نام پژوهشگر: سعید ضرغامی
حمیده بهشتی معز عزت خادمی
چکیده : هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی برنامه درسی رشته فلسفه تعلیم و تربیت در آموزش عالی کشورهای ایران ، انگلیس و آمریکا است . در این پژوهش شباهت ها و تفاوت های عناصر برنامه درسی کشورهای مذکور به منظور ارائه پیشنهاداتی کاربردی برای بهبود بخشیدن به برنامه درسی رشته فلسفه تعلیم و تربیت در آموزش عالی ایران بررسی و مقایسه شده است.این پژوهش یک پیمایش تطبیقی است.اطلاعات مورد نیاز آن برای پاسخگویی به پرسش ها از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای ، گزارش های تحقیقی ، جستجو در شبکه جهانی اینترنت و سایت های دانشگاه ها و انجمن های مرتبط در کشورهای مورد مطالعه گردآوری شده است.الگوی مورد استفاده در این زمینه الگوی بردی است. مهمترین نتایج بدست آمده : در کشورهای انگلیس و آمریکا رویه متفاوتی در برنامه درسی این رشته در تمام ابعاد جریان دارد و با برنامه درسی ایران تا حدود زیادی متفاوت است . در برنامه درسی این رشته در بعد اهداف در آموزش عالی ایران و بالطبع در تمام ابعاد دیگر آن باید تجدید نظر صورت بگیرد.پیشنهادات زیر در این راستا ارائه شد : پرهیز از کلی گویی در بیان اهداف، توجه به پرورش توانایی های ارتباطی ، توجه به پرورش تفکر انتقادی و خلاق و مهارت های تحلیل و حل مسئله ،در بعد محتوا : بازبینی محتوا ، حذف دروس غیر تخصصی ، غیر کاربردی و قدیمی و جایگزینی مباحث جدید ، تخصصی و کاربردی – ایجاد وحدت و انسجام درونی و ساختاری درمحتوا – در بعد روش : همکاری بین دپارتمان تعلیم و تربیت و دیگر دپارتمان ها مثل : دپارتمان فلسفه، تاریخ ، علوم اجتماعی برای ارائه تخصصی دروس به دانشجویان این رشته - تدریس توسط اساتید متخصص – لزوم تغییر الگوهای تدریس کنونی و استفاده از الگوهایی که در ان دانشجو در فعالیت تدریس و یادگیری فعال باشد – در ارزشیابی کیفی گرایی جایگزین کمی گرایی و مسئله محوری جایگزین حافظه محوری شود. واژگان کلیدی : بررسی تطبیقی ، برنامه درسی ، آموزش عالی ، فلسفه تعلیم و تربیت.
مظفر امیدی سعید ضرغامی
پژوهش حاضر ، با عنوان " بررسی دموکراسی از دیدگاه نظریه پردازان انتقادی و نقش تربیت در آن " به دنبال آن است که به تبیین چیستی و چرایی دموکراسی بر بنیاد اندیشه های نظریه پردازان انتقادی بپردازد و نقش تربیت را در دموکراسی بررسی کند . در این پژوهش روش تحلیل تطبیقی به کار گرفته شد که بر اساس آن ، ابتدا اطلاعات به روش کتابخانه ای – اسنادی گرد آوری و سپس طبقه بندی،توصیف و بر مبنای سوال های پژوهش به تحلیل و نتیجه گیری پرداخته شد. یافته های این پژوهش در زمینه دموکراسی نشان داد که آنان دو برداشت از مفهوم دموکراسی مد نظر دارند ؛ یکی در مقام نقد و نفی آن ، که دموکراسی های موجود را هم ارز با فاشیسم دانسته و دیدگاه دیگر با نگاهی مثبت که دموکراسی را به عنوان شیوه زندگی اجتماعی می دانند . همچنین در بررسی دیدگاه مربیان تربیت انتقادی، مشخص گردید که تربیت انتقادی عامل محرکه دموکراسی در جامعه است . هابرماس از نظریه پردازان انتقادی معتقد است که اینگونه نظام تربیتی می تواند به رهایی انسان از جبرهای مختلف اقتصادی ، فرهنگی و تبلیغاتی که موجب از خود بیگانگی او می شوند،منجر شود و نیز شرایطی را فراهم آورد که همه اعضای جامعه از دموکراسی و برابری برخوردار شوند ویا ژیرو از مربیان تربیتی معتقد است که تربیت انتقادی با پرورش شهروندان منتقد می تواند به ایجاد جامعه ی دموکراتیک مساوات خواه بیانجامد.
مجید فرختار یحیی قایدی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارتهای تفکر انتقادی با روابط انسانی در مدیران دوره های ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان شهرستان شفت می باشد . جستار حاضر تلاشی است برای پاسخ به سوالات زیر:1)- مدیران سه مقطع تحصیلی از چه میزان مهارت تفکر انتقادی و روابط انسانی برخوردار هستند.2)- آیا رابطه ای بین مهارت تفکر انتقادی مدیران و روابط انسانی شان وجود دارد؟ 3)- آیا میزان مهارت تفکرانتقادی مدیران وروابط انسانی مدیران در مقاطع مختلف رابطه معناداری با یکدیگر دارند؟ 4)- آیا بین میزان مهارت تفکر انتقادی وروابط انسانی مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد؟ از 103 مدیر در شهرستان شفت خواسته شد تا به دو پرسشنامه تفکرانتقادی کالیفرنیای (ب) و پرسشنامه روابط انسانی محقق ساخته پاسخ دهند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. یافته های پژوهش : 1)- شاخصهای تفکرانتقادی عبارتنداز : ارزشیابی9/2 ، تحلیل انتقادی7/2، استقرایی 26/1، قیاسی2/1 و استنباط1 2)- شاخصهای نه گانه روابط انسانی عبارتنداز : دوست داشتن دیگران 3/22، تـوان بـرقـراری ارتباط 04/22 ، توجه به تفاوت های فردی7/21 ، گوش دادن 7/20، مشکل شناسی6/19، شناختن شخصیت معلمان6/18، منطق و بـلـوغ5/18، درک مـوقـعـیـت معلمان 30/ 18و درک نیازها 47/17 3)- رابطه معناداری بین تفکرانتقادی و روابط انسانی مدیران سه دوره آنها وجود ندارد. 4)- بین میانگین تـفـکـرانتقادی مـدیـران مقاطع تـفـاوت معناداری وجـود نـدارد. 5)- بین مهارت استنباط تفکرانتقادی با شاخص درک نیازها روابط انسانی مدیران رابطه وجود دارد.6)- بین مهارت استقرایی تفکرانتقادی با شاخص گوش دادن روابط انسانی مدیران رابطه وجود دارد. 7)- بین مهارت قیاسی تفکرانتقادی با شاخص منطق و بلوغ روابط انسانی مدیران رابطه وجوددارد. 8)- بیشترین میانگین مهارت تفکرانتقادی و روابط انسانی را مدیران دبیرستان دارند. 9)- هیچ تفاوتی بین میانگین تفکرانتقادی وروابط انسانی درمدیران زن و مرد مدارس وجود ندارد .
