نام پژوهشگر: محمد رضا حامدی نیا
محمد جابری شهرکی سید علیرضا حسینی کاخک
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی پاسخ برخی از هورمون های آنابولیک و کاتابولیک نسبت به دو برنامه تمرین مقاومتی با شدت متوسط، حجم برابر و سرعت های آهسته و سریع بود. روش تحقیق: طرح تحقیق متقاطع بود که با همکاری10 داوطلب مرد ( با میانگین سن 76/1 ± 3/23سال، وزن 42/14 ±50/76 کیلوگرم، درصد چربی بدن 06/4 ± 81/13و شاخص توده بدن 21/3 ± 6/24 کیلو گرم بر متر مربع) در سه حالت کنترل، ورزش مقاومتی با حرکات آهسته و سریع انجام شد. ورزش مقاومتی با حرکات آهسته شامل سه ثانیه بالا بردن و سه ثانیه پایین آوردن و یک ثانیه مکث و ورزش مقاومتی با حرکات سریع شامل یک ثانیه بالا بردن و یک ثانیه پایین آوردن و بدون مکث در شش حرکت، چهار ست، 65-60 درصد یک تکرار بیشینه و فاصله استراحت دو دقیقه ای بین ایستگاه ها و 90 ثانیه بین ست ها بود. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از ورزش گرفته شد. برای تحلیل داده ها در حالت های سه گانه از آنالیز واریانس (anova) با اندازه گیری های مکرر و آنالیز واریانس یک طرفه بر تفاضل نمرات استفاده شد. یافته ها: ورزش های مقاومتی با حرکات آهسته و سریع سبب افزایش معنی دار هورمون رشد بلافاصله بعد از پروتکل شد و این هورمون نیم ساعت بعد از اجرای هر دو پروتکل کاهش معنی داری یافت. ضمنا بین دو ورزش مقاومتی با حرکات سریع و آهسته در هیچکدام از زمان ها تفاوت معنی داری در سطح هورمون رشد مشاهده نشد. مقادیر تستوسترون در ورزش مقاومتی با حرکات آهسته بلافاصله بعد از تمرین افزایش معنی داری یافت و این هورمون در حالت ورزش مقاومتی با حرکات آهسته و سریع نیم ساعت بعد از پروتکل نسبت به بلافاصله بعد از پروتکل کاهش معنی داری یافت. ورزش های مقاومتی با حرکات آهسته و سریع تاثیری در مقادیر کورتیزول، انسولین و گلوکز نداشتند. نتیجه گیری: در مجموع این مطالعه نشان داد که ورزش مقاومتی با حرکات آهسته و سریع باعث افزایش مشخصی در ترشح هورمون رشد می شوند. ولی ورزش مقاومتی با حرکات آهسته باعث پاسخ معنی دار قوی تری در هورمون تستوسترون نسبت به ورزش مقاومتی با حرکات سریع شد. بنابراین ورزش مقاومتی با حرکات آهسته نسبت به حرکات سریع در اولویت قرار می گیرد. همچنین هر دو ورزش مقاومتی غلظت های کورتیزول، انسولین و گلوکز را تغییر نداد. واژگان کلیدی: آنابولیک، کاتابولیک، تمرین مقاومتی، سرعت آهسته و سریع
سیده زینب دلبری محمد رضا حامدی نیا
چکیده تحقیق مقدمه: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک جلسه ورزش وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر میزان tac سرمی در مردان سیگاری بود. مواد و روش ها: 12 مرد سیگاری (میانگین سن 31/1± 08/22 سال، میانگین درصد چربی 92/4±26/17 درصد و میانگین شاخص توده بدن 96/2±21/23 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت 1) کنترل 2) ورزش وامانده ساز با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب 3) ورزش وامانده ساز با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب، قرار گرفتند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. با بهره گیری از روش های آماری تحلیل واریانس (anova) یک طرفه، فرض های تحقیق آزمون شد. نتایج: پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، مشخص گردید که میزان tac در ورزش وامانده ساز با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب نسبت به حالت کنترل به طور معناداری کاهش یافت. همچنین میزان tac در ورزش وامانده ساز با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب، نسبت به حالت کنترل کاهش یافت اما این کاهش معنادار نبود. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت افراد سیگاری برای انجام فعالیت های بدنی بهتر است از فعالیت های شدیدتر و کوتاه مدت تر استفاده کنند و فعالیت بدنی طولانی مدت که باعث سرکوب دفاع آنتی اکسیدانی می شود انجام ندهند.
