نام پژوهشگر: پروین صمدی
فاطمه سرایی پروین صمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی جو سازمانی مدارس دولتی با پایگاه های هویتی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران شکل گرفته است .علاوه بر این اهداف جزیی این پژوهش عبارتند از : - پی بردن به پایگاه هویتی دانش آموزان . - تبیین نقش مدرسه درشکل گیری هویت . - پی بردن به اهمیت جو مدارس در شکل گیری هویت. - تبیین ارتباط بین انواع جوسازمانی مدرسه (باز- بسته) و پایگاه هویت (موفق و آشفته). - تعیین ارتباط بین پایگاه هویت دانش آموزان با پایه تحصیلی و رشته . روش پژوهش توصیفی – همبستگی است. نمونه مورد نظردر این پژوهش شامل 240 نفر مدیر و دبیر زن شاغل در دبیرستانهای دخترانه شهر تهران و 240 نفر از دانش آموزان دخترمقطع متوسطه می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیده اند . برای بررسی جو (ocdq) برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه توصیف جوسازمانی هالپین و کرافت جهت شناسایی پایگاه های هویتی دانش آموزان استفاده (eom-eis مدارس و پرسشنامه پایگاه هویتی من استفاده شده است. % با توجه به داده ها و تحلیل آنها نتایج زیر به دست آمده است : - مدارس متوسطه شهر تهران با 76.5دارای جو باز و 33.3 % آنها دارای جوبسته می باشند. - بین جو سازمانی و پایگاههای هویتی دانش آموزان رابطهمثبت و معنی داری وجود دارد . – بیشترین فراوانی در توزیع پایگاه های هویتی مربوط به پایگاه مغشوش و کمترین آن مربوط به پایگاه هویتی زودرس می باشد . - دانش آموزان رشته ریاضی - فیزیک بیشترین و رشته انسانی کمترین فراوان ی را در پایگاه هویت موفق دارند .– پایگاه هویتی دست یافته در بین دانش آموزان پایه سو م بیشتراز پایه های اول و دوم می باشد. کلید واژگان: جو سازمانی، جومدرسه، هویت.
اشرف سادات میرشفیعیان طبیه ماهروزاده
پژوهش حاضرباتوجه به رابطه فلسفه با تعلیم وتربیت به بررسی ارتباط ونسبت آموزش مهارت حل مسئله وآموزش فلسفه به کودکان می پردازد. این پژوهش که ازنوع بنیادی-کاربردی می باشد تحت عنوان "تبیین پرورش توانایی حل مسئله ازطریق آموزش فلسفه به کودکان" می باشد که باروش کتابخانه ای وفیش برداری به انجام رسیده است وشامل سه سوال زیر می باشد. 1- تعریف مهارت حل مسئله 2- تبیین آموزش فلسفه به کودکان 3- چه نسبتی بین آموزش مهارت حل مسئله وآموزش فلسفه به کودکان برقراراست؟ به طورکلی بایدگفت یکی ازمولفه های اصلی آموزش فلسفه به کودکان سوالهایی است که ضمن داستان های فلسفی مطرح می شود. طی این داستانها وطرح سوالها، کودکان یاد می گیرند به مسائل فکرکنند، آنهاراتشخیص دهند وتعریف کنند، به ابرازنظربپردازند، به سخنان ونظرات طرف مقابل گوش فرادهند، در شنیده هایشان دقت کنند، آنهارا ارزیابی کنند تا بهترین اندیشه را انتخاب واجراکنند؛ نه اینکه تابع بی چون وچرای هیجانات، مدها، رسوم وعقاید جوامع یاخانواده خود باشند. واین همان چیزی است که هدف آموزش مهارت حل مساله است. درواقع درفرایند حل مسئله، اهداف بالا، با همپوشی کامل مطرح می شود. به این ترتیب، دستیابی به مهارت حل مسئله ازطریق آموزش فلسفه به کودکان تحقق می یابد. بر این اساس پیشنهاد می شود آموزش مهارت تفکر در کودکان به عنوان یکی از اهداف تعلیم و تربیت در برنامه های آموزش و پرورش لحاظ شود.
آرزو مسکینی عذرا دبیری
در این پژوهش با هدف تعیین وضعیت موجود مهارتهای انسانی مدیران در سه شاخص(درک نیازها و شناخت و احترام به دبیران،سهیم کردن دیگران در تصمیمگیری و توانایی برقراری ارتباط ) و میزان تعهد سازمانی دبیران در سه سطح عاطفی،هنجاری،و مستمر و ارتباط میان این دو متغیر، نمونه آماریی به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از جامعه مورد نظر (کلیه مدارس دخترانه مقطع متوسطه شهر تهران) انتخاب گردیده است. این نمونه شامل 600 دبیر و 60 مدیر از 60 مدرسه دخترانه مقطع متوسطه شهر تهران است که داده های آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته مهارت انسانی و پرسشنامه استاندارد شده تعهد سازمانی آلن و مایر گردآوری گردیده و از طریق آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن و آزمون t معناداری ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتائج پژوهش نشان می دهد که میان متغیرمهارت درک نیازها و شناخت و احترام به دبیران از جانب مدیر و تعهد عاطفی دبیران با ضریب همبستگی 0.29 در سطح اطمینان 95% رابطه مثبت و معنادار و در بقیه سطوح هیچ ارتباط معناداری میان شاخصهای مهارت انسانی مدیران و تعهد سازمانی دبیران وجود ندارد.
سیده معصومه کاظمی بازاردهی پروین صمدی
چکیده: هدف اصلی این پژوهش تحلیل محتوای کتب درسی مقطع ابتدایی بر اساس الگوی صحیح مصرف غذایی است. از اهداف بلند مدت این پژوهش می توان بسترسازی جهت رشد مناسب جسمی و ذهنی از سنین کودکی تا بزرگسالی، افزایش توان یادگیری، برقراری عادات غذایی سالم برای کاهش خطر بیماری های مزمن مرتبط با تغذیـه، کاهش مرگ و میر ناشی از بیماری های غیر واگیر و بهره وری ملی را نام برد. نمونه های آماری این پژوهش کتب فارسی «بخوانیم»، علوم تجربی و هدیه های آسمان مقطع ابتدایی می باشد که با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش چگونگی وضعیت اطلاع رسانی کتب مذکور از نظر معرفی و شناسایی وضعیت اطلاع رسانی نسبت به مواد مغذی، گروه های غذایی اصلی از هرم راهنمای غذایی و راهنمای تغذیه روزانه کودکان دبستانی به عنوان سوال مطرح شده است. نتایج به دست آمده حـاکی از آن است که وضعیـت اطلاع رسـانی این کتب نسبت به مواد مغذی آب و کربوهیدرات ها، نسبت به دیگر مواد مغذی از فراوانی بالاتری برخوردار بوده و به مواد مغذی چربی ها، پروتئین ها، ویتامین ها و مواد معدنی توجه ناچیزی شده است. در ارتباط با وضعیت اطلاع رسانی این کتاب های درسی نسبت به معرفی و شناسایی گروه های غذایی اصلی از هرم راهنمای غذایی، گروه های نان و غلات و سایر مواد غذایی و میوه ها، به ترتیب از بالاترین درصد فراوانی برخوردار بوده و به گروه های سبزی ها، شیر و فرآورده های آن، و گوشت و جایگزین های آن به طور موثر و کافی پرداخته نشده است. همچنین یافته ها نشان می دهد که اطلاع رسانی کتب مورد بررسی نسبت به معرفی مولفه های راهنمای تغذیه روزانه (اندازه واحد و تعداد واحد در روز) از وضعیت مناسب برخوردار نمی باشد. از تحلیل یافته های به دست آمده، چنین برمی آید که کمیت و کیفیت مناسب پیام ها، در کتاب علوم تجربی پایه سوم ابتدایی نسبت به بقیه ی کتاب های درسی در اولویت می باشد. لذا با عنایت به اهمیت کتب درسی در نظام آموزش رسمی و متمرکز ایران، ضروری است در تدوین محتوای کتب درسی فارسی «بخوانیم»، هدیه های آسمان و به ویژه علوم تجربی، از نظر توجه به موضوع الگوی صحیح مصرف موادغذایی دقت بیشتری به عمل آید.
زهره بامداد عباسعلی غلامحسینی فریزهندی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات و بروز خلاقیت معلمان دوره ابتدایی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس دخترانه شهر تهران در سال 88-1387 بود که با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان به انجام رسید. در این پژوهش از دو ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه استاندارد خلاقیت عابدی و پرسشنامه محقق ساخته فناوری اطلاعات استفاده شده است. سوال اصلی این است که آیا میان کاربرد فناوری اطلاعات و خلاقیت معلمان رابطه وجود دارد؟ و سوالات فرعی نیز عبارتند از اینکه آیا میان کاربرد فناوری اطلاعات و هر یک از مولفه های خلاقیت (ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری و بسط) معلمان رابطه وجوددارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که میان کاربردit و خلاقیت معلمان رابطه معنادار وجوددارد. همچنین این پژوهش نشان می دهد که میان کاربردit و هریک از مولفه های خلاقیت معلمان نیز رابطه معنادار وجوددارد.
زهرا غلامی منصورعلی حمیدی
از دیدگاه سازایی گری، آموختن ساختن است و در تعامل فعال فرد با گروه محقق می شود. کارکردهای شناختی ی والا (تفکر ژرف و آفریننده) هم که آموختنی هستند نه تنها نیازمند فعال بودن آموزنده در فرآیند آموختن هستند بلکه شرایط ویژه ای را نیز می طلبند. شرایط آموختن این کارکردها را شناخت گران/سازایی گرانی همچون بلوم ، پیاژه، و ویگوتسکی روشن کرده اند . یکی از این شرایط، زمان پرداختن به این کارکردهاست که نوجوانی و مرحله ی رشد انتزاعی بهترین وقت برای این کار است. نپرداختن به این کارکردها در این مرحله می تواند مشکل ساز باشد، مشکل هایی همانند آن چه سامانه ی آموزشی ایران با آن ها دست به گریبان است. ارزشیابی برنامه، کارکرد دبیران، و دستاورد دانش آموزان در این زمینه می تواند زمینه ساز رفع برخی از این دشواری ها و جلوگیری از برخی دیگر باشد. در پژوهش کنونی کارکردها ی شناختی ی والای سه گروه آموزنده ی سال سومی در دبیرستان که یکبختانه(تصادفی) برگزیده شدند همراه آموزشیاران(دبیران)شان مشاهده و پرسش شدند. همچنین، فصل هایی از کتاب های درسی ای که در نشست های مشاهده شده به آن ها پرداخته می شد، نیز نگرش شد. داده های به دست آمده واژه گانی، و در سطح اسمی هستند که با توجه به فراوانی کارکردها و رشته های گوناگون تحصیلی دسته بندی شدند. یافته ها گویای آنند که به کارکردهای شناختی والا بیشتر در ساختار کتاب های درسی توجه شده است تا در محتوای آن ها. آموزشیاران نیز بازخورد چندان مثبتی به این کارکردها از خود نشان ندادند و از این رو حتی در جاهایی که کتاب های درسی به این کارکردها پرداخته اند آن هارا ندیده می گرفتند . آموزنده گان نیز از آگاهی ی بسیار کمی در زمینه ی یادشده برخوردار بودند و در نتیجه عملکرد ضعیفی از خود نشان دادند.
زهرا صدفی طهرانی پروین صمدی
موضوع پژوهش حاضر امکان سنجی به کار گیری کار آفرینی سازمانی در مدارس دخترانه متوسطه شهر تهران می باشد. روش پژوهش از نوع آمیخته (کمی – کیفی ) بوده است. روش جمع آوری اطلاعات شامل مراحل زیر می باشد: 1- مطالعات کتابخانه ای . 2- مطالعات میدانی .نمونه مورد پژوهش تعداد 30 نفر مدیر و 192 نفر دبیران زن مدارس متوسطه می باشند که با روش نمونه گیری خوشه ای – چند مرحله ای انتخاب شده اند. در این پژوهش ازفرم پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 86% آلفای کرونباخ بخ منظور گردآوری داده های پژوهش استفاده شده است . داده های حاصل از ابزار پژوهش به 2 شیوه توصیفی ( فراوانی ودرصد فراوانی ) و استنباطی تحلیل آماری شده اند ). یافته های نشان می دهد که هر دو گروه معلم و مدیر با گویه های مطرح شده تحت عنوان شرایط ،امکانات و منابع موجود،مورد نیاز و عوامل تسهیل کننده و موانع برای به کارگیری کارآفرینی سازمانی در مدارس موافق بوده اند.آنها معتقدند که شرایط ،امکانات و منابع موجود برای به کارگبری کارآفرینی سازمانی در مدارس مناسب نیست و این امکانات و منابع به میزان زیادی مورد نیاز است . آنها همچنین با موانع و عوامل تسهیل کننده به کارگیری کارافرینی سازمانی در مدارس نیز به میزان زیادی موافق بودند.
زهرا مهماندوست قمصری پروین صمدی
آن چه در این پژوهش تحت عنوان رویکرد پژوهش محور تعریف شده، رویکردی است که از دهه 1960 مطرح شد و از دهه1980 در نظام آموزشی اکثر کشور های مترقی حاکم شده است. پژوهش در سطح یادگیرندگان که مقصود این رویکرد می باشد به معنی تقویت روحیه و مهارت هایی حل مساله، تفکرانتقادی، کنجکاوی، خلاقیت، تشریک مساعی، سعه صدر و تحمل شکست، توانایی برقراری ارتباط علوم با تجارب زندگی و درک ارتباط علوم مختلف با یکدیگر می باشد. با توجه به اهمیت محتوای آموزشی یا کتاب درسی درسیستم آموزشی کشور ما، پژوهشگر بر آن است این رویکرد را در کتاب های درسی دوره متوسطه مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی می باشد. در این روش با استفاده از روش مثلث سازی به تحلیل محتوای کتاب های درسی فیزیک و آزمایشگاه، علوم زیستی و بهداشت، مطالعات اجتماعی، قرآن و تعلیمات دینی وادبیات فارسی، همچنین اهداف کلی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره متوسطه و اهداف دروس انتخابی و در نهایت مصاحبه با مو لفان این دروس پرداخته شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اولویت بندی مولفه های رویکرد پژوهش محوری در کتاب های درسی مورد نظر نزدیک به هم می باشد. این در حالی است که در محتوای این کتاب ها به آموزش مولفه های ارتباط محتوا با سایر دروس، کنجکاوی، خلاقیت، تشریک مساعی و ارتباط محتوا تجربه به صورت کمرنگ و ضعیف پرداخته شده است و مولفه سعه صدر و تحمل شکست نیز تقریباَ نادیده گرفته شده است و مولفه های حل مسأله و تفکر انتقادی نیز که تا حدی پررنگ جلوه داده شده اند به صورت ناقص بوده و به تمام گویه های این مولفه ها پرداخته نشده است. اهداف کلی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره متوسطه و اهداف آموزشی این کتاب ها نیز تا حدی همسو با تحقق مهارت ها و تقویت روحیه پژوهش محوری تشخیص داده شده اند با این حال این اهداف در سطوح مختلف از نظر پرداختن به مولفه های پژوهش محوری هماهنگ نبودند. همچنین میزان آگاهی و آشنایی مولفان با رویکرد پژوهش محوری بسیار اندک بوده اما با غالب مولفه های این رویکرد آشنایی داشتند که به رغم واقف بودن ایشان به اهمیت و ضرورت مولفه ها ، نقش مولفه های مذکور در کتاب های مورد نظر ناچیز و ناقص بودند. مولفان کتب مورد نظر موانع موجود جهت پژوهش محور کردن سیستم آموزشی را بدین قرار معرفی کردند: موقعیت حاشیه ای نظام آموزش و پرورش از نظر سیاست ها و برنامه ریزی های کلان کشور، عدم آموزش صحیح معلمان و نظارت بر اجرای برنامه درسی و تدریس محتوای آموزشی، فرهنگ غلط آموزش و تصور غلط از یادیگری در ذهن والدین و دیگر افراد جامعه، عدم همکاری مدیریت مدارس با کلاس های پژوهش محور، عدم وجود سیستم ارزیابی صحیح از فعالیت های دانش آموزان و وجود کنکور.
