نتیجه گیری با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان گفت که از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه می توان بهزیستی روانشناختی زنان در معرض طلاق را پیش بینی و با رویکردطرحواره درمانی به این افراد کمک کرد تا در جهت اعتلای هرچه بیشتر بهزیستی روان شناختی گام بردارند.
صبا شاهی حسن باروق نادر حاجلو
مداخلات روانشناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت جسمی، روانی، اجتماعی سهم بسزایی در ارتقای کیفیت زندگی والدین دارای کودک کم توان ذهنی داشته باشد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی است.این پژوهش به روش آزمایشی با پس آزمون با گروه شاهد انجام شده است.جامعه ی آماری شامل کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مدارس استثنائی شهر اردبیل است. نمونه شامل 30 مادر دارای کودک کم توان ذهنی بود که به روش نمونه ی در دسترس انتخاب شده بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(15) و گروه کنترل(15)قرار داده شدند.برای جمع آودی داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد که در پس آزمون و توسط افراد تکمیل گردید.نتایج تحلیل نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات گروه آزمایش و گروه کنترل در تمامی مولفه های کیفیت زندگی وجود دارد.
حدیث حیدری راد نادر حاجلو
هدف این مطالعه رابطه بین سبکهای دلبستگی، کمال گرایی، خشم و سازگاری هیجانی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری نیز کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 92-1391 مشغول تحصیل بودند، تشکیل داد. از این جامعه، تعداد 234 نفر (125 پسر و 109 دختر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلبستگی بزرگسالان، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، پرسشنامه کنترل خشم و پرسشنامه سازگاری نوجوان استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، انحراف معیار، ضرایب همبستگی و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین سبکهای دلبستگی و کمال گرایی، خشم و سازگاری هیجانی رابطه معنادار وجود دارد. سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) با کمال گرایی منفی همبستگی مثبت دارد، اما سبک دلبستگی ایمن با کمال گرایی مثبت همبستگی مثبت ندارد. بین سبک دلبستگی ناایمن (دوسوگرا) و خشم همبستگی مثبت وجود دارد، اما بین سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی) با خشم همبستگی وجود ندارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن و ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) و سازگاری هیجانی رابطه معنادار وجود دارد.
بهزاد تقی پور داشبلاغ عباس ابوالقاسمی
هدف از این پژوهش تعیین ارتباط خود دلسوزی و ابعاد سرشت و منش با کیفیت زندگی در بیماران دارای درد های اسکلتی عضلانی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به دردهای اسکلتی عضلانی مراجعه کننده به مراکز فیزیوتراپی شهر اردبیل است. تعداد نمونه انتخاب شده در این پژوهش برای افزایش اعتبار بیرونی 90 نفر بیمار مبتلا به دردهای اسکلتی عضلانی در نظر گرفته شده است، که به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مراکز فیزیوتراپی شهر اردبیل انتخاب شدند. در این تحقیق متغیر های خود دلسوزی، و ابعاد سرشت و منش به عنوان متغیر های پیش بین و کیفیت زندگی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خود دلسوزی، ابعاد سرشت و منش، کیفیت زندگی و شاخص شکایت عضلانی اسکلتی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج تخقیق نشان داد که حود دلسوزی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و با شدت درد همبستگی منفی معنی داری دارد. همچنین بین ابعاد نوجویی و آسیب پرهیزی سرشت با کیفیت زندگی و بعد نوجویی با شدت درد رابطه مثبت معنی داری بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که بین ابعاد منش با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و با شدت درد همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. یافته های این پژوهش نقاط مهمی در زمینه ی پیش گیری، درمان و خدمات مشاوره به افراد دارای دردهای اسکلتی عضلانی در پی دارد، نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده محققان و مراکز بالینی مرتبط با درد باشد.
