نام پژوهشگر: مه سیما پورشهریاری
ناهید توکلی مهناز اخوان تفتی
این پژوهش با هدف طراحی یک برنامه آموزش هوش هیجانی و بررسی اثربخشی آن بر پرخاشگری دانش آموزان دختر دبیرستانی انجام شده است. روش انجام آن شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل ) بوده است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران بوده که بطور تصادفی نمونه 24 نفره از میان آنها برگزیده شده و بطور مساوی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه به پرسشنامه هوش هیجانی(sreis)و به پرسشنامه پرخاشگری (agq)پاسخ دادند و پس از آن برای گروه آزمایش، 14 جلسه آموزش هوش هیجانی برگزار شد. در پایان جلسات و سه ماه بعد به صورت همزمان از هر دو گروه، پس آزمون و آزمون پیگیری پرخاشگری و هوش هیجانی به عمل آمد.داده های جمع آوری شده با استفاده از طرح آمیخته (اندازه گیری مکرر و t وابسته)، مورد تحلیل آماری قرار گرفت . نتایج نشان داد :آموزش هوش هیجانی ، موجب افزایش( 0/05 p<0/05 ، 4/88=f)، ( p<0/016 ، 9/58-=t)پایدار ( p< 0/016،1/12=t)هوش هیجانی و کاهش(p< p<0/05 ،7/24=f ) ، ( p<0/016 ،15/83=t) نسبتا ًپایدار(p< 0/016 3/96=t)پرخاشگری آزمودنی ها می گردد، یعنی بین پرخاشگری گروه آزمایش و کنترل بعد از حذف اثر پیش آزمون در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل پس از حذف تأثیر پیش آزمون در مولفه های احساس پرخاشگرانه( p<0/016 ، 4/23=t) و فکر پرخاشگرانه ( p<0/016)و رفتار پرخاشگرانه ( p<0/016 ،5/60=t )، دریافت هیجان( p<0/05 ، 4/85 (f=، (p<0/016 ، 6/73-=t) ،مدیریت هیجان خود(0/05 p<0/05 ، 1/88=f )، ( p< 016/0 ،7/1-=t)،مدیریت اجتماعی هیجان( p<0/05 ، 0/95=f ) ، ( p<0/016 ،4/52-=t)تفاوت معناداری وجود دارد ولی تفاوت بین میانگین نمرات دو گروه در مولفه های کاربرد هیجان و فهم و ادراک هیجان معنادار نبوده است.
مونا غریب دوست طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مولفه های هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی و سازگاری عاطفی-اجتماعی-آموزشی دانش آموزان می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهــش شامل تمامی دانش آموزان دختــر پایه اول راهنمایـی مدارس غیرانتفاعــی منطقه دو شهـر تهران در سال تحصیلی 88-1387می باشد. نمونه گیری به شیوه غیراحتمالاتی صورت گرفت (که برای گروه آزمایش به شکل در دسترس و برای گروه کنترل به صورت هدفمند انجام شد)، بدین صورت که درپی موافقت یکی از مدارس منطقه دو آموزش و پرورش شهر تهران با آموزش مولفه های هوش هیجانی به تمامی دانش آموزان پایه اول (12نفر)،این افراد به عنوان گروه آزمایش درنظرگرفته شدند. سپس با انتخاب تصادفی مدرسه راهنمایی دیگری در منطقه مذکور، 12نفر ازدانش آموزان پایه اول این مدرسه که حداکثرهمتایی را با گروه آزمایش داشتند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای گروه آزمایش، برنامه آموزش مولفه های هوش هیجانی طی 12 جلسه یک ساعت و نیمه به صورت هفتگی اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی شات(sei) و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان (aiss) می باشد که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در بین افراد نمونه اجرا گردید.به منظورآزمودن فرضیه ها جهت بررسی تفاوت بین گروه ها، ازآزمون آماری t برای گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش مولفه های هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی و سازگاری عاطفی-اجتماعی-آموزشی دانش آموزان تأثیر معنادار داشته است. این آموزش موجب افزایش میزان مولفه های هوش هیجانی و سازگاری عاطفی-اجتماعی-آموزشی نیز شده است که البته میزان این افزایش در دو مولفه تنظیم و مدیریت هیجان، و سازگاری عاطفی معنادار نمی باشد.
کبری احیایی طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر عبارت است از بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر افزایش خودمتمایزسازی دختران نوجوان. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دختران پایه سوم دبیرستان شهرستان پیرانشهر در سال تحصیلی1388-1387 می باشد. از بین افراد ثبت نام شده در این طرح 24 نفر که نمرات آنها بر اساس پرسشنامه خودمتمایز سازی از 117 پایین تر بود انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار داده شدند.طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه نامعادل بود.ابزار مورد استفاده پرسشنامه خودمتمایزسازی((dsi است.این پرسشنامه توسط اسکورون و فریدلندر(2003) ساخته شد. نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش خودمتمایزسازی دختران نوجوان موثر است. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید واقع شد همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر کاهش میزان واکنش عاطفی،افزایش «حالت من»،کاهش گسلش عاطفی و همچنین کاهش امتزاج با دیگران دانش آموزان دختر موثر است و بنابراین فرضیه های فرعی هم تایید گردید.این تحقیق موید این نظر است که نوجوانان با کسب مهارت های زندگی قدرت توازن بین احساسات و شناخت و نیز بین استقلال و وابستگی را که لازمه خودمتمایزسازی و هویت شخصی باثبات است،کسب می نمایند.
الهه مظاهری مه سیما پورشهریاری
چکیده: هدف این پژوهش بررسی رابطه میان اضطراب والدین و خودکارآمدی اجتماعی- تحصیلی- هیجانی فرزندان دختر و پسر مقطع پنجم ابتدائی شهر تهران در سال تحصیلی 88-1387 می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش 1- پرسشنامه خودکارآمدی کودکان( seq-c) ، که خودکارآمدی کودکان را در 3 مقوله اجتماعی ، تحصیلی ، هیجانی مورد سنجش قرار می دهد. 2- پرسشنامه اضطراب کتل که میزان اضطراب والدین را بررسی می نماید.تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره انجام شده است. و نتایج پژوهش نشان داد که بین اضطراب والدین و خودکارآمدی فرزندان رابطه وجود دارد و هرچه اضطراب والدین بیشتر باشد خودکارآمدی فرزندان کمتر می باشد که در این امر اضطراب مادر تاثیر بیشتری دارد.نتایج پژوهش همچنان نشان دادکه خود کارآمدی فرزند دختر بیشتر تحت تاثیر اضطراب پدرومادر قرار می گیرد اما در مورد فرزند پسر تنها اضطراب مادر تاثیر گذار است . کلید واژه ها: اضطراب والدین ، خودکارآمدی: تحصیلی، اجتماعی، هیجانی ، دانش آموزان دختر وپسر مقطع ابتدایی شهر تهران
میمنت شاملو طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش عزت نفس و خلاقیت دانش آموزان می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه اول راهنمایی منطقه 8 شهر تهران درسال تحصیلی 88-1387 می باشد. نمونه گیری در ابتدا به روش غیراحتمالاتی و در دسترس صورت گرفت. بدین صورت که در پی موافقت یکی از مدارس منطقه هشت آموزش و پرورش شهر تهران با آموزش گروهی روش تحلیل رفتار متقابل به دانش آموزان پایه اول جهت افزایش سطوح عزت نفس وخلاقیت آنان، ابتدا از مجموع دانش آموزان پایه اول (105 نفر)، آزمون عزت نفس آلیس پوپ و آزمون خلاقیت عابدی بعمل آمد و 30 نفر بر پایه پایین ترین نمرات عزت نفس و خلاقیت انتخاب گردیدند. سپس این گروه به دو گروه 15 نفره که بیشترین همتایی را با یکدیگر داشته باشند تقسیم و گروه آزمایش و کنترل شکل گرفت. برای گروه آزمایش، برنامه آموزش گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل طی 15 جلسه2 ساعته بصورت هفتگی اجرا گردید. به منظور آزمودن فرضیه ها جهت بررسی تفاوت بین گروه ها، از آزمون آماری t-test برای گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش عزت نفس و خلاقیت دانش آموزان تاثیر معنادار داشته است. همچنین این آموزش موجب افزایش مولفه های عزت نفس نیز شده است.