کژال صالحی پروین صمدی
چکیده جهانی شدن به عنوان طرح یا فرایند در حال وقوع، پدیده ی بارز عصر حاضر است که جنبه های مختلف زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده و چالشها و فرصتهایی را در زمینه های مختلف برای جوامع گوناگون ایجاد کرده است. یکی از این چالشها در حوزه ی فرهنگ، خارج شدن هویت و فرهنگ از حالت ملی و قرار گرفتن آن در بستر جهانی است. علاوه برآن توسعه ی روز افزون ابزارهای نوین ارتباطی از جمله ماهواره، اینتر نت، نشریات بین المللی و... ، فرهنگ ملی کشورها را با تغییر مواجه کرده و در بسیاری از جوامع موجبات در هم ریختن مرزهای فرهنگی وادغام وهضم فرهنگهای ضعیف را در درون فرهنگ فراگیر ومسلط فراهم آورده است به همین دلیل حفظ ونگهداری هویت ملی به یکی از مشغولیتهای ذهنی وعملی سیاستگذاران وبرنامه ریزان نظامهای آموزشی تبدیل شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر ضمن آشنایی با نظریه ها، تعاریف و ابعاد جهانی شدن به تبیین فرصتها و تهدیدهای این پدیده بر هویت ملی پرداخته و در راستای آن، نقاط قوت و ضعف اجتماعی و فرهنگی جامعه را که در تقویت یا تضعیف هویت ملی موثرند ، معرفی نموده است. سپس بر اساس مدل « swot » به تحلیل یافته ها پرداخته و ضمن انطباق مناسب بین استراتژیها، راهکارهایی را در حوزه ی طراحی برنامه های درسی جهت بهره گیری از فرصتها و کاهش تهدیدها پیشنهاد نموده است که به کارگیری رویکرد کثرت گرایی، تلفیقی، پژوهش محوری، ترکیبی، مستند سازی برنامه های درسی هویت ساز به نقش موثر اقوام، توجه به علوم انسانی، پرورش تفکر انتقادی، توسعه ی مهارتهای ارتباطی و... از جمله ی این راهکارها می باشد
مریم رستمی فرشته ناظر زاده کرمانی
چکیده این پژوهش به بررسی رابطه بین ابعاد فرهنگ سازمانی با ادراک توانمندی اعضاء هیات علمی دانشگاه الزهرا در سال تحصیلی 89-88 پرداخته است. جامعه آماری تحقیق اعضاء هیات علمی دانشگاه الزهراء می باشد که تعداد کل آنها 290 نفر می باشد. از جدول کرجسی و مورگان(1970) جهت تعیین اندازه نمونه استفاده شد که 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت بررسی فرهنگ سازمانی از پرسشنامه محقق ساخته(قوامی تیمور لو،1381)، بر اساس مفاهیمی که رابینز(1383) مطرح نموده است و برای بررسی ادراک توانمندی کارکنان از پرسشنامه ادراک توانمندی که نخستین بار توسط اسپریتزر(1995) مطرح گردیده استفاده شد. روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد. پس از اجرای پرسشنامه های مذکور و استخراج داده ها و همچنین برای مقایسه ی تفاوت ها از آزمون های پارامتریک t و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. پژوهشگر از بین کلیه استخراج داده های آن جهت آزمون فرضیات پژوهش از نرم افزار spss و آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره به شیوه همزمان، آزمون t، تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. نتیجه آزمون فرضیه اصلی این پژوهش حاکی از آن است که بین فرهنگ سازمانی و ادراک توانمندی اعضاء هیات علمی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون دیگر فرضیه ها بیانگر آنست که بین عامل خلاقیت با ادراک توانمندی اعضاء و بین توجه به نتایج با ادراک توانمندی اعضاء رابطه معنی دار وجود ندارد. بین عامل توجه به جزئیات و ادراک توانمندی اعضاء، بین عامل توجه به ره آوردها و ادراک توانمندی اعضاء، بین عامل جاه طلبی و ادراک توانمندی اعضاء، بین عامل ثبات و پایداری و ادراک توانمندی اعضاء رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. ادراک توانمندی با توجه به میزان سابقه خدمت و با توجه به میزان سن متفاوت است و همچنین ادراک توانمندی میان زن و مرد متفاوت است. کلید واژه ها: فرهنگ سازمانی، توانمند سازی، ادراک توانمندی
محبوبه نژاد مقدم طیبه ماهروزاده
پس ازبررسی مقوله های انسان شناسی در دو مرحله یافته های پژوهش نشان دادند که درمجموع تناسب قابل توجهی بین محتوای کتایب وایده های فلسفی استاد مطهری موجود است لیکن فقط در برخی ازموارد مقولاتی نظیر عدم وجود تعریف مشخص ویا حتی مختصر ازانسان عدم پرداختن به تفاوتهای انسان باسایر جانداران نظیر اجتماعی بودن .... به چشم می خورد
عالیه استیری پروین احمدی
چکیده: آموزش کارآفرینی اثر قابل توجهی در موفقیت کارآفرینی و به تبع آن در رشد اقتصادی جوامع دارد. هدف از آموزش کارآفرینی، پرورش مهارتها و ویژگی های کارآفرینانه است. با پرورش این مهارتها در پایه ای ترین سطح آموزش، یعنی در دوره ابتدایی می توان در آینده، جوانانی توانمند، خلاق و نوآور در تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشت. اکثر مطالعات و پژوهشهایی که در حوزه کارآفرینی و آموزش آن صورت گرفته، محدود به آموزش عالی و دوران دانشجویی می باشد، این پژوهش به بررسی ضرورت بستر سازی آموزش کارآفرینی در دوره ابتدایی به عنوان دوره ای حساس و سرنوشت ساز در زندگی افراد پرداخته است. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی بوده و با مطالعه اسناد و مدارک و منابع مربوطه به گردآوری اطلاعات و داده ها پرداخته شد. این پژوهش 4 عنصر اصلی برنامه درسی یعنی: هدف، محتوا، روشهای یاددهی - یادگیری و روش ارزشیابی را با رویکرد تلفیقی برای برنامه درسی کارآفرینی در دوره ابتدایی تبیین نموده است. واژه های کلیدی: کارآفرینی- آموزش کارآفرینی- عناصر برنامه درسی- دوره ابتدایی- بسترسازی
نرگس محمودی فرشته ناظرزاده کرمانی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابط? کیفیت زندگی کاری و خلاقیت دبیران شهرستان رشت بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بوده است و نمونه پژوهش 260 نفر از دبیران زن مقطع متوسطه را در بر می گرفت که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. فرضیه اصلی پژوهش عبارت است از: بین کیفیت زندگی کاری و خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد. در این پژوهش برای سنجش کیفیت زندگی کاری از پرسشنامه کاسیو(1997) که توسط نجفی(1385) ترجمه و استاندارد شده و برای سنجش خلاقیت از پرسشنامه استاندارد رندسیپ که توسط فصیح(1387) برای سازمان های آموزشی متناسب گردیده استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و مولفه های آن (دموکراسی در سازمان، طراحی شغل، مشارکت در تصمیم گیری، آموزش و فرصت های تحصیلی، حقوق و مزایا، امکانات و خدمات رفاهی، فضای کاری) و خلاقیت دبیران رابطه مثبت وجود دارد. بیشترین همبستگی در متغیر فضای کاری در مدارس7/15%r=با خطای01/0 و کمترین میزان همبستگی در متغیر حقوق و مزایا، امکانات و خدمات رفاهی 4%r= با خطای 01/0 بوده است. همچنین میان ویژگی های فردی دبیران از لحاظ سن، سابقه خدمت و میزان تحصیلات و خلاقیت آنان تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین شایسته است وزارت آموزش و پرورش با ارائه برنامه هایی جهت افزایش کیفیت زندگی کاری دبیران، اقدامات مفیدی صورت دهد.
فرحناز یادگاری پروین صمدی
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی و سبک رهبری مدیران مدارس متوسطه انجام گرفته است. این مطالعه بااستفاده ازپرسشنامه بهر هیجانی بار- آن (eqi) و پرسشنامه سبک رهبری محقق ساخته در شهر تهران انجام شد. بدین منظور 100 مدیر (50 مدیر زن و 50 مدیر مرد) از پنج منطقه آموزش و پرورش شهر تهران به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر عبارتند از: 1-مدیران مدارس که هوش هیجانی بالاتری دارند کمتر از سبک رهبری بی خاصیت استفاده می کنند. 2-بین هوش هیجانی و سبک رهبری باشگاهی رابطه معنی داری وجود ندارد. 3-مدیران مدارس دارای هوش هیجانی بالا، کمتر از سبک رهبری وظیفه مدار استفاده می کنند. 4-مدیران دارای هوش هیجانی بالا، بیشتر از سبک رهبری تیمی استفاده می کنند. 5-بین هوش هیجانی و سبک رهبری میانه رو رابطه وجود ندارد. 6-مدیران زن به طور معنی داری بیش از مدیران مرد در رهبری مدارس از سبک تیمی استفاده می کنند. 7-میانگین هوش هیجانی مدیران دارای سبک رهبری تیمی به طور معنی داری از مدیران دارای سبک رهبری باشگاهی بیشتر است. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، سبک رهبری( بی خاصیت، باشگاهی، وظیفه مدار، تیمی و میانه رو)، مدیران مدارس.
زهرا پورباقر پروین صمدی
پژوهش حاضر از انواع پژوهشهای توصیفی –زمینه یابی است . که به ارزیابی برنامه درسی رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت می پردازد . هدف اصلی پژوهش ارزیابی کیفیت درونی و بیرونی برنامه درسی رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت می باشد . جهت دستیابی به هدف پژوهشی سئوالاتی مطرح گردید : 1. میزان مطلوبیت برنامه درسی رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت براساس عناصر ده گانه برنامه درسی چقدر است ؟ 2- رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت تا چه حد پاسخگوی نیازهای استفاده کنندگان از محصولات برنامه است ؟ در راستای پاسخگویی به سئوالهای پژوهش به جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی پرداخته شده است . در جمع آوری اطلاعات میدانی از ابزار اندازه گیری پرسشنامه استفاده شده است . جامعه آماری پژوهش شامل 1- استادان، 24 نفر؛2- دانشجویان، 64 نفر؛ 3- دانش آموختگان ، 64 نفر؛4 - مدیران ، 64 نفر؛ بوده است . جهت انتخاب نمونه آماری از جدول مورگان و کرجسی استفاده شده است . برای تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسشنامه از روشهای آماری استفاده شده که شامل : آمار توصیفی(جدول توزیع فراوانی ، نمایش هندسی توزیع فراوانی ،شاخص های مرکزی و پراکندگی) ، آمار استنباطی ( آزمون پارامتری t تک گروهی) ، جهت اجرا ی آزمونهای مطرح شده از نرم افزار آماری spss استفاده شده است . در پاسخ به سئوال اول پژوهشی می توان گفت کیفیت برنامه درسی رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت در حد متوسط است به طوریکه : از دیدگان دانشجویان عناصر محتوا، راهبردهای یادگیری ، ارزشیابی ، گروه بندی در سطح کیفی متوسط و عناصر منطق ، اهداف، فعالیت های یادگیری ، مواد و وسایل و زمان به طور معنا دار در سطح کیفی بالاتر از متوسط قرار دارد . در کل کیفیت برنامه درسی رشته از دیدگان دانشجویان در حد متوسط است . از دیدگاه اساتید عناصر منطق ، هدف ، راهبردهای یادگیری ، فعالیت های یادگیری ، مواد و وسایل ، ارزشیابی، گروه بندی زمان و فضا در سطح کیفی متوسط و عنصر محتوا در سطح کیفی پایین قرار دارد . در کل کیفیت برنامه درسی این رشته از دیدگاه اساتید در سطح متوسط است . در پاسخ به سئوال دوم پژوهشی می توان گفت که از سوی مدیران و دانش آموختگان در رابطه با برنامه درسی رشته مورد نظر رضایت وجود ندارد . و در این زمینه بین نظرات مدیران و دانش آموختگان تفاوت معناداری مشاهده نشد ، فقط از دیدگاه مدیران عملکرد دانش آموختگان در حیطه نگرش در سطح بالاتر از متوسط است . واژه های کلیدی: ارزشیابی ، کیفیت ، برنامه درسی ، تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت
مریم زند مژده وزیری
چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه میان رفتار شهروندی سازمانی و ویژگی های سازمان یادگیرنده در بین کارکنان دانشگاه الزهرا انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان اداری دانشگاه الزهرا می باشد که با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه با درنظر گرفتن سطح اطمینان، میزان نمونه 132 نفر محاسبه شده است که این تعداد به صورت تصادفی ساده از میان جامعه انتخاب شده اند. روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پودساکف و همکاران(1990) و پرسشنامه سازمان یادگیرنده ستوده(1387) استفاده شده است که میزان پایایی پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی 79/0 و میزان پایایی پرسشنامه سازمان یادگیرنده 95/0 محاسبه شده است. برای تحلیل داده ها در سطح توصیفی از جداول، نمودارها، میانه و میانگین و در سطح استنباطی از رگرسیون چند متغیره، آزمون پارامتریک t مربوط به دو گروه مستقل و آزمون تحلیل واریانس استفاده به عمل آمده است. یافته های پژوهش نشان داد، رابطه ای میان رفتار شهروندی سازمانی و سازمان یادگیرنده وجود ندارد. میزان رفتار شهروندی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه الزهرا زیاد و میزان ویژگی های سازمان یادگیرنده در حد متوسط بوده است. این مطلب نشان دهنده فاصله دانشگاه الزهرا از سطح مطلوب سازمان یادگیرنده می باشد. واژه های کلیدی: رفتار شهروندی سازمانی، سازمان یادگیرنده، تسلط فردی، یادگیری تیمی، دورنمای مشترک، الگوهای ذهنی و تفکر سیستمی، دانشگاه الزهرا
مریم احمدی پروین صمدی
چکیده در این تحقیق به بررسی نقاط قوت و ضعف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات از منظر خاستگاه برنامه درسی(تمرکز و عدم تمرکز) پرداخته شده است و سوال اصلی تحقیق بدین شرح مطرح گردید: نقاط قوت و ضعف کاربرد فاوا در برنامه درسی متمرکز و غیر متمرکز از نظر متخصصان برنامه ریزی درسی چیست؟ طرح تحقیق حاضر در حیطه ی تحقیقات توصیفی جای گرفته و از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه ی اساتید و متخصصان برنامه ریزی درسی دانشگاه های الزهرا، علامه طباطبایی، تربیت معلم، شهید بهشتی، دانشگاه تهران، تربیت مدرس و دانشگاه شاهد که عضو انجمن مطالعات و برنامه درسی ایران، که حدود 50 نفرند در بر می گیرد از این تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه مکفی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و با استفاده از مدل آماری (z) و با آزمون کلموگورف – اسمیرنوف به آزمون سوالات پژوهش پرداخته شد. برای جمع آوری نظرات متخصصان برنامه ریزی درسی درباره ی کاربرد فاوا در برنامه ی درسی متمرکز و غیر متمرکز از دو پرسشنامه ی 17 و 25 سوالی استفاده به عمل آمده است. از نتایج تحقیق می توان به یافته های زیر اشاره نمود: از جمله عمده ترین نقاط قوت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی متمرکز؛ افزایش سرعت دستیابی به اطلاعات مورد نیاز فراگیران، بهبود فعالیت های یاددهی – یادگیری و... می باشد و نقاط ضعف کاربرد فاوا در برنامه درسی متمرکز؛ کاهش انعطاف پذیری در برنامه درسی، محدودیت زمانی در فرایند یادگیری و... می باشد. همچنین از جمله عمده ترین نقاط قوت کاربرد فاوا در برنامه درسی غیر متمرکز؛ کاهش نابرابری های آموزشی، ایجاد امکان یادگیری شخصی و تجربه دست اول، آزادی و استقلال یادگیرنده و... می باشد و از نقاط ضعف کاربرد فاوا در برنامه درسی غیرمتمرکز می توان به کمبود امکانات سخت افزار(دستگاه ها، شبکه ها و...) و نرم افزاری، کمبود نیروی انسانی متخصص در زمینه ی نرم افزارهای آموزشی کاربردی و ... اشاره نمود. کلید واژه ها : فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا)، برنامه درسی ، فاوا در برنامه درسی، خاستگاه برنامه درسی، تمرکز، عدم تمرکز
فاطمه زلفی کاشانی مژده وزیری
به منظور غلبه بر شرایط نا مطمئن ، پیچیده و پویا تنها راهی که پیش پای مدیران قرار دارد ،داشتن نیروی انسانی توانمند و کارامد که بنیاد ثروت و دارایی های حیاتی سازمان به حساب می آیند، منافع بسیار زیادی برای کلیه موسسات و سازمانها خواهند داشت .هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط یادگیری سازمانی با توانمند سازی کارکنان حوزه ستادی دانشگاه علوم پزشکی کاشان بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد و جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (86%=a) و پرسشنامه یادگیری سازمانی تغییر یافته نیف (93%=a) استفاده شده است جامعه آماری تحقیق را کارمندان حوزه ستادی دانشگاه علوم پزشکی کاشان تشکیل داده اند که 548 نفر بودند از این تعداد با توجه به فرمول نمونه گیری کوکران 150 نفر به روش تصادفی سهمیه ای انتخاب شدند. نتایج در دو سطح آمار توصیفی(گرایش مرکزی، پراکندگی) و استنباطی (ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و آزمونtr) با استفاده از نرم افزار spss13 بدست آمد. نتایج تحقیقات نشان داد که بین احساس معنی دار بودن با یادگیری سازمانی کارکنان ارتباط معنی دار و مثبت (71.) در سطح 1%وجود دارد (63.) بین احساس شایستگی با یادگیری سازمانی کارکنان ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد (56.) بین احساس حق انتخاب با یادگیری سازمانی کارکنان ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد بین احساس موثر بودن با یادگیری سازمانی کارکنان(53.) در سطح 1% ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد( 67.) بین احساس مشارکت با دیگران با یادگیری سازمانی کارکنان ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد نتایج حاصل از آزمون trنشان دادکه احساس معنی دار بودن شغل در بین مولفه ها و احساس مشارکت با دیگران به ترتیب بالاترین و پایین ترین همبستگی را با یادگیری سازمانی دارا بودند واژه کلیدی: یادگیری سازمانی،توانمند سازی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، احساس معنی دار بودن، احساس شایستگی، احساس حق انتخاب، احساس موثر بودن، احساس مشارکت با دیگران
زهرا موسوی طیبه ماهروزاده
چکیده: به منظور بررسی تفاوت های فلسفه تربیتی ایمانوئل کانت و استاد مطهری ، پژوهشی به روش توصیفی تحلیلی در آثار و کتب تعلیم و تربیتی این دو فیلسوف انجام شد. برای گردآوری داده ها، فیش تحقیق الکترونیکی استفاده گردید. داده ها به روش تحلیلی و در دو سطح نقد بیرونی و درونی اسناد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که: بین اصول نظرات کانت و مطهری تفاوت وجود دارد. همچنین در پاسخ به سوالات پژوهش می توان گفت: کانت با استفاده از کاربرد علوم مختلف، به دنبال هدف معرفی انسانی عقلانی با محور ارزشی تجربه است. مطهری نیز در فلسفه تعلیم و تربیت خود به دنبال هدف معرفی انسان اسلامی با تفکرات نامحدود و عکس العمل های بی نهایت در مقابل مشکلات و پدیده های گوناگون است.