فخرالدین ایزدی منش محمد رضا حامدی نیا
چکیده تحقیق هدف از تحقیق حاضر بهینه سازی حجم تمرین مقاومتی جهت افزایش قدرت بیشینه با کمک شبکه های عصبی مصنوعی بود. به همین منظور، 12 ترکیب متنوع از ستها وتکرارها در نظر گرفته شد. از بین کلیه دانشجویان پسر دانشگاه تربیت معلم سبزوار (سن2/1 ± 22 سال، قد7 ± 173 سانتی متر، وزن 7/10 ± 66 کیلوگرم ) که واحد تربیت بدنی را انتخاب کرده بودند، تعداد 94 نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده و به روش تصادفی به هشت گروه تمرینی( rm 3 × 3، rm 4 × 3، rm 6 × 3، rm 4 × 4، rm6 × 4، rm 3 × 5، rm 5 × 5 و rm 6 × 5) تقسیم شدند. 4 گروه باقیمانده(rm 5 × 3، rm 3 × 4، rm 5 × 4 و rm 4 × 5)، از دامنه ست ها وتکرارهای فرض شده، حذف گردیدند تا به کمک شبکه عصبی مصنوعی پاسخ این گروه ها پیش بینی شود. آزمودنی ها در هر گروه 8 هفته و هر هفته 2 جلسه، حرکات پرس سینه، پرس پا با دستگاه، حرکت زیر بغل قایقی و پشت پا خوابیده با دستگاه را انجام دادند. پیش از شروع و پس از پایان دوره تمرینی، قدرت بیشینه (1rm) در حرکات پرس سینه و پرس پا، وزن بدون چربی و درصد چربی آزمودنیها اندازه گیری شد. در این پژوهش مدل شبکه های عصبی مصنوعی با 8 متغیر ورودی و یک متغیر خروجی طراحی شد. در پایان نتایج گروه های تجربی و همچنین نتایج گروه های پیش بینی شده که به صورت درصد بیان شده بود، با یکدیگر مقایسه شد ونتایج زیر به دست آمد: گروه rm 6 × 5، بیشترین قدرت بیشینه را در پرس پا، وزن بدون چربی و کاهش درصد چربی کسب نمود و گروه rm 4 × 4، بیشترین قدرت بیشینه را در پرس سینه به دست آورد. با توجه به این نتایج، برای افرادی که مایلند، در دامنه مذکور از ستها وتکرارها، بیشترین قدرت را در عضلات پایین تنه، وزن بدون چربی و کاهش درصد چربی بدن کسب نمایند، پروتکل با حجم بالا نسبت به سایر پروتکلها برتری دارد، در حالی که افزایش قدرت بیشینه در عضلات بالاتنه با استفاده از پروتکلهایی با حجم کمتر نیز کسب خواهد شد.