الهام رضایی اوشا برهمند
هدف این مطالعه مقایسه بهزیستی روانی، اضطراب اجتماعی و خشم در زنان متقاضی طلاق و عادی ساکن شهر اردبیل بود. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه¬ای و جامعه آماری نیز کلیه زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال93-92 بودند. از این جامعه، 50 نفر زن (25 زن متقاضی طلاق و 25زن عادی) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، اضطراب اجتماعی لایبوویتز و پرسشنامه خشم چندبعدی سیگل استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی از لحاظ بهزیستی ذهنی، اضطراب اجتماعی و خشم تفاوت معناداری وجود دارد و زنان عادی ازپذیرش خود، روابط مثبت، تسلط برمحیط، زندگی هدفمند ورشد فردی بیشتری نسبت به زنان متقاضی طلاق برخوردارند، اما در مولفه ی خودمختاری این تفاوت معنادار نشد. و ترس از ارزیابی منفی و اجتناب اجتماعی در زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان عادی بود همچنین انگیختگی خشم، نگرش خصمانه، خشم بیرونی و خشم درونی زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان عادی گزارش شد. اما درمولفه موقعیت های فراخوان خشم این تفاوت معنا دار نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که زنان در قبال وضعیت زندگی زناشویی نابسامان احساس درماندگی کرده و اضطراب اجتماعی و خشم بیشتری را تجربه می کنند در نتیجه این عوامل منجر به پایین آمدن بهزیستی روانی در این زنان می¬شود.
مسعود کریمی آبش احمدلو نادر حاجلو
چکیده: شرایط هیجانی حاکم بر خانواده نقش مهمی در روند بیماری و بهبود یا عود بیماری ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هیجان ابراز شده خانواده در پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی و عود اعتیاد افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش مورد استفاده در این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه¬ی آماری این پژوهش متشکل از افرادی بودند که در مدت زمان مهر ماه تا دیماه سال 92 به مراکز درمان و ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از بین این جامعه نمونه ای به حجم 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از آزمون هیجان ابراز شده کول و کازاریان، و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لویندا استفاده شد و داده های بدست آمده نیز با آزمون¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین هیجان ابراز شده خانواده و میزان آسیب پذیری روانشناختی و دفعات عود معتادان رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هیجان ابراز شده خانواده 33/0 درصد واریانس میزان آسیب پذیری روانشناختی را بصورت معنی داری تبیین نمود ولی توان تبیین معنی دار دفعات عود را نداشت. این نتایج تلویحاتی را برای متخصصان شاغل در مراکز ترک اعتیاد جهت استفاده از پتانسیل هیجانی خانواده¬های افراد وابسته به مواد مخصوصاً هیجانات ابراز شده آنها به منظور بالا بردن سلامت روانشناختی افراد وابسته مواد را به دنبال دارد.
فاطمه بهزاد قویم لنگرودی رامین محرمی
در اشعار مصطفی رحماندوست از بین انواع موسیقی شعر فارسی «موسیقی کناری» پر کاربرد ترین نوع موسیقی است و از میان صورت های خیالی چون «تشخیص»،« تشبیه»، «استعاره»، «کنایه»، «نماد»، «فابل»، «مجاز»، حسامیزی»، عنصر «تشخیص» بیشترین بسامد را در اشعار او دارد زیرا کودکان به حیوانات و امور بی جان همچون جانداران می نگرند و جانبخشی به امور بی جان در راستای آموزش غیر مستقیم به کودکان توفیق بیشتری دارد. تأثیر نظریات پیاژه و اریکسن نیز در اشعار او دیده می شود به گونه ای که مراحل اول و دوم نظریه ی جاندار-پنداری پیاژه بیشتر با گروه های سنی (الف و ب) هماهنگی دارد و در نظریه ی اریکسن، مرحله ی سن بازی با اشعار مربوط به گروه (الف) مطابقت دارد.
خدیجه مقدسی اقدم محمد نریمانی
هدف این پژوهش مقایسه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، سبک های دلبستگی، ابراز وجود و منبع کنترل در دختران فراری و عادی بود. روش تحقیق در این پژوهش، روش علی– مقایسه ای بود . آزمودنی ها نیز مشتمل بر 36 دختر (18 دختر فراری و 18 دختر عادی) بودند. گروه دختران فراری به صورت در دسترس و دختران عادی به روش خوشه ای انتخاب شدند و به سوالات آزمون های فرم کوتاه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، سبک های دلبستگی کولینز و رید، ابراز وجود شرینگ و منبع کنترل راتر پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری، t مستقل و خی دو تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و سرزنش دیگران در دختران فراری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری، پذیرش، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و فاجعه پنداری تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج نشان داد دختران فراری در مقایسه با دختران عادی از ابراز وجود پایین تری برخوردارند. همچنین دختران فراری اغلب از منبع کنترل بیرونی و دختران عادی اغلب از منبع کنترل درونی برخوردارند. می توان گفت نوع راهبرد شناختی که دختران برای تنظیم هیجان به کار می برند می تواند از عوامل پیش گیرانه در رفتار فرار از خانه باشد. توانایی ابراز افکار و احساسات نیز می تواند احتمال خطر فرار از خانه را کاهش دهد. از طرفی نوع ارزیابی فرد در تأثیر گذاری بر رویداد های زندگی در رفتار فرار از خانه دختران موثر است.
