نام پژوهشگر: زهرا رهبرنیا
آذین حسینی زاده زهرا رهبرنیا
فلسفه های فکری دوران مدرن و پست مدرن، بر تمامی وجوه زندگی هنرمندان تأثیر گذاشته، طراحان گرافیک نیز، تحت تأثیر این تفاوت نگرش در جامعه صنعتی و پساصنعتی -حاصل دوران فوق- قرار گرفته اند. این تحول اساسی در نگرش طراحان گرافیک منجر به تغییر مشهود در وظایف، ابزارها و شیوه های کاری آنان شده است. در این پژوهش به مقایسه تطبیقی بین فلسفه و فرهنگ در هنرهای مدرن و پست مدرن پرداخته شده و نحوه اثرگذاری آنها بر نگرش جوامع، و نحوه اثرپذیری طراحی گرافیک و شیوه های آن، مورد بررسی قرار گرفته است. همین طور مفهوم طراحی کاربرمحور که اساس آن بر مبنای شناخت مخاطب و اثرگذاری آن بر گرافیک پست مدرن است، مورد مطالعه قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاضر، حاکی از این است که وظایف طراح گرافیک و نیز شیوه های طراحی در جامعه صنعتی، با رویکردی شکل گرایانه و با تلاش در ایجاد فرهنگ واحدی در شکل دموکراتیزاسیون فرهنگی میان جوامع بوده است، لیکن در جامعه پساصنعتی، سنت ها و ارزش های فردی به صورت دموکراسی فرهنگی اهمیت پیدا می کند. دیگر این که هنرِ جدید تعامل گر، گرافیک را منفک از ساحت-های مکمل، بخصوص مخاطب، قابل طرح نمی یابد؛ لذا ورود طراحان گرافیک به حیطه ساخت فرهنگ و حضور مخاطب در شکل گیری آثار، حاکی از ضرورتی فرهنگی و نوین است؛ مقوله ای که وقوع آن در حیطه گسترش دانش های بین رشته ای، می تواند موجب حذف شکاف های عمیق موجود میان گرایش-های علوم انسانی و هنری در ایران شود.
نگار بوبان امید طبیب زاده
این رساله، حاصل مطالعه تطبیقیِ ریتم در موسیقی دستگاهی ایران و زبان فارسی رسمی است. ریتم را از منظر زمان بندیِ عناصر صوتی و ایجاد اسکلت های زمان بندیِ قابلِ بازشناسی، که الگو می نامیم، دنبال کرده ایم. هدف اصلی در این مطالعه، ارزیابی الگوپذیریِ زمان بندی در این دو قلمرو، اشتراک الگوها و نحوه ی ارتباط آن ها با یکدیگر بوده و منظور از الگوپذیری این است که تعدادی سلول اولیه وجود دارد که با تکثیر، ترکیب و توالی شان، ریتم واژگان، عبارات و جملات در زبان و موسیقی ساخته می شود. واژگان فارسی با گویش رسمی، و ردیف میرزاعبدالله (نگارش طلایی)، پیکره مطالعه حاضرند. الگوها (سلول های اولیه ریتم) را از هر پیکره استخراج، و اشتراک شان را ارزیابی کرده ایم. همچنین، انتظام عبارات و جمله ها و نحوه چیدن الگوها در دو قلمرو بررسی شده است. استخراج الگوهای ریتم ردیف را با یک سامانه نرم افزاری به نام تحلیل موسیقی که مختص این پژوهش طراحی و تولید شده، انجام دادیم. این الگوها را در نمونه هایی اجراشده از گوشه ها روی موج صوتی نیز تقطیع کرده، زمان بندی را در آن ها بازبینی کردیم. همین کار را با پایه های فارسی روی چند نمونه صوتی، در واژگان، شعر عروضی، شعر منثور و نثر امروزی انجام دادیم. همچنین با توجه به ناکارآمدی روش های موجود ثبت و بازنمایی ریتم برای مطالعه تطبیقی، علائم بصری خاصی هم برای بازنمایی واسطه طراحی کردیم که امکان مقایسه کاملاً بصری را بدون نیاز به آموزش فراهم نماید. دستاوردهای مطالعه نشان داد که: ریتمِ هر دو قلمرو دیرند-محور است، و نه تکیه-محور: تمایزی که ریتم را می سازد، تمایز در دیرندها و کمیت است و نه تمایز کیفی در تکیه (آکسان). هر دو قلمرو از الگوپذیری بالایی برخوردارند. 20 الگو در ردیف، و 4 پایه در فارسی، سلول های اولیه در ساخت ریتم اند و 4 پایه واژگان فارسی، زیرمجموعه الگوهای ریتم ردیف اند. ساخت و ارتباط الگوها با یکدیگر، تجمعی است: گروه های صدا از کنار هم چیده شدنِ کمیت های کوتاه و بلند ایجاد می شوند و با اضافه یا حذف کردن کمیت به یک الگو، الگویی دیگر ساخته می شود. در مراتب بالاتر (واژه ها، عبارات، جمله ها...) الگوها در کنار هم قرار می گیرند و تجمع شان، اسکلت زمان بندی کل را شکل می دهد. نحوه چیده شدن الگوها، درجاتی از تناوب چرخه ایِ منظم تا آزادی از نظم را امکان می دهد: نظم کامل تا نثر کامل. ریتم آزاد در گوشه های ردیف دستگاهی، مشابه با نثر (و به خصوص شعر منثور) است.
ساناز طباطبایی زهرا مسعودی امین
سفال یکی از قدیمی ترین یادگارهای فرهنگی و از جمله مدارک موجود برای اثبات غنای فرهنگی و هنری هر تمدنی می باشد. با توجه به اهمیت این هنر و سابقه تاریخی و فرهنگی آن در ایران و قدمتی که به اندازه ی تاریخ ایران دارد، نیازمند شناخت و توجه بیشتری است. دوره ی سلجوقی در ادوار اسلامی، اوج کمال و پیشرفت هنر سفالگری محسوب می شود و ظروف سفالی این دوره با توجه به فرهنگ و اعتقادات مذهبی، اجتماعی، سیاسی و عوامل اقتصادی و تأثیر هنرهای پیشین و ادبیات این دوران، دارای نقوش غنی و دارای جنبه های گوناگونی چون تزیینی، تجریدی و تصویرسازی می باشند و می تواند قابلیت های فراوانی برای استفاده در هنرهای کاربردی داشته باشد. لذا در این پژوهش سعی بر آنست تا تقسیم بندی طبقه بندی شده ای را از انواع سفالینه های دوره سلجوقی، از نظر فن ساخت، شکل ظروف، نقوش تزیینی، رنگ ها، مضمون ها و مراکز ساخت و خصوصیات و ویژگی های تکنیکی و تزیینی منحصر به فرد این دوران ارایه شود. همچنین به بررسی و مقایسه ظروف سفالی سه مرکز عمده ی سفالگری دوره سلجوقی که شامل شهرهای کاشان، ری و نیشابور می باشد، پرداخته شده است تا ویژگی های مشترک و منحصر به فرد این مراکز مشخص شود و با توجه به اهمیت شناخت قواعد زیبایی شناختی و بصری نقوش این ظروف سفالی، در جهت شناخت هرچه بیشتر اصول و مبانی تصویری این نمونه ها و بکارگیری این قواعد در هنرهای کاربردی امروزی چون گرافیگ، به بررسی و تجزیه و تحلیل این نمونه ها از نظر بصری و زیبایی-شناختی پرداخته شده است. روش پژوهش، بر شیوه ی کتابخانه ای استوار بوده و از کتب و مقالات معتبر داخلی و خارجی استفاده شده است. همچنین پژوهش مبتنی بر گردآوری مطالب و تصاویر، مشاهده عینی در صورت امکان، مقایسه، طبقه بندی و تجزیه و تحلیل، تدارک جداول و آمار می باشد. در انتها نقوش ظروف هر شهر از لحاظ فن، تزیین، رنگ و مضمون و قواعد بصری و زیبایی شناختی، شناخته شده و در مقایسه با مراکز دیگر، مشخص می شود که نقوش بکار رفته در ظروف سفالی دوره سلجوقی در مراکز مختلف، با وجود ویژگی های خاص دارای اشتراکاتی نیز می باشد. همچنین این نقوش تنها دارای جنبه ی تزیینی نبوده بلکه دارای ریشه های تاریخی و ملهم از داستان های ادبی و ادوار گذشته نیز می باشد و نقوش نوشتاری این دوره دارای هر دو جنبه ی تزیینی و مفهومی است. همچنین مشخص می شود که نقوش ظروف سفالی دوره سلجوقی دارای ویژگی های زیبایی شناختی و بصری بوده و قابلیت تبدیل به نقوش گرافیکی و استفاده در هنرهای کاربردی امروز را دارد.
فهیمه زارع زاده زهرا رهبرنیا
نمادهای دینی- آئینی، بخشی از فرهنگ مشترک مردم هستند و در حالی که نمیتوان از آفریننده ای یگانه و خالقی مشخص در ساختن آنها نام برد باید از نوعی تعامل و همکاری مشترک میان آفرینندگان و مخاطبان در خلق و پیدایش این آثار از جمله نخل ماتم در بستر آئین نخلگردانی سخن گفت.پژوهش حاضر از نوع توصیفی، با تجزیه بصری زیبایی شناسانه، تحلیل کیفی جامعه شناسانه و خارج از محدوده متن اثر میباشد و نیز روش گردآوری داده ها از طریق اسنادی، کتابخانه ای و میدانی شامل مشاهده مشارکتی، مصاحبه و گفتگو در فضای تکایا صورت گرفته است؛ و بیانگر آنست که: نخل ماتم با داشتن ریشه در فرهنگ کهن ایرانی و جلا دیدن در کالبد مذهبی مردم شیعی ایران، و نیز دارا بودن بار عمده ای از حالات روانی اجتماع در مقابله با پدیده مرگ، به عنوان یک اثر مردمی، از ویژگی های زیباشناسانه و نشانه های نمادینی برخوردار است که خالق اثر، هماهنگ با ذهنیت رمزگرا و حماسه پذیر جامعه، از بطن جهان بینی شیعی آنان را برداشت نموده، تا تأثیرات روانی پیش برنده برای مخاطبان و برای عامه مردم که اثر را دریافت میکنند، داشته باشد. لذا نخل ماتم دربردارنده ارزشهای نمادینی میگردد که با درآمیختن رویکردهای مذهبی به نوعی مناسک اجتماعی مرگ، گریز از میرایی و میل به جاودانگی را در خود دارد. جاودانگی که ورای موضوعی که به آن اشاره میشود، اراده مردم اجتماع و مخاطبانش را بازنمایی میکند و از تأثیر متقابل آنان و دست پنهان خالقش سخن میگوید.