ابوالفضل جهانگرد محمد رضا حامدی نیا
مقدمه: فعالیت های بدنی شدید باعث رهایش رادیکال های آزاد و موجب آسیب های اکسایشی در ماکرومولکولهای زیستی از جمله پروتئین ها،dna و لیپیدها می شوند. یکی از شیوه های مقابله با اثرات نا مطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی استفاده از مکمل های ضداکسایشی خوراکی از قبیل سیر است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی سیر و ترکیبات آن بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات اندکی صورت گرفته است. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر دویدن وامانده ساز شاتل ران و مکمل سازی کوتاه مدت (14 روزه ی) عصاره ی سیر بر ظرفیت ضداکسایشی تام(tac) سرم و شاخص فشاراکسایشی (مالون دی آلدئید mda) و آسیب سلولی (کراتین کیناز ck) سرمی مردان فوتبالیست انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور روی 30 مرد فوتبالیست (میانگین سنی 45/1±8/20 سال، اکسیژن مصرفی بیشینه 4/5±2/67 میلی لیتر/کیلو گرم/دقیقه و شاخص توده ی بدن 34/1±5/21 کیلوگرم/مترمربع) در 3 گروه تصادفی و همگن، دارونما (نشاسته) و مکمل قرص سیر در دو دوز مختلف (1200 و 2400 میلی گرم در روز) انجام شد. قبل و بعد از دوره ی مکمل سازی، آزمودنی ها در دویدن وامانده ساز شاتل ران شرکت نمودند. خونگیری در چهار مرحله (حالت پایه و متعاقب آزمون شاتل ران قبل و بعد از دوره ی مکمل سازی) انجام شد. ظرفیت ضداکسایشی به روش frap، مالون دی آلدئید و کراتین کیناز به روش طیف سنجی (اسپکتروفتومتری) اندازه گیری گردید. داده های حاصل با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و یکطرفه و سپس تعقیبی بونفرونی و توکی و با کمک نرم افزار spss نسخه ی 17 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: با بررسی نتایج تحقیق مشخص شد که یک وهله دویدن وامانده ساز شاتل ران باعث کاهش معنی دار tac و افزایش معنی دارmda و ck سرمی مردان فوتبالیست می شود. از طرفی، مکمل سازی کوتاه مدت (14 روزه ی) عصاره ی سیر با مقادیر مختلف 1200 و 2400 میلی گرم در روز باعث افزایش tac و کاهش mda و ck سرمی مردان فوتبالیست در حالت پایه شد. همچنین، مکمل سازی 14 روزه ی عصاره ی سیر با مقادیر مختلف 1200 و 2400 میلی گرم در روز باعث شد mda و ck سرمی مردان فوتبالیست متعاقب آزمون وامانده ساز شاتل ران به صورت معنی داری افزایش نداشته باشد، اما نتوانست از کاهش معنی دار tac جلوگیری نماید. از طرفی، کاهش tac در گروه های مکمل سازی عصاره ی سیر با مقادیر مختلف 1200 و 2400 میلی گرم در روز به صورت معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود. همچنین، هیچ اختلاف معنی داری در حالت پایه و متعاقب فعالیت وامانده ساز شاتل ران بین دو گروه مکمل سیر در هیچ یک از شاخص های مورد مطالعه دیده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که مکمل سازی 14 روزه ی عصاره ی سیر می تواند باعث افزایش tac سرم و کاهش mda و ck سرم مردان فوتبالیست در حالت پایه شود و همچنین این مکمل سازی می تواند از افت توان ضداکسایشی و آسیب های فشار اکسایشی ناشی از انجام دویدن وامانده ساز شاتل ران جلوگیری نماید. واژه های کلیدی: استرس اکسایشی، مالون دی آلدئید، مردان ورزشکار، ظرفیت ضداکسایشی
فهیمه طیبی محمد رضا حامدی نیا