فاطمه شریعتی مه سیما پورشهریاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی اضطراب رایانه در دانشجویان و رابطه آن با ویژگی های شخصیتی و شیوه های مقابله با استرس انجام گرفت. با استفاده از یک تحقیق توصیفی ( از نوع همبستگی) 280 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء در رشته های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه و هنر که به شیوه طبقه ای تصادفی انتخاب شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسش نامه پنج عاملی نئو، پرسش نامه مقابله با استرس و مقیاس اضطراب رایانه گردآوری شد. برای تحلیل داده ها روش های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t و تحلیل واریانس به کار برده شد. نتایج نشان داد دانشجویان دانشگاه الزهراء از اضطراب رایانه بالاتر از حد خفیف برخوردارند. بین عوامل پنج گانه شخصیت و اضطراب رایانه رابطه معنا داری به دست آمد.بین روان نژند گرایی و اضطراب رایانه رابطه معنا دار و مثبت به دست آمد(01/0p<). بین برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و وظیفه شناسی با اضطراب رایانه رابطه معنا دار و منفی وجود داشت(01/0p<). در راهبرد های مقابله ای، بین راهبرد مسأله مدار و اضطراب رایانه رابطه معنا دار و منفی مشاهده شد(01/0p<). بین مقابله هیجان مدارو اضطراب رایانه رابطه معنا دار و مثبت وجود داشت(01/0p<) . بین مقابله اجتنابی و اضطراب رایانه نیز رابطه ای یافت نشد. همچنین، بین تفاوت میانگین نمرات اضطراب رایانه دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی، و ورودی های سال اول و چهارم تفاوت معناداری حاصل نشد.
معصومه سعادتی مهرانگیز شعاع کاظمی
چکیده : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ا بعاد مختلف معنا درمانی(مسئولیت، آزادی، ارزش ها) بر کاهش ناامیدی زنان سرطانی شهر تهران در سال 1388 می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان مبتلا به انواع سرطان که برای دریافت خدمات مشاوره ای به انجمن سرطانی های گمنام مراجعه می کردند، تشکیل دادند. از جامعه مورد نظر، 12 نفر که دارای ناامیدی بیشتری بودند انتخاب و تحت عنوان گروه آزمایش مورد آزمون قرار گرفتند. آموزش معنا درمانی طی 8 جلسه انجام شد و در خاتمه گروه بار دیگر مورد آزمون قرار گرفت. طرح پژوهش پیش تجربی با یک گروه بود. (پیش آزمون ـ پس آزمون تک گروهی) ابزار پژوهش مقیاس ناامیدی بک با 20 سوال بود که پایایی آن 72/0 است . سوال اصلی پژوهش : آیا مداخله معنا درمانی بر کاهش نا امیدی زنان سرطانی شهرتهران موثر می باشد ؟ به منظور تحلیل دادها ازآماره های توصیفی و استنبا طی استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمون t وابسته حاکی از آن است که بین میانگین پیش آزمون (66/8= m) و پس آزمون(50/2m=) در نمره کل مقیاس تفاوت معنا داری (01/0p< ،67/9 =t(11) ) وجود دارد. به عبارت دیگر این مداخله توانسته میزان نا امیدی گروه زنان سرطانی را کاهش دهد. کلید واژه ها : بیماران سرطانی ، زنان ، مداخله معنا درمانی.
مریم حسینی انجدانی زهرا درویزه
پژوهش حاضر به منظور دستیابی به چند هدف صورت گرفت. نخستین هدف آن، مطالعه و سنجش ابعاد شناختی و عاطفی و معرفی جنبه رفتاری هویت ملی به عنوان بعدی جدید و مقایسه روند تحولی آنها در اوایل و اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بوده است؛ پیش بینی هویت ملی و ابعاد آن با توجه به عوامل اجتماعی، شناختی و انگیزشی بر اساس نظریه جامعه شناختی، اجتماعی، شناختی و انگیزشی (sscmt) مطرح شده توسط برت (2007) نیز در این پژوهش دنبال شده است. به منظور سنجش متغیرهای هویت ملی، هویت دینی و نقش رسانه ها، محیط آموزشی (مدرسه و دانشگاه)، خانواده (عمدتاً والدین) و همسالان در رشد هویت ملی از پرسشنامه های محقق ساخته و جهت سنجش عوامل شناختی از آزمون تفکر منطقی پاسینی و اپستین و برای سنجش حرمت خود از آزمون حرمت خود آیزنک و حرمت خود ملی فورست و برت و برای سنجش خودکارآمدی از مقیاس خودکارآمدی عمومی جروسالم و شوارزر به اضافه پرسشنامه خودکارآمدی ملی فورست و برت استفاده شده است. در این پژوهش 700 نفر دانش آموز و دانشجو، شامل 358 پسر و 342 دختر به شکل خوشه ای تصادفی از پایه های سوم مدارس راهنمایی و دبیرستان های مناطق 19 گانه شهر تهران و همچنین دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی و الزهرا (س) و واحد های شمال، مرکز و علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که هویت ملی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. رشد ابعاد عاطفی و رفتاری هویت ملی از دوران اوایل نوجوانی تا اوایل جوانی تقریباً ثابت بود، اما بعد شناختی هویت ملی در برخی موارد ازجمله اشتغال ذهنی افراد درباره ملیت خویش و نگرش به ویژگی های گروه ملی، روندی کاهشی و در موارد دیگر مانند شناخت علایم و نمادهای ملی روندی افزایشی را نشان داد. همچنین خانواده و هویت دینی بیش از سایر متغیرها، هویت ملی و ابعاد آن را در هر سه دوره اوایل و اواخر نوجوانی و اوایل جوانی پیش بینی کرد. پس از این دو متغیر، خودکارآمدی و میزان استفاده از رادیو و تلویزیون (در جهت مثبت) و ماهواره (در جهت منفی) پیش بینی کننده های هویت ملی بودن
نرگس موسوی نوری مهرانگیز شعاع کاظمی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان استعدادهای درخشان دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. طرح پژوهش از نوع توصیفی (همبستگی) است، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان استعدادهای درخشان دانشگاه های دولتی شهر تهران و نمونه آماری شامل 136 نفر (103 دختر، 33 پسر) دانشجوی استعداد درخشان از 4 دانشگاه دولتی تهران (دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه الزهرا و دانشگاه تربیت معلم) که در رشته های علوم انسانی و علوم پایه مشغول به تحصیل بودند بصورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت است از دو پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (90 سوال) و سازگاری اجتماعی بل (32 سوال). همچنین از معدل دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی استفاده شده است. آزمون های آماری مورد استفاده، آزمون همبستگی و f تحلیل واریانس می باشد ونتایج پژوهش نشان داد که: 1- بین هوش هیجانی و سازگاری اجتماعی دختران و پسران استعداد درخشان تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 = ?). 2- بین هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد (01/0 = ?). 3- بین هوش هیجانی و سازگاری اجتماعی دانشجویان استعداد درخشان رشته های علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنادار وجود ندارد(05/0 = ?). 4- بین میزان پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد (05/0=?).
