نام پژوهشگر: امیر رشیدلمیر
محمد قاسمی عباس قنبری نیاکی
پروتئین وابسته به آگوتی (agrp) یک پپتید اشتهاآور موثر بر تعادل و تنظیم انرژی است که به طور عمده از هسته های کمانی هیپوتالاموس ترشح می شود، اما گزارشات از بیان آن در بافت های غیر هیپوتالاموسی اشاره دارد. از اینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مقادیر مختلف قند خوراکی بر سطح agrp و گلیکوژن لنفوسیت خون محیطی پس از یک جلسه فعالیت دایره ای مبتنی بر فنون کشتی (wbtce) در کشتی گیران آزادکار جوان بود. 24 کشتی گیر با میانگین وزن 9/12±45/75 کیلوگرم، سن9/0±29/22 سال و شاخص توده بدنی 60/2±23/26 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به3 گروه شامل کنترل (آب) و تجربی (1گرم قند و 2 گرم قند) تقسیم شدند. نمونه گیری خون به مقدار cc10 در طی 3 مرحله قبل ، بلافاصله بعد ، و پس از 90 دقیقه از فعالیت از آزمودنی ها گرفته شد. از آزمودنی ها خواسته شد تا یک فعالیت مقاومتی دایره ای مبتنی بر فنون کشتی (wbtce) ( 6 ایستگاه،20 ثانیه فعالیت در هر ایستگاه بدون وقفه،3 دور در هر ست و 2 ست) را کامل کنند. بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی دایره ای، گروه های تجربی محلول حاوی 1گرم و 2 گرم قند به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و گروه کنترل با حجم برابر آب دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس در اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی lsd در سطح معنی داری 05/0 p<بررسی شد. سطوح agrp و gh بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی دایره ای در هر 3 گروه افزایش معنی داری را نشان داد، در حالی که سطوح agrp و gh 90 دقیقه پس از فعالیت در گروه های تجربی به طور معنی داری کاهش یافت. مقادیر گلیکوژن لنفوسیت بلافاصله بعد از فعالیت کاهش و 90 دقیقه بعد از فعالیت فقط در گروه های قندی افزایش نشان داد. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که قند خوراکی غلظت agrp افزایش یافته ناشی از wbtce در لنفوسیت را کاهش داد. داده ها همچنین نشان می دهد که پروتکل wbtce قادر است مقادیر شاخص های انرژی (گلیکوژن) را در لنفوسیت تغیر دهد. کاهش agrp لنفوسیت ممکن است به افزایش گلیکوژن لنفوسیت مربوط باشد و همچنین احتمال دارد بهبود وضعیت انرژی سلولی ناشی از مصرف گلوکز را روشن کند. با توجه به این نتایج، احتمال دارد نقش لنفوسیت به عنوان یک منبع محیطی کوچکی از ترشح agrp به داخل گردش خون توصیف شود. واژه های کلیدی: قند خوراکی، agrp، لنفوسیت خون محیطی، فعالیت دایره ای
مهناز سبوسی عباس قنبری نیاکی
هدف: بررسی اثر تمرینات هوازی و بی هوازی بر برخی متغیرهای منتخب هماتولوژی، نیمرخ چربی و لیپوپروتئین پلاسما در زنان دانشگاهی است. لذا 30 نفر از دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور با محدوده سنی 26-20 سال به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی 15 نفره تقسیم شدند، از آزمودنی ها مشخصات فردی شامل سن، وزن، قد و bmi گرفته شد. آزمودنی ها در فاصله بین 2 سیکل قاعدگی خود بودند و در طول جلسات تمرین فعالیت بدنی دیگری نداشتند. گروه بی هوازی rast در هر 16 جلسه تمرین، آزمون بی هوازی rast را (طول 36 متر 6 بار با سرعت دویدن) را انجام می دادند در حالی که گروه هوازی کوپر در همین زمان به انجام آزمون کوپر (3200 متر را در زمان 12 دقیقه دویدن) می پرداختند و مدت زمان هر جلسه تمرین 30 دقیقه بود. از کل آزمودنی ها 3 بار آزمایش خون (24 ساعت قبل از شروع تمرینات، 24 و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین) در حالت ناشتا به عمل آمد. نتایج آماری با استفاده از نرم افزار spss و روش استنباطی تحلیل واریانس در اندازه های تکراری ارزیابی و با سطح معنی داری (05/0=p) مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد: - اختلاف میانگین معناداری بین دو گروه در هیچ کدام از متغیرهای مورد نظر تحقیق مشاهده نشد. - در هر دو گروه افزایش معنی داری در سطوح hdl,mcv و کاهش معنی دار در mch, mchc تنها در پاسخ به تمرین مشاهده شد. کاهش معنی داری در سطوح ldl,hct,hgb,rbc در گروه هوازی کوپر بعد از تمرین مشاهده شد. - در گروه بی هوازی rast افزایش پایداری در mch بعد از تمرین نسبت به قبل آن مشاهده شد. نتیجه گیری: از نتایج عمده این تحقیق سازگاری ایجاد شده در سطوح mch در گروه بی هوازی rast بود و اینکه هر دو آزمون با شرایط تحقیقی ما به طور موثر قادر به تغییرات در سطوح لیپوپروتئین و برخی متغیرهای منتخب هماتولوژی شده است بنابراین نوع تمرینات هوازی و بی هوازی در جهت تغییرات چربی و اهمیت هموگلوبین در انتقال اکسیژن باید مد نظر قرار گیرد.
هادی باغبان سید علی اکبر هاشمی جواهری
مهم ترین عملکرد کراتین حمایت از بازسازی atp و افزایش مقادیر فسفوکراتین عضله است. استفاده از مکمل کراتین بعد از المپیک 1992 بارسلونا عمومیت پیدا کرد. بطوری که مصرف آن در بین ورزشکاران در دو دهه اخیر جهت بهبود عملکرد و افزایش توده عضلانی شیوع زیادی پیدا کرده است. لذا با توجه به کمبود تحقیقات در رابطه با شیوه صحیح مصرف آن تحقیق حاضر قصد دارد تا تأثیر مصرف مکمل کراتین همراه با بارگیری و بدون بارگیری را بر قدرت و برخی از شاخص های آنتروپومتریک همراه با تمرینات قدرتی در طی 6 هفته بر ورزشکاران بدنساز مرد مشخص سازد. بدین منظور 27 نفر از بدنسازان مرد با میانگین سنی 22.26 سال ، قد 178.41 سانتی متر ، وزن 50 . 80 کیلو گرم به صورت تصادفی در یک طرح دوسوکور به دو گروه تجربی و یک گروه دارو نما گروه تقسیم شدند. گروه تجربی یک به عنوان گروه بارگیری (9 = n ) ، گروه تجربی دو به عنوان گروه بدون بارگیری (9 = n ) و گروه دارو نما (9 = n ) تقسیم شدند. از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون شامل قدرت عضلانی سینه ، جلوبازو و پا توسط 1rm با وزنه های آزاد و ترکیب بدنی (توده بدون چربی ، درصد چربی بدن) و اندازه قسمت های مختلف بدن گرفته شد. پروتکل تمرین برای هر 3 گروه یکسان بود که به مدت 6 هفته و هر هفته3 جلسه برنامه تمرین مقاومتی را انجام داده اند. گروه بارگیری روزانه 20 گرم کراتین را در 4 وعده 5 گرمی به مدت 6 روز و در ادامه روزی 10 گرم کراتین تا اتمام برنامه (دوره نگهداری) مصرف نمود و گروه بدون بارگیری روزانه 10 گرم کراتین و گروه دارونما همانند برنامه گروه دو عمل کرد، ولی بجای کراتین از نشاسته استفاده شد. برای مقایسه بین گروه ها از آزمون آماری anova و تست تعقیبی توکی در نرم افزار spss نسخه 16 استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بارگیری مکمل کراتین بطور معنی داری می تواند باعث افزایش قدرت عضلانی در حرکات پرس سینه، جلو بازو و لیفت شود. بنابراین بطور کلی می توان نتیجه گیری کرد که شیوه مصرف مکمل کراتین همراه با بارگیری منجر به افزایش قدرت و بهبود توده عضلات بدون چربی نسبت به شیوه مصرف بدون بارگیری و یا دارو نما شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر به تأثیر مثبت مصرف مکمل کراتین بر تغییرات قدرت عضلانی ، وزن وحجم ، و ترکیب بدنی آزمودنی ها (که در منابع دیگر هم به آن اشاره شده است) به مربیان ، ورزشکاران و مسئولان تغذیه تیم های ورزشی پیشنهاد می شود این ماده را به رژیم غذایی اضافه نمایند و جهت تأثیر گذاری بیشتر ، طریقه مصرف آن به شیوه بارگیری باشد ، با این وجود هنوز هم سوالات زیادی در خصوص تأثیرات کراتین وجود دارد که جواب به آن ها می تواند کمک زیادی برای ورزشکاران سایر رشته ها باشد. از این رو امید است که محققین در تحقیقات آتی خود به این سولات پاسخ دهند.
