نام پژوهشگر: احمد کامیابی مسک
سعید کریمی سید مصطفی مختاباد
نقد روانکاوانه، به عنوان حاصل تلاقی روانکاوی با آثار و نظریه های هنری، بر مبنای مفاهیم و روش هایی که مهمترین نظریه پردازان روانکاوی، زیگموند فروید و ژاک لاکان، بنیاد نهاده اند، سعی در خوانشی متفاوت از آثار هنری دارد. متن هنری، لذت خود را به مخاطبان منتقل نمی کند، بلکه اجازه می دهد افراد به منابع لذت در ناخودآگاه خود دست یابند. نقد روانکاوانه متن را به قصد یافتن ساختارهایی که موجب خلق چنین لذتی می شوند تجزیه و تحلیل می کند. این رویکرد، با تأکید بر نقش تعیین کنند? ”زبان“ و ”نمایش“ بر حیات ناخودآگاهان? انسان ها، می کوشد تا با اعمال مفاهیم و روش های خود بر متون ادبی و آثار نمایشی، آن ها را با رویکردی نقادانه قرائت کند. در این بررسی، ابتدا به معرفی آن دسته از نظریات فروید و لاکان پرداخته ایم که در تجزیه و تحلیل متون ادبی و نمایشی مورد استفاده قرار می گیرند. سپس مهمترین رویکردهای نقد روانکاوانه، مانند نقد روانکاوانه کلاسیک فرویدی، نقد روانکاوانه لاکانی، نظریه ارتباط با دیگران و نقد روانکاوانه فمینیستی شرح داده شده اند. در پایان، به کمک مفاهیم نقد روانکاوانه، نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر را مورد ارزیابی قرار داده ایم. تراژدی هملت، تراژدی ”میل“ ای است که عامل پشتیبان خود را در ناخودآگاه از دست داده است و نمی تواند راه خود را بیابد. هملت تنها با مرگ خویش در نظم نمادین جای می گیرد.
فرزانه ناظران پور محمدباقر قهرمانی
عصر ما را عصر ارتباطات نامیده اند از این نظر که ارتباط به شکل گسترده ای آسان شده است. امروزه هر فردی در مقابل دستگاه رایانه اش می تواند به شکل مستقیم و بدون هیچ واسطه ای با فردی در آن سوی دنیا ارتباط برقرارکند. او رادر مانیتورش ببیند و درباره همه چیز از او کسب اطلاع کند. از این منظر این عصر، عصر اطلاعات نیز هست. سرعت رد و بدل شدن اطلاعات در محیط مجازی به قدری بالا رفته که سایت های معتبر خبری برای عقب نماندن از این قافله، دائماً در حال بروزرسانی و تغییر هستند. اما با زیاد شدن وسایل ارتباطی فاصله ی بین افراد زیاد شده است. امروزه با وجود وسایل ارتباطی فراوان مردم روز به روز از هم دورتر می شوند. مانند تلفن همراه که باعث شده تا همه از هم خبر داشته باشند. اما کمتر از قبل به دیدن یکدیگر بروند. در راه های دور شبکه های ارتباطی و دوربین های مرتبط با آن، خانواده ها را در دورترین فاصله ها به هم نزدیک می کند، آنها همدیگر را می بینند و از حال هم باخبر می شوند اما هیچکس از درد و رنج دیگری باخبر نمی شود. با زیاد شدن فاصل? عاطفی ارتباط همسایگی که زمانی در مواقع حساس و حیاتی قوی و محکم بود، اکنون به رابطه ای سرد و بی روح تبدیل شده است. متأسفانه در میان خانواده ها نیز این سردی رخنه کرده است، در گذشته افراد خانواده دور یک سفره غذا می خوردند، در نشیمن کنار هم می نشستند و دربار? مشکلاتشان با یکدیگر صحبت می کردند اما امروز بچه ها بیشتر وقشتان را در اتاقشان می گذرانند، بیشتر به بازی ها ی فردی مثل بازی با رایانه علاقه دارند و در ایجاد