نعیمه ریاضی سعید ضرغامی
در این پژوهش خلاقیت از منظر فلسفی و از نگاه معرفت شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی معرفت شناسانه خلاقیت و استنتاج اصول پرورش خلاقیت در فرایند تدریس بوده است.در بعد معرفت شناسی خلاقیت به چیستی ، منابع و راههای دستیابی به خلاقیت پرداخته می شود. در این تحقیق با روش تحلیل منطقی معرفت شناسی خلاقیت مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه با روش قیاس عملی اصول پرورش آن از معرفت شناسی خلاقیت استنتاج شده است. بر اساس یافته های پژوهش خلاقیت به عنوان یک توانایی بالقوه است که نیازمند تفکر، دانش، خیال، تصور، ایده، بازبینی، درون نگری، شهود، الهام و احساس می باشد. منابع خلاقیت نیز حس، عقل، الهام و شهود می باشند که از طریق راههایی چون انعطاف پذیری، جلوگیری از قضاوت فوری، شک و تردید، بارش مغزی، تغییر، تقسیم و ترکیب می توان به آن دست یافت. از آنجایی که خلاقیت یک توانایی قابل پرورش می باشد در سیستم آموزش و پرورش دارای اصولی است که به کارگیری آنها در فرایند تدریس می تواند موجب پرورش و تقویت این توانایی گردد. این اصول نیز عبارتند از اصل فراتر رفتن از قالبها و رکودهای ذهنی، تفاوتهای فردی در فرایند تعلیم و تربیت، تفکر افقی، ایجاد محیط خلاقانه، استعلا، همراهی عقل و احساس. در نهایت از جمله پیشنهادهای کاربردی این پژوهش عبارت است از: تشویق دانش آموزان به ارائه و ابراز راه حل های جدید ، اهمیت به حس پرسش گری و کنجکاوی های دانش آموز در جریان تدریس، دادن اختیارات بیشتر به معلم تا معلم بتواند مباحث و موضوعات درسی را به بحث و آزمایش بگذارد
بهبود یاری قلی سعید ضرغامی
در این پژوهش به تبیین فلسفه عدالت تربیتی و اشاره های آن برای نظام آموزشی ایران با ابتناء بر نظریه عدالت جان رالز پرداخته شده است. بنا به اقتضای سئوالات پژوهش از روش های تحقیق تحلیلی و ارزیابی ساختار مفهوم، استدلال قیاسی (نظری و عملی) و هرمنوتیک انتقادی بهره گرفته شده است. نسبت میان عدالت و تربیت از طریق مفاهیمی چون تربیت شهروندی، تعلیم و تربیت به عنوان یکی از خیرات نخستین و بررسی نقش خانواده در تربیت کودکان بررسی شده است. فلسفه عدالت تربیتی در نظریه عدالت با بررسی چیستی، چگونگی و چرایی آن تببین شده است. چیستی عدالت تربیتی با دو محور زیر مورد بررسی قرار گرفته است: الف)عدالت تربیتی برگرفته از نظریه عدالت عاری از تبعیض و نژاد پرستی. ب) عدالت تربیتی در نظریه عدالت به معنای لحاظ کردن نیازهای فردی و اجتماعی. چرایی آن از طریق دو موضوع: الف) تعلیم و تربیت و عدالت تربیتی به عنوان خیرات نخستین. ب)عدالت تربیتی به عنوان رکن سازنده جامعه بسامان، تببین شده است و چگونگی آن نیز با دو اصل: الف) تقدم حق بر خیر. ب)به کارگیری اصول عدالت در تعلیم و تربیت، تشریح شده است. اشاره های عدالت تربیتی برآمده از نظریه عدالت به ارائه راهکارهایی برای سیاست گذاری، برنامه ریزی درسی، معلمان و فناوری آموزشی پرداخته است. مصاحبه های انجام شده با اساتید تعلیم و تربیت نیز به بررسی افق ها و تنگناهای عدالت تربیتی حاصل از نظریه عدالت در نظام های آموزشی اختصاص دارد. به دلیل آن که نظریه عدالت جان رالز نظریه ای جامع و اخلاق محور است آن قابلیت و توانایی را دارد که در زمینه عدالت تربیتی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گرفته و موفق باشد؛ اما نباید از تهدیدهایی که مانع از اجرای صحیح و کاربرد موفقیت آمیز آن در نظام های آموزشی و نظام آموزشی ما می گردد، غافل شویم.
اعظم مروتی یحیی قایدی
در این پژوهش فلسفه تدریس معلمی از منظر فیلسوفان تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع بنیادی می باشد و روش انجام آن با توجه به هدف شناسایی ماهیت فلسفه تدریس معلمی و بیان عناصر مرتبط با فلسفه تدریس معلمی از یکسو و از سوی دیگر تحلیل بیانیه ی فلسفه تدریس فیلسوفان تحلیلی چون شفلر ، هرست و پیترز بصورت توصیف آن در قالب دیدگاههای آنان در فرایند تدریس می باشد . روش انجام آن در ابتدا با استفاده از تحلیل محتوای کیفی ، به تحلیل و شناسایی ماهیت فلسفه تدریس معلمی و عناصر مرتبط با آن اقدام گردیده است . در ادامه با استفاده از تحلیل مفهومی مفهوم فلسفه تدریس معلمی روشن شده است . همچنین ارتباط منطقی میان مفاهیم مختلف در ارتباط با موضوع بازشناسی شده است. در پایان با تحلیل آراء و عقاید و نظریات فیلسوفان تحلیلی تعلیم و تربیت از جمله شفلر ،هرست و پیترز ، بیانیه ی فلسفه تدریس تحلیل گردید . بر اساس یافته های پژوهش حاضر : تدریس بعنوان یک فرایند عقلانی است که به ارزشمندی کسب فی نفسه دانش توجه داشته و به پرورش قوه استدلال و خردورزی می پردازد و نیاز است که معلمان با بینش و باور عقلایی در جستجوی دانش عقلایی و پرورش قوه استدلال فراگیران باشند . بیانیه فلسفه تدریس معلمی که با توجه به نظریات فیلسوفان ذکر شده در این پژوهش تحلیل گردیده است در بردارنده عقلانیت ، دموکراسی ، توجه به استعدادهای فراگیران ، ارزشمندی دانش و مسئولیت پذیری معلم می باشد که می توان به آنها دست یافت . از آنجاییکه فلسفه تدریس معلمی یک فرایند عقلایی بدور از تلقین و القا قابل پرورش می باشد ، رو به سوی عملکردی عقلایی دارد و در سیستم آموزش و پرورش بکارگیری این عناصر در فرایند تدریس می تواند موجبات تقویت و پرورش هر چه بیشتر و بهتر عملکرد معلمان گردد .
