نام پژوهشگر: هلن اولیایی نیا
فائضه زارعی محسن محمدی فشارکی
آشنایی زدایی حاصل فرایندهای خاصی نظیر هنجارگریزی و انحراف از فرم زبان است که برگرفته از مباحث نقد صورت گرایی است و در سه سطح زبان، مفهوم و اشکال ادبی عمل می کند. در حالت عادی، زبان موجب عادی شدن و کلیشه شدن ادراکات و واکنش ما به متن ادبی می شود که در برگیرنده تجربه های انسانی است و در نتیجه، جاذبه خود را از دست می دهد. در هنر داستان نویسی، آشنایی زدایی از راه بیان دیدگاه شخصیت ها، کاربرد زبان و گزینش طرح ممکن می شود. نویسنده با گزینش لحظاتی از رخدادهای داستان و ترکیب آنها در طرح همه چیز را شگفت آور می کند. شهریار مندنی پور به عنوان یکی از مدرن ترین نویسندگان نسل سوم ایران شناخته شده است. فضای داستان های او در هاله ای از ابهام و پیچیدگی قرار دارد به طوری که خواننده باید بارها و بارها آن را بخواند تا بتواند رخدادهای معمول آن را کشف و درک نموده، آنها را به صورت پیرنگی معمول بازگو کند. راز مبهم بودن داستان های شهریار آشنایی زدایی است که در عناصر داستانی او از قبیل طرح، زبان، شخصیت، زاویه دید، فضا و صحنه دیده می شود. نثر و زبان شهریار مندنی پور از لحاظ سبکی، معنایی، نحوی و نیز در زمینه های دیگر سرشار از آشنایی زدایی است؛ همین موجب می شود، زبان داستانی او زیبا و برای خواننده گیرا باشد. هدف از این تحقیق شناخت آشنایی زدایی و چگونگی آن در داستان کوتاه است، که در دو مجموعه اثر داستانی (مومیا و عسل و شرق بنفشه) شهریار مندنی پور مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
نوشین فاضل حسین وحید
ارتباط با سبک میباشد. به دلیل اهمیت نشانه های کلامی در داستان های کودکان وتاًثیر آن بر فرایند ترجمه، حیطه مطالعه حاضر تحلیل نوع، کارکرد، شمار نشانه های کلامی و چگونگی ترجمه آنها در رمان کودکانه هری پاتر وسنگ جادو را در بر میگیرد. این بررسی به منظور یافتن پاسخی برای این سوال انجام گرفته که آیا تفاوت معناداری میان نوع، کارکرد و شمار نشانه های کلامی در رمان هری پاتر وسنگ جادو وترجمه فارسی آن وجود دارد یا خیر. نتایج حاصل نشان داد که به استثنای نشانه های متمرکزکه در فارسی وجود ندارند، دیگرمقوله های پیشنهادی مدل مریانو (1987)برای نوع و کارکرد نشانه های کلامی در هردو نسخه انگلیسی و فارسی مشابه میباشد. بنابرین از لحاظ نوع و کارکرد نشانه های کلامی تفاوتی میان انگلیسی و فارسی وجود ندارد، اما از نظر ترجماتی بدلیل حذفیات، اظافات و اشتباهاتی که مترجم مرتکب شده، متفاوت میباشند.تحلیل داده ها همچنین نشان داد که شمار نشانه های کلامی درنسخه انگلیسی بیشتر از فارسی است. هر چند تعداد برخی از نشانه ها (از قبیل نشانه های پر کننده و مکانیسم های نوسانی) در هر دو یکسان است اما در مقوله های دیگر با یکدیگر متفاوت میباشند.
پگاه نویدپور هلن اولیایی نیا
از میان دیدگاه های بحث انگیز ترجمه، تاکید ما در این تحقیق بر ترجمه عبارات استعاری است. این تحقیق بر آن است تا توانایی اصول نظریه ارتباط در توضیح راهکارهای پیشنهادی نیومارک در ترجمه استعاره و کارایی هر راهکار را بررسی کند. همجنین این تحقیق در پی یافتن مواردی است که در آن از مجاز برای ترجمه عبارات استعاری استفاده شده است. در این تحقیق به منظور شناسایی راهکارهای ترجمه از هفت راهکار ترجمه استعاره نیومارک (1988) استفاده شده، سپس نظریه ارتباط و نظریه گات بر روی ترجمه عبارات استعاری نمایشنامه رومئو و ژولیت به قلم پازارگادی اعمال شده است. در 136 مورد استعاره یافت شده ترجمه به روش ایجاد تصویر زبان اصلی در زبان مقصد بیشترین و ترجمه به روش تبدیل به تشبیه و وجه شبه و همچنین ترجمه با استفاده از استعاره و وجه شبه کمترین میزان فراوانی را در این تحقیق دارا است. نتایج این تحقیق وجود رابطه معنادار بین فراوانی استفاده از یک راهکار ترجمه، میزان کارایی آن، و رعایت اصول نظریه ارتباط را در مورد راهکارهایی با بیشترین و کمترین میزان فراوانی تایید می کند. همچنین ترجمه عبارات استعاری با استفاده از تمامی راهکارهای پیشنهادی نیومارک به طور تفسیری به متن اصلی شباهت دارد. در آخر، یافته های این تحقیق وجود یک راهکار دیگر در ترجمه عبارات استعاری به نام تبدیل استعاره به مجاز را اثبات می کند. بر این اساس دیدگاه یاکوبسن مبنی بر وجود ارتباط بین استعاره و مجاز تایید می شود.
بتول باقرپورولاشانی نرگس گنجی
از مهمترین مشکلاتی که امروزه، پژوهشگران، مترجمان و دانشجویان ادبیات فارسی و عربی و علاقه مندان به مطالعات ادبی در زمینه ادبیات داستانی، با آن مواجهند، عدم دسترسی به معادلهای دقیق و مناسب برای اصطلاحات این شاخه از ادب می باشد. عواملی چون وارداتی بودن ادبیات نوین داستانی، ترجمه سلیقه ای و غیر تخصصی برخی واژگان و اصطلاحات، وفاداری به معادل های لاتین ، تأثیر تحولات داستان نویسی نوین، ظهور مکاتب مختلف نقد ادبی و اختلاف نظر در برخی مفاهیم اصلی و دسته بندی ها، نبود فرهنگ ها و دانشنامه های پربار، تفاوت، تعدد و ناهماهنگی میان اصطلاحات ادبیات داستانی را بسیار افزایش داده است. این پژوهش با هدف کاهش کاستی ها و ابهامات موجود در اصطلاحات ادبی حیطه نقد داستان، پس از جمع آوری و ریشه یابی برخی از اصطلاحات و مترادفات موجود که به گونه ای پراکنده و ناهماهنگ در متون نقدی موجود است، به نقد و تحلیل و ارزیابی آنها از نظر صحّت، دقّت و جامعیت می پردازد؛ سپس کوشش می شود با توجه به وضوح و فراگیری برخی از اصطلاحات، واژگان مرجح پیشنهاد شوند. اهمیت این پژوهش ناشی از تلاش برای پاسخگویی به این معضل علمی و آموزشی است. از آنجا که مباحثی همچون "پیرنگ" و عناصر ساختاری آن، "زاویه دید" و تقسیم بندی های مربوط به آن، "شخصیت" و انواع شخصیتهای داستانی از اساسی ترین عناصر داستان بوده و در متون نقدی بیشتر به چشم می خورد، در پژوهش حاضر تلاش شده است که این عناصر و اجزای وابسته به هریک، با توجه به متون مرجع که غالبا انگلیسی زبان هستند و به فارسی ترجمه شده اند، از نظر اصطلاحات معادل در فارسی و عربی و معانی و کارکردهای آنها مورد بررسی و بازنگری قرار گیرند. روش مورد استفاده در پژوهش عمدتاً مبتنی بر مراجعات اسنادی و تحلیل محتوا می باشد.