شکوفه شریفی نمت آباد طیبه ماهروزاده
از ابتدای خلقت انسان همواره به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفه الهی مورد توجه بوده و بین همه موجودات ،نیازمند تعلیم و تربیت است.مسلما تعلیم و تربیت امری پیچیده و وقتگیر است که همکاری نهادهای مختلف وافراد متعدد و هم آهنگی همه فعالیت های مربوط را ایجاب می کند.بنابراین اولین شرط هماهنگی فعالیت ها،وحدت هدف و مقصد است. سال هایی که کودک در دبستان تحت تعلیم و تربیت قرار می گیرد یکی از مهم ترین دوران تحصیلی و زندگی او به حساب می آید.چنانچه در این دوره امکانات صحیح و محیط سالم و با نشاطی فراهم گردد، زمینه لازم برای شکوفایی استعداد های او مهیا می شود و به ابزار لازم و اولیه زندگی و سازگاری اجتماعی مجهز خواهد شد. پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه تطبیقی اهداف تعلیم و تربیت مقطع دبستان دو کشور ایران و ژاپن می پردازد.اهداف این پژوهش عبارتند از:1- بررسی و شناخت اهداف تعلیم و تربیت مقطع دبستان ایران و ژاپن 2- بررسی و شناخت مواد درسی ارائه شده و اهداف آن در مقطع دبستان ایران و ژاپن 3- شناخت اهداف و شیوه های تعلیم و تربیت در مقطع ابتدایی ژاپن 4- مقایسه و بررسی تطبیقی اهداف تعلیم و تربیت مقطع دبستان ایران و ژاپن 5- ارائه پیشنهاد هایی جهت بهبود تعلیم و تربیت مقطع دبستان در ایران .روش مورد استفاده در این پژوهش،روش کتابخانه ای و توصیفی،تحلیلی با توجه به مقایسه تطبیقی بردی می باشد ابزار جمع آوری مطالب، مدارک،اسناد موجود و اینترنت بوده است. سوا لات پژوهش بدین قرار میباشد:1- اهداف تعلیم و تربیت در مقطع دبستان ایران و ژاپن چیست؟ 2- مواد درسی ارئه شده و اهداف ارائه آنها در مقطع دبستان ایران و ژاپن چیست؟ 3- علل موفقیت ژاپن در دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت مقطع ابتدایی چیست؟ مطالعات انجام شده حاکی از آن است که اهداف تعلیم و تربیت دوره ابتدایی در هر دو کشور به طور صریح و واضح و کامل بیان شده که مبتنی بر پرورش همه ابعاد شخصیت دانش آموزان می باشد.و مواد درسی ارائه شده در مدارس ابتدایی ژاپن در شش مورد متفاوت با ایران است و تعلیم و تربیت ابتدایی زاپن با ارائه این دروس اضافه محیط مناسبی برای رشد تمام ابعاد شخصیت دانش آموز (اخلاقی،علمی،اجتما عی،فرهنگی)فراهم کرده است. از بررسی راهکارها و شیوه های تعلیم و تربیت ابتدایی ژاپن این نکته محرز گردید که معلم در مقطع ابتدایی ژاپن به عنوان یک راهنماست و دلیل اثر بخش بودن تعلیم و تربیت ابتدایی ژاپن تنها مشخص بودن اهداف نیست بلکه به دلیل همکاری تمام عناصر آموزش و پرورش اعم از نیروی انسانی ،مالی، محتوای درسی و محیط آموزشی است . کلید واژه ها: آموزش و پرورش تطبیقی - اهداف تعلیم و تربیت – مقطع دبستان
ملاحت سیدشربتی طیبه ماهروزاده
هدف اصلی پژوهش مبانی فلسفی مدرسه بانشاط از دیدگاه مربیان تربیتی با تأکید بر نظریه میلر و پاسخ گویی به سوالات زیر می باشد: 1- مبانی فلسفی مدرسه بانشاط از دیدگاه مربیان بزرگ تعلیم و تربیت کدامند؟ 2- مدرسه بانشاط دارای چه ویژگیهایی است؟ 3- دلالت های تربیتی مدارس بانشاط در برنامه درسی چیست؟ در فصل اول این تحقیق از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده و پس از بحث درباره کلیات پژوهش در فصل دوم به پیشینه نظری و عملی پژوهش پرداخته و در فصل سوم در مورد مبانی نطری تحقیق در چارچوب نظریه میلر بحث شد. نتایج حاصل نشان می دهد: 1- مهمترین مبانی مدرسه بانشاط را درک کردن حقیقت زندگی، زندگی شاد بر اساس راه فطرت و طبیعت، رشد و تکامل «خود» و «تحقق ذات»، ستایش خداوند و تربیت اخلاقی با پیروی از فضایل اخلاقی تشکیل می دهد. 2- این مدارس به پرورش خلاقیت، انضباط درونی، هوش شهودی و تفکر و تخیل اقدام می کنند. با معلمین راهنما و ترغیب گر در محیطی آزاد و غنی شده با نیازهای فردی و بازی، رشد دانش آموزان را فراهم می آورند. 3- از روش فعال یادگیری، روش اکتشافی، تمثیل، مباحثه گروهی آموزش می دهند و با منابع دست اول و کاردستی، مشاهده میدانی لذت یادگیری را برای دانش آموزان فراهم می کنند.
نسرین میانجی پروین صمدی
در این پژوهش با هدف تحلیل میزان توجه کتابهای درسی دوره متوسطه شاخه کارو دانش کشور به مولفه های فرهنگ کارو ابعاد سه گانه نگرش مذکور(شناختی،عاطفی و رفتاری) سه سوال اصلی پژوهش مورد بررسی واقع شده است. پزوهش حاضر توصیفی و از ابزار تحلیل محتوی استفاده شده است. جامعه پژوهش نیز کلیه کتابههای درسی دوره متوسطه تحصیلی چاپ سال 90-89 بوده است.از جامعه مذکور 3 کتاب بهداشت و ایمنی کار، قانون کار و کار آفرینی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوای مخقق ساخته بوده و یافته های پژوهش نیز با بهره گیری از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. عمده ترین یافته های پژوهش از این قرار است:در کتاب بهداشت و ایمنی کار از تعداد کل 98 مرتبه توجه به مولفه های اساسی فرهنگ کار در بعد شناختی(100درصد)، 51 مرتبه(04/52 درصد) آن همراه با ملاحظات بعد عاطفی و 5 مرتبه(1/5 درصد) از مولفه های فرهنگ کارهمراه با ملاحظات بعد رفتاری بوده است.در کتاب کارآفرینی از تعداد کل 17 مرتبه توجه به مولفه های فرهنگ کار در بعد شناختی(100درصد)،5مرتبه(41/29 درصد) آن همراه با ملاحظات بعد عاطفی بوده و در هیچ مولفه ای به بعد رفتاری اشاره ای نشده است. در کتاب قانون کار از تعداد کل 30 مرتبه توجه به مولفه های فرهنگ کار در بعد شناختی(100درصد)، تنها در 2 مورد(6/6 درصد) آن همراه با ملاحظات بعد عاطفی بوده است و 1مرتبه(3/3 درصد) همراه با ملاحظات بعد رفتاری بوده است.به علاوه از تعداد کل 145 مورد توجه مذکور تعداد 125 مورد (2/86 درصد) از نوع اشار? مستقیم و20 مورد(79/13درصد) نیز از نوع اشار? غیر مستقیم بوده است. می توان گفت کتابهای مذکور عمدتاً شناختی و اشاره از نوع مستقیم بوده است. بنابراین در طراحی و تدوین کتابهای مذکور به ابعاد سه گان? نگرش فرهنگ کار در حد قابل توجه اعتنا نشده است.
فرشته یوسفی حسن کیاده پروین صمدی
به پاس تعبیر عظیم و انسانی شان از کلمه ایثار و ازخودگذشتگان به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است به پای قلب های بزرگشان که فریادرس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم. تقدیر و تشکر آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم ... موهایشان سپید شد تا ما روسفید شویم ... و عاشقانه سوختند تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند ... پدرانمان مادرانمان استادانمان در اینجا بر خود واجب می دانم تا مراتب سپاس و امتنان قلبی خویش را از همه کسانی که در به ثمر رساندن این مجموعه یاری ام کرده اند ابراز دارم. سپاس بی پایان خود را به استاد راهنمای گرامی سرکار خانم دکتر صمدی که همواره مشوقم بوده اند و در نهایت صبر و شکیبایی با اطلاعات ارزشمند خود مرا مورد لطف و عنایت قرار داده و از هیچ کمکی دریغ ننموده اند، تقدیم می دارم. از استادان مشاور خوبم، سرکار خانم دکتر خادمی و سرکار خانم دکتر دژگاهی نیز که نه تنها راهنمای علمی و اخلاقی ام بوده اند بلکه همواره با اطلاعات ارزشمند خود مرا مورد لطف قرار داده اند سپاسگزارم. چکیده این پژوهش با هدف بررسی سیر تحول تربیت معنوی و دلالت های آن در تعلیم و تربیت در دوران یونان باستان ، قرون وسطی ، دوران رنسانس و برخی دیدگاه های قرن بیست و یکم و هم چنین مکتب اسلام صورت گرفته است . تربیت انسان هم? قوا وابعاد وجودی او را دربرمی گیرد. توجه به ساحت معنوی انسان، به عنوان بعد اصیل و شایان توجه وجود او،امری است که باید به طور ویژه در تربیت آدمی در نظر گرفته شود. با توجه به این که دین و معنویت از مهم ترین ابعاد وجود آدمی سر چشمه می گیرند،لزوم توجه به این امر حائز اهمیت می باشد.پس از بررسی های انجام شده و تحلیل اطلاعات با روش توصیفی ـ تحلیلی ، این نتیجه حاصل شد که در هر یک از دوره های تاریخی ، تربیت معنوی با بن مایه اخلاق ، دین ، ارزش مورد مطالعه قرار گرفته است . مهم ترین یافته های این پژوهش حاکی از آن است که از مفهوم تربیت معنوی در هر یک از دوره های ذکر شده می توان معانی متفاوتی استنتاج کرد ، به طوری که در یونان باستان تربیت اخلاقی معنا می شود ، در قرون وسطی و دوران حاکمیت کلیسا به معنای تربیت دینی است و در دوران رنسانس از نظر برخی مربیان به معنای تربیت اخلاقی و از نظر برخی دیگر تربیت دینی معنا می شود . هم چنین بررسی ها حاکی از آن است که در مکتب اسلام می توان مقصد نهایی تربیت دینی را در تربیت معنوی مشاهده کرد . لازم به ذکر است که در هر یک از دیدگاهها و دوره های فوق تنها به یک بعد از تربیت بشر اشاره داشته اند ؛ این در حالی است که در اسلام به تمام ابعاد تربیت انسان (جسمانی ،اجتماعی ،عاطفی ، اخلاقی و ... ) برای رسیدن به تربیت معنوی توجه می شود . استاد راهنما:دکتر پروین صمدی تاریخ دفاع:07/12/1390 دانشجو: فرشته یوسفی حسن کیاده
نسرین لشگری فرشته ناظرزاده
اخلاق حرفه ای، به منزله شاخه ای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن می پردازد و در تعریف حرفه، آن را فعالیت معینی می دانند که موجب هدایت فرد به موقعیت تعیین شده همراه با اخلاق خاص است.در مقابل عوامل متعددی کارایی افراد در سازمان را تحت تاثیر قرار می دهند یکی از عامل هایی که رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد هوش هیجانی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ی اخلاق حرفه ای و هوش هیجانی مدیران متوسطه شهر تهران ،انجام گرفته است. این مطالعه با استفاده از پرسش نامه هوش هیجانی بار-ان (eqi) و پرسشنامه محقق ساخته اخلاق حرفه ای در شهر تهران انجام شد.بدین منظور 200 نفر از مدیران مدارس متوسطه از پنج منطقه آموزش و پرورش شهر تهران به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. برای بررسی فرضیه اول پژوهش حاضر ابتدا رابطه زیر مولفه های هوش هیجانی و نیز نمره کل این مولفه را با مولفه های اخلاق حرفه ای و نیز نمره کل اخلاق حرفه ای مورد آزمون قرار دادیم و در مرحله دوم نیز رابطه بین مولفه های اصلی هوش هیجانی با مولفه های اخلاق حرفه بررسی شده اند. در این قسمت از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. در قسمت بعدی برای بررسی پیش بینی اخلاق حرفه ای در مولفه های دانش، منش و عملکرد و نمره کل اخلاق حرفه ای از روی مولفه های هوش هیجانی از رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شده است. نتایج بدست آمده : بین هوش هیجانی با اخلاق حرفه ای مدیران مدارس متوسطه شهر تهران رابطه معناداری وجود دارد. بین مولفه های هوش هیجانی با اخلاق حرفه ای رابطه معنادار به صورت مستقیم و مثبت می باشد به این معنی که با بالا رفتن هوش هیجانی در مدیران مدارس متوسطه شهر تهران بر میزان مطلوبیت اخلاق حرفه ای این افراد افزوده می گردد و بر عکس. می توان نمره کل مولفه های اخلاق حرفه ای را بر اساس هوش هیجانی مدیران مدارس متوسطه شهر تهران پیش بینی کرد. کلید واژه ها: اخلاق حرفه ای ، هوش هیجانی
زهره نصیری پروین صمدی
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی با راهبردهای مدیریت تعارض مدیران مدارس متوسطه دولتی دخترانه شهر تهران انجام گرفته است. فرضیه کلی رابطه بین هوش هیجانی و راهبردهای مدیریت تعارض را بررسی می کند. همچنین 4 سوال فرعی در راستای سوال اصلی تدوین شده است.پژوهش حاضر کاربردی و هم چنین توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران مدارس متوسطه دخترانه شهر تهران می باشد که با توجه به وسعت زیاد جامعه(282) و محدودیت های زمانی از روش نمونه-گیری خوشه ای مرحله ای برای انتخاب نمونه موردنظر استفاده شد. حجم نمونه پژوهش با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 165 نفر مدیر تعیین گردید و در نهایت از بین این نمونه109 نفر پرسشنامه را به طور کامل تکمیل کردند ،که در نهایت نتایج زیر به دست آمد: بین هوش هیجانی با راهبردهای مقابله با تعارض به میزان 478/0 همبستگی معنی دار وجود دارد.بنابراین می توان 08/22 از تغییرات هوش هیجانی مدیران زن مورد مطالعه را از روی تغییرات راهبردهای مقابله با تعارض آنان پیش بینی کرد.در این میان سهم راهبرد عدم مقابله 2/13%، سهم راهبرد کنترل 8/5% و سهم راهبرد راه حل گرایی 3/4% می باشد. اکثریت 6/71 مدیران زن مورد مطالعه به طور معنی دار از راهبرد مقابله با تعارض(راه حل گرایی)در برخورد با شرایط تعارض آمیز استفاده می کنند. میانگین هوش هیجانی مدیران زن مورد مطالعه به طور معنی دار از میانگین نظری پرسشنامه سنجش هوش هیجانی شرینگ کمتر است.به طوری که با اطمینان 95% میانگین هوش هیجانی آنان بین 5/111 تا 4/115 می باشد. بین هوش هیجانی مدیران زن گروه های سنی مختلف تفاوت معنی دار وجود ندارد. با افزایش سطح تحصیلات مدیران زن مورد مطالعه به طور معنی دار به میزان هوش هیجانی آنان افزوده می شود به طوری که می توان 6/13% از تغییرات هوش هیجانی مدیران را از روی تغییرات سطح تحصیلی شان تببین کرد. بین هوش هیجانی مدیران زن با سابقه خدمت گوناگون تفاوت معنی دار وجود ندارد. بین مدیران زن مورد مطالعه گروه های سنی مختلف، سطح تحصیلات مختلف و سابقه خدمت مختلف از نظر استفاده از راهبردهای مدیریت تعارض تفاوت معنی دار وجود ندارد. کلید واژه:هوش هیجانی ،مدیریت تعارض،مدیران متوسطه