محمود دلفان امیر رشیدلمیر
مقدمه: پروتئین وابسته به آگوتی (agrp) نروپپتیدی اشتها آور است که از هسته های کمانی هیپوتالاموس ترشح می شود و در کنترل وزن نقش مهمی ایفا می کند. هدف ازانجام پژوهش حاضر تعیین تاثیر دو نوع برنامه، 1. کاهش وزن طبق برنامه دوازده روزه پیشنهاد شده توسط محققین(2009) ، 2. کاهش وزن سنتی( به همراه سونا) بر مقادیر agrp پلاسمای کشتی گیران تمرین کرده بود. روش شناسی: 30 کشتی گیر تمرین کرده ) سن 33/3 ± 33/24، شاخص توده بدنی 38/2 ± 90/24 و درصد چربی بدن 01/3 ± 92/12 (، بطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه تجربی یک، برنامه رژیم غذایی دوازده روزه پیشنهادی (2009) به همراه سه جلسه تمرین کشتی در هفته و گروه تجربی دو، برنامه رژیم غذایی سنتی و سونا را تجربه کردند و گروه کنترل بدون رژیم غذایی بودند. از آزمودنی ها در 2 نوبت، قبل و پس از اجرای برنامه خونگیری به عمل آمد. درصد چربی بدن آزمودنی ها به روش سه نقطه ایی اندازه گیری شد. نتایج تحقیق: دو گروه تجربی کاهش معنی دار در وزن خود داشتند(001/0p<)، کاهش معنی دار درصد چربی بدن ، فقط در گروه تجربی یک، مشاهده شد(05/0p<)، مقادیر پلاسمایی agrp در گروه تجربی دو، نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (01/0p<). بحث و نتیجه گیری: برنامه کاهش وزن دوازده روزه پیشنهاد شده بهتر از برنامه کاهش وزن سنتی است. چرا که این برنامه علاوه بر اینکه تغییر معنی دار در سطوح پلاسمای agrp آزمودنی ها بوجود نیاورد بلکه باعث کاهش معنی دار درصد چربی بدن آنان شد، در صورتیکه برنامه کاهش وزن سنتی باعث افزایش سطوح پلاسمای agrp آزمودنی ها شد بدون اینکه کاهش معنی دار در درصد چربی آنان داشته باشد.
سمانه صادقی نیا ناهید بیژه
هدف از انجام این پژوهش، تأثیر 8 هفته تمرین هیپوکسی بر ترکیب بدن،آستانه بی هوازی ، توان هوازی وفاکتورهای خونی ناجیان غریق دختر می باشد.به همین منظور 21 نفر از ناجیان غریق داوطلب 25 تا 30 ساله انتخاب ، و به دو گروه کنترل وتجربی تقسیم شدند. گروه تجربی15 نفر با میانگین قد164.67، میانگین وزن 61.43 ،ومیانگین سن 26.9 که به مدت 8 هفته،هفته ای 3 جلسه وهر جلسه45 تا 90 دقیقه با 65 تا 85 %ضربان قلب ذخیره به تمرین پرداختند. تعداد 6 نفر آنها با میانگین قد165.33 ، میانگین وزن 67.85 ، ومیانگین سن 27.5 به عنوان گروه کنترل در مدت مشابه بی تمرین بودند. آزمودنی ها از نظر قد، سن و وزن وشاخص توده بدن مورد همسان سازی قرار گرفتند . در این پژوهش ترکیب بدن با استفاده از سیستم in body ،آستانه بی هوازی وحداکثر اکسیژن مصرفی از طریق تستهای ترید میل ،cbc خون وبررسی آنزیمهای خون از طریق نمونه گیری خون قبل وبعد از تمرین ارزیابی شد.از آزمونهای t-test وابسته ومستقل برای تحلیل داده های نرمال واز آزمون ویلکاکسون و یوی من ویتنی برای تحلیل داده های غیر نرمال استفاده شد.یافته ها ، کاهش معناداری در فاکتورهای ترکیب بدن افزایش معنی دار در توان هوازی وبی هوازی ،همچنین افزایش معنی دار در فاکتورهای cbcخون نشان می دهد ولی دربررسی آنزیمهای بی هوازی وآمینوترانسفرازهای کبدی تغییر معناداری دیده نشد . (p<0.05)
آرش سعادت نیا امیر رشیدلمیر
بیماری عروق کرونر قلب یکی از علل اصلی مرگ و میر در جوامع امروز است. این بیماری با مقادیر لیپوپروتئین کم چگال و کمبود مقادیر لیپوپروتئین پرچگال در ارتباط است. انتقال دهنده abca1 یکی از اعضای خانواده انتقال دهنده های abc است که نقش کلیدی در متابولیسم hdl ایفا می کند. عمل abca1 خارج نمودن کلسترول و فسفولیپید از سلول به apo a-i است و افزایش فعالیت abca1 احتمالا باعث جلوگیری از بروز تصلب شرایین می شود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر 6 هفته تمرینات کشتی و تمرینات آمادگی جسمانی دایره ای بر بیان ژن abca1 لنفوسیت کشتی گیران تمرین کرده می باشد. روش تحقیق: 16 کشتی گیر تمرین کرده به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی(8 نفر) و کنترل(8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته تمرینات کشتی به همراه تمرینات دایره ای آمادگی جسمانی را انجام دادند(4 جلسه در هفته و هر جلسه شامل صبح و بعد از ظهر) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی متغیرهای بیوشیمیایی و همچنین اندازه گیری بیان ژن abca1 در لنفوسیت نمونه گیری خونی 48 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالی که همه آزمودنی ها ناشتا بودند به عمل آمد. برای اندازه گیری بیان ژن abca1 از روش pcr نیمه کمی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تی-استودنت در نرم افزار spss ورژن 16 استفاده شد. نتایج: نتایج پیش آزمون نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه در بیان ژن abca1 وجود ندارد ولی پس از اجرای پروتکل تمرینی افزایش معنی داری در بیان ژن abca1 در گروه تجربی و در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد(p?0.001). همچنین افزایش و کاهش معنی داری به ترتیب در مقادیر hdl و ldl پلاسما در گروه تجربی مشاهده شد (p?0.001) . بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که ترکیب تمرینات کشتی و تمرینات دایره ای آمادگی جسمانی باعث افزایش بیان ژن abca1 لنفوسیت شد که این امر با افزایش مقادیر hdl و کاهش مقادیر ldl پلاسما همراه بود. به نظر می-رسد پروتکل تمرینی حاضر به عنوان یک پروتکل بی هوازی می تواند به عنوان محرکی برای انتقال معکوس کلسترول، بهبود عملکرد قلبی عروقی و جلوگیری از بروز بیماری های قلبی عروقی شناخته شود.
زهرا میرزنده دل امیر رشیدلمیر
زمینه و هدف: گرلین یک پپتید ترشح شده از معده است و چنین پیشنهاد شده است که نقش مهمی در ترشح هورمون رشد، تعادل انرژی، چاقی، رفتار دریافت غذا و برخی عملکردهای قلبی عروقی ایفا می کند. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر غلظت گرلین پلاسما در زنان جوان غیر ورزشکاراست. روش تحقیق: 20 زن جوان غیر ورزشکار با میانگین سنی (2/2± 22) سال و bmi (07/1±21) به صورت داوطلبانه انتخاب وبه طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی برای مدت هشت هفته ، سه روز در هفته، هر جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 80-70 درصدضربان قلب بیشینه به تمرین پرداختند و گروه کنترل بدون تمرین باقی ماندند. برای اندازه گیری گرلین پلاسما از روش الایزا استفاده شد، برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار spss نسخه 16 و روش آماری t مستقل استفاده گردید(05/0( p?. یافته های تحقیق: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی موجب افزایش معنی دار در گرلین و کاهش معنی دار در وزن، درصد چربی و bmi شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد هشت هفته برنامه تمرین ایروبیک می تواند برترشح گرلین پلاسما و ترکیب بدن زنان جوان سودمند باشد.
مهدیه ابراهیم نیا امیر رشیدلمیر
گرلین یک پپتید 28 اسیدآمینه ای است که به طور عمده توسط سلول های فوندوس معده ترشح و به درون جریان خون ریخته می شود. گرلین پس از ترشح از راه گردش خون بر مرکز سیری و گرسنگی در هیپوتالاموس اثر گذاشته، دریافت غذا و اکتساب وزن را تحریک می کند. در واقع سطح پلاسمایی گرلین در شرایط انرژی مثبت، کاهش و در شرایط تعادل انرژی منفی، افزایش می یابد. زانگ و همکاران در سال 2005، پپتید 23 اسید آمینه ای دیگری به نام ابستاتین را شناسایی کردند. این پپتید از ژن سازنده گرلین مشتق شده که بعد از ترجمه، دستخوش تغییراتی شده است. تزریق وریدی یا درون بطن مغزی ابستاتین در جوندگان، از راه کاهش دریافت غذا و تخلیه ی معده سبب تعادل منفی انرژی می گردد. بنابراین برخی پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که گرلین و ابستاتین اثرات متضادی بر تنظیم وزن دارند و ممکن است کاهش عملکرد ابستاتین در پاتوفیزیولوژی چاقی درگیر باشد.هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای و تمرین هوازی بر بیان ژن ابستاتین لنفوسیت زنان جوان تمرین کرده می باشد. روش تحقیق: 24 نفر از بین بانوان ورزشکار خراسانی انتخاب و بطور تصادفی به سه گروه 8 نفری کنترل، هوازی(ae) و مقاومتی(re) تقسیم شدند. قبل و بعد از جلسه تمرینی از تمامی آزمودنی های سه گروه خون گیری به عمل آمد. جدا سازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ و تخلیص m-rna به وسیله pcr نیمه کمی انجام شد. اطلاعات بوسیله آزمون آماری آنووای یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج: علی رغم افزایش اندک بیان ژن ابستاتین در گروه های تجربی، در هیچ یک از گروه ها افزایش معناداری در بیان ژن ابستاتین لنفوسیت مشاهده نگردید. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که هیچ یک از پروتکل های تمرین هوازی و مقاومتی دایره ای سبب افزایش معنی دار در بیان ژن ابستاتین لنفوسیت نگردید. به نظر می رسد این احتمال وجود دارد که کوتاه بودن مدت برنامه ی تمرینات حاد و شدت آنها ممکن است دلیل عدم افزایش معنادار در بیان ژن ابستاتین لنفوسیت در این پژوهش باشد.