ام البنین بهاری مه سیما پورشهریاری
چکیده این پژوهش، به منظور بررسی میزان همخوانی نتایج آزمونهای غربالگری گام نخست و گام دوم با عملکرد تحصیلی دانش آموزان عادی و دیر آموز بدو ورود به دبستان در سال اول ابتدایی، در طی 5 سال متوالی، 1383 تا 1388در شهرستان اراک، انجام شده است. از بین دانش آموزان بدو ورود به دبستان در طی سالهای 1383 تا 1388، 200 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و 40 کودک دیرآموز ، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند وهمبستگی نمره ی کسب شده آنها در آزمونهای غربالگری، با عملکرد تحصیلی آنان در سال اول دبستان، با استفاده از نمرات کسب شده ی آنها در پایان دو نیمسال تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده در این پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و با استفاده از روش همبستگی انجام شده است. در بررسی آزمون آمادگی تحصیلی گام نخست و گام دوم با عملکرد کودکان عادی در پایه ی اول ابتدایی در طول سالهای 1383 الی 1388 همبستگی به دست آمده به ترتیب0.01: ، -0.06 ، 0.13 ،-0.17 و 0.11 بوده که نشان می دهد بین آزمون آمادگی تحصیلی گام نخست و گام دوم با عملکرد تحصیلی کودکان عادی در پایه ی اول ابتدایی همبستگی وجود ندارد. همچنین در بررسی به عمل آمده از نتایج همبستگی آزمون گام دوم (سنجش اولیه ی کودکان دیرآموز ) با عملکرد تحصیلی آنان در سال 88-87 همبستگی 06/0-، به دست آمد که حاکی از عدم همبستگی میان این دو مولفه در کودکان دیرآموز بوده است. تحلیل کلی نشان می دهد که آزمونهای غربالگری گام نخست و گام دوم نتوانسته است عملکرد کودکان عادی و دیر آموز را در سال اول ابتدایی را پیش بینی کند واین امر نشان می دهدکه آزمون های غربالگری گام نخست و گام دوم در سنجش آمادگی تحصیلی دانش آموزان در بدو ورود به مدرسه،روایی پیش بین ندارد. کلیدواژها : آمادگی تحصیلی ، غربالگری ، آزمون گام نخست ، آزمون گام دوم ، عملکرد تحصیلی
زهرا برجعلی زهره خسروی
آگاهی یافتن نسبت به هویت و حقیقت خود از جمله مسایل مهم جامعه امروز است. بنابراین شناخت عوامل مهم و اثرگذار در فرایند تکوین هویت شخصی ضرورت می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مولفه های اصلی هوش معنوی و جهت گیری مذهبی و نقش این عوامل در ساختار هویت فردی انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 381 نفر( 133 مرد و 248 زن) از بین دانشجویان 18- 25 سال دانشگاه های دولتی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. پرسشنامه گزارش شخصی هوش معنوی کینگ(sisri-24)، پرسش نامه هویت شخصی احمدی و پرسشنامه جهت گیری مذهبی اسلامی آذربایجانی اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چندمتغیره، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تمامی مولفه های هوش معنوی با جهت گیری مذهبی ارتباط معنادار و مثبتی دارند. همچنین بین مولفه های هوش معنوی و جهت گیری مذهبی با هویت فردی، رابطه ای معنادار و مثبت وجود دارد. بر طبق نتایج این پژوهش، 23 درصد از واریانس هویت فردی بر اساس جهت گیری مذهبی فرد و 9 درصد بر اساس هوش معنوی قابل تبیین است. بنابراین، جهت گیری مذهبی نسبت به هوش معنوی در هویت یابی فرد سهم بیشتری دارد. علاوه بر آن، نتایج حاصل تفاوت معناداری را در توانایی هوش معنوی و مولفه های آن بین دختران و پسران نشان نداد. اما، بین دو گروه تفاوت معنا داری در جهت گیری مذهبی و هویت فردی وجود داشت به گونه ای که دختران نمرات بالاتری را نسبت به پسران در مقیاس جهت گیری مذهبی داشتند. همچنین، دختران در مقایسه با پسران هویت فردی شکل یافته تری را نشان دادند. کلید واژه ها: هوش معنوی، جهت گیری مذهبی، هویت فردی
شیوا فلاح طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر ، بررسی تأثیر کارگاه آموزشی ایماگوتراپی بر میزان صمیمیت زوجین است .ایماگوتراپی ( تصویرسازی ارتباطی ) ، یک رویکرد منحصر به فرد نسبت به زوج درمانی است که بر مبنای تکنیکهایی است که اولین بار توسط هارویل هندریکس در سال 1988 ، مطرح شده است . روش تحقیق ، شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل ، است . جامعه آماری ، شامل زوجینی است که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاوره شهر تهران ( مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی نیک اندیشان ) در سال 88- 87 ، مراجعه کرده اند ؛. نمونه آماری متشکل از 12 زوج ( 24 نفر ) است که به شیوه نمونه گیری دردسترس ، انتخاب شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل ، جایگزین شدند . ابزار اندازه گیری ، پرسشنامه صمیمیت زوجین ( miq ) و تکنیک های رویکرد ایماگوتراپی ، است . گروه آزمایش ، در یک دوره کوتاه مدت ، در 6 جلسه کارگاه آموزشی ایماگوتراپی شرکت کردند ؛ یافته های تحقیق ، با استفاده از روش تحلیل کوواریانس ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد تکنیک های رویکرد ایماگوتراپی ، میزان صمیمیت کلی زوجین را افزایش داده است ؛ همچنین در مورد خرده مقیاس های علاقه و تعهد ، افزایش معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مشاهده شد اما در مورد خرده مقیاس توافق و صداقت ، افزایش معناداری مشاهده نشد . پیشنهاد می شود که مشاوران خانواده ، فنون این رویکرد را برای افزایش صمیمیت و درمان مشکلات مربوط به صمیمیت زناشویی بکار ببرند .
طیبه یاوری سوسن سیف
هدف اصلی این پژوهش ،بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی وهوش هیجانی وتاثیر آنها برسازگاری زناشوئی دریک نمونه 90 نفری است.45 زوج به پرسشنامه های سبک دلبستگی،هوش هیجانی وسازگاری زناشوئی پاسخ دادند.یافته ها نشان داد،هوش هیجانی تاثیر بیشتری نسبت به تاثیر سبک دلبستگی برسازگاری زناشوئی دارد.
سمیه قادری حمید رضاییان
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مهارت های اجتماعی با احساس تنهایی و پیش بینی احساس تنهایی به وسیله سبک های دلبستگی و مهارتهای اجتماعی در میان دانشجویان بود. نمونه مورد مطالعه 300 نفر دانشجوی دختر (160 نفر) و پسر (140 نفر) دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی بودند؛ که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش را سه پرسشنامه: مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسالان (arsq)، مقیاس تنهایی اجتماعی، عاطفی بزرگسالان (selsa) و پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ایندربیتزن و فوستر بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با احساس تنهایی خانوادگی و اجتماعی رابطه معکوس دارد. سبک دلبستگی هراسان، رابطه معکوس با مهارت های اجتماعی دارد. سبک های دلبستگی و مهارت های اجتماعی، احساس تنهایی را پیش بینی می کنند. همچنین نتایج نشان داد که پسران، سبک دلبستگی ایمن و تنهایی اجتماعی بیشتری نسبت به دختران دارند و دختران از سطح مهارت اجتماعی بالاتری برخوردار هستند.
رباب فرج زاده مه سیما پورشهریاری
چکیده مقدمه:هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش گروهی کنترل خشم به شیوه رفتاری – شناختی برتغییرپرخاشگری و مهارتهای اجتماعی نوجوانان پسر بدسرپرست ساکن خوابگاههای بهزیستی شهرستان تبریز بود.روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با پیش ازمون و پس ازمون وجامعه آماری 22 نفر از نوجوانان پسر بد سرپرست ساکن در خوابگاه های بهزیستی شهرستان تبریز می باشد که همگی به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های" پرخاشگری اچ.باس و مارک پری " و " کفایت اجتماعی فلز" مورد بررسی قرار گرفتند.یافته های تحقیق حاکی از عدم تاثیر آموزش گروهی مدیریت خشم برتغییر پرخاشگری و مهارت اجتماعی می باشد.پیشنهاد می شود که علاوه بر اجرای آموزش گروهی مدیریت خشم عوامل محیطی ایجاد کننده و استمرار بخش خشم تعدیل شود و همچنین این نوجوانان با توجه به شرایط خاصشان بایستی حداقل شش ماه تحت آموزش قرار بگیرند. واژه های کلیدی:پرخاشگری.کفایت اجتماعی نوجوانان بدسرپرست
صاحبه رحمانی طیبه زندی پور
چکیده پژوهش حاضر، با هدف بررسی سبک زندگی(بر اساس نظریه آدلر) و رشد قضاوت اخلاقی(بر اساس نظریه کلبرگ) انجام شد؛نمونه آماری شامل 88 نفر زندانی غیر معتاد (زن و مرد) و در محدوده سنی 20 تا 60 سال بودند که به روش تصادفی منظم، از میان مجرمین 6 نوع جرم،انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این تحقیق، شامل پرسشنامه سبک زندگی(دانیل اکستین) و 3 داستان از داستانهای معماهای اخلاقی کلبرگ بودند که به شیوه مصاحبه اجرا شدند.روش تحقیق از نوع مقطعی و توصیفی بود.نتایج پژوهش،حاکی از این است که زندانیان شهر سنندج در سطح پایینی از سطوح رشد قضاوت اخلاقی کلبرگ قرار دارند ومیان مجرمین جرم های مختلف، از این لحاظ تفاوتی مشاهده نمی شود؛میان مقیاس خاصی از سبک زندگی و بزهکاری رابطه ای مشاهده نشد،اما میان نوع جرم و مقیاس های خاصی از سبک زندگی رابطه برقرار شد.همچنین در این پژوهش، چند متغیر تعدیل کننده، از جمله تحصیلات،شغل،میزان درآمد،منطقه محل سکونت در دوران کودکی،شغل و تحصیلات و درآمد پدر و مادر و ... در رابطه با متغیرهای اصلی،مورد مطالعه قرار گرفته و در این راستا هم روابط معناداری به دست آمد.پیشنهادات مطروحه شامل ارائه نکاتی تربیتی در خصوص پرورش قضاوت اخلاقی،متناسب با سن کودکان و نیز ایجاد جوی سالم در فضای خانواده ها جهت شکل گیری سبک زندگیی سالم و کارآمد در افراد می باشد.