هدف: هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب(23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو بود. مواد و روش ها: طرح تحقیق به صورت نیمه تجربی بود و 12 داوطلب دختر(میانگین سنی3/1 ± 83/20 سال، شاخص توده بدنی 68/2 ± 46/20 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/5 ±6/53 کیلوگرم) از دانشجویان دانشگاه، پروتکل شنای کرال سینه را در سه دمای 23، 33 و 38 درجه سانتی گراد(آب سرد، آب طبیعی، آب گرم) به مدت 45 دقیقه با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا نمودند. میزان اشتها و علاقه مندی به غذا از طریق پرسشنامه مربوطه توسط خود آزمودنی ها ثبت گردید. همچنین کالری دریافتی و انرژی مصرفی در روزهای اجرای پروتکل، قبل و بعد از اجرای پروتکل توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. غلظت لاکتات خون قبل، بلافاصله، سه و نه ساعت بعد از اجرای پروتکل تحقیق با استفاده از دستگاه لاکتومتر اندازه گیری شد. یافته ها: بین شنا در سه دمای آب بر میزان اشتها، علاقه مندی به غذا، کالری دریافتی و کالری مصرفی تفاوت معنی داری در هیچ زمانی مشاهده نشد. فقط میل به غذای پر چرب و غیرشیرین بلافاصله و سه ساعت بعد از شنا در آب گرم به طور معنی داری بیشتر از دو دمای دیگر بود. غلظت لاکتات پلاسما بلافاصله و سه ساعت پس از اجرای پروتکل تحقیق در آب سرد نسبت به دو دمای دیگر به طور معنی داری بیشتر بود. بحث و نتیجه گیری: عدم تفاوت اشتها، کالری دریافتی و انرژی مصرفی در بین آزمودنی ها احتمالا به علت اختلاف دمایی کم بین سه جلسه تمرین شنا، شدت پایین تمرین، دوره کوتاه تمرین و ثبت کالری مصرفی روزانه توسط خود ازمودنی ها پس از ورزش می باشد. همچنین عدم تفاوت در میزان علاقه مندی به غذا احتمالا به دلیل دوره کوتاه تمرین و استفاده از تصویر غذا به جای خود غذا می باشد. افزایش غلظت لاکتات پلاسما در آب سرد نیز به دلیل افزایش متابولیسم و لرز عضلانی در پاسخ به شنا در آب سرد می باشد. کلمات کلیدی: اشتها، کالری دریافتی، علاقه مندی به غذا، لاکتات، شنا در دماهای مختلف آب
جلال ابراهیمی محمد رضا حامدی نیا
چکیده مقدمه:اجرای بهینه و مطلوب مهارت های ورزشی ناشی از تعامل پیچیده عوامل فیزیولوژیکی، آنتروپومتریکی، روان شناختی و زیست حرکتی با یکدیگر است. هدف از این پژوهش مقایسه برخی از ویژگی های فیزیولوژیکی، آنتروپومتریکی و آمادگی جسمانی در جودوکاران مرد با سطوح اجرایی مختلف بود. به این منظور 37 نفر از جودوکاران داوطلب به صورت هدفمند در سه گروه بر اساس مقام های کشوری، استانی و بدون مقام تقسیم بندی شدند. در این پژوهش 12 جودوکار در گروه کشوری با (میانگین سن 30/2±66/22 سال، میانگین قد 59/6±08/176 سانتی متر، میانگین وزن 55/12±83/70 کیلوگرم) و 13 جودوکار در گروه استانی با (میانگین سن 54/2±84/23 سال، میانگین قد 90/5±08/176 سانتی متر، میانگین وزن 16/15±53/76 کیلوگرم) و 12 جودوکار در گروه مبتدی (بدون مقام) با (میانگین سن 13/2±25 سال، میانگین قد 91/5±67/175 سانتی متر، میانگین وزن 32/14±33/78 کیلوگرم) شرکت کردند. روش شناسی: از تمام آزمودنی ها خواسته شد تا فرم رضایتمندی شرکت در پژوهش و سوابق پزشکی را تکمیل کنند. سپس تمام آزمون های مورد نظر برای اندازه گیری توان هوازی، توان بی هوازی با اسید لاکتیک، توان انفجاری بالاتنه، توان انفجاری پایین تنه، چابکی، انعطاف پذیری، تعادل، سرعت دست، قدرت بیشینه بالاتنه و پایین تنه، استقامت عضلانی بالا تنه و پایین تنه و زمان عکس العمل به صورت میدانی انجام شد و همچنین ویژگی های آنتروپومتریکی دور بازو، دور ران، دور ساق، درصد چربی بدن و نسبتمحیط کمر به لگن مورد اندازه گیری قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون پارامتریک anova یک طرفه و آزمون تعقیبی اس شفه در سطع معنی داری 05/0 با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق: با بررسی نتایج مشخص شد که جودوکاران کشوری در توان هوازی، توان بی هوازی با اسید لاکتیک، توان انفجاری بالاتنه، تعادل بر روی پای برتر، انعطاف پذیری، قدرت بیشینه بالاتنه، استقامت عضلانی بالا تنه و پایین تنه، زمان عکس االعمل، دور بازو، درصد چربی بدن و نسبت کمر به لگن دارای برتری بوده و تفاوت معناداری با دو گروه دیگر دارند.