سارا شهیدی پروین احمدی
در سال های اخیر تحولات عمده ای در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان و خصوصا در کشور ما ایجاد شده است. در این راستا آگاهی از فرهنگ عمومی رایج و عوامل موثر بر آن بین مردم و سیاستگذاران و برنامه ریزان درسی که متولی انتقال این مفاهیم فرهنگی به کتب درسی می باشند موثر می باشد. فرهنگ عمومی در این پژوهش به معنی بخشی از فرهنگ یک جامعه یا گروه است که مورد پذیرش اکثریت افراد قرار گرفته، غیر رسمی است و ضمانت اجتماعی دارد. مولفه های فرهنگ عمومی عبارتند از مولفه های اجتماعی- فرهنگی ، سیاسی، اقتصادی و مذهبی که هر کدام از این مولفه ها به گویه هایی دسته بندی شده اند. با توجه به اهمیت کتاب درسی در سیستم آموزشی کشور ایران، به تحلیل محتوای کتب درسی فارسی بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی بر اساس مولفه های فرهنگ عمومی پرداخته شد. این پژوهش از نوع توصیفی و درگروه پژوهشهای کاربردی قرار می گیرد، ابزار مورد استفاده در این تحقیق تحلیل محتوا می باشد، با استفاده از این روش به تحلیل کتاب های درسی فارسی بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی تحصیلی همچنین اهداف کلی جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره ابتدایی تحصیلی و اهداف درس فارسی بخوانیم و بنویسیم پرداخته شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که اولویت بندی مولفه های فرهنگ عمومی در کتب فارسی بخوانیم و بنویسیم در 5 پایه ابتدایی نزدیک به هم می باشد. این در حالی است که در محتوای کتب فارسی بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی تحصیلی از میان مولفه های فرهنگ عمومی بیشترین تاکید بر مولفه های اجتماعی- فرهنگی با 95/55 درصد و بعد از آن بیشترین توجه به مولفه های مذهبی با 61/20درصد و بعد از آن مولفه های اقتصادی با 11/12درصد و در آخر مولفه های سیاسی با 32/11درصد می باشد. تحلیل اهداف جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره ابتدایی تحصیلی و اهداف درس فارسی بخوانیم و بنویسیم نشان می دهد که این اهداف تا حدی همسو با مولفه های فرهنگ عمومی می باشد. کلید واژه ها : فرهنگ عمومی، کتب بخوانیم و بنویسیم، دوره ابتدایی، اجتماعی- فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی
فاطمه سادات میره ای مرتضی منادی
در این پژوهش به دنبال بررسی علل مطلوب نبودن وضعیت دینداری جوانان جامعه، موضوع تصورات دینی دانش آموزان انتخاب شد. از این رو پژوهش حاضر به بررسی چگونگی وضعیت موجود تصورات دینی دانش آموزان دبیرستانی پرداخته و نقش مطالعه ی رمان ها دینی را در تغییر تصورات دینی دانش آموزان مورد کاوش قرار می دهد. با در نظر داشتن این نکته که تصور انسان، حالت ذهنیِ معناداری است که انسان با درونی کردن تصویرهای عینی از مسائل مختلف می سازد. بدین منظور نمونه ای هدفمند تصادفی به تعداد 20 نفر دانش آموز سال دوم دبیرستان منطقه ی 12 شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 انتخاب گردید. این نمونه از دو مدرسه با بافت های فرهنگی اجتماعی تقریباً یکسان، و از یک منطقه به طور هدفمند انتخاب شد. دانش آموزان یک مدرسه به عنوان گروه گواه، و دانش آموزان مدرسه ی دیگر به عنوان گروه آزمایشی در نظر گرفته شدند. روش پژوهش، روش آزمایشی از نوع کیفی بود؛ و برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه با سوالات محقق ساخته در زمینه ی تصورات دینی استفاده شد. به این ترتیب ابتدا در هر گروه گواه و آزمایش مصاحبه های پیش آزمون انجام گرفت، و بعد از اجرای برنامه ی آزمایشی و خواندن کتاب های رمان توسط دانش آموزان در گروه آزمایش، جهت تکمیل داده ها مصاحبه ی نهایی در دو گروه صورت گرفت. نتایج حاصل از تحلیل محتوای دقیق داده های به دست آمده از مصاحبه ها نشان دهنده ی آن است که خواندن رمان های دینی تأثیر مثبتی بر تصورات دینی دانش آموزان داشت. درگذر از این تحلیل ها می توان مدعی شد که یکی از مولفه های آموزش درس دینی یعنی نقش محتوای درس و در این جا کتاب، در چگونگی تصورات دینی دانش آموزان و در نتیجه در بهبود وضعیت دینداری آنان اهمّیت بسیار زیادی دارد.
آیلار میزانی پروین صمدی
هوش معنوی به عنوان شاخه ای از توانایی های انسان نسبتا به تازگی مورد توجه قرار گرفته است او را به طور همه جانبه ای در جهت تکامل هدایت می کند بنابراین، پرورش و در مرکز توجه قرار دادن آن در جریان تعلیم و تربیت ضروری می نماید چرا که هدف هر نظام آموزشی پرورش همه جانبه توانمندی های افراد آن نظام است، از آن جا که، تربیت انسان هم? قوا وابعاد وجودی او را دربرمیگیرد، توجه به ساحت معنوی انسان، به عنوان بعد اصیل و شایان توجه وجود او، امری است که باید به طور ویژه در تربیت آدمی در نظر گرفته شود. اما توجه محض به انتقال دانش توسط معلمان، محیط آموزشی بدون انعطاف، در حاشیه قرار گرفتن فراگیران و ارزشیابی های سطحی و مقطعی حاکم در نظام آموزشی موجود به تربیت انسان هایی کامل و چند بعدی نخواهد انجامید. در نظام آموزشی معنوی، آرمان های تربیتی، معلم، فراگیر، محیط آموزشی، فرایند آموزش و یادگیری و ارزشیابی آموزشی هر یک ویژگی های خاصی دارند که در نهایت به بروندادی با ارزش خواهد انجامید.
مانواله بانگی مشهد سری پروین احمدی
چکیده امروزه نخستین رسالت نظام آموزشی، آموزش «چگونه فکر کردن » است. از آنجا که پرورش قوه تفکر دانش آموزان ، منوط به روش تدریس و خلاقیت معلمان است، پژوهش حاضر در صدد است تا نخست خلاقیت معلمان را بسنجد سپس ارتباط آن را با بکارگیری روش های تدریس فعال بررسی کند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش، کلیه معلمان پایه سوم تا پنجم ابتدایی مدارس دخترانه منطقه 3 شهر تهران است. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه محقق ساخته روشهای تدریس و نیز پرسشنامه خلاقیت عابدی است. پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ محاسبه شد، این ضریب برای پرسشنامه روشهای تدریس 87% و برای پرسشنامه خلاقیت عابدی 87% به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. بر طبق نتایج، بین خلاقیت معلمان و به کارگیری روشهای تدریس فعال رابطه معناداری در سطح « 4% p= » وجود دارد و به کارگیری روشهای تدریس فعال پیش بینی کننده خلاقیت معلمان است. کلید واژه ها: روش تدریس، تدریس فعال، تدریس سنتی، خلاقیت ، معلم
زهره موحدیان پروین احمدی
هدف پژوهش حاضر، بررسی عملکرد معلمان در تهیه و به کارگیری ابزارهای جمع آوری و ساماندهی اطلاعات در ارزشیابی توصیفی(کیفی) است. نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق کیفی است. جامعه آماری پژوهش، معلمان زن مجری برنامه ی ارزشیابی توصیفی(کیفی) پایه های اول، دوم و سوم دبستانهای شهرستان فراشبند و حجم نمونه، شامل 12 نفر از معلمان مذکور است که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه ی (نیمه ساختار یافته) و بررسی اسناد (پوشه ی کار، چک لیست، واقعه نگاری و آزمون عملکردی) است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی صورت گرفت. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1- برداشت معلمان مجری ارزشیابی توصیفی (کیفی) از پوشه ی کار، چک لیست، واقعه نگاری و آزمون عملکردی چیست؟ 2- معلمان، پوشه ی کار، چک لیست، واقعه نگاری و آزمون عملکردی را چگونه تولید می کنند و به کار می برند؟ 3- مشکلات معلمان در تولید و به کارگیری پوشه ی کار، چک لیست، واقعه نگاری و آزمون عملکردی چیست؟ نتایج بدست آمده عبارتند از:1- معلمان از ابزارهای مورد بررسی برداشت نادرستی دارند و به اهداف آن پی نبرده اند.2- معلمان ابزارهای مورد بررسی را به درستی تهیه نمی کنند و به کار نمی برند. 3- معلمان با کژتابی ذهنی ابزار زدگی و مشکلات تعدد ابزارها روبرو هستند. راه-حل های پیشنهادی شامل: برگزاری دوره های آموزشی به صورت کارگاهی برای معلمان و نظارت بر کار معلمان می باشد. کلید واژه ها: ارزشیابی توصیفی (کیفی)، ابزار ارزشیابی توصیفی (کیفی)، پوشه ی کار، واقعه-نگاری، چک لیست، آزمون عملکردی
فاطمه همتی پروین صمدی
هدف پژوهش بررسی عوامل موثر بر اجرایی شدن طرح مدیریت مدرسه محور از دید کارشناسان و متخصصان آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی پیمایشی و همچنین جامعه آماری شامل متخصصان آموزشی و کارشناسان مناطق آموزش و پرورش شهر تهران بود. انتخاب نمونه به صورت هدفمند صورت گرفت و نمونه ای متشکل از 39 کارشناس و 41متخصص آموزش و پرورش، در مجموع 80 نفر به پرسشنامه محقق ساخته 38 عاملی، عوامل موثر بر اجرایی شدن مدرسه محوری؛ در قالب 5 عامل کلی( عوامل مدیریتی ، نیروی انسانی، مالی/ فیزیکی، فرهنگی/ اجتماعی و پژوهشی / ارزشیابی) و بر اساس طیف 4 درجه ای لیکرت (4: خیلی زیاد؛ 3 : زیاد؛ 2 : کم؛ 1 : خیلی کم) پاسخ دادند. آلفای کرونباخ پرسشنامه توسط نرم افزار spss ، 93/0 اعلام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها به خاطر تفاوت مشاهده شده بین نظرات دو گروه کارشناسان و متخصصان در مورد عوامل پرسشنامه، از آزمون بی پارامتری بیشینه احتمال مجذور خی (به دلیل رتبه ای بودن مقیاس اندازه گیری) استفاده به عمل آمد. یافته های پژوهش نشان داد که : الف) تمامی عوامل 38 گانه ذکر شده در پرسشنامه، در اجرایی شدن طرح مدیریت مدرسه محور موثرند. ب) بین نظرات کارشناسان و متخصصان آموزش و پرورش در عوامل موثر بر اجرایی شدن این طرح تفاوت وجود دارد. ج) تمرکز گرایی در ساختار نظام آموزشی، فراهم نبودن بستر فرهنگی مناسب، فراهم نبودن امکانات و شرایط مالی، عدم وجود مدیران شایسته ، پرتوان و معتقد به مدرسه محوری و عدم توجیه و آموزش مطلوب طرح ها و برنامه ها به دست اندرکاران نظام آموزشی، از مهمترین موانع اجرایی طرح مدرسه محوری شناسایی شدند.
رقیه کریمی مژده وزیری
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی مدیران مدارس ابتدایی شهرستان اسلامشهر در حیطه مهارت های سه گانه (فنی ، انسانی و ادراکی) به منظور ارائه راهبردهایی برای برنامه ریزی جهت ارتقاء دانش و مهارت های آنان به انجام رسیده است . روش تحقیق از نوع توصیفی – پیمایشی بوده و از نظر هدف کاربردی می باشد . جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهرستان اسلامشهر می باشد که تعداد آنها 98 نفر بوده و به دلیل حجم محدود ، نمونه آماری در پژوهش حاضر با جامعه آماری مساوی است . برای جمع آوری اطلاعات و پاسخ گویی به سوالات پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ81% برآورد شده و روایی آن به تأیید صاحب نظران رسیده است. بخشی از داده های به دست آمده از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار ) و بخش دیگر از طریق t تک نمونه ای ، تحلیل واریانس و فریدمن تحلیل شده است . نتایج نشان داد که مدیران از 16موضوع مربوط به مهارت های فنی در 12 مورد اعلام نیاز به آموزش نموده اند که بالاترین نیاز آنان در این حیطه مربوط به آشنایی با فن آوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. از 17موضوع مربوط به مهارت های انسانی در 12 مورد اعلام نیاز به آموزش نموده اند که بالاترین نیاز آنان در این حیطه مربوط به خودشناسی برای شناخت نقاط قوت و ضعف خود بوده است و از 10موضوع مربوط به مهارت های ادراکی در 5 مورد اعلام نیاز به آموزش نموده اند که بالاترین نیاز آنان در این حیطه مربوط به برخورداری از توانایی تجزیه و تحلیل مسایل و مشکلات مدرسه در ارتباط با شرایط جامعه بوده است . واژه های کلیدی : نیاز سنجی، نیازسنجی آموزشی، مهارتهای فنی ، مهارتهای انسانی ، مهارتهای ادراکی .
مهرانگیز لطفی پروین صمدی
هدف از پژوهش حاضر آسیب شناسی درس تربیت بدنی با تاکید بر تئوری کلاین از دیدگاه دبیران تربیت بدنی و دانش آموزان دختر شهر تهران است. تحقیق حاضر شامل ده سوال درباره اجرای برنامه درسی تربیت بدنی با تاکید بر عناصر نه گانه کلاین است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است و ابزار بکار رفته در آن پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. پرسشنامه دبیران و دانش آموزان به ترتیب شامل 57 و 46 سوال در 9 طبقه عنصر؛ اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یاگیری، گروهبندی، فعالیتهای یادگیری، مواد و منابع آموزشی، فضای آموزشی، زمان آموزشی، ارزشیابی است که بر اساس مقیاس لیکرت در 5 گزینه بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و اصلاً تهیه و تنظیم گردیده است. روایی ابزار توسط متخصصین رشته برنامه درسی و تربیت بدنی تایید شده، از سوی دیگر وجود همخوانی درونی بالا بین سوالات نیز حاکی از داشتن روایی محتوا پرسشنامه ها است. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که اعتبار پرسشنامه دبیران برابر با 98% =a و ضریب آلفای پرسشنامه دانش آموزان برابر با 95%=a برآورد شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر 298 دبیر و 139108 دانش آموز دوره متوسطه است که 25 دبیر تربیت بدنی و 75 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و در پژوهش شرکت نمودند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که دبیران مطلوبیت برنامه درسی تربیت بدنی دوره متوسطه را درحد زیاد و دانش آموزان مطلوبیت برنامه درسی تربیت بدنی دوره متوسطه را در حدکم تحقق ارزیابی نموده اند.