ناهید نظری سید علی اکبر هاشمی جواهری
هدف: از روش های معمول برای بهبود کیفیت زندگی، بخصوص در بیماری های مزمن همچون بیماریهای قلبی، بازتوانی است. علی رغم توسعه ی این بیماری در جامعه ، آگاهی و نگرش در خصوص تأثیر این نوع از تمرینات بر روند بهبود بیماری و آمادگی بدنی بیمار اندک است ،لذا این تحقیق در نظر دارد تا اثرات پروتکل بازتوانی جسمانی بر فاکتورهای وابسته به سلامت بیماران cabg را، مورد ارزیابی قراردهد. روش بررسی: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی قبل و بعد تمرین بازتوانی جسمانی انجام شد، برنامه بازتوانی به مدت یک ماه، 3 روز در هفته، هرجلسه به مدت 1 ساعت، برروی 30 بیمار مرد با دامنه سنی 45-60 سال، در دو گروه کنترل(15 n= ) و تجربی(15 n=)، بعد از عمل جراحی cabg در بیمارستان تخصصی قلب جوادالائمه مشهد انجام شد. فشارخون سیستولی زمان استراحت، مسافت 6 دقیقه راه رفتن، قدرت اندام فوقانی و اندام تحتانی و انعطاف پذیری اندام تحتانی، قبل و بعد از انجام بازتوانی درگروه آزمودنی و بعد از بی تمرینی در گروه کنترل مورد بررسی قرارگرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss 16 و آزمون های آماری تی وابسته برای ارزیابی تغییرات درون گروهی و تی مستقل برای ارزیابی تغییرات بین گروهی، در سطح معناداری 05/0 ?p مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها:مسافت 6 دقیقه راه رفتن (00/0=p )، قدرت پاها (00/0=p)، قدرت عضلات دست راست (00/0=p)، قدرت عضلات دست چپ (03/0=p) پس از یک ماه بازتوانی افزایش معناداری داشت ولی در شاخصهای فشارخون سیستولی زمان استراحت (47/0=p ) و انعطاف پذیری اندام تحتانی (06/0=p) تفاوت معناداری میان دو گروه تجربی و کنترل مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که بازتوانی جسمانی پس از جراحی بیماران عروق کرونر، افزایش معناداری در مسافت 6 دقیقه راه رفتن ایجاد می کند که این مورد نشان دهنده تأثیر بازتوانی بر افزایش استقامت هوازی و بهبود عملکرد قلبی تنفسی بیماران پس از cabg است. همچنین قدرت عضلات دست و عضلات اندام تحتانی بعد از cabg معنادار بود.قدرت عضلانی بیشتر با توانایی انجام فعالیت های روزمره مرتبط است و همچنین سبب بهبود کیفیت زندگی بیمار می شود.
فریده رضایی نامجو محمد رضا هاشمی
زبان آموزان مختلف نیازهای زبانی متفاوتی دارند که "انگلیسی با اهداف ویژه" در پی رفع آنهاست. دروس زبان عمومی و تخصصی مدتهاست که در دانشگاه های ایران برای دانشجویان رشته های مختلف ارائه می شود. نتایج پژوهش های انجام شده (قنسولی و پیشقدم، 2007) بیانگر ناکارآمدی این واحدهای درسی است. با توجه به اهمیت کتب درسی در نظام آموزشی، یک کتاب درسی مناسب و کارآمد به دانشجویان در کسب و پرورش مهارت های مورد نیاز کمک خواهد کرد. هدف از این پژوهش طراحی و تدوین سه متن زبان تخصصی برای دانشجویان رشته تربیت بدنی است به نحوی که تا حد امکان مطابق با نیازهای زبانی دانشجویان مربوطه باشد. بدین منظور ابتدا یک نیاز سنجی با هدف آگاهی از نیازهای زبانی این دانشجویان انجام شد که 112 دانشجو و 4 نفر از اساتید دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد در آن شرکت کردند. نتایج این نیازسنجی حاکی از عدم رضایتمندی اساتید و دانشجویان از کتاب های رایج زبان تخصصی بود. این نیازسنجی همچنین نشان داد که هم اساتید و هم دانشجویان معتقدند "درک مطلب" مهم ترین مهارت زبانی مورد نیاز دانشجویان است. بر اساس نتایج به دست آمده سعی بر آن شد تا متونی برای زبان تخصصی دانشجویان تربیت بدنی تدوین گردد که اولاً تا حد امکان پاسخگوی نیاز های این دانشجویان باشد و ثانیاً نقاط ضعف کتاب های کنونی را نداشته باشد. پس از تدوین متون مورد نظر، نظرات و اصلاحات دو متخصص در زمینه ی انگلیسی با اهداف ویژه بر روی این متون اعمال گشت و متون اصلاح شده به سه گروه چهار نفره از دانشجویان تدریس شد. در پایان بر اساس پرسشنامه ی استفاده شده در نیاز سنجی، از این دانشجویان مصاحبه ای انجام و از آن ها خواسته شد متن تدریس شده را ارزیابی کنند. نتایج نشان داد که متون طراحی شده مورد علاقه ی شرکت کنندگان و متناسب با نیازها و انتظارات آنها بود.
سمیه شریفان امیر رشیدلمیر
مقدمه: agrp یا پروتئین وابسته به آگوتی یک نروپپتاید اشتها آور است که موثر در رفتار دریافت غذا، انتخاب غذا، تنظیم وزن، هموستاز انرژی و چاقی می باشد و سطح آن هنگام روزه داری، هیپوگلیسیمی(کم قندی) و چاقی بالا می رود. هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای و تمرین هوازی بر بیان ژن agrp لنفوسیت زنان جوان تمرین کرده می باشد. روش تحقیق: 24 زن تمرین کرده به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل (8 نفر)، هوازی (8 نفر) و مقاومتی دایره ای (8 نفر) تقسیم شدند. گروه هوازی مسافت 1.5 مایل را با سرعت ثابت (شدت max hr80-75%) دویدند و گروه مقاومتی دایره ای، تمرینات را با شدت max hr80-75% انجام دادند و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور اندازه گیری بیان ژن agrp در لنفوسیت نمونه گیری خونی قبل از پروتکل تمرینی و همچنین بلافاصله پس از جلسه تمرین در حالی که همه آزمودنی ها ناشتا بودند به عمل آمد. برای اندازه گیری بیان ژن ابستاتین از روش نیمه کمی pcr استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس یک سویه در نرم افزار spss ورژن 16 استفاده شد. نتایج: تمرین هوازی و مقاومتی دایره ای سبب افزایش معنی دار در بیان ژن agrp لنفوسیت زنان ورزشکار گردید. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق افزایش بیان ژن agrp را میتوان به تعادل منفی ایجاد شده در اثر تمرین نسبت داد؛ از طرفی ناشتایی شبانه نیز از عوامل تحریک ترشح agrp از هسته های کمانی هیپوتالاموس می باشد. هر دو عامل ناشتایی و فعالیت بدنی تعادل انرژی را در بدن بر هم می زنند که بدن به منظور جبران منابع از دست رفته ترشح پپتایدهای اشتها آوری مثل agrp را افزایش میدهد.