رباب جعفری ناصر صبحی قراملکی
هدف این مطالعه تعیین رابطه وابستگی به موبایل با سرمایه روانشناختی، سرمایه اجتماعی و راهبردهای مقابله در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را نیز کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول تحصیل بودند تشکیل داد. از این جامعه، تعداد 378 نفر ( 234 دختر و 144پسر) با روش نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده¬ها از مقیاس وابستگی به موبایل یانگ، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز، مقیاس سرمایه اجتماعی دلاویز و پرسشنامه راهبرد مقابله موس و بیلینگز استفاده شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از شاخص¬ها و روش¬های آماری شامل فراوانی، انحراف معیار، ضرایب همستگی و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد بین وابستگی به موبایل با مولفه¬های سرمایه روانشناختی رابطه منفی وجود دارد. بین وابستگی به موبایل و راهبرد مساله-مدار و راهبرد شناختی رابطه منفی وجود دارد، بین وابستگی به موبایل و راهبرد هیجان¬مدار و راهبرد اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. بین وابستگی به موبایل و راهبرد رفتاری و سرمایه اجتماعی رابطه وجود ندارد. مولفه¬های سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله با ویژگی¬های تعیین¬کننده از جمله مقابله کارامد و سازگار با موانع و تجارب ناخوشایند، میزان تلاش و پافشاری برای رفع موانع، باور و اطمینان به خود به استفاده بهنجار افراد از تلفن همراه کمک می¬کند.
مریم احدی نیا اوشا برهمند
هدف از این مطالعه کشف رابطه هیجان ابرازشده خانوادگی و حساسیت بین فردی با پرخاشگری در بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی و همچنین تفاوت بین این گروه ها بود. از روش پژوهش توصیفی با ملاک های شمول خاص استفاده شد. یک نمونه مناسب از 40 بیمار ( 20 نفر با تشخیص اسکیزوفرنی و 20 نفر با تشخیص دوقطبی) از بین بیماران بستری شده در بخش اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهرستان اردبیل انتخاب شد. داده ها از طریق تکمیل پرسش نامه پرخاشگری باس و پری، هیجان ابرازشده کل و کازاریان و حساسیت بین فردی هارب بدست آمد. این داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی پیرسن و تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از این است تفاوت معناداری از نظر پرخاشگری بین گروه ها وجود ندارد ولی بیماران دوقطبی دخالت و مزاحمت و کم رویی بیشتری را گزارش کردند. یافته های بعدی با یافته های قبلی مغایرت دارد بنابراین نیازمند مطالعه بیشتر است. تحلیل همبستگی بیانگر ارتباط مثبت پرخاشگری با انتظارات بی جا که مولفه ای از هیجان ابرازشده خانوادگی است در بیماران اسکیزوفرنی می باشد و همچنین ارتباط مثبت پرخاشگری با دخالت و مزاحمت خانوادگی، نگرش منفی به بیماری و درگیری هیجانی در بیماران دوقطبی است. حساسیت بین فردی ارتباط مثبتی با پرخاشگری در هر دو گروه بیماری دارد. تحلیل رگرسیون بیانگر این است که انتظارات بی جا 21% از واریانس پرخاشگری در بیماران اسکیزوفرنی را پیش بینی می کند و در بیماران دوقطبی دخالت و مزاحمت خانواده و نگرش منفی به بیماری 45% از واریانس پرخاشگری را پیش بینی می کند. یافته ها بر این موضوع دلالت دارد که هیجان ابرازشده خانوادگی نقش مهمی را در پیش بینی پرخاشگری در بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی ایفا می کند. مداخلات روانشناسی در جهت کاهش هیجان ابرازشده خانوادگی احتمالاً در کاهش میزان پرخاشگری در دو گروه بیماری می تواند کمک کننده باشد.