نصیبه تاری سعید ضرغامی
هدف پژوهش بررسی فلسفه فناوری اطلاعات در تربیت از دیدگاه نظریه پردازان معاصر انتقادی تعلیم وتربیت با تاکید بر برنامه درسی پنهان است.روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل تطبیقی وقیاس عملی است که از رویکردهای پژوهش کیفی می باشند.براساس یافته های پژوهش ،ماهیت فناوری اطلاعات از دیدگاه نظریه پردازان انتقادی خنثی نبوده، بلکه دارای ماهیت هنجارین می باشدبه گونه ای که نظریه پردازان بازتولید بر نقد سیاسی اقتصادی فناوری اطلاعات تاکید دارند ولی نظریه پردازان مقاومت بر نقد جامعه شناسانه فناوری اطلاعات تمرکز کرده اند ومعتقدندنکته ای که نظریه پردازان بازتولید به آن توجه نکردندبر نقش اساسی انسان در ایجاد تحول وتغییر در نظام آموزشی است وبر پرورش بینش انتقادی تاکید دارندلذا ،منکر اثرات مثبت فناوری ها در نظام آموزشی نیستند بلکه معتقدنداگر در به کاربردن فناوری ها فقط محدود به چگونگی بهره گیری از آنها شویم منطق فنی نظام تربیتی را در بر می گیرد و رفتار وعمل فراگیران قلمرو تعلیم وتربیت رنگ وبوی فناورانه به خود می گیرد. از نظر فلاسفه انتقادی آنچه موجب نگرانی است این است که انسان تحت سلطه پنهان آن قرار گیرد . زیرافناوری ها صرفا مجموعه ای از ماشین ها ونرم افزارهای همراه آن نیستند بلکه در بردارنده شکلی از اندیشه هستند که نگرش فرد را در برابر جهان ،جهت می دهند.همچنین فناوری های نوین نه تفکر ودانش است ونه ابزاری برای ارزشیابی دانش،بلکه شکل دیگری از رفتار انسانی است که می تواند توسط او مورد انتقاد قرار گیرد.در نتیجه با وارد سازی فناوری اطلاعات به آموزش ،رسالت معلمان ،یعنی تشویق دانش آموزان به تفکر همچنان بایستی باقی بماند. در نتیجه گیری برخی تلویح های کاربردی چون الف- گنجاندن سواد انتقادی –اجتماعی در برنامه درسی .ب-باز اندیشی نقش معلم از متخصص به روشنفکر متخصص توصیه شده است. واژگان کلیدی:فناوری اطلاعات،نظریه انتقادی،آموزش وپرورش
پروین بازقندی سعید ضرغامی
هدف پژوهش حاضر پیشنهاد اصول و روش هایی برای آموزش شیمی بر مبنای بررسی دیدگاه فایرابند درباره چیستی علم و چگونگی پیدایش و گسترش آن بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش های کاوش فلسفی، تحلیل تطبیقی و نیز قیاس عملی بهره گرفته شده است. بر همین اساس و در پاسخ به پرسش نخست پژوهش که "فلسفه شیمی چیست؟" نتایج در سه بخش هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی شیمی تبیین شده است و در پاسخ به پرسش دوم پژوهش که "رابطه فلسفه شیمی با آموزش آن چیست؟" استلزام های بررسی فلسفه شیمی برای آموزش شیمی در مواردی چون تربیت معلم و عناصر برنامه درسی شیمی بویژه روش های آموزش آن پیشنهاد شده است. اما در پاسخ به پرسش سوم پژوهش که "بر بنیاد بررسی نظریه فایرابند درباره چیستی علم و چگونگی پیدایش و گسترش آنچه اصل ها و روش هایی را می توان در آموزش شیمی پیشنهاد کرد؟ تبیین شده است که از سویی نقش پیشینی تجربه حسی در شکل گیری علم پذیرفتنی نیست و از سوی دیگر نمی توان پیدایش و گسترش علم را بر اساس چند قاعده ساده روش شناختی توضیح داد. بر چنین زمینه هایی، برخی اصل ها برای آموزش شیمی همانند فهم نظریه های شیمی در بستر تاریخی، قیاس ناپذیری و ابطال ناپذیری در کنار آزمون پذیری نظریه ها با توجه به ملاک هایی چون انسجام، میزان سازگاری با وضعیت های تجربی پسین و تقریب های جسورانه، آزادی فراگیر در پژوهش در قلمرو شیمی ورای باور همگانی و نظریه های موجود و بر اساس تمایلات زیبایی شناسانه، متافیزیکی و حتی مذهبی و آموزش مفهومی به جای آموزش فرمولی و نیز برخی روش های مربوطه پیشنهاد شده اند.
سعید ضرغامی هژیر بهرامی
الکتروریسی یک روش جدید و عمومی می باشد که قابلیت تولید الیاف در مقیاس نانو را دارد. کیتین که اصولات یک ساختار پلی ساکاریدی دارد و از جانوران دریایی استخراج می شود فراوانترین پلی ساکارید بعد از سلولز می باشد. اخیرا بیشتر تلاشها به پروسه ی الکتروریس و تولید الیاف نانو بویژه برای کاربردهای پزشکی پرداخته شده است. در این پروژه کیتین با وزن مولکولی 1118/6kda و درصد دی استیله ی 5? را در licl5%/dmac حل کرده و با تکنیک الکتروریسی ریسندگی کردیم، اما کیتین بصورت نانو الیاف ریسندگی نمی شود از این رو آن را با pva مخلوط و با تغییر نسبت کیتین pva الیاف متنوعی را ریسندگی کردیم و تاثیر پارامترهای ولتاژ، نرخ تغذیه و فاصله را بر روی قطر نانو الیاف مورد مطالعه قرار دادیم. کشت سلولی را بر روی نمونه ها انجام داده و خصوصیات زیست سازگاری نانو الیاف مورد مطالعه قرار گرفت.
فاطمه بندلی زاده سعید ضرغامی
هدف پژوهش حاضر، نخست تبیین فلسفه زیست شناسی با تأکید بر نظریه تکامل و سپس ترسیم کاربردهای چنین تبیینی برای شیوه های تدریس و ارزشیابی معلمان در درس زیست شناسی بوده است . برای این منظور از برخی روش های فلسفی برای پاسخ گویی به سوال های آن استفاده شده است . در پاسخ به سوال اول پژوهش حاضر از روش تحلیل کیفی محتوای آثار و اسناد موجود درباره فلسفه زیست شناسی، بهره گرفته می شود؛ تا فلسفه زیست شناسی و به ویژه نظریه تکامل تبیین شود.بر بنیاد یافته های پژوهش و در پاسخ به سوال اول؛ این نتیجه حاصل شد که فلسفه علم علاوه بر پایه هایی مشترک دارای مشخصات ماهوی مخصوص به هر علم است و یکسان دانستن فلسفه تمام علوم به فیزیک نادرست است .و در پاسخ به سوال دوم ؛زیست شناسی یکی از دانش ها و معرفت های بشری بر شمرده شده است که بخش اعظم یافته های آن از راه مشاهده و اجرای آزمایش به دست می آید و ملاک و معیار درستی آنها انطباق داشتن با مشاهدات تجربی است.از سویی دیگر ؛"تلفیق تکاملی مدرن " یکی از وقایع مهم تاریخ زیست شناسی قرن بیستم ،تاریخی که با پیدایش علم ژنتیک آغاز شد، به شمار می رود. نتایج ژنتیک جمعیت موجود در مجموعه کتاب های زیست شناسان تکاملی از جمله تئودوسیوس دوبژانسکی، ارنست مایر و جولین اس هاکسلی، مهر تاییدی به نظریه تکامل از طریق فرایند گزینش داروین است. پس از دوره "افول نظریه داروین"که اوج شکوفایی آن در حدود سال 1900 بود، داروینیسم نوین بار دیگر ساختار توجیهی منسجمی را برای زیست شناسی ارائه کرد. این ساختار شامل زمینه های طبیعت گرایانه توصیفی بیشتری از جمله سامانه شناسی، بیوجغرافی و دیرین شناسی است هم چنین بر بنیاد یافته های پژوهش استلزام هایی بدین ترتیب برای آموزش زیست شناسی پیشنهاد شده است : استلزام 1: معلمان لازم است به بازسازی درک دانش آموزان از یک موضوع علمی، بر اساس توسعه تاریخی موضوع؛بپردازند .2 : معلمان لازم است به درک و اصلاح عقاید دانش آموزان درباره موضوع های زیست شناختی بپردازند.3:معلمان لازم است آموزش زیست شناسی را بر مبنای تجربه زیست شناسان بنا نهند.4: معلمان باید به آموزش و مطالعه زیست شناسی در زمان و با روش مناسب آن بپردازند..5: معلمان باید مفهوم آزمون پذیری و رقابت پذیری نظریه ها را برای شاگردان بیان کنند6 : معلمان باید به آزادی فراگیر در اندیشیدن درباره علم احترام بگذارند.