نسیم ایزد پناه امیر رشیدلمیر
مقدمه: نقش سیستم ایمنی در ورزش و پدیده التهاب ناشی از فعالیت بدنی از مواردی است که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. il-6 از عوامل محلول سیستم ایمنی است که در نتیجه تمرین از عضله رها سازی شده و باعث پاسخ های التهابی می شود. پژوهش ها نشان داده است که il-6 بیش از دیگر سایتوکاین ها در اثر فعالیت ورزشی افزایش می یابد ولی اثرات بیولوژیک آن بعضاً یکسان نیست. در بعضی موارد نقش پیش التهابی و در مواردی نقش ضد التهابی داشته است و این دامنه تغییرات با توجه به نوع، حجم و شدت تمرین متفاوت بوده است. همچنین بافت اصلی ترشح کننده il-6 و مسئول اصلی مقادیر سیستمیک il-6 حین تمرین به وضوح مشخص نشده است. ترشح il-6 ازمایوسیت های عضله و سلول های چربی به یک تئوری تبدیل شده اما محققان در پژوهش حاضر به دنبال بررسی توانایی بالقوه سلول های تک هسته ای در ترشح il-6 حین تمرین و سازگاری احتمالی این سلول ها در نتیجه اجرای یک پروتکل بلند مدت و هم چنین تغییرات در صد چربی در نتیجه این پروتکل هستند. روش تحقیق:24 زن جوان تمرین کرده در بازه سنی 18 تا 30 سال بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه هوازی(12 نفر) و کنترل(12 نفر) تقسیم شدند. گروه هوازی به مدت هشت هفته تمرینات هوازی بر پایه دویدن را طی 4 جلسه 45 دقیقه ای در هفته با 60-80 درصد vo2max انجام دادند و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور اندازه گیری بیان m-rnaی il-6 در سلول های تک هسته ای، نمونه گیری خونی 48 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی به عمل آمد، در حالی که هیچ کدام از آزمودنی ها در دوره قاعدگی یا 3 روز قبل و یا بعد از آن نبودند ، همه آنها ناشتا بودند و غذای تمام آزمودنی ها شب قبل از نمونه گیری یکسان سازی شده بود. برای اندازه گیری بیان m-rnaی il-6 از روش pcr نیمه کمی و برای سنجش درصد چربی از کالیپر و روش سه نقطه ای جکسون و پولاک استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تی-استودنت در نرم افزار spss ورژن 16 استفاده شد. نتایج: گروه تمرین هوازی در نتیجه هشت هفته تمرین افزایش معنی داری را در بیان m-rna ی il-6 در سلول های تک هسته ای نشان دادند (05/7= , t001/0 p ?). همچنین شواهد حاکی از کاهش معنی دار درصد چربی آزمودنی های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بود(76/3= , t001/0p ?). بحث و نتیجه گیری : یافته پژوهش حاضر افزایش یافتن بیان m-rnaی il-6 سلول های تک هسته ای در گردش در نتیجه هشت هفته تمرینات هوازی بود. تناقض در نتایج تحقیقات گذشته با یافته های پژوهش حاضر احتمالاً به تفاوت روش های اندازه گیری باز می گردد. در مطالعه حاضر برای اندازه گیری میزان بیان m-rna ی il-6 در سلول های تک هسته ای از روش pcr استفاده شد. به نظر بسیاری از محققان روش pcr دقت بیشتری را در اندازه گیری فراهم می کند و این امر به واسطه شمارش کپی نامبر های rna است. مطالعاتی نیز وجود دارند که حمایت کننده ی یافته های پژوهش حاضر می باشند؛ ریند و همکارانش در بررسی اثر هشت روز تمرین ترکیبی قدرتی و استقامتی بر tnf , il-1ra, il-6 و کورتیزول مردان سالم دریافتند که بعد از هفت روز تمرین ترکیبی، میزان بیان m-rna tnf, il-1ra, il-6 به طور معنادار افزایش پیدا کرد از نتایج دیگر پژوهش حاضر کاهش درصد چربی آزمودنی ها در نتیجه هشت هفته تمرین استقامتی بود. این کاهش در کنار افزایش احتمالی il-6 سیستمیک گویای این مطلب است که برخلاف شرایط التهابی چاقی و بیماری در شرایط التهابی تمرین il-6 به موازات مقادیر چربی بدن تغییر پیدا نمی کند. نتایج پژوهش حاضر تاییدی بر این واقعیت بود که سلول های تک هسته ای در کنار سلول عضلانی منبع مهمی برای il-6 سیستمیک در نتیجه تمرین هستند . il-6 یک سایتوکاین پیش التهابی است که افزایش آن در نتیجه تمرین احتمالا باعث لکوسیتوز و نوتروفیلیا می شود که این دو ، عوامل محافظتی سیستم ایمنی در مقابل عفونت ها هستند. این افزایش پاسخ التهابی ، احتمالا بدن ورزشکاران را در مقابل عفونت ها و پاتوژن ها مقاوم می کند. هم چنین افزایش il-6 که در نتیجه سازگاری با تمرینات استقامتی اتفاق افتاد احتمالا می تواند باعث افزایش فراخوان و اکسیداسیون اسیدهای چرب شود که در نتیجه باعث بهبود عملکرد استقامتی به واسطه اتکای بیشتر به چربی به عنوان سوبسترا و همچنین کاهش درصد چربی بدن شود.
سمیرا غلامیان امیر رشیدلمیر
مقدمه: رزیستین، یک هورمون مترشحه از بافت چربی است که نقش مهمی را در تنظیم هموستاز انرژی و متابولیسم ایفا میکند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تمرین هوازی منظم بر بیان ژن رزیستین لنفوسیت زنان جوان تمرین کرده بود. روش تحقیق: 20 زن جوان بسکتبالیست (عضو لیگ استان) شهر مشهد که سابقه تمرینی 4 سال تمرین مداوم داشتند بطور تصادفی انتخاب و به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته و چهارجلسه در هفته با شدت80-70 درصد ضربان قلب بیشینه تمرینات هوازی را اجرا کردند . از تمامی آزمودنیها در 48 ساعت قبل از انجام پروتکل تمرینی و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از ناشتایی 10-12 ساعته خونگیری به عمل آمد. پس از جداسازی لنفوسیتها به روش سانتریفیوژ ، بیان ژن رزیستین در لنفوسیتهای آزمودنیها با استفاده از روش semi-quantitative-rt-pcr انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد شاخص توده بدنی و درصد چربی بعد از هشت هفته تمرین هوازی در گروه تمرین هوازی کاهش معنیدار داشت (05/0>p). همچنین بیان ژن رزیستین لنفوسیت در گروه تمرین هوازی بعد از هشت هفته تمرین افزایش معنی دار داشت (05/0>p). نتیجهگیری: تمرین هوازی منظم علاوه بر کاهش وزن ، شاخص تودهبدنی و درصدچربی میتواند باعث افزایش بیان ژن رزیستین لنفوسیت در زنان جوان تمرین کرده شود.
سمانه درودی امیر رشیدلمیر
مقدمه: بیماری کرونری قلبی یکی از مهمترین علل مرگ و میر در اکثر کشورها می باشد. این بیماری با افزایش میزان لیپوپروتئین کم چگال(ldl-c) پلاسما رابطه مستقیم و با لیپوپروتئین پرچگال(hdl-c) رابطه معکوس دارد. abca1 خارج کننده اصلی کلسترول و فسفولیپید از سلول به آپولیپوپروتئین عاری از لیپید و یا دارای حداقل لیپید است. نتایج مطالعات به روشنی نشان می دهد که عملکرد abca1 نقش کلیدی در فرایند انتقال معکوس کلسترول دارد و نقش موثری در پیشگیری از بیماری های قلب و عروق دارد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر دو نوع تمرین تک جلسه ای(مقاومتی و استقامتی) بر بیان ژن abca1 دختران تمرین کرده، بود. روش تحقیق: 24 نفر از بین دختران ورزشکار انتخاب و بطور تصادفی به سه گروه 8 نفری کنترل، هوازی(ae) و مقاومتی(re) تقسیم شدند. قبل و بعد از جلسه تمرینی از تمامی آزمودنی های سه گروه خون گیری به عمل آمد. جدا سازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ و تخلیص m-rna به وسیله rt-pcr نیمه کمی انجام شد. اطلاعات به وسیله آزمون آماریanova یک طرفه (05/0p?) تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که گروه re و گروه ae هردو در نتیجه تمرین افزایش معنی داری را در بیان m-rna ژن abca1 لنفوسیت تجربه کردند (719/8f= و 001/0p? ) ولی این افزایش در گروه re بیشتر از ae بود(005/0p< در مقابل 010/0p< ). هم چنین افزایش و کاهش معنی داری به ترتیب در مقادیر hdlوldl پلاسما در گروه تجربی مشاهده شد(05/0p? ) نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد یک جلسه تمرین (مقاومتی و یا استقامتی) موجب افزایش بیان ژن abca1 لنفوسیت شد که این امر با افزایش hdl مقادیر پلاسما و کاهش مقادیرldl در گروه های تجربی همراه بود به نظر می رسد پروتکل های تمرینی حاضر به عنوان پروتکل های هوازی و بی هوازی میتواند به عنوان محرکی برای انتقال معکوس کلسترول، بهبود عملکرد قلبی عروقی و جلوگیری از بروز بیماری های قلبی عروقی شناخته شود.
جواد قایمی امیر رشیدلمیر
کاهش وزن در بسیاری از رشته های ورزشی که با گروه های وزنی سروکار دارند از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چرا که وزن می تواند نقش عمده ای در کسب موفقیت ورزشکاران داشته باشد. هدف این پژوهش مقایسه تأثیر دو روش کاهش وزن سریع و تدریجی بر ترکیب بدن، توان هوازی و بی هوازی، اسیدلاکتیک و قند خون کشتی گیران تمرین کرده بود. به این ترتیب 22 کشتی گیر تمرین کرده استان خراسان رضوی با سن 25-20 سال به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کاهش وزن سریع و تدریجی تقسیم شدند. گروه اول به روش سنتی طی 48 ساعت و گروه دوم به روش تدریجی طی 12روز حدود 4 درصد از وزن خود را کاهش دادند. پیش و پس از مداخله کاهش وزن، ترکیب بدن، توان هوازی و بی هوازی، اسیدلاکتیک و قندخون کشتی گیران اندازه گیری شد. نتایج نشان داد کاهش وزن سریع سبب کاهش معنادار توان هوازی و بی هوازی شد؛ ولی ترکیب بدن کاهش معناداری نیافت. درگروه کاهش وزن تدریجی، ترکیب بدن و توان بی هوازی کاهش معناداری داشت؛ ولی توان هوازی کاهش معناداری نیافت. میزان افزایش اسیدلاکتیک پس از انجام تست های ورزشی در گروه سریع بیشتر از گروه تدریجی بود. قندخون در گروه سریع پس از انجام تست های ورزشی به طور معنادار کاهش پیدا کرد، ولی در گروه تدریجی پس از انجام تست های ورزشی تغییر معناداری نداشت. مقایسه این دو روش کاهش وزن نشان داد کاهش وزن تدریجی کمتر سبب اُفت قابلیت های آمادگی جسمانی و عملکردی کشتی گیران می شود.