فرزانه عبداله زاده دشتخاکی محمد رضا حامدی نیا
هدف از پژوهش حاضر مقایسه برخی از ویژگی های جسمانی، فیزیولوژیکی و مهارتی کاراته کاران با سطوح مختلف اجرا بود. به این منظور 30 کاتاکار دختر را در سه سطح (کشوری، استانی و مبتدی) مورد ارزیابی قرار دادیم. از ویژگی های پیکری شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، طول دست، طول پا، وزن، قد ایستاده و نشسته و از ویژگی های فیزیولوژیکی توان هوازی (آزمون شاتل ران)، توان بی هوازی با اسیدلاکتیک (آزمون رست)، توان انفجاری بالاتنه (آزمون پرتاب توپ مدیسن بال)، توان انفجاری پایین تنه (آزمون سارجنت)، قدرت بیشینه بالاتنه (آزمون پرس سینه)، قدرت بیشینه پایین تنه (آزمون پرس پا)، استقامت عضلانی بالاتنه و پایین تنه (آزمون حداکثر تکرار 60 درصد 1rm)، استقامت عضلات شکم (آزمون دراز و نشست)، تعادل ایستا (آزمون استورک)، تعادل پویا (آزمون وای)، انعطاف پذیری (sideward leg splits test)، چابکی (آزمون شش ضلعی)، سرعت عمومی بدن (آزمون 10 متر سرعت) و از ویژگی های مهارتی سرعت ضربه پا (آزمون سرعت ضربه پا)، سرعت اجرای مهارت به صورت ترکیبی (آزمون ترکیبی کاراته) اندازه گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد که کاتاکاران گروه نخبه در تمامی شاخص های فیزیولوژیکی، به جز توان هوازی نسبت به دو گروه دیگر دارای برتری بودند. از ویژگی های پیکری در بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد، همچنین در دو آزمون مهارتی گروه نخبه نسبت به دو گروه دیگر به طور معناداری اجرای بهتری داشتند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که مربیان رشته ورزشی کاراته می توانند با تقویت این شاخص ها و با استفاده از آزمون های مهارتی ورزشکاران خود را سریعتر به اوج عملکرد ورزشی برسانند.
هما خالق زاده علیرضا حسینی کاخک
مقدمه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی یکی از بیماری های شایع می باشد. اثر فعالیت ورزشی روی این بیماری به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته است. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی روی نیمرخ لیپیدی و آنزیم های کبدی در بیماران کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی بود. روش ها: در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون تعداد 19 مرد (با میانگین سنی 15/8± 1/38 سال، قد 64/4± 94/173 سانتی متر ، وزن 05/13± 21/85 کیلوگرم و bmi 87/3± 13/28 کیلوگرم بر متر مربع) مبتلا به کبد چرب غیرالکلی به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. در گروه کنترل فقط رژیم غذایی در حالیکه در گروه تجربی رژیم غذایی به همراه تمرین ورزشی اعمال گردید. برنامه تمرینی، ترکیبی از تمرین هوازی و مقاومتی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه 90 دقیقه ای بود. از تمام آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله خونگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل بر تفاوت نمرات استفاده شد. سطح معنی داری 05/0? ? در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که در متغیر های درصد چربی بدن (1/4= t، 002/0= p)، درصد توده بدون چربی (8/3- = t، 003/0= p)، کلسترول تام (62/5= t، 0001/0= p)، حداکثر اکسیژن مصرفی(47/7- =t، 0001/0=p)، تری گلیسرید (79/2= t، 01/0= p)، ldl (74/3= t، 004/0= p) و نسبت کلسترول تام به hdl (8/7= t، 0001/0= p)؛ در گروه رژیم و ورزش بهبود معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد، هشت هفته تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی به همراه رژیم غذایی تاثیر معناداری متغیر های بیوشیمیایی (fbs, tc, tg, hdl, ldl, ast,alt) بیماران کبد چرب غیرالکلی نداشت. کافی نبودن دوره مداخله (رژیم و ورزش)، تواتر و شدت تمرینات می تواند از جمله علل احتمالی عدم تاثیر تمرین و رژیم بین این دو گروه، بر متغیر های مذکور باشد.