مریم کلینی زهرا رهبرنیا
چکیده : تحولات اجتماعی از مباحث مهم در جامعه شناسی معاصر است که در راستای تحقق آن، برخی عوامل انسانی به واسطه عملکرد های پرنفوذ یا پرتأثیر خود در جامعه، نقش تعیین کننده داشته اند. بر این اساس، این پژوهش به دنبال یافتن ظرفیت های ویژه در آثار هنری است که هنرمند را به عنوان یک عامل انسانی تأثیرگذار بر تحولات اجتماعی معرفی نماید. این پژوهش از طریق مطالعه کتب جامعه شناختی برای یافتن تعاریف، مفاهیم و تئوری های مرتبط با مبحث تحولات اجتماعی؛ و نیز مطالعه کتب تاریخ هنر، جامعه شناسی هنر و نقد هنر، جهت تحقیق کیفی عملکرد های اجتماعی هنرمندان در شرایط و زمان های تاریخی مختلف صورت گرفته و نتیجه پژوهش، به واسطه تطبیق آثار هنرمندان در دوره های مختلف، با مفاهیم و عوامل ایجاد کننده تحولات اجتماعی حاصل گردیده است. مطلبی که از این پژوهش حاصل گردیده، بر این نکته تأکید دارد که عملکردهای شناختی، تحلیلی و انتقادی هنرمندان، خصوصاً از دوره رنسانس به بعد، توانسته اند در حوزه شناخت و آگاهی انسان ها تحول ایجاد کرده و بیننده را با نوع جدید برخورد با واقعیات روبه رو سازند. همچنین عملکرد برخی هنرمندان، خصوصاً پس از آغاز دوران نوین نشان داده است که هنرمند در جنبش ها و حرکت های سیاسی عصر نوین نقش فعال داشته و در جهت گیری ذهنی افراد و حتی در پیشبرد اهداف سیاسی موثر بوده است.
آتنا یزدانی زهرا رهبرنیا
چکیده: رنگ از جمله عوامل مهم و تأثیرگذار در زندگی انسان و در نحوه پوشش افراد می باشد که هماهنگی و تناسب آن با طرح لباس، شکل اندام، رنگ چهره و حالات و گرایشات مردان، استانداردهای پوشاک آنان را افزایش داده و در نتیجه به هویت بخشی و بالا بردن حس اعتماد به نفس در مردان می انجامد. هدف از پژوهش حاضر نشان دادن نقش رنگ و ارتباط آن با طرح در پوشاک به عنوان عاملی مهم در دستیابی مردان به ظاهری مناسب و آراسته در موقعیت های اجتماعی مختلف می باشد. برای نیل به این مقصود پس از شناسایی اثرات روانشناسانه رنگ و نیز کاربرد آن در صنعت پوشاک و تحولات رنگ و طرح پوشاک مردان معاصر در ایران و جهان، به جستجو و تشخیص" استانداردهای رایج رنگ و طرح در اجزای مختلف پوشاک مردانه" پرداخته شده و میزان اثرپذیری استانداردهای پوشاک مردانه در ایران از استانداردهای رایج جهانی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. لازم به ذکر است که در این رساله از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده گردیده است. پس از "شرح و توصیف اجزای مختلف پوشاک مردانه" با استانداردهای خاص در زمینه رنگ و طرح و نیز معرفی طرح های مختلف "یقه و آستین در پوشاک مردانه"، در نهایت غلبه رنگ بر طرح در پوشاک مردان دهه اخیر و دنباله روی استانداردهای پوشاک مردان ایران از استانداردهای رایج جهانی به اثبات رسیده و نتیجه ای مبنی بر افزایش نقش و اهمیت رنگ و تنوع رنگی گسترده تر از گذشته در جهت جبران سادگی طرح در پوشاک مردان امروزی حاصل شد. همچنین مشخص گردید که " توجه بیشتر به عنصر رنگ در یک دوره" موجب ارتقاء کیفی پوشاک آن دوره و متمایز شدن آن از دیگر دوران شده است. یافته دیگر آن که امروزه با روی آوردن تولیدکنندگان به سوی راحتی، لطافت و سادگی بیشتر پوشاک مردانه، ورود الیاف مصنوعی جدید به صنعت نساجی و در نتیجه ایجاد رنگ بندی بیشتر در پارچه های کنونی،"تنوع رنگ در پوشاک مردانه نسبت به دهه های گذشته" بیشتر گردیده است. واژگان کلیدی: پوشاک مردان، تحولات رنگ، استاندارد، طرح، معاصر.
نگار راکعی فاطمه کاتب
اساطیر و نقوش نمادین ، بخشی از فرهنگ مشترک مردم هستند که جلوه هایی از حضور درخشان و ماندگار آنها را در زمینه های مختلف هنری، از جمله هنر سنتی فرش ایران در دور? صفوی شاهدیم. پژوهش حاضر از نوع توصیفی؛ با تجزیه بصری زیبایی شناسانه و تحلیل اسطوره شناسانه در بین 20 نمونه از فرش های دور? صفوی می باشد و نیز گردآوری داده ها از طریق اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته و بیانگر آن است که؛ نقوش نمادین فرش های صفوی با داشتن ریشه در فرهنگ اساطیری ایران و جلا دیدن در کالبد مذهبی اسلام و عقاید تصوف مردم شیعی و نیز دارا بودن بیانی از روح آگاهی جمعی یک قوم، اشارات موشکافانه ای به ایزدان دین مزدیَسنا دارند. آنها در کلیت خود حدیث تصویریِ رمزی و نمادینی هستند که با درآمیختن وجوه مشترک دین و اساطیر در حوز? هنر، معنا و آگاهی های ماورایی را به عنوان شرحی از گذشته و راهنمایی برای اعمال در آینده، از بطن جهان شناختی انسان از هستی و ضمیر پنهان برداشت نموده، که لذت گذشتن از تقابل ها و یگانگی با ذات خداوند در آنها باعث تجربه ای مشترک در هر ادراک شهودی و استعلایی از حقیقت، اعم از اسطوره، دین و هنر است. یگانگی با حقیقت در ورای موضوعی که به آن اشاره شد، نشان از کاربرد بیشتر نقوش نمادین فرّه ایزدی و ایزدان مرتبط با آن مثل مهر، آناهیتا و بهرام به عنوان نمایندگان نیروی ازلی به روی زمین در جریان بازآفرینی ارزش ها و پیام ها در قالب هنر سنتی به عنوان مناسب ترین محمل برای بازتابیدن اندیشه های عالم بالا دارد.
پگاه طاهری زهرا رهبرنیا
از دوره قاجار به بعد، ظرف یک قرن و نیم گذشته، تجدد و نحوه مواجهه با آن از مسایل عمده فرهنگ ایران بوده که البته در فرآیند تحول مفهوم هنر و چگونگی خلق آثار هنری تاثیرات خاص خود را به جا گذاشته است. پژوهش حاضر به بررسی فرایند خلق اثر هنری، در دوره گذار از سنت به مدرنیته در ایران می پردازد. برای این منظور، از آراء میخاییل باختین، نظریه پرداز روس، استفاده شده است. علت انتخاب باختین، وجود مفاهیمی مانند کارناوال، منطق گفتگو، گروتسک، گونه های ادبی و ... در دایره مفاهیم باختین است که بررسی روشن تری از مکانیسم دوره گذار را ممکن می سازد. مساله این پژوهش، فرایند مدرن شدن نقاشی ایران با توجه به وضعیت بومی در دوره گذار از سنت به مدرنیته می باشد. در این راستا ابتدا به بررسی فرایند خلق اثر هنری در دوره گذار پرداخته شده، و با استفاده از مفهوم کارناوال و مفاهیم مرتبط با آن، مدلی برای خلق اثر هنری در دوره گذار از سنت به مدرنیته ارائه شده است. سپس نقاشی ایرانی از منظر نحوه مواجهه با نقاشی غربی و بومی گرایی در دوره گذار، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی گروتسک در آثار بهمن محصص طبق آراء باختین، بخش پایانی این پژوهش می باشد. نتیجه بررسی ها آن است که فرآیند خلق اثر هنری، بواسطه حرکتی مستمر و خطی از سنت به مدرنیسم نرسیده و در این میان دچار وقفه ها و درنگ هایی شده است؛ نقاشی ایرانی در مواجهه با نقاشی غربی از خود فاصله گرفته و در سیر بازگشت به خود خصلتی بومی گرفته است؛ و بهمن محصص در این میان، به عنوان بخشی از روند نوگرایی در نقاشی، جایگاهی ویژه دارد؛ در حالی که از یک سو ویژگی های بومی جایی در آثار او پیدا نمی کنند، وارد رابطه ای گفتگویی با هنر غرب می شود و از سوی دیگر رئالیسم گروتسک، به عنوان ترجمه ای از ویژگی های دوران گذار، در آثار وی متجلی می شود.
منصوره فردوسی جاه زهرا رهبرنیا
چکیده: اهمیت پرداختن به "عکاسی خبری" به عنوان ابزاری برای اطلاع رسانی به تمامی مخاطبان بر اساس نیازهای جامعه و نیازهای جهانی، غیر قابل انکار است. موضوع مورد بحث در این شاخ? مهم عکاسی چگونگی برخورد عکاس با واقعه و ثبت آن است؛ زیرا بنظر می رسد ارزش بخشی به رویداد ثبت شده در تصویر، موجبات به حاشیه راندن قطب دیگر این شاخه یعنی وجه "زیبایی" است. در این پایان نامه با بررسی دیدگاه صاحب نظرانی چون سونتاگ ، برسون ، آدامز که هر کدام در زمین? نقد عکاسی، عکاسی خبری و عکاسی هنری به نام هستند نظر آنها در باب زیبایی شناسی عکس مورد توجه قرار میگیرد؛ در این پژوهش تنها با انتخاب 3 عکاس و منتقد و آوردن نمونه هایی از عکس های خبری تأکیدی بر اهمیت زیبایی در عکس هایی داشته باشد که در کسری از ثانیه توسط عکاس انتخاب شده و به بار می نشیند و می توانند تأثیری جهانی داشته باشد. همین طور با آوردن نمونه هایی از عکاسان خبری مطرح در زمین? عکاسی خبری و نیز مستند، به این مسئله تأکید می شود که عکاسی برای هنری شدن نیاز به اصولی دارد که آن را جهانی و ماندگار کند. پس عکاسی خبری را با عکاسی هنری یکی دانسته و نباید فراموش کرد که استفاده ترکیبی از زیبایی و واقعیت در این عکس ها خود می تواند تأکیدی مضاعف بر تأثیرگذاری این هنر بر هر مخاطبی باشد.