سیما کلانتر فاطمه کاتب
چکیده هنر درمانی یکی از روش های درمانی است که به امر درمان می-پردازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان و شفابخشی پوشاک بر اساس عناصر بصری خط و رنگ در دختران دانشجوی شهر تهران، به منظور بهبود خلق آنان انجام شده است. هدف از این تلاش، پاسخ به نیازی است که در دنیای کنونی به درمان روح وجان احساس می شود. در این پژوهش سعی بر بررسی فرضیات ذیل مبنی بر رابطه خُلق با خطوط حاصل از برش پوشاک، نقوش پارچه و رنگ آنان شد. این تحقیق از نوع کاربردی و روش بررسی، توصیفی و تحلیل محتوا؛ گرداوری اطلاعات به شکل اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفت، و با مراجعه به پیشینه تحقیق، تاثیر درمانی دو عنصر خط و رنگ در پوشاک با استفاده از رویکرد گشتالت مورد بررسی قرار گرفت.برای اثبات صحت و سقم آن از تحقیق میدانی و با تهیه پرسش نامه و بکارگیری تست خُلق بک ، بهره گیری شده است. جامعه آماری دانشجویان دختر 18 تا 23 سال شهر تهران و نمونه گیری بصورت تصادفی خوشه ای و از دانشجویان دانشگاه الزهرا بوده است. اهمیت خط و رنگ به عنوان مهمترین عنصر در شکل دهی اثر هنری و کاربرد وسیع آن در تجربیات بصری درمانی گشتالت از یک سو، و از سویی دیگر، اهمیت خط به عنوان مهم ترین ابزار در ایجاد طرح پوشاک، و نقش رنگ به عنوان عنصری روحانی در بیان هنری، از پوشاک -"عاملی درمان گر"- ساخته است؛ اما نتایج آزمون آماری خی2 ارتباط معنا دار خلق، با خط و رنگ پوشاک و در نهایت تاثیر شفابخشی پوشاک را در حجم نمونه مذکور رد کرده است. کلید واژه ها: هنر درمانی، گشتالت درمانی، پوشاک، خط، رنگ
معصومه چهاربور مه سیما پورشهریاری
این پژوهش با توجه به اهمیت شادی و آموزش آن سعی داشته تاثیر آموزش شادی به روش فوردایس را بر میزان استرس کارکنان پذیرش بیمارستانی در استان البرز را مورد بررسی قرار دهد . جامعه آماری پژوهش حاضر تعداد 23 نفر از کارکنان پذیرش بیمارستان البرز شهر کرج می باشد که با توجه به محدود بودن تعداد جامعه آماری در پژوهش حاضر از تکنیک سرشماریاستفاده نموده است و طرح پژوهش نیمه آزمایشی بوده است فرض اصلی مبنی بر کاهش میزان استرس افراد پس از آموزش شادمانی فوردایس بوده که برای تعیین میزان شادمانی پاسخگویان از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده گردیده و همچنین برای تعیین میزان استرس شغلی از آزمون استرس شغلی مرکز رمانی آزبور استفاده شد در پژوهش حاضر ابتدا میزان استرس شغلی و شادکامی کارکنان با استفاده از پرسشنامه های مذکور سنجیده شد سپس کارگاههای آموزش شادمانی به روش فوردایس تشکیل گردید و کروه ازمایش به مدت 10 جلسه 90دقیقه ای در هر هفته یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و سپس با همان ابزار مجددا شادمانی و استرس آنها اندازه گیری شدنتایج پژوهش نشان داد که با 99% اطمینان آموزش شادمانی موجب کاهش استرس گروه آزمایش شده است همچنین میتوان ادعا نمود که با 99% اطمینان آموزش شادمانی موجب افزایش شادمانی گروه آزمایش شده است همچنین بین دو گروه زن و مرد از لحاظ شادمانی و استرس پس آزمون اختلاف معنادار آماری وجود ندارد کلمات کلیدی اموزش شادی ، استرس شغلی ، کارکنان پذیرش
ستاره عبدلی حمید رضاییان
چکیده: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش روابط سالم بر پیشرفت تحصیلی و تغییر نگرش دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر اصفهان نسبت به روابط دختر و پسر انجام شد. به این منظور پژوهشی در قالب یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع دو گروهی همراه با پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس راهنمایی دخترانه ناحیه 5 شهر اصفهان بود. نمونه ی آماری شامل 30 دانش آموز بود که از میان دو مدرسه راهنمایی دخترانه، به این صورت که از هر مدرسه یک کلاس و از هر کلاس 15 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان یک مدرسه به عنوان گروه کنترل و دانش آموزان مدرسه ی دیگر به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده شامل یک بسته ی آموزشی روابط سالم که در 8 جلسه به شیوه ی کارگاهی بر روی گروه آزمایش اجرا شد و پرسشنامه محقق ساخته" نگرش به روابط دختر و پسر" با30 سوال بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 77/. محاسبه گردید و داده ها با توجه به فرضیه تحقیق توسط آزمون t مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون t ، نشان داد در مجموع آموزش روابط سالم باعث تغییر نگرش دانش آموزان به روابط دختر و پسر در مرحله ی پس آزمون شد؛ اما این فرضیه که آموزش روابط سالم بر پیشرفت تحصیلی موثر است، تأئید نشد.
فاطمه عابدی مهرانگیز شعاع کاظمی
پژوهش حاضر با هدف تهیه، آموزش و اعتباریابی پروتکل موزشی برای والدین ومعلمان جهت کنترل اختلالات خلقی؛اضطراب وافسردگی دانش آموزان، صورت پذیرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی مدارس شهری ناحیه 3 شهرستان کرج در سال تحصیلی 91-90 و نمونه آن 60 نفر از این دانش آموزان را شامل می شدند، که به روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و در چهار گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. سوال اصلی پژوهش این بود که آیا آموزش پروتکل در گروههای آزمایش، باعث کاهش اختلالات خلقی؛ اضطراب و افسردگی و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان می گردد؟ ابزار مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بود از پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر stal-y(1983، فرم 40 سوالی)، پرسشنامه افسردگی ماریا کواکس cdi (1977، فرم 27 سوالی) و معدل نیمسال اول و دوم دانش آموزان به عنوان عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. طرح پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون چند گروهی بود. پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایشی و گواه، ابتدا در همه گروهها پیش آزمون اجرا شد. سپس، پروتکل آموزشی در گروههای آزمایشی اجرا شد و پس از اتمام برنامه آموزشی، از همه گروهها پس آزمون به عمل آمد. داده ها، با روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل واریانس، lsd و کولموگراف اسمیرنف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اجرای پروتکل آموزشی در همه گروههای آزمایشی، باعث کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش عملکرد تحصیلی در مقایسه با گروه گواه ((p < 0/001 گردید.