مراد ترکاشوند سعید ضرغامی
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی فلسفه ذهن از منظر کارکردگرایی و اشاره های آن برای روش تدریس معلمان و شیوه های ارزشیابی بوده است. در این پژوهش از روش تحلیلی و نیز استنتاجی استفاده شده است که بر اساس آن، ابتدا با روشی تحلیلی به توصیف و تحلیل فلسفه ذهن از منظر کارکردگرایی پرداخته شده است و در گام بعدی با روش استنتاجی اشاره های مکتب کارکردگرایی برای روش تدریس و شیوه ارزشیابی استنتاج شده است. در همین راستا نخست به بررسی مفهوم فلسفه ذهن از دیدگاه مکاتب گوناگون، بالاخص مکتب کارکردگرایی پرداخته شده است. تاکید این پژوهش بر مکتب کارکردگرایی بوده است که به دنبال پاسخی برای مساله ذهن و بدن است.کارکردگرایی نظریه ای است که حالات ذهنی را معادل مجموعه ای از روابط و نسب کارکردی و همچنین نقش آن ها در مجموعه رفتاری شخص در نظر می گیرد. کارکردگرایی دارای انواع گوناگونی است مانند:کارکردگرایی ماشینی، علّی-معلولی، غایی، تحلیلی، روان شناختی. از جمله اصول و روش هایی که در این پژوهش استنتاج شد می توان به اصل تمثیل ذهن ماشینی، رابطه متقابل بین ورودی و تولید دانش و اصل آگاهی اشاره کرد که به استنتاج روش هایی مانند روش شبیه سازی، پیش سازمان-دهنده، نقشه مفهومی و واکاوی ذهنی استنتاج شده است. از جملهاصولی که در شیوه ارزشیابیاستنتاج شد می توان به شیوه ارزیابی از خود و ارزشیابی مبتنی بر ذهناشاره کرد.
کبری احمدوند سعید ضرغامی
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل تطبیقی مبانی فلسفی لیبرالیسم آموزشی با فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. سوالات تحقیق عبارتند از : مبانی فلسفی لیبرالیسم آموزشی کدامند، شباهت ها و تفاوت های این مکتب با فلسفه تعلیم و تربیت اسلام ایران کدامند. در این تحقیق از روش تحلیل تطبیقی از رویکردهای پژوهش کیفی و نظری استفاده شد. ابتدا مبانی فلسفی لیبرالیسم آموزشی در چهاربخش هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی تحلیل شد. و سپس با فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که در فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران خداوند در کانون هستی قرار دارد ولی لیبرالیسم آموزشی انسان محور است. لیبرالیسم آموزشی تجربه گرا و خردگرا است اما فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران علاوه بر تجربه و خرد به وحی نیز توجه دارد. در لیبرالیسم آموزشی ارزشها نسبی هستند اما در فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران برخی ارزش های مطلق وجود دارند. در فلسفه تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران به تمام ابعاد وجودی انسان و شئون مختلف فردی و اجتماعی او توجه می شود. در این مکتب انسان سرشتی الهی دارد زیرا آدمی در اعماق وجود خود معرفت و احساس نسبت به مبدا قدسی دارد. تعلیم وتربیت لیبرال از مبانی لیبرالیسم تبعیت می کند و هدف تربیت فرد بر اساس طبیعی اوست. لیبرالیسم برای فرد و خواسته های او که آزادی در راس آن قرار دارد اهمیت خاصی قائل است. لیبرالیسم آموزشی تجربه گرا و خرد گرا و در جهت رشد ذهنی فرد تلاش می کند. این مکتب به غایتمندی جهان توجهی ندارد. نهایت اینکه هر دو دیدگاه به عقل و اندیشه توجه داشته و بر ابتکار و خودباوری و شکوفا شدن استعداد ها تاکید می ورزند گرچه نوع توجه آنها متفاوت است.
جلال شمسی یحیی قائدی
این پژوهش تحت عنوان بررسی چرایی و چگونگی آموزش منطق به کودکان در جهت پاسخگویی به این سئوالات انجام پذیرفت : ضرورت های آموزش منطق به کودکان چیست ؟ چه شیوه هایی برای آموزش منطق به کودکان وجود دارد ؟ شیوه و روش مناسب برای آموزش منطق به کودکان کدام است ؟ روش انجام این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی می باشد و سعی بر این است که با استفاده از منابع موجود به تحلیل و استخراج مبانی نظری آموزش منطق به کودکان و روش های آموزش آن پرداخته شود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل تفسیری استفاده گردید. از جمله نتایج بدست آمده این پژوهش عبارتند از : تاکید بر نقش آموزش منطق به کودکان از سنین کودکی در راستای جلوگیری از تضعییع و از بین رفتن حس کاوشگری در آنان، اهمیت تقویت مهارت های تفکر در دوران کودکی جهت بهبود بخشیدن توان تفکر دانش آموزان، ارتباط بین یادگیری منطق توسط کودکان با کسب دانش و آینده شغلی آنان، اهمیت حل مساله مستقل در زندگی کودکان، همچنین تاکید بر ناکارآمدی روش تدریس سخنرانی در فرایند کنونی آموزش منطق، محدودیت زمان تدریس به علت ورود دیر هنگام منطق به عرصه آموزش رسمی و عدم ارتباط نحوه فعلی آموزش منطق با کاربرد آن در زندگی روزمره از جمله دیگر یافته های این پژوهش می باشد. در مجموع با توجه به اینکه بازی های منطقی، کودکان را در فعالیت جالب و آموزنده ای درگیر نموده که توانایی بررسی یک مشکل از طریق یافتن راه حل آن را ایجاد می نمایند و رشد آموزشی کودک را تحریک کرده و یادگیری را به امری جالب تبدیل می کنند، استفاده از بازی های منطقی به عنوان روش الگوی حل مساله در این پژوهش پیشنهاد گردید.
عبدالجلیل ارازی سعید ضرغامی
چکیده در پژوهش پیش رو با پیش کشیدن مهمترین آرا و اندیشه های فلسفی نوعملگرای رورتی درباره دموکراسی، انسان شناسی و تربیت و نیز گردآوردن مجموعه بحث هایی درباره تربیت دموکراتیک، به بررسی مولفه های تربیت دموکراتیک از منظر نوعملگرایی رورتی ونقش فناوری اطلاعات در گسترش آن پرداخته شد. در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی و روش استنتاج نظری(قیاس نظری) بهره برده شده است. تحلیل محتوای کیفی، روشی برای جستجوی ارتباط میان مفاهیم مختلف و بازشناسی روابط و شبکه های مفهومی است. قیاس نظری نیز با مبنا قرار دادن یک دیدگاه فلسفی، دلالت ها و استلزام هایی را برای عرصه های عملی تعلیم و تربیت فراهم می آورد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اندیشه رورتی از منظر گفت وگویی، لیبرالی، اجتماعی، تخیلی و عاطفی، تفاهمی و پیشامدی بودن، با تربیت دموکراتیک رابطه و پیوندی ناگسستنی برقرار می کند. به طوری که این نتایج، مقدمات لازم برای صورت بندی تربیتی دموکراتیک، از منظر نوعملگرا را فراهم آورده است. یافته های دیگر پژوهش، تربیت دموکراتیکی را صورت بسته است که مشخصه ها و مولفه هایی چونان مولفه های لیبرالی، اجتماعی و فرهنگی را در بر دارد. نقش محوری فناوری اطلاعات در گسترش و ترویج مفاهیم و مولفه های تربیت نوعملگرایی چونان تربیت تفاهمی و گفت و گویی، برابری اجتماعی، اضمحلال رنج ، توجه به دیگری و خیال، تربیت هنری و ادبی و زبان وارگی تحت عنوان نقش فناوری اطلاعات در خیال مبتنی بر زبان وارگی به مثابه تربیت هنری وادبی از یافته های دیگر این پژوهش است. به علاوه در این باره به صورت کلی نقش فناوری اطلاعات در تربیت تببین گردیده است. به طور کلی رورتی نقش فناوری را یکی در سودمندی اش برای گره گشایی و دوم نقش مهمش در تحقق تفاهم و همبستگی اجتماعی ارزیابی می نماید. واژگان کلیدی: دموکراسی، تربیت دموکراتیک، نوعملگرایی رورتی، فناوری اطلاعات
زهرا حیرانی سعید ضرغامی
چکیده: هدف کلی این پژوهش بررسی تحلیلی ارتباط میان نظریه و عمل تربیتی با محور قرار گرفتن جایگاه سیاست تربیتی در ارتباط بین این دو می باشد. این پژوهش ماهیتی تحلیلی داشته و برای پاسخگویی به پرسش ها از رویکردها و روش های تحلیلی استفاده شده است. در این پژوهش، ارتباط میان نظریه و عمل تربیتی به صورت فرایندی در نظر گرفته شده است که ابتدای آن نظریه تربیتی و انتهای آن عمل تربیتی است و این فرایند در آموزش و پرورش رسمی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آموزش و پرورش رسمی، فرایند ارتباط میان نظریه و عمل به وسیله سیاست تربیتی تکمیل شده و سیاست تربیتی به مثابه راهبردها و استراتژی هایی که به اندازه ی نظریات، کلی و نظری و انتزاعی نیستند و از طرفی به اندازه عمل تربیتی نیز، جزئی، عینی و عملی نیستند، در میانه ارتباط نظریه و عمل تربیتی، قرار می گیرند و با توجه به اهداف و نظریه ها فراهم کننده بستر و مسیری هستند تا اعمال تربیتی تحقق یابند و تضمین کننده تحقق اهداف تربیتی هستند.این پژوهش در نهایت به این نتیجه می رسد که رسیدن از نظریه به عمل تربیتی و عکس آن هر چقدر هم که با برنامه ریزی وحساب شده باشد، باز هم در عمل نیازمند نظارت و کنترل می باشد که بایستی توسط فیلسوفان تربیتی، صورت پذیرد.