مریم ملکی فهیمه دانشگر
فمینیسم تلاش و حرکتی است در راه برابری زن و مرد در عرصه های گوناگون زندگی فردی و جمعی، تلاشی برای ایجاد فرصتهای برابر، که با همه زمینه های اجتماعی ، فرهنگی و هنری مرتبط است. مسئله ای که در پایان نامه حاضربدان پرداخته ایم این است که تا چه اندازه دیدگاه های فمینیستی در عکاسی تبلیغاتی پست مدرن تاثیر گذار بوده است؟?فمینیسم پست مدرن یکی از گونه های فمینیسم است که با نگرشی انتقادی به بررسی موقعیت زنان در دنیای امروز پرداخته است.در این راستا نظریه پردازان فمینیسم پسا مدرن همواره زنان را تشویق کرده اندکه به هم بپیوندند تا شهامت سخن گفتنِ فاعلانه را بیابند.اهداف انتخاب این موضوع عبارت بوده اند از: 1- بررسی عملکرد دیدگاه های فمینیستی در عکاسی تبلیغاتی پست مدرن 2-بررسی تاثیرات دیدگاه های فمینیستی بر فضای تبلیغاتی و گرافیکی در آثارعکاسی تبلیغاتی پست مدرن 3-بررسی ارتباط بین دید گاه های فمینیستی با فضای گرافیکی و رنگ در آثار عکاسی پست مدرن 4-شناسایی وجوه مشترک بین آثار عکاسان فمینیست برای آشنایی با فضای کار هنرمندان پست مدرن ، آثار عکاسانی بررسی شده که در این زمینه تصاویری با محوریت نقش زن خلق نموده اند. پس از بررسی وتجزیه و تحلیل حدود 15 تصویر از آثارِاین 3 هنرمند عکاس معاصر، به شکلی واضح تاثیر دیدگاه های فمینیستی در آثارشان مشاهده میشود?هنرمندانِ عکاس این جامعه آماری، تصاویری انتقادی نسبت به منزلت زن، خلق کرده اند و هر کدام با به کارگیری?عناصرو فضای گرافیکی مختص به خود،?تصویری متفاوت و منحصر بفرد از زن را روبروی بیننده قرار داده اند،?تصویری تاثیر گذار که می تواند هر زنی رانسبت به جایگاهش، به تفکر وا دارد .
مریم شکرانی زهرا رهبرنیا
هنر اجرا که برخی در کشورهای انگلوساکسون آن را هنر زنده می نامند، از هنرهای تجسمی منشعب شده، اما در حالی که به نمایش نزدیک بوده، ماهیتاً بسیار با آن متفاوت است. زنده، واقعی و در لحظه بودن و تأکید بر استفاده از بدن اجراگر به عنوان مصالح هنری از مشخصات اصلی هنر اجرا است، بدین معنا که اجرا در حضور مخاطبان و گاه با مشارکت ایشان به صورت تعاملی اجرا می شود و مرز میان اجراگر و بیننده محو می شود. اجرا در دوران معاصر از یک سو شاخه ای هنری و از سوی دیگر یک دستگاه نظری است که در حیطه ی زبان شناسی، زیبایی شناسی و مطالعات اجتماعی به کار گرفته شده است. ساختار منجر به تحقیق حاضر، از تحقیق و جستجو در پیشینه ی این هنر در غرب و پیگیری ریشه های آن در هنرهای تجسمی و هنرمندان آوانگارد غربی، و نگاهی به نمونه های اجرا شده در دهه ی اخیر(از سال1380تا 1390 هجری شمسی) در ایران به دست آمده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی است. همچنین رویکرد انتخابی محقق، رویکرد پیشنهادی رزلی گلدبرگ است. نتایج به دست آمده حاکی از کارکرد رسانه ای این هنر، قیاس ناپذیر بودن روند این هنر در ایران و غرب، منقطع بودن روند شکل گیری این هنر در ایران نسبت به غرب و در نهایت قابلیت های گوناگون احتمالی هنر اجرا در آینده ی هنر و فرهنگ ایران است.
مونا ملاصالحی زهرا رهبرنیا
خداوند یکتا در ذات هستی خود، زیبایی مطلق است و انسان مخلوق او نیز پیوسته به دنبال این زیبایی خالص بوده و در تمام وجوه زندگیش و از جمله در هنر ؛ که آن را محمل خیال و آرزوهای خویش می داند، در پی آن زیبایی مطلق است. بنابراین دست به خلق هنری مقدس می زند تا از طریق آن " امر قدسی " که تجلیاتی روحانی و الهی در جهان است را به کمک خلاقیتی رمزگونه ، مرئی سازد. در تمدن سنتی که از آغاز زندگی بشر تا شروع رنسانس و عقاید اومانیستی، ادامه داشته است، "هنر قدسی" ، قلب "هنر سنتی" محسوب می گشته است و بسیاری بر این باورند که با به پایان رسیدن دوران سنتی، هنر مقدس نیز تکرار نمی شود. لذا در این تحقیق بنیادی که گردآوری مطالب در آن به روش کتابخانه ای و اسنادی بوده و تنظیم آنها به شیوه ای توصیفی انجام شده ، به معنای حقیقی" امر سنتی و امر قدسی" ، " هنر سنتی و هنر قدسی" پرداخته شده است. نتیجه حاصل از تحقیق نشان می دهد که "امر قدسی" و "سنت" مجموعه هایی عظیم هستند که با یکدیگر همپوشانی های بسیار داشته ، اما به طور مطلق ، منطبق با یکدیگر نیستند و سنت که اغلب دارای منشاء الهی است ، ماهیتی ثابت دارد و در طول قرون و اعصار خمیرمایه زندگی بشر را شکل می داده ، هنری "کاربردی" را ارائه داده و امر قدسی نیز که یک مقوله ارزشی مختص به قلمرو دین است ، هنری "آیینی" و وابسته به مناسک عبادی و معنوی را ارائه می دهد. از وجوه اشتراک این دو هنر می توان به نوع نگاه به زیبایی و طبیعت ، استفاده از بیانی رمز گونه ، داشتن الگوهایی کیهانی و صورتی آرمانی ، فوق فردی بودن و نسبت داشتن با اخلاق و آداب معنوی اشاره کرد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی الگوهای سازنده هنرهای سنتی و قدسی بوده تا هنرمند معاصر نیز بتواند با بهره گیری از آن ها هنری مقدس و رو به کمال را بیافریند. واژگان کلیدی: سنت، امر قدسی، رمزپردازی، الگوی کیهانی، صورت آرمانی ، هنر کاربردی، هنر آیینی
فرزانه قاسمعلی زاده زهرا رهبرنیا
چکیده زمین و طبیعت پیرامون آن به لحاظ ضرورت در شکل گیری حیات انسانی، دارای ارزش بسیار بالایی در تفکر و تصور اقوام انسانی است .گواه بر آن وجود اساطیر و ادیان اساطیری است، که به زمین وجهی خدای گونه و قدسی داده است. جامعه دوران معاصر با ورود به عرصه های تفکر مدرن شاهد فراموشی این قداست از جانب انسان معاصر است که خود دلیلی بر دوری گزیدن انسان مدرن از پیرامون خویش است. هنر زمینی در دوره معاصر با ارائه و خلق آثار هنری بر روی زمین و در طبیعت، بستر مناسبی را برای تعامل مخاطب با زمین و طبیعت را فراهم می آورد.. قسمت عمده این پژوهش مبتنی بر تحقیقات کتابخانه ای و مصاحبه با خالقان هنر زمینی در ایران با رویکرد مخاطب محور است و با توجه به داده ها در این پژوهش، محقق را به این نتیجه می رساند: که هنر زمینی با ارائه آثار بر " سطح زمین" و در طبیعت با هدف تعامل میان " مخاطب و زمین" قابلیت ایجاد حس تقدیس و تکریم را در مخاطب نسبت به محیط پیرامون خویش را به همراه دارد. همچنین در ایران علاوه بر الگو برداری از شیوه های رایج در هنر زمینی در غرب، ورود عناصر ملی، فرهنگی و بومی به هنر زمینی در ایران نیز مشاهده می شود. واژگان کلیدی: انسان، زمین، قداست، هنر زمینی.