مریم عرفانیان حسینی نژاد دهبار عزت خادمی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی و تبیین رویکردهای فلسفه تربیتی معلمان ابتدایی شهر مشهد و نقش نگرش انسان شناسی معلمان در انتخاب روش تدریس و مبانی تربیتی آنان بوده است. جامعه آماری این تحقیق 4000 نفر از معلمان مدارس ابتدایی شهر مشهد می باشد که 197 نفر به طور تصادفی از روش خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. این تحقیق از نوع توصیفی – پیمایشی بوده و برای انجام آن از سه نوع پرسشنامه برای سنجش فلسفه تربیتی معلمان، روش تدریس و نگرش انسان شناسی آنان استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که رویکرد تربیتی بیشتر معلمان شهر مشهد عمل گرایی است در حالی که نگرش آنان به انسان، نگرشی آرمان گرا، و روش تدریس آنان نیز بر مبنای وجود گرایی می باشد، که می توان علت این عدم هماهنگی را، عدم آگاهی معلمان از مبانی فلسفه تربیتی خود و نقش مهم آن در تربیت دانش آموزان دانست.
زهره جعفری پروین صمدی
آن چه در این پژوهش تحت عنوان برنامه آموزش فلسفه به کودکان تعریف گریده است برنامه ای است که توسط لیپمن در سال 1969 پایه گذاری شده است . از آن جایی که این برنامه به عنوان یکی از برنامه های پژوهش – محور تلقی می شود و از طرفی آموزش پژوهش – محور و پرورش روحیه پژوهشگری از نیاز های آموزشی هر نظام آموزشی در جامعه کنونی از جمله جامعه ایران می باشد ، به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی به انجام رسید . این پژوهش با روش نیمه آزمایشی از نوع پس آزمون محض همراه با گروه کنترل انجام شد . جامعه آماری این پژوهش شامل 12نفر دانش آموز دوره پیش دبستانی یک مهدکودک در شهر تهران بود که نمونه آماری (6 نفر ) به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایشی انتخاب گردیدند . گروه آزمایشی به مدت 15 جلسه تحت آموزش فلسفه به کودکان قرار گرفتند و جلسه آخر کلاس گروه آزمایشی و گروه کنترل فیلمبرداری شد و فیلم این دو گروه در اختیار 5 کارشناس قرار گرفت تا از طریق مشاهده فیلم ها به پرسشنامه مورد نظر(فهرست درجه بندی رفتار کودکان (روحیه پژوهشگری )) پاسخ دهند . داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی ( جدول توزیع فراوانی ، نمایش هندسی توزیع فراوانی ، شاخص های مرکزی و پراکندگی ) مورد توصیف قرار گرفت و برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون پارامتری t مربوط به دو گروه مستقل ( به دلیل فاصله ای بودن مقیاس اندازه گیری ، بهنجار بودن توزیع ، وجود دو گروه مستقل ) و آزمون بی پارامتری u من وایت نی ( به دلیل بهنجار نبودن توزیع فراوانی ) استفاده شد . نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش بعد شناختی( کنجکاوی ، پرسشگری ، استدلال کردن ، تفکر انتقادی ، خلاقیت ، علاقه به آزمایش و تجربه ) و بعد عاطفی( علاقه به نظم و ترتیب ، اشتیاق ، مشارکت جویی ، استقلال رای ، اعتماد به نفس ، ابراز وجود ) روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی تاثیر دارد و به طور کلی اجرای این برنامه بر پرورش روحیه پژوهشگری این کودکان تاثیر گذار بوده است . کلید واژه ها : برنامه آموزش فلسفه به کودکان ، روحیه پژوهشگری ، دوره پیش دبستان
زینت زارع پروین صمدی
چکیده: ایی تحقیق ثب ذّف ثشسسی فشصت بْ چبلط بْی ت سَ? داصً هذیشیت دس ظًبم آه صَش ?بلی ایشای دس سضت هذیشیت ا جًبم ضذ. دس ایی تحقیق پس اص هش سٍ ادثیبت ه ضَ ?َی، ت?ذادی اص ? اَهل ث? اٌَی فشصت بْ ت?ذادی اص ? اَهل ث? اٌَی چبلط بْی ت لَیذ داصً هذیشیت ض بٌسبیی ضذ. سپس ایی ? اَهل دس پشسط بٌه ثبص ثص سَت س اَلی اص 81 هتخصص استبد سضت هذیشیت اسصیبثی ضذ. دس ثخص ا لٍ پشسط بٌه ثبص ثب استفبد اص س شٍ دلفی ? اَهل ثشسسی ضذ ثب اجوبع ثیی اسبتیذ خجشگبی 81 ?بهل ض بٌسبیی ضذ. ایی ? اَهل ث تشتیت ?جبست ث دَ ذً اص فشصت بْی ت لَیذ داصً ظًیش: جٍ دَ یًش یٍ ج اَی هست?ذ دس ح صَ هذیشیت، حوبیت س جّش ه?ظن ا قًلاه اص ت لَیذ داصً ث هَی، سشهبی گِزاسی د لٍت دس ثخص ت لَیذ ?لن، اسصض بْی اسلاهی دس ایشای چبلط بْی ت لَیذ داصً هذیشیت ظًیش: تغییش سفتبس تغییشات هذا مٍ دس ح صَ ?ل مَ ا سًب یً، جٍ دَ ه اَ غً صیبد ث سَ کٍشاسی دس تحقیق ت سَ? دس ?ل مَ هذیشیت دس ایشای، ?ذم آصهبیصپزیش ث دَی سفتبس بّی ا سًبی دس ح صَ ?ل مَ ا سًب یً، ت جَ ث کویت ثجبی کیفیت دس ت لَیذ داصً هقبلات هذیشیتی، ت جَ ثیا ذًاص ث تئ سَی بّی غشثی، ?ذم جٍ دَ ساثط ت?بهلات سبص ذً ثیی استبد دا طًج ،َ ?ذم ت جَ دا طًج یَبی ستج بّی ثبلای گش بٍّْی تجشثی سیبضی دس ک کٌ سَ ث سضت هذیشیت، تحشین بّی ثییالوللی ?ذم دستشسی ث ه بٌثغ هختلف، سپس ایی ? اَهل دس پشسط بٌه ثست ثشای آصه یَ ثیی خجشگبی پخص ضذ. داد بُّ ثب استفبد اص آصه یَ ?لاهت فشیذهی اسصیبثی ضذ دس بًْیت یکسشی اص ? اَهل ث? اٌَی فشصت ثقی ث? اٌَی چبلط بْی ت لَیذ داصً هذیشیت ض بٌسبیی ضذ. دس ا تً بْ پیط بٌْداتی ثشای غلج ثش چبلط بْ افضایص ت لَیذ داصً هذیشیت اسائ گشدیذ است. کلمات کلیدی: فشصت، چبلص، ه اَ غً راتی،ه اَ غً ?شضی،هذیشیت؛ت لَیذ داصً،پبساداین
آمنه طورانی طیبه ماهروزاده
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط مفروضات فلسفی روش های تدریس (حل مساله، کاوشگری، پیش سازمان دهنده و سخنرانی) با روحیه پژوهشگری دانشجویان بوده است. منظور از مفروضات فلسفی روش های تدریس مبانی تشکیل دهنده این روش هاست که در پژوهش حاضر در دو بخش تعلیم و تربیت پژوهش محور و تعلیم وتربیت آموزش محور بیان شده است. روحیه پژوهشگری نیز در هشت مولفه کنجکاوی، پشتکار در حل مساله، عدم قطعیت در بیان یافته های علمی، سعه صدر، قدرت قضاوت صحیح، قدرت استدلال، تفکر انتقادی و لذت بردن از انجام کار گروهی معرفی و بررسی شده است. به منظور بررسی ارتباط این دو متغیر دو سوال اساسی مطرح شده است: - مفروضه های تشکیل دهنده روش های تدریس سخنرانی، حل مساله، کاوشگری و پیش سازمان دهنده چیست. - مولفه های مشترک بین مفروضات روش های تدریس پیش سازمان دهنده، حل مساله، کاوشگری و سخنرانی با روحیه پژوهشگری چیست. روش انجام این پژوهش روش کیفی از نوع تحقیقات تلفیقی و نظریه ای بوده است و بر اساس یافته های این پژوهش بین مولفه های روحیه پژوهشگری با مفروضه های فلسفی روش های تدریس کاوشگری، حل مساله و پیش سازمان دهنده ارتباط و هماهنگی وجود دارد و بین مفروضات فلسفی روش تدریس سخنرانی با مولفه های روحیه پژوهشگری ارتباط کمتری مشهود است.
ربابه یوسفی افراکتی پروین صمدی
هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان موفقیت آموزش آداب و مهارتهای زندگی اسلامی ( طرح کرامت ) بر کسب توانایی مهارت حل مسأله در بین دانش آموزان پایه پنجم دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان (مطالعه موردی: منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران) است . جامعه آماری این پژوهش شامل معلمین پایه پنجم دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش منطقه6 شهرتهران می باشد که در سال تحصیلی 91-90 آداب و مهارتهای زندگی اسلامی (طرح کرامت ) را به دانش آموزان آموزش داده اند و تعداد آنها 92 نفر می باشد. نمونه آماری این پژوهش بر اساس نمونه گیری کوکران 63 نفر تعیین شد و ابزار گرد آوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است . تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح تحلیل توصیفی و استباطی صورت گرفت ، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که از نظر معلمان علاقه دانش آموزان به یادگیری مهارت حل مساله در حد زیاد است و همچنین دانش آموزان به شناخت مساله ، مهارت جمع آوری اطلاعات ، توانایی تولید و خلق راه حل های مختلف و توانایی به اجرا درآوردن راه حل های مسأله در حد متوسط دست پیدا کرده اند و همچنین دانش آموزان در حد خیلی زیاد توانایی بررسی راه حل های گوناگون و انتخاب بهترین راه حل ، توانایی ارزیابی راه حل های انتخاب شده و حل مسأله مشارکت گروهی و تعامل را دارند و بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که از نظر معلمان مورد مطالعه دانش آموزان در حد متوسط توانایی مهارت حل مسئله را دارند .
لیلا امیری مرتضی منادی
تحقیق حاضر با هدف ویژگی های شخصیتی زن در کتاب های فارسی انجام شده است. بدین منظوربااستفاده از صفات ارائه شده در نظریه صفات و با بهره گیریئ از روش تحلیل محتوا،ویژگی های شخصیتی زن در کتابهای فارسی دوره راهنمایی موردبررسی،تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. پس از بررسی نظریه های روان کاوی، انسان گرایی، شناختی و رفتار گرایی، نظریه شناختی-اجتماعی بندورا به عنوان چارچوب نظری پژوهش در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد،فضای حاکم برکتابهای فارسی،فضایی مردسالارانه است. به نحوی که اکثرشخصیتهای به کاررفته درکتابهامردهستند. همچنین اکثرتصاویرمتعلق به مردهامی باشند. مشاغلی که به زنان اختصاص داده شده نیز،مشاغل کلیشه ای نظیر: خانه داری ومراقبت ازفرزندان است. ضمن اینکه به موازات افزایش پایه تحصیلی تصویری که اززن وویژگی های شخصیتی اوارائه شده،کاهش چشمگیری دارد. درواقعت صویریکه اززنان درکتابهای درسی ارائه شده است،تصویری با بار معنایی منفی،سطحی،سنتی وکلیشه ای است. باتوجه به اینکه نهادآموزش وپرورش،مهمترین نهادپس ازخانواده درشکل گیری شخصیت است ومحتوای کتابهای درسی،محورکارمدارس است،شایسته استتامولفان کتابهای درسی ودستاندرکاران مربوطه به این نتایج توجه داشته باشند.
الهام شاهواروقی فراهانی پروین صمدی
هدف از پژوهش حاضر " بررسی نقش انجمن اولیاء و مربیان در بهبود فرآیند آموزشی و پرورشی از دیدگاه اولیاء و مربیان در مدارس راهنمایی دخترانه (مطالعه موردی:منطقه 15 شهر تهران)" می باشد. جامعه آماری این پژوهش ، مربیان دوره راهنمایی آموزش و پرورش منطقه 15 شهر تهران و اولیا دانش آموزان این دوره می باشند که نمونه آماری این پژوهش مجموعا 200 نفر (100 نفر مربی و 100 نفر ولی ) بوده است و ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. نتایج این پژوهش نشان داد که از نظر مربیان نقش انجمن اولیاء و مربیان در بهبود فرآیند آموزشی و پرورشی فراگیران تاحدودی موفق بوده است و از نظر اولیا نقش انجمن اولیاء و مربیان در بهبود فرآیند آموزشی و پرورشی فراگیران نسبتا موفق بوده است. پس از بررسی موفقیت انجمن در دستیابی به اهداف مصوب به سوال نهایی پژوهش می رسیم که عنوان می گردد آیا بین دیدگاه اولیاء و مربیان در خصوص وظایف انجمن (آگاه سازی ، تبیین حس مسئولیت ، تقویت رابطه ی صمیمی ، تحکیم و خودآگاهی شخصیت ، شناخت علل ناسازگاری و راه های رفع آن، راهنمایی شغلی و تحصیلی ، مشارکت و جذب امکانات و نیروهای مردمی) تفاوت معناداری وجود دارد؟ در اهداف انجمن، چهار هدف تاثیرگذار در آینده آموزشی ، پرورشی، تحصیلی ، شغلی و شخصیت پذیری دانش آموزان (شامل اهداف 6،5،4،2) با نمرات و ارزشیابی پایین از سوی اولیاء و مربیان روبرو شده اند و این نکته جای تامل و توجه بیشتری دارد.اهمیت این اهداف و توجه بیشتر برای افزایش تاثیر در دانش آموزان ، باعث رشد و بالندگی آنان و در نهایت پیشرفت و سازندگی کشور خواهد بود.
صدیقه زارع خورمیزی گلنار مهران
امروزه جهان با مشکلاتی چون جنگ، آلودگی محیط زیست، افزایش جنگ افزارهای هسته ای وفقر روبه رواست. ریشه بسیاری از این مشکلات به علت سوء تفاهم ها وعدم شناخت فرهنگ ها از یکدیگر رخ می دهدکه از طریق آموزش شهروندی بسیاری از آن ها می تواند حل شود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان توجه به ویژگی های شهروندجهانی درحیطه شناختی آکسفام در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه در ایران بعداز انقلاب انجام گرفته است. در همین راستا، مفهوم شهروندجهانی درحیطه شناختی آکسفام از نقطه نظر مولفین کتاب درسی یاد شده در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه در ایران بعداز انقلاب بررسی شد. برای دست یابی به هدف فوق پرسش های پژوهشی طراحی گردید: 1.آیا مولفه های شهروندجهانی درحیطه ی شناختی، در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش وکتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه، ازانقلاب تاکنون درمفهوم موردنظر مولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی وآکسفام وجود دارد؟ 2. آیا تغییری در ارائه مفهوم شهروندجهانی در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی، ازانقلاب تاکنون از نقطه نظر مولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی و آکسفام رخ داده است؟ 3. آیا وجوه اشتراکی در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش وکتاب های مطالعات اجتماعی، ازانقلاب تاکنون در مفهوم شهروندجهانی مورد نظرمولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی و آکسفام وجود دارد؟ 4. آیا وجوه افتراقی در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش وکتاب های مطالعات اجتماعی، از انقلاب تاکنون در مفهوم شهروندجهانی موردنظر مولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی و آکسفام وجود دارد؟ روش پژوهش حاضر، توصیفی ـ تحلیلی ـ تاریخی است که با بررسی آموزش شهروندی در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان درکشور ایران بعد از انقلاب به شناسایی شباهت ها و تفاوت های اهداف و محتوای آموزش شهروندی در این کتاب ها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان داد، در اهداف اساسی وزارت آموزش و پرورش مصوب سال1366، اهداف کلی آموزش و پرورش مصوب سال1377، اهداف دوره متوسطه مصوب سال1379و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه به آموزش مفهوم شهروندی توجه داشته است اما استانداردهای جهانی به طور خاص مد نظر نبوده است ولی بدلیل شباهت حیات اجتماعی انسان ها به یکدیگر و بطور طبیعی، ضرورت های جهانی نیز مد نظر قرار گرفته است.