محمدرضا کوثریه علیرضا محمودنیا
هدف از این پژوهش بررسی ماهیت فناوری اطلاعات و نقش آن در زندگی و بررسی پیامدهای فناورر اطلاعات و جایگاه آن در تعلیم و تربیت بر مبنای دیدگاه فیلسوفان مکتب انتقادی است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. سوال های این پژوهش، در راستای بررسی نقش و پیامدهای فناوری اطلاعات و جایگاه آن در تعلیم و تربیت از دیدگاه فیلسوفان مکتب انتقادی است. بنابر این در ابتدای دیدگاه های مختلف فیلسوفان مکتب انتقادی مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفته و با ترکیب نظریات و استنباط آن ها، اهداف تعلیم و تربیت استنتاج می شود. سپس با مطالعه این اهداف، به روش ها و محتوای مورد نظر در تعلیم و تربیت پرداخته و در پایان، پیامدها ی بهره گیری فناوری اطلاعات در تعلیم و تربیت با استنباط از نظریات فیلسوفان مکتب فرانکفورت مشخص می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد فلاسفه انتقادی معتقدند فناوری اطلاعات، پیامدهای منفی مقدر و اجتناب ناپذیری دارد و دستاوردهای ظالمانه، مخرب و تاسف بار فناوری اطلاعات را که نمود آن روابط نابرابر اجتماعی و اقتصادی است، قابل تامل می دانند. دیدگاه فلاسفه انتقادی بر پیامدهای منفی استفاده از فناوری اطلاعات تاکید بیشتری دارد ولی این موضوع به معنای درنظرگرفتن فناوری اطلاعات در تعلیم و تربیت است. با استنباط از دیدگاه فلاسفه انتقادی-که اذعان به محاسن استفاده از فناوری اطلاعات در تعلیم و تربیت نیز دارند- چنین نتیجه گرفته می شود که اگر کاربرد فناوری اطلاعات در نظام تعلیم و تربیت به صورت تلفیقی انجام گردد و به شکل انفعالی نباشد و خلاقیت دانش آموزان، آزادی آن ها، توجه به اراده استقلال طلب ایشان را تضمین نماید، همچنین کنش ارتباطی و عقلانیت ارتباط اجتماع گرا را فراهم نماید و آموزش آزاد را جایگزین آموزش هدف مدار نماید، در آن صورت می توان قضاوت نمود که به پیامدهای مثبت استفاده از فناوری اطلاعات در نظام تعلیم و تربیت دست یافته ایم. در پایان پیشنهاد می شود که عناصر اصلی نظام های آموزشی به ویژه معلمان در معرض تحولات آموزشی متناسب با پیشرفت های جهان امروز قرار گیرند و آگاهی بیشتری از قابلیت فناوری های جدید بیابند و در عمل باعث شود که نقش معلم به عنوان منبع قدرت که اطلاعات در انحصار اوست از بین برود و نقش او از ناشر اطلاعات به تسهیل کننده فرایند کسب اطلاعات تغییر یابد. لذا ضمن اینکه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش را تسهیل و تسریع می کند می توان خلاقیت، تفکر انتقادی و واگرا را در یادگیرندگان ایجاد نمود.
روح اله مظفری پور سعید ضرغامی
در این پژوهش نسبت اصالت اگزیستانسی با اینترنت به عنوان فناوری آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. به همین منظور از روشهایی مثل تفسیرمفهومی،تحلیل تطبیقی و هرمنوتیک انتقادی استفاده شده است. ابتدا رویکردهای مختلف فناوری از جمله دیدگاه ابرارگرایانه، رویکرد کلاسیک، رویکرد انتقادی و رویکرد جبرگرایی منعطف مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه مفهوم اصالت از دیدگاه اندیشمندان فلسفه هستی مطالعه شده است. هر یک از اندیشمندان هستی به روش خاص خود مفهوم اصالت را مورد بحث قرار داده اند. از جمله موارد مورد نظرآنها عبارتند از: تاکید بر فرد و برتر بودن فرد بر نوع انسان، تاکید بر تنهایی انسان و دور بودن انسان ازتوده، بررسی زندگی متوسط هرروزی و شرایط نااصیل آدمی، تاکید بر ارتباط اصیل. مولفه های اصالت اگزیستانسی شامل: فردیت، تعهد و مسئولیت، ارتباط اصیل، ژرف نگری و دوری از روزمره گی. با نگاه به اینترنت به عنوان فناوری اطلاعات، نسبت هر یک از مولفه های اصالت اگزیستانسی با اینترنت مورد مطالعه قرار گرفته است، اینترنت می تواند به رشد برخی مولفه هاکمک کند و هم چنین می تواند مانع رشد برخی مولفه های اصالت باشد. برخی چگونگی های کلی پرورش اصالت دانشجویان در نسبت با استفاده از اینترنت عبارتند از: تمایز اطلاعات و دانش و خرد، نگاه به اینترنت به عنوان ابزار آموزشی، ارائه معیار برای استفاده درست از اینترنت و توجه به تعاملات اصیل و نقش مکانهای فیزیکی. برای پاسخ به سوال سوم پژوهش در مورد استلزامهای بهره گیری از اینترنت از روش هرمنوتیک انتقادی و مصاحبه با متخصصان استفاده شده است که مواردی مانند داشتن معیار و هدف و اولویت بندی برای جستجو در اینترنت، داشتن هدف قبل از استفاده از اینترنت، مشخص شدن جایگاه اینترنت در آموزش و آگاه و متفکر بار آوردن دانشجویان، توجه به تفاوتهای فردی در آموزش عالی، ایجاد فرصت ارتباطات فراتر از فضای مجازی، توجه به تربیت رسانه ای و رسانه تربیتی موارد مطرح شده از دیدگاه متخصصان فلسفه تعلیم و تربیت می باشد.