نرجس کریمی زهرا رهبرنیا
اثر هنری موجودیّتی کاملاً قائم به ذات نیست، بلکه عواملی خارج از مقوله هنر، مانند: شرایط زندگی نامه ای، شرایط اقتصادی، وضعیت اجتماعی جامعه، فرهنگ و هویتِ هنرمند؛ حامیان و جهانِ پیرامون هنرمند نیز در خلق اثر تأثیرات مهمی دارند. توجه این تحقیق متمرکز بر تأثیرپذیری هنرهای تجسمی معاصر ایران(در تنوع سه گانه ی نقاشی، عکاسی و هنرهای جدید) از عواملی همچون: اقتصاد جهانیِ هنر، هنر و جهانی شدن و حامیان داخلی و خارجی آن، در بازه زمانی 1387 تا کنون می باشد. این پژوهش تحقیقی کاربردی است که اطلاعات مربوط به روش شناسی خود را به شیوه توصیفی- میدانی- اسنادی کسب نموده است. جامعه آماری این تحقیق شامل آثار هنرمندان معاصر ایرانی، لیست فروش آثار آنان در نمایشگاه های خارجی و نقدهای مرتبط به این آثار (نوشته شده توسط منتقدان داخلی و خارجی) می باشد. روش نمونه گیری و حجم تقریبی نمونه نیز به صورت انتخابی- تصادفی می باشد. هنرمندان پیشروی ایران، تحت تأثیر مسایل جهانی شدن و دغدغه های محلی/ جهانی آن قرار دارند. اما بدلیل کم رنگ شدن تأثیر حامیانِ دولتی؛ هنرمندان نیز برای همراهی با شرایط حامیان خصوصیِ ایرانی و بازارهای بزرگ خارجی خلاقیت خود را تحت تأثیر سلیقه خریدار، محدود می نمایند. گرچه کارنامه هنر معاصر ایران در چهار سال اخیر بیشتر دارای اقبال اقتصادی بوده است تا فرهنگی، اما خیزش هنر معاصر ایران در رویکرد به بازار جهانی هنر به صورت کلی مثبت و در راستای فرصت سازی، بسیار مغتنم است. بازارهای معتبر جهانی امکان دیده و نقد شدن را در اختیار هنرمندان ایرانی قرار می دهند و با توجه به نشانه های اقبال اقتصادی که مبین کیفیت این آثار است، به نظر می رسد که در آینده ای نزدیک شاهد دستیابی هنر معاصر ایران به جایگاه ویژه خود در افق های بزرگ جهانی خواهیم بود. اثر هنری موجودیّتی کاملاً قائم به ذات نیست، بلکه عواملی خارج از مقوله هنر، مانند: شرایط زندگی نامه ای، شرایط اقتصادی، وضعیت اجتماعی جامعه، فرهنگ و هویتِ هنرمند؛ حامیان و جهانِ پیرامون هنرمند نیز در خلق اثر تأثیرات مهمی دارند. توجه این تحقیق متمرکز بر تأثیرپذیری هنرهای تجسمی معاصر ایران(در تنوع سه گانه ی نقاشی، عکاسی و هنرهای جدید) از عواملی همچون: اقتصاد جهانیِ هنر، هنر و جهانی شدن و حامیان داخلی و خارجی آن، در بازه زمانی 1387 تا کنون می باشد. این پژوهش تحقیقی کاربردی است که اطلاعات مربوط به روش شناسی خود را به شیوه توصیفی- میدانی- اسنادی کسب نموده است. جامعه آماری این تحقیق شامل آثار هنرمندان معاصر ایرانی، لیست فروش آثار آنان در نمایشگاه های خارجی و نقدهای مرتبط به این آثار (نوشته شده توسط منتقدان داخلی و خارجی) می باشد. روش نمونه گیری و حجم تقریبی نمونه نیز به صورت انتخابی- تصادفی می باشد. هنرمندان پیشروی ایران، تحت تأثیر مسایل جهانی شدن و دغدغه های محلی/ جهانی آن قرار دارند. اما بدلیل کم رنگ شدن تأثیر حامیانِ دولتی؛ هنرمندان نیز برای همراهی با شرایط حامیان خصوصیِ ایرانی و بازارهای بزرگ خارجی خلاقیت خود را تحت تأثیر سلیقه خریدار، محدود می نمایند. گرچه کارنامه هنر معاصر ایران در چهار سال اخیر بیشتر دارای اقبال اقتصادی بوده است تا فرهنگی، اما خیزش هنر معاصر ایران در رویکرد به بازار جهانی هنر به صورت کلی مثبت و در راستای فرصت سازی، بسیار مغتنم است. بازارهای معتبر جهانی امکان دیده و نقد شدن را در اختیار هنرمندان ایرانی قرار می دهند و با توجه به نشانه های اقبال اقتصادی که مبین کیفیت این آثار است، به نظر می رسد که در آینده ای نزدیک شاهد دستیابی هنر معاصر ایران به جایگاه ویژه خود در افق های بزرگ جهانی خواهیم بود. واژگان کلیدی: هنر معاصر ایران، جهانی شدن، بازار جهانی هنر، فرهنگ، هویت، خود.
سمیرا طاهربرزی زهرا رهبرنیا
چکیده هنر در فلسفه پست مدرن دارای جایگاه ارزشمندی است. عکاسی، هنری است که در دوران پست مدرن توانست جایگاه خویش را در هنر بیابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی افکار نیچه و تطبیق این افکار با ویژگی های هنر عکاسی پست مدرن به انجام رسیده است. و نیز اینکه آیا می توان گفت آنچه در هنر بیان می شود، بیان فلسفی آن چیزی می باشد که در ذهن فیلسوف آن دوران است، آیا هنر عکاسی پست مدرن با تمامی پیچیدگی ها و تعریف گریزی ها، می تواند نمودی از آرا و افکار نیچه باشد؟ بنظر می رسد فلسفه پست مدرن وامدار نظریات نیچه، فیلسوف دوران مدرن می باشد. نیچه هنر را تنها راه مقابله با نیهیلیسم بوجودآمده از مدرنیسم می داند و در نظرگاه وی، هنرمند چون پیامبری می باشد که راهبری مردم در دستان اوست. در این پژوهش برای یافتن افکار نیچه در باب هنر و ویژگی های هنر عکاسی پست مدرن و نیز برای نمونه تصویرهای مورد بررسی از روش کتابخانه ای - اسنادی بهره گرفته شده است. در انتها به بررسی آثار 3 عکاس پست مدرن سیندی شرمن، باربارا کروگر و ریچارد پرینس پرداخته ایم و با مقایسه ی ویژگی های هنر آنان با نظرات نیچه، به جدولی تطبیقی رسیده ایم. و در آخر می توان این نتیجه را گرفت که نظریات نیچه شاید نه به صورت قطعی و مطلق، شبیه و مانند آن چیزی است که در هنر عکاسی پست مدرن مشاهده می شود، اما اصل و اساس این هنر، بسیار متاثر و برگرفته از دیدگاه این فیلسوف بوده است.
ناهید الوندی اکبر عالمی
چکیده سینما از جمله دستاوردهای ارزشمند بشر در حوزه ی رسانه های ارتباطی است و شکی نیست که به واسطه کارکرد رسانه ای برای انتقال پیام ها و ارزش ها، ابزاری قدرتمند و تأثیرگذار بر مخاطب است.شناخت توانایی های هنر هفتم به عنوان ابزاری در راستای معرفی وارتقاء جایگاه هنر های سنتی موضوع بحث این نوشتار است که با به کارگیری آگاهانه ی این توانایی ها می توان از سینما به عنوان محملی جهت انتقال ارزش های هنرهای سنتی بهره جست. در این تحقیق ،ابتدا وجه رسانه ای و هنری سینما و خصیصه های آن توصیف و نقاط اشتراک آن با هنر های سنتی مورد بررسی قرار گرفت. سپس نمونه هایی از دست آفریده های موجود دردو فیلم «بهار،تابستان...» و «گبه» از منظر استعلایی و نمادگرایی به عنوان رسانه هنرهای سنتی به روش تاویلی و تحلیلی ، ارزیابی و بر همین اساس تحلیل شدند. در خاتمه از طریق تحلیل استقرایی این نتایج حاصل شد: هنرهای سنتی که به عنوان ابزاری در طراحی صحنه فیلم محسوب می شود، می تواند با استفاده از ویژگی های «رسانه ای» ،«زیبایی شناختی» ،«باورپذیری» وکارکرد بیانی«تصویر»، کارایی های مختلفی داشته باشد. از جمله: اشاره ای به جنبه های دکوراتیو صحنه های فیلم ، نمادی رمز گونه از استعلا وشهود، وسیله ای برای باورپذیری فضای فیلم ، بزرگداشتی برای سنت وگذشته ،سفیر فرهنگی مناسب در سایر ملل و زمینه ساز فعالیت های اقتصادی و ... باشد. از این رو «سینما» که امروزه آیینه تمام نمای فرهنگ یک جامعه و «هنرهای سنتی» که عامل تداوم فرهنگ آن جامعه از گذشته تا امروز است، می توانند با تلفیق یکدیگر، ابزاری شایسته برای ابراز وتقویت هویت ملی ،سنت های فرهنگی ومیراث معنوی هر سرزمینی در دنیای متکثر امروزباشند. واژگان کلیدی: سینما ، هنرهای سنتی، استعلا، سنت،رسانه، پیام، تصویر.طراحی صحنه.
شریفه سلطانی شریف آبادی زهرا رهبرنیا
سنت هنری ایران، به پیروی از شکل کلی زندگی ایرانی در چند سده اخیر در رویارویی با مفاهیم جدید و امور مختلف، در بوته آزمونی سخت و نابرابر و در نتیجه به پریشانی و بحران افتاده است. این واقعیت در شئون مختلف قابل ردیابی است. بنظر میرسد آنچه این آزمون را نابرابر می نماید، فقدان هسته نقادی در فرهنگ هنری ایرانی است. این عنصر در جوی دور از تعصب و پیش داوری، شکلی آزاد، پویا و افقی از اندیشه را ببار می آورد. اندیشه به شکلی این چنین، گشاینده، رهایی بخش و تداوم بخش آن سنتی است که روزگاری زنده و واقعی بود. در اینجا در کمرکش مسیر موضوع مطروحه، فرهنگ استفاده از شاخه ای از هنر سنتی، رشته نوپایی خود را به ما می نمایاند. شاخه جامعه شناسی هنر. در همین راستا به دلیل توجه به داشتن خط سیر منسجم از پایه نظری واحد، مکتب فرانکفورت، استفاده گردید. در این مجال در ابتدا هنر سنتی از نگاه سنتی و جامعه شناسانه آورده شده است، در ادامه به بررسی رفتار مخاطب و مصرف کننده و ایده های مطرح شده در این زمینه پرداخته و پس از آن آراء مکتب فرانکفورت بررسی می گردد. در پایان تحقیق میدانی انجام شده با تکیه بر مطالب پیشین به عنوان ماحصل کلام و در راستای ورود به گوشه ای از دنیای تحلیل مخاطب هنری آورده خواهد شد.