یاسر کهندلان شهرنوی امیر رشیدلمیر
زمینه و هدف: یافته های علمی آغاز بروز عوامل خطرساز قلبی عروقی را از دوره کودکی به ویژه با ملاحظات تغییرات الگوی شاخص توده بدن (bmi ) و شیوه زندگی خاطرنشان می کنند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد برخی افراد علی رغم برخورداری از کلسترول طبیعی در لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl) و لیپوپروتئین با چگالی پایین(ldl) خون، همچنان مستعد به بیماری های قلبی عروقی هستند. از این رو برای شناسایی بالینی افرادی که در معرض خطر بیماری تصلب شرایین قلبی (chd) هستند، شاخص های حساس بالینی دیگری باید ارزیابی شود. دو مارکر التهابی مهم که باعث آسیب و عفونت بافتی و توسعه آترواسکلروز می گردند، فیبرینوژن و رسیستین هستند. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تاثیر چهار هفته تمرینات دایره ای بر فیبرینوژن و رسیستین پلاسما در کشتی گیران تمرین کرده می باشد. روش تحقیق: 20 کشتی گیر آزادکار جوان خراسانی (با میانگین سنی 7/19 سال و شاخص توده بدنی 5/25 و با 3 تا 5 سال سابقه کشتی) طی فراخوانی، به طور داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت چهار هفته و هر هفته هشت جلسه (چهار روز در نوبت های صبح و عصر) تمرین داشتند که در هر جلسه نصف زمان تمرین، به تمرین کشتی و نصف دیگر زمان جلسه به تمرین دایره ای با فنون کشتی اختصاص داشت. یافته های تحقیق: نتایج نشان داد که در آزمودنی های گروه تجربی میزان درصد چربی بدن (7% کاهش)، وزن(5/3 % کاهش)، bmi(2%کاهش) و فیبرینوژن (8%کاهش) پس از چهار هفته تمرینات دایره ای به طور معناداری کاهش یافت. همچنین میزان رسیستین کاهش داشت ولی این کاهش معنادار نبود. (p<0.05) بحث و نتیجه گیری: تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی منجر به کاهش معنادار فیبرینوژن و کاهش غیر معنادار رسیستین می شود. بنظر می رسد نوع، شدت، مدت تمرین و کاهش بافت چربی آزمودنی های گروه تجربی از عوامل موثر در کاهش فیبرینوژن و رسیستین پلاسما در این مطالعه باشد. کاهش فیبرینوژن و رسیستین را می توان نشانه کاهش فاکتورهای پیش التهابی، نظیر اینترلوکین ها و سایتوکاین ها، کاهش مقاومت انسولین و کاهش پروفایل چربی دانست و با توجه به اینکه موارد مذکور از ریسک فاکتورهای بیماریهای قلبی عروقی می باشند؛ در نتیجه چهار هفته تمرین دایره ای از طریق کاهش در فیبرینوژن و رسیستین موجب کاهش بیماریهای قلبی عروقی و پیامد آن کاهش سکته های قلبی در کشتی گیران تمرین کرده می شود.
شیدا قلیچی امیر رشیدلمیر
زمینه و هدف: گرلین یک پپتید ترشح شده از معده است ونقش مهمی در ترشح هورمون رشد، تعادل انرژی، اشتها، وزن و برخی عملکردهای قلبی عروقی ایفا می کند. هدف از اجرای این پژوهش مقایسه اثر یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای و تمرین هوازی بر بیان ژن گرلین لنفوسیت زنان جوان تمرین کرده است. روش تحقیق: 24 زن جوان ورزشکار با میانگین سنی (4/21) سال و bmi (17/22) به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه هوازی، بی هوازی و کنترل تقسیم شدند. نمونه های خونی قبل و بعد از پروتکل تمرینی بصورت ناشتا جمع آوری شد. پس از جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ، بیان ژن گرلین در لنفوسیت های آزمودنی ها با استفاده از روش semi-quantitative-rt-pcr انجام شد. یافته های تحقیق: نتایج یک جلسه تمرین هوازی و بی هوازی باعث افزایش معناداری در بیان ژن گرلین لنفوسیت های آزمودنی ها نسبت به گروه کنترل می گردد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که علاوه بر ناشتایی آزمودنی ها، تمرینات هوازی و بی هوازی باعث تخلیه منابع انرژی عضلانی بیشتری نسبت به گروه کنترل می شود ودر نتیجه موجب تعادل منفی انرژی و افزایش بیان ژن گرلین در جهت افزایش اشتها و بازسازی منابع از دست رفته می گردد
زهرا طاهرنژادجوزم امیر رشیدلمیر
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر داروی استانوزولول و تمرینات مقاومتی و استقامتی بربرخی بیومارکرهای آسیب اکسیداتیوو پارامتر های بیوشیمیایی در خون موش صحرایی بود.به همین منظور تعداد 42 موش نر ویستار با سن 5 هفته به طور تصادفی به گروههای کنترل (بدون تمرین ودارو)،گروه استقامتی0(تمرین استقامتی بدون تجویز دارو)، گروه استقامتی1 (تمرین استقامتی با تزریق استانوزولول mg/kg bw2 )، گروه استقامتی2(تمرین استقامتی با تزریق استانوزولول mg/kg bw5 ) ، گروه مقاومتی0(تمرین استقامتی بدون تجویز دارو)، گروه مقاومتی1 (تمرین مقاومتی با تزریق استانوزولول mg/kg bw2)وگروه مقاومتی2(تمرین مقاومتی با تزریق استانوزولول mg/kg bw5 )تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل صعود از یک نردبان 1 متری با 26 پله و شیب 85درجه بود. تمرین استقامتی شامل دویدن برروی نوارگردان مخصوص در آزمایشگاه حیوانات دانشکده تربیت بدنی بود. زمان انجام مطالعه تجربی 8 هفته به طول انجامید.بر اساس نتایج مطالعه ی حاضر، میزان گلوتاتیون پراکسیداز(gpx) گلبول قرمز درگروه استقامتی 2 و 1 در مقایسه با گروه کنترل، مقاومتی 0 و استقامتی 0 و همچنین در گروه مقاومتی 2 در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (p<0/05). فعالیت آنزیم alt سرم در گروه مقاومتی 2 و 1 و همچنین ast سرم در گروه مقاومتی 2 در مقایسه با گروه کنترل ،مقاومتی 0واستقامتی0 افزایش معنی دار نشان داد. همچنین alp و ck در گروه مقاومتی 2و1و alpدرگروه استقامتی2و نیز اسیداوریک در گروه مقاومتی 2 در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی دار داشتند. میزان کلسترول درگروه استقامتی 0 درمقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد. استانوزولول و تمرینات ورزشی تاثیر معنی داری بر فعالیت mdaپلاسماوگلبول قرمز، ggt و ldh سرم، sod گلبول قرمز و frap و مقادیر پروتئین تام، آلبومین، تری گلیسیرید، گلوکز، اوره، بیلی روبین و کراتینین نداشتند. نتایج مطالعه ی حاضر نشان می دهد، با وجود تمرین مقاومتی و یا استقامتی، استفاده از استانوزولول می تواندمنجربه ایجاد تغییرات معنی دار در برخی شاخص های وضعیت اکسیداتیو و آسیب بافتی در خون موش صحرایی گردد. کلمات کلیدی: آسیب اکسیداتیو، پارامتر های بیوشیمیایی، استانوزولول، تمرینات مقاومتی و استقامتی، موش صحرایی
مژده نقوی ناهید بیژه
زمینه و هدف: ابستاتین، یک پپتید ضد اشتها است که از ژن پیشساز گرلین ساخته میشود. این پپتید جذب غذا را کاهش داده، از تخلیه معده و فعالیت انقباضی ژژنوم جلوگیری نموده و در کاهش وزن بدن موثر میباشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو ماه تمرین هوازی در آب بر سطح ابستاتین پلاسمای دختران ناجی غریق بود. روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی میباشد. گروه تجربی شامل 10 دختر ناجی غریق با میانگین سنی (29/3±80/25) سال و قد (32/4±164) سانتیمتر و شاخص توده بدن (05/2±87/21)، گروه کنترل شامل هشت دختر ناجی غریق با میانگین سنی (49/1±71/23) سال و قد (28/5±57/163) سانتیمتر و شاخص توده بدن (71/2±37/22) بودند. گروه تجربی به مدت دو ماه با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره به تمرین هوازی در آب پرداختند. اندازهگیری ابستاتین پلاسما به روش الایزا انجام شد. دادهها با نرم افزار spss نسخه 16 با استفاده از روشهای آماری تی وابسته و مستقل (با سطح معنیداری p<0.05) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج کاهش معنیداری را در سطح ابستاتین پلاسما در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. تغییرات درصد چربی در گروه تجربی 9/1 درصد کاهش و در گروه کنترل 5/1 درصد افزایش داشت. میانگین تغییرات وزن در گروه تجربی 26/0 درصد (16/0 کیلوگرم) کاهش و در گروه کنترل 21/1 درصد (73/0 کیلوگرم) افزایش داشت. همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری داشت. نتیجهگیری: دو ماه تمرین هوازی در آب کاهش معنیداری در سطح ابستاتین پلاسما ایجاد کرد. ورزش احتمالا باعث تعادل انرژی منفی در بدن میشود که در پاسخ به آن گرلین ترشح شده و موجب افزایش نسبت سطح گرلین به ابستاتین برای تحریک جذب غذا، بازگرداندن منابع از دست رفته انرژی و برقراری مجدد تعادل انرژی میشود.