اکرم آبزن سوسن کشاورز
با نظر به اهمّیّت جایگاه خانواده در تعلیم و تربیت کودکان استثنائی ،این پژوهش بر آن است تا به تبیین فلسفه ی آموزش خانواده کودکان استثنائی بپردازد . در این پژوهش منظور از فلسفه آموزش خانواده کودکان استثنائی ، بیان چیستی، چرایی و چگونگی آن است . برای این منظور ، ابتدا به بیان نظریات و دیدگاه های مطرح شده در حوزه آموزش خانواده کودکان استثنائی پرداخته شده است، سپس با استفاده از روش تحلیلی (روش تحلیل دو دسته است: تحلیل منطقی و تحلیل زبانی . تأکید اصلی در تحلیل منطقی ، بر مسأله ی روابط منطقی میان مفاهیم است و این روابط به شکل اموری پیش از تجربه فرض می شوند، که در این پژوهش این نوع تحلیل بهره گرفته شده است) و قیاس عملی(قیاس عملی شامل یک مقدمه کبرا که قضیه ای است تجویزی و یک مقدمه صغرا که قضیه ای است توصیفی ،سرانجام نتیجه این قیاس یک قضیه تجویزی می باشد) برای پاسخ گویی به سوالات مطرح شده ، اقدام گردیده است؛. بدین ترتیب بر اساس مطالبی که در مبانی نظری تحقیق ذکر شد ، در زمینه ی چیستی(ماهیت) این موارد حاصل شد، برنامه آموزش خانواده کودکان استثنائی : 1- فرصتی برای آموزش قبل از ازدواج و بارداری در خانواده هایی با سابقه دارا بودن کودکان استثنائی است( مداخله زود هنگام).2- در جهت اصلاح دیدگاه ها و نگرش های خانواده کودک استثنائی نسبت به کودک استثنائی است.3- برای گروه های مختلف کودکان استثنایی دارای گستردگی ، پیچیدگی و تنوع است. 4- جهت ایجاد آمادگی خانواده برای پذیرش کودک با ویژگی های خاص است . در موردچرایی( اهداف) مورد نظر از آموزش خانواده کودکان استثنائی این موارد حاصل شد : 1 - باید منجر ارتقاء آگاهی خانواده ها در خصوص پیشگیری از معلولیت گردد( مداخله بهنگام).2- باید احساس مسئولیت والدین را در قبال کودکان استثنائی افزایش دهد.3- باید والدین را در خصوص چگونگی پرورش ابعاد مختلف رشد جسمانی ، عاطفی ، اجتماعی و عقلانی کودک در مراحل اولیه رشد توانمند سازد.4- باید منجر به هماهنگی بین خانه و مدرسه در جهت اهداف آموزش و پرورش کودکان استثنائی شود. در نهایت با استفاده از موارد ذکر شده در پاسخ سوال های اوّل و دوم ، به استخراج اصول پرداخته شد:1- اصل استمرا. 2- اصل سودمندی و سازگاری با شرایط زندگی. 3- اصل توجه به تفاوت های فردی. 4-اصل اکولوژیک و همیاری ،در پایان نیز ، پیشنهادهایی در راستای توجّه به آموزش خانواده کودکان استثنائی ارائه گردیده است . کلمات کلیدی : فلسفه ، آموزش خانواده ، کودکان استثنائی
محمدحسن حیدری یحیی قائدی
پژوهش حاضر در صدد بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان به منظور تهیه برنامه ای (محتوا و راهنمای آموزشی) برای بهبود توانایی خواندن و نوشتن در دوره ی ابتدایی می باشد. به منظور تحقق این امر، پرسش های پژوهش در حیطه، اهداف، محتوا و راهنمای آموزش مهارت خوانداری و نوشتاری دوره ی ابتدایی بوده است. روش پژوهش، ارزیابی ساختار مفهوم که روشی تحلیلی فلسفی است، می باشد. که بر اساس آن به ارزیابی اهداف، بازنویسی محتوا، ارائه راهنمای آموزشی با توجه به مفاهیم و ساختارهای موجود پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که محتوای کتب فارسی دوره ی ابتدایی، که به امر آموزش مهارت خواندن و نوشتن می پردازد، قابلیت آن را دارد، که با توجه به برنامه فلسفه برای کودکان تألیف گردد تا موجب بهبود امر خواندن و نوشتن هدفمند و با معنی شود.
کمال اسدی سوسن کشاورز
با توجّه به نقش عواطف در تربیت انسان و به ویژه تأثیر انکار ناپذیر آن در امر آموزش و پرورش رسمی و عمومی، این پژوهش در پی آن است تا با بررسی و تحلیل جایگاه عاطفه در آموزه های دین و به ویژه در سیره نبیّ اسلام - که خود بزرگ مربّی انسان ها در طول تاریخ بوده است- دلالت های لازم این بحث را در عرصه عناصر برنامه درسی استخراج نماید و تدابیر لازم را در راستای ساماندهی تربیت عاطفی افراد جامعه ارائه دهد تا زمینه ای برای تقویت جایگاه عاطفه در نظام آموزشی فراهم گردد. این تحقیق از نوع توصیفی است، لذا جهت تبیین جایگاه عواطف در امر تربیت انسان از دیدگاه آموزه های دینی اسلام و سیره پیامبر (ص)، با انتخاب چند کلید واژه اصلی و مراجعه به متن آیات قرآن ، تلاش شده است تا با بهره گیری از تفاسیر قرآن، محتوی آیات دقیقاً با نظر به سوالات تحقیق مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین با رجوع به کتب مرتبط با سیره نظری و عملی نبوی، مجموعه روایات مرتبط با موضوع عواطف در دو بعد مثبت و منفی و در سه سطح ذاتی، اجتماعی و عالی احصاء گردیده و با نظر به سوالات تحقیق با بهره گیری از روش تفسیر متن، تحلیل گفتار و رفتار شناسی جایگاه تبیین شده، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و دلالت های استنادات مذکور، به روش استنتاجی در عرصه عناصر برنامه درسی شامل اهداف، روش های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی استخراج گردیده است.
ناصرالدین علی تقویان یحیی قائدی
موضوع این رساله تبیین فلسفی آموزش زبان های خارجی بر پایه ی نظریه ی کنش هم رسانشی و نظریه ی کاربردشناسی جهانی است. برنهاده می شود که آموزش زبان خارجی تنها به یادگیری و تدریس دانش و مهارت های زبانی همچون دستور زبان، واژگان و مانند اینها مربوط و محدود نمی شود، بلکه مهم تر از آن، توانایی برقراری رابطه ای اجتماعی و هم بهرگی در برساختن جهان اجتماعی مشترک میان گوینده و شنونده است که یادگیری زبان را به امری اخلاقی و اجتماعی تبدیل می کند. زیرا در کاربردشناسی جهانی، داعیه ی اعتبار «فهم پذیری» در کنار سه داعیه ی اعتبار دیگر، یعنی «صدق»، «صداقت» و «حقانیت»، در ساختار همه ی گفته هایی که از سوی گوینده پیش نهاده می شود تنیده است و شرط برقراری رابطه ای اجتماعی، برآوردن همه ی این چهار داعیه ی اعتبار است. فهم «معنا»ی جمله ها و عبارت های زبان، به فهم «قصد» گوینده از ادای گفته اش وابسته است. ازاین رو، یادگیری زبان خارجی نیز به توانش یادگیرنده در دریافت مقاصد لانه کرده در گفته ها و نیز امکان به چالش کشیدن داعیه های اعتبار نهفته در آنها بازمی گردد. در دل هر میان کنش زبانی، نوعی فعالیت ارزیابانه نهفته است که آن را واجد وجوه هنجارین و اخلاقی می سازد. این فعالیت ارزیابانه باید در فرایند آموزش زبان خارجی نیز در نظر گرفته شود، چنان که یادگیری و تدریس زبان خارجی نمی تواند بدون توجه به این وجوه هنجارین و اخلاقی سامان یابد. یافته ی اصلی این پژوهش این است که آموزش زبان خارجی، در بنیاد امری اخلاقی و اجتماعی است که می تواند در بهبود مناسبات انسانی و تحقق آرمان های رهایی بخش برابری و آزادی سودمند افتد. افزون بر این، بررسی و تحلیل وضعیت آموزش زبان خارجی در ایران نیز از جمله اهداف این پژوهش است که به طور عمده در چارچوب نقد برنامه ی درسی ملی زبان های خارجی انجام می شود. یافته ی این بخش بر این امر دلالت دارد که آموزش زبان در ایران به سبب قرار داشتن در سپهر ایدئولوژیک آموزش و پرورش رسمی، نمی تواند به اهداف تربیتی خود دست یابد. سه روش در انجام این پژوهش به کار رفته است: 1. روش هرمنوتیک برای فهم و تفسیر نظریه ی کنش هم رسانشی و کاربردشناسی جهانی؛ 2. روش بازسازنده برای بازیابی و بازسازی وجه هنجارین و اخلاقی آموزش زبان؛ 3. روش نقد ایدئولوژی برای بررسی و تحلیل وضعیت آموزش زبان در ایران.