طناز فرخ زاد مهرانگیز شعاع کاظمی
پژوهش حاضر به منظور بررسی پنج نیاز اساسی گلاسر و سازگاری زناشویی در بین زوجین واجد سه نوع فاصله ی سنی مختلف انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی و نمونه ی مورد بررسی 308 نفر از افراد متأهل شهر تهران را که حداقل 2 سال از ازدواجشان گذشته بود را شامل می شد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. دو سئوال اصلی پژوهش این بود که آیا میزان ارضای پنج نیاز اساسی و میزان سازگاری زناشویی در بین سه نوع فاصله ی سنی بین زوجین متفاوت است؟ و همچنین آیا بین پنج نیاز اساسی گلاسر و سازگاری زناشویی رابطه ی معناداری وجود دارد ؟ ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ی پنج نیاز اساسی گلاسر(بقاء ، عشق ، قدرت ، آزادی و تفریح ) با 56 سئوال و همچنین مقیاس سازگازی دونفره اسپانیر (1976) با 32 سئوال بود که توسط مشارکت کنندگان تکمیل شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیات از روش های آمار توصیفی و آمار استباطی شامل (آزمون های آماری t مستقل ، ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل واریانس یکراهه ) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد: 1-بین زنان و مردان در میزان ارضای دو خرده مقیاس بقاء و آزادی تفاوت معناداری وجود دارد. 2- بین سه نوع فاصله سنی بین زوجین (مرد مسن تر از زن، زن مسن تر از مرد و مرد و زن هم سن ) در نمره ی کلی پرسشنامه پنج نیاز اساسی گلاسر و سه خرده مقیاس عشق ، قدرت و آزادی تفاوت معناداری وجود دارد. 3-بین زنان و مردان در میزان سازگاری زناشویی تفاوت معناداری وجود ندارد. 4-بین سه نوع فاصله ی سنی بین زوجین( مرد مسن تر از زن ، زن مسن تر از مرد و مرد و زن هم سن) در میزان سازگاری زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد. 5-در ازدواج هایی که سن مرد از زن بیشتر است ،بین میزان ارضای پنج نیاز اساسی گلاسر و میزان فاصله ی سنی زوجین رابطه معناداری وجود دارد. 6-در ازدواج هایی که سن زن از مرد بیشتر است، بین میزان ارضای پنج نیاز اساسی گلاسر و میزان فاصله ی سنی زوج رابطه ی معناداری وجود دارد. 7-در ازدواج هایی که سن مرد از زن بیشتر است ، بین میزان سازگاری زناشویی و میزان فاصله ی سنی زوجین رابطه ی معناداری وجود ندارد. 8-در ازدواج های که سن زن از مرد بیشتر است ، بین میزان سازگاری زناشویی و میزان فاصله ی سنی زوجین رابطه ی معناداری وجود ندارد. 9-بین سازگاری زناشویی و پنج نیاز اساسی گلاسر رابطه معناداری وجود دارد.
مونا سفرچی تیل طیبه زندی پور
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط تعهد زناشویی با کیفیت رابطه در زنان دبیر و خانه دار تهرانی انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه زنان دبیر و خانه دار متاهل و زیر 50 سال تهرانی بودند. نمونه مورد نظر شامل 90دبیر زن و 90 زن خانه دار بودکه به گونه در دسترس از این جامعه انتخاب گردید. برای سنجش تعهد از پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) که سه بعد تعهد شخصی، اخلاقی و ساختاری را میسنجد و برای کیفیت رابطه از پرسشنامه کیفیت زناشویی (باسبی، لارنس و کریستنسن، 1995) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس چند متغیره و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین تعهد زناشویی و کیفیت رابطه هم در زنان خانه دار(80/0r=) و هم در زنان دبیر (31/0r=) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین مولفه های تعهد زناشویی(تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری) با نحوه آشنایی، میزان درآمد و میزان تحصیلات و بین کیفیت رابطه با میزان تحصیلات ومیزان درآمد رابطه معنی داری وجود دارد. یافته های جانبی حاکی از آن بود که بین دو گروه به لحاظ کیفیت رابطه تفاوت معناداری به نفع گروه شاغل وجود دارد (میانگین شاغلین: 61/0غیرشاغلین: 48/0) و بین دو گروه به لحاظ تعهد زناشویی نیز تفاوت معناداری به نفع گروه شاغل وجود دارد (میانگین شاغلین: 160/0، میانگین غیر شاغلین: 147/0) مهمترین پیشنهاد کاربردی این پژوهش آموزش پیشگیرانه ضابطههای کیفیت زناشویی به فراگیران به ویژه در سطوح دبیرستان و دانشگاه و آموزش مشاوران خانواده در راستای ارتقا کیفیت زناشویی و ثبات نظام خانواده است.
فرح سازگارنژاد مه سیما پورشهریاری
هدف این پژوهش تعین رابطه بین امید و بخشش در زوج های متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی و زوج های عادی شهر تهران در سال 1390 می باشد. در این پژوهش از روش علی-مقایسه ای و نمونه گیری در دسترس استفاده شده است که 100 زوج از بین کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره و 100 زوج دیگر به عنوان گروه مقایسه از بین زوج های عادی داوطلب بوده است و ابزارهای پژوهش شامل مقیاس امید بزرگسالان (اسنایدر 1991) ،مقیاس سنجش بخشش در خانواده ffs (1998) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (mcq) می باشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون tبرای گروه های مستقل استفاده گردید و کلیه فرضیه های تحقیق تایید شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین امید و بخشش ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد، متغییر بخشش و ابعاد آن با امید دارای همبستگی معنادار و مستقیم بودند، همچنین میانگین میزان امید درزوج های عادی بالاتر از زوج های متعارض بود. همینطور میانگین میزان ابعاد امید در قدرت اراده وقدرت راهیابی در زوج های عادی بالاتر از زوج های متعارض و میانگین میزان بخشش در زوج های عادی بالاتر از زوج های متعارض مشاهده شد. نتایج نشان می دهد تفاوت معناداری در میان ابعاد بخشش در زوج های متعارض و عادی وجود دارد. با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان نمود که شناسایی، فعال سازی و پرورش توانمندی هایی از قبیل امید و بخشش می تواند در حفظ و سلامت خانواده نقش موثری داشته باشد.
فرشته السادات درت التاج تهرانی سیمین حسینیان
هدف: این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین کیفیت رابطه ولی_ فرزندی، با سازگاری، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در نوجوانان دختر انجام گرفت. روش: جامعه مورد مطالعه شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه های اول و دوم دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 91-92 بودکه از این میان 383 نفر از به شیوه ی خوشـه ای چند مرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس کیفیت روابط والدین _نوجوان، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ را تکمیل کردند. برای بررسی پیشرفت تحصیلی آنها نمره آخرین معدل تحصیلی مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون و آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که کیفیت رابطه ولی _ فرزندی با سازگاری، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد. هرچه کیفیت رابطه ولی- فرزندی بهتر باشد میزان سازگاری، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی نوجوانان بالاتر می رود و هرچه کیفیت رابطه از سطح پایین تری برخوردار باشد، سازگاری و عزت نفس نوجوان کمتر بوده و موفقیت و پیشرفت تحصیلی پایین تر می باشد. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نقش بسزای کیفیت رابطه ولی- فرزندی بر ویژگی های شخصیتی نوجوانان، کوشش در زمینه آگاه سازی هر چه بیشتر والدین در خصوص تاثیرات رابطه ولی فرزندی بر ویژگی های روانی و رفتاری نوجوانان امری ضروری می باشد.
مریم سرایی طیبه زندی پور
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مشاوره و روانشناسی سلامت بر نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به بیمار و بیماری انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان پزشکی در حال تحصیل دانشگاه شهید بهشتی و آزاد در سال تحصیلی 91-92 می شود. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر از دانشجویان بودند (15 نفر طرح ریفورم از دانشگاه شهید بهشتی و 15 نفر طرح غیر ریفورم از دانشگاه آزاد) که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و سپس بصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. در نهایت، به علت افت آزمودنی نمونه پژوهش به 28 نفر کاهش یافت. ابزار مورد استفاده، شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش میزان آگاهی از مشاوره و روانشناسی سلامت میباشد. این پرسشنامه میزان آگاهی دانشجویان پزشکی نسبت به روانشناسی سلامت را اندازه گیری می کند و سه بعد روانشناسی سلامت (رویکرد زیستی – روانی – اجتماعی، مهارت های ارتباطی بین پزشک و بیمار و مسائل و مداخلات روانشناختی در بیماری ها) را می سنجد. برای تحلیل داده ها از آزمون تی وابسته، تی مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش روانشناسی سلامت توانسته است نگرش دانشجویان سال پنجم پزشکی را نسبت به بیمار و بیماری تغییر دهد و افراد طرح ریفورم نمره بیشتری نسبت به افراد طرح غیر ریفورم بدست آوردند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که آموزش مشاوره و روانشناسی سلامت به دانشجویان پزشکی در هر سه حیطه، بخصوص در حیطه مداخلات روانشناختی که دانشجویان کمترین میزان آگاهی نسبت به آن را دارند، می تواند بسیار مفید و موثر واقع شود. بنابراین مهمترین پیشنهاد کاربردی این پژوهش قرار دادن چند واحد درسی تحت عنوان مشاوره و روانشناسی سلامت برای دانشجویان پزشکی با تاکید بر رویکرد زیستی – روانی - اجتماعی، ارتباط پزشک و بیمار و مسائل و مداخلات روانشناختی می باشد.