طاهره منتخبی زهرا رهبرنیا
از دیرباز تاکنون مطالعه نشریات در تمامی کشورهای جهان، همواره یکی از ملاک های سنجش سطح فرهنگ جوامع به شمار می رفته است. امروزه نیز با توجه به گستردگی و تنوع مطبوعات موجود، توانمندی هر نشریه در میزان جذب و حفظ مخاطب و نیز آمار فروش، دقت نظر بالایی را می طلبد که از شناخت هرچه بیشتر هنجارها و ارزش های جامعه نشأت گیرد. برهمین اساس و با نظر به تعاملی که همواره در میان هنر و جامعه وجود داشته و خواهد داشت، در این پژوهش سعی بر آن شده تا با نمونه قرار دادن مجله "همشهری جوان" در کشور ایران و بررسی همه جانبه ی 48 شماره از آن که در سال 1390 منتشر شده است، به تحلیل فرمالیستی و جامعه شناختی آثار بر اساس آمار فروش و میزان موفقیت این مجله در جذب مخاطب و دریافت علاقه مندی های موجود در جامعه در نزد مخاطبین پرداخته شود. این تحقیق که به شکل توصیفی، تحلیلی و به صورت میدانی و با انجام مصاحبه هایی در این زمینه انجام گرفته است، به دریافت نتایجی نائل آمده که در زیر به صورت مختصر و در متن پایان نامه به صورت مشروح قابل ملاحظه است. از جمله نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان به نکات زیر اشاره کرد: 1.آثار هنری برآمده از جامعه، با اقبال بیشتری از سوی مخاطبین مواجه می شوند. در واقع هنرمند مطالب را از جامعه دریافت و به شکل ویرایش شده بصری و کلامی به آنان باز می گرداند و از این طریق تعامل بین هنر و جامعه در هنرهای مخاطب محور شکل می گیرد. 2.بیشترین موارد از طرح روی جلدهای مجله "همشهری جوان" در سال 1390، مرتبط با برنامه های تلویزیون داخلی ایران است، در حالی که رتبه ی اول فروش در تهران و شهرستان ها متعلق به مضامین اجتماعی است و این مطلب نشان دهنده ی جذابیت بیشتر عناوین اجتماعی مهیج نسبت به تصاویر مشاهیر هنر و ورزش در نزد جوانان ایران است. 3. با وجود تلاش طراح در جهت طراحی خلاقانه ی روی جلد، تحلیل آمار فروش، نشان دهنده ی استقبال مخاطبین از جذابیت عناوین و محبویت مشاهیر، بیش از خلاقیت بصری طراحی روی جلد است. 4. اقبال بیشتر مخاطبین تهرانی به شماره 309 مجله که به تحلیل برنامه ی ماهواره ای "بفرمایید شام" اشاره دارد، در برابر توجه بیشتر مخاطبین شهرستانی به شماره هایی از مجله نظیر شماره 315 و 332 که به برنامه های تلویزیون داخلی ایران از جمله سریال "ستایش" و ستارگان دیگر تلویزیونی اختصاص یافته است، می تواند حاکی از استفاده ی بیشتر پایتخت نشینان از ماهواره و شهرستانی ها از تلویزیون باشد. 5. به دلایل عدیده ای از جمله عدم دسترسی هم سطح به امکانات و اطلاعات، "نظریه شکل دهی" جامعه شناسی هنر از سوی آثار هنری و هنرمندان، در مورد شهرستان ها و "نظریه ی بازتاب" در آثار هنری، از سوی مخاطبین تهران بیشتر صدق می نماید. 6.تفاوت های موجود اما اندک در میان آمار فروش تهران و شهرستان ها، حاکی از آن است که علی رغم وجود تفاوت های سلیقه ای، فاصله های فرهنگی موجود در میان جوانان تهران و شهرستان ها در اثر گسترش ارتباطات، در حال کم رنگ تر شدن است.
مریم کشمیری زهرا رهبرنیا
پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل موثر بر پذیرش اجتماعی هنر مدرن و پیدایش هنر ملی آغاز شد. اهداف فرعی عبارت اند از شناخت تغییرات انگاره های ادراکی دریافت اثر هنری در ذهن مخاطب و نیز شناخت عوامل اجتماعی موثر بر رشد گرایش به هنر اروپایی از دوره صفویه تا پهلوی. بر پایه نظریه بُرد متوسط (theories of middle range)، الگوهای تبیینی و روش شناسی برگرفته از بررسی تاریخی و نظریه تمایز (differentiation)، شالوده پژوهش را شکل می دهد. بر اساس فرضیه پایه، فقدان گروه های اجتماعی مسلط در جامعه، سبب شد که دربار صفویه و قاجار در جایگاه حافظان ذوق و معیارهای زیبایی شناسی قرار گیرند؛ رشد طبقه های متوسط و متوسط جدید زمینه شکل گیری سبک های دیگری را فراهم کرد. تلفیقی از مفاهیم جامعه شناسیِ تمایز، و بررسی تاریخی مناسبات، ساختارها، گروه ها و نهادهای اجتماعی، شامل هنرمندان، حامیان، مخاطبان؛ مراکز فعالیت هنری، مدارس تخصصی هنر، و نگارخانه ها؛ و در دوره بعد، تغییر مناسبات میان هنرمند و حامی، و شکل گیری مخاطب؛ بررسی سطح خرد را به سطح ساختارها و نهادها تعمیم می دهد. منابع اسنادی و کتابخانه ای، نگاره های چاپی و آثار (موزه ای)، پایه بررسی بوده اند. بررسی تطبیقی تحولات دوره صفویه و قاجار از یک سو، و دهه های 1320 و 1330 ش. از نظر مناسبات، ساختارها و نهادها نشان می دهد که در فضای اجتماعی دهه 1330 ش. گروهی از هنرمندان توانستند ادراک انگاره های هنری را با درون مایه های مشترک گفتمان های شناور در جامعه درآمیزند و به شیوه ای مدرن و شخصی با مایه های بومی دست یابند. عواملی چون حمایت های رسمی، سرمایه های نمادین (اعتبار) و فرهنگیِ نویسندگان و منتقدان (نام گذاری، تفسیر و رمزگشایی)، و نیاز مخاطبان جدید به آثاری متناسب با انگاره های ادراکی خود کمک کرد تا این آثار به ذوق دسته ای از مخاطبان شکل دهد و آنان را جذب نماید.
ملیحه مجیدی زهرا رهبرنیا
پرداختن به مضامین دینی یکی از اولویت های مهم برنامه سازی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است. از این رو پیدا کردن قالب های مناسب برای بیان این مضامین از نکاتی است که باید مورد توجه برنامه سازان و مدیران این رسانه قرار گیرد. ویدئوکلیپ به عنوان یکی از قالب های جدید در برنامه سازی دنیا به دلیل داشتن ساختاری ویژه و منطبق با یکی از ویژگی های اصلی هنرهای اسلامی ـ انتزاعی بودن ـ می تواند محمل مناسبی برای پرداختن به این مضامین باشد. ویژگی های معمول از قبیل رویاگونه بودن، خلاصه گویی و کوتاه بودن زمان این قالب از برنامه سازی باعث شده تا استفاده از نماد و نمادپردازی به موجزترین شکل آن، به عنوان یکی از اصول اولیه در ساخت ویدئوکلیپ محسوب شود. از این رو، نقش موثر این پدیده در جامعه مدرن امروزی، موجب گسترش شبکه های اختصاصی نمایش ویدئوکلیپ در دنیا شده و استفاده از آن در بیان تفکرات ایدئولوژیکی و تأثیر شگفت انگیز آن بر جوانان، از نکات مهمی است که باید مورد توجه برنامه سازان قرار گیرد. با بررسی هایی که در این پژوهش در خصوص نقش موثر ویدئوکلیپ در بیان مضامین دینی به شیوه تحلیل محتوای کیفی و با بررسی زیبایی شناسی چهار نمونه از کلیپ هایی که در سیمای جمهوری اسلامی ایران تولید شده است، درمی یابیم که علی رغم آنکه پرداختن به مضامین دینی یکی از شاخص های اصلی برنامه سازی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است، اما هنوز ساختار مناسبی برای پرداختن به این مضامین یافت نشده است. واقعگرای، داشتن حرفهای بسیار در زمان کوتاه، عدم استفاده درست از نمادهای شناخته شده، ناآگاهی سازندگان از توانایی های زیبایی شناسی ویدئوکلیپ و نداشتن شناخت کافی از هنرهای فاخر اسلامی برای بهره گیری درست از آن در ساخت کلیپ؛ مواردی هستند که از عدم موفقیت این پدیده نوظهور در ایران خبر می دهد.
افسانه کامران زهرا رهبرنیا
عکس های خانوادگی بخش بزرگی از بدنه عکاسی را در طول تاریخ عکاسی در ایران و جهان به خود اختصاص داده اند و یکی از مهمترین راه های خوانش فرهنگی در هر اجتماعی هستند. نشانه شناسی (اجتماعی و فرهنگی) این امکان را فراهم می سازد تا چگونگی معناسازی در عکس خانوادگی را با در نظر گفتن عکس خانوادگی به عنوان متن از طریق مطالعه این عکس ها در دو بازه زمانی 50 و 80 (شمسی) در ایران دریابیم. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از الگوی نشانه شناسی اجتماعی با مطالعه عکس های خانوادگی و در میدان مطالعاتی متشکل از 1000 عکس انجام شده است. مدل نظری رساله بر گرفته از چارچوب نظری تحقیق (نظریه بازنمایی برساختی هال و نظریه صحنه نمایشی اروینگ گافمن) تنظیم شده است و به چگونگی فرایندهای خلق معنا در متن عکس خانوادگی توسط خوانشگر می پردازد. عکس خانوادگی نمایشی از خانواده است که توسط تیم اجرا مدیریت می شود و هر گونه تغییر در اجرا بر معنای این عکس از طرف خوانشگر تاثیرگذار است. تغییر در فاصله میان اجرا و دیدن این نمایش و ابزارهای مدیریت تاثیرگذاری در عکس خانوادگی سبب شده است تا ضمن تغییر کارکردهای عکس خانوادگی، تعریف آن نیز دچار دگرگونی شود. نتایج این رساله موید آنست که بازنمایی تصویر خانواده ایرانی از بازنمایی مفهومی در دهه 50 به بازنمایی مفهومی- روایی در دهه 80 تغییر کرده است. مهمترین تغییر در عکس های خانوادگی دو دهه در عناصر ارتباطی میان خوانشگر و عکس صورت پذیرفته است که این مساله تغییر کارکرد عکس خانوادگی را در جامعه ایرانی توجیه می کند. در واقع با تغییر کارکرد عکس خانوادگی در این دو دهه از یادمانی به هویتی شاهد تغییر در معنای عکس خانوادگی هستیم. عکس خانوادگی در دهه 50 با عکس یادگاری پیوسته بود در حالی که در دهه 80 معنای این عکس به عکس شخصی نزدیک می شود.