ارتباط با دیگران با مشکل مواجه میشوند. با زیاد شدن معضلات روحی، روان آزردگی نیز بیشتر شده است. روان آزردگی به دسته ای از اختلالات روانی اطلاق می شود که در آنها فرد از مشکلی روحی رنج می برد اما هنوز می تواند ظاهرش را حفظ کند. در بین همگان زندگی کند و امور روزمره اش را خودش انجام دهد. در صورت پیشرفت و عدم توجه به روان آزردگی این بیماری به روان پریشی تبدیل می شود که دیگر فرد ظاهر طبیعی ندارد، به نظافت و ظاهرش رسیدگی نمی کند، نمی تواند امور شخصی اش را اداره کند و به کلی در حاشی? زندگی طبیعی قرار می گیرد. افراد روان پریش و یا روان گسسته نیاز به بستری شدن و درمان دارویی دارند. در روان آزردگی می توان درمان غیر دارویی به کار برد. انواع درمان ها در این زمینه آزمایش شده اند، درام درمانی و تئاتر درمانی از جمله این درمان های غیردارویی است. اما این پژوهش درپی ویژگی دیگر درام درمانی است ،یعنی برقراری ارتباط با هم? انسانها و ترغیب آنها به درک و شناخت رابطه های صحیح، برقراری رابطه یعنی رفتار درست مقابل دیگران کنترل خشم، کنترل دیگر هیجانات، و داشتن رابطه درست با پدر، مادر، همسر، همکار، همبازی و دیگران. کودکان که قشر حساس و تحریک پذیری هستند از نداشتن رابطه با دیگران دچار اضطراب، یاس و افسردگی می شوند و افسردگی غالباً در خانواده آغاز می شود. اما اصل در این پژوهش ایجاد ارتباط به واسطه درام برای کودکان روان آزرده و بخصوص افسرده است. کودکانی که از احساس خود ارزشمندی و عزت نفس کافی برخوردارند کمتر دچار افسردگی می شوند و ناامیدی به عنوان اصلی ترین مولفه افسردگی در بزرگسالان در ارتباط با کودکانی که مبتلا به افسردگی اند نیز همان دلالت را دارد. پس احساس ناامیدی در کودک و بزرگسال با پدیده شوم افسردگی ارتباط تنگاتنگ دارد. از آنجا که کودک رشد نایافته است، وابستگی شدید به دیگران دارد و خودفهمی بینش وی نسبت به مسائل زندگی ضعیف است. کودک سیمای مشخصی از دنیای اطراف خود ندارد و غالباً در سازش با حوادث استرس زای زندگی مشکل بیشتری دارد. کودکان معمولاً هیجان های خود را بطور مستقیم (مثل خشم شدید جیغ و فریاد، گریه و ...) آشکار می سازند. اما ممکن است مسائل هیجانی در کودکان با چهره ای مبدل ظاهر شوند، مثلاً بروز رفتارهایی از قبیل نافرمانی، بزهکاری، و سایر رفتارهای اختلال آمیز ممکن است زیربنای افسردگی نهفته داشته باشد.باید بدانیم که تأثیر عوامل خارجی در کودکان بیشتر از دیگر سنین است. پس اگر مسائل آنان در مراحل اولیه رشد مورد توجه بزرگسالان قرار نگیرد ممکن است به مسائل جدی تر تبدیل شود. از آنجا که رفتار کودک تا حد زیادیتوسط والدین شکل می گیرد بنابراین راهنمایی والدین بیش از کودکان ضروری است. یعنی برای اصلاح و تغییر کودک لازم است که والدین مستقیماً برای تغییر الگوهای رفتاری خود مراجعه کنند. کودک باید متوجه شود که مورد پذیرش است، او به امنیت نیاز دارد و امنیت کودک بیشتر در خانواده تأمین می شود، یک خانواده متعادل که به دور از دغدغه و تهدید باشد . برای درک مشکلات عاطفی کودکان باید دنیا را از دریچه چشم آنها نگاه کنیم. آنها گاه نمی دانند که افسرده