سارا علایی خرایم نادر حاجلو
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای با کیفیت زندگی در فرزندان افراد معتاد و نیز، نقش این متغیرها در پیش بینی کیفیت زندگی این افراد بود. روش تحقیق پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، فرزندان کلیه افراد سوء مصرف کننده مواد که در زمان اجرای پژوهش برای درمان به مراکز ترک اعتیاد استان اردبیل مراجعه نمودند، را شامل می شد. روش نمونه گیری پژوهش، تصادفی ساده بود که بر روی 100 نفر از فرزندان افراد معتاد انجام گرفت. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (erq)، مقیاس کنترل عواطف (acs)، پرسشنام? مهارت های مقابله ای (ciss) و پرسشنامه کیفیت زندگی (whoqol-brief) بوده و داده های به دست آمده بوسیله نرم افزار آماری spss و روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بازداری هیجانی (69/0-r = )، رویکرد مقابله ای هیجان مدار (47/0-r = ) و رویکرد اجتنابی (68/0- r =) با کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد رابطه منفی دارد. همچنین، یافته های پژوهش حاضر حاکی از رابطه معنی دار بین مولفه های کنترل عواطف با کیفیت زندگی بوده و نشان می دهد بین ارزیابی مجدد شناختی (63/0r = ) و رویکرد مقابله ای مسأله مدار ( 65/0r =) با کیفیت زندگی در این افراد رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. طبق نتایج تحلیل رگرسیون، مولفه های تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای 76% از واریانس کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد را تبیین می کنند. نتیجه ی کلی حاصل از این پژوهش، حاکی از اهمیت تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای در تعیین کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد است.
مصطفی کشاورز رضایی حجت اله رشید کلویر
رساله حاضر پژوهشی در رابطه با تاثیرات معماری و طراحی محیط بر درمان اعتیاد و هدف آن خلق فضاهایی با عملکردهای اقامتی، درمانی، رفاهی، ورزشی و آموزشی برای اثر بخشی بیشتر در بهبود معتادین است، در زمینه درمان اعتیاد راه های مختلفی برای رهایی معتادین در کشور و سایر نقاط جهان وجود دارد در میان این روش ها مراکز اقامتی ترک اعتیاد یا به اصطلاح رایج تر کمپ ها از اصلی ترین و اولین گزینه های ترک مواد مخدر در کشور محسوب می گردند. متاسفانه به غیر از تعداد انگشت شماری از این مراکز اغلب کمپ ها برای کاربری مربوطه که همان ترک اعتیاد می باشد طراحی نشده اند و معمولا ساختمان های فرسوده داخل شهرها با حداقل سرانه موجود و یا ساختمان های نسبتا مخروبه حاشیه شهرها و روستاها را با حداقل امکانات نسبت به این کاربری ها اختصاص می دهند مکان هایی که حضور صرف در آنها بسیار طاقت فرساست و این عدم آسایش و رنج را می بایست به فشار روانی بالای توام با ترک در دوره درمان اضافه کرد. در این پایان نامه پیش از رسیدن به فرایند طراحی تمامی فرضیات شامل تاثیرات کیفیت محیط درمانی و فضای سبز و رضایتمندی از محیط درمانی و سایر مولفه ها از طریق پرسشنامه هایی مورد آزمایش قرار گرفت و تاثیر آنها بر فرآیند درمان معتادین از طریق کاهش عوارض مورد بررسی قرار گرفت، این پژوهش شامل یک مطالعه ی علّی- تطبیقی و همبستگی میان دو گروه از کمپ ها(گروه اول: کمپ های دارای سرانه کافی، امکانات، کیفیت محیطی و فضای سبز مناسب، گروه دوم: کمپ های دارای سرانه ناکافی، امکانات، کیفیت محیطی و فضای سبز نامناسب) می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس در بین هر گروه پرسشنامه هایی در همین خصوص توزیع شده است. نتایج پژوهش نمایانگر وجود اختلاف معنی داری میان این دو گروه از کمپ ها از بابت میزان اضطراب، عزت نفس، شادکامی و رضایتمندی از محیط کمپ می باشد که در این خصوص کمپ مناسب تر در کاهش عوارض یاد شده و جلب رضایت مراجعین در سطوح بالای موفقیت قرار داشت. نباید فراموش کرد که درمان اعتیاد یک فرآیند چند رشته ای است که عدم توجه به شاخه ای کوچک می تواند موفقیت درمان را دچار ابهام نماید، معماری و طراحی محیط نیز از این حوزه مستثنی نیست شاید در نگاه اول ارتباط کمی میان طراحی معماری و مسئله اعتیاد احساس گردد و سایر روش ها مانند درمان های دارویی و مشاوره های روانشناسی تاثیر بیشتری در درمان این معضل داشته باشد، ولی تنها در کنار هم قرار گرفتن همه این راهکارها می تواند منجر به افزایش موفقیت آمیز درمان اعتیاد در جامعه گردد.