مظهر بابایی یحیی قائدی
در این پژوهش، به توصیف، تحلیل و تشریح شناخت شناسی فیلم و استنباط اشاره ها و دلالت های آن برای مفهوم آگاهی و فهم، پرداخته شده است. بنا به اقتضای سوالات و نیز اهداف پژوهش، از روش /رویکردهای: توصیفی، تحلیل مفهومی، تلفیقی: سنتز پژوهی و روی کرد هرمنوتیک فلسفی گادامر، بهره گرفته شده است. دراین پژوهش، نسبت میان چهار دانش به عنوان دانش های پایه جهت فراهم نمودن اطلاعات لازم در ارتباط با تشریح چگونگی حصول آگاهی از راه فیلم، مورد بررسی قرارگرفته است: 1- دانش شناخت شناسی2- دانش فلسفه ی فیلم3- دانش آگاهی و فهم4- دانش تربیت. با وجود این، شناخت شناسی، به عنوان یک روی کرد کلی، بر تمام مباحث مطرح شده در این پژوهش سایه گسترانده است. با فرض فیلم به مثابه یکی از منابع(روش/ ابزارهای) کسب آگاهی برای فراگیران، چیستی مفهوم آگاهی تربیتی- درمعنای التفات درقلمرو فکری هوسرلی آن- مورد بررسی قرار گرفته است. البته بعد ها و در ادامه، مفهوم « فهم» نیز در راستای تحقق همین امر، به کمک طلبیده شده است و پرسش سوم به تمامی از منظر هرمنوتیک گادامری پاسخ داده شده است. چراکه نتایج حاصل از تفسیر فیلم ها نیز خود به یک معنا، کسب آگاهی تلقی می شوند. همچنین در پژوهش حاضر، مقصودکلی و نهاییِ مدارس و اماکن آموزشی، تربیت فراگیران فرض شده است. این امر، خود از راه آموزش متون درسی از سوی معلمان و یادگیری یادگیرندگان از آن ها می باشدکه خود نتایجی دارد؛ از جمله آگاه کردن و توجه پیدا کردن آن ها به اموری خاص و رفع جهالت از نادانسته های آن ها به طور کلی. لذا حصول آگاهی به عنوان ماحصل فرایند آموزش و یادگیری، از لوازم تربیت کردن می باشد که از راه فیلم به دست می آید. اشاره های شناخت شناسی تربیتی برآمده از نظریه فیلم ،موجب ارتقاء گفت و گو، تساهل و خویشتن داری، ارتقاء اخلاقیات، نسبی نگری و همه جانبه نگری، احترام به ایده های مخالف دیگران، توجه به تفسیر و پیش داشته ها در ابراز نظرها و البته به ارائه راه کارهایی برای سیاست گذاری، برنامه ریزی درسی، معلمان و فناوری آموزشی پرداخته است. یافته های این پژوهش، بر گسترش فرهنگ گفت و گو در معنای گادامری آن از راه فیلم، به مثابه گامی در تحقق تربیت، تاکید دارد. ادامه ی پژوهش، دربرگیرنده ی افق ها و تنگ ناهای شناخت شناسی تربیتی حاصل از نظریه فیلم در نظام های آموزشی است. به دلیل آن که نظریه ی شناخت شناسی فیلم، نظریه ای آگاهی- محور است، آن قابلیت و توانایی را دارد که به عنوان یکی از راه/رویکرد/ های تربیتی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. اما نباید از تهدیدهایی مانند: نبود امکانات اولیه ی بهره وری از هنر پخش، تحلیل و گفت و گو درباب فیلم در همه ی مدارس، بی علاقگی یک سانِ همه ی فراگیران به هنر فیلم، فقدان واکاوی،تحلیل و استنباط محتاطانه و دقیق اشاره های تربیتی حاصل از نظریه ی شناخت شناسانه ی فلسفی، بی نیاز به فراهم نمودن زمینه های لازم در نظام های آموزشی برای کاربردی کردن آن، هم سو نبودن تمامی نهادهای جامعه با نظریه ی کسب فهم و آگاهی به کمک هنر فیلم از منظر شناخت شناسانه و.. که مانع از اجرای صحیح و کاربرد موفقیت آمیز آن در نظام های آموزشی و به ویژه نظام آموزشی کشور ما می گردد، غافل شویم.
معصومه امیری یحیی قائدی
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحلیلی حقوق تربیتی کودک با توجه به حقوق تربیتی کودک در نظام آموزشی ایران می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته شده است. در این راستا مفاهیمی همچون حق، کودک، حقوق کودک، تربیت، حقوق تربیتی کودک و حقوق تربیتی کودک در ایران مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. در پاسخ به سوال اصلی پژوهش مبنی بر حقوق تربیتی کودک، تحلیل حاصل معرف سه دسته حقوق به عنوان حقوق تربیتی کودک بود که عبارتند از: حق دسترسی به آموزش و پرورش، حق برخورداری از آموزش و پرورش با کیفیت، احترام به حقوق انسانی در آموزش و پرورش. همچنین علاوه بر ابعاد سه گانه مطرح شده مجموعه ای از مفاهیم مرکزی هم برای هریک از ابعاد قابل طرح بودند که عبارتند از: آموزش و پرورش در تمام مراحل دوران کودکی و بعد از آن، فراهم بودن و در دسترس بودن آموزش و پرورش، برابری فرصت ها؛ که این سه مفهوم ذیل مجموعه حق دسترسی به آموزش و پرورش قرار می گیرند. مفاهیمی که ذیل بعد دوم ، حق برخورداری از آموزش و پرورش با کیفیت ، قرار می گیرند عبارتند از: برنامه درسی وسیع، مرتبط و فراگیر، یادگیری و ارزیابی مبتنی بر حقوق بشر، محیط کودک دوست ، امن و سالم.، و مفاهیم مرتبط با بعد سوم، احترام به حقوق انسانی در آموزش و پرورش، عبارتند از: احترام به هویت، احترام به حقوق مشارکت و احترام به تمامیت کودک. در پاسخ به قسمت دوم سوال اصلی مبنی بر وضعیت نظام آموزشی ایران در ارتباط با حقوق تربیتی کودک می توان گفت نظام آموزشی ایران دو دسته حقوق تربیت را مطرح می کند: حقوق کودک بر آموزش و حقوق کودک در مراکز آموزشی. در نظام آموزشی ایران و قوانین آموزشی کشور لابلای همین دو دسته حقوق می توان حقوق تربیتی مطرح شده در سطور بالایی را دید اما نه به گونه ای تک تک و مشخص شده و البته با وجود قوانین بسیار در این زمینه نیاز نظام آموزشی ما به وجود پشتوانه های قانونی و اجرایی بیشتر کاملاً مشهود است.