هستند بلکه از رفتار دیگران با خود احساس نارضایتی می کنند. از بی توجهی والدین، از تبعیض بین خودشان و دیگران و از فراموش شدن در جمع به شدت نگرانند و این موضوع سبب می شود تا بعضی رفتارهای خاص مثل پرخاشگرییا لجبازی و احساس ترس و خجالت شدید از خود نشان دهند. بعضی از این کودکان دچار مشکلات بزرگی چون جدایی والدین، از دست دادن یک یا هردو والد، بدرفتاری والدین، بیماری های روانی در والدین و یا محرومیت از محبت والدین هستند. خیلی از این اختلالات سالها در محیط خانه و خانواده مسکوت می ماند و کودک بدون هیچ پیگیری درمانی روزها را به سیاهی و تلخی طی می کند. با بیرون آمدن کودک از خانه، چه در کودکستان و چه در مدرسه، این مشکل نمود پیدا می کند، کودک با دیگر همسالان خود قیاس می شود و خود او نیز زندگی دیگر کودکان را و رفتار آنان را با خود قیاس می کند. در این مرحله است که کودکان بزرگترین و سخت ترین تجربه زندگی در جامعه را کسب می کنند، آشنایی با زندگی همسالان و فاصله خود با آنان. از این مرحله است که کودکان دسته بندی های مشخصی به خود می گیرند. کودک مضطرب، کودک هراسان (یا مبتلا به فوبیا)، کودک در خود مانده (یا مبتلا به اوتیسم) کودک افسرده و غیره. کودک افسرده غالباً خجالتی، ترسو، حساس و مطیع است، او بیش از حد وابسته و از تغییر به کلی هراسان می شود. با توجه به مشکلات فراوانی که افسردگی درکودکان ایجاد می کند روان درمان گران روش های متنوعی را در این زمینه ارائه کرده اند تا بتوانند بدون دارو درمانی به کمک این کودکان بشتابند. اما آیا در ابتدا همه درمانگران به درک ریشه اصلی مشکلات کودکان نیازمند نیستند؟ آنها در ابتدا باید بتوانند با کودک رابطه ای راحت و آزاد برقرار کنند و در میانه این وضعیت از او درباره افراد خانواده، تربیت کنندگان و افراد مرتبط با کودک اطلاعاتی کسب کنند. «در این صورت اگر بخواهیم ارتباط برقرار کنیم به نحوی که درباره ناراحتی خود آزادانه با ما صحبت کنند لازمست از مهارتهای مشاورهای کلامی همراه با راهبردهای دیگر استفاده کنیم. برای ارتباط با کودکان راههای مختلفی ارائه شده است، مانند بازی درمانی، قصه درمانی، شعردرمانی و هنردرمانی، در تمام این روش ها اصل اولیه در برقرارییک رابطه صحیح با کودک و سپس حل مشکل و یا کمرنگ کردن مشکل به واسطه بازییا قصه و شعر است. درام یک اصل ارتباطی است، اصولاً تئاتر هنر ایجاد رابطه است و در آن برقراری ارتباط با مخاطب به شکلی قوی دنبال می شود ارتباط بستری است که در آن خصوصیات افراد تحقق مییابد و عالی ترین شکل ارتباط نمایش است. درام درمانی نیز به عنوان راهی برای درمان سال ها قبل توسط ژاکوب لویی مورنو مطرح شده بود، اما درام به عنوان پلی ارتباطی بین درمانگر و کودک هنوز در ابتدای راه است. درام برای کودکان ترکیبی است از بازی، قصه و شعر شاید بتوان گفت درام درمانی کودکان نیز تلفیقی است از بازی درمانی و قصه درمانی (آواز درمانی، رقص درمانی و موسیقی درمانی نیز در این گروه جای می گیرند.) براین اساس پژوهش حاضر با بررسی مشکلات کودکان روان آزرده یا افسرده و سپس بررسی بازی درمانی، قصه درمانی و نمایش خلاق به قصد