شیرین حقی پروین صمدی
امروزه سازمان ها برای نیل به اهداف خود بیش از پیش به تعاملات و روابط انسانی و همکاری بین اعضا اهمیت می دهند.در این پژوهش رابطه میان سرمایه اجتماعی دبیران با موفقیت شغلی آنان بررسی شد. برای دستیابی به هدف فوق ، سوال های زیر مطرح شد. 1- آیا سرمایه اجتماعی با موفقیت شغلی رابطه دارد؟ 2- سهم هریک از شاخص های سرمایه اجتماعی در موفقیت شغلی چقدر است؟ 3- آیا میزان موفقیت شغلی در بین دبیران زن با مرد متفاوت است؟ روش این پژوهش، از نوع توصیفی – همبستگی و جامعه آماری آن کلیه ی دبیران شهر مرند است که تعداد آن ها برابر با 265 نفر می باشد ، حجم نمونه با مدل کوکران، با سطح اطمینان 95% (157) نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی از نوع طبقه ای است. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه سرمایه اجتماعی از (مقیمی) و موفقیت شغلی (محقق ساخته)است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (درصد ، فراوانی ، محاسبه شاخص های مرکزی و پراکنده ، آماره و همبستگی پیرسون ) و آمار استنباطی ( تحلیل رگرسیون ، آزمون t با دو نمونه مستقل ) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که دبیران دبیرستان های شهر مرند از سرمایه اجتماعی درحد متوسطی برخوردارند ، بین شاخص های کلی سرمایه اجتماعی دبیران و موفقیت شغلی آنان همبستگی بالایی(58/0) وجود دارد اما بعد ساختاری سرمایه اجتماعی بیشتر از دو بعد دیگر ، موفقیت شغلی و موفقیت شغلی عینی را پبش بینی می کند و بعد رابطه ای سرمایه اجتماعی هم بیشتر از دو بعد دیگر سرمایه اجتماعی ، موفقیت شغلی ذهنی را می تواند پیش بینی کند. همچنین موفقیت شغلی دبیران زن و مرد تفاوتی معناداری با یکدیگر ندارند.
فاطمه فروهر پروین صمدی
بررسی موانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری و ارائه پیشنهادات و راهبردهای علمی و کاربردی در زمینه رفع موانع و محدودیت های موجود در زمینه رفع تنگناهای موجود در راه بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می باشد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه معلمان دوره متوسطه شهرستان تالش است که تعداد 200 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش های تصادفی ساده ، انتخاب شده اند . روش پژوهش در این تحقیق توصیفی و پیمایشی است. به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر در این پژوهش از پرسشنامه ای محقق ساخته 25 سوالی که در مقیاس 5 درجه ای لیکرت از بسیار زیاد تا اصلاً به ترتیب 5 به 1 نمره گذاری می شود. حداکثر نمره به دست آمده 125 خواهد بود. کمترین نمره به دست آمده 25 است. همچنین از روش مطالعه کتابخانه ای برای دستیابی به اطلاعات مورد نظر استفاده شده است. از نوع غیر آزمایشی است. عواملی چون نبود زیر ساخت های لازم ، عدم تناسب محتوای کتابهای درسی با هدف آن ، تناسب نداشتن محتوای آموزشی و درسی با پیشرفت های علمی ، به کارگیری شیوه های ارزشیابی نادرست از عملکرد دبیران ، کمبود نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده ، پرزحمت بودن استفاده از رسانه ها مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می شود.
آتنا آریایی افسانه نراقی زاده
هدف اصلی این پایان نامه تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی (بخوانیم ) دوره ابتدایی در راستای مولفه های هوش هیجانی بار اون می باشد. مولفه های پژوهش شامل خود آگاهی ، قاطعیت ، حرمت خود ، خود شکوفایی ، استقلال ، همدلی ، روابط بین فردی ، مسئولیت اجتماعی ، حل مسئله ، واقعیت سنجی ، انعطاف پذیری ، تحمل فشار ، کنترل تکانه ، شادکامی و خوش بینی می باشد. در واقع آموزش و پرورش سال ها به هوش شناختی پرداخت اما امروزه ثابت شده است که علاوه بر هوش شناختی ، هوش هیجانی نیز نقش بسیار موثری در موفقیت فردی ایفا می کند. روش تحقیق حاضر تحلیل محتوا می باشد و واحد تحلیل نیز صفحات ( متن ، پرسش ها، تمرین ها، تصاویر ) در مجموع 954 صفحه از کتاب های فارسی ( بخوانیم ) دوره ابتدایی را شامل می شود. جامعه آماری، کلیه کتب فارسی ( بخوانیم ) دوره ابتدایی ، در سال تحصیلی 1392 – 1391 را شامل می شود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که به مهارت حل مسئله بیشترین توجه را شده است و به مهارت های خود آگاهی ، شادکامی، روابط بین فردی ، کنترل تکانه ، تحمل فشار توجه شده است و به مولفه های حرمت خود، همدلی، استقلال ، خوش بینی نسبت به مولفه های فوق الذکر توجه کمتری شده است مولفه های قاطعیت ، مسئولیت اجتماعی، واقعیت سنجی ، انعطاف پذیری در مصداق های بسیار کمتر توجه شده است و به مولفه ی خود شکوفایی اصلا توجه نشده است .
مهناز مینائی پروین احمدی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش تدریس یادگیری مشارکتی بر پرورش خلاقیت دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه شهر ری در درس جغرافیا انجام گرفته است. روش پژوهش شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه رشته علوم انسانی شهرستان شهر ری در سال تحصیلی 1392-1391بودند که از این میان به شیوه نمونه گیری هدفمند 27 نفر از دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه رشته علوم انسانی دبیرستان ریحانه در درس جغرافیاانتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش آزمون استاندارد خلاقیت عابدی است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. شاخص های ارائه شده در بخش توصیفی نشان داد بین میانگین نمره های دانش آموزان از آزمون خلاقیت و خرده مقیاس های آن در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت وجود دارد. برای آزمون معنی دار بودن تفاوت مشاهده شده، از آزمون پارامتری t مربوط به دو گروه یکسان( انتخاب تصادفی آزمودنی ها، وجود یک گروه یکسان، بهنجار بودن توزیع فراوانی نمره ها و مقیاس اندازه گیری فاصله ای) استفاده به عمل آمد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد: آموزش به روش مشارکتی در افزایش خلاقیت( سیالی، بسط، ابتکار، انعطاف پذیری) دانش آموزان در این درس به طور معنی دار موثر بوده است.
سمیه علی پور پروین صمدی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه دیدگاه دبیران و دانش آموزان در میزان تحقق اهداف آموزشی تربیت بدنی دوره متوسطه دختران شهر کرمانشاه است.تحقیق حاضر شامل سه سوال درباره اجرای برنامه درسی تربیت بدنی با تاکید بر اهداف آموزشی است.پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است و ابزار به کاررفته در آن پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد.روایی ابزار توسط متخصصین رشته برنامه درسی و تربیت بدنی تأیید شده است.نمونه پژوهش حاضر 97دبیر و487 دانش آموز که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که دبیران تحقق اهداف آموزشی برنامه درسی تربیت بدنی دوره متوسطه را در حد متوسط و دانش آموزان در حد خیلی زیاد ارزیابی نموده اند که این خود نشان دهنده آن است که بین نظر دبیران و دانش آموزان از لحاظ آگاهی و اطلاعات در زمینه اهداف آموزشی درس تربیت بدنی تفاوت معناداری وجود دارد.
مینا ممنون فریبا عدلی
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرهنگ دانشگاهی موثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیات علمی دانشگاه الزهراء(س) با توجه به مولفه های استقلال آکادمیک، آزادی علمی، مدیریت دانشگاه، اخلاق حرفه ای، ارتباطات، کارجمعی و گروهی، فرهنگ یادگیری، اعتماد، سیستم پاداش و ارزیابی ، انجام پذیرفت. روش تحقیق کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته به منظور گردآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه ای هدفمند مشتمل بر 13 نفر عضو هیات علمی علوم انسانی از رشته های نرم-کاربردی به عنوان مشارکت کننده در پژوهش انتخاب شد و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بیانگر این است که فعالیت های تسهیم دانش در بین اعضای هیات علمی دانشگاه الزهرا(س) ضعیف است و مولفه های فرهنگ دانشگاهی در محیط دانشگاه دارای ضعف های اساسی است و به عنوان موانع فعالیت های تسهیم دانش عمل می کنند. همچنین در بررسی دیدگاه اعضای هیات علمی به ، کمبود زمان و جنسیت نیز به عنوان موانع تسهیم دانش که بر فرهنگ دانشگاهی نیز اثرگذار است، اشاره شده است.
رقیه حیدری پروین صمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه درسی پنهان بر رفتار هنرجویان تربیت بدنی و دانش آموزان دبیرستان های شهر زنجان انجام شده است، که با توجه به ماهیت موضوع،روش پژوهش آمیخته ای از روشهای کمی(توصیفی از نوع پیمایشی) و کیفی(تلفیقی از مصاحبه پژوهی و تحلیل محتوا) می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان و هنرجویان متوسطه شهر زنجان و حجم نمونه آن که به روش کوکران و به صورت خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیده 200 نفر از هنرجویان هنرستانها و 188 نفر از دانش آموزان دبیرستان ها از هر دو جنس دختر و پسر می باشند. ضمنا برای بخش کیفی با20 نفر ازدبیران تربیت بدنی نیز مصاحبه به عمل آمد که این افراد به صورت نمونه گیری هدفمند(غیر تصادفی) انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در این پژوهش به وسیله پرسشنامه محقق ساخته با مصاحبه و مشاهده است براین اساس جهت تعیین میزان تاثیر برنامه درسی پنهان در مقوله های مورد پژوهش از پرسشنامه و جهت بررسی عوامل و زمینه های موثر در شکل گیری تغییرات حاصله در رفتار از مصاحبه و مشاهده با اقتضای مطالعه کیفی نگر استفاده شده است. در این تحقیق روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید و متخصصین و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ که برای پرسشنامه برنامه درسی پنهان 0.95=a بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان اثر برنامه درسی پنهان در ابعاد مورد مطالعه(قوانین و مقررات، روابط و مناسبات اجتماعی،محیط و فضای فیزیکی،منابع انسانی، مواد و وسایل ورزشی و آموزشی، متغیرهای فرهنگی و آسیب های اجتماعی) بر رفتار هنرجویان و دانش آموزان به طور معنی دار در حد زیاد است. همچنین بین همبستگی برنامه درسی پنهان( در ابعاد محیط و فضای فیزیکی، منابع انسانی، مواد و وسایل ورزشی و آموزشی و فرهنگی) و رفتار از لحاظ جنسیت تفاوت وجود دارد.
ندا رزاقی عباسعلی غلامحسینی فریزهندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات و سرمایه انسانی در جهاددانشگاهی دانشگاه تهران انجام شد. روش مطالعه توصیفی و جامعه مورد مطالعه شامل کلیه اعضای هیأت علمی، مدیران و کارشناسان جهاددانشگاهی دانشگاه تهران ( 140 نفر) بود. در این پژوهش سرمایه انسانی در سه حیطه "دانش، مهارت و تخصص" معرفی شده و سواد ict با هفت مولفه "شرح دادن، دستیابی، ارزیابی، مدیریت کردن، خلق کردن، ترکیب کردن و ارتباط برقرار کردن" تعریف گردید. ابزار جمع آوری داده¬ها پرسشنامه بود که روایی های صوری، محتوایی و سازه آن از نظر اساتید متخصص در رشته مدیریت آموزشی تأیید و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ (90/0) تعیین شد. برای تحلیل داده ها از شاخص ضریب همبستگی، آزمونهای معناداری ضریب همبستگی، نسبت و آزمون t استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که: میزان سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات 71/3 درصد از کل مورد نظر و میزان مولفه مدیریت در میان آزمودنی¬ها از دیگر مولفه ها بیشتر بود. مقدار دارایی های سرمایه انسانی در حیطه های دانش، مهارت و تخصص به ترتیب4/63%، 61/1%، 64/5% و در مجموع 62/6 درصد از کل مقدار مطلوب می باشد. بین سواد ict و سرمایه انسانی رابطه مثبت وجود دارد و این رابطه از نظر آماری معنادار است. زیرمولفه های شرح دادن، دستیابی، ارزیابی و خلق کردن از متغیر سواد ict با متغیر سرمایه انسانی رابطه مثبت و معنادار دارند و تغییرات این دو متغیر تابع یکدیگر است.
سمانه انگوتی گلنگدری پروین صمدی
چکیده: هدف از این پژوهش بررسی ویژگی ها و صلاحیت های حرفه ای معلمان تربیت بدنی مقطع متوسطه شهرستان بهارستان که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تدریس می باشند ، است . روش پژوهش از،توصیفی –پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 120نفر از معلمان تربیت بدنی و 330 نفر از دانش آموزان سال سوم متوسطه آموزش و پرورش شهرستان بهارستان می باشد. ابزار جمع آوری داده ها،پرسشنامه محقق ساخته با 68 سوال برای معلمان و 39 سوال برای دانش آموزان در رابطه با دیدگاه آنها در باب صلاحیت های حرفه ای معلمان تربیت بدنی می باشد . با بهره گیری از آزمون آلفای کرونباخ به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. اکثریت معلمان و دانش آموزان صلاحیت های سه گانه (شناختی ، مهارتی ، عاطفی) را برای معلمان تربیت بدنی لازم و ضروری دانسته اند . کلید واژه ها:معلم تربیت بدنی،صلاحیت حرفه ای،شرکای برنامه درسی
مریم سالار پروین صمدی
این تحقیق با هدف تبیین وشناسایی مولفه های پژوهشگری در برنامه ی درسی جدید علوم دوره ی ابتدایی انجام شده است . مقصود از برنامه ی درسی علوم دوره ی ابتدایی ، کتاب های علوم پایه های : اول، دوم وششم ابتدایی می باشد که بر اساس راهنمای برنامه درسی تدوین شده است و مقصود از آنچه در این پژوهش تحت عنوان رویکرد پژوهش محور مطرح شده ، مولفه¬هایی چون حل مسأله ، تفکر انتقادی ، خلاقیت ، کنجکاوی ، سعه¬ی صدر و تحمل شکست ، ارتباط محتوا با تجربه¬ی دانش¬آموزان و تشریک مساعی و همکاری می¬باشد. این پژوهش سعی دارد تا به پرسش زیر پاسخ دهد: آیا در برنامه¬ی درسی جدید علوم دوره¬ی ابتدایی به مولفه¬های پژوهشگری پرداخته شده است؟ مطالعه¬ی انجام شده از نوع تحقیق توصیفی و در گروه پژوهش¬های کاربردی قرار دارد. روش مورد استفاده در این تحقیق تحلیل محتوا می¬باشد ، این تحلیل از نوع کمی است و درآن پس از مقوله سازی ، تحلیل متن انجام می شود .یافته¬های این پژوهش نشان می دهد که به همه¬ی مولفه¬های پژوهش محوری در راهنمای برنامه¬ی درسی ، هرچند به میزان کم پرداخته شده ومحتوای کتاب های مذکور نیز به این مولفه¬ها پرداخته¬اند این در حالی است که مولفه¬ی ارتباط محتوا با تجربه یادگیرندگان بیشترین درصد را به خود اختصاص داده و سایر مولفه¬ها نقش کمرنگی را ایفا می¬کنند . همچنین به گویه¬های مولفه¬ی حل مسأله و تفکر انتقادی پرداخته نشده است و در کل نقش مولفه¬های مذکور ( به جز ارتباط محتوا با تجربه ) در برنامه¬ی درسی جدید علوم دوره¬ی ابتدایی کمرنگ بود .
زهره میرعلی اکبری پروین صمدی
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی رابطه میان سبکهای رهبری و هوش معنوی انجام پذیرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن، مدیران مقطع اول و دوم متوسطه منطقه 14 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1392 بود. از میان 110 مدرسه موجود تعداد 86 مرکز بطور تصادفی جهت نمونه گیری انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبکهای رهبری باس (mlq) وپرسشنامه هوش معنوی بدیع و همکاران بوده است که روایی و پایایی آنها بررسی و اعتبار آن محرز گردید. بمنظور بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده گردید. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد بین سبکهای رهبری و هوش معنوی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. بین سبک رهبری تحولی و هوش معنوی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. بین سبک رهبری تبادلی و هوش معنوی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. ولی بین سبک رهبری عدم مداخله گر و هوش معنوی رابطه ای وجود ندارد و با استفاده از تحلیل رگرسیون مشخص گردید که هوش معنوی با اطمینان 99% قادر به پیش بینی سبک رهبری می باشد. کلمات کلیدی: سبک رهبری، رهبری تحولی، رهبری تبادلی، رهبری عدم مداخله گر، هوش معنوی.