فروغ صیادی هلن اولیایی نیا
چکیده پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی راهکارهای به کار رفته در ترجمه واژه های فرهنگ محور در سه ترجمه فارسی نمایشنامه death of a salesman بپردازد. زمانیکه مترجمان آثار ادبی با واژه های ترجمه ناپذیر یا خلا واژگانی مواجه می شوند، برای پرکردن این خلا واژگانی از راهکارهای استفاده می کنند. بنابراین، شناسایی راهکارهای به کار رفته از سوی مترجمان حائز اهمیت است. در این تحقیق نمایشنامه death of a salesman و سه ترجمه فارسی آن مورد بررسی قرار گرفتند. واژگان فرهنگی تشخیص و پس از مقایسه ترجمه ها، راهکارهای به کاررفته از سوی مترجمان بدست آمد. الگوی مورد استفاده در تشخیص راهکارهای ، الگوی وینی و داربلنت(2001) و مونابیکر(1992) است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که راهکارهای مختلفی جهت انتقال واژه های فرهنگی مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین آشکار شد که ترجمه ی معادل گزینی بیشترین راهکار به کارگرفته شده توسط این مترجمین جهت ترجمه واژه های فرهنگی می باشد که تقریباً کاربردی در حدود 20.65% را به خود اختصاص داده است. نتایج تحقیق با توجه به عامل زمان نشان می دهد که راهکارهای وام گیری و تعدیل در ترجمه های قدیمی بیشتر به کار گرفته شده اند. همچنین مترجمان قدیمی از واژه-هایی استفاده می کردند که دیگر در زندگی کنونی کاربردی ندارند یا کاربرد محدودی دارند. در نتیجه، این پژوهش می تواند از طریق افزایش خود آگاهی در مترجمین، تاثیر قابل توجهی در کیفیت ترجمه داشته باشد.
بهنام خورشیدی مهر هلن اولیایی نیا
نتایج تحلیل نشان داد که همه ترجمه ها از تصریح اختیاری استفاده کرده اند و از این میان ترجمه اصغر جویا دارای بیشترین میزان تصریح اختیاری بود. همچنین کاربرد استرتژی تصریح اختیاری باعث تغییرات ذیل با شدت های گوناگون در متن اصلی شد: 1. از بین رفتن سیال بودن، ریتم و الگوی پیشروی متن،2 . از بین رفتن ایجاز متن، 3. یکپارچه سازی، 4. از بین رفتن نسبی ابهام موجود در متن و و اپس زنی گزینه های کسب تفاسیرمتعدد 5. قابل فهم تر شدن متن، 6. خفه شدن مجازی چند صدایی درون متن، 7. از بین رفتن ایماژها و هم آیی های بدیع، 8. تغییر در سبک ذهنی و تمرکز کانونی متن، 9. افزایش انسجام متنی، و 10. از بین رفتن تداعی تصویری. این تغییرات در مجموع به ساده سازی سبکی منجر شدند. در کل ترجمه های مورد بررسی به میزان های متفاوتی دارای"همگن سازی بلیغ" و "یکپارچه سازی" بودند که در این میان ترجمه اصغر جویا دارای بیشترین میزان این پدیده ها و کمترین میزان" ناهمگنی بلیغ" و ترجمه پرویز داریوش دارای بیشترین میزان" ناهمگنی بلیغ" است.
زهرا جعفری هلن اولیایی نیا
هدف از این تحقیق بررسی انتقال صور خیال هملت در دو ترجمه ی فارسی آن از نظر فرمالیستی بود. برای بدست آوردن داده-های مورد نیاز، 130 نمونه استعاره، مجاز، ایهام، کنایه و پارادوکس در متن اصلی مشخص شده و سپس بر اساس مدل نیومارک (1998) برای ترجمه ی استعاره یا بطور کلی زبان مجاز با معادل های فارسی شان مقایسه گردیدند. این تحقیق بر آن بود تا روش های استفاده شده برای ترجمه هر کدام از انواع زبان مجاز ذکر شده در بالا، و حفظ یگانگی بنیانی تصاویر هملت در ترجمه های فارسی اثر را مشخص کند. بحث و بررسی داده های تحقیق این نتایج را در پی داشت: 1) تبدیل استعاره به معنا پرکاربردترین روش ترجمه در میان تمام روش های استفاده شده بود، 2) روش نامبرده بیشترین درصد استفاده در مورد استعاره، مجاز و ایهام را دارا بود، 3) اگر چه این روش معنای استعاره را به متن ترجمه شده منتقل می کند، انتخاب شایسته ای برای تبادل صور خیال نیست زیرا که تبدیل استعاره به معنا به خودی خود ارزش هایی را که صور خیال از نظر زیباشناختی به متن می افزاید از بین می برد، و 4) یگانگی بنیادی تصاویر متن اصلی به خاطر از دست دادن صور خیال در بعضی قسمت های متن به طور کلی در ترجمه های فارسی حفظ نشده است که دلایل آن در فصل چهار تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.
فهیمه حیدری هلن اولیایی نیا
قرن بیستم سرآغازی شگرف در زمینه نقد ادبی معاصر است. یکی از مباحثی که در این زمان مطرح شد، نگاه به شکل، ساختار و بافت آثار ادبی بود. این توجه به ساخت آثار ادبی برای اولین بار به صورت حرکتی مستقل در روسیه ایجاد شد و پژوهشگران این شیوه، فرمالیست نام گرفتند. فرمالیست ها و اخلاف ساختارگرایشان، در پی یافتن الگو و نظامی از روابط درون متنی بودند که براساس آن به ارزیابی مفاهیم اثر بپردازند. دسته ای از پژوهشگران ساختاری در رویکرد خود، به آثار روایی توجه نشان دادند و تلاش کردند تا با بررسی قوانین ترکیب عناصر یک اثر، به درکی ادبی تر از روایت دست یابند. رولان بارت، یکی از این نظری پردازان بود که بررسی زبان روایت را با نگاهی زبان شناسانه و بر اساس سه سطح کارکرد، کنش و روایت، در پیش گرفت و هدف او بررسی دقیق ساختمان تشکیل دهنده متن روایی است. تحلیل ساختار و محتوا از گذشته تا کنون(بویژه در ایران)، کمتر مورد توجه واقع شده است. امروزه به منظور شناخت هرچه بهتر آثار ادبی، از این دو نوع تحلیل استفاده می شود. سیمین دانشور، با خلق رمان سووشون، که شاهکار ادبی او و سرآغاز فصلی نوین در تاریخ داستان نویسی ایران به حساب می آید، هنر داستان پردازی خود را در خدمت اجتماع گرفته و مضمونی سیاسی- اجتماعی را در قالبی ادبی به زیبایی پرورانده است. در این پژوهش، تلاش بر آن است تا به نگاهی دقیق به متن رمان سووشون، رهیافتی تازه در بررسی متون روایی بویژه رمان، ارائه گردد.