حسین گرمابی محمد رضا حامدی نیا
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات تداخلی تمرینات ترکیبی بر قدرت و عملکرد هوازی (vo2max) در مردان غیرورزشکار بود. در این مطالعه 40 نفر از افراد غیرورزشکار و داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در یکی از چهار گروه قدرتی (10=n)، هوازی (10=n)، ترکیبی (10=n) و کنترل (10=n) قرار گرفتند. گروه هوازی برنامه تمرینات هوازی (3 روز در هفته، 3800-2000 متر در هر جلسه،70-50 درصد hrr) را به مدت 10 هفته انجام دادند. گروه قدرتی، برنامه تمرینات قدرتی (3 روز در هفته، 3 ست، 8 حرکت، جلسه اول 8 تکرار بیشینه، جلسه دوم 6 تکرار بیشینه و جلسه سوم 4 تکرار بیشینه) و گروه ترکیبی نیز تمرینات قدرتی و هوازی را اجرا کردند و گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. کلیه ی آزمودنی ها قبل و بعد از برنامه تمرینی آزمون های ارزیابی قدرت (حرکت پرس سینه و باز کردن زانو) و vo2max (تست کوپر) را انجام دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، اجرای تمرینات ترکیبی به افزایش معنی دار قدرت و p<0/0001 vo2max p<0/0001آزمودنی ها منجر شد. به علاوه، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین توسعه vo2max در دو گروه هوازی (%23) و ترکیبی (%20) (0/85=p) و بین مقدار افزایش قدرت بالاتنه در گروه قدرتی (%27) و ترکیبی (%23) اختلاف معنی داری مشاهده نشد (0/15=p) و بین مقدار افزایش قدرت پایین تنه در گروه قدرتی (%35) و ترکیبی (%29) به لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/04=p). نتیجه گیری: نتیجه اینکه اجرای تمرینات ترکیبی هیچ اثر تداخلی در افزایش قدرت بالاتنه و عملکرد هوازی نسبت به گروه های قدرتی و هوازی نداشت. اما باعث تداخل در افزایش قدرت پایین تنه نسبت به گروه صرفاً قدرتی گردید.
الهام یوسفی مند محمد رضا حامدی نیا
هدف: مقایسه فعالیت های مختلف ورزشی وامانده ساز بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی و علاقه مندی به غذا در دختران دانشجو بود. مواد و روش ها: روش تحقیق به صورت نیمه تجربی بود. 10 داوطلب دختر (میانگین سن 054/1±11/22 سال، وزن 57/7±30/59 کیلوگرم، شاخص توده بدن 81/2±08/22 کیلوگرم بر متر مربع) از دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری به صورت غیر تصادفی و داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها سه پروتکل ورزشی شامل شنا و دویدن را با شدت 80 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه تا واماندگی و تمرین مقاومتی را با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه تا واماندگی در سه جلسه اجرا نمودند. میزان اشتها و علاقه مندی به غذا از طریق پرسشنامه مربوطه توسط خود آزمودنی ها ثبت گردید. همچنین کالری دریافتی و انرژی مصرفی در روزهای اجرای پروتکل، قبل و بعد از اجرای پروتکل توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. یافته ها: تمایل به غذا خوردن فقط بلافاصله بعد از ورزش مقاومتی نسبت به ورزش دویدن افزایش معنی داری داشت. احساس گرسنگی آزمودنی ها نیز فقط بلافاصله بعد از