سیده زهرا حسینی مه سیما پورشهریاری
این پژوهش به منظور بررسی رابطه ی بین کیفیت زندگی و «عجین شدن با شغل» مربیان مدارس استثنایی استان قم صورت گرفته است. تحقیق، از نوع همبستگی است. ابزار تحقیق، سه پرسشنامه، شامل فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، « عجین شدن با شغل » اویانگ (2006)، و محقق ساخته برای بررسی ویژگی های فردی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل 250 مربی استثنایی در دو گروه کم توان ذهنی و ناشنوا بود که 225 پرسشنامه صحیح به روش سرشماری مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. ابتدا رابطه ی بین دو متغیر اصلی و سپس رابطه هر یک از آن ها با دو متغیر فرعی دیگر یعنی جنسیت ( زن، مرد) و گروه آموزشی (کم توان ذهنی، ناشنوا ) بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی ( تی مستقل، همبستگی پیرسون، لون ) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد، بین دو متغیر کیفیت زندگی و عجین شدن با شغل، رابطه ی مثبت کمی، وجود دارد ولی این رابطه معنادار نیست. کیفیت زندگی زنان، بیشتر از مردان و در مقابل، عجین شدن با شغل مردان، بیشتر از زنان است. همچنین، کیفیت زندگی و عجین شدن با شغل مربیان، بر حسب گروه آموزشی آنان، متفاوت نمی باشد. آگاهی مسئولان آموزش و پرورش از سطح کیفیت زندگی و عجین شدن با شغل مربیان استثنایی، همچنین انجام اقدامات اصولی جهت ارتقاء سطح آن دو، امری ضروری است.
نجمه غیاثی مه سیما پورشهریاری
این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه میزان بهزیستی ذهنی و شادمانی بر حسب گوش دادن به موسیقی پاپ و سنتی در بین دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال 92-91 انجام گردید. روش: بدین منظور 376 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو، پرسشنامه شادمانی محقق ساخته و پرسشنامه میزان گوش دادن به موسیقی محقق ساخته استفاده شد.روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، میانگین نمره بهزیستی ذهنی و شادمانی دانشجویان بر حسب گوش دادن به دو نوع موسیقی پاپ یا سنتی متفاوت می باشد ، میانگین نمره بهزیستی ذهنی دانشجویان دختر و پسر بر حسب نوع گوش دادن به موسیقی پاپ یا سنتی متفاوت نمی باشد همچنین میانگین نمره شادمانی دانشجویان دختر و پسر بر حسب نوع گوش دادن به موسیقی پاپ یا سنتی متفاوت می باشد ، میانگین نمره بهزیستی ذهنی دانشجویان متاهل و مجرد بر حسب نوع گوش دادن به موسیقی پاپ یا سنتی متفاوت نمی باشد همچنین میانگین نمره شادمانی دانشجویان متاهل و مجرد بر حسب نوع گوش دادن به موسیقی پاپ یا سنتی متفاوت می باشد، جنسیت در گوش دادن به نوع موسیقی تاثیری ندارد همچنین میانگین نمره شادمانی و بهزیستی ذهنی دانشجویانی که در مدت زمان مختلف به موسیقی گوش می دهند بر حسب گوش دادن به موسیقی پاپ یا سنتی متفاوت نمی باشد، ،بین انتخاب نوع موسیقی و وضعیت تاهل در دانشجویان رابطه وجود ندارد ،بین گوش دادن به نوع موسیقی و مدت زمان گوش دادن به موسیقی و مدت زمان گوش دادن به موسیقی رابطه وجود دارد و بین مدت زمان گوش دادن به موسیقی و وضعیت تاهل رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: میزان بهزیستی ذهنی و شادمانی دانشجویان برحسب گوش دادن به نوع موسیقی سنتی و پاپ متفاوت است و این میزان در بین دانشجویانی که به موسیقی سنتی گوش می دهند بیشتر است.
آرزو خالقیان مه سیما پورشهریاری
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مشاوره زوجی امیدمحور بر دلزدگی و سازگاری زناشویی زوجین نابارور بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از گروه کنترل و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نمونه آماری شامل 32 زوج نابارور بود که به شیوه نمونه¬گیری مبتنی بر هدف از بین مراجعه کنندگان به مراکز ناباروری شهر اصفهان انتخاب و به طورتصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 16 زوج) جایگیری شدند. سپس گروه آزمایش در 7 جلسه مشاوره زوجی امیدمحور شرکت نمودند. هر دو گروه، مقیاس تجدید نظرشده سازگاری زناشویی(باسبی، 1995) و مقیاس دلزدگی زناشویی(پاینز، 1996)را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری(یک ماه پس از اختتام جلسات) تکمیل نمودند. به منظورتجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس چندمتغیری کارگرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در مراحل پس آزمون وپیگیری، در میانگین نمرات سازگاری زناشویی، دلزدگی زناشویی و ابعاد آن(فرسودگی جسمی، هیجانی و روانی) بین دوگروه آزمایش و کنترل تفاوت های معناداری وجود دارد. یافته های این پژوهش تأثیر مشاوره زوجی امیدمحور بر دلزدگی و سازگاری زناشویی زوج های نابارور را تأیید نموده و قابل استفاده در برنامه¬ریزی برای مشاوره و روان درمانی زوج های نابارور است.
لیلا ذوالقدرنیا مه سیما پورشهریاری
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر قصـه درمانی به شیوه شناختی-رفتاری بر کاهـش لجبازی و نافرمانی کودکی انجام گردیده است. روش: مطالعه از نوع پیش آزمایشی یا آزمایشی مقدماتی با طرح پیش آزمـون – پس آزمـون تک گروهی بود. گروه نمونه این پژوهش متشکل از 18 کودک 5 تا 6 ساله است ، که با استفاده از روش نمونه گـیری در دسترس به عنوان کودک دارای اختـلال لجـبازی – نافرمانی شناسایی شدند. گـروه نمونه در طول 2 ماه در 15 جلـسه 90 دقیقه ای قصـه درمانی شـرکت کردند.داده ها با استفاده از آزمون t همبسته بررسی شد. یافته¬ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین¬ اختلال لجبازی نافرمانی در پیش آزمون و پس آزمون بود. نتیجه¬گیری: قصـه درمانی به شیوه شناختی-رفتاری موجب کاهـش نشـانه های اختـلال لجـبازی – نافـرمانی در آزمودنی¬ها شده است. (p<0/01) واژگان کلیدی: قصه درمانی، اختلال لجبازی-نافرمانی
آرزو جوادی کما حمید رضاییان
در پژوهش حاضر تاثیر نوعی از شیوه ی درمان تحت عنوان روان درمانی معنوی- مذهبی در کاهش فشار روانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی مورد بررسی قرار گرفت. روش اجرای پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون می باشد.و گروه آزمایشی به وسیله ی بسته ی آموزشی محقق ساخته طی 8 جلسه، دو ساعتی تحت آموزش و درمان قرار گرفتند و سپس فشار روانی آنها در پس آزمون و پیش آزمون در مقایسه با گروه کنترل محاسبه گردید.
اکرم محمودیان مه سیما پورشهریاری
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت استرس بر اضطراب، استرس و رضایت شغلی پرستاران انجام گردیده است. روش: مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پرستاران بیمارستان خاتم الانبیاء بوده، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بخشهای بیمارستان انتخاب و از هر بخش به نسبت مساوی نمونه انتخاب شد و بصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل(n=15) تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های حالت - رگه اضطراب اسپیلبرگر،استرس پرستاری گری تافت - اندرسون و رضایت شغلی اسپکتور می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس بررسی شد.آموزش مدیریت استرس موجب کاهش اضطراب آشکار و پنهان پرستاران و همچنین افزایش رضایت شغلی آنها شده است ولی در کاهش استرس شغلی پرستاران تاثیری نداشته است.
پریوش میرزایی تشنیزی مه سیما پورشهریاری
چکیده ندارد.
میترا ولی بیگی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده ندارد.
ندا یارایی طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
فاطمه شریعتی مه سیما پورشهریاری
چکیده ندارد.
الهه عزیزی طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
فاطمه بابایی سیمین حسینیان
چکیده ندارد.
مریم قربانی مه سیما پورشهریاری
چکیده ندارد.
مهشید کبریایی مژده وزیری
چکیده ندارد.