اکبر فرید پور هلن اولیایی نیا
به دلیلِ وجود سه ویژگی بارز در رُمان چهره?مرد هنرمند در جوانی اثر جیمز جویس (james joyce)، این اثر جهت تحلیل از منظر نگره فرا تاریخ (metahistory) هِیدن وایت (hayden white) که در دو کتاب مهمش تحت عناوینِ metahistory (1973) و the tropics of discourse (1978) ارائه گردیده، برگزیده شده است. ویژگی نخست به ساختارِ روایی این اثر بر می گردد که در طی آن جویس روایتی تاریخی را بر خط داستانی ُرمان تحمیل کرده است. به عبارت دیگر، خواننده? این اثر با ساختار روایت درون روایت (narrative-within-narrative) مواجه می شود که در واقع نتیجه? ویژگی زندگی نامه? شخصی بودن (autobiographical) این ُرمان است که در بازنمایی تجارب تاریخیِ شخصی و کابوس تاریخی اِستیون (stephen) انعکاس یافته است. ویژگی دوم تاثیر اجتناب ناپذیر تصویرِ ذهنی، انتخاب واژگان و آهنگ کلمات سبک پیتری (paterian style) بر متن ُرمان است که در بر گیرنده? ُبعد بلاغی و استعاری این اثر می باشد. در واقع مهارتِ استعاری جویس در باز نمایی شناختِ تاریخی در ُرمان چهره به طور مستقیم در ارتباط با مُدل ساختارمندی بلاغی (constructionism (rhetorical هِیدن وایت قرار می گیرد که بر طبق آن شناختِ تاریخی اِستیون و حس نو ظهور وی نسبت به گذشته از طریق تصویر سازیِ ذهنی و قابلیتِ زبان شناختی استعاری، به تصویر کشیده شده است. و در نهایت، عدم وجود یک نظریه? تاریخی در رُمان چهره و وجود این واقعیت که حس تاریخی موجود در ُرمان به شکل غیرمستقیم و دریافتگرایانه ارائه شده است؛ محقق را بر آن داشت تا سعی کند? هر چند به شکل جزئی، از متن تاریخی نهفته رُمان? که گمان می رود عمیقاً پنهان مانده و تلاشهای تحلیل گرایانه قابل ملاحظه ای را از سوی خواننده متن طلب می کند، لایه برداری نماید. از این رو، در راستای تحلیل رُمان جویس از دید نظریه? فرا تاریخ هِیدن وایت، این جُستار در ابتدا قصد دارد تا به طور مختصر جنبه های مرتبطِ متفاوتی را از نظریه?هِیدن وایت ترسیم نماید. پس ازآن به بحث در خصوص ارتباط درونیِ زبان، تاریخ و بلاغت درمتن ملقب به متن جویسی (joycean text) به طور اَعم و رُمان چهره به طور اَخص پرداخته می شود. علاوه بر آن، در این بخش از کنکاش تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه گرایشاتِ جویس نسبت به تاریخ و زبان و شیوه? برخورد وی با این موضوع در ارتباط با نظریه? فرا تاریخی هِیدن وایت قرارمی گیرد. در پایان، با تاکید برتصویرسازی تاریخی که منجر به نوعی واقع گرایی استعاری figural realism)) در رُمان چهره می گردد، نظریه?هِیدن وایت به طورعملی با هدفِ نفوذ در عمق زبانِ ادواری تاریخی رُمان، لحظاتی که طی آن تجربه? تاریخی از طریق تصویر سازی خیالی صورت می گیرد، به کار گرفته می شود. در نتیجه? این کنکاش قصد دارد نه تنها به بررسی ارتباط درونی بین زبا ن و تاریخ در رُمان چهره از دیدگاه نظریه? فرا تاریخ هِیدن وایت بپردازد بلکه استعاراتِ تاریخی (historical tropes) این اثر که معنای استعاری (tropological meaning) را در بر می گیرند و نقش آنان را درشکل گیری فرآیند بافت مندی و روایت مندی این رُمان را نیز مورد بررسی قرار دهد. کلید واژه ها: چهره مرد هنرمند در جوانی? هیدن وایت? فرا تاریخ? مجاز? معنای درونی? تحمیل، روایت، خط داستانی، معنای استعاری.
عباسعلی برهان حسین پیرنجم الدین
در پی رخداد فاجعه آمیز یازده سپتامبر و پیامدهای آن، گفتمان تروریسم به یکی از دغدغه های اصلی ادبیات امریکا بدل شده است. در این میان رُمان های تروریستی دان دلیلو (don delillo) که از سرآمدان ادبیات داستانی معاصر به شمار می رود— چه قبل و چه بعد از یازده سپتامبر— بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. آن چه آثار وی را از خیل داستان های یازده سپتامبری (9/11 fiction)، به طور خاص متمایز می سازد، شیفتگی دیرپای دان دلیلو به روایت های تروریستی ای است که به سال ها پیش از ”گذر نقره فام از نیلگون“ بر می گردد. این پژوهش به نقد و بررسی چهار رمان از این نویسنده می پردازد: نام ها (the names)، مائوی دوم (mao ii)، جهانشهر (cosmopolis) و مرد در حال سقوط (falling man). این رمان ها به ترتیب زمان نشرشان به دو دسته تقسیم می شوند: رمان های پیش از یازده سپتامبر که شامل نام ها و مائوی دوم بوده و رمان های پس از یازده سپتامبر که دربرگیرنده ی جهانشهر و مرد در حال سقوط است. این تفکیک، امکان مطالعه ی ارتباط دیالکتیک بین دو نسل از روایت های تروریستی در آثار داستانی دان دلیلو را فراهم می سازد. به تأسی از روش تحلیلی ادوارد سعید (edward said) در بررسی شیوه های مأخوذه در گفتمان شرق شناسانه (orientalism) برای بازنمایی شرق (orient)، این تحقیق در پی آشکار ساختن گرایش های شرق شناسانه ی دان دلیلو به عنوان ”نویسنده“ (author) در جهت تبدیل کردن تروریسم ِمنسوب به شرق، به واقعیتی ثابت و تک بعدی است. بررسی ”مادیتِ “(worldliness) رمان های دان دلیلو— قرار گرفتن آن ها در حوزه ی گفتمان های چیره— نیز با هدف افشاسازی برخی از نگره ها و انگاره ها ی گفتمان قدرت که تار و پود ایدئولوژیک رمان های مذکور را تشکیل می دهد، از دیگر اهداف این مطالعه است. هم چنین بر ناهمگن بودن (heterogeneity) روایت های این چهار رمان در بازنمایی تروریسم و شرق تأکید شده، شکاف ها و رخنه های گفتمانی موجود در آن ها بررسی می شود. مهار (containment) تشخیص وابستگی های تاریخی (historical contingencies) مشمول در تمام رخدادهای تروریستی، بازتولید روایت حاکم و یا در برخی موارد به طور آشکار روایت حکومتی (governmental)، محروم نگه داشتن روایت های ناهمسو که قادر به بی ثبات سازی منطق ِ خودمحور گفتمان چیره هستند و به طور کلی، ابقای مدلول (signified)، شرق، در جایگاه خود در ساختار ”سراسربین“ (panopticon) گفتمان شرق شناسانه، برخی از وظایف گفتمانی آثار داستانی دلیلو به عنوان قطعه ای از آرشیو (archive) زمانه ی ماست.