ورزش شنا نسب به ورزش دویدن افزایش معنی داری داشت. ولی احساس سیری و توانایی خوردن آزمودنی ها در چهار زمان (قبل از فعالیت، بلافاصله بعد از فعالیت، 3 ساعت بعد و 9 ساعت بعد) بین سه نوع ورزش تفاوت معنی داری نداشت. بین یک جلسه تمرین شنا، دویدن و تمرین مقاومتی دایره ای وامانده ساز از لحاظ اثر گذاری بر علاقه مندی به غذا تفاوت معنی داری وجود نداشت. فقط علاقه به غذاهای کم چرب و غیر شیرین 3 ساعت بعد از ورزش مقاومتی نسبت به ورزش دویدن به طور معنی داری افزایش یافت. بین یک جلسه تمرین شنا، دویدن و تمرین مقاومتی دایره ای وامانده ساز از لحاظ اثر گذاری بر کالری دریافتی و کالری مصرفی تفاوت معنی داری وجود نداشت. بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش در ارتباط با مقایسه فعالیت های ورزشی مختلف وامانده ساز (دویدن، شنا و تمرین مقاومتی) نشان داد بین فعالیت های مختلف ورزشی از لحاظ اثر گذاری بر کالری دریافتی، کالری مصرفی و اشتها تفاوت معنی داری وجود ندارد. کلمات کلیدی: اشتها، کالری دریافتی، علاقه مندی به غذا، شنا ، دویدن و تمرین مقاومتی وامانده ساز
اعظم بهراد رویا عسکری
هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثر دو شیوه تمرین مقاومتی دایره ای و تناوبی شدید بر تغییرات عملکرد ریوی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن بود. نمونه گیری از بین دختران داوطلب واجد شرایط دردسترس (سالم، غیرفعال، شاخص توده ی بدنی 30-25 کیلو گرم بر متر مربع) انجام شد. تعداد 40 نفر حاضر به همکاری شدند و به صورت تصادفی در سه گروه مقاومتی دایره ای، تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند. در قبل و طی دوره ی تمرینی پژوهش 16نفر انصراف دادند. آزمودنی ها در هر گروه تمرینی به مدت 8 هفته و 3جلسه در هفته تمرین کردند. در گروه مقاومتی تمرین شامل 2 دایره، هر دایره شامل 7 ایستگاه، هر ایستگاه شامل 2 ست و هر ست 15-8 تکرار با شدت 85-65% 1rmانجام شد. در گروه تناوبی آزمودنی ها با شدت 95-85% ضربان قلب بیشینه و 11-8 تکرار 2 دقیقه ای می دویدند و 2 دقیقه استراحت فعال بین تکرارها با شدت 40-30% ضربان قلب بیشینه اعمال شد. قبل از شروع و بعد از پایان دوره ی تمرینی آزمون های اسپیرومتری، ترکیب بدن، قدرت و استقامت عضلانی بالاتنه و vo2max گرفته شد.داده ها توسط آزمون آنوا یک سویه و تست تعقیبی lsd در spss نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین گروه های تحقیق در شاخص های اسپیرومتری، وزن بدن، نمایه توده ی بدن و whr تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0?p) فقط توده ی بدون چربی در گروه مقاومتی نسبت به گروه های دیگر افزایش معنی داری نشان داد. گروه های تمرینی کاهش معناداری را در درصد چربی نشان داده اما توده ی بدون چربی فقط در گروه مقاومتی افزایش معنی داری داشت (05/0?p). نتیجه گیری نهایی: نتایج تحقیق حاضر بیان می کند انجام یک دوره تمرینات تناوبی شدید ومقاومتی دایره ای ضمن بهبود بر برخی از شاخص های ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن، تفاوتی با یکدیگر در اثر بخشی بر عملکرد تنفسی نشان نمی دهند.