لیلا هدف جو علیرضا کرمی گزافی
برای تحقق اهداف عالیه نظام آموزش و پرورش که همان ایجاد تغییرات پایدار در رفتار و نگرش فراگیران می باشد نیاز به برنامه ریزی های گوناگون است که یکی از مهم ترین آنها برنامه ریزی درسی است که ما را در تهیه و تدوین کتب درسی مطلوب یاری میرساند. انتخاب یک کتاب درسی، باید مبتنی بر اصولی از جمله انتخاب و سازماندهی محتوا باشد که ارتباط عمودی محتوا باید در سازماندهی آن مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش تلاش شده تا ارتباط عمودی محتوای کتب درسی علوم تجربی (4،5 و6 ابتدایی و 2 و 3راهنمایی) بررسی گردد. جامعه ی آماری این پژوهش، تمامی محتوای کتاب های علوم تجربی (چهارم، پنجم و ششم) ابتدایی و (دوم و سوم) راهنمایی تحصیلی که در سال 1391به چاپ رسیده اند، بوده است. در این پژوهش حجم نمونه با حجم جامعه آماری برابر بوده است. به منظور تحقق اهداف مطرح شده و پاسخگویی به سوالات پژوهش، از روش تحلیل محتوا و برای جمع آوری داده های از دو نوع جدول وسعت محتوا و مقایسه محتوا استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و روش تحلیل شانون استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی به قرار زیر می باشد: 1- بر اساس شاخص توالی و تداوم در ارتباط عمودی، مقدار87/44% محتوای مشترک بین دو کتاب علوم، مقدار 86/6% محتوای مشترک بین سه کتاب علوم، مقدار 08/2% محتوای مشترک بین چهار کتاب علوم و مقدار 7/0% محتوای مشترک بین پنج کتاب علوم بود که در این میان کتاب دوم راهنمایی و علوم چهارم ابتدایی به ترتیب بیشترین و کمترین ارتباط عمودی با سایر کتب علوم را دارا بودند. 2- بیشترین و کمترین فراوانی محتوای مشترک بین سه کتاب علوم بر اساس شاخص توالی و تداوم به ترتیب مربوط به کتاب های پنجم، ششم و دوم راهنمایی (بیشترین) و کتاب چهارم، پنجم و ششم (کم ترین) بود. 3- بر اساس نتایج حاصل از روش شانون، در تحلیل محتوا در مجموع می توان نتیجه گرفت که: مهم ترین موضوع درسی در بین کتاب های درسی علوم مذکور، مهارت های تفکر بود که دارای بیشترین درجه اهمیت (1/0) می باشد که نشان دهنده این است که دارای بار اطلاعاتی و درجه اهمیت بیشتری است و کم اهمیت ترین موضوعات بی مهرگان، موج، غذا و سلامتی بودند که ضریب اهمیت آنها صفر است که دارای بار اطلاعاتی و درجه اهمیت کمتری است.
نیر صفری اصل شرفخانه پروین صمدی
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین منابع قدرت مدیران مدارس و نوآوری معلمان پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسطه نظری دخترانه شهر قم(1104نفر) می باشد، که از بین آنان285 نفر با روش نمونه گیری ترکیبی(طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای)، انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه سنجش منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و پرسشنامه سنجش نوآوری سیما علیزاده(1386) با اندکی تغییرات، استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها با آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 895/0 و 742/0 محاسبه گردید. بررسی توصیفی داده ها حاکی از این است که منبع قدرت غالب در بین مدیران از دیدگاه معلمان، قدرت مرجعیت است. سایر اولویت ها به ترتیب برابر با قدرت قانونی، قدرت تخصص، قدرت پاداش و قدرت اجبار است. تحلیل استنباطی داده ها نشان داد که بین منبع قدرت پاداش، مرجعیت، تخصص و قانونی مدیران با نوآوری معلمان رابطه مستقیم و معنادار و بین قدرت اجبار مدیران با نوآوری معلمان رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که قدرت قانون در جهت مثبت و قدرت اجبار در جهت معکوس بیشترین نقش را در پیش بینی نوآوری معلمان دارند.
یوکابد طاهری مژده وزیری
در این پژوهش به بررسی رابطه جو و اثربخشی مدارس دولتی دخترانه راهنمایی(متوسطه دوره اول) از دید دبیران پرداخته شد،جامعه کلیه دبیران مدارس راهنمایی دولتی دخترانه منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 92-91 به تعداد 556 نفرمی باشند ،که تعداد 226 نفر ،طبق جدول نمونه گیری مورگان ،به عنوان نمونه انتخاب شدندکه از کل پرسشنامه های نمونه تعداد 203پرسشنامه کامل برگشت داده شد. ابزار تحقیق عبارت بود از دو پرسشنامه جو سازمانی هالپین و کرافت و پرسشنامه اثربخشی مدارس.برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسونو برای معناداری از آزمون t استفاده شده.هدف اصلی پژوهش عبارت بود از تبیین رابطه بین جو و اثربخشی مدارس دولتی، اهداف جزئی پژوهش عبارت بود از تبیین رابطه بین جو باز و اثربخشی مدارس،تبیین رابطه بین جو بسته و اثربخشی مدارس و تبیین رابطه بین مولفه های جو (باز و بسته ) و اثربخشی مدارس. یافته های پژوهش نشان داد که بین جو و اثربخشی مدارس با ضریب همبستگی r=0.21 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین جو باز و اثربخشی مدارس با ضریب همبستگی r=0.59 رابطه مثبت و معناداروجود دارد و بین جو بسته و اثربخشی مدارس با ضریب همبستگی r=-0.44 رابطه منفی ومعنادار وجود دارد و همچنین بین مولفه های جو باز و بسته با اثربخشی رابطه معنادار وجود دارد.
نوشین عباسی پروین صمدی
هدف این پژوهش مقایسه و ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی مدارس متوسطه دولتی و غیردولتی از دیدگاه دانش آموزان است . لذا پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ موقعیت میدانی و از نظر نوع توصیفی است .جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر متوسطه دولتی و غیردولتی منطقه 6 تهران را شامل می شود که تعداد آنها 8203 نفر است که از این تعداد 4983 نفر در مدارس دولتی و 3265 نفر در مدارس غیر دولتی مشغول به تحصیل هستند و با توجه به جدول نمونه گیری مورگان تعداد 220 نفر در مدارس دولتی و تعداد 147 نفر در مدارس غیر دولتی به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار آن پرسشنامه محقق ساخته بود که با استفاده از مدل سروکوال در دو قسمت سوالات بسته پاسخ و باز پاسخ تهیه شده بود. برای تعیین روایی از روایی محتوایی و تایید اساتید در این زمینه استفاده شد و پایای آن از طریق آلفای کرونباخ کل پرسشنامه با ضریب 95/. و برای خرده آزمون های بعد فیزیکی 81/. بعد قابلیت اعتبار 79/.بعد پاسخگویی83/.بعد اطمینان خاطر 87/.بعد همدلی 91/. تعیین شد به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار spss استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل سوالات باز پاسخ از تجزیه و تحلیل کیفی استفاده شد.نتایج نشان داد که ارزیابی دانش آموزان از کیفیت خدمات آموزشی در مدارس دولتی و غیر دولتی متفاوت است و میانگین کیفیت خدمات ابعاد فیزیکی ،قابلیت اعتبار ،پاسخگویی،اطمینان خاطر و همدلی در مدارس غیر دولتی در همه ابعاد بهتر از مدارس دولتی است تجزیه و تحلیل داده های کیفی نیز اطلاعات فوق را تائید می کند به طور کلی کیفیت خدمات آموزشی در مدارس غیردولتی بهتر از مدارس دولتی است .
یاسمن yassaman پروین احمدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر روش تدریس حل مسئله و روش تدریس سنتی (سخنرانی) بر مهارت¬های حل مسئله اجتماعی دانش¬آموزان دختر در درس مطالعات اجتماعی سال اوّل متوسطه بوده است. روش انجام پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش¬آزمون و پس¬آزمون با گروه کنترل بوده است. جامع? آماری در این پژوهش دانش¬آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان لنگرود در سال تحصیلی 93-92 بودند و حجم نمونه 31 نفر (16 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) بود که به صورت هدفمند از دو دبیرستان دولتی انتخاب شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها پرسشنامه مهارت¬های حل مسئله اجتماعی دیزوریلا (1999-1982) مورد استفاده قرار گرفته است. پایایی آزمون مجدد برای این پرسشنامه بین 0.68 تا 0.91 و ضریب آلفای آن بین 0.69 تا 0.95 گزارش شده است. به منظور سنجش مهارت حل مسئله دانش¬آموزان، قبل از شروع به آموزش به روش حل مسئله، توسط هر دو گروه کنترل و آزمایش، پرسشنامه تکمیل شد و پس از وارد کردن متغیر مستقل روش تدریس حل مسئله و آموزش¬های مبتنی بر آن به گروه آزمایش، پرسشنام? مذکور مجدداً توسط هر دو گروه کنترل و آزمایش تکمیل شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از نرم افزار spss، در بخش روش¬های آمار توصیفی (شاخص¬های مرکزی و پراکندگی) و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش عبارتند از: نمرات پس¬آزمون برای دو گروه کنترل و آزمایش با کنترل اثر پیش¬آزمون از لحاظ آماری در سطح 0.05 دارای تفاوت معنادار نمی¬باشد. تفاوت معنادار بین توانایی حل مسئله اجتماعی در ابعاد جهت¬یابی مثبت و منفی، تکانشگری/ بی¬دقتی و اجتنابی در دانش¬آموزانی که به دو روش مذکور آموزش دیده¬اند، تأیید نشد. اما تفاوت معنادار بین توانایی حل مسئله اجتماعی در بعد حل منطقی مسئله در دانش¬آموزانی که با روش تدریس سنتی و حل مسئله آموزش دیدند، به نفع روش تدریس حل مسئله تأیید گردید. کلید واژه¬ها: روش تدریس، روش حل مسئله، روش سنتی، مهارت¬های حل مسئله اجتماعی
قائمه رخشانی فر طیبه ماهرو زاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیر تاریخی رویکردهای یاددهی-یادگیری در ایران پس از تاسیس دارالفنون به عنوان بارزترین جلوه ورود تعلیم وتربیت نوین به کشور و رواج اندیشه های مترقی در عرصه آموزش و پرورش به عنوان مبنای نظام آموزش کنونی ، انجام پذیرفته است. جهت انجام پژوهش از روش تاریخی و بررسی اسناد دست اول و همچنین کتابها ، مقالات و پایان نامه های موجود در ارتباط با موضوع پژوهش و جهت نتیجه گیری از شیوه توصیفی تحلیلی و مقایسه ای استفاده شده است. با توجه به مطالب گردآوری شده در خصوص موضوع پژوهش می¬توان گفت که در نتیجه عواملی همچون تحول اهداف آموزشی، تاسیس دارالمعلمین، تالیف و ترجمه کتب و...رویکردهای یاددهی-یادگیری در مدارس ایران دچار تحول گردیده، به گونه ای که می¬توان گفت در این برهه زمانی سالهای 1174 ه.ش تا زمان حاضر1391ه.ش نوعی گذار از رویکردهای سنتی به رویکردهای نوین در نظام آموزشی ایران اتفاق افتاده است؛ الگوی تدریس حافظه مدار، الگوی تدریس فعالیت مدار و الگوی تدریس هوشمند بیانگر سیر تحولی الگوهای تدریس و دانش آموز با معلومات و معلم آموزنده و سپس دانش آموز کارامد و معلم راهنما و در نهایت در زمان کنونی دانش آموز کامل و معلم پژوهشگر بیانگر سیر تحولی نقش و جایگاه معلم و دانش آموز در نظام آموزشی می¬باشد. در خصوص نحوه ارتباط معلم و دانش آموز و توالی فعالیت های آنان می-توان گفت این روند از نوعی رابطه عمودی یکطرفه و تاکید بر سکون وسکوت دانش آموزان آغاز و به سوی ارتباط متقابل میان دانش آموز، معلم و سپس معلم و دانش آموز و محیط با تاکید بر فعالیت و کاوشگری دانش آموزان ادامه یافته است. کلمات کلیدی: تحول، سیر تاریخی ، رویکردهای یاددهی- یادگیری، دارالفنون
زهرا رضوی افسانه نراقی زاده
هدف از پژوهش حاضر نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تدریس می باشند است. نمونه و روش نمونه گیریبر پایه حجم جامعه آماری(1300معلم) مطابق با جدول مورگان و کرجس(1970) تعداد 360 معلم دوره ابتدایی (هر پایه 60 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که اکثریت معلمان معتقدند تکلیف شب بر ابعاد شناختی، مهارتی و عاطفی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر زیادی دارد. واژه های کلیدی: تکلیف شب، عملکرد تحصیلی، دانش آموزان ابتدایی
فاطمه نجفی طیبه ماهروزاده
چکیده هدف این پژوهش بررسی تاثیر درس فلسفه بر پرورش ذهنیت فلسفی دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم متوسطه در شهرستان شاهرود سال تحصیلی (93-92) بود . سوألات تحقیق با در نظر گرفتن سه بعد ذهنیت فلسفی (جامعیت ، تعمق ، انعطاف پذیری ) تدوین وبررسی شد. در این پژوهش از روش توصیفی – پیمایشی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش ، شامل دانش آموزان پایه دوم و سوم متوسطه (رشته علوم انسانی) شهر شاهرود به تعداد 360 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده متناسب با حجم تعداد 191نفر انتخاب شد . ابزار اندازه گیری استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه ی پیش ساخته ی ذهنیت فلسفی بود . اعتبار پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب این پرسشنامه 75% بود. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت یافته های تحقیق نشان داد که رابطه معناداری بین مطالعه درس فلسفه و پرورش ذهنیت فلسفی و ابعاد آن (انعطاف پذیری ،جامعیت ، تعمق ) دانش آموزان سال سوم متوسطه وجود ندارد. کلید واژه: ذهنیت فلسفی ،انعطاف پذیری، جامعیت، تعمق، درس فلسفه
مرضیه خوشی طیبه ماهروزاده
یکی از مهمترین بحرانهای جهان معاصر، بحران دین گریزی و گرایش به شبه دینها و معنویتهای کاذب است. شناخت نادرست از ادیان راستین و گرایش ابرقدرتها به ایجاد ادیان کاذب و ساختگی برای رسیدن به قدرت و حفظ منافعشان در کشورهای مختلف به خصوص کشورهای اسلامی به گرایش جامعه و مردم که به دنبال آرامش و تعادل روحی هستند، سرعت بخشیده و بر شدت این بحران افزوده است. شناساندن ادیان راستین و اهداف و مقاصد عالی آنها و تأمین همه ی نیازهای بشری یعنی کارائی بالای این ادیان در همه جنبه های زندگی بشر در حالیکه ابرقدرتها و استعمار تمام تلاش خود را برای خدشه دار کردن و به حاشیه راندن این ادیان می کند، وظیفه جمعی و تلاش همه جانبه ی دلسوزان را می طلبد. یکی از این ادیان و فرق ساختگی و شبه مذهبی که توسط ابرقدرتها ظهور پیدا کرده و با هدف خدشه دار کردن چهره ی اسلام و منسوخ کردن این دین الهی به روی کار آمده است، فرقه ی ضاله ی بهائیت است تا سدی محکم در برابر تشیع و روحانیت شیعه باشد که بتواند ابرقدرتها را در دستیابی به منافع و اهدافشان بدون مانعی بزرگ یاری دهد؛ لذا شناخت این فرق و اهدافشان و راههای جذب و تبلیغات آنها برای جلوگیری برای از بین بردن فرهنگ غنی اسلامی و تجدید حیات فرهنگ شیعی ما را بر آن داشت تا به پژوهشی در این مورد دست زنیم. روش ما در این پژوهش توصیفی تحلیلی با تکیه بر ابزار مصاحبه وکتابخانه است. این پژوهش شامل مصاحبه با 12 فرد بهائی، مسلمان شده است که علل گرایش خود به بهائیت و در نهایت رجوع به اسلام را بیان می کنند.