زینب زین العابدین زاده نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی نقش همدلی، جرأت ورزی، مهارت ارتباطی و فنون حل تعارض در پیش بینی رضایت زناشویی زوجین بود. این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه¬ی آماری این پژوهش، شامل تمام زوجین ساکن شهرستان مشکین شهر در سال 92 بودند که از بین آن¬ها 150 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه¬های رضایت زناشویی، فهرست واکنش بین فردی، جرأت ورزی، مهارت ارتباطی و حل تعارض پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده نشان داد که مولفه¬های خیال و پریشانی فردی همدلی و همچنین سبک حل تعارض سلطه گرانه با رضایت زناشویی همبستگی منفی و مولفه¬ی دیدگاه¬گیری همدلی، جرأت ورزی و همچنین مهارت¬های ارتباطی با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت معناداری دارند؛ نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام هم نشان داد که مولفه¬ی خیال همدلی (8 % )، جرأت ورزی (6% )، سبک حل تعارض ملزم شدن و سلطه گرانه (11% )، توان پیش¬بینی رضایت زناشویی را دارند. یافته¬ها حاکی از این است که از طریق تعلیم مناسب زوجین، جهت استفاده از مهارت¬های جرأت¬ورزی و فنون حل تعارض سازگارانه و عدم استفاده از فنون حل تعارض ناسازگارانه می¬توان میزان رضایت زناشویی آن¬ها را بالا برد.
افشار هزبر نادر حاجلو
هدف این مطالعه مقایسه سبک های دلبستگی،سبک های حل مساله و حساسیت اضطرابی در بیماران قلبی-عروقی و افراد سالم بود. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری نیز کلیه بیماران قلبی-عروقی در بیمارستانهای شهرستان اردبیل بود. از این جامعه،40نفر(20نفربیمار،20نفرسالم) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازان وشیور،سبکهای حل مسأله کسیدی و لانگ و پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و پترسون استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سبکهای دلبستگی،سبکهای حل مسأله و حساسیت اضطرابی تفاوت وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که بیماران از دلبستگی اجتنابی،دوسوگرای بیشتر و افراد سالم از دلبستگی ایمن بیشتری استفاده می کنند. بیماران از حل مسأله درماندگی،مهارگری،اجتنابی بیشتر و افراد سالم از خلاقانه، اعتماد و گرایش بیشتری استفاده می کنند. بیماران بیشتر از افراد سالم از نگرانی های جسمانی،شناختی و اجتماعی استفاده می کنند.
مینا طاهری فرد عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر مقایسه سرشت عاطفی و هیجانی، اضطرار منفی و کیفیت خواب در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و ضداجتماعی با افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی ساکن در زندان مرکزی شهر اردبیل، بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان روانپزشکی ایثار و فاطمی اردبیل و کلیه افراد بهنجار شهر اردبیل در سال 1393 بود. نمونه پژوهش شامل 50 مرد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی ساکن در زندان مرکزی شهر اردبیل، 50 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان های روانپزشکی ایثار و فاطمی اردبیل و 50 مرد بهنجار بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، مقیاس اختلال شخصیت ضداجتماعی میلون، مقیاس شخصیت مرزی، پرسشنامه سرشت عاطفی و هیجانی، مقیاس کنترل رفتار تکانه ای و پرسشنامه کیفیت خواب مورد استفاده قرار گرفت.
سیده سمیرا ساداتی گرجی ناصر صبحی قراملکی
این تحقیق بررسی اثربخشی مداخلات مثبت رفتاری و حمایتی( pbis) بر کاهش مشکلات رفتاری و یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری می باشد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات یادگیری کلواردو (cldq) و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر (فرم معلم) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که مداخله رفتاری به صورت معناداری مشکلات یادگیری و رفتاری گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون کاهش داده است. با توجه به اینکه مداخله رفتاری با تاکید کردن به انواع مهارت های ارتباطی و بهره گیری از انواع تکنیک های شناختی رفتاری موجب کاهش مشکلات یادگیری و رفتاری این دانش آموزان می شود؛ بنابراین ضروری است برای افزایش یادگیری، این مداخلات در برنامه درسی دانش آموزان گنجانده شود.
مهناز فتحی گیلارلو نادر حاجلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مرحله ی بیماری، خستگی، ادراک بیماری و نیازهای براورده نشده با کیفیت زندگی و سازگاری ذهنی بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و علی – مقایسه-ای بوده است.یافته این است که ویژگی های روانشناختی توان پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را دارند و 11 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی به وسیله ویژگی های روانشناختی تبیین می شود. همچنین ویژگی های روانشناختی توان پیش بینی سازگاری ذهنی بیماران مبتلا به سرطان را دارند و 17 درصد از کل واریانس سازگاری ذهنی به وسیله ویژگی های روانشناختی تبیین می شود.