انسیه اکبرزاده هروی زهرا رهبرنیا
چکیده پوستر در لهستان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و پوسترسازان لهستانی با تکنیکهای دستی و تصویرسازیهای قوی، استفاده از نماد، استعاره، طنز و تأثیرپذیری از سبکهای هنری جهان به خلق پوسترهای بدیع و متفاوت هنری دست زده اند و این موجب شده که آنها در یک مکتب جهانی با عنوان مکتب پوستر لهستان قرار گیرند . با این حال در طول دهه های متوالی پوسترهای لهستان دستخوش تغییراتی شده اند . از آنجا که تا کنون بررسی خاصی بر روی این تغییرات صورت نگرفته بدین منظور در این پژوهش به بررسی آثار سه نسل از پوسترسازان لهستانی پرداخته شده است و در راستای رسیدن به پاسخ این سوال که آیا پوسترهای نسل سوم نسبت به نسلهای اول و دوم نقاشی گونه تر و درون گرایانه تر شده اند تحلیلهایی تجسمی از لحاظ تکنیک و محتوا بر روی آثار سه نسل صورت گرفته است. در این زمینه این نتایج حاصل شد که هر سه نسل از تکنیکهای دستی برای اجرای پوسترهایشان استفاده کرده اند، اما تفاوت در شیوه اجرا و تکنیک و محتوای آثار موجب شده که پوسترهای نسل سوم از حس و حال نقاشی گونه تری برخوردار باشند. چنانکه پوسترهای نسل اول شامل ترکیب بندیهای موجز، سطوح تخت رنگی و انتقال صریح پیام می باشند. پوسترسازان نسل دوم همان شیوه نسل اول را به صورتی عقلانی تر ادامه داده اند. پوسترسازان نسل سوم از چیدمان خاص عناصردر کادر، لایه های متنوع رنگی که موجب بافت و حجم در اثرشده و مفاهیم عمیق در طراحی پوستر استفاده کرده اند. کلید واژه ها: لهستان- پوستر- نقاشی- مکتب
هدی دفتری زهرا رهبرنیا
در اواخر قرن نوزدهم و شروع قرن بیستم دنیای انسان ها دچار تغییراتِ زیادی شد که سرعتِ روز افزونِ این تغییرات، همه ی جنبه های زندگی بشر از علم و فلسفه تا سیاست و اجتماع را در بر گرفت. هنر نیز از این جریانات به دور نماند. مسأله ی هنر و هنرمند متعهد مطرح شد و مخالفان و موافقان زیادی پیدا کرد. یکی از پیامدهای ناگزیرِ این تحولاتِ عمیق، نظریاتِ سیاسی و اجتماعیِ تازه ای بود که بیشتر دنیا را فراگرفتند. در این زمان جهان به نوعی عرصه ی منازعاتِ ایدئولوژی هایی بود که هر یک داعیه ی سعادت بشر را داشتند. یکی از کشورهایی که از این دگرگونی ها دور نماند مکزیک بود که با انقلابی که در آن اتفاق افتاد دچار تحولاتِ عمیق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شد. در این رساله، پرسش این است که آیا پرداختن هنر به مسائل سیاسی از ارزش های زیبایی شناسانه آن می کاهد؟ و آیا اصولا هنر از این قدرت برخوردار است که بر پیش برد اهدافِ ایدئولوژی ها موثر باشد؟ برای پاسخ به این پرسش ها، هنرِ انقلاب مکزیک به عنوان نمونه ای موردی و موفق از ارتباط هنر با سیاست، مورد مطالعه قرار گرفته است. نگارنده به این منظور، زندگی و آثار سه تن از نقاشان برجسته ی مکزیک را که به عنوان بزرگترین دیوارنگاران این کشور مطرح می شوند و آثار خود را در حمایت از حزب کمونیست مکزیک خلق کردند مورد بررسی قرار داده است. (پرداختن به دیوارنگاری از این جهت است است که شاید بتوان گفت این سبک نقاشی، بهترین راه ارتباط هنرنقاشی با توده هاست). روش مطالعه در این تحقیق، گردآوریِ اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای بوده است. پژوهش در پایان نتیجه می گیرد که فارغ از اینکه اندیشه های مطرح شده در یک ایدئولوژی درست یا غلط هستند، اگر هنرمندان با باورِ حقیقی به ایدئولوژی ها ( و نه از سر اجبار حکومت) وارد عرصه های سیاسی شوند و هنر خود را برای همراه ساختان توده ی مردم با آراءِ ایدئولوژیِ مورد نظر خود به کار گیرند، می توانند آثاری ماندگار و تأثیر گذار خلق کنند. خواه این آثار در حمایت از سیاست های دولتِ حاکمِ وقت باشند، خواه بر علیه آنها.
منصوره نخعی زهرا رهبرنیا
یکی از مهم ترین مسائلی که در حال حاضر با توجه به اقتضای زمان و پیدایش نیازهای نو در دنیای هنر، پیش روی هنر خوشنویسی شکل گرفته است، مسئله ی دانشگاهی شدن این هنر می باشد. این در حالی است که آموزش هنر خوشنویسی که نسخه ی نسبتاً کاملی از آموزش سنتی هنر را در خود دارد، با وارد شدن به نظام نوین آموزش دانشگاهی دچار دگرگونی های فراوانی خواهد شد. به همین روی این تحقیق به بررسی مزایا و موانع داشگاهی شدن هنر خوشنویسی می پردازد. تحقیق حاضر، تحقیقی کاربردی با شیوه ی اجرایی توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات آن بر اساس مشاهده، مصاحبه و نظرات و دانش صاحبنظران و مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شده است. برای تحلیل اطلاعات و امکان سنجی دانشگاهی شدن هنر خوشنویسی نیز از تحلیل swot استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که آموزش عالی به عنوان بالاترین سطح آموزشی جامعه از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است و به عنوان یک امر ناگزیر در دنیای امروز محسوب می شود. چنانکه در این تحقیق بررسی شد، ورود هنر خوشنویسی به دانشگاه می تواند باعث بهبود وضعیت اقتصادی هنرمندان این رشته گردد و امکان معرفی هرچه بیشتر و بهتر این هنر به جامعه ی ایرانی و حتی جامعه ی جهانی را، فراهم آورد. اما از طرفی دیگر آموزش هنر خوشنویسی در نظام آموزش سنتی، نکات مثبتی را برای این هنر در پی دارد که در نظام آموزش دانشگاهی محقق نخواهد شد. به همین جهت پیشنهاد شد، برای حفظ بن مایه های اصیل این هنر که تا امروز به دست ما رسیده است، انجمن خوشنویسان وظیفه ی تربیت هنرمند را در کنار نهاد دانشگاه بر عهده داشته باشد و همچنین اهداف دانشگاهی شدن هنر خوشنویسی با توجه به عملکرد و توانایی نظام آموزش عالی تعریف و دنبال گردد.
عاطفه خاص زهرا رهبرنیا
در یک دهه گذشته، فضای هنری ایران با موجی از آثار دارای رویکرد هنر محیطی روبرو شد که از روندی رو به رشد برخوردار بود و به نظر می رسد که می تواند به مانند یک جنبش هنری مورد بررسی قرار گیرد. لذا در این تحقیق ابتدا به چیستی هنر محیطی در نگاهی کلی و سپس به بررسی علل گسترش آن در ایران، پرداخته شده است. در ادامه نیز سه مولفه برای آن در نظر گرفته شده و با نمونه های مرتبط تحلیل شده است. همچنین روش این تحقیق بنیادی، به صورت توصیفی – تحلیلی و مصاحبه با هنرمندان فعال در این زمینه بوده و روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و استفاده از منابع دیجیتال می باشد. هنر محیطی را معادل ترجمه ای از واژه environmental art می دانند که در مفهوم کلی، هنری است که به بهبود روابط ما با دنیای طبیعی کمک می کند؛ با هفت زیر شاخه: هنر زمینی، هنر خاکی، هنر در طبیعت، هنر بوم شناختی، اکو ونشن، هنر ترمیمی و هنر محصولی. در عین حال میرا و ناپایدار بودن، استفاده از طبیعت و عناصر آن در خلق اثر، همکاری و مشارکت هنرمند با مخاطب، هنرمندان و یا فعالان حیطه های دیگر، قرارگیری در فرایند گذر زمان، اهمیت روند آفرینش اثر و نه فقط محصول تمام شده اش، استفاده از هنر عکاسی و ویدئو در ثبت آثار و در نهایت در نظر گرفتن مکانی خاص برای خلق اثر (مکان- ویژگی)، هفت ویژگی مهم آثار هنر محیطی می باشند. از مهمترین دلایل رشد این هنر در ایران می توان به پیدایش هنر جدید و برپایی نمایشگاه های هنر مفهومی در دهه 80، پیشینه هنر محیطی در میان هنرمندان دیگر رشته و برگزاری چهل وشش جشنواره و همچنین 4 نمایشگاه از آثار هنرمندان آن، تاسیس مراکز پردیس، جوان بودن کشور ایران، مسایل فرهنگی و اقلیمی و تنوع زیست محیطی، وجود آزادی در طبیعت، حضور گروه های دانشجویی در جشنواره ها و سپس ظهور هنرمندان مستقل و در نهایت گسترش استفاده از اینترنت در دهه 80، اشاره نمود. همچنین می توان استفاده از هنر مشارکتی، هنر اجرا و تاثیر پذیری زیاد هنرمندان ایرانی از آیین ها و فرهنگ ایران را از جمله مولفه های آن دانست. با این حال هنر اجرا بیشترین تاثیر را داشته و لذا بیشترین تعداد آثار بررسی شده مربوط به این بخش می باشد. همچنین بخش هنر مشارکتی نیز به سه زیر شاخه هنر مشارکتی، هنر همکاری و هنر تعاملی تقسیم بندی گردید.
پریسا مرتضوی زهرا رهبرنیا
در اسطوره گیل گمش که تاریخ تدوین آن به دو هزار سال پیش از میلاد باز می گردد راجع به معنای زندگی و غایت هستی در قالب اسطوره بحث هایی به میان آمده است. گیل گمش پادشاه شهر اوروک پس از مرگ دوستش انکیدو و تأثیری که این واقعه در وی به جای گذاشت رهسپار سفر شد تا بی مرگی و جاودانگی را به دست آورد و با ایزدان نامیرا همتراز گردد. البته او پس از گذشتن از مسیرهای دشوار و تحمل سختی های بسیار بر اثر غفلتی بخت خوردن گیاه جاودانگی را از دست می دهد و همانند دیگر مردمان فناپذیر اسیر چنگال مرگ می گردد. داستان گیل گمش را نمود پوچی و معناباختگی عنوان کرده اند و وی را نخستین قهرمان تراژیک نام نهاده اند؛ اما این جستار درصدد است این مفهوم را به چالش کشیده و مورد نقد قرار دهد و بدین منظور با رویکردی روان شناسانه و اسطوره ای و بر مبنای نظریات یونگ به بررسی این اسطوره کهن پرداخته شده است. اسطوره ی گیل گمش که در سومر و بابل و آشور سروده شده است، آکنده از نمادهای کهن الگو یی است که ریشه در مخزن بزرگ اطلاعات و احساسات انسان ها از تاریخ ازلی آفرینش دارند. این اسطوره شرح سفری است در خود و دنیای پر رمز و راز روح انسانی. گیل گمش، داستان تولدی در تمامیت معنوی و فرایند تفرد است. تفرد یا فرایند فردیت یابی روانی، مفهومی است که توسط یونگ بیان شده است و از منظر او بدیهی ترین و طبیعی ترین تلاش انسان در جستجوی تکامل و رشد است. محتوای این جستجو توجه به دنیای درون و اهداف والاتر زندگی ست. این فرایند فرد را به سوی ارتقا از طریق شناخت و احاطه به ابعادی از شخصیت روانی خویش که تا آن زمان خارج از حیطه آگاهی قرار داشته، هدایت می کند؛ زمینه ساز یکپارچگی و استحکام شخصیتش می شود و او را برای رویارویی با جهان های دیگر و زندگی پس از مرگ آماده خواهد کرد. پژوهش حاضر که با استفاده از منابع کتابخانه ای به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی انجام شده است، بر اساس تعریف یونگ از فرایند فردیت یابی روانی، سفر اسطوره قهرمان را تبیین می کند. نهایتاً این اسطوره، نمایانگر مراحلی دانسته می شود که گیل گمش می پیماید تا با خویشتن خویش یگانه گردد. آنچه درون مایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ که این اثر را عرصه حضور بسیاری از کهن نمونه ها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است.