زهره طاهر محمد رضا حامدی نیا
هدف تحقیق حاضر بررسی پاسخ حاد وتاخیری لپتین، انسولین، کورتیزول، تستوسترون و انرژی مصرفی پس از ورزش به ورزش مقاومتی متوسط و سنگین در مردان سالم بود. طرح تحقیق به صورت متقاطع بود که با همکاری 13 نفر(میانگین سن 1/6±37/4 سال، میانگین شاخص توده بدنی 88/0±26/44 کیلوگرم بر مترمربع، میانگین درصد چربی بدنی 1/39±46/ 22) از کارمندان مرد دانشگاه تربیت معلم سبزوار (300=n ) در سه حالت کنترل، ورزش مقاومتی متوسط (با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه،13 =n) و ورزش مقاومتی سنگین (با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه، 13=n ) به مدت 90 دقیقه و در 8 حرکت با 3 ست 10 تکراری و فاصله استراحت 2 دقیقه بین ایستگاه ها و 1 دقیقه بین ست ها انجام شد. تغذیه افراد در روز تمرین و روز قبل از آن مشابه بود. نمونه های خونی قبل، تقریباً بلافاصله پس از اجرای فعالیت ورزشی،3 و 9 ساعت پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. انرژی مصرفی 24 ساعت پس از ورزش افراد، بوسیله پرسشنامه ای که توسط محقق تهیه شده بود، اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها ازآزمون های تحلیل واریانس یک طرفه (anova) استفاده شد. پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، تغییر معناداری در غلظت لپتین، انسولین، کورتیزول و تستوسترون سرم در اثر ورزش مقاومتی با شدت متوسط و سنگین مشاهده نشد. انرژی مصرفی 24 ساعت پس از ورزش افراد نسبت به روز قبل از ورزش تفاوت معناداری نداشت. همچنین ارتباط معناداری بین تغییرات غلظت لپتین، انسولین، کورتیزول و تستوسترون سرم و انرژی مصرفی 24 ساعت پس از ورزش مردان سالم مشاهده نشد، در حالیکه بین مقادیر اولیه لپتین و انسولین ارتباط معناداری وجود داشت (p< 0/05). غلظت لپتین، کورتیزول و تستوسترون سرم تمام آزمودنی ها بلافاصله پس از جلسات کنترل و ورزش مقاومتی متوسط و سنگین به طور معناداری کاهش و غلظت انسولین سرم افزایش یافت(p< 0/05). می توان گفت ورزش مقاومتی با شدت متوسط و سنگین بر پاسخ حاد و تاخیری لپتین، انسولین، کورتیزول و تستوسترون سرم و انرژی مصرفی 24 ساعت پس از ورزش مردان سالم تاثیر معناداری ندارد.
علی اکبر جهاندیده محمد رضا حامدی نیا
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثرات ورزش مقاومتی متوسط و سنگین بر کالری دریافتی و هورمونهای گرلین، سوماتواستاتین و گلوکاگن سرم است . روش: طرح تحقیق متقاطع بود و 13 داوطلب مرد ( سن 92/5 ±37/38 سال ، وزن95/7 ± 66/ 79 کیلو گرم ، درصد چربی بدن 5 ±46/22 و شاخص توده بدن 81/2 ± 44/26 کیلوگرم بر مترمربع ) در یک جلسه ورزش مقاومتی شامل 8 حرکت ، 3 ست با 75- 70 یا 85 – 80 درصد یک تکرار بیشینه در سه حالت کنترل (13= n)، ورزش مقاومتی متوسط (13= n) و سنگین (13=n)) قرار گرفتند. کالری دریافتی در روزهای ورزش، قبل و بعد از ورزش توسط خود آزمودنیها ثبت گردید. نمونه های خون، قبل، بلافاصله بعد از ورزش، 3 و 9 ساعت بعد از ورزش گرفته شد. نتایج: کالری دریافتی در هر سه گروه در روز اجرای پروتکل نسبت به روز قبل از پروتکل افزایش داشت و در روز بعد از پروتکل به سطح مقادیر روز قبل از پروتکل بازگشت. یک جلسه ورزش مقاومتی متوسط نسبت به ورزش مقاومتی سنگین و گروه کنترل باعث افزایش نزدیک به معنی داری دریافت کالری(054/0 = p ) در روز اجرای پروتکل و افزایش معنی دار دریافت کالری ( 006/0 = p ) در روز بعد از ورزش شد . گرلین در هر سه گروه ، بلافاصله و 3 ساعت بعد از ورزش افزایش داشت و 9 ساعت بعد از ورزش به سطح مقادیر پایه بازگشت . ورزش مقاومتی متوسط و سنگین اثر معنی داری بر گرلین سرم نداشت . تغییر معنی داری در پاسخ سوماتواستاتین و گلوکاگن سرم به ورزش مقاومتی متوسط و سنگین وجود نداشت . نتیجه گیری: ورزش مقاومتی متوسط نسبت به ورزش مقاومتی سنگین باعث افزایش بیشتر کالری دریافتی در روز اجرای پروتکل و روز بعد از پروتکل شد ولی ورزش مقاومتی سنگین تاثیری بر کالری دریافتی نداشت . ورزش مقاومتی با دو شدت متوسط و سنگین تاثیر معنی داری بر ریتم روزانه گرلین ، گلوکاگن و سوماتواستاتین سرم نداشت .