مهناز بابایی نسرین اکبرزاده
چکیده هدف از این پژوهش تدوین مدلی خاص از درمان شناختی-رفتاری بر اساس رویکرد نوروپسیکولوژیک و بررسی تاثیر آن بر اختلال وسواسی اجباری بوده است. 600 دانشجوی دختر (28ـ22 ساله) مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از سه دانشگاه تهران (تهران، علامه طباطبایی و الزهرا) در این پژوهش شرکت داشتند. ابزار پژوهش عبارت بودند: از پرسشنامه اختلال وسواسی ـ اجباری مادزلی، آزمون حافظه و کسلر، آزمون استروپ و آزمون قمار. ابتدابا توجه به نمره برش پرسشنامه وسواسی ـ اجباری مادزلی غربالگری صورت گرفت و سپس 12 دانشجو از میان کلیه دانشجویان واجد شرایط (دارای وسواس شستشو) که به تأیید تشخیصی روانپزشک نیزرسیده بودند بصورت تصادفی انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم هفته ای دوبار در جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بررویکرد نوروپسیکولوژیک شرکت نمودند. علاوه بر این جلسات، بطور میانگین هر فرد 5 جلسه از درمان فردی نیز بهره مند شد. روش تحقیق بصورت تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جهت برابری واریانس ها ابتدا از آزمون f و سپس از آزمون t مستقل در موقعیت پیش آزمون برای دو گروه آزمایشی و کنترل استفاده شد. نتایج حاصله بیانگر آن بود که تفاوت معناداری بین دو گروه در موقعیت پیش آزمون در تمام آزمون های اجرا شده وجود نداشت (p>0/01). فرضیه ها به شرح زیر بودند: فرضیه اول، بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بررویکرد نوروپسیکولوژیک درکاهش علائم اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از تفاضل نمرات در موقعیت های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و کنترل با بکارگیری آزمون پارامتریک t وآزمون f(آزمون دو عاملی همراه با اندازه گیری های مکرر روی یک عامل برای مقایسه میانگین های گروه آزمایشی و کنترل در سه موقعیت پیش آزمون ،پس آزمون و پیگیری) تایید شد (01/0 < p). فرضیه دوم، بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بر رویکرد نوروپسیکولوژیک در بهبود حافظه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از آزمون پارامتریک t وf تأیید شد ( 01/0 < p). فرضیه سوم، بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بر رویکرد نوروپسیکولوژیک در بهبود توجه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از آزمون پارامتریک tو f تایید نشد (01/0 > p). و فرضیه چهارم، بررسی تأثیر شناختی ـ رفتاری مبتنی بر رویکرد نوروپسیکولوژیک در بهبود تصمیم گیری بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از آزمون پارامتریک tو f تایید نشد ( 01/0 > p ). در نهایت این نتیجه حاصل شده است که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رویکردنوروپسیکولوژیک در کاهش علائم اختلال وسواسی-اجباری وبهبود برخی از فرایندهای شناختی موثر بوده است. و به متخصصان و پژوهش گران پیشنهاد می گردد جهت بسط و تایید این پروتکل درمانی با کمک ابزارهای دقیق همانندfmriبه مطالعه و تحقیق بیشتر بپردازند تا اینکه در آینده نزدیک شاهد تبدیل این مدل درمانی به یک الگوی درمانی باشیم.
مریم قربانی مه سیما پورشهریاری
جهانی را که امروزه در آن زندگی میکنیم جهان ارتباطات نامیده اند زیرا تکنولوژی های جدید به انسان این امکان رامی دهندکه به راحتی با هرکسی درهرکجای دنیا ارتباط صوتی وتصویری برقرار کند. پیشرفت های اخیر درعرصه ارتباطات با استقبال بی سابقه قشر جوان روبه روبوده تا آنجا که معضل جدیدی رابه نام اعتیاد تکنولوژیکی به وجود آورده که شامل وابستگی به اینترنت گیم نت واخیرا موبایل وپیامک میباشد. تغییر و تحولاتی که سال های اخیر دراثر مدرنیزه شدن درجوامع روی داده تاثیرات زیادی بر ساختارخانواده گذاشته است که مهمترین آنها کاهش تعداد افراد خانواده و مشغولیت بیش ازحد والدین در خارج از منزل است. این عوامل باعث شده که قشر جوان برای پر کردناوقات فراغت وتنهایی خود به ابزارهایی همچون تلفن همراه پناه ببرند. این ابزار نیز به دلیل ویژگی ها و مزایای زیادی که دارد جوانان را شیفته و مجذوب خود ساخته ودر بسیاری از موارد دیده می شود که استفاده مفید و ضروری از این وسیله جای خود را به مصرف بی رویه ونا به جا داده وباعث بروز وابستگی شده است. اعتیاد به هر نوع و شکلی که باشد بلای خانمانسوزی است که باعث از هم گسیختگی روابط اجتماعی خانوادگی وایجاد مشکلات شغلی تحصیلی وصرف هزینه های سنگین شده ومهم تراز همه عامل اصلی نابودی انسان ها واز دست رفتن سرمایه های اصلی یک کشور است . تحقیقاتی که در سالهای اخیر درزمینه وابستگی به ابزارهای ارتباطی انجام گرفته نشان می دهد که تکنولوژی های جدید ارتباطی بیشتر از آنکه در خدمت قشر جوان باشد باعث آسیب های روانی در این نسل شده است .بنا براین با توجه به اهمیت موضوع جایز نیست که ازکنار آن به راحتی گذشته وآن را نادیده بگیریم. علی الخصوص که هر روز شاهد این صحنه هستیم که سن استفاده از تلفن همراه در حال کاهش می باشد. شناخت تاثیر تیپ شخصیتی به عنوان یکی از عوامل اساسی در گرایش استفاده از پیامک و وابستگی به آن. جوانان به دستیابی به شواهد مستندی دال برتاثیرات سوء ناشی ازاستفاده بیش ازحد بررفتارهای جوانان وایجاد وابستگی در آنان. از پیامک بررسی نقش تنهایی به عنوان یک عامل درایجاد وابستگی به پیامک. فیلیپس وبوت ( 2008) در تحقیقی با هدف بررسی تاثیر تیپ های شخصیتی بر نوع ومیزان استفاده ازتلفن همراه دریافتندکه افراد برون گراونوروتیک نسبت .تمایل بیشتری به استفاده ازموبایل وسرویس پیام کوتاه دارند به درون گرایان جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاههای شهر تهران است که درسال تحصیلی 87_ 86 مشغول به تحصیل می باشند. نمونه آماری پژوهش مجموعا 327 نفر است که در دو گروه وابسته به پیامک (163 )و غیروابسته به پیامک (164 ) قرار دارند. ابتدا با استفاده ازروش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 7 دانشگاه درتهران مشخص وسپس از طریق نمونه گیری هدفمند 327 نفر انتخاب گردیده ودر دو گروه وابسته (163 نفر ) و غیروابسته ( 164 نفر)قرار گرفتند. پرسشنامه شخصیت آیزنک : که توسط براهنی مورد بررسی قرار a است.فرم b,a این پرسشنامه دارای دو فرم موازی گرفته ودر ایران متداول است دارای 57 سوال است که به شکل بله یا خیرپاسخ داده می شوند. پژوهش های مختلف اعتبار بازآزمایی این آزمون را بین 84 تا 94 درصد پرسشنامه احساس تنهایی : برای ارزیابی احساس تنهایی آزمودنی ها از نسخه تجدید نظر شده وجدید این آزمون که توسط راسل وهمکاران ساخته شده استفاده گردیده است. این آزمون دارای 20 جمله است که9 جمله به شکل مثبت و11 جمله به شکل منفی با احساس تنهایی رابطه دارند. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای این آزمون بین 89 تا 94 درصداست. پرسشنامه سنجش وابستگی به پیامک : برای سنجش میزان وابستگی به پیامک از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده که دارای 9 سوال است و به شکل بله یا خیر پاسخ داده می شوند.روایی پرسشنامه به شکل صوری وبا نظر 5 استاد دانشگاه الزهراتایید شده وپایایی آن نیز با استفاده ازروش آزمون بازآزمون 92 درصد محاسبه شده است. جهت بررسی وتجزیه وتحلیل داده های پژوهش ازآمار توصیفی(فراوانی ،درصد ،جدول ونمودار )وآماراستنباطی(آزمون t، ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شده وکلیه محاسبات توسط نرم افزار spss انجام شده است . نتیجه گیری بررسی یافته هاوتحقیقات نشان داد که اولا: دلایل زیادی برای ایجاد وابستگی به پیامک وجوددارد که یکی ازآنها تیپ شخصیتی افراداست . ثانیا : در بروز وابستگی مجموعه زیادی از عوامل شامل: مزایای پیامک، تیپ شخصیتی ، نوع ادراک و نگرش فرد، تبلیغات ، هزینه ها، فرهنگ و ویژگی هایی مانند احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی و ... دخالت داشته و با یکدیگر عمل می کنند . ثالثا : علل بروز وابستگی در افراد با یکدیگر متفاوت است.
