نام پژوهشگر: محسن احد نژادروشتی
جمال امینی منوچهر فرج زاده اصل
زلزله پدیده ای است طبیعی که بی توجهی به آن خسارات جبران ناپذیری به دنبال خواهد?داشت.وقوع زلزله های شدید بشر را بر آن داشته است که در فکر تدوین یک برنامه زیربنایی برای کاهش خطرات و آسیب های ناشی از آن باشد. شهر تهران به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران به واسطه قرار گرفتن چندین گسل فعال در اطراف و درون آن از ریسک بالایی در برابر خطر زلزله برخوردار است، براین اساس بررسی های مریوط به آسیب پذیری لرزه ای این شهر یکی از ضروریات مدیریت شهری تهران است و نیز این ضرورت به طور جدی احساس می شود که با ایجاد یک مدل مناسب و بکارگیری انواع داده های مکانی و غیر مکانی و انجام تحلیل های مربوط در سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چند معیاره، بتوان به ارزیابی و تحلیل آسیب پذیری شهر تهران در برابر زلزله کمک نموده و در کنار کسب آمادگی های لازم در برابر این خطر طبیعی، در یک فرآیند سیستماتیک به مدیریت بحران های ناشی از سوانح طبیعی پرداخت. دو رویکرد کلی برای تعیین آسیب پذیری وجود دارد، یکی استفاده از تجربه زلزله های گذشته و دیگری استفاده از نظرات کارشناسی در وزن دهی به شاخصهای است که در آسیب پذیری موثر هستند. بر این اساس در این پایان نامه از نظرات سه گروه کارشناسی عمران(سازه)، عمران(خاک و پی) و برنامه ریزی شهری یرای وزن دهی به معیارهای مورد استفاده بهره گرفته شد، و نیز با بهره گیری از دو مدل، risk_ue و topsis fuzzy، به تحلیل و ارزیابی آسیب پذیری مساکن شهری در برابر زلزله پرداخته شد و نتایج حاصله حاکی از آسیب پذیر بودن مساکن شهری منطقه 9 شهرداری تهران ذر برابر زلزله بود. و در ارزیابی مدل ها مشخص شد که مدل risk_ue کارایی بهتری نسبت به مدل topsis fuzzy دارد.
حسن ناصری خله کاهوشی اکبر اصغری زمانی
شهرها به دلایل متعددی چون مهاجرت¬پذیری فزاینده، عدم تناسب امکانات و تسهیلات عمومی، اقتصادی و اجتماعی، رشد فزاینده جمعیتی، فقدان سیاست¬های کارآمد حمایتی، نبود یا ناکارآمدی نهادهای حمایتی، نابرابری فزاینده و محدود بودن فرصت¬های شغلی با مظاهر عریان نابرابری و فقر جنسیتی آشکار مواجه¬اند. دلایلی چون تاثیرپذیری ¬کیفیت زندگی مردان و زنان به¬صورت متفاوت از تصمیمات و اولویت های توسعه¬ای در برنامه¬ریزی¬ها، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری تمایزات جنسیتی از برنامه¬ها و سیاست¬های شهری موجب می-گردد که زنان نسبت به مردان در پایگاه¬های اجتماعی-اقتصادی پایین¬تری قرار گیرند. زنان از جمله گروه¬های بسیار آسیب¬پذیر جامعه در مقابل فقر هستند که با مشکلات، موانع و مسائل زیادی در زندگی روزمره خود مواجه¬اند و عواملی چون طلاق، فوت همسر، اعتیاد همسر و.... تشدید کننده میزان فقر این قشر در جامعه زنان می¬باشد. با وجود برخی تلاش¬های صورت گرفته در قالب طرح¬های حمایتی، هنوز زنان در سطح اقتصادی-اجتماعی پایینی قرار دارند که دلیل آن فقر قابلیتی زنان است که این مورد نیز ناشی از دسترسی اندک به آموزش، اشتغال و مهارت¬های حرفه¬ای است. در جوامع جهان سوم در مورد زنان به غیر از تبعیض، نابرابری، ستم و استثمار فاکتورهای دیگری می تواند در وضعیت اقتصادی زنان دخالت داشته باشد. از جمله سیاست دولت¬ها، مسائل فرهنگی، اجتماعی باورها، سنت¬ها، جنسیت¬باوری(مجموعه¬ای از باورها و نگرش-هایی درباره حقارت فطری و نقص¬های گوناگون فرضی- عقلی، جسمی، عاطفی، روحی و... در زنان است که مانع از برابری زنان با مردان می¬شود) و مذهبی هم در تشدید فشارهای اقتصادی و در نتیجه فقر و نداری زنان نقش موثری دارند. یافته¬های این پژوهش نشان می¬دهد که جنسیت یکی از موثرترین عوامل تاثیرگذار در میزان فقر در جامعه می¬باشد. زنان همواره در جامعه ما از مردان فقیرتر می¬باشند ولی از لحاظ توزیع فضایی بین شاخص¬های کالبدی-اجتماعی فقر شهری بین مردان و زنان تفاوت معناداری دیده نمی¬شود و هر دو جنس تقریبا به یک میزان از توزیع فضایی شاخص¬های کالبدی اجتماعی فقر شهری رنج می¬برند؛ اما ویژگی¬ها و خصوصیات فردی تاثیرگذار در فقر بین این دو گروه متفاوت می¬باشد. نتایج نشان می¬دهد که بین برخورداری از وضعیت مالکیت مسکونی، تاهل و سن با فقر مردان ارتباط معناداری وجود دارد، اما عواملی که با فقر زنان ارتباط و همبستگی بیشتری دارند عبارت اند از شغل، تحصیلات و مالکیت واحد مسکونی. همچنین با بررسی ارتباط شاخص¬های کالبدی-اجتماعی فقر شهری در میان زنان و مردان جامعه آماری مشخص گردید که اندازه واحد مسکونی و تعداد اتاق¬ها در واحد مسکونی بیشترین رابطه معنی¬دار را با فقر زنان دارد، اما در میان مردان امکانات و تسهیلات واحد مسکونی بیشترین رابطه معنی¬دار را با فقر مردان دارد. همچنین آشکار گردید که محدود نمودن زنان از روابط اجتماعی اقتصادی در میزان فقر آنان تاثیر بسزایی دارد.