حسنی محمدی هلن اولیایی نیا
شکل گیری هویت(identity) مقوله مهمی در ادبیات پراکنده مردم(diasporan literature) می باشد. آثار جومپا لاهیری(jhumpa lahiri) ، نویسنده هندی آمریکایی، در سالهای اخیر تحسین منتقدین را به خود معطوف کرده است. وی در این آثار زندگی مهاجران و تلاش آنان برای پیدا کردن جایگاهشان در یک فرهنگ بیگانه را به تصویر کشیده است. این تجربه همواره با احساساتی نظیر دلتنگی برای گذشته، بیگانگی و دوری همراه است. با این حال لاهیری که خود مهاجری از نسل دوم می باشد، تنها بر روی این مشکلات تاکید ندارد؛ او با استفاده از داستان های واقع گرایانه اش نشان میدهد که موقعیت شخصیت ها نوعی ابهام در هویتشان ایجاد میکند که منجر به عدم برقراری ارتباط میگردد. این تحقیق راههایی را که در آن هویت شخصیتها تحت تاثیر تجربه مهاجرت(immigration) قرار میگیرد، و در روند رویارویی با یک فرهنگ جدید، متفاوت از فرهنگ بومی، شکل میابد مورد بررسی قرار میدهد. دو اثر داستانی از لاهیری: یک مجموعه داستان کوتاه و یک رمان مورد توجه قرار میگیرد. وی در مجموعه داستان کوتاهش، مترجم دردها(interpreter of maladies) ، تجربه های مختلفی از زندگی هندی های در تبعید و پیچیدگی های رفتاری آنها به خواننده عرضه میکند. و در رمانش، همنام(the namesake)، به مضامینی همچون شوک فرهنگی و تفاوت نسل ها در جستجوی یافتن معنا در یک کشور بیگانه میپردازد. منتقدین متعددی در زمینه های مطالعات فرهنگی(cultural studies) و پسا استعماری(postcolonial studies) در این پژوهش بکار گرفته شده است که در میان آنها میتوان به همی ک. بهابها (homi k. bhabha)، ادوارد سعید (edward said)، سیمون دورینگ(simon during)، گوردون متیوز(gordon mathews)، و کارولا سوارز-اوروزکو(carola su?rez-orozco) اشاره کرد. اگرچه نظریه ها و بحث های آنها متفاوت می باشد، همگی بر این عقیده متفق القول هستند که هویت به طور کلی یک مبحث پیچیده است که در دنیای کنونی نمیتوان آن را به یک مکان خاص نسبت داد، و خالص بودن فرهنگ ها افسانه ای بیش نیست. آنها معتقدند که برای مهاجران که در مرزهای فرهنگ جای دارند، هویت مفهومی است که در تعامل و تبادل نظر دائمی قرار دارد. شخصیت ها در داستان های لاهیری جایگاه مبهمی دارند؛ از یک طرف خواهان نفسی اصیل می باشند و از طرف دیگر خواستارنفسی که منطبق بر ارزش های سرزمین بیگانه است.
امید تنهایی هلن اولیایی نیا
این مطالعه به نقد و بررسی مفهوم اسطوره ی رویای امریکایی در سه نمایشنامه ی قرن بیستم امریکایی می پردازد، که این نمایشنامه ها عبارتند از: the iceman cometh (مرد یخین می آید) نوشته ی یوجین اونیل، 1940؛ desirea streetcar named (اتوبوسی به نام هوس) نوشته ی تنسی ویلیامز، 1947؛ و in the sun raisin a (انگور خشکیده در آفتاب) ، نوشته ی لورین هنزبری، 1958. هدف از این بررسی، ابتدا شناخت مفهوم رویای امریکایی با بررسی چگونگی پیدایی، شکل گیری و سیرتحول آن از آغاز تا زمان نگارش و به نمایش درآمدن این نمایشنامه ها و سپس شناخت رویکرد و طرز تلقی این نمایشنامه نویسان و شخصیتهای آثار آنان نسبت به این اسطوره با در نظرگرفتن شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر دوره می باشد. پس از آن، طرز برخورد و تلقی شخصیتهای اصلی این نمایشنامه ها نسبت به مفهوم رویای امریکایی با هم مقایسه شده اند و شباهت ها و تفاوت ها مورد تحلیل قرار گرفته اند تا دید کلی تری نسبت به مفهوم رویای امریکایی و اینکه طرز تلقی نسبت به آن از هر نمایشنامه نویس به دیگری و از هر دوره به دوره ی بعد، در گذر زمان دستخوش چه تحولاتی شده اند حاصل شود. نتیجه ی بدست آمده نشانگراین است که برخلاف توقعات و انتظاراتی که در ابتدا این اسطوره وعده میداد، در دنیای مدرن، چنانکه در این نمایشنامه ها به تصویر درآمده، زندگی در رویای امریکایی به وهم و خیال تبدیل شده است و این مفهوم به صرف زندگی مادی و تعقیب مادیات تغییر پیدا کرده و طرز تلقی نسبت به رویای امریکایی، از آرزوهای دوردست و امید واری و خوشبینی به آینده در زمان شکل گیری، به یاس و پوچ انگاری در دوران اخیر انجامیده است. همچنین در این دوره، اقلیت های قومی و نژادی و گروه های محروم از دنبال کردن رویای امریکایی ، مانند سیاهپوستان امریکا، آغاز به ابراز وجود و طلب سهم خود از رویای امریکایی نمودند.
مریم صالح نیا حسین پیرنجم الدین
the images of muslims in media, literature and politics have been mostly black and white portrayals of a people alien to modernity, civilization, rationality and pluralism. since the end of the cold war and the onset of deadly terrorist attacks in different areas of the world, especially in the united states, these representations show a palpable difference: muslims are represented not only as anti-modern barbarians, but also as terrorists. this study examines john updike’s terrorist (2006), as one of many american novels which, in line with the dominant political discourse, have focused on representing muslims as ‘the others’, and, also, in this case, ‘the others’ among ‘the others’ and islam as a totalitarian, retrogressive, and violent religion which orders its adherents to act against unbelievers. this study would, also, discuss updike’s attempt at introducing islam as intolerant of western modernity, culture and secularism which in turn becomes the main inspiration for the arab-muslim protagonist of the novel, ahmad mulloy, to carry out a terrorist attack. the aim is to show how updike subscribes to and empowers orientalist conceptions of islam.