الهه عزیزی طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی ـ ارتباطی بر رضایت شغلی کارکنان سایپا یدک است. مهارت های آموزش داده شده، شامل؛ مهارت ارتباط موثر، ابراز وجود و حل مسأله یا تعارض می باشد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل 1200 نفر از کارکنان شاغل در واحدهای مختلف شرکت سایپا یدک می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع هدفمند است. بدین صورت که با استفاده از نتایج پرسشنامه رضایت شغلی jdi که شرکت هر 6 ماه برای سنجش رضایت شغلی کارکنان توزیع می کند، تعمیرگاه شماره 4 به لحاظ پائین بودن نمره های مولفه های همکاران و سرپرستی به عنوان واحد نمونه گیری انتخاب شد. سپس برای سنجش رضایت شغلی این واحد، از پرسش نامه رضایت شغلی اسپکتور استفاده گردید. پس از اجرا و محاسبه نمرات آزمون 24 نفر از کسانی که جمع نمرات مولفه های همکاران، سرپرستی و ارتباطات سازمانی آن پائین تر از میانگین کل کارکنان بود به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی ـ ارتباطی طی 8 جلسه یک ساعت و نیمه اجرا گردید. ابزار سنجش پژوهش شامل پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور (1985) پرسشنامه مهارت های مقابله ای موس و بیلگینگز (1982) و پرسشنامه ابراز وجود برین اینجری (2008) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در بین افراد نمونه اجرا گردید. در رابطه با فرضیه های پژوهش از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های اجتماعی ـ ارتباطی بر رضایت شغلی کارکنان، مهارت ابراز وجود و مهارت های مقابله ای اثربخش بوده است.
رقیه حسینی طیبه زندی پور
چکیده هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای والدینی با الگوی گوردون(pet)بر بهبود روابط والد- فرزند در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر صفاشهر در سال تحصیلی 88-87 می باشد. در این پژوهش روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بکارگرفته شد. نمونه این پژوهش 50 نفر از دانش آموزان دختر است که بصورت تصادفی از بین افرادی که نمره آنها در ابزار پژوهش(مقیاس کیفیت روابط والدین- نوجوان) زیر متوسط بوده و با هر دو والد زندگی می کردند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس مادران گروه آزمایش تحت آموزشpet قرار گرفته و تاثیر آموزش با سنجش نگرش نوجوانان بررسی شد. از هر دو گروه آزمایش و گواه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون t گروه های وابسته، آزمون t گروه های مستقل و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. فرضیات تحقیق با اطمینان 95% درصد تایید شدند و نتایج حاکی از آن است که pet از دید دانش آموزان توانسته بر بهبود روابط والد- فرزند و همچنین روابط زوجین اثربخش باشد و نگاه نوجوان به خود و خانواده را تغییر دهد. کلید واژه ها: آموزش مهارتهای والدینی، روش گوردون، روابط والد- فرزند، نوجوان
رویا مردان مه سیما پورشهریاری
چکیده مثبت اندیشی یکی از ویژگیهای شخصیتی می باشد که نگرش ورفتار آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد. نگرش ها قابل تغییر هستند وتغییر نگرش در آموزش وپرورش از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف تاثیر مثبت اندیشی بر نگرش معلمان نسبت به دانش آموزان انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از معلمانی(مونث) است که در مدارس ابتدایی دولتی شهرستان فیروزکوه در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تدریس بودند. نمونه گیری پژوهش به روش هدفمند وتصادفی مبتنی بر اجرای پرسشنامه ی سبک اسناد سلیگمن(asq) می باشد، که پس از اجرای asq ومحاسبه ی نمرات، معلمان بدبین به طور تصادفی در دو گروه (15 نفر کنترل و 15 نفر آزمایش) جایگزین شدند. جهت بررسی نگرش معلمان نسبت به دانش آموزان از نگرش سنج محقق ساخته با 30گویه که اعتبار آن 60/0 محاسبه شده است،استفاده گردید. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته تحت آموزش مثبت اندیشی قرار گرفتند وگروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند.پس از اتمام دوره آموزش مجددا دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. داده های پژوهش حاکی از تفاوت معنادار 59/4 = t در سطح معناداری 01/0 < p است بدین صورت که آموزش مثبت اندیشی توانسته سبب بهبود نگرش معلمان نسبت به دانش آموزان شود. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، دوره های آموزشی مثبت اندیشی برای معلمان به صورت کلاسهای ضمن خدمت پیشنهاد می گردد. کلید واژه ها : مثبت اندیشی، معلمان ، نگرش
افروز موسوی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده : هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر شادکامی دانش آموزان دختر اول دبیرستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بوده . جامعه آماری شامل 137 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول متوسط? دبیرستانی واقع در منطقه 5 تهران بود. نمونه آماری شامل30 نفر دانش آموز بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی پینتریچ(mslq) بود. گروه آزمایش در شش جلسه ی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی شرکت نمودند ولی در گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه (در نمره شادکامی و خود نظم بخشی) تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.0001). بدین صورت که کاربرد آموزش مهارتهای خود نظم بخشی، میزان شادکامی دانش آموزان را افزایش داده و این حالت بعد از گذشت یک ماه نیز حفظ شده بود. همچنین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، عملکرد بهتری در انگیزش و راهبردهای یادگیری خود نظم بخشی نشان دادند. واژه های کلیدی : خود نظم بخشی، شادکامی، دانش آموز، دختر.
شیلا تقی خانی زهره خسروی
سوالات اساسی که دراین پژوهش مورد نظر است شامل: 1 - ساختار خانوادگی والدین آزارگر چگونه است ؟ 2 - ویژگی های روان شناختی والدین آزاررسان کدام است ؟3 - ویژگی های اقتصادی - اجتماعی والدین آزارگر چگونه است؟ 4 - عمده ترین شیوه های مقابله و مورد استفاده ، والدینی که کودکانشان را مورد آزار قرار می دهند کدام است؟
شکوفه متقی مهناز اخوان تفتی
برای بررسی تاثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی و اختلالات رفتاری دانش آموزان در دوره ابتدایی تعداد 206نفر از دانش آموزان پسر و دختر پایه دوم ابتدایی با شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند.
ناهید هواسی مه سیما پورشهریاری
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه روشهای فرزند پروری در خانواده هایی که دارای نوجوانان معتاد هستند با خانواده هایی که دارای نوجوانان عادی هستند پرداخته است. نمونه مورد نظر پژوهش شامل 111 نفر نوجوان پسر 18-15 ساله هستند که از این تعداد 60 نفر از نوجوانانی می باشند که در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل هستند و به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند و 51 نفر نوجوانان معتاد به عنوان نمونه دسترس در کانون اصلاح و تربیت می باشند. ابزار مورد استفاده در تحقیق شامل پرسشنامه ((محیط خانوادگی)) که مربوط به چهار روش فرزند پروری است می باشد و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش از روشهای آماری مانووا، t مستقل، x و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. به دلیل اینکه احتمال می رفت نوجوانان معتاد در پاسخ به پرسشنامه ها صادق نباشند تصمیم گرفته شد بطریق کیفی از طریق مصاحبه هایی که با آنها صورت می گیرد کنترل شوند و اطلاعات حاصل از مصاحبه با نتایج حاصل از پرسشنامه مطابقت داده شود. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین خانواده هایی که دارای نوجوانان معتاد هستند با خانواده هایی که دارای نوجوانان عادی هستند از لحاظ روشهای فرزندپروری تفاوت وجود دارد. و همچنین غیر از روش فرزندپروری سهل گیری، دیگر روشهای فرزند پروری (پذیرش، طردکننده، دیکتاتوری) با اعتیاد رابطه منفی و مثبت دارند. و همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بین مناطق (شمال، مرکز و جنوب) از لحاظ روشهای فرزندپروری تفاوت معناداری مشاهده شده است.
نسرین حاجی ابول زاده مه سیما پورشهریاری
آموزش مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی ، به منظور برقراری ارتباط صحیح و مناسب ، روشی موثر برای تحکیم پیوند زناشویی و غنی سازی روابط خانوادگی است. پژوهشهای زیادی ، نشان می دهند که آموزش مهارتهای ارتباطی و اصول صحیح برقراری ارتباط به همسران ، سازگاری آنها را در زندگی زناشویی افزایش می دهد و موجب رشد و تکامل احساسات و ارزشهای خانواده می شود.