نام پژوهشگر: مجید محمود علیلو
بهروز خسرویان تورج هاشمی
نام و نام خانوادگی: بهروز خسرویان عنوان: نقش کمالگرایی ، عاطفه منفی و سیستمهای مغزی رفتاری در پیش بینی پر خوری عصبی استاد راهنما: دکتر تورج هاشمی استاد مشاور: دکتر مجید محمود علیلو برای دریافت درجه: کارشناسی ارشد رشته: روان شناسی گرایش: عمومی دانشگاه: تبریز دانشکده: علوم تربیتی تعداد صفحات: 85 تاریخ دفاع:23/06/89 ، سیستم های مغزی- رفتاری لغات کلیدی: پرخوری عصبی، کمالگرایی ، عاطفه منفی چکیده فارسی این پزوهش با هدف بررسی نقش کمال گرایی، عاطفه منفی و سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی پرخوری عصبی انجام شد. برای این منظور، 70 نفر از افراد حائز نشانه های پرخوری عصبی که به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند، به شیوه هدفمند انتخاب شد. سپس70 نفر از افراد عادی به صورت همتا شده انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های کمال گرایی هویت وفلت، مقیاس بالینی اضطراب و افسردگی هد ومقیاس bas,bis کارور و وایت استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و روش تحلیل ممیز و تحلیل واریانس چندگانه(manova) در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده با پیشینه پژوهشی همسو بوده و نشان داد که متغیرهای مورد بررسی(کمال گرایی،عاطفه منفی و سیستم های مغزی-رفتاری) به طور معنی داری قادرند وقوع یا عدم وقوع پرخوری عصبی را پیش بینی کنند.
شهرام یاقوتی آذری مجید محمود علیلو
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی مشکلات حافظه ای افراد مبتلا به نوع وارسی و شستشو کننده اختلال وسواسی – جبری از نظر فراحافظه ، حافظه،سوگیری به حافظه و میزان اطمینان به حافظه است. مواد و روش کار: 30 فرد مبتلا به اختلال وسواسی ـ جبری (15 وارسی کننده، 15 شستشو کننده) و 30 نفر به عنوان گروه گواه (15 نفر به عنوان اضطراب منتشر،15 نفر بهنجار ) انتخاب شدند. گروه گواه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با گروه های وارسی کننده و شستشو کننده همتا شدند. از نظر نوع افکار و اعمال وسواسی ـ اجباری با استفاده از مقیاس وسواسی ـ جبری و مصاحبه روانپزشکی بررسی شدند. در این تحقیق حافظه آزمودنی ها به کمک تکالیف رایانه ای مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: این بررسی نشان داد که گروه ها از نظر میزان فراحافظه با یکدیگر تفاوت دارند و گروه وارسی کننده از نظر میزان یادآوری با یکدیگر تفاوت دارند.اما وارسی کننده ها و شستشو کننده ها نسبت به یادآوری واژه های مرتبط با وارسی و شستشو از خود سوگیری نشان ندادند ولی افراد گروه وارسی کننده به صورت معنی داری اطمینان کمتری نسبت به حافظه ی خود نشان دادند. نتیجه گیری: مشکلات حافظه ای بیماران وسواسی ـ جبری در چارجوب نظریه های روانشناختی به ویژه دیدگاه شناختی ـ رفتاری تبیین پذیر است.
صمد حمیدی بگه جان حمید پورشریفی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه همجوشی فکر-عمل و سرکوبی فکر در افراد دارای علائم وسواسی-اجباری، اسکیزوتایپی بالا، علائم همپوش وسواسی اجباری-اسکیزوتایپی بالا و افراد عادی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیهی دانشجویان دوره کارشناسی بود که در سال تحصیلی 890-89 در دانشگاه تبریز مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشهای 1570 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی انتخاب شدند. سپس در مرحله غربال گری به صورت تصادفی از بین افراد باقی مانده در هر گروه 35 نفر انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان میدهد که گروه همپوش، وسواسی اجباری و اسکیزوتایپی بالا در همجوشی فکر- عمل و سرکوبی فکر نمرات بیشتری از گروه کنترل کسب میکنند. به نظر میرسد همجوشی فکر-عمل و سرکوبی فکر موجب شکل گیری علائم وسواسی اجباری در افراد بهنجار و افراد دارای اسکیزوتایپی بالا و همچنین منجر به شکل گیری اختلال اسکیزو-وسواسی میگردند که ممکن است سیمای بالینی خاصی داشته باشد
امیر شیروانی حمید پورشریفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی متغیرهای پیش بین علائم اختلال اضطراب فراگیر و مقایسه آنها در افراد دارای علائم gad و افراد عادی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 89-88 در دانشگاه تبریز بود. نمونه مورد بررسی برای غربالگری 1053 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و برای اجرای پرسشنامه های اصلی پژوهش 200 نفر بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین، باورهای منفی در مورد نگرانی، فرانگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، و اجتناب تجربی توان پیش بینی علائم gad را داشتند و سایر متغیرها به دلیل اینکه توان پیش بینی نداشتند از معادله خارج شدند (p<0/001). همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که نگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای منفی درمورد نگرانی، فرانگرانی، برانگیختگی هیجانی، واکنش منفی به تجارب درونی، و اجتناب تجربی در افراد دارای علائم gad بیش از افراد عادی بود یافته های این پژوهش تاییدی بر اهمیت مدل های معاصر و به خصوص مدل فراشناخت در پیش بینی و تبیین gad و نگرانی پاتولوژیک است.
عاطفه زارعی منصور بیرامی بیرامی
مقدمه:زایمان، یکی از مراحل زندگی مادران می باشد که در برخی زنان توام با مشکل و مخاطرات می باشد. از جمله ی این مخاطرات زایمان زودرس و زایمان دشوار می باشد که بر سلامت روان مادر، کودک، رابطه ی مادر-کودک و نقش های والدگری تاثیر منفی می گذارد.به همین دلیل این پژوهش در نظر دارد تا تغییرات رفتاری و روانی مادران پس از تجربه ی یکی زایمان غیرطبیعی را مورد بررسی قرار دهد. هدف پژوهش:هدف مطالعه ی حاضر، مقایسه سلامت عمومی،دلبستگی پس از تولد و تنیدگی مادران در زایمان های آسان، دشوار و زودرس می باشد. روش پژوهشروش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی مقطعی و از نوع علی ـ مقایسه ای یا پس رویدادی می باشد و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی دولتی شهر تبریز می باشد که جهت دریافت و کنترلهای پس از زایمان و واکسیناسیون کودکان تا یکسالگی در نیمه دوم سال 1389 مراجعه می کنند. روش نمونه گیری این پژوهش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس می باشد. از مادران مراجعه کننده بر اساس پژوهش های پیشین 300 مادر (100 مادر دارای زایمان آسان، 100 مادر دارای زایمان دشوار و 100 مادر دارای زایمان زودرس) به صورت در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های سلامت عمومی (ghq)، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی والدینی را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روشتحلیل واریانس چندراهه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادیافته های این پژوهش نشان داد که بین سه گروه زایمان آسان، دشوار و زودرس در سلامت عمومی، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که سلامت عمومی و دلبستگی پس از تولد مادران زایمان آسان بیشتر از مادران زایمان دشوار و زودرس می باشد. همچنین تنیدگی مادران زایمان دشوار و زودرس بیشتر از مادران زایمان آسان می باشد. لازم به ذکر است نتایج بدست آمده نشان داد که تنیدگی مادران زایمان زودرس بیشتر از زایمان دشوار می باشد، اما بین دو گروه زایمان دشوار و زودرس در سلامت عمومی و دلبستگی پس از تولد تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر و نیز در نظر گرفتن پژوهش های قبلی می توان چنین نتیجه گرفت کهتجربه ی زایمان زودرس و دشوار بر سلامت روان شناختی مادر، کودک و رابطه ی بین مادر-کودک تاثیر منفی می کذارد. کلید واژه ها:زایمان زودرس، زایمان دشوار، سلامت روان، دلبستگی و تنیدگی والدینی
زینب عظیمی مجید محمود علیلو
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر خلق و نوروتیسیسم-تکانشگری بر سوگیری حافظه اپیزودیک صورت گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی 89-90 تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 2 دبیرستان در شهر تبریز انتخاب شده و پرسشنامه های شخصیت آیزنک-فرم کوتاه تجدید نظر شده و تکانشگری بارت اجرا گردید. سپس نمراتی که دو انحراف استاندارد بالا و پایین تر از میانگین بودند از بین آن ها انتخاب شدند. از بین این افراد 100 نفر (10 گروه 10 نفره) انتخاب شدند. در مرحله بعد القای خلق مثبت و منفی با توجه به گروهی که آزمودنی به آن متعلق بود صورت گرفت و سپس آزمون های حافظه (یادآوری واژه های دارای بار هیجانی/یادآوری خاطرات شخصی گذشته دارای بار هیجانی) روی شرکت کنندگان اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان می دهد که تأثیر خلق در یادآوری واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی معنی دار است (در همه موارد 0001/0 >p)و خلق مثبت موجب افزایش یادآوری واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی مثبت و خلق منفی موجب افزایش یادآوری واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی منفی شده است.اثر نوروتیسیسم نیز به جز در مورد واژه های دارای بار هیجانی منفی، در سایر موارد معنی دار است (01/0 >p)بطوریکه نوروتیسیسم بالا موجب یادآوری بیشتر خاطرات دارای بار هیجانی منفی و نوروتیسیسم پایین موجب یادآوری بیشتر واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی مثبت شده است.اثر تکانشگری تنهادر مورد واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی منفی معنی دار است (05/0 >p)بطوریکه تکانشگری بالا موجب یادآوری کمتر واژه ها خاطرات دارای بار هیجانی منفی شده است.اثر تعاملی متغیر ها نیز معنی دار بود (0/0001 >p).نتایج نشان داد که افراد دارای نوروتیسیسم بالا و تکانشگری پایین در حالت خلقی منفی، واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی منفی بیشتری را به یاد می آورند و افراد دارای نوروتیسیسم پایین و تکانشگری بالا در حالت خلقی مثبت، واژه ها و خاطرات دارای بار هیجانی مثبت بیشتری را به یاد می آورند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که ابعاد خلق و نورورتیسیسم- تکانشگری بر سوگیری حافظه اپیزودیک نقش دارند.