سیده فاطمه هاشمی نادر حاجلو
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خود تنظیمی، آگاهی هیجانی و سبکهای تصمیم گیری در پیش بینی آسیب پذیری شناختی افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان ساکن شهر رشت بودند که تعداد 157 نفر از زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که خود تنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری با نارسایی شناختی رابطه دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نیز نشان می دهد که خودتنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری 1/39 درصد از واریانس نارسایی های شناختی افراد دارای اضطراب فراگیر را تبیین می کنند. این نتایج بیان می کند که خودتنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری، از متغیرهای تبیین کننده نارسایی های شناختی می باشند.
صدف کرامتی وحید وزیری
در دهه های اخیر به دنبال اهمیت یافتن روانشناسی مثبت گرا و به منظور مقابله با مشکلات روزافزون روحی و روانی، نقش محیط های زندگی در پاسخگویی به نیازهای انسان در جهت دستیابی به شهرهای سالم و شاد اهمیت بیشتری یافته است. طراحی پاتوقها به عنوان کانونهای جمعی به گونه ای که روابط ساکنین را تسهیل نموده و نیازهای آنان را برآورده سازد می تواند نقش موثری در ارتقاء سلامت عمومی شهروندان داشته باشد. درجهت دستیابی به چنین جنبه هایی، تحقیق حاضر تأثیر حضور در پاتوقها را با تأکید بر ابعاد هیجانی (عواطف مثبت و منفی) و ابعاد شناختی (رضایتمندی از زندگی) شادی و با تبیین مولفه های هرکدام و اهمیت آنها در طراحی پاتوقها، مورد بررسی قرار می دهد.
نادر حاجلو مصطفی حمدیه
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش در ترمیم پذیری عملکرد بیماران اسکیزوفرنی پارانوئید در آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین می باشد. فرضیه هایی که درصدد آزمون آنها بودیم عبارت بودند از: 1)آموزش ، عملکرد بیماران اسیکزوفرنی پارانوئید را درآزمون دسته بندی کارت ویسکانسین بهبود می بخشد. 2) پیشرفتهای حاصل شده در عملکرد بیماران اسکیزوفرنی پارانوئید روی آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین بعد از مدتی نسبتا زیاد (3 هفته) حفظ می شود. برای همین منظور 45 بیمار مرد که مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویا بودند از بیمارستانهای روانی شهید اسماعیلی، روزبه و نواب صفوی تهران انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه جایگزین گردیدند که دو گروه از آنها به ترتیب های متعادل در معرض آموزش قرار گرفتند ولی گروه دیگر بعنوان گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر سه گروه 6 بار طی زمانهای مختلف مورد آزمون قرار گرفتند. آموزشی که به گروهها آزمایشی ارائه می شد 3 مرحله را شامل می گشت : -1 آگاهی دادن درباره ماهیت طبقه ها (رنگ ، شکل و تعداد) -2 اطلاع دهی در مورد تغییر مجموعه ها -3 آموزش مفصل کارت به کارت . آنچه که در این مطالعه بعنوان عملکرد آزمودنیها در نظر گرفته شد، عبارت بود از تعداد "طبقه های کسب شده" در هر آزمایش . تحلیل داده ها با استفاده از طرح اندازه گیری مکرر دو عاملی، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی نیومن - کولز انجام گرفت . نتایج نشان داد که عملکرد گروهها با توجه به آموزش از همدیگر فرق نمی کند. بعبارت دیگر عملکرد آزمودنیها از آموزش ارائه شده تاثیر نپذیرفته اند. همچنین آشکار شد که آزمودنیها پس از گذشت حدود سه هفته از حفظ عملکرد خود، ناتوانند. شاید بتوان اذعان داشت که چون عملکرد آزمودنیها به جای تغییرپذیری در اثر عامل آموزش ، از عامل زمان تاثیر پذیرفته است ، بنابراین بعد از گذشت زمان (حدود 3 هفته) به خطر پایه بازگشت نموده است . نتیجهء کلی مفروض برای مطالعه حاضر این است که احتمالا عملکرد ضعیف بیماران اسکیزوفرنیک در آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین، به عواملی غیر از توجه و آموزش مربوط می شود. بنظر می رسد که فرضیه بدکاری ناحیه پیش پیشانی برای تبیین این نقص در بیماران اسکیزوفرنیک درست باشد.