شیما شهبازی حسین پیرنجم الدین
در نمایشنامه های سام شپارد، آنچه محوریت می یابد امید برای یافتن نظم و معنا در زمان حال با نوعی تعامل با تخیلات وهم آلود گذشته می باشد. شپارد برای به تصویر کشیدن سیر معرفتی شخصیت ها در پی یافتن هویت در غرب کهن (نماد موفقیت، آزادی، بی ریشگی یا به عبارتی همان رویای آمریکایی)، از شگردهای فراواقعگرا ( در کارهای قدیمی تر) و پسانوگرا در کارهای اخیر خود بهره می گیرد. چارچوب نظری اصلی این مطالعه نظریات لیندا هاچین درباره فرا داستان تاریخ نگارانه است. از دیدگاه وی، تاریخ نگاری پسامدرن، گذشته را با دیدی انتقادی می نگرد. سام شپارد به کمک اساطیر کهن، که در فرهنگ عامه نمودی تازه یافته اند، تاریخ غرب را بررسی می کند. همچنین، نگره های اساطیر مدرن رولان بارت، اساطیر نوستالژیک و فرا واقعی ژان بودریا، تاریخ نگاری نشانه ای اومبرتو اکو و دیدگاه های تاریخ گرایانه میشل فوکو تکمیل کننده چارچوب نظری اصلی در بررسی وجه اسطورهای نمایشنامه نویسی سام شپارد در این پژوهش اند. هدف، بررسی پیوندهای موجود میان فرهنگ امروز- فرهنگ عامیانه و فرهنگ عالی - و نیز ارزش های کهن ملتی است که اکنون به اسطوره تبدیل شده اند. اساطیر، آمریکایی ها را به نسل هایی از نژادها و خانواده ها از جمله مهاجران اولیه و بومیان آمریکایی متصل می کنند. در اسطوره ی سرحد، ارتباط میان ساکنان جدید آمریکا و غرب وحشی بررسی می شود. گاوچران ها که از جمله تصاویر مکرر در نمایشنامه های شپارد هستند «اسطوره ی قهرمان»- نوعی رویای اقبال و شهرت را یادآور می شوند. «اسطوره ی هنرمند» رویای تمدنی است که در هنر به ویژه موسیقی و فیلم جست و جو می شود. موسیقی راک و فیلم های وسترن از صور رمانتیسم هستند که با افسانه های عامیانه ی آمریکایی ادغام شده و به اسطوره تبدیل می شوند. کاربرد نوستالژیک اسطوره ی هنرمند از مهمترین ویژگی های آثار شپارد است. از آنجا که در عصر پسانوگرا تصویر خانواده به عنوان تکیه گاهی محکم از بین رفته است، خانواده و روابط خانوادگی به تصاویری نوستالژیک و اسطوره ای تبدیل شده اند. بنابراین «اسطوره ی خانواده» از دیگر زیر شاخه های رویای آمریکایی به شمار می رود. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های تاریخ نگارانه ی نمایشنامه های شپارد در ارتباط با اساطیر عامه را بررسی کند.
عطیه اسدالهی همدانی هلن اولیایی نیا
چکیده در چهارچوب پسامدرنیته انگاشت های زیبایی گرایانه دیگر به حوزه های هنری استاندارد محدود نمی شود، بلکه حوزه های جدیدی را نیز در بر می گیرد که در نظر اول شاید چندان زیبایی گرایانه به نظر نرسد. از میان این حوزه ها می توان از فرهنگ عامه و محصولات آن نام برد که اکنون می توان نام هنر را بدان اطلاق کرد. ادبیات پسامدرن نیز از این خصوصیت بی بهره نمانده است. اصطلاحاتی چون متن و نوشتار که آگاهانه از دسترس طبقه بندی های ژانری قدیمی می گریزد در به روی شکل ها و دغدغه های جدیدی در مطالعات ادبی باز می کند. از این رو، ترانه یا متن موسیقی را می توان محلی برای پژوهش های ادبی نوین به حساب آورد که در تولید آن گفتمان دیگری ـ کم اهمیت تر در دنیای آکادمیک ـ دخیل است. و آن گفتمانی است که در تناظر با علائق جامعه ی عامه است. این مطالعه بر آن خواهد بود که یکی از اشکال عامه ادبیات را که در واقع همان متن موسیقی است، به عنوان زمینه ی بررسی های خود برگزیند. در این رساله نیروهایی که به نظر می رسد در شکل گیری گفتمان عامه و زبان چند رسانه ای آن که متن را با اجرا در آمیخته است نقش دارد، مورد بحث قرار خواهد گرفت. این مطالعه تعمدا ً از انتخاب آثار ادبی مشروع در جوامع آکادمیک به عنوان مواد اولیه خویش اجتناب کرده است تا از این اتهام که بیرون گودی ایستاده است که داعیه ی فعالیت درون آن را دارد مبرا بماند و با انحراف به سمت بحث های فراگفتمانی از اصل گفتمان دور نشود. در بررسی نیروهایی که این گفتمان را جهت دهی می کنند، به نظر می رسد که همیشه دو عامل اساسی سهیم بوده اند: قدرت تحمیلی انواع سرمایه و نیاز به ابراز و اعتبار بخشیدن به آرائی که در فرهنگ هژمونیک و گفتمان مشروع غالب کمتر بدان اجازه ی شنیده شدن داده می شود. این عوامل با تحلیل گفتمان متن موسیقی چند گروه رپ آمریکایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
عاطفه صالح نیا حسین پیر نجم الدین
پیدایش مرحله ی جدیدی از نظام سرمایه داری بعد از جنگ جهانی دوم همزمان است با ظهور عصر اطلاعات و رسانه جمعی. در چنین جامعه ای سیر آزادانه ی نشانه ها در فضای بی اساس مجازی بر سرعت فرسایش واقعیت می افزاید. به اعتقاد بودریار، فقدان واقعیت به واسطه ی شبیه سازی آن و تولید حاد واقعیت (hyperreality) پنهان خواهد ماند. این پژوهش بر آن است که جامعه فرانوین توصیف شده در سه رمان بریان مور را با توجه به نظرات بودریار بررسی کند. این رمان ها عبارتند از: فرگوس (1970)، کاتولیک ها (1972) و مجموعه ی عظیم ویکتوریایی (1975). آثار انتخاب شده جامعه ای مصرف گرا را به تصویر می کشند که در آن نامتناهی بودن اشیاء تولید شده، هویت و انسانیت بشر معاصر را به چالش می کشد. افزون بر این، در چنین جامعه ای ارزش های اصیل موجود در هنر، تاریخ، ارتباطات انسانی و مذهب جای خود را به همتای حادواقعیشان می دهند. پژوهش حاضر اطلاق پذیری عقاید بودریار درباره ی جهان وانموده زده ی (semiurgic) معاصر را در رمان های ذکر شده ی مور بررسی می کند.
احسان پناه بر عزیزالله دباغی ورنوسفادرانی
علم هرمنوتیک به دنبال آن است تا چگونگی وقوع فهم متن وپاسخ پرسش جامع تر چیستی فهم و تفسیر را بررسی کند. در میان تفکرات هرمنوتیکی، آراء هانس گئورگ گادامر و پل ریکور درباره هستی شناسی فهم و کاربرد فهم در جنبه های مختلف زندگی بشری نقاط عطفی در علم هرمنوتیک به شمار می روند. هدف این پژوهش مثال کردن اهمیت آراء هرمنوتیک همچون " تاریخمندی فهم"، " امتزاج افق ها" و " خود-از-طریق-دیگری" در درک بهتر ما از "تاریخمندی ترجمه" است، به عبارت دیگر، درک بهتر این نکته که "تاریخمندی ترجمه" از پیامدهای هرمنوتیک فلسفی و ایده " تاریخمندی فهم" است. به علاوه، مفاهیمی همچون " امتزاج افق ها" و " خود-از-طریق-دیگری" در هرمنوتیک فلسفی می توانند نگاه ما به برخورد های فرهنگی و زبانی میان ملت ها را از طریق ترجمه دگرگون سازند. بنابراین، چهار غزل از اشعار حافظ با سه ترجمه متفاوت از آن ها که سعی شد تا از بافت های تاریخی-اجتماعی متفاوت باشند، انتخاب شد. نتایج نشان داد که تاریخمندی فهم می تواند به تاریخمندی ترجمه منجر شود. به علاوه، به نظر می رسد که کاربرد نظریات هرمنوتیک فلسفی می تواند در رسیدن به مفاهمه میان فرهنگی از طریق ترجمه یاری رساند. بنابراین، در این مطالعه محقق مدل فهم بین فرهنگی را پیشنهاد می کند. سرانجام با استفاده از آراء هرمنوتیک فلسفی، در این مطالعه تعریفی با رویکردی هرمنوتیکی و هستی شناسانه برای ترجمه پیشنهاد شده است که ترجمه راعمل خلق دوباره و امتزاج افق های جهان گذشته در جهان حال می داند، در روشی که روند ترجمه در نوعی گفتگو و مفاهمه دو جهان و سپس توافق بر سر موضوع مورد ترجمه درگیر باشد.