محسن محمدی مومن سید علی اکبر هاشمی جواهری
هدف اصلی این تحقیق اثر هشت هفته تمرین تعادلی با استفاده از توپ فیزیوبال روی تعادل ایستا و پویای سالمندان بود. روش مطالعه در این تحقیق از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون، در قالب دو گروه تجربی و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مردان سالمندان سالم پارک ملت مشهدبوده، که به طورمرتب دربرنامه های ورزش همگانی شرکت می کردند. نمونه آماری نیز شامل 26 نفرازسالمندان سالم، با دامنه ی سنی 70-55 سال بود که به صورت غیرتصادفی و هدفمندانتخاب و به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی شامل 16 نفر ازسالمندان شرکت کننده در ورزش صبحگاهی بودندکه پس از ورزش صبحگاهی درتمرینات تعادلی درنظرگرفته شده شرکت کردند و گروه کنترل متشکل از 10 نفراز سالمندان بودند که درپارک ملت حضورداشته وبه فعالیت های معمول و جاری می پرداختند. پروتکل تمرینی دوماه بود که درهرهفته سه جلسه و مدت جلسات تمرین برای هر جلسه 60 دقیقه بود که معمولا شامل؛15 دقیقه گرم کردن،30 دقیقه برنامه تمرینی پروتکل و 5 تا 15 دقیقه سرد کردن بود. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 16 استفاده شده است. برای بررسی تاثیر تمرینات تعادلی با توپ فیزیوبال، از روش آماری توصیفی و استنباطی و همچنین برای تعیین نرمال بودن متغیرهای تحقیق از آزمون k-s استفاده شد. برای اثبات همگِنی و طبیعی بودن واریانس ها از آزمون لون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین تعادلی با استفاده از توپ فیزیوبال موجب بهبود تعادل ایستا در گروه تجربی در حالت چشم بسته می گردد(جابجایی داخلی و خارجی) که این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل معنادار نمی باشد(05/0<p). از طرفی هشت هفته تمرین تعادلی با استفاده از توپ فیزیوبال(در گروه تجربی) و بدون توپ فیزیوبال(در گروه کنترل) باعث بهبود تعادل در هر دو گروه می شود، هر چند که از لحاظ آماری بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد.
سید مهدی احمدی مهرداد فتحی
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر گرلین پلاسما و بیان ژن گرلین لنفوسیت مردان میانسال صورت گرفت. روش اجرای این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی بوده، نمونه آماری آن شامل 30 نفر از مردان میانسال با میانگین سنی 5/7±5/49، میانگین درصد چربی 3/6±7/22 و میانگین شاخص توده بدنی 5/2±3/27 بودند. آزمودنی ها بصورت تصادفی انتخاب و سپس براساس درصد چربی به دو گروه همگن تقسیم شدند. در ابتدا مراحل مختلف کار برای آنها بطور کامل شرح داده شد و سپس پرسشنامه اطلاعات فردی و پزشکی(پیوست شماره 1) و فرم رضایت نامه شرکت در اجرای تحقیق(پیوست شماره 2) را تکمیل نمودند. قبل از شروع برنامه اصلی تحقیق، شاخص های پیکرسنجی و همچنین نمونه خون آزمودنی ها با رعایت اصول اخلاقی جمع آوری گردید. گروه تجربی چهار جلسه در هفته و به مدت 8 هفته تمرینات مربوطه شامل گرم کردن، تمرین اصلی و سرد کردن را انجام دادند. تمرین اصلی شامل دوهای با شدت 60 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه بود که در جلسه اول به مدت 15 دقیقه بوده، به مرور تا پایان هشت هفته به 40 دقیقه افزایش یافت. این درحالی بود که از آزمودنی های گروه تمرین خواسته شد در طول تحقیق از انجام هرگونه فعالیت بدنی مازاد غیر از تمرینات تجویزی اجتناب کنند. پس از اتمام برنامه تمرین، دوباره شاخص های پیکرسنجی و همچنین نمونه خون آزمودنی ها مانند مرحله نخست اندازه گیری گردید. به منظور برآورد بیان ژن و انجام آزمایش تخلیص mrna از روش semi quantitative rt-pcr استفاده شد. گرلین پلاسما نیز با استفاده از کیت human ghrelin(gh) elisa kit ساخت شرکت eastbiopharm چین و تحت لیسانس آمریکا محاسبه گردید. برای توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های مرکزی و پراکندگی، جهت اطمینان از نرمال بودن توزیع داده ها و نیز پیش فرض همگن بودن واریانس گروه ها به ترتیب از آزمون کلوموگروف-اسمیرنوف و لون تست استفاده شد. برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی نیز از اندازه های تکراری استفاده گردید. تمامی مراحل آماری توسط نرم افزار آماری spss نسخه 22 پردازش و تحلیل گردید. ضمنا سطح معنی داری (05/0>p) در نظر گرفته شد.
مهدی قهرمانی مقدم بهمن میرزایی
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فعالیت مقاومتی و مکمل ملاتونین بر شاخص های فشار اکسایشی و آنتی اکسیدانی در مردان سالمند تمرین نکرده و تمرین کرده رقابتی (گروه تمرین کرده، تعداد = 8 نفر، سن 98/1 ± 75/59 سال، قد 08/7 ± 25/172 سانتی متر، وزن 6/14 ± 76 کیلوگرم و گروه تمرین نکرده، تعداد = 7 نفر، سن 9/1 ± 42/61 سال، قد 09/4 ± 14/173 سانتی متر، وزن 15/8 ± 71/79 کیلوگرم) بود که به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها فعالیت مقاومتی را که شامل: پرس سینه، باز کردن زانو، کشیدن میله لت، خم کردن زانو، جلو بازو، ساق پا و پشت بازو بود را با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه (1rm) و 8 تا 12 تکرار انجام دادند. برای اندازه گیری پراکسیداسیون لیپید (8-iso pgf2?)، آسیب dna (8-ohdg)، ملاتونین، بیلی روبین تام و اسید اوریک، نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 24 ساعت پس از فعالیت و همچنین مکمل سازی و فعالیت مقاومتی جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای مقایسه بین گروه های ورزشکار و غیرورزشکار از آزمون t مستقل استفاده شد. پس از فعالیت مقاومتی افزایش معنی داری در پراکسیداسیون لیپید (05/0>p) و آسیب dna (05/0>p) در هر دو گروه مشاهده شد. در 24 ساعت پس از تمرین مقدار شاخص ها کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت و به سطوح اولیه بازگشت. سالمندان غیرورزشکار به طور معنی داری پراکسیداسیون لیپید (05/0>p) و آسیب dna (05/0>p) بیشتری پس از فعالیت مقاومتی داشتند. مقادیر پای? بیلی روبین تام (059/0 = p) و ظرفیت تام آنتی-اکسیدانی (067/0 = p) به طور غیر معنی داری در گروه ورزشکار بالاتر بود. تفاوت معنی داری در میزان اسید اوریک آزمودنی-های دو گروه مشاهده نشد. فعالیت مقاومتی تغییر معنی داری در هیچ یک از شاخص ها ایجاد نکرد. مکمل سازی ملاتونین میزان شاخص آسیب اکسیداتیو dna (8-ohdg) را به طور غیرمعنی داری کاهش داد (86/0 = p). همچنین، میزان شاخص پراکسیداسیون لیپید (8-iso pgf2?) را در گروه ورزشکار به طور غیرمعنی داری کاهش داد (19/0 = p). اما این کاهش در قبل و بعد از فعالیت مقاومتی در گروه غیرورزشکار معنی دار (028/0 = p) بود. در پایان، مکمل ملاتونین باعث کاهش غیرمعنی دار بیلی روبین تام در هر دو گروه [ورزشکار (17/0 = p) و غیرورزشکار (23/0 = p)]، اما افزایش غیرمعنی دار اسید اوریک در دو گروه شد [ورزشکار (58/0 = p) و غیرورزشکار (56/0 = p)]. گروه ورزشکار در 24 ساعت بعد از فعالیت مقاومتی به طور معنی داری (037/0 = p) اسید اوریک بالاتری داشت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، فعالیت منظم و طولانی مدت کشتی منجر به بروز آسیب اکسایشی کمتری می شود و کشتی گیران سالمند فعال پس از فعالیت مقاومتی آسیب اکسایشی کمتری را تجربه می کنند. همچنین، فعالیت منظم و طولانی مدت منجر به بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی سالمندان می شود. نهایتا، مکمل ملاتونین اثرات مطلوبی بر فشار اکسایشی ناشی از فعالیت مقاومتی داشت و منجر به بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی گردید.