رسیدن به درام درمانی کودک یا درام ارتباطی کودک و راههای ایجاد ارتباط بوسیله درام، درصدد معرفی راهی جدید در برقراری ارتباط و حل سریعتر مشکلات روحی و روانی کودکان به واسطه هنر است. در این مسیر پرسش اصلی این است که بکار گیری یک رویکرد ارتباطی مبتنی بر درام کودک و درام درمانی چه تأثیری بر شناخت هرچه بهتر مشکلات کودکان دارد و آیا آموزش درام درمانی به مادران در برقراری رابطه ای بهتر با کودکان موثر است؟
رضا بابایوسفی احمد کامیابی مسک
در سده بیستم میلادی، دو جنگ جهانی بوقوع پیوست که موجب تغییراتی در جغرافیای سیاسی و جنگها و کودتا-هایی گردید که تا کنون ادامه دارد و موجب کشتارهای همگانی، جابجایی و مهاجرتهای انبوه مردم شد. در این موقعیت، بیش از همه، روشنفکران و هنرمندان رنج بردند یکی از این هنرمندان اوژن یونسکو بود که در بطن این ماجراها زندگی و مهاجرت و آوارگی و ترس و اضطراب را تجربه کرده بود. و نتایج تجربه¬هایش را در دو نمایشنامه تمثیلی¬اش: کرگدنها و بازیهای کشتار همگانی ارائه کرد. او در این آثار به دو عامل که آدمها از بَدو خلقت دچارش بوده¬اند: مسخ، پیروی کورکورانه از صاحبان قدرت و بیماریهای واگیردار که همواره موجب مرگ روحی، روانی و جسمی آدمها شده، پرداخته است. برانژه فردسان- محور کرگدنها، که در برابر کرگدنیسم مقاومت می¬کند نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. ما در این رساله، به تجزیه و تحلیل تاریخی و جامعه¬شناسانه این دو نمایشنامه که دارای ابعاد متعدند و تصویرگر انسانهای آن دوره، پرداخته¬ایم. در ایـن جهت با توجه به شـرایط تاریـخی و اجـتماعی کشورهای رومانی و فرانسه، در زمانی که ایـن شاهـکارها آفریده شده، مختصری از زندگی و آثار نویسنده را آورده¬ایم.
بنیامین اثباتی مصطفی مختاباد
چکیده ندارد.
علی اکبر نظری مصطفی مختاباد
این پایان نامه با نگاهی به جریانهای نمایشی در ایران به بررسی مسئله هویت در تئاتر ایران و مواجهه آن با فرایند جهانی شدن می پردازد.در این تحقیق به شیوه نظری و به صورت تحلیلی، توصیفی و تاریخی به مسئله هویت در تئاتر پرداخته می شود و و راهکار هایی برای تقویت و بازیابی هویت ملی در جهت ارتقاء این هنر در کشور ارائه گردیده است . عواملی چون تغییر کارکرد هنر، تقلید و کپی برداری ضعیف از تئاتر غربی، شکاف بین هنرمند با جامعه و تاریخ و فرهنگ آن، نداشتن سبک و فقدان ساختار فکری منسجم، از مهمترین دلائل به وجود آمدن این مسئله است.استفاده از سنت ها، مضامین ملی، فرم و شیوه های اجرایی نمایش های ایرانی با در نظر گرفتن ملاحظاتی چون جامعه، تاریخ و فرهنگ و الگوهای جهانی و نقد، ما را در بازیابی هویت در تئاتر رهنمون می سازد. از طرفی بررسی هویت ملی در حوزه فرهنگ و هنر و اکنون در تئاتر، امروزه ما را به سمت دو گرایش متضاد ملی گرایی و جهانی گرایی سوق می دهد. تئاتر با حضور در جشنواره ها و محافل بین المللی و در جریان تبادلات بین المللی گسترده که جهان امروزی در پیش روی آن قرار داده خود به فرایند جهانی شدن دامن می زند و از طرفی دیگر با حفظ و دفاع از هویت و ویژگی های منحصر به خود می تواند با این پدیده مقابله کند.