احمد امیری پیچاکلایی عباس بخشی پور رودسری
هدف: درمان شناختی رفتاری و رویارویی و جلوگیری از پاسخ از موثرترین درمان های روان شناختی برای اختلال وسواسی- اجباری هستند. با این حال، این رویکرد اغلب با نتایج گوناگون و گستره ای از نشانه باقی مانده در فرد درمان شده همراه است. این پژوهش شکل جدیدتری از درمان شناختی بر پایه مدل فراشناختی ولز از اختلال وسواسی- اجباری را ارزیابی می کند. روش: در یک بررسی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، فرایند درمان بر روی 3 آزمودنی انجام شد. آزمودنی ها در مرحله پیش از درمان و جلسه پایانی پرسش نامه وسواسی اجباری یل براون، پرسش نامه اضطراب بک، پرسش نامه آمیختگی فکر، پرسش نامه افسردگی بک، و پرسش نامه کنترل فکر را پر نمودند. علاوه بر این، پرسش نامه وسواسی اجباری یل براون، پرسش نامه اضطراب بک، پرسش نامه آمیختگی فکر، و پرسش نامه کنترل فکر را در جلسه های دوم، چهارم، ششم، هشتم، و دوره پیگیری 1 و 3 ماه پس از درمان نیز پر کردند. یافته ها: نمره های آزمودنی ها در کلیه مقیاس ها در مرحله پس از درمان نسبت به مرحله قبل از آن کاهش نشان داداند. در مقیاس یل براون نمره آزمودنی اول از 32 در خط پایه به 4 در جلسه پایانی، آزمودنی دوم از 26 در خط پایه به 7 در جلسه پایانی، آزمودنی سوم از 35 در خط پایه به 5 در جلسه پایانی کاهش یافت. یافته های دیگر، شامل کاهش نمره در مقیاس های اضطراب بک، آمیختگی فکر، افسردگی بک و زیرمقیاس های تنبیه و نگرانی پرسش نامه کنترل فکر بود. نتایج: یافته های بدست آمده از پژوهش نشان داد که درمان فراشناختی می تواند درمانی کارآ برای اختلال وسواسی- اجباری باشد.
نسا درویشی مجید محمود علیلو
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای نظریه ذهن در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و افراد بهنجار بود.پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقایسه ای بود که در آن 45 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری (15 نفر زیرگروه شستشو، 15 نفر زیرگروه وارسی، 15 نفر زیرگروه وسواس فکری) و 45 نفر افراد بهنجار با روش نمونه گیری در دسترس شرکت داشتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر (k-10)، پرسشنامه وسواس- اجبار مادزلی، تکلیف داستان های مصور نظریه ذهن، تکلیف اشارات غیر مستقیم، تکلیف داستان های عجیب، تست تشخیص اشتباهات سهوی (fp) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss-16 و روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.یافته های بدست آمده نشان داد بین افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و افراد بهنجار از نظرنمره کل نظریه ذهن تفاوت معنادار وجود دارد. علاوه بر این، در نمره کل نظریه ذهن شناختی و عاطفی بین افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و افراد بهنجار تفاوت معنادار مشاهده شد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد در سه زیرگروه اختلال وسواسی- اجباری از نظر نمره کل نظریه ذهن تفاوت معنادار وجود ندارد. علاوه بر این نتایج نشان داد در نمره کل نظریه ذهن شناختی و نظریه ذهن عاطفی بین سه زیرگروه اختلال وسواسی- اجباری تفاوت معنادار وجود ندارد.مطالعه حاضر نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار از توانایی نظریه ذهن پایین تری برخوردارند. در واقع عملکرد ضعیف بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری در تکالیف نظریه ذهن با وجود نقایص در توانایی های شناختی و عاطفی اجتماعی این بیماران مرتبط است. اطلاعات جزئی تر در باره مولفه های نظریه ذهن و مشکلات نظریه ذهن در اختلال وسواسی- اجباری، درک ما را از این اختلال و همچنین درمان های شناختی- اجتماعی آینده افزایش می دهد
حسن بافنده مجید محمود علیلو
پژوهش حاضر به بررسی نقص نظریه ذهن در اسکیزوفرنیک های دارای علایم مثبت و منفی،همشیرهای آنها و مقایسه آن با افراد سالم می پردازد.120 آزمودنی (40 فرد اسکیزوفرن ،40 فرد همشیر و40 فرد عادی)از هردو جنس به صورت نمونه گیری در دسترس از میان بیماران بستری در بیمارستان رازی و کارکنان و کارمندان آموزش و پرورش انتخاب شدند و آزمون چشم های بارون کوهن و آزمون برج هانوی را پاسخ دادند. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه ، آزمون تحلیل واریانس دوراهه ، آزمون های تعقیبی شفه ،آزمون تی تست گروه های مستقل وآزمون معناداری همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که نظریه ذهن در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی وهمشیر های آنان در قیاس با افراد سالم آسیب دیده است و این آسیب در افراد اسکیزوفرن دارای علایم منفی بیشتر از افراد اسکیزوفرن دارای علایم مثبت است و همچنین این آسیب در افراد اسکیزوفرن نقص وابسته به صفت است که با تجربه بیماری تشدید می یابد.نتایج همچنین نشان داد که بین عملکرد زنان و مردان (اسکیزوفرن ،همشیر اسکیزوفرن و سالم )در تکلیف نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود ندارد.یافته دیگر پژوهش نشانگر آن بود که بین نظریه ذهن و کارکرد اجرایی افراد مبتلا به اسکیزوفرن رابطه مثبت معنا دار وجود دارد.
صمد فهیمی مجید محمود علیلو
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و افراد سالم و همچنین بررسی سوگیری توجه در سطوح بالا و پائین عدم تحمل بلاتکلیفی بود. روش: بدین منظور، تعداد 32 نفر از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (gad)، 32 نفر از افراد سالم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی (ius) و تکلیف استروپ اصلاح شده بر روی شرکت کنندگان اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-17 و شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، وt مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های بدست آمده در این پژوهش نشان داد بین افراد مبتلا به اختلال اضطرب منتشر و افراد سالم در عدم تحمل بلاتکلیفی تفاوت معنی دار وجود دارد. در مورد سوگیری توجه نتایج نشان داد که افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر در مقایسه با افراد سالم از سوگیری توجه بالاتری برخوردارند، و این سوگیری توجه در افراد با سطوح بالای عدم تحمل بلاتکلیفی بیشتر بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد عدم تحمل بلاتکلیفی باور مرکزی اختلال اضطراب منتشر است و زمینه ساز اختلال اضطراب منتشر از طریق سندرم شناختی توجهی همچون سوگیری توجه نسبت به موقعیت های نااطمینای می شود.
ابراهیم اکبری زینب خانجانی
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل (t.a) و درمان شناختی- رفتاری (cbt) در بهبود علائم مرضی شکست عاطفی دانشجویان بود. روش: بررسی حاضر به روش طرح نیمه آزمایشی تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین منظور شش آزمودنی (پنج دختر و یک پسر) به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به تصادف در دو گروه جای داده شدند و هر گروه با یکی از دو روش یاد شده تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و در طی جلسه های اول، سوم، پنجم، هفتم، هشتم، نهم، یازدهم و جلسه آخر (جلسه چهاردهم) و مراحل پیگیری سه ماهه و شش ماهه پرسشنامه های ضربه عشق، افسردگی، اضطراب، نشخوار فکری، عزت نفس، سلامت روان، تصور از خود و نوع عملکرد بعد از شکست عشقی را تکمیل کردند. همچنین در مرحله پیش از درمان، پرسشنامه میلون-3 برای شناسایی الگوهای بالینی شخصیت کامل کردند. برای تحلیل داده ها از دو روش معناداری بالینی و شاخص درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی تحلیل رفتار متقابل و شناختی- رفتاری در بهبود علائم مرضی شکست عاطفی اثربخش بوده اند و مقایسه نمرات مراجعان حاکی از آن است که تحلیل رفتار متقابل در اکثر آماج ها توانسته است تغییرات چشمگیرتر و پایدارتری ایجاد کند. ولی نمرات سلامت روان در هر دو درمان تقریباً یکسان بود. نتیجه گیری: درمان شناختی- رفتاری شاید نتواند بصورت درازمدت و پایدار اثربخش باشد، زیرا گاهی اوقات شدّت عواطف چنان فرآیندهای شناختی را درگیر می کند که تکنیک هایی مثل«بررسی شواهد»، «مزایا و معایب» و «گفتمان منطقی» نمی تواند گره کور مشکل را باز کند. عشق بیشتر در سطح مضمونی پردازش می شود، بنابراین تکنیک های کلاسیک درمان شناختی- رفتاری که سطح گزاره ای را آماج درمان قرار می دهند ممکن است نتوانند فرد را به بینش هیجانی برسانند، و عمیقاً به مشکلات مراجع بپردازد. ولی دلایل تأثیرات خیلی مثبت رویکرد تحلیل رفتار متقابل در جولان دادن به فرآیند نمایشنامه زندگی و جستجوی ریشه های سبک زندگی، پیش نویس و احساس های تخریبی باشد. معمولاً افراد عاشق کسی می شوند که با پیش نویس آنها همخوان است بنابراین افراد عاشق با انتخاب افراد خاص و سبک های مقابله ای ویژه به تداوم پیش نویس خود دامن می زنند.