بهاره رضایی زهرا رهبرنیا
با توجه به این که تصویرگری نقاشی روایی است و به منظور ابهام زدایی از ذهن مخاطب با هدف مشخص انجام می شود و همچنین امروزه نه تنها در شاخه ی هنر بلکه در زمینه های گوناگونی از جمله روان شناسی، روان درمانی برای تشخیص مشکلات روحی افراد به منظور کمک به آن ها، در شاخه جنایی برای شرح بازسازی صحنه جرم در صنعت توضیح وتفسیر مکانیسم ماشین آلات صنعتی و ... می شود .می توان به راحتی تاثیر مفید آن رادر چگونگی انتقال و ارتباط با ذهن مخاطب درک کرد می توان گفت. از طرف دیگر امروزه کشورهایی با تکنولوژی برتر برای تربیت نیرو های کارآمد و تسهیل در یادگیری بالاخص از سنین پایه یعنی همان کودکی و نوجوانی شروع به استفاده وافر از این تکنیک در تفهیم مطالب به دانش آموزان و دانش جویان میکنند ، آموزش این رشته به صورت حرفه ای و کاربردی از مسائل مطرح در دانشگاه ها و مراکز فرهنگی آموزشی هنری این کشور ها است،با بررسی دو کشور کاملاً پیشرفته ( ژاپن ولهستان )و که اولی با داشتن المان های خاص خود در تصویرگری و پویا نمایی مطرح است و از طرفی در تکنولوژی هم جزو ابر قدرت ها محسوب میشود و دومی با سبک کاملاً بومی و کلاسیک خود در تصویرگری مطرح است با ایران ،حال این سوال مطرح میشود، تصویرگری کودکان ایران درمقایسه با این کشورها در چه سطحی قرار گرفته است؟کیفیت تفاوت ها و تشابهات تصویرگری کودکان در ایران،ژاپن ولهستان چگونه است ؟ بررسی روند تصویر سازی کودکان این سه کشور آیا باعث ارتقاء در ایران میشود یا خیر. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی وبررسی تطبیقی بین این سه کشور صورت می گیرد . بررسی روند تصویرگری کودکان در نیم قرن اخیر به ما این امکان را می دهد که به قلمرو دقیق سنجه شناسی و معیار یابی دست یابیم و با استیلیزه کردن جهان کودکان به جهانی مستقل ودرخود و دارای منطق ویژ? خویش است دست یابیم.بهره گیری هرچه بیشتر تصویرگر کتاب کودک ازدستاوردهای روانشناختی -می تواند اورا به کودک و دنیای او نزدیکتر کند واز ساز وکار تخیل کودکانه بهره مند تر سازد .و در نهایت تمام پتانسیل ساکن تصویرگری کودکان را یا کار قابل ارایه شاهکار یا مفید تبدیل کرد
فائزه حمیدیا زهرا رهبرنیا
پژوهش حاضر که با هدف اثبات تأثیر جامعه بر هنر نمایش (تئاتر) یونان باستان و ایران باستان در قرون 6 تا 4 ق.م و تأکید بر اهمیت تأثیرات متقابل تئاتر این دو سرزمین بر یکدیگر انجام گرفته است، با روشی بنیادی در دو فصل 2 و 4 به بررسی اوضاع اجتماعی یونان باستان و ایران باستان در قرون 6 تا 4 ق.م و در دوفصل 3 و 5 به بررسی هنر نمایش (تئاتر) این دو سرزمین در این بازه¬ی زمانی پرداخته است. در نهایت با بررسی تأثیر اوضاع اجتماعی بر هنر نمایش در هر کدام از این سرزمین¬ها، این نتیجه حاصل شد که با برقراری و حاکمیت دموکراسی و آزادی بیان در عهد پریکلس یونان باستان، سیر تحولاتی که جامعه در جهت رسیدن به این دموکراسی پشت سر گذاشت، به بهترین نحو در آثار چهار نمایشنامه¬نویس پیشرو این سرزمین -آیسخولوس، سوفکل، اوریپید و آریستوفان- انعکاس یافت و هنر نمایش این سرزمین نیز که از بطن جامعه بر می خاست، به همین منوال سیر تکاملی خود را پشت سر گذاشت و این فرضیه اثبات شد که ابعاد اجتماعی یونان باستان در قرون 6 تا 4 ق.م بر هنر تئاتر این سرزمین تأثیر به سزایی داشته است. در ایران باستان بر خلاف آنچه که در یونان اتفاق افتاد، در عهد هخامنشی حکومت فردی حکمفرما بود. هنر این عهد که هنری التقاطی بود، محدود به دربار و طبقات ممتاز بود. با یورش اسکندر به تخت جمشید و از بین رفتن اسناد و مدارک، مدرکی دال بر وجود این هنر در عهد هخامنشی بر جای نماند. این موضوع سبب عدم اثبات دو فرضیه ی بعدی مبنی بر تأثیر ابعاد اجتماعی ایران باستان در قرون 6 تا 4 ق.م بر شکل گیری هنر نمایش این سرزمین و همینطور تأثیرپذیری هنر نمایش یونان باستان از هنر نمایش ایران باستان در این زمان شد.
الهه السادات بزرگی زهرا رهبرنیا
دانش بین رشته ای جامعه شناسی هنر، برای شناخت جوامع، به آثار هنری نیز رجوع می کند ولذا در این پژوهش هنر نگارگری دوره ایلخانی و تیموری مورد بررسی جامعه شناختی قرار می گیرد. هدف اصلی این تحقیق بنیادی که با روش توصیفی و نمونه پژوهی انجام شده است، یافتن عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موثر بر روند تحولات هنری به ویژه هنر نگارگری دوره ایلخانی و تیموری در مقابل تاثیر هنر بر جامعه است. برای این منظور نگاره های دو کتاب تاریخی جامع التواریخ رشیدی و ظفرنامه تیموری مورد تحلیل تطبیقی و جامعه شناختی قرار می گیرند. نگاره های دو کتاب جامع التواریخ رشیدی و ظفرنامه تیموری بیشتر حول محور پادشاهان و شاهزادگان و اقدامات سیاسی و اجتماعی آنان شکل گرفته اند. در این میان هنرمندان دوره ایلخانی به نقش محوری و مرکزیت پادشاه تأکید کرده و از پرداخت به جزئیات ممانعت ورزیده اند، اما هنرمندان دوره تیموری جزئیات بیشتری را درباره ی شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به تصویر کشیده اند. در کل آثار هنری این دوران، به خوبی شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر این دو دوره را بیان می کنند و در یک جمع بندی کلی، ارتباطی دو سویه در عظمت بخشی به حاکمان از سوی هنرمندان و نیز توجه به هنر، به ویژه از سوی حاکمان تیموری مشاهده می شود؛ گویا یک حمایت دو طرفه بین دولتها و هنرمندان برقرار بوده است. بنابراین می توان اظهار داشت که در طول تاریخ، هنرها از جمله هنر نگارگری در دو دوره ی ایلخانی و تیموری، نقش بسیار مهمی در بقاء و القاء عظمت حکومتها داشتند و از سوی دیگرحمایت از هنر توسط حاکمان درواقع، برای پادشاهان قدرتی والا را به ارمغان می آورد.
فهیمه زارع زاده زهرا رهبرنیا
در زیست جهان فرهنگی معاصر- عصر بازتولیدپذیری اثر هنری و طرح و بسط جریانهای سیاسی- پیوند میان دو مقوله اثرگذار هنر و سیاست به طور نظری (به مثابه سوژه یا موضوع) و نیز عملی (به مثابه ابژه یا عین) در قالب و شکل بندیهای متنوع نشان داده شده است. به ویژه با تحولات مدرنیته و پسامدرنیته، شکل گیری انواع جدید تمرکز قدرتها و دولتها، ظهور صنعت جهانی فرهنگ و سازوکارهای سرمایه داری متأخر برای انباشت و سلطه جهانی بر سرمایه فرهنگی، هنر تجربه زیبایی شناختی اش را بیش از پیش بر پایه امر سیاسی نشانده است. لذا امکان نوآوری و تحول را در عرصه حیات سیاست فرهنگی فراهم ساخته و مناسباتی را در شکلهای متنوع از "کاربرد سیاست در هنر" یا "کاربرد هنر در سیاست" به وجود آورده است. در این راستا، موضوع کلیدی رساله حاضر، نحوه کاربرد هنر از سوی جمهوری اسلامی ایران است. هنری که میتواند بیانی از آن در حوزه های مناسبتی گوناگون بین المللیاش باشد. به همین منظور نمایشگاههای جهانی اکسپو به مثابه یک حوزه مناسبتی مرتبط با مسأله سیاست فرهنگی و به عنوان مهمترین صحنه نمایشی در بیان هنری این دولت- ملت مورد بررسی قرار گرفته است.