گلشید پورویسه حسین پیرنجم الدین
گراهام گرین برای نوشتن رمانهایی با موضوعات مربوط به دوره ی معاصرش، شهرت فراوانی دارد. بسیاری از رمانهای وی شامل جنبه هایی از مطالعات استعماری و پسا استعماری می باشند. در این پژوهش دو رمان او با نامهای آمریکایی آرام و کمدینها با در نظر گرفتن این جنبه ها مورد نقد و بررسی قرار می گیرند. گرین، همچنین، موضعی ضد آمریکایی دارد. وی در رمانهای آمریکایی آرام و کمدینها، آمریکاییها را به عنوان انسانهایی ساده لوح، احمق و مضحک به تصویر می کشد. آنها، به واقع، قادر به دیدن وقایع تلخی که در اطرافشان اتفاق می افتد نیستند و ساده انگارانه خود را مسئول مأموریت جهان شمول خاصی می پندارند که اشائه دهنده ی آزادی و دموکراسی است. اما دخالتهای آنها مصیبت بار (در رمان آمریکایی آرام) و یا غیرعملی (در رمان کمدینها) است. به تأسی از نظریه های ادوارد سعید و هومی بابا، به طور خاص، این پژوهش در پی نقد و بررسی دو رمان یاد شده از دیدگاه استعمارگرایی و پسا استعمارگرایی با هدف مطرح کردن آمریکا به عنوان قدرت امپریالیستی جدید می باشد.
منیره یارمند هلن اولیایی نیا
نظریات میخائیل باختین درباره رمان، مخصوصاً نظریه چند آوایی و مکالمه بر این مسئله دلالت دارند که تنوع و تعدد صداها، سبک ها و دیدگاه ها در رمان چندآوا به گفتمانی همگن تقلیل پذیر نیست . مکالمه بین نهادهای مختلف در سطوح مختلف و به طور همزمان صورت می گیرد. روایت گفتگویی میان شرکت کنندگانی بسیار و جستجویی برای رسیدن به معنا و حقیقت نهایی است. چندگونگی را می توان حتی در یک شخصیت بخصوص نیز مشاهده کرد، چرا که فرد واجد صداها و دیدگاه های متفاوت در زمان ها و شرایط و زمینه های مختلف است. علاوه بر این، بر طبق نظریه باختین، شخصیت می تواند خود را نه تنها به عنوان "من"، بلکه به عنوان یک شی در کانون توجه خود و یا "دیگری" ببیند. هنگامی که رمان متولد شد، موضوع آثار هنری به سطح واقعیت معاصر تنزل یافت. رمان دیگر ایستا، ثابت و نهایی نبود، بلکه به اثری بی نتیجه، سیال، بی قاعده و بی پایان تغییر یافت. چنین تفاسیر بی پایان، چند آوا و گفتگو محور را می توان در دون ژوان (1824-1818) اثر لرد بایرون نیز رد گرفت. این شعر ظاهراً به صورت رمان-شعری زندگینامه وار شروع می شود، شعری که خواننده انتظار وحدت یکپارچه آن را دارد: یک قهرمان، یک صدا، یک سبک و یک چشم انداز. با این حال، در اولین فصول، شعر به طور غیر مستقیم به بسیاری از داستان ها، صداها و نظریات متناقض اشاره می کند. وحدت از پیش فرض شده که خواننده از یک شرح حال نامه انتظار دارد ساختار خود را به دانشی در حال رشد، روزافزون، متفاوت و متنوع می شکند که نمی توان با هیچ ساختار ساده و واحدی بر آن غلبه کرد. توضیحات بایرون در زمینه ماهیت روایی شعرش و نیز نظریات باختین درباره چند آوایی و مکالمه نشان می دهد که نسخه راوی تنها منعکس کننده یک دیدگاه است، در حالی که رمان به عنوان یک کلیت محل رقابت صداهای متفاوت است. بنابراین، این پژوهش به ماهیت چندآوا و گفتگومحور دون ژوان اثر لرد بایرون در پرتو نظریات باختین می پردازد.
پریسا شیران هلن اولیایی نیا
شعر چهار کوارتت تی. اس. الیوت که حاصل واکاوی موشکافانه ادبیات می باشد، یکی از رضایت بخش ترین تجربه های مذهبی-شعری ادبیات نوگرا به شمار می آید. ثمره ی چنین کندو کاوی شعری است که به طور پایان ناپذیری پرمعنا بوده و خواهد بود. به نظر می رسد شالوده شکنی که توسط ژاک دریدا مطرح شده و بسط یافته است همان نظریه ای باشد که برای حضورش شعر چهار کوارتت دو دهه ای را در انتظار گذرانید. این تحقیق، با استفاده از نظریه ی شالوده شکنی و مفاهیم متعددی که دریدا در تحلیل های ادبی و فلسفی خود مطرح کرده است، سعی بر آن دارد تا یاد آور تاکید دریدا بر تجربه ی تقلیل نیافتنی متون ادبی و ناسازه های سرکوب شده ی متون فلسفی گردد. شعر چهار کوارتت شبکه ای از دال های بهم زنجیرشده ای است که تلاش خواننده برای تقلیل متن به معنایی واحد را به سخره می گیرند. به بیانی دیگر، شعر لایه هایی از معانی متناقضی را در بر دارد که بافت آن را همزمان از جهات مختلف از هم می شکافد و ساختار آن را شالوده شکسته می سازد. به لحاظ فلسفی نیز، چهار کوارتت ساختار خوداگاهی انسان را مورد بررسی قرار داده است. الیوت با تاکید بر لزوم حافظه، تکرار، درهم ریختگی زمان، مرگ، جهان عینی و غیره در شکل گیری خوداگاهی انسان یادآور انتقاد دریدا از پدیدارشناسی هوسرل می گردد. اگرچه الیوت به فردیت اجتناب ناپذیر همه ی آنچه حقیت خوانده می شود آگاه بود، اما او مجذوب حضور حقیقتی عینی ماورای مرزهای بشریت می باشد. او که همواره بین عینی گرایی (در قالب راسلی آن ) و ذهنی گرایی (در قالب بردلیایی آن) در نوسان بود، گرایش خود به سوی عینی گرایی را در ساختار و اندیشه ی چهار کوارتت نمایان می سازد. از دیگر نتایج سرگردانی فلسفی الیوت در هزار توی خودآگاهی انسان بازشناخت مرگ به عنوان اپوریایی می باشد که او را به سکوت واداشته است. بر خلاف چنین تعهدی در برابر اپوریای مرگ، الیوت نادرستی تاریخ هگلی را آشکارا مورد سوال قرار داده است. در نمایشی استعاری از حرکت تاریخ، الیوت، همانند دریدا، به تامل درباره ی خاکستر به عنوان پس مانده های نیروی دیالکتیکی آوف هه بونگ می پردازد که تصور متافیزیکی هگل از تاریخ را به چالش می کشد. به لحاظ تکنیک، آنچه به چهار کوارتت ساختاری شالوده شکسته بخشیده است حافظه ی شعر می باشد که مضامین شعر رابا تکرار آنان متفاوت ساخته است. وجود ارتباط تکرار شده ی میان stillness (در هر دو معنای سکوت و سکون) و حرکت لغات و لوگوس با خاطر نشان ساختن درک الیوت از نابسندگی اجتناب ناپذیر دال ها برای نمایان ساختن دال متعالی تنها یکی دیگر از جنبه های فکری الیوت را آشکار می سازد. در جهت جبران کار برد جزئی شالوده شکنی در آثار تی. اس. الیوت، این تحقیق سعی در گسترش دامنه ی رویارویی شعر الیوت و نظریه ی شالوده شکنی دریدا دارد. کلید واژه ها: تی. اس. الیوت، چهار کوارتت، ژاک دریدا، شالوده شکنی، اپوریا، افشانش، خاکستر، تکرر پذیری
سید محمد رضا مدرس زاده اصفهانی فرد هلن اولیایی نیا