مهدی کریمی عباس بخشی پور
اختلال های وسواسی ـ اجباری و افسردگی اساسی هردو از اختلال های بسیار ناتوان ساز هستند که معمولا به عنوان دو بیماری بدعلاج که نیازمند درمان مادام العمر می باشند، در نظر گرفته می شوند. تحقیقات وجود ویژگی های مشابهی را در این دو اختلال از نظر انعطاف ناپذیری شناختی نشان داده اند، که از این منظر به انعطاف ناپذیری شناختی به عنوان یک عامل خطرساز مشترک در این بیماران نگاه می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی نیمرخ انعطاف ناپذیری شناختی در این دو اختلال بود، که به این منظور سه گروه 15 نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی ـ اجباری، افسردگی اساسی و افراد عادی انتخاب شدند. سپس آزمون های رایانه ای تغییر آمایه ذهنی، حافظه اجرایی و کلمه-رنگ استروپ که مرتبط با سازه ی انعطاف ناپذیری شناختی می باشند از آن ها به عمل آمد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss-16 و با روش تحلیل واریانس چند متغیره (manova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهند که هر دو اختلال از نظر نیمرخ انعطاف ناپذیری شناختی کاملا یکسانند و با افراد عادی تفاوت معناداری دارند.
حمیده انعامی علمداری مجید محمود علیلو
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری بر علائم اختلال وسواس فکری- عملی می باشد. این پژوهش در چهارچوب طرح تک آزمودنی از نوع طرح پایه ای ab ، با استفاده از پروتکل درمان شناختی رفتاری لیهی و هالند برروی 3 شرکت کننده مبتلا به وسواس با پیگیری یک ماهه انجام گرفت. درمان کاهش قابل توجهی در شدت افکار و رفتار وسواسی، افسردگی، اضطراب، درآمیختگی فکر- عمل و نگرش مسئولیت بیماران نشان داد. نتایج در دوره پیگیری نیز حفظ شد. یافته ها ی بدست آمده نشان می دهد درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم اختلال وسواس فکری عملی می تواند موثر باشد.
زهرا اکبری زینب خانجانی
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تأثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری و آموزش گروهی مهارت های اجتماعی بر کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان نوجوان دختر 21 تا 21 ساله بود. علیرغم بهبود سلامت و رفاه عمومی جوامع و پیشرفتهای بدست آمده در زمینه های تکنولوژی، آموزش، بهداشت و سیستم های اقتصادی و مالی در طی چندین هفته گذشته، میزان شیوع مشکلات روانی همچنان رو به افزایش است که این امر با توجه به تغییرات مثبت و قابل توجهی که در نگرش های جامعه نسبت به بیماری های روانی صورت گرفته و نیز حجم بالای نظریه ها و تحقیقات بالینی در خصوص شناسایی، طبقه بندی، فهم علل مشکلات روانی راه های درمان آنها جای تأمل دارد. این در حالی است که در تعاملات اجتماعی و بویژه روابط بین فردی میزان بالایی از اضطراب دیده می شود وعدم راحتی روانی در موقعیت های اجتماعی روزمره از ماهیتی فراگیر برخوردار شده استکه در راستای آن از یک طرح نیمه آزمایشی بین گروهی همراه با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. از این رو در پیش آزمون بااستفاده از پرسشنامه اضطراب اجتماعی ) spin (،عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه جرأت ورزی گمبریل و ریچی استفاده شد. تعداد 9 نفر از دانش- آموزان راهنمایی که دارای بالاترین میزان اضطراب اجتماعی بودند انتخاب، و در چهار گروه 21 نفره آزمایشی، پلاسیبو و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای یکی از گروه های آزمایش 8 جلسه گروه درمانی شناختی – رفتاری و برای گروه دیگر 8 جلسه آموزش گروهی مهارت های اجتماعی و برای گروه پلاسیبو مداخله بی ربط برگزار شد و بر روی گروه کنترل هیچ روش درمانی اعمال نگردید. پس از پایان دوره درمان مجدداً پرسشنامه ها به عنوان پس آزمون در چهار گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. داده های پژوهش نیز با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل ها نشان داد که اثربخشی دو روش گروه درمانی شناختی- رفتاری و آموزش گروهی مهارت های اجتماعی نسبت به گروه کنترل بر کاهش کلی اضطراب اجتماعی و علائم جسمانی، ترس و اجتناب افراد و افزایش جرأتمندی و عزت نفس دانش آموزان تفاوت معنی دار آماری دارند. مبتنی بر این یافته ها می توان نتیجه گرفت که کاریرد گروه درمانی شناختی- رفتاری و آموزش گروهی مهارت های اجتماعی حائز تلویحات عملی در کاهش نشانه های اضطراب اجتماعی نوجوانان است.
ستاره جانی مجید محمود علیلو
چکیده:پژوهش حاضر به منظور پیش بینی الگوهای شخصیت نمایشی،مرزی و ضداجتماعی بر اساس هیجان خواهی و سیستم های مغزی-رفتاری انجام شده است.روش کار:پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی می باشد،که درآن تغییرات متغیرهای ملاک (الگوهای شخصیتی نمایشی،مرزی و ضداجتماعی)بر اساس متغیرهای پیش بین (هیجان خواهی و سیستم های مغزی-رفتاری)مورد بررسی قرار گرفته است.جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 91-1390بود که از این جامعه،تعداد 350نفر بعنوان نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شد و سپس از دانشجویان خواسته شد تا پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن –فرم پنجم، پرسشنامه شخصیتی میلون-3 و مقیاس کارور و وایت را پرکنند. داده های بدست آمده با استفاده از رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که هیجان خواهی،تنها قادر به پیش بینی الگوی شخصیت نمایشی می باشد. سیستم basهرسه الگوی شخصیت مرزی، نمایشی و ضداجتماعی را بصورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند.سیستمbisتنها قادر به پیش بینی مثبت و معنادار الگوی شخصیت مرزی می باشد.الگوی شخصیت مرزی بازیر مقیاسهای سائق، پاسخدهی به پاداش و جستجوی شادی ارتباط مثبت و معناداری دارد و الگوی شخصیت نمایشی تنها با زیر مقیاس پاسخدهی به پاداش والگوی شخصیت ضداجتماعی با زیرمقیاسهای پاسخدهی به پاداش و سائق ارتباطی مثبت و معنی دار دارد.
ام البنین بیک پور تورج هاشمی
اختلال وسواسی- اجباری یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی محسوب می شود که سالیانه تعداد زیادی از افرادی را تحت تأثیر قرار داده به نحوی که شیوع آن را بین2 الی 3 درصد برآورد نموده اند. یکی از معمول ترین رواندرمانی ها برای ocd درمان شناختی-رفتاری و رویارویی و جلوگیری از پاسخ است. اما برخی از مطالعات نشان می دهند که رویارویی با موقعیت های اضطرابی، در کاهش وسواس ها تاثیر چندانی ندارد محققان در تبیین عدم موفقیت روش رویارویی در کاهش وسواس ها به نقش اجتناب شناختی، افسردگی بیماران، و عقاید بیش بها داده تاکید نموده اند که مانع بزرگی در وقوع پردازش هیجانی قلمداد می شوند. مبتنی بریافته ها و تبیین های به عمل آمده در خصوص مکانیزم های توجیه کننده درمان اختلال وسواس، نیاز به پژوهش در این حوزه ضروری به نظر می-رسد. هدف این پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر پردازش هیجانی بر اختلال وسواسی-اجباری است. در یک بررسی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، فرایند درمان بر روی 6 آزمودنی (2نفرگروه شستشو، 2 نفروارسی، 2 نفرشک و تردید) انجام شد آزمودنی ها در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و در طی جلسات درمان پرسشنامه وسواسی-اجباری مادزلی (moci) و در دوره پیگیری یکماه تکمیل کردند. نمره های آزمودنی ها در کلیه زیرگروه هادر مرحله پس از درمان نسبت به مرحله قبل از درمان کاهش نشان دادند. نتیجه ای که می توان استنباط کرد این است که رویکرد درمانی مبتنی بر پردازش هیجانی در کاهش شدت علایم اختلال وسواس و زیر گروه های آن اثربخش بوده است.
شهلا جبرییلی جلیل باباپور خیرالدین
مقدمه: اختلال شخصیت مرزی، سندرم پیچیده ای است که خصیصه های مرکزی آن بی ثباتی خلق، اختلال کنترل تکانه و اختلال در ارتباطات بین فردی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش نشانه-های اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی تک موردی می باشد. شرکت کنندگان پژوهش را 2 فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تشکیل دادند. ابزارهای پژوهش، آزمون بالینی میلون 3 (mcmi-iii، آزمون استرس پس از سانحه روانی (ptsd)،مقیاس امیدواری بزرگسالان اشنایدر (sahs)، پرسشنامه افسردگی بک (bdi)، آزمون تکانشگری بارات (bis) و پرسشنامه انگاره پردازی خودکشی ماخ (ssi) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری و ترسیمی و همچنین اندازه اثر و درصد بهبودی استفاده شد. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که روند درمان باعث کاهش نشانه های استرس پس از سانحه روانی (ptsd)، ، نوسان خلقی،رفتارهای تکانشی، احساس پوچی، و رفتارهای خودکشی گرایانه شده است. بر اساس نتایج بدست آمده می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش نشانه های اختلال شخصیت مرزی روش موثری می باشد.