محبوبه موسیوند یحیی قائدی
در این پژوهش به تبیین فلسفه آزادی تربیتی و اشاره های آن برای نظام آموزشی ایران با ابتناء بر نظریه آزادی فون هایک پرداخته شده است. بنا به اقتضای سئوالات پژوهش از روش های تحقیق تحلیلی و ارزیابی ساختار مفهوم، استدلال قیاسی (نظری و عملی) و هرمنوتیک انتقادی بهره گرفته شده است. حدود و ثغور آزادی در فلسفه هایک از طریق مفاهیمی چون تقسیم معرفت، نظریه گذرگاه و تعلیم و تربیت به عنوان یکی از مصادیق نظم خودانگیخته بررسی شده است. فلسفه آزادی تربیتی در نظریه آزادی با بررسی چیستی، چگونگی و چرایی آن تببین شده است. هدف اصلی هایک سامان دادن به جامعه آزادی است که براساس محتوای نظریه آزادی خویش برقرار شده باشد. از این رو تربیت شهروندانی که به اصول آزادی آگاهی داشته و در عمل بدان پایبند باشند، برای وی ضروری است. به این خاطر بحث تربیت شهروندی را ذیل موضوعات؛ آزادی فردی، آزادی قانونی، مطرح می کند. با این نگاه تربیت شهروندی آزاد شرط ضروری برای تشکیل جامعه آزاد می باشد. تعلیم و تربیت به عنوان یکی ازمصادیق نظم خود انگیخته: از آنجا که هایک در تمام آثار خود به موضوع نهادهای اجتماعی پرداخته است؛ در مورد نهاد آموزش و پرورش هم معتقد است برای تربیت شهروندان آزاد قانونگذاران لازم است بر اساس نظم خود انگیخته یا بدون دستور به این مهم اقدام نمایند. اشاره های آزادی تربیتی برآمده از نظریه آزادی به ارائه راهکارهایی برای سیاست گذاری، برنامه ریزی درسی، معلمان و فناوری آموزشی پرداخته است. مصاحبه های انجام شده با اساتید تعلیم و تربیت نیز به بررسی افق ها و تنگناهای آزادی تربیتی حاصل از نظریه آزادی در نظام های آموزشی اختصاص دارد. به دلیل آن که نظریه آزادی فون هایک نظریه ای جامع و اخلاق محور است آن قابلیت و توانایی را دارد که در زمینه آزادی تربیتی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گرفته و موفق باشد؛ اما نباید از تهدیدهایی که مانع از اجرای صحیح و کاربرد موفقیت آمیز آن در نظام های آموزشی و نظام آموزشی ما می گردد، غافل شویم.
محمدمهدی سحری سعید ضرغامی
هدف پژوهش حاضر تبیین ابعاد و مولفه های تربیت هنرمندانه بر اساس رهیافت هایی از دیدگاه نوعمل گرایی «ریچارد رورتی» بوده است .نتیجه آن که در چنین تربیتی ، مربیان و فراگیران باید بتوانند به شکلی هنرمندانه(فرآیند هایی که به کمک آن بتوان، عقل و احساس را متحد، و از سویی تخیل را نیز تحریک و در قالبی هنری، ارائه نمود)،هر آنچه تاکنون جزء دانسته های خود به حساب می آوردند را، به کمک استعداد و خلاقیت هایشان و نقد و گفتگوی دیگران ، دوباره و به شکلی «هنرمندانه» بازآفرینی کنند و به آن «نگاهی آیرونی»بیاندازند
مریم ربیعی سعید ضرغامی
چکیده: پژوهش حاضر در صدد تبیین تربیت هنری با تأکید بر نقش موسیقی بر مبنای دیدگاه شفلر می باشد. به منظور تحقق این هدف در گام اول، و با نگاهی به اندیشه هایشفلر بعنوان یک فیلسوف تحلیلی، مبانی نظری تربیت هنری و نقش موسیقی مبنا قرار گرفته و تمامی مباحث مرتبط شامل فلسفه تحلیلی و تاثیر آن بر فلسفه تعلیم وتربیت، نظریه های مربوط به چیستی هنر و نقش آن در تعلیم وتربیت، رویکردهای تربیت هنری و پیامدهای اساسی آن در تعلیم و تربیت، فلسفه موسیقی و جایگاه آن در تربیت هنری، آموزش موسیقی و اهداف آن در تعلیم و تربیت، مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس در گام بعدی با تحلیل مبانی نظری؛ محورهای مرتبط با سوالهای تحقیق شامل جایگاه موسیقی در تربیت هنری، اهداف بهره گیری از موسیقی و همچنین اصول آموزش موسیقی در تربیت هنری بر مبنای دیدگاه شفلر استنباط شده است.
سعید ضرغامی فریبرز نیکدل
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین همدلی هیجانی و خودکارآمدی با سبک مدیریت معلم در کلاس درس می باشد. که با روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش، شامل 405 نفر از معلمان دوره متوسطه شهر نورآباد ممسنی در سال تحصیلی (94-93) بودند که تعداد 231 نفر (123 مرد و 108 زن) از آنان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات و داده ها از سه پرسشنامه، سبک مدیریت معلم هوی، پرسشنامه همدلی هیجانی مهرابیان و آبستاین و پرسشنامه خودکارآمدی معلم اسچانن، موران و وولفوک استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمارتوصیفی، از میانگین و انحرف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل ضریب همبستگی نشان داد که همدلی هیجانی و خودکارآمدی با سبک مدیریت آمرانه رابطه منفی و معنادار، و با سبک مدیریت آزادانه رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین مولفه های همدلی هیجانی و خودکارآمدی با سبک مدیریت آمرانه، رابطه منفی و معنادار، و با سبک مدیریت آزادانه، رابطه مثبت و معنادار دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که همدلی هیجانی و خودکارآمدی سبک مدیریت آمرانه معلم در کلاس را بصورت منفی پیش بینی می کند و سبک مدیریت آزادانه معلم در کلاس را بصورت مثبت پیش بینی می کند. همچنین از بین مولفه های همدلی هیجانی(همدلی مشارکتی) و از بین مولفه های خودکارآمدی (خودکارآمدی روش تدریس) توانایی بیشتری برای پیش بینی سبک مدیریت آمرانه دارند. از بین مولفه های همدلی هیجانی (همدلی مشارکتی)و از بین مولفه های خودکارآمدی(خودکارآمدی درگیرکردن فراگیران) توانایی بیشتری برای پیش بینی سبک مدیریت آزادانه دارند.
عادل رمضانی سعید ضرغامی
چکیده ندارد.
افسانه زارعی دهباغی یحیی قایدی
چکیده ندارد.
محمد خضری اقدم یحیی قایدی
چکیده ندارد.
سعید ضرغامی عبدالحسین نقیب زاده
دراین پایان نامه با عنوان : بررسی فلسفه تعلیم و تربیت از دیدگاه پوپر. در ابتدا فلسفه پوپر مورد بررسی واقع می شود. در ادامه با در نظر گرفتن اصول فلسفی و روش شناختی پوپر چون اصل عقلانیت انتقادی ، اصل عقلانیت عملگرا ، اصل دموکراسی ، اصل حدس و ابطال ، اصل مهندسی جز به جز اجتماعی ، اصل صراحت و اصل تعلیم و تربیت ، نتایج تربیتی چون ماهیت تعلیم و تربیت ، نقش نهادها و تحقیقات تربیتی ، نقش دانش آموز و معلم و خط مشی های تربیتی ارائه گردیده است . در نهایت اندیشه های پوپر از نگاه منتقدان او مورد بررسی واقع شده است.