محبوبه تاجیک امیر رشیدلمیر
چاقی به عنوان بزرگترین عامل تهدید کننده سلامت در قرن 21 از سوی سازمان جهانی بهداشت معرفی شده و از عوامل مهم در بروز بیماری های مزمن به شمار می رود. بیشتر کالری دریافتی مازاد در بدن بصورت بافت چربی ذخیره شده و این بافت با مولکول های بیولوژیک بسیاری که ترشح می کند، بر متابولیسم بدن تاثیر می گذارد. در میان این ترکیبات، فولیستاتین با نقشی که در تنظیم سنتز بافت چربی ایفا می نماید، می تواند سبب پیشگیری از چاقی شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین هوازی و رژیم های کاهش وزن بر سطح فولیستاتین سرم در زنان بود. 39 زن با میانگین سنی 6/3±43/39سال به طور تصادفی به چهار گروه تجربی: تمرین هوازی -(9 نفر)، رژیم کاهش وزن پلکانی(10 نفر)، تمرین هوازی و رژیم پلکانی(10) و رژیم کاهش وزن کم کالری تقسیم شدند. در طول هشت هفته، گروه تمرین هوازی به سه روز تمرین در هفته ( 45 دقیقه تمرین با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره)، گروه رژیم پلکانی، با کاهش کالری دریافتی از 20 تا 40 درصد(بصورت پلکانی)، گروه تمرین و رژیم پلکانی هم سه روز در هفته تمرین هوازی به همراه رژیم پلکانی وگروه رژیم کم کالری نیز فقط با کاهش 40 درصدی و یکنواخت کالری برنامه را اجرا نمودند. قبل و بعد از برنامه، شاخص های پیکرسنجی، آمادگی هوازی، ترکیب بدنی، و مقادیر سرمی فولیستاتین اندازه گیری شد و داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل آماری شد.در گروه های تمرین هوازی، رژیم پلکانی و تمرین + رژیم پلکانی، سطوح سرمی فولیستاتین به ترتیب به طور معناداری افزایش یافت (05/0 >p) و در گروه کم کالری سطوح سرمی فولیستاتین به طور معنا داری کاهش یافت(05/0 >p).روش کاهش وزن تمرین هوازی به همراه رژیم پلکانی با افزایش بیشتر میزان فولیستاتین سرم و ایجاد تغییرات هورمونی مفید و تحریک فرایند کاتابولیک توده چربی بدن، موجب دست یافتن به کاهش وزن مناسب، و احتمالا بدون تحلیل توده بدون چربی بدن می گردد.
نرگس محبوب سید رضا عطارزاده حسینی
مواد و روش ها: جامعه آماری این تحقیق را بازیکنان کبدی حاضر در اردوی تیم ملی بانوان اعزامی به مسابقات سالنی آسیایی اینچوان کره جنوبی(2013)، بازیکنان تیم استان خراسان رضوی حاضر در لیگ کشور و ورزشکاران مبتدی شرکت کننده در کلاس های کبدی برگزار شده از طرف هیئت کبدی مشهد تشکیل دادند که از هر گروه 10 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. طول اندام ها، پهنای اندام ها، محیط اندام ها، قد، وزن، درصد چربی، توان هوازی، توان بی هوازی، انعطاف پذیری، چابکی و قدرت پنجه های دست اندازه گیری شدند. ابزار مورد استفاده شامل: مترنواری، قدسنج، ترازو،کولیس و دستگاه آنالیز ترکیبات بدن بود. توان هوازی با استفاده از پروتکل نوارگردان بروس، توان بی هوازی با آزمون 30 ثانیه ای وینگیت، قدرت پنجه های دست با استفاده از دینامومتر، انعطاف پذیری با استفاده از تخته انعطاف و چابکی به وسیله آزمون 9×4 متر اندازه گیری شد. نتایج: بازیکنان در برخی از ویژگی های آنتروپومتریک و هم چنین توان هوازی و بی هوازی با یکدیگر اختلاف معنادار داشتند. اما هیچ کدام از گروه ها در فاکتورهای آمادگی جسمانی با یکدیگر اختلاف معناداری نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که کدام یک از ویژگی های آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی متناسب و سازگار با ورزش کبدی هستند و بیشتر از سایر فاکتورها از عوامل موفقیت ورزشکاران در صحنه های ورزشی به حساب می آیند.
محمد علی محمدی امیر رشیدلمیر
سابقه و هدف: شناسایی مشکلات و مسائل زنان میانسال با هدف ارتقاء سطح سلامتی آنها امری لازم و ضروری است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی کاهش وزن بر نیمرخ لیپیدی خون و آدیپونکتین زنان غیرفعال میانسال بود. مواد و روش¬ها: 20 زن میانسال غیر فعال به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی(10نفر) و تمرین هوازی+رژیم (10نفر) تقسیم شدند. قبل از آغاز برنامه اصلی تحقیق، نمونه خون آزمودنی¬ها اندازه-گیری شد. سپس آزمودنی¬ها بطور تصادفی در دو گروه مجزا به اجرای برنامه پژوهشی پرداختند. مجددا نمونه خون آزمودنی¬ها به¬وسیله همان ابزار و امکانات استفاده شده در مرحله نخست اندازه¬گیری و جمع¬آوری گردید. یافته¬ها: در هر دو گروه پس از هشت هفته تمرین هوازی سطح آدیپونکتین سرم به طور معنی¬داری افزایش یافت (p<0.05)، ولی نیمرخ لیپیدی پس از هشت هفته تمرین هوازی تغییرات معناداری در هیچکدام از گروه¬ها نداشت(p>0.05). نتیجه¬گیری: به طور کلی هر دو روش تمرین باعث افزایش آدیپونکتین که یکی از تنظیم کننده¬های سوخت و سازی بدن است، می¬شود که این تغییر می¬تواند باعث بهبود کیفیت زندگی در زنان غیرفعال میانسال ¬گردد.
ثمینه اسحاقی ناهید خوشرفتار یزدی
هدف: نابینایی همیشه با مشکلات و عوارض خاصی همراه است که از آنجمله می توان به عارضه سربجلو و تعادل اشاره نمود. با توجه به تاثیرات مثبت تمرینات یوگا بر تعادل و انحناهای ستون فقرات، و نیز با عنایت به اینکه تاکنون تحقیقی به بررسی این تمرینات در نابینایان نپرداخته است، در این تحقیق به بررسی تاثیر این تمرینات بر عارضه سر بجلو و تعادل نابینایان پرداختیم. روش شناسی: از بین دانش آموزان نابینا 16 نفر با میانگین سنی (1/58±15/75) سال، میانگین قد (4/24±165/50) سانتی متر و میانگین وزن (6/99±55/87) کیلوگرم انتخاب شدند. سپس تعادل توسط دستگاه بایودکس در سه شاخص کلی، قدامی-خلفی و طرفی؛ و عارضه سر به جلو توسط دوربین عکسبرداری و با استفاده از نرم افزار اتوکد در دو گروه تجربی و کنترل اندازه گیری و ثبت شد. داده های پژوهش به وسیله آزمون t مستقل و وابسته مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که پروتکل تمرینی یوگا بر تعادل کلی، قدامی –خلفی و طرفی دانش آموزان نابینا تاثیر معنی داری داشت ( 0/05>p). بعلاوه این تمرینات بر عارضه سر به جلو دانش آموزان نابینا نیز تاثیر معنی داری داشت ( 0/006=p). نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که شاید بتوان با استفاده از تمرینات مداخله ای یوگا؛ و تقویت عضلات تا حدی به افزایش تعادل و اصلاح عارضه سر به جلو نابینایان کمک نمود. برای مشخص شدن تاثیر قطعی این تمرینات نیاز به تحقیقات بیشتری در گروه های بزرگتری می باشد.
آرتمیس نقیب زاده علی اکبر هاشمی جواهری
پیشینه و هدف: عدم تعادل و خستگی شایعترین علائم بیماری مولتیپل اسکلروزیس است، که محدودیت های زجر آوری را، برای فرد، در فعالیتهای روزمره اش ایجاد می کند. این پژوهش به مطالعه اثر و مقایسه 6 هفته تمرین مقاومتی با دستگاه در خشکی و آب، بر بهبود تعادل و کاهش خستگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می پردازد. مواد و روشها: نمونه آماری ما در این تحقیق ابتدا شامل 52 زن مبتلا به بیماری ام.اس بود که پس از تائید پزشک متخصص، بصورت تصادفی به سه گروه تجربی در آب (19نفر) و گروه تجربی مقاومتی در خشکی (19نفر) و گروه کنترل(14نفر) تقسیم شدند. در پایان دوره، گروه آب (16) نفر، گروه خشکی (16) نفر و در گروه کنترل (9) نفر طرح را به اتمام رسانده و در پس آزمون شرکت داشتند. گروه تمرین در خشکی با 9 دستگاه مقاومتی و گروه تمرین در آب، با یک پروتکل محقق ساخته مشغول به تمرین شدند. تعادل بیماران قبل از مداخله و پس از آن با آزمون دسترسی عملکردی و میزان خستگی بیماران، با پرسشنامه تعدیل یافته اثر خستگی (mfis) صورت گرفت. برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کلوموگروف اسمیرنف و تعیین همگنی داده ها، از آزمون لون استفاده گردید. از آزمون تی همبسته، برای تغییرات درون گروهی و از آزمون تی مستقل، برای تغییرات برون گروهی استفاده گردید. سطح معنی داری(p<0.05) در نظر گرفته شد. یافته ها: . نتایج این تحقیق، تاثیر برنامه تمرینی در هر دو گروه آب و خشکی را بر بهبود تعادل و خستگی بیماران مبتلا به ام.اس تأیید کرد و همچنین نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه آب و خشکی وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه هر دو روش تمرینی در بهبود تعادل و کاهش خستگی موثر بود،بیماران مبتلا به ام.اس میتوانند از هر یک از این روش ها به عنوان یک درمان مکمل در جهت کاهش علائم بیماری خود استفاده کنند.