فاطمه هداوندخانی زینب خانجانی
چکیده هدف. هدف از این پژوهش بررسی نقش تبیینی صفات درخودمانده گونه و اسکیزوتایپی در پیش بینی همدلی سرد و گرم با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بود. روش. نود و هفت دختر (76/0±11/17) و 74 پسر (61/0±40/17) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دبیرستان های ناحیه 2 شهرری انتخاب شدند. دانش آموزان مقیاس اتیسم بهر(aq: بارون کوهن و همکاران، 2001)، پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپی (spq: رین، 1991)، مقیاس همدلی بهر (eq: بارون ـ کوهن و ویل رایت، 2004)، آزمون تشخیص «لغزش» (fpt: استون و بارون ـ کوهن، 1998)، و آزمون چشمها ـ بازبینی شده (et-r: بارون ـ کوهن و همکاران، 1997) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (manova)، آزمونt مستقل، تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون، ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن، و مدل یابی معادله ساختاری بررسی شدند. یافته ها. تحلیل ها نشان دادند: 1. صفات درخودمانده گونه توانستند همدلی سرد را به صورت منفی پیش بینی کنند. 2. صفات درخودمانده گونه توانستند همدلی گرم را به صورت منفی پیش بینی کنند. 3. صفات اسکیزوتایپی توانستند همدلی سرد را پیش بینی کنند، به گونه ای که اسکیزوتایپی مثبت نقش مثبت، و اسکیزوتایپی منفی، نقش منفی در تبیین همدلی سرد داشت. 4. صفات اسکیزوتایپی توانستند همدلی گرم را پیش بینی کنند، به گونه ای که اسکیزوتایپی مثبت نقش مثبت، و اسکیزوتایپی منفی، نقش منفی در تبیین همدلی گرم داشت. 5. صفات درخودمانده گونه و صفات اسکیزوتایپی توانستند به صورت تعاملی همدلی سرد را پیش بینی نمایند. در واقع، صفات درخودمانده گونه به صورت منفی و صفات اسکیزوتایپی به صورت مثبت با همدلی سرد رابطه علّی معنادار داشتند. 6. صفات درخودمانده گونه و صفات اسکیزوتایپی توانستند به صورت تعاملی همدلی گرم را پیش بینی نمایند. در واقع، صفات درخودمانده گونه به صورت منفی و صفات اسکیزوتایپی به صورت مثبت با همدلی گرم رابطه علّیِ معنادار داشتند. 7. نظریه ذهن شناختی و عاطفی نتوانستند همدلی سرد را پیش بینی کنند. 8. نظریه ذهن شناختی و عاطفی نتوانستند همدلی گرم را پیش بینی کنند. 9. صفات اسکیزوتایپی نتوانستند نظریه ذهن شناختی را پیش بینی کنند. 10. صفات اسکیزوتایپی توانستند نظریه ذهن عاطفی را پیش بینی کنند. به گونه ای که اسکیزوتایپی منفی پیش بینی کننده منفی، و اسکیزوتایپی آشفته پیش بینی کننده مثبت نظریه ذهن عاطفی بودند. 11. صفات درخودمانده گونه توانستند نظریه ذهن شناختی را پیش بینی کنند. به گونه ای که خرده مقیاس «مهارتهای اجتماعی» پیش بینی کننده منفی نظریه ذهن شناختی بود. 12. صفات درخودمانده گونه توانستند نظریه ذهن عاطفی را پیش بینی کنند. به گونه ای که خرده مقیاس «مهارتهای اجتماعی» پیش بینی کننده منفی نظریه ذهن عاطفی بود. 13. صفات درخودمانده گونه و اسکیزوتایپی نتوانستند با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی همدلی سرد را پیش بینی کنند. 14. صفات درخودمانده گونه و اسکیزوتایپی نتوانستند با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی همدلی گرم را پیش بینی کنند. نتیجه گیری. در پیوند ساختاری قدرتمندی که میان صفات درخودمانده گونه و صفات اسکیزوتایپی با همدلی برقرار است، نظریه ذهن نمی تواند نقش میانجی را بازی کند. با توجه به این نکته که نظریه ذهن یک توانایی شناختی خنثی مانند سایر توانایی های شناختی است، احتمالاً در افراد غیر بالینی، سازه های دیگری رفتارهای نوع دوستانه از قبیل همدلی را میانجی گری می کنند.
ناصر تراب زاده تورج هاشمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان رفتاری- شناختی بر روی شناخت واره های ناکارآمد در افراد با نشانه های وسواس فکری- عملی بر مبنای متغیر جنسیت (زن و مرد) می باشد. روش پژهش: طرح پژوهش حاضر با توجه به موضوع و اهداف مورد نظر از نوع طرح آزمایشی درون آزمودنی با اندازه گیری های مکرر اجرا شده است. اثربخشی مداخله در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و مرحله پیگیری یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفت. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر، روش نمونه گیری در دسترس بود. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختار یافته تشخیصی، مصاحبه بالینی ساختار یافته برای تشخیص اختلالات محور i (scid-i) ، سیاهه وسواسی- اجباری مادزلی (moci) و پرسشنامه باورهای وسواسی 44 سوالی (44-obq) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان می دهد درمان شناختی – رفتاری در کاهش شناخت واره های ناکارآمد در افراد با نشان های وسواسی – اجباری به طور نسبی موثر بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد نمرات پس آزمون در تمامی متغیر ها کاهش یافته است. در واقع این کاهش نمرات شناخت واره های ناکارآمد، بیانگر موثر بودن مداخله می باشد. به عبارت دیگر، روش به کار گرفته در پژوهش حاضر اثر گذاری خود را ایفا نموده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان می دهد که شناخت واره های ناکارآمد در افراد با نشانه های وسواسی – اجباری در درمان شناختی - رفتاری در مولفه های مسئوولیت پذیری و کمال گرایی و اهمیت و کنترل افکار به طور معناداری کاهش یافته است. واژگان کلیدی: شناخت واره های ناکارآمد، وسواس فکری – عملی، پرسشنامه باورهای وسواسی
رضا عبدی عباس بخشی پور رودسری
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اختلال هیجانی همایند بود. روش: سه نفر زن مبتلا به اختلال هیجانی اضطراب فراگیر همراه با یک اختلال هیجانی همایند دیگر از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختار یافته براساس معیارهای تشخیصی dsm-iv برای محور یک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان، وارد فرآیند درمان شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. کارآیی پروتکل درمان فراتشخیصی یکپارچه در طی در سه مرحله مداخله (خط پایه، درمان 12 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از مقیاس های مربوط به اختلال اضطراب فراگیر(pswq & gadq-iv, )، سنجه های اختصاصی اختلال همایند (bdi-ii, spin, asi & bai) و آسیب در عملکرد عمومی (wsas & oasis) بیماران و همچنین ابزارهای سنجش عوامل مشترک فراتشخیصیders) (panas, bis/bas & مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (rci) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که تاثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت آماج های درمان ) نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اختلال هیجانی همایند و سطح آسیب عملکرد عمومی) بیماران هم از نظر آماری در سطح (05/0 >p) و هم از نظر بالینی معنادار است. نتیجه گیری: روش درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اختلال هیجانی همایند زنان مبتلا از کارآیی لازم برخوردار است.
زینب ارجایی مجید محمود علیلو
هدف پژوهش حاضر مقایس? الگوهای بالینی شخصیتی، سبک های مقابله ای و استرس ادراک شده در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی و بهنجار است.پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای و پس رویدادی است و برای انجام آن از 90 نوجوان اقدام کننده به خودکشی که در سنین 18-21 سال قرار داشته اند، استفاده شده است. این عده از تاریخ پانزده بهمن ما سال 1390 تا بیست بهمن ماه 1391 در بیمارستان سینا در شهرستان تبریز بستری شده بوده اند. برای این منظور از پرسشنام? چند محوری بالینی میلون، سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن، و استرس ادراک شد? مرمل اشتاین، کوهن و کامارک استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده های این پژوهش به کمک نرم افزار آماری sppss19 و روش تحلیل واریانس چند متغیره صورت گرفته است. یافته های آماری نشان می دهد که میان گروه های مورد بررسی در این پژوهش در سبک های مقابله ای، استرس ادراک شده و در تمامی مقیاس های الگوهای بالینی شخصیت، به جز الگوی بالینی وسواسی و خودشیفته، در سطح 0.001 p< تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین این یافته ها نشان می دهد که بیشترین تفاوت معنادار بین گروه ها، مربوط به الگوی بالینی افسرده است.
ندا یادگاری حمید پورشریفی
هدف این پژوهش مقایس? اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کودک محور و درمان شناختی-رفتاری خانواده محور بود. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از خطوط پایه چندگانه اجرا گردید. شرکت کنندگان پژوهش 6 کودک مبتلا به اختلالات اضطرابی و مادر آن ها بود که کودکان با استفاده از مصاحبه بالینی برای پژوهش انتخاب گردیدند و برای سه شرکت کننده درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر کودک و سه شرکت کننده درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر خانواده اجرا شد. برای اندازه گیری متغیرها از پرسش نامه های اضطراب اسپنس فرم کودک و والد، مشکلات رفتاری کودکان، افکارخودآیند منفی، توانایی مقابله فرم کودک و والد استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر کودک و درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر خانواده در کاهش اضطراب، مشکلات رفتاری و افکار خودآیند و افزایش توانایی های مقابله ای کودکان موثرند. پیگیری یک ماهه نیز بهبود علائم و افزایش توانایی مقابله را نشان داد. مقایسه اندازه های اثر نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر کودک کمی موثرتر از درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر خانواده است.