در شعر «غزلی برای بلبل» سروده جان کیتس گوینده با آواز دلربای بلبل وارد عالم شیرین خیال می شود اما به تدریج متوجه خیالی بودن آن می شود در شعر «لامیا»ی او جوان فریب خورده از مار زن نما جان خود را از دست می دهد زمانی که عشق خود (مار به ظاهر زن) را از دست می دهد. در شعر «غزلی برای جام یویانی» دنیای شعر حد فاصلی است بین عالم سرد واقعیت و عالم خیالی پر شور پسر جوانی که بدنبال عشق خود – یک دختر جوان – می رود. این شعر را حلقه اتصال بین دو شعر دیگر می توان در نظر گرفت. اما در شعر «غزلی برای پائیز» دنیای دیگری ترسیم می شود. در ظاهر همان دنیای بلبل و جام است اما اثری از فریب های آنها دیگر بچشم نمی خورد. در این پایان نامه در ابتدا آنچه منتقدیم درباره اشعار ذکر شده بالا گفته اند ارائه خواهد شد (این کار می تواند بسیار مثمر ثمر باشد زیرا نوع نقد ادبی در شعر فارسی متفاوت از رویکرد انتقادی منتقدان غربی به نقد شعر است. نقد شعر در غرب مکتب های مختلفی دارد و آشنائی با این مکتب ها راه را برای گسترش ادبیات تطبیقی باز می کند). و در ادامه استدلال می شود که در شعر «غزلی برای پائیز» اثری از آزادی روحانی دیده می شود که در سه اثر دیگر دیده نمی شود که نشان می دهد کیتس در نهایت به آن هدفی که داشت نائل شد. این پایان نامه حرکت معنوی کیتس از عالم لذت جسمانی شعر «لامیا» تا لذت روحانی «غزلی برای پائیز» را دنبال می کند. غرق بودن در عالم مادیات و سیر معنوی بسوی معنویات در سرزمین های شرقی و خصوصاً در ایران زمین مطلب تازه ای نیست. سخن های زیادی در خصوص گرفتاری در تنگنای زندگی مادی و آزادی حاصل از پرواز روحی بسوی اوج معنویت ها گفته شده است. چیزی که حائز اهمیت می باشد این است که نحوه بیان آن گرفتاری و این پرواز در شعر و ادب ایران زمین نحوه خاصی است برخاسته از نوع زندگی و آداب و رسوم و قابلیت های زبان فارسی. و این نحوه بیان کاملاً متفاوت از نحوه بیان همین سیر در زبان انگلیسی است. نوع بیان، تشبیهات بکار گرفته شده، شیوه ابراز حالات و احساسات انسانی و رویکرد کلی به جهان مادیات و عالم معنویات در دو زبان فارسی و انگلیسی و ادبیات برخاسته از این دو زبان کاملاً مجزاست. این پایان نامه با دنبال کردن سیر معنوی شاعر رمانتیک انگلیسی جان کیتس سه مسیر را طی خواهد کرد. اول حرکت معنوی یک انسان را دنبال می کند که این حرکت می تواند بیانگر حالات روحی انسانی و تقابل این حالات با زندگی مادی این جهان که آدمی ناگزیر از آنست باشد از یک طرف، و از طرف دیگر منعکس کننده دیدگاههای انسانی نسبت به عالم غیر ملموس معنویات دوم نحوه بیان این حرکت در زبان انگلیسی که این نوع بیان برخاسته از زندگی مردمانی است با یک فرهنگ خاص اجتماعی و دینی را منعکس می کند و سوم برداشت های منتقدان و رویکرد ا نتقادی آنها نسبت به این حرکت و طرز بیان آن را نمایان می سازد. بعبارتی دیگر این پایان نامه مسیر معنوی را که جان کیتس طی نمود دنبال می کند، انعکاس این سیر در اشعار و نامه های او را د نبال می کند، و نقد متقدین آثار ادبی بر این اشعار و نامه ها را منعکس می سازد. 6-پیشینه وتاریخچه موضوع تحقیق: (مطالعات و تحقیقاتی که در رابطه با این موضوع صورت گرفته و نتایج حاصل ازآن) درباره این شاعر رمانتیک مطلب بسیار و گوناگون گفته شده است مثلاً بلندن (blanden) کیتس را همانند شکسپیر شاعری می داند که هنر او خود پرور بوده و دل دوستاران شعر و شاعری را ربوده است. نظر مقابل این نظر در روژنال ادینبورگ بلک وود (blackwood’s edinburgh) دیده می شود که کیتس را خاری خود رو بدون هیچ گونه سوادی در ارتباط با شعر و یا تاریخ کلاسیک معرفی می کند. بین این دو قطب نظریات متعددی ابراز شده است. منتقدین گذشته این شاعر را شاعری احساساتی می دانستند اما نقد امروز بیشتر تمایل به جدا کردن او از عوالم افراطی احساسات دارد و دیگر چون گذشته برای داستان فلفل سود کردن زبان برای هر چه بیشتر احساس کردن خنکی شربت که به شاعر نسبت داده اند ارزشی قائل نیست. هیونز (havens) در مقاله ای تحت عنوان "مسئله زیبائی و واقعیت در شعر کیتس" سیر کلی اشعار او را در نظر گرفته و بر این باور است که دو مسئله متضاد در آثار او مرتباً تکرار می شوند: لذت از زیبائی ها و ناامیدی از دنیای واقعیت. مورد دوم از نظر او حاصل تحمل زجر فراوان است که بر این شاعر فوق العاده حساس تحمیل شد. از نظر اِند (s.a.ende) کیتس عناصری را که بین شعرای گذشته یعنی شکسپیر، وردزورث (wordsworth) و میلتن (milton) مشترک بود در کار خود بکار گرفت. بعبارت دیگر این منتقد در مقاله خود تحت عنوان "آهنگ حقیقت کیتس" این شاعر را دست پروده شعرای پیشین میداند. مسئله ای که مستقیماً به این پایان نامه مربوط است مسئله "نردبان لذت" است که اوّل بار خود کیتس این مفهوم را در نامه ای معرفی کرده است. مفهوم این امر آنست که شاعر تدریجاً مراحل صعود را طی می کند تا به جائی که خیال او به مرتبه دریافت حقیقت نائل می شود. اما تا جائی که نویسنده این مقاله خبر داد این موضوع خیلی دنبال نشده است که امید میرود این پایان نامه آنرا بسط دهد. منتقدین درباره مسئله لذت، خاصه لذت هنری، نیز بسیار بحث کرده اند. ایتن (eaton) در مقاله ای تحت عنوان لذت و رنج هنری به این نتیجه می رسد که لزوماً باید مرزی در نظر گرفت بین لذت هنری و دیگر انواع لذت و در امرلذت هنری حاصل کار هنرمند را پایه و اساس قرار می دهد. از طرف دیگر آرن هایم (arnheim) با این موضوع که در مسئله خلاقیت هنری، اصل لذت بخشی است مخالفت کرده و اصل را بر هدف مورد نظر در خلق هنر می گذارد و بدین تر تیب از حاصل هنر به غایت آن رو می گرداند. منتقدین دیگر نظیر شوسترمن (shusterman) هنر را دور از دسترس عموم مردم خواسته اند در حالیکه کسانی نظیر نهماس (nehemas) چنین جایگاهی را قابل قبول ندانسته اند. این ها نمونه هائی است از حجم بسیار زیادی که از زمان کتیس تا به امروز در باره شعر او و مسئله لذت گفته شده است. هدف این پایان نامه این است که با ترسیم تصویری کلی از مجموعه گفته ها، از حدود زندگی و آثار این شاعر فراتر رفته و به یک نتیجه فراگیر مربوط به حالات و روحیات انسانی برسد.
