نام پژوهشگر: علی اکبر احمدی افرمجامی
حمزه حاتم پوری حسین کلباسی اشتری
محور سخن همان گونه که از عنوان پایان نامه برمی آید بررسی فلسفه ی دین از نگاه هیوم و کانت است. بررسی آراء دین پژوهی این دو از آن رو مهم است که از نخستین فیلسوفانی هستند که با شیوه ای نو و برون دینی مفاهیم و آموزه های دینی را برمی رسند. هدف از این رساله آشنایی با نگرش این دو فیلسوف بزرگ باختر زمین است تا دریابیم که چرا پژوهش آن ها را شیوه ای نو در دین پژوهی می نامند. برای دست یابی به این مهم ضمن نگاه به آثار خود هیوم و کانت کتاب های شارحین را نیز می نگریم و این پرسش را پی خواهیم گرفت که آیا با توجه به مبانی فلسفی این دو نفر امکان خداشناسی نظری از نگاه ایشان وجود دارد؟ و آیا هیوم و کانت دین طبیعی را می پذیرند و اگر پاسخ مثبت است به چه معنا؟ این رساله سه بخش اصلی دارد که در پاره ی نخست به بررسی آراء هیوم می پردازیم. این بررسی را با کتاب تارخ طبیعی دین هیوم می آغازیم و سپس با نگاه به کتاب گفتگوهایی درباره ی دین طبیعی و پژوهش در بنیان های فهم بشر سنجش های فلسفی هیوم را درباره برهان های نظم و کیهان شناختی و مساله ی شر می-نگریم. در آغاز پاره دوم نگاهی به مبانی شناخت شناسی کانت و ایده آلیسم استعلایی اش می اندازیم و سپس با توضیح فلسفه ی اخلاق و بیان ویژگی های خرد عملی کانتی به فلسفه ی دین او وارد می شویم. در پاره ی پایانی به صورتی گذرا برخی همانندی ها و ناهمانندی های این دو را بیان می کنیم. همان گونه که در روند نوشتار خواهیم دید شناخت نظری مفاهیم و اثبات عقلانی گزاره های فراطبیعی با توجه به مبانی هیوم و کانت ناممکن می نماید و این دو نمی توانند سخن از شناخت مفاهیم دینی بزنند. البته با این تفاوت که کانت با جدایی بود از نمود گونه ای دین طبیعی برای خود می سازد که نمایی کاملاً اخلاقی دارد. این رساله تنها آغاز راه بررسی و مقایسه ی آراء این فیلسوفان است و هنوز پرسش های فراوانی می ماند که باید در آینده (البته با نگاه به این رساله) بدان پرداخت.
علی نجات غلامی رضا سلیمان حشمت
در سالهای اخیر با مطالعه آثار منتشر نشده هوسرل، بسیاری از مفسران بدین باور رسیده اند که تحوّلی جدی در روش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل رخ داده است که بنا به دلایل گوناگون از نظر مفسران متقدم پنهان مانده است. امروزه اعتقاد بر این است که از حدود سال 1916 به بعد روش پدیدارشناسی هوسرل که تا قبل از این تاریخ روشی ایستمند بود، تبدیل به روشی تکوینی می شود. به موجب همین تغییر روش که البته در نگاه خود هوسرل در تعارض با روش قبلی نیست بلکه مکمل آن است، بسیاری از کاستی های پدیدارشناسی وی رفع شده است. بر همین اساس بسیاری از انتقادات متفکران پس از هوسرل نسبت به او، وجاهت خود را از دست داده اند و می توان امید داشت بُعدی از تفکر هوسرل هنوز هم سرزنده و قابل تأمل و استفاده باشد. هوسرل در این روش با تکیه برحیث زمانی، مسائل مربوط به تقویم را بررسی می کند. بر این اساس بی آنکه به دام نسبی انگاری افتاده باشد علاوه بر قوانین مربوط به بودن، قوانین مربوط به شدن و صیرورت از جمله تداعی معانی را نیز مورد مطالعه قرار می دهد و همین امر موجب می شود که مباحث انضمامی از جمله حیث تاریخی به پدیدارشناسی ملحق شوند. بعلاوه به یک معنا پدیدارشناسی را به سمت وجودشناسی نیز حرکت می دهد. در پژوهش پیش رو سعی شده است ضمن این که سیر حرکت این تغییر روش نشان داده شود، مسائل این روش نیز تا حد توان، مطرح شده و شرح داده شوند.
مهدی پارسا خانقاه هدایت علوی تبار
دریدا در کتاب درباره ی گراماتولوژی با بازخوانی تفکر غربی نشان می دهد که این تفکر گرفتار یک حضور ناب و پر است که به نظر در جایی قرار دارد. بنابراین او فلسفه ی غرب را متافیزیک حضور می نامد. نمود این توسل به حضور اولویت گفتار بر نوشتار در تاریخ تفکر غربی است. دریدا با استمداد از مفاهیم همین تفکر لوگوس محور به واسازی آن می پردازد و گراماتولوژی را به مثابه ی دانشی عمومی معرفی می کند که بر طبق آن نوشتار دیگر اشتقاقی و ثانوی نیست. در این پایان نامه ابتدا در مقدمه ای ساختار کلی نظر دریدا در باب نوشتار ونیز مفاهیم کلیدی تفکر او توضیح داده و سپس ترجمه ی بخش اول درباره ی گراماتولوژی ضمیمه شده است.
زهرا مهدلو علی اکبر احمدی افرمجامی
این رساله از چهار فصل تشکیل شده است.نویسنده کتاب در فصل اول در تلاش است تا به جهان دور از دسترس منطق دانان دسترسی پیدا کند در این راستا در ابتدا به سابقه و پیشینه جامعه شناسی ریاضیات و منطق می پردازد. او رویکرد های جامعه شناختی و تجربی به منطق را مورد مداقه قرار می دهد و از این میان شیوه روش قوم شناختی رابر می گزیند. رزنتال اعتقاد دارد نگاه صلب و تغییر ناپذیر به منطق ناصواب است. منطق همانند هر معرفت دیگر متاثر از عوامل اجتماعی است. نویسنده کتاب بداهت متزلزل برای اثبات این امر به نحوه پیدایش و انتشار فضیه ای در منطق فازی می پردازد. در فصل دوم نویسنده به نحوه پیدایش تالار گفتگوی الکترونیکی که محل تبادل آراء بر سر قضیه مذکور بود می پردازد و در گام بعد خود قضیه را توضیح می دهد. این قضیه در مقاله ای با عنوان موفقیت های پارادوکسیکال منطق فازی انتشار یافت که در کنفرانس هوش مصنوعی در تابستان 1993 در ایالات متحده ارائه شد. در فصل سوم و چهارم نویسنده به تفصیل به بررسی آراء شرکت کنندگان در تالار گفتگو می پردازد.او عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی را معرفی می کند که در تولید، تایئد و انتشار قضیه مذکور دخیل اند.
مهدیه پورمحمدی علی اکبر احمدی افرمجامی
چکیده ندارد.