فاطمه نعمتی سوگلی تپه مجید محمود علیلو
دیابت به عنوان یک بیماری مزمن به رفتارهای خود- مراقبتی ویژه ای تا پایان عمر نیاز دارد. عوامل روان شناختی نقش مهمی در پیروی از برنامه های خود- مراقبتی و پیامدهای درمان در بین بیماران مبتلا به دیابت دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده ی سبک های مقابله ای در رابطه ی بین ویژگی های شخصیت و خود- مراقبتی و برخی پیامدهای درمان (افزایش کیفیت زندگی، سلامت روانی و رضایت از درمان، و کاهش افسردگی، اضطراب و سطح hba1c) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 415 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 با روش نمونه گیری در دسترس از بیمارستان سینای شهر تبریز انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه ی پنج عاملی شخصیت نئو (neo-ffpi)، پرسشنامه ی مقابله ی لازاروس و فولکمن (wcq)، مقیاس رفتارهای خود- مراقبتی دیابت، پرسشنامه ی سلامت عمومی- 28 (ghq-28)، پرسشنامه ی کیفیت زندگی (sf-36)، مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی- 21 (dass-21) و پرسشنامه ی رضایتمندی بیمار (psq-18) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر در نرم افزار lisrelمورد تحلیل قرار گرفت. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه شناسی توانستند تا با واسطه گری هر دو راهبردهای مقابله ای، خود- مراقبتی، کیفیت زندگی، رضایت از درمان، سلامت روانی، افسردگی، اضطراب، و سطح هموگلوبین گلیکوزیله را با توان بالایی پیش بینی نمایند. شاخص cfi، برابر با 98/0، ifi به میزان 99/0 و gfi برابر با 97/0 به دست آمد. نتایج پژوهش حاضر ضمن تأیید مدل ارایه شده، نشان داد که راهبردهای مقابله ای رابطه ی بین ویژگی های شخصیت باخود- مراقبتی و پیامدهای درمان در بین بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 را تحت تأثیر قرار می دهند. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در برنامه ریزی های پیشگیرانه و شناسایی بیماران در معرض خطر بالا در تبعیت ضعیف از برنامه های خود- مراقبتی و طراحی مداخله های روان شناختی برای بیماران دیابتی مفید باشد.
اعظم قلی زاده تورج هاشمی
هدف پژوهش حاضر تعیین کارایی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر مدل هافمن بر کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی تک موردی بود که با استفاده از خطوط پایه ی چندگانه ، طی 12-10 جلسه بر روی سه بیمار مبتلا به sad با پیگیری 1ماهه و 4 ماهه اجرا شد. داده های پژوهش به کمک پرسشنامه های فوبی اجتماعی ، اضطراب بک ، افسردگی بک ، فرم کوتاه ترس از ارزیابی منفی ، اجتناب و توجه متمرکز بر خود گردآوری شدند. جهت تحلیل داده ها از روش های تحلیل نموداری و ترسیمی و جهت بررسی معناداری بالینی تغییرات از فرمول درصد بهبودی استفاده شد. درمان کاهش قابل توجهی در کاهش اضطراب ، افسردگی ، ترس از ارزیابی منفی ، اجتناب و توجه متمرکز بر خود بیماران نشان داد. اجرای پرسشنامه ها پس از پیگیری 1ماهه و 4 ماهه حاکی از پایداری تغییرات درمانی بود.نتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر مدل هافمن به درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی منجر شده است. در فرضیه اول پژوهش پیش بینی شده بود که درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر مدل هافمن باعث کاهش میزان اضطراب فیزیولوژیک مبتلایان به sad می شود.یافته های بدست آمده در مورد این فرضیه نشان داد که درمان به طور ویژه ، به تغییرات قابل توجهی در اضطراب فیزیولوژیک منجر شد و آن را کاهش داد و این تغییرات 4 ماه پس از درمان همچنان باقی ماند در فرضیه دوم پژوهش پیش بینی شده که درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر مدل هافمن باعث کاهش افسردگی در مبتلایان به sad می شود. تغییر در روند افسردگی هر سه بیمار پس از درمان ، نشان داد که درمان شناختی – رفتاری باعث کاهش چشمگیر علائم افسردگی پس از درمان می شود. نکته قابل توجه این است که کاهش علائم افسردگی در پیگیری 4 ماهه نسبت به درمان محسوس تر بود در فرضیه سوم پیش بینی شده بود که درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر مدل هافمن باعث کاهش ترس از ارزیابی منفی مبتلایان به sad می شود. یافته های این پژوهش نشان داد که ترس از ارزیابی منفی بعد از درمان درمان شناختی – رفتاری در هر سه آزمودنی کاهش می یابد و این کاهش در دوره پیگیری نیز مشهود بود. در پژوهش حاضر دو سوال نیز مطرح شده بود و سوال اول این بود که آیا درمان شناختی – رفتاری مبتی بر مدل هافمن بر اجتناب مبتلایان به sad تاثیر دارد؟ یافته های بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که درمان شناختی – رفتاری به کاهش اجتناب در هر سه بیمار منجر شده است . و روند بهبودی در دوره پیگیری 1ماهه و 4 ماهه در هر سه بیمار حفظ شده است. بررسی دومین سوال پژوهشی در حیطه مولفه مرتبط با اختلال اضطراب اجتماعی ، نیز حاکی از کاهش توجه متمرکز بر خود در هر سه بیمار ، پس از روند درمان می باشد.
قاسم شاهمرای مجید محمود علیلو
اختلال اضطراب فراگیر (gad)یکی از انواع اختلالات اضطرابی است که اختلالی شایع واغلب مزمن است وشیوع طول عمر آن 5الی 6درصد تخمین زده می شود(کسلر ،چیو ،دملر ،والترز ،2005).تخمین های معقولی که در مورد شیوع یک ساله آن زده می شود،در طیف سه تا هشت درصداست.نسبت زن به مرد در این اختلال حدود دو به یک است ،منتها این نسبت در مورد زنان ومردانی که برای درمان این اختلال بستری می شوند،حدود یک به یک است.این اختلال معمولا در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود ولی موارد بیماری در بزرگسالان مسن تر، به وفور دیده می شود.شواهد موجود حاکی است که شیوع اختلال اضطراب فراگیر بخصوص در مراجعین مراکز مراقبتهای اولیه در حد بالایی است(سادوک وسادوک،2007)با توجه به ملاحظات فوق gad به طور قابل توجهی به سبب میزان بالای همبودی با سایر اختلالات،نرخ پایین بهبود ،استفاده ی زیاد این افراد از خدمات بهداشتی وهمچنین با تحمیل کردن هزینه های هنگفت بر جامعه وبالا بودن میزان رفتارهای خودکشی گرایانه دربین افراد مبتلا به این اختلال،ضرورت پژوهش را در باره ی این اختلال برجسته می کند و با توجه به اینکه اکثر دیدگاههای شناختی نگرانی را به عنوان ویژگی اصلی این اختلال می دانند از اینرو بررسی اثربخشی روشهای درمانی همچون we که نگرانی را در کانون توجه خود قرار می دهند، هم از لحاظ نظری وهم از لحاظ کاربردهای بالینی حائز اهمیت است همچنین مطالعه ی اثربخشی we که یکی از مولفه های درمان شناختی رفتاری است موجب می شود به جای تأکید براجرای کلیه ی مولفه های این رویکرد که هم طولانی است وهم وقت گیر،فضای درمانی را به صورت ساده درآورده واز نظر اقتصادی نیزبه صرفه باشد بر این اساس انجام برسی های تجربی در این زمینه نه تنها برای شناسایی روش های درمانی اثر بخش برای این اختلال سودمند است بلکه می تواند در طرح ریزی های درمانی جزو گزینه های مناسب جهت درمان در نظر گرفته شود.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مواجهه با نگرانی در درمان اختلال اضطراب فراگیر صورت گرفته است. پژوهش حاضر را می توان یک مطالعه مقدما تی ولی راهگشا در نظر گرفت که برای ارزیابی اثربخشی درمان مواجهه با نگرانی بر gad صورت گرفته است . انجمن روانشناسی آمریکا (1993 ،به نقل از بارلو و هافمن ،1997) بر اساس ملاک های کاملا" روشن ،درمانی را اثربخش تلقی میکند که کارایی حد اقل برابر آن با درمان های موثر قبلی یا برتری آن در مقایسه با درمان نماهای روانشناختی یا یک درمانگر دیگر ، تایید شده باشد و یا مجموعه وسیعی از طرح های تک موردی با روش شناسی تجربی بسنده ،اثر بخشی آن در مقایسه با سایر درمان ها نشان داده شده باشد
لیلا مهدیزاده فانید عباس بخشی پور
نقص در تئوری ذهن به معنای عدم درک قصد و نیت دیگران است. اختلال در تئوری ذهن گاهی کور ذهنی نامیده می شود (بارون کوهن، 1991). این بدان معناست که افراد دارای اختلال در تئوری ذهن مانند افراد اوتیستیک که نقص در تئوری ذهن دارند، در دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران و تعیین هدف و نیت دیگران مشکل دارند. همچنین از درک اینکه چگونه رفتار آنها بر روی افراد دیگر اثر می گذارد عاجزند. در سال 1985 سایمون بارون- کوهن، آلِن لزلی و اُتا فریچ نتیجه تحقیقات خود را منتشر کردند که نشان می داد بچه های مبتلا به اوتیسم تئوری ذهن ندارند و این که کودکان در خود مانده مخصوصاً در آزمون هایی که لازمه آن درک تفکر دیگران است، مشکل دارند. محققانی که در صدد مطالعه رابطه بین اوتیسم و تئوری ذهن برآمده اند سعی نموده اند این ارتباط را با استفاده از چند روش توضیح دهند. برخی محققان بر این باورند که شکست کودکان طیف اوتیسم در تکالیف tom (عموما تکلیف باور کاذب) ناشی از نقصان در یک حوز? عملکردی اختصاصی مستقل به نام مکانیسم نظری? ذهن (tomm) بوده و هست? آن فرابازنمایی است. فرابازنمایی به معنای برقراری رابطه میان بازنمایی و مرجع انتساب است. از نظر این محققان موفقیت در تکلیف باور کاذب، به برخی و یا هم? مکانیسم های فراشناختی همچون عملکردهای سطح بالای کارکردهای اجرایی (ef)، زبان، بازگشت پذیری، فرابازنمایی، حافظ? کاری و نیز عملکردهای سطح پایین تری همچون پردازش حرکات چشمی، پردازش صدا، تشخیص هیجان، تشخیص هدف، پردازش فضای بصری، بازنمایی های حرکتی و بازنمایی های ادراکی وابسته است، عموماً تمام این توانایی های شناختی تا چهار سالگی ظاهر می شوند و این همزمان با ظهور توانایی تئوری ذهن است . جندین مطالعه تصویر برداری به بررسی زمینه عصبی اختلالات تئوری ذهن در افراد مبتلا به سندرم آسپرگر و اختلال طیف اوتیسم پرداخته است. اولین یافته pet اسکن در کودکان مبتلا به اوتیسم در حین آزمون قوه ادراک از یک داستان، نشان داد که فعالیت ناحیهmpfc در این افراد کم و بیش از بین رفته است. همچنین بررسی fmri به مطالعه افراد بالغ طبیعی و بالغین مبتلا اختلال طیف اوتیستیک را ضمن نگاه کردن به دو عکس از چشم های یک فرد و انتخاب اینکه کدام یک از این دو مورد، حالت روحی فرد را بهتر توضیح می دهند، پرداخته است. نتایج این مطالعه ، فعالیت در قشر پیشین حدقه ای و آمیگدال را در افراد طبیعی پیدا کرده اند، ولی در افراد مبتلا به اوتیسم بر خلاف افراد سالم (کنترلها) فعال شدگی در منطقه آمیگدال و sts مشاهده نگردیده است. به علاوه، مطالعات spect نشان می دهد که بیماران مبتلا به طیف اوتیسم به طور معنی داری واریزش1 کمتری در مقایسه با گروه کنترل در قسمت هایی از کورتکس سروبرال دارند. این اختلالات در واریزش به نظر می رسد که در ارتباط نزدیک با اختلالات شناختی همانند نقص در تئوری ذهن، پاسخ غیر طبیعی به محرک های حسی و علاقه بسیار برای یکنواختی باشد. الگوی واریزش نقاط احتمالی اختالات عملکردی مغز را ،که اساس الگوی رفتاری غیر طبیعی در افراد اوتیستیک می باشد، را نشان می دهد.