نوشین صادق صمیمی هلن اولیایی نیا
فن شعر (poetics) که پیش از این به معنای مطالعه ی شعر و شیوه های آن بود در قرن بیستم در مفهوم گسترده به نظریه ی ادبی و مشخصه هایی که سبب پیدایش ادبیات است، اطلاق می شود. نوگرایی (modernism) بیش از آنکه از نقطه نظر زمانی دارای اهمیت باشد، گویای زمینه های فکری و اجتماعی است که تحولاتی بنیادین را در هنر و ادبیات رقم زد. تی. اس. الیوت، تی. ئی. هولم و ازرا پاوند از مهمترین نظریه پردازان نوگرایی هستند که اصول و ساختارهای شعر نوگرا را به وجود آوردند. قرن بیستم دربرگیرنده ی تنوعی بی سابقه در موضوعات شعری است، با این حال چنین به نظر می رسد که اظهار نظر در رابطه با شعر و ادبیات جذبه های فراوانی برای شاعران نوگرا داشته است. چه به صراحت در عنوان شعر و یا با اشارات ضمنی، گفتگویی بی وقفه در پیکره ی اشعار نوگرا جریان دارد که نمودی از دغدغه ی بزرگ شاعران در مورد چیستی شعر و ادبیات است و جایگاه زیبایی شناختی آنها را مشخص می کند. پژوهش حاضر به بررسی بازتاب عملی فن شعر در اشعار پنج شاعر نوگرا (آرچیبالد مک لیش، بیلی کالینز، والاس استیونس، ویلیام کارلوس ویلیامز و ویلیام باتلر ییتز) می پردازد.
الهام پیش بین هلن اولیایی نیا
آثار ادبی سرشار از ابزارهای بدیع هستند که در حقیقت نقش اساسی را در متمایز کردن آنها از سایر انواع متون ایفا می نمایند. شاید به همین دلیل است که ترجمه متون ادبی اغلب دشوارتر از سایر انواع متون است. هدف از مطالعه حاضر بررسی مشکلات ناشی از ترجمه دو نوع از این ابزارها یعنی ضرب المثل و اصطلاحات است. به منظور دستیابی به هدف فوق، ترجمه انگلیسی دو اثر از جمالزاده، یکی بود، یکی نبود ترجمه شده توسط موید و اسپراکمن و سر و ته یک کرباس ترجمه شده توسط هستون انتخاب شدند. با استفاده از روشهای پیشنهادی بیکر (1992) برای ترجمه اصطلاحات و سایرجملات ثابت، تلاش هایی به منظور تعیین نوع و فراوانی روشهای ترجمه به کار رفته توسط مترجمین به منظور انتقال این دو عنصر فرهنگ محور به زبان مقصد صورت گرفته است. به علاوه، تلاشهایی برای بررسی این مساله نیز صورت گرفته است که تا چه حد آشنایی با زبان و فرهنگ فارسی در انتقال صحیح اصطلاحات و ضرب المثل ها از زبان مبدأ به زبان مقصد موثر بوده است. مطالعه حاضر به عنوان یک مطالعه توصیفی بر اساس مراحل زیر انجام گرفته است: 1) مطالعه دقیق متون مبدأ به منظو ر یافتن و استخراج ضرب المثل ها و اصطلاحات دو عنصر مورد بررسی؛ 2) مطاله دقیق متون مقصد به منظور تعیین و استخراج معادلات به کار رفته توسط مترجمان برای عناصر مورد مطالعه؛ 3) محاسبه فراوانی و نیز درصد روش های به کار رفته و ارائه آنها در جداول؛ 4) قرار دادن داده ها در جداول به منظور داشتن تصویر جامع تر و یکنواخت تر از داده ها و تسهیل فرآیند تحلیل آنها. نتایج مطالعه نشان داد روشهای ترجمه به کار رفته برای انتقال اصطلاحات و ضرب المثل ها عبارت بودند از: a) ترجمه با استفاده از اصطلاحی با صورت و معنای مشابه، b) ترجمه با استفاده از اصطلاحی با معنای یکسان ولی صورت متفاوت، c) دگر نویسی، d) حذف، e) ترجمه لفظی و f) ترجمه نادرست. ترتیب روش های به کار رفته بر حسب فراوانی برای اصطلاحات(b, c, e, f and d) و برای ضرب المثل ها (e, c, (b, f . در مورد پرسش سوم در رابطه با تاثیر آشنایی با زبان و فرهنگ زبان مبدأ بر کیفیت ترجمه، تفاوت فاحشی میان دو ترجمه در مورد ضرب المثل ها مشاهده نشد. اما در مورد اصطلاحات به علت فراوانی روشهای(b) و(c) و کمتر بودن فراوانی روش (f) یعنی ترجمه نادرست در داده های مربوط به یکی بود، یکی نبود، می توان ادعا کرد که آشنایی مترجم با فرهنگ و زبان مبدأ به عنوان عاملی مثبت در ترجمه اصطلاحات و در نتیجه ترجمه مناسب تر ایفای نقش نموده است. واژگان کلیدی: زبان مجاز، اصطلاح، ضرب المثل، روش ترجمه، فرهنگ
مهدی واحدی کیا هلن اولیایی نیا
چکیده ندارد.
شهرزاد پرورش حسین پیرنجم الدین
چکیده ندارد.
طیبه سادات حسینی هلن اولیایی نیا
چکیده ندارد.