آزاده نظام دوست زهرا رهبرنیا
هنرمند ایرانی با تکیه بر فلسفه عمیق خود بستری مناسب برای پروراندن مفهوم نقش فرشته قرار داد و با هم آمیزی موضوعات مذهبی و زیباشناسی حاکم بر عصر خود، آثار پر مفهوم و لطیفی را به تصویر کشید. این پژوهش بنیادی با هدف قیاس همگونیهای موجود در دو آئین زردشت و اسلام، به روش توصیفی و تحلیلی، نقش فرشته را با رویکرد نظری لوسین گلدمن مورد بررسی قرار میدهد. نتیجه حاصل با توجه به دیدگاه گلدمن در باب بازتاب جامعه در هنر، نشان میدهد این دو محمل گوناگون آئینی، تصویر ساختار سیاسی– اقتصادی و اجتماعی عصر خویش را بازتاب نمودهاند. میتوان با بررسی نقش فرشته از جنبههای مختلف به لایه های زیرین یا نهفته در پس آن، نفوذ و بازتاب معنای مذکور را در آثار هنرمندان جستجو کرد. در نهایت به خوانش جدیدی از نقش فرشته در آثار هنری، با توجه به فرهنگ زردشت و اسلام دست یافت.
مریم رجب بلوکات زهرا رهبرنیا
ارسی به عنوان یکی از هنرهای سنتی ایران، مجموعه ایست از هنرهای سنتی متنوع که در بناهای تاریخی ایران، از جمله بناهای تاریخی صفویه و قاجاریه حضور رنگینی داشته است. با توجه به اینکه ایدئولوژی و تفکرات بنیادین و کلی جامعه در شکل و محتوای اثر متجلی میگردد، آگاهی از شرایط اجتماعی و جهان بینی های جاری و حاکم دوران، ما را در شناخت بهتر اثر هنری یاری می نماید. از دیگر سو عوامل و مولفه های محیطی نیز نقش موثری را در سامان دهی عناصر و اجزای یک اثر ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی جریانات فکری اثرگذار عصر صفویه و قاجاریه و تاثیرشان بر ارسی ها و همچنین بررسی نقش عوامل و مولفه های محیطی در ساماندهی رنگی ارسی های مورد مطالعه، تکوین یافته است.
سمیه مهریزی ثانی زهرا رهبرنیا
چکیده ندارد.
فاطمه مخمر زهرا رهبرنیا
چکیده ندارد.
ندا خسروی فرد فهیمه دانشگر
افسانه یکی از گونه های ادبیات داستانی است. عناصر رمزی که در افسانه های کهن و نو وجود دارند از پدیده های متعددی سرچشمه گرفته اند. اسطوره و جادو، دو سرچشمه اصلی عناصر رمزی افسانه های کهن می باشند، که این تصویرهای تخیلی ماهیت ادبی و هنری ندارند. این عناصر موجوداتی ماورایی محسوب می شوند و کارهایی که انجام می دهند فراتر از توان و نیروی انسانی است. بنابراین باید دید توجه کردن به رمز به عنوان گستره پهناوری که با روح آثار فاخر ادبی و تجسمی خصوصاً در مشرق زمین پیوندی تنگاتنگ دارد؛ در جهت شناخت جنبه های مختلف این عناصر، هم به لحاظ ریختار و هم به لحاظ محتوا و معنا در راستای ارتباط بهتر با آنان، تا چه میزان اهمیت دارد. برای این منظور آگاهی از معنای افسانه به عنوان یکی از بهترین گستره هایی که عناصر رمزی در آن اجازه ظهور و رشد می یابند، لازم می نماید. هزار و یک شب آئینه تمام نمایی است از زندگانی و اندیشه آدم های رنگارنگ جامعه ای که در برگیرنده اقوام و ملت های گوناگون در سر تا سر قرون میانی بوده است. گنجینه ای است از آداب و رسوم و عادات و عقاید و خلقیات مردم جوامع اسلامی در قرون میانه و در آن نکته های آموزنده بسیار در باب زندگانی روزانه عام و خاص نهفته است. هزار و یک شب یکی از رازنامه های شرق است. در این پژوهش با آوردن پیشینه ادبیات داستانی و تعاریف افسانه و گونه های آن، همچنین بیان این مطلب که در طول تاریخ، ادبیات و نقاشی در کنار هم رشد کرده اند تلاش شده است تا درک بهتری از مفهوم افسانه و همچنین پیوند نقاشی با ادبیات صورت گیرد.همچنین به معرفی هزار و یک شب و تعریف رمز و بررسی آن در داستان های هزار و یک شب پرداخته شده است؛ زیرا هزار و یک شب به عنوان یک اثر ادبی که در بین ملل مختلف دارای ارزش است و آن ها را به هم پیوند می دهد، از اهمیت خاصی برخوردار است و در آخر با آوردن نمونه های برجسته تصویری از هزار و یک شب، به اهمیت این اثر در بین هنرمندان تصویرگر با تفکرات و نگرش های متفاوت می توان پی برد.
اعظم ارجح فهیمه دانشگر
این رساله به بحث در باره فانوس دریایی جزیره کیش با هدف طراحی محیطی و عناصر بصری مرتبط با آن می پردازد. بخش مهمی از این رساله معرفی طراحی محیطی است و هدف نهایی ، طراحی فانوس دریایی با هویت فرهنگی ایرانی برای جلب گردشگران در منطقه جزیره کیش می باشد. گرافیک محیطی عنوان جدیدی از شاخه های مختلف گرافیک می باشد که با رشد و گسترش شهرنشینی موارد استفاده ازاین علم و هنر روز به روز افزایش یافته و بر اهمیت آن افزوده می شود. با توجه به بهره گیری از گرافیک محیطی در فضاهای شهری ، استفاده از آن در زیباسازی شهرها و کمک به حفظ ونگهداری از بناهای تاریخی ضرورت این پروژه مشخص می گردد. نگارنده نیز ابتدا گرافیک محیطی و عوامل موثر در آن را مطرح نموده و سپس به کارکرد گرافیک محیطی در فضاهای شهری می پردازد و برای آگاهی خواننده نیز به تجزیه و تحلیل گرافیک محیطی در عصر حاضر می پردازد.
شادی بنده ای مهرانگیز مظاهری
انسان در سراسر تاریخ، در جهت برقراری ارتباط با همنوعان و محیط اطراف خویش، تلاش و کوشش پیگری نموده و از دوران ماقبل تاریخ، استفاده از تصویر را به عنوان یکی از مهمترین راههای بیان اندیشه و افکار خود برگزیده است. مساله ارتباط در این پژوهش به عنوان یکی از اساسی ترین و ابتدایی ترین نیازهای بشر مورد بررسی قرار گرفته و در مورد پیشینه آن، هدف از ارتباط و عناصر اصلی آن توضیحاتی داده شده است. بحث ارتباط تصویری به عنوان یکی از بهترین، سریع ترین و قدیمی ترین گونه های ارتباط در این پژوهش جایگاه خاصی دارد. در راستای رسیدن به بیان تصویری مباحثی چون: چیستی تصویر، چگونگی برقراری رابطه میان یک پیام تصویری و مخاطب آن، عناصر اصلی تصویر و ... مطرح می شوند. همانطور که انسان در طول قرون گذشته موفق شد زبان و کلام را به درستی درک کند و با تسلط کامل از آنها استفاهد نماید دستیابی به سواد تصویری نیز برای انسان مستلزم فهم نکات خاصی است. این نکات عبارتند از: آگاهی و دانش نسبت به عناصراولیه بصری، ویژگی های یک پیام تصویری، نحوه برقراری ارتباط با مخاطب و شیوه های کنترل تاثیرات ناشی از برخورد و مشاهده یک پیام تصویری. در جهان امروز عقبگردی به گذشته در جهت کاربرد دوباره زبان تصویر برای سرعت بخشیدن به دریافت پیام دیده می شود و این مطلب تمایل همیشگی انسان به پیام های تصویری را نسبت به گفتار و نوشتار تایید می کند. از دیرباز انسان دلایل مختلفی برای ایجاد تصویر داشته است. مهم ترین عامل در این راستا نیاز انسان است. نیاز او به بیان احساسات، افکار، برقراری ارتباط و ... در نهایت سبب شده است که انسان به کارهای گوناگونی جهت برآورده کردن این نیازها بپردازد. در این راستا، رشته های مختلف هنرهای تجسمی و رسانه های جمعی شکل گرفته اند. از موضوع گفتگوی تمدن ها در این پژوهش به عنوان نمونه ای بسیار خوب از ارتباط که در جامعه خودمان مطرح شده و ابعاد جهانی پیدا کرده است، نام برده شد و لزوم وجود زبان واحد برای ایجاد ارتباط و همینطور نقش زبان تصویر در بهتر برگزار شدن آن مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش تا حد توان، تلاش شده است تا اهمیت زبان تصویر و نقش تاثیرگذار آن در برقراری و گسترش ارتباط میان افراد، گروهها، جوامع و تمدن ها آشکار شود.
هیدا بهزادی سعید رضایی
پایان نامه حاضر مروری بر آشنایی با رسانه جذاب و همه گیر اینترنت، امکانات این رسانه برای عموم مردم و جایگاه طراحان گرافیک در این رسانه است. طراحی برای اینترنت عرصه جدید کاری برای طراحان گرافیک بوده و اهمیت حضور طراحان گرافیک در این رساله بسیار محسوس است. با مراجعه ای گذرا به صفحات وب موجود بر روی اینترنت و مقایسه هر یک با دیگری، حتی افراد غیر حرفه ای نیز متوجه می شوند که شکل ظاهری برخی صفحات توسط یک طراح گرافیست و به صورت هدفمند طراحی شده است. در مقابل کسانی هستند که صفحاتی غیر حرفه ای بر روی اینترنت قرار داده اند. نتیجه وجود چنین صفحاتی از دست دادن کاربران و عدم مراجعه کاربران به این گونه صفحات خواهد بود. در این پایان نامه با استفاده از منابع موجود بر روی خود اینترنت، قوانین راهبری کاربرها، طراحی واسط کاربر، طراحی اجزای داخلی صفحه و فن آوری اینترنت تا حد امکان معرفی شده است. یک طراح گرافیک با قابلیت متوسط در عرصه رسانه های چاپی، با حضور خود در یک گروه برنامه نویس کامپیوتر، می تواند به مقدار زیادی وضعیت ظاهری صفحات وب را بهبود بخشد و به علت دانستن قوانین ارتباط تصویری صفحات را از خطر کنار گذاشته شدن نجات دهد. شرط اصلی این همکاری و همراهی، در درجه اول آگاهی طراحان گرافیک از قوانین مربوط به طراحی برای وب و در درجات بعدی پذیرش جامعه کامپیوتری و آگاهی آنها از اهمیت حضور طراحان گرافیک در گروه طراحی وب می باشد.