ابوالفظل فلاحی مجید محمود علیلو
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی در کودکان با ناتوانی در یادگیری ریاضیات و کودکان عادی است. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای(پس رویدادی) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پایه ی تحصیلی چهارم و پنجم ابتدایی شهر تبریز، شامل دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در ریاضیات و دانش آموزان عادی بود که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه مورد نظر به روش نمونه گیری در دسترس و خوشه ای جند مرحله ای، نمونه ای شامل 60 آزمودنی (30 کودک با ناتوانی یادگیری در ریاضیات و 30 کودک عادی) انتخاب شد. آزمودنی ها از لحاظ هوش از طریق آزمون هوش ریون همتاسازی شدند و دامنه ی هوشی آنان بین 115-90 قرار داشت. همچنین دامنه ی سنی آن ها 12-9 سال بود. سپس آزمون های بازنمایی حافظه ی فعال، آزمون بندر گشتالت و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بر روی آنها اجرا شد. داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار spss_16 تحلیل شد. یافته ها: بین کودکان عادی و کودکان با ناتوانی یادگیری در ریاضیات در کارکردهای اجرایی حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و توجه پایدار اختلاف معناداری (001/0< p) وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، گروه کودکان با ناتوانی یادگیری در ریاضیات در کارکردهای اجرایی حافظه ی فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و توجه پایدار ضعیف تر از گروه کودکان عادی عمل کردند. بنابراین در انجام مداخلات درمانی برای این کودکان، باید به نقش نقایص کارکردهای اجرایی بیشتر توجه شود.
مینا قنادی فرنود مجید محمود علیلو
آسیب پذیری در برپایی هیجان و مشکل در تنظیم هیجان ها ، به همراه تجربه کودک آزاری، مشکل اصلی افراد دارای شخصیت مرزی (bpd) در نظر گرفته می شود که آنها را به ویژه در جهت رفتارهای پرخطر هدایت می کند. در این پژوهش که یک مطالعه توصیفی همبستگی می باشد، بدتنظیمی هیجانی و تجربه کودک آزاری برای پیش بینی گرایش به رفتار های پرخطر در جمعیت دانشجویی دارای صفات شخصیت مرزی مورد مطالعه قرار گرفت. 504 نفر از دانشجویان دختر و پسر، بر اساس نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند. این گروه مقیاس های رفتارهای پرخطر (برنر، 1995)، بدتنظیمی هیجان (گراتز و رومر، 2004) ، تجربه کودک آزاری (محمدخانی، 1381) و مقیاس شخصیت مرزی (کلاریز و بروکز، 1984)را تکمیل نمودند. برای انتخاب افراد دارای صفات شخصیت مرزی، یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین نمره کلی (stb) در نظر گرفته شد و بر اساس آن تعداد 120 نفر غربالگری شدند. نتایج نشان داد متغیرهای بدتنظیمی هیجانی و تجربه کودک آزاری به درجات مختلف، انواع رفتارهای پرخطر را پیش بینی می کنند که در این میان بیشترین قابلیت پیش بینی در میان رفتارهای پر خطر بر اساس متغیر بدتنظیمی هیجان، رفتارهای جنسی پرخطر و بر اساس متغیر تجربه کودک آزاری ، مصرف الکل و استعمال دخانیات است. با توجه به الگوی تا حدی متفاوت این پژوهش نسبت به مطالعات قبلی، در متغیر های پیش بین ( پایین بودن ارزش تبیینی برخی از متغیر ها) لزوم توجه به مسائل فرهنگی در این گونه مطالعات و انجام مطالعات تکمیلی در این حوزه ضروری می نماید.
پروانه اشریان مجید محمود علیلو
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای وسواسی (باورهای ناکارآمد) در پیش بینی گرایش های وسواسی-اجباری است. روشن کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی می باشد، که در آن تغییرات متغیر ملاک (گرایش های وسواسی-اجباری) براساس تغییرات متغیرهای پیش بین(باورهای وسواس) مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تبریز بود که از این جامعه تعداد 390 نفر(200 دختر و 190 پسر) به عنوان نمونه به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس از دانشجویان خواسته شد تا فرم ویژگیهای دموگرافیکی ، پرسشنامه های وسواسی-اجباری مادزلی و باورهای وسواسی ..را پر کند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که باور ناکارآمد نیاز به یقین، کمالگرایی، اهمیت افکار، احساس تهدید و کنترل افکار به ترتیب اهمیت تغییرات زیر مجموعه شستشوی وسواسی –اجباری و احساس تهدید نیاز به یقین و اهمیت افکار، به ترتیب اهمیت تغییرات زیر مجموعه شک و تردید وسواسی-اجباری و بالاخره باورهای ناکارآمد نیاز به یقین، احساس تهدید، اهمیت افکار و کمال گرایی، به ترتیب اهمیت قادرند تغییرات گرایشهای وسواسی –اجباری را در افراد مورد مطالعه بطور معنی دار پیش بینی کنند.
سینا احمدیان فرد مجید محمود علیلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانه ها، کیفیت خواب و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به ptsd صورت گرفته است. در راستای هدف مذکور 2 بیمار مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در یک طرح تجربی تک آزمودنی با خطوط پایه چندگانه،طی 8 جلسه تحت درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، مقیاس کیفیت خواب پیتزبورگ و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان استفاده شد. تحلیل داده ها بر اساس نمودارها و درصد بهبودی نشان داد که درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نشانه های ptsd، کیفیت خواب و تنظیم هیجان را بهبود بخشید.
علی اقبالی منصور بیرامی
هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه ی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانه های پریشانی روان شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به اثرات تعدیلی سبک های عاطفی در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری این پژوهش، شامل مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزشگاه های استثنایی شهر تبریز بود. پس از اجرای پرسشنامه سبک عاطفی، از بین آن ها، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده و در دو گروه اصلی شامل شش زیر گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان آموزش تنظیم هیجان را در 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت کرد. گروه دوم در طول همین مدت، هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه های سبک عاطفی(afq)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان شناختی(cerq) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (dass) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یک راهه صورت گرفت. نتایج نشان داد در سطوح ترکیبی روش های درمانی و سبک های عاطفی میزان متغیرهای وابسته مورد مطالعه به طور کلی متفاوت است، و اثر تعاملی متغیرهای مستقل (آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) و سبک های عاطفی بر متغیرهای وابسته سرزنش خود، نشخوار ذهنی، فاجعه سازی، سرزنش دیگران و افسردگی معنی دار است. در بررسی مقایسه ی میانگین پس آزمون این متغیرهای وابسته در دو روش درمانی مشاهده می گردد که تفاوت میانگین ها در سبک عاطفی پنهان کننده با تعدیل کننده و تحمل کننده معنی دار است، و این معنی داری به نفع روش آموزش تنظیم هیجان است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که اثربخشی متغیر مستقل آموزش تنظیم هیجان بر تمامی متغیرهای وابسته افسردگی، اضطراب، استرس، سرزنش خود، نشخوار ذهنی، فاجعه انگاری، سرزنش دیگران و اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تنها بر نشخوار ذهنی معنی دار است.