اقبال مرادی علی اکبر هاشمی جواهری
ماساژ تاثیر بسزایی بر عملکرد و رهایی از خستگی ورزشکاران دارد،هدف این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر ماساژ ورزشی و استراحت فعال بر برخی شاخص های عملکردی جودوکاران نخبه می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر را مردان جودوکار تیم ملی جودوی جمهوری اسلامی ایران با دامنه سنی 18 تا 24 سال تشکیل دادند.به منظور انجام این تحقیق، از بین جامعه آماری یادشده، به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس،تعداد 12 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و بصورت تصادفی به دو گروه، تقسیم شدند.روش اجرای پروتکل به این صورت بود که پس از گرم کردن عمومی(10دقیقه) از آزمودنی های هر دو گروه تست های وینگیت بالا تنه 30 ثانیه، بارفیکس اصلاح شده دو دقیقه و تست بروس 30 ثانیه ای را با 30 ثانیهاستراحتبینوهلههایآزمونانجامشد. سپس مرحله اول آزمون به پایان رسید، پس از آن هر گروه به مدت 20 دقیقه به ترتیب ماساژ و استراحت فعال داشتند و سپس مرحله دوم و سوم آزمون به همان روش قبل اجرا شد. با مقایسه آماری داده ها و اندازه گیری تغییرات تعاملی و بین گروهی بین ماساژ ورزشی و استراحت فعال بر توان هوازی، بی هوازی و استقامت عضلانی جودوکاران نخبه تفاوت معنادار وجود دارد.با توجه به یافته های این تحقیق، اثر 20 دقیقه ماساژ در بین وهله های تمرین و مسابقه می تواند باعث بهبود عملکرد جودوکاران گردد بنابراین، مربیان و جودوکاران می توانند برای ریکاوری بهتر و کسب نتایج بهتر ازپروتکل ریکاوری ماساژ استفاده کنند.
مهدی زارعی امیر رشیدلمیر
هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر 8 هفته تزریق دزهای مختلف تستوسترون انانتات همراه با تمرین مقاومتی بر عملکرد تیروئید و سطوح سرمی پروفایل لیپیدی و فاکتورهای هماتولوژی در موش صحرایی نر می باشد.
اکرم هدایتی امیر رشیدلمیر
سابقه و هدف: هدف تحقیق تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سرعت هدایت عصب، تعادل و قدرت عضلات پایین تنه در بیماران دیابتی دارای نوروپاتی محیطی بود. مواد و روش ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی بود. 20 بیمار نوروپاتی دیابتی با دامنه سنی40تا60سال که فعالیت بدنی منظم نداشتند، به طور تصادفی به دو گروه تجربی(10نفر) و شاهد(10نفر)تقسیم شدند. شاخص های تعادلی آزمودنی ها در دو گروه در حالت های ایستاده روی دو اندام، سرعت هدایت عصب، قدرت عضلات چهارسر و دوقلو با داینامومتر و میزان زاویه پلانتار فلکشن با گونیامتر دیاگومی قبل و بعد از دوره تمرینی انجام شد. برنامه ورزشی مقاومتی به صورت سه جلسه در هفته، هر جلسه یک ساعت و به مدت دو ماه انجام شد. هر جلسه تمرین شامل ده دقیقه گرم کردن، 40 دقیقه تمرین مقاومتی با شدت 50 – 30? 1rm و جلسات اول 10 تکرار و سپس افزایش تا 15 تکرار، سه ست و استراحت بین ست ها پنج دقیقه و در پایان ده دقیقه سرد کردن بود. شاخص های ترکیب بدن و پیکرسنجی نیز به موازات تست ها سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه16 توسط آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنف اکتشافی، آزمون لون، t مستقل و وابسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که اختلاف معنی دار در گروه تجربی در سرعت هدایت عصب در عصب حسی سورال و عصب حرکتی تیبیال و تعادل ایستا و پویا وجود دارد .در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنی دار دیده نشد. همچنین در قدرت عضلات چهارسر افزایش معنی دار بود و قدرت عضلات دوقلو نتایج معنی دار نشان نداد. زاویه پلانتار فلکشن مج پا بهبود یافت. نتیجه گیری: تأثیرهشت هفته تمرینات قدرتی بر سرعت هدایت عصب در عصب حسی سورال و عصب حرکتی تیبیال، تعادل و قدرت عضلانی اندام تحتانی و زاویه پلانتارفلکشن مچ پا در زنان دیابتی دارای نوروپاتی محیطی تاثیر معنی دار داشت. با انجام فعالیت منظم مقاومتی با تاکید بر فعالیت بیشتر اندام تحتانی باعث افزایش جریان خون در پاها و افزایش قدرت عضلات پا و تحریک عصبی و گیرنده های عمقی و بهبود تعادل بیمار می شود و فرد بیمار برای انجام فعالیت های روزانه با تعادل بهتر و اعتماد به نفس بیشتری می تواند به کارهای روزانه خود بپردازد.
محسن اکبری مهرداد فتحی
سابقه و هدف: کاهش فعالیت های بدنی منجر به افزایش شیوع اضافه وزن و چاقی می شود. عوامل متعددی از جمله عادت های نادرست تغذیه ای، بی تحرکی، پایین بودن آمادگی هوازی، چاقی، اضافه وزن و وضعیت نامطلوب پروفایل های لیپید در افزایش و گسترش امراض قلبی و عروقی نقش دارند. هدف این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی ـ مقاومتی) بر توان هوازی، ترکیب بدن، قدرت عضلانی و آپوپروتئین آ دانشجویان غیرورزشکار بود. مواد و روش ها: تعداد 24 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه فردوسی مشهد به صورت داوطلبانه انتخاب و طور تصادفی به دو گروه (تجربی و کنترل) تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرینات ترکیبی شامل دو نوبت 12 تکراری تمرین مقاومتی ویژه گروه های عضلانی بزرگ با شدت 70% حداکثر تکرار و دو نوبت 10 دقیقه ای دویدن روی نوارگردان با شدت 75-70 % حداکثر ضربان قلب را انجام دادند. پیش و پس از مداخله هشت هفته تمرین، توان هوازی، ترکیب بدن، قدرت عضلانی، پروفایل لیپیدی و آپوپروتئین? اندازه گیری، و سپس داده ها با استفاده از تی همبسته، ویلکاکسون و یوی من ـ ویتنی در سطح معنی داری 05/0>p آزمایش شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد پس از انجام پروتکل موردنظر، تغییرات بین گروهی توان هوازی، ترکیب بدن و قدرت عضلانی به طور معناداری تغییر کرد(05/0>p)؛ اما تغییرات پروفایل لیپیدی و آپوپروتئین a، بین دو گروه تغییر معناداری نشان نداد(05/0<p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی با وجود عدم تغییر معنادار پروفایل لیپیدی و آپوپروتئین a می تواند ترکیب بدن آزمودنی ها را به طور معناداری تغییر دهد؛ بنابراین این تمرینات می تواند در کنترل وزن موثر باشد. همچنین این تمرینات توان هوازی را نیز به طور معناداری افزایش داد.
امیر کوهرخی ناهید خوشرفتار یزدی
مقدمه: با توجه به شیوع آسیب های مختلف در رشته های مختلف ورزشی و تحقیقات کمی که در خصوص شیوع این صدمات و ارتباط آن با پست های مختلف واترپلو صورت گرفته است، در این تحقیق به بررسی آسیب های رایج ورزش واترپلو و ارتباط آنها با پست های مختلف این ورزش پرداخته شد. مواد و روش ها: 67 مرد واترپولیست نخبه که حداقل 3سال سابقه شرکت در لیگ واترپلو کشور داشتند با میانگین سنی 83/3± 28/24 سال، میانگین وزن 92/11 ±93/81 کیلوگرم و میانگین قد03/5±01/182 سانتی متر و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت نمودند. سپس پرسشنامه اطلاعات فردی و ثبت آسیب های ورزشی توسط ورزشکاران تکمیل گردید و داده ها با استفاده از آمار توصیفی و مجذور کای پیرسون با سطح اطمینان 05/0?p مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده بیشترین آسیب ها در اندام فوقانی رخ می دهد (15/38%) و بیشتر آسیب ها از نوع آسیب های عضلانی می باشد (53.07%) . به علاوه گوش های عقب بیشتر از سایر پست ها دچار آسیب دیدگی می شوند (61/29%). همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بین پست های مختلف واترپلو با نوع آسیب دیدگی رابطه وجود دارد (006/0p=) ، ولی بین پست های مختلف با بخش های آسیب دیده و فراوانی آسیب رابطه ای مشاهده نشد (05/0.(p> نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده در واترپلو بیشتر آسیب ها از نوع عضلانی و در اندام فوقانی می باشد که احتمالا به دلیل پرتاب های مکرر و نیز درگیری با بازیکن مدافع است. همچنین در واترپلو همه پست ها تقریبا به یک اندازه دچار آسیب دیدگی می شوند که محل بروز آسیب در بین پست ها زیاد متفاوت نیست. بنابراین احتمالا پست بازی نقش زیادی در بروز صدمات ورزشی در یک ناحیه از بدن ندارد.
امیر رشیدلمیر عباس قنبری نیاکی
چکیده ندارد.