یاشار رضائی پور حکم آباد جلیل باباپور
اخیرا بازیهای رایانه ای در میان مردم به عنوان یک مسئله خرده فرهنگی مطرح شده است و روز به روز فراگیرتر می شود.پژوهشهای پیشین بیشتر بر روی تاثیر بازیهای رایانه ای بر پرخاشگری و دیگر تاثیرات منفی بازیهای رایانه ای متمرکز بودند. اما امروزه روانشناسان و متخصصین علوم اعصاب شناختی بیشتر بر روی تاثیر بازیهای رایانه ای بر عملکردهای شناختی متمرکز شده اند. هدف از این پژوهش نیز بررسی تاثیر بازیهای رایانه ای بر عملکرد توجه و حافظه دیداری به عنوان عملکردهای شناختی مغز است. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده است.بدین منظور تعداد 50 نفر آزمودنی مرد پس از همتاسازی از لحاظ سن و تحصیلات در دو گروه آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند.گروه آزمایشی به منظور مداخله در چهار هفته به مدت 40 ساعت بازیهای رایانه ای بازی کردند. سپس از هر دو گروه به عنوان پس آزمون ،آزمون حافظه دیداری اشکال پیچیده آندره ری و آزمون استروپ برای سنجش عملکرد توجه به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (manova) تحلیل گردید.نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار نمرات توجه و حافظه دیداری بین گروه ها بود(p<0/001) . می توان نتیجه گرفت که بازیهای رایانه ای می توانند باعث افزایش و بهبود عملکرد دقت و حافظه دیداری به عنوان مولفه هایی از عملکرد شناختی مغز گردند و این یافته ها می تواند به عنوان تکنیکی کاربردی جهت بهبود عملکردهای شناختی مذکور در موارد مورد نیاز بکار گرفته شود.
میترا قربانی نوده تورج هاشمی نصرت آباد
پژوهش حاضر تعیین روابط علی – ساختاری عوامل سرشتی و منشی با نشانه های اضطراب منتشر در جمعیت غیر بالینی بود . روش: در راستای هدف فوق از جامعه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه آزاد تالش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 389 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شخصیتی سرشت ومنش کلونینجرtci و پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر gad-q-iv وجهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد سرشتی – منشی شخصیت قادرند در قالب یک مدل تجربی اختلال اضطراب منتشر را پیش بینی کنند. به این صورت که آسیب پرهیزی بالا به صورت مثبت و نوجویی پایین، پاداش – وابستگی پایین و پشتکار پایین به صورت منفی و در ابعاد منشی شخصیت ابعاد همکاری و خود فراروی بدون هیچ رابطه معنی دار و بعد خود راهبری به صورت منفی با اختلال اضطراب منتشر رابطه داشته و قادر به پیش بینی آن می باشند و شاخص های نیکویی برازش نشان داد که مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش مطلوب دارد. نتیجه گیری:ین یافته ها تلویحات عملی در عرصه های بالینی داشته که می توانددر پیش گیری و درمان اختلالات اضطرابی به کار گرفته شود.
اسماعیل اشرفی پیله رود مجید محمود علیلو
هدف از انجام این پژوهش مقایسه توانایی های اجتماعی، ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلابه اوتیسم با عملکرد بالا و پایین بود.بدین منظور40 کودک پسر و دختر مبتلابه اختلال اوتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس از کلینیک چند تخصصی مغز و اعصاب و روان کودک و نوجوان شهر تبریز انتخاب بر اساس نمره پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (assq) در دو گروه کودکان مبتلابه اوتیسم با عملکرد بالا و پایین قرار گرفتند. به منظور مقایسه دو گروه از مصاحبه تجدیدنظر شده تشخیصی اوتیسم (adi-r) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد توانایی های اجتماعی و توانایی های ارتباطی در کودکان مبتلابه اوتیسم با عملکرد بالا و کودکان مبتلابه اوتیسم با عملکرد پایین دارای تفاوت معنادار بوده(p<0/001)، و همچنین بین این دو گروه ازلحاظ متغیر رفتارهای کلیشه ای تفاوت معنی داری در سطح (p<0/001)، وجود ندارد.
زینب پورعباسی عباس بخشی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در سلامت روان کیفیت زندگی، دردمزمن و شدت آن در افراد مبتلا به سردرد تنشی مزمن صورت گرفته است. در راستای هدف مذکور 2 بیمار مبتلا به سردرد تنشی مزمن در یک طرح تجربی تک آزمودنی با خطوط پایه چندگانه طی 8 جلسه تحت درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه)، پرسشنامه پذیرش درد مزمن و مقیاس یازده نقطه ای شدت درد استفاده شد. تحلیل داده ها بر اساس نمودارها و درصد بهبودی نشان داد که درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، سلامت روان، کیفیت زندگی، پذیرش درد و شدت درد را بهبود می بخشد.
آرزو لشکری باویل علیائی مجید محمود علیلو
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی درمان فراشناختی(mct) بر کاهش فعالیت های مزاحم شناختی افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر صورت گرفته است. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی با خط پایه چندگانه استفاده شد. دو شرکت کننده بر اساس نمونه گیری هدفمند و احراز شرایط پژوهش وارد پژوهش شدند. درمان فراشناختی طی هشت جلسه اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا(pswq)، فرانگرانی، اضطراب بک(bai)، عدم تحمل بلاتکلیفی و فراشناخت ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل نمودار ترسیمی، درصد بهبودی و اندازه اثر صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که درمان فراشناختی باعث کاهش شدت اضطراب، نگرانی، فرانگرانی، باور فراشناختی منفی، و عدم تحمل بلاتکلیفی شده است. یافته ها حاکی از این است که درمان فراشناختی در کاهش اضطراب، نگرانی، فرانگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، باور فراشناختی موثر است. پیگیری یک ماهه نیز بعد از اتمام درمان حاکی از ماندگاری نتایج درمان بود.
الهام ادهمیان محمد علی نظری
مقدمه: صفات سه گانه تاریک شخصیت فرمول بندی جدیدی است که از صفاتی مانند ماکیاولیسم، جامعه-ستیزی و خودشیفتگی تشکیل شده است. هدف این پژوهش بررسی نقش طرح واره های ناسازگار اولیه در پیش بینی صفات سه گانه تاریک شخصیت است. روش: بدین منظور نمونه ای متشکل از 300 دانشجوی دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و داده ها به وسیله پرسشنامه طرح واره یانگ و مقیاس صفات سه گانه تاریک شخصیت گردآوری شد و از طریق روش رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین طرح واره های ناسازگار اولیه و صفات سه گانه تاریک شخصیت رابطه وجود دارد. طرح اره های حوزه خودگردانی و عملکرد مختل و همچنین حوزه محدودیت های مختل توانستند بیشتر از سایر طرح واره ها، صفات سه گانه تاریک شخصیت را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: طرح واره های ناسازگار اولیه شکل گرفته در کودکی با صفات سه گانه تاریک شخصیت مرتبط هستند و در شکل گیری این صفات تاثیرگذار هستند.
احمد بیات مجید محمود علیلو
چکیده: هدف این تحقیق مقایسه ی سبک های دلبستگی، راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان نوجوانان دارای نشانه های اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار بود. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. 331 نفر از دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهرستان تویسرکان در سال تحصیلی 94- 1393 به روش طبقه ای انتخاب شدند و پس از غربال گری 60 نفر انتخاب گردید (30 نفر با اضطراب بالا، 30 نفر با اضطراب پایین). آزمودنی ها پرسشنامه های سبک های دلبستگی کولینز و رید، راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر، تنظیم هیجان گراس و جان و اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب را پاسخ دادند. داده ها به کمک نرم افزار spss و به روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین سبک های دلبستگی، راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان نوجوانان دارای نشانه های اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار از نظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 > p). برخلاف سبک های دلبستگی، تفاوت بین دو گروه مورد مقایسه از نظر راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان معنادار بود (05/0 > p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی نوجوانان، نوع مقابله ی آنان با مسائل و مشکلات و نیز شیوه ای که هیجانات خود را تنظیم می کنند، در بروز نشانه های اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب نقش دارد.
فاطمه زارعی مجید محمود علیلو
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی ابعاد سازمان شخصیتی کرنبرگ در افراد حائز نشانه های خوشه ی"ب" اختلال شخصیت و افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود که در آن افراد حائز نشانه های شخصیت مرزی، شخصیت نمایشی، شخصیت خودشیفته، ضداجتماعی و افراد بهنجار (66 نفر در هر گروه) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از طریق غربال گری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سازمان شخصیتی کرنبرگ و مصاحبه ی بالینی ساختاریافته برای تشخیص اختلالات محور ii استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیره (manova) تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان داد ابعاد سازمان شخصیتی افراد حائز نشانه های خوشه ی "ب" اختلالات شخصیت در مقایسه با افراد بهنجار از نظر آماری تفاوت معنی داری دارد و نمرات افراد دارای نشانه های خوشه ی "ب" اختلالات شخصیت در ابعاد سازمان شخصیتی به طور معناداری از افراد بهنجار بیش تر بود. ابعاد سازمان شخصیتی افراد حائز نشانه های شخصیت نمایشی در مقایسه با افراد حائز نشانه های شخصیت ضداجتماعی، شخصیت مرزی و شخصیت خودشیفته تفاوت معنی دار داشت و نمرات افراد حائز نشانه های شخصیت مرزی، خودشیفته و ضداجتماعی در ابعاد سازمان شخصیتی از افراد حائز نشانه های شخصیت نمایشی بیش تر بود. همچنین افراد حائز نشانه های شخصیت ضداجتماعی در مقایسه با افراد حائز نشانه های شخصیت مرزی در بعد آزمون گری واقعیت تفاوت معنی دار داشتند اما ابعاد سازمان شخصیتی بین افراد دارای نشانه های شخصیت ضداجتماعی و شخصیت مرزی تفاوت معنی دار نداشت.
سمیه معاش اصل منصور بیرامی
اختلال نافرمانی مقابله ای واختلال سلوک ارتباط تنگاتنگی با شیوه های تربیتی و فرزندپروری دارند.چرا که خانواده اولین پایه گذار شخصیت، ارزش ها و معیارهای فکری کودکان است که نقش مهمی درتعیین سرنوشت و سبک زندگی فرد دارد.تاثیرخانواده به عنوان نخستین و موثرترین واحد اجتماعی برفرزندان، امری بدیهی ومشخص است.
زهرا عدمی مجید محمود علیلو
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی ظرفیت حافظه ی کاری هیجانی در افراد عادی و افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است.
آیسان فرضی تورج هاشمی
هدف این پژوهش تعیین نقش ناکارآمدی پردازش اطلاعات و سوء تعبیر نشانه های بدنی در نشانه های اضطراب اجتماعی با میانجیگری تئوری ذهن ناایمن بود. این مطالعه از نوع توصیفی – همبستگی بود که در راستای آن تعداد ??? نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور، مقیاس حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران ، پرسشنامه تئوری ذهن ناایمن سیراکیوز و پرسش نامه ناکارآمدی پردازش اطلاعات پرینستون استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش مطلوب دارد و شاخص های برازش نیز این یافته را تایید نمود به نحوی که ناکارآمدی پردازش اطلاعات و سوء تعبیر نشانه های بدنی علاوه بر نقش مستقیم، توانستند به واسطه تئوری ذهن ناایمن تغییرات اضطراب اجتماعی را به طور معنی دار تبیین کنند. مبتنی بر این یافته ها می توان بیان داشت که اضطراب اجتماعی به طور ویژه از ناکارآمدی پردازش های شناختی در موقعیت های بین فردی تاثیر می پذیرد و عدم تناسب استنباط های شناختی با موقعیت های بین فردی زمینه ساز شکل گیری و تشدید علایم اضطراب اجتماعی می گردد.
بابک وجودی عباس بخشی پور رودسری
درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر در پاسخ به محدودیت درمان های شناختی- رفتاری اختصاصی معرفی شده است و در آن اصول و پروتکل های درمانی یکسانی برای انواع اختلال های مختلف هیجانی به کار می رود. پروتکل درمان یکپارچه (up) برای افراد مبتلا به اختلال های هیجانی خصوصأ افراد مبتلا به اختلال های خلقی و اضطرابی طراحی شده است و یک درمان شناختی- رفتاری فراتشخیصی متمرکز بر هیجان می باشد. با این که (up) ریشه در سنت شناختی- رفتاری دارد، ولی در تأکید ویژه اش بر روی نحوه تجربه و پاسخدهی به هیجان های خود در افراد مبتلا به اختلال های هیجانی بی همتا و منحصر به فرد است. این درمان بر ماهیت انطباقی و کارکردی هیجان ها تأکید می کند و عمدتاً سعی در شناسایی و اصلاح کوشش های غیر انطباقی برای تنظیم تجارب هیجانی دارد و به واسطه آن پردازش متناسب را تسهیل و پاسخدهی هیجانی نامتناسب به نشانه های درونی(احشایی) و بیرونی را خاموش می کند (ویلامووسکا و همکاران، 2010).
فاطمه زارع زاده تورج هاشمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تیپ شخصیتی d در پیش بینی وقوع و عدم وقوع اختلال ملال پیش از قاعدگی انجام شد. برای این منظور از میان جامعه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز پس از انجام مصاحبه تشخیصی بر مبنای dsm-v و ثبت علائم در پرسشنامه ثبت علائم روزاده دیکرسون، تعداد60 نفر بعنوان افراد مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی و تعداد نفر60 نفر بعنوان افراد عادی انتخاب شدند. سپس از هر دو گروه خواسته شد تا به پرسشنامه تیپ شخصیتی d (ds14) دنولت پاسخ دهند.
رویا امینی باسمنج تورج هاشمی نصرت آباد
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی نقش سیستم های مغزی-رفتاری bis/bas، حساسیت اضطرابی و سوگیری تعبیر در نشانه های اختلال اضطراب فراگیر با توجه به نقش میانجی اجتناب تجربی انجام شده است. روش: دانشجویان پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر (gadq-iv)، پرسشنامه ی سیستم- های فعال سازی و بازداری رفتاری (کارور و وایت)، پرسشنامه ی حساسیت اضطرابی(asir)، نسخه ی تجدیدنظر شده ی پرسشنامه ی تعبیر (امیر و همکاران) و پرسشنامه ی پذیرش و عمل (aaq-ii) را تکمیل کردند. یافته ها: تحلیل ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار آماری لیزرل نشان دادند که اجتناب تجربی قادر است در قالب روابط علی- ساختاری، پیوند بین سیستم بازداری رفتاری، حساسیت اضطرابی و سوگیری تعبیر را در نشانه های اضطراب فراگیر به طور معنی داری میانجی گری کند. بعلاوه، بین سیستم بازداری رفتاری، حساسیت اضطرابی، سوگیری تعبیر و اجتناب تجربی با نشانه های اضطراب فراگیر رابطه ی مستقیم و بین سیستم فعال سازی رفتاری با نشانه های اضطراب فراگیر رابطه ی معکوس وجود دارد.
نسیبه حیاتی مجید محمود علیلو
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی ناگویی هیجانی و دشواری در تنظیم هیجان براساس سبک های دلبستگی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت وابسته بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه تبریز بود. تعداد 630 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار های استفاده شده در پژوهش عبارتند از: پرسشنامه اختلال شخصیت وابسته (dpi-r)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (tas-20)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (ders) و مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال (aai). برای انتخاب افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت وابسته، یک انحراف معیار بالاتر از میانگین نمره کلی مقیاس dpi-r در نظر گرفته شد و براساس آن تعداد 120 نفر غربالگری شدند. تحلیل داده های پرسشنامه نیز با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت.
زهرا یوسفی کله خانه تورج هاشمی نصرت آباد
هدف اصلی از پژوهش حاضر ، تعیین نقش سیستم های مغزی – رفتاری و تجربیات استری زا در نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی با توجه به نقش میانجی عملکرد اجتماعی بود . در این پژوهش توصیفی – همبستگی 300 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز ( دختر و پسر ) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . دانشجویان پرسشنامه هراس اجتماعی کانور ( spin ) ، مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت ، پرسشنامه سلامت عمومی ( ghq ) و پرسشنامه عوامل استرس زای بورتنر را تکمیل کردند .تحلیل ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار آماری لیزرل نشان دادند که عملکرد اجتماعی در قالب روابط ساختاری قادر است رابطه بین سیستم های مغزی – رفتاری و تجربیات استرس زا بر نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی را میانجیگری کند . بعلاوه ، نتایج نشان داد که سیستم فعال سازی رفتاری و عملکرد اجتماعی بر نشانه های اضطراب اجتماعی اثر منفی ، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ / گریز/ توقف و تجارب استرس زا بر نشانه های اضطراب اجتماعی ، اثر مثبت دارد . مبتنی بر یافته دیگر پژوهش عملکرد اجتماعی قادر است روابط بین سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ / گریز / توقف و نشانه های اضطراب اجتماعی و تجارب استرس زا بر نشانه های اضطراب اجتماعی را میانجیگری کند . نتایج حاکی از آن است که اضطراب اجتماعی با حساسیت بالای bis و fffs و حساسیت پایین bas مرتبط است این عوامل باعث می شود افراد موقعیت های اجتماعی را بصورت تهدید آمیز ادراک کنند و به پایش درونی نشانه های تهدید( یادآوری تجارب استرس زا ) بپردازند این عوامل موجب اجتناب شده و باعث ایجاد ارتباطات کمتر با دیگران می شود در نهایت رفتار های اجتماعی آشفته به بازخوردهای عملکردی منفی از طرف دیگران منجر شده و باعث اختلال اضطراب اجتماعی می شود .
بیانه عبدالله زاده منصور بیرامی
چکیده ندارد.
احمد اسمعلی کورانه تقی گروسی فرشی
چکیده ندارد.
علی اقبالی تورج هاشمی
چکیده ندارد.
معصومه عباسی عباس رحمتی
چکیده ندارد.
نازیلا حنایی مجید محمود علیلو
هدف این پژوهش بررسی ذهنیت های طرحواره ای، سبک های دلبستگی و تجربه کودک آزاری در افراد با اختلال شخصیت مرزی و مقایسه آن با افراد بهنجار بود. روش:نمونه این پژوهش شامل 60 نفر(30 بیمار مرزی و 30 نفر گروه بهنجار) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.گروه سالم از نظر ویژگیهای جمعیت شناختی(سن و جنس) با گروه بیماران مرزی همتا سازی شد و از آنها خواسته شد تا پرسشنامه های ذهنیت طرحواره ای یانگ، سبک های دلبستگی هازن و شور و کودک آزاری( casrs) را تکمیل نمایند.داده های آماری از طریق روش آماری manova و تحلیل مسیر، تحلیل شد. یافته ها:نتایج پژوهش نشان داد که گروههای پژوهش در سبک دلبستگی دوسوگرا و زیر مقیلس های عاطفی، غفلت و جنسی مقیاس کودک آزاری با هم تفاوت معناداری نشان دادند.همچنین ذهنیت های طرحواره ای توسط سبک های دلبستگی و مقیاس های کودک آزاری پیش بینی شدند که سبک اجتنابی و آزارهای عاطفی و جنسی سهم بیشتری در این پیش بینی ایفا کردند. نتیجه گیری:شکل گیری دلبستگی ناایمن(دوسوگرا) و همچنین آزارهای عاطفی و جنسی در دوران کودکی، آسیب پذیری برای مبتلا شدن به اختلال شخصیت مرزی ایجاد می کند.