پروین صمدی زهرا قاسمی
هدف :با توجه به اهمیت و رواج فزاینده مفهوم سبک زندگی و اینکه مقوله سبک زندگی غالباً در جامعه پزشکی به عنوان عامل پیشگیری در نظرگرفته کمتر به سبک زندگی افراد بیمار جهت بهبود شرایط پرداخته می شود، ازاینرو هدف از این پژوهش بررسی تغییرات سبک زندگی زنان مبتلا به سرطان قبل و بعد از ابتلا می باشد تا راهکارهای مناسب دراین زمینه مورد بررسی وتحلیل قرار گیرد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است. برای انجام پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و ویژگی نمونه آماری از از روش تحقیق کیفی و توصیفی و با تکنیک مصاحبه های عمیق جهت دست یابی به داده های دقیق تر استفاده شد. جامعه آماری تحقیق حاضر، زنان مبتلا به سرطان هستند که این افراد تحت پوشش کمیته امداد مدیریت جنوب شرق تهران می باشند. نمونه گیری از نوع غیراحتمالی و با شیوه هدفمند صورت گرفت که در این پژوهش طی مصاحبه با 30 زن مبتلا به سرطان به اشباع نظری رسید. ابزار گردآوری داد ه ها، مصاحبه نیمه ساخت یافته به صورت مشارکت آمیز بود که توسط محقق با اعضای نمونه انتخاب شده، صورت پذیرفت. پس از پیاده سازی مصاحبه ها با روش کدگذاری باز و کدگذاری انتخابی، مقوله های مفهومی استخراج و دسته بندی شد و با سازه های نظری مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت.یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که سبک زندگی زنان بعد از ابتلا به سرطان تغییرات منفی را در پی داشته است. در زمینه شاخص های اصلی سبک زندگی، تغذیه سالم ، مصرف سیگار و دخانیات ، فشار بدنی کار ، فشار عصبی روانی شغل و زندگی روزمره پس از ابتلا بسیار بدتر شده است و موارد اوقات فراغت و امکانات تجدید قوا قبل و پس از ابتلا بدون تغییر بوده و فقط سنجش سلامت در پس از ابتلا به لحاظ توصیه های پزشک معالج در وضع بهتری قرار داشت. در زمینه روابط خانوادگی و اجتماعی، حجم کارهای روزانه و فشارهای زندگی روزمره پس از ابتلا بدتر شده بود در مقایسه ویژگی های روانی و شخصیتی زنان مصاحبه شونده افت شدید و آسیب شدید تر تمامی مولفه های مورد بررسی مشاهده شده است. کاربرد: با توجه به نتایج پژوهش فعلی و افزایش آمار مبتلایان به سرطان در سالهای اخیر، می توان با تمرکز بر تغییرات سبک زندگی افراد، ضمن رفع مشکلات و معضلات این بیماران، برای ارتقاء و بهبود کیفیت و شیوه زندگی افراد مبتلا در قبل و پس از ابتلا برنامه ریزی شود.
معصومه اکبری طیبه ماهروزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل مهم ترین و با ارزش ترین اسناد بالادستی در زمینه پرداختن به امر تربیت دینی انجام شد. مطالعه با شیوه تحلیل اسنادی صورت گرفت. جامعه آماری شامل سه سند اصلی "سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران"، "مصوبه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" و "سند تحول راهبردی در نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران" بودکه محتوای هر سه سند به صورت سرشماری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که در هر سه سند به تربیت دینی اهمیت داده شده و تربیت دینی در اولویت سایر ساحت های تربیتی بود که از نقاط قوت اسناد مذکور بود. ضمن اینکه در سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران نسبت به دو سند دیگر به حیطه های شناختی، عاطفی و رفتاری بیشتر توجه شده بود. عدم توجه صریح و مستقیم به روش های تربیت دینی در حیطه های سه گانه شناختی، عاطفی و رفتاری از جمله نقاط ضعف این اسناد در پرداختن به تربیت دینی بود. در پایان، به ارائه راهکارهایی با توجه به یافته های تحقیق پرداخته شد.
میترا گلوی پروین صمدی
کنجکاوی یک حالت افزایش یافته ی علاقه است که منجر به اکتشاف می شود و در ایجاد انگیزه ی تحقیق اهمّیت زیادی دارد. امروزه پرورش کنجکاوی در یادگیرندگان چالشی است که معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت با آن رو به رو هستند. از این رو پژوهش حاضر با هدف « تبیین مولفه های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی و میزان همخوانی آن با برنامه درسی رسمی(قصد شده) پایه ی ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان و دانش آموزان» انجام شده است. روش این پژوهش شامل دو بخش توصیفی- تحلیلی و توصیفی- پیمایشی است. بدین معنا که در گام اول ابتدا با مطالعه مبانی نظری و مقایسه آن ها با هم، مولفه های کنجکاوی استخراج و سپس ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی مشخص شده است. در مرحله کمّی پژوهش، پس از تبدیل ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی به گویه ها و تدوین پرسشنامه محقق ساخته به منظور بررسی میزان همخوانی برنامه درسی رسمی پایه ششم با برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی در بین 26 نفر از معلمان و 242 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه ی ششم ابتدایی اجرا شد. معلمان به روش سرشماری و دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین ، درصد و ...) و آمار استنباطی(تی تک گروهی، رتبه بندی فریدمن، تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون شفه) و در هر دو سطح از نرم افزار آماری spss.v.21 استفاده شده است. طبق یافته های پژوهش، مولفه های کنجکاوی شامل 4 مولفه انگیزش، رفتار کندوکاوانه، ویژگی های محرک و ویژگی های شخصی مربوط به کنجکاوی است. در این پژوهش میزان همخوانی برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی با برنامه درسی رسمی(قصد شده) از دیدگاه معلمان و دانش آموزان به لحاظ مطلوبیت بیشتر از سطح متوسط ارزیابی شد. لذا با در نظر گرفتن میانگین نظری 5/2 و ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی می توان گفت که هدف برنامه درسی رسمی پایه ی ششم ابتدایی، افزایش حس کنجکاوی دانش آموزان و میل به انجام تحقیق می باشد. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی جدید تا حدی توانسته است نقصان نظام آموزشی قبلی که در دوره دبیرستان در حال اجراست را برطرف نماید و روحیه ی پرسشگری و حس کنجکاوی را تقویت نماید. بدین منظور از یک سو آشنایی معلمان با روش های فعال تدریس(حل مسئله، یادگیری اکتشافی، کاوشگری، برنامه فلسفه برای کودکان و ...) و انواع روش های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و از سوی دیگر توجه به محتوای کتاب های درسی جهت یادگیری عمیق و معنادار می تواند در این راه موثر باشد.
مهدیه دهقانی پروین احمدی
پژوهش حاضر ، باهدف بررسی میزان آگاهی دانش آموزان متوسطه ازحقوق شهروندی درشهرستان میناب ، باروش توصیفی – پیمایشی اجراگردید.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختروپسردبیرستان های شهرستان میناب که درسال تحصیلی 1386 مشغول به تحصیل بوده اند.
زینب مرادپور عباسعلی غلامحسینی فریزهندی
چکیده: این پژوهش رابطه بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی وانگیزش تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه الزهرا،به تعداد6065نفردرسال تحصیلی94-93در مقطع کارشناسی رابررسی کرده است. نمونه ای به حجم400نفربه شیوه(دردسترس)ازبین دانشجویان کارشناسی انتخاب شد. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(mslq)پینتریچ (1990)بود.یافته های حاصل ازاین پژوهش نشان می دهدکه: 1-بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی وانگیزش تحصیلی دانشجویان باپیشرفت تحصیلی رابطه معنادار وجوددارد. 2- سهم متغیر انگیزش درپیش بینی پیشرفت تحصیلی ،بیشترازسهم راهبردهای یادگیری خودتنظیمی می باشد. 3-ازمیان مولفه های متغیرانگیزش تحصیلی، خرده مقیاس جهت گیری هدف درونی ودر بین مولفه های متغیر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، خرده مقیاس های مرورذهنی و مدیریت زمان ومکان بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. 4-بین میزان به کارگیری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در گروه دانشجویان با معدل بالا ودانشجویان با معدل پایین تفاوت معناداری وجود دارد. 5-ازلحاظ انگیزش تحصیلی بین دو گروه مذکورتفاوت معناداروجوددارد. بدین صورت که دانشجویان با معدل بالا،انگیزش تحصیلی بالاتری نسبت به دانشجویان با معدل پایین دارند. 6- بین انگیزش درونی وپیشرفت تحصیلی ارتباط معناداری وجود دارد. بین انگیزش بیرونی و پیشرفت تحصیلی ارتباط معناداری برقرار نیست.
فریده رجب لو پروین صمدی
چکیده : پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین هوش معنوی و نوع رویکردهای تدریس معلمان شهرستان نکا انجام شد.جامعه پژوهش تمامی معلمان زن دوره متوسطه شهرستان نکا در سال تحصیلی94-93بودند. از بین آنها نمونه103 نفری به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید.برای اندازه گیری متغیر پژوهش از پرسشنامه هوش معنوی آمرام و درایر و پرسشنامه رویکردهای نوین و سنتی تدریس استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شد.یافته های پژوهش نشان داد:که بین هوش معنوی معلمان ورویکردهای تدریس نوین رابطه معناداری وجود دارد.وبین هوش معنوی معلمان و رویکردهای تدریس سنتی رابطه ی کمی (3/0درصد) وجود دارد.بین هوش معنوی معلمان و رویکردهای نوین تدریس به ترتیب گفت وشنود،زیبایی شناسی،کنجکاوی ،فکورانه رابطه معناداری با میزان همبستگی(408/0، 352/0، 352/0، 203/0درصد) وجود دارد.
مریم صحرایی پروین صمدی
هدف کلی از این پژوهش تشخیص وشناسایی میزان برآورده شدن مطالبات دانش آموزان از کتاب فارسی پایه ی سوم ابتدایی است .برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق توصیفی بر پایه ی نظریه ی داده بنیاد و تحلیل مصاحبه ی کودکان استفاده شده است . جامعه ی آماری مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه سوم دبستان شهرستان ری ،بخش کهریزک است که یک نمونه ی 50 نفری از آن ها بر اساس نمونه گیری دردسترس و هدفمندانتخاب شدند واز طریق مصاحبه ی عمیق و همچنین تحلیل محتوای مصاحبه کودکان ،داده ها جمع آوری شده وبعد گفته ها مقوله بندی شد و 32کد باز و4کد های محوری :اخلاقی ،ادبی ،هنری وبهداشتی –محیطی به دست آمد. پس از آن کد گزاری گزینشی و سپس تحلیل محتوای مصاحبه ی کودکان صورت گرفت . یافته ها حاکی از آن است که محتوای کتاب فارسی سوم ابتدایی تا حدود زیادی متناسب نیازها و سن دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی است ودانش آموزان در یادگیری آنچه که کتاب فارسی جدید قصد آموزش آنرا دارد مشکلی ندارند ،اما بااین وجود بر اساس تحلیل مطالبات دانش آموزان در بعد بهداشتی – محیطی خواستار به روز شدن مطالب کتاب فارسی پیرامون حفظ محیط زیست و در بعد هنری خواستار شاد شدن تصاویر کتاب فارسیشان می باشند.
مرضیه نظری نیا پروین صمدی
پژوهش حاضر یک پژوهش زمینه یابی از نوع تحقیقات پیمایشی است که با هدف آسیب شناسی فرایند یاددهی و یادگیری آموزش ریاضی پایه اول دوره متوسطه از نظر معلمان بر اساس رویکرد رشدی میلر و ارائه پیشنهادهای مناسب طراحی شده و در جامعه آماری کلیه معلمان پایه اول دوره متوسطه منطقه 6 شهر تهران (به تعداد80نفر) و روش نمونه برداری از نوع سر شماری اجرا شده است . ابزار اندازه گیری یک پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش آسیب فرایند یاددهی و یادگیری آموزش ریاضی پایه اول دوره متوسطه از نظر معلمان بر اساس دیدگاه میلر، است که بر اساس طیف لیکرت تدوین شده و دارای روایی مناسب و ضریب آلفای کرونباخ با اعتباری در دو قسمت نظر معلم درباره برنامه درسی با اعتبار 83/0 و نحوه عمل معلم در کلاس درس 93/0 استفاده شده است.در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از جداول فراوانی ، نمودار ستونی ، همبستگی ، آزمون کولموگروف- اسمیرنف ، در دو سطح توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: اکثریت معلمان (8/34 درصد) به طور معنادار نظر داده اند که قابلیت تحقق هدف های برنامه درسی در حد کم است. اکثریت معلمان (47 درصد ) به طور معنادار اظهار داشته اند که تناسب هدف های برنامه درسی با علایق دانش آموزان در حد کم است. اکثریت معلمان (1/59 درصد) به طور معنا دار نظر داده اند که زمان آموزش کم است. اکثریت معلمان (5/54 درصد) به طور معنادار اظهار داشته اند که مباحث ریاضی جذابیت لازم برای دانش آموزان را ندارد. اکثریت معلمان (4/36 درصد) به طورمعنا دار نظر داده اند که تناسب روش ها و ابزارهای ارزشیابی برای قضاوت درباره تحقق هدف ها در حد کم است. اکثریت معلمان (3/33 درصد) به طور معنادار اظهار داشته اند که میزان قابلیت اجرایی روش ها و ابزارهای ارزشیابی در حد کم است.
طاهره عبدی پروین صمدی
چکیده ندارد.
مهدیه کریمی پروین صمدی
چکیده ندارد.
آمنه ربیع پور فرشته ناظرزاده کرمانی
چکیده ندارد.
نازی شیخی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده ندارد.
فاطمه محسنی فرشته ناظرزاده کرمانی
چکیده ندارد.
فاطمه سادات هاشمیان بیدگلی پروین صمدی
چکیده ندارد.
آرزو مام احمدی فرشته ناظرزاده کرمانی
چکیده ندارد.
سمیه فریدونی پروین صمدی
چکیده ندارد.
شیوا رمضانپور طیبه ماهروزاده
چکیده پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر روش اجتماع پژوهی برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش مهارتهای شهروندی آنان در دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی یکی از مدارس کرمان انجام شد. نمونه این پژوهش شامل 60 دانش آموز پسر بود که به روش نمونه گیری غیر تصادفی از میان دانش آموزان پایه سوم ابتدایی مدرسه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شاملند بر مشاهده و وافعه نگاری و پرسش نامه محقق ساخته که از 39 سوال بسته پاسخ تشکیل شده و طبق مقیاس 3 درجه ای لیکرت به منظور سنجش مهارتهای شهروندی کودکان ابتدایی تنظیم شده است. برای بررسی فرضیه پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آمار توصیفی مانند جدول، نمودار محاسبه شاخص های مرکزی و پراکندگی و آمار استنباطی شامل آزمون پارامتریک t استفاده شد. همچنین در روش کیفی تحقیق از اطلاعات جمع آوری شده از طریق مشاهده و واقعه نگاری، در هنگام اجرای متغیر مستقل یعنی برنامه آموزش فلسفه به کودکان، به توصیف های تحلیلی و طبقه بندی تغییرات رفتاری دانش آموزان پرداخته شد. فرضیه آزمایی و تحلیل داده ها و نیز مشاهدات کلاسی نشان دادند که اجرای روش اجتماع پژوهی برنامه آموزش فلسفه به کودکان می تواند بر پرورش مهارتهای شهروندی دانش آموزان سوم دبستان تأثیر مثبت داشته باشد و به تفکیک نیز برمهارتهای رعایت قانون، خودآگاهی، اعتماد به نفس، کنترل هیجانات و حل تعارضات دانش آموزان مذکور تأثیر مثبت داشته است. کلید واژه ها: روش اجتماعی پژوهی، فلسفه برای کودکان، مهارتهای شهروندی
معصومه رمضانی فینی پروین صمدی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران با برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11و 12 می باشد. به منظور تحقق این هدف سوالات پژوهش در دو حیطه عناصر برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران و عناصر برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11و12، و وجوه اختلاف و اشتراک این عناصر این در برنامه مورد بررسی قرار گرفته است. در همین زمینه جایگاه برنامه درسی فلسفه برای کودکان در ایران نیز بررسی شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق توصیفی است و در گروه پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کتابهای درسی فلسفه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران به همراه راهنمای آن که در سال 1383 توسط دفتر تالیف و تدوین کتب درسی تهیه شده است، و کتاب درسی فلسفه پایه 11 و12 برنامه فلسفه برای کودکان با عنوان مارک همراه با راهنمای آن پژوهش اجتماعی که توسط ماتیو لیپمن در سال 1980 به چاپ رسیده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است ابزار مورد استفاده در این پژوهش اسناد و مدارک می باشد. در این راستا کتابهای درسی مورد استفاده در دو برنامه فوق الذکر به همراه راهنمای آموزشی آنها جهت بررسی و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. ماهیت پژوهش حاضر کیفی است و به مقایسه دو برنامه درسی فلسفه می پردازد. بدین ترتیب روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت مقایسه ای می باشد که در آن عناصر برنامه های درسی مذکور در حیطه هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی با توجه به مراحل روش تحقیق مقایسه ای بردی مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج پژوهش حاکی از این است که: 1- بین اهداف برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11 و 12 و اهداف برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران همپوشانی وجود دارد. 2- از منظر محتوا اگرچه استفاده از محتوای داستانی در نظام آموزش و پرورش ایران به ندرت به چشم می خورد، اما این موضوع منافاتی با اهداف و ارزشهای حاکم بر نظام آموزش و پرورش ایران نداشته، می تواند نقش موثری در تحقق اهداف در دانش آموزان ایفا نماید. بدین منظور استفاده از داستانهایی متناسب با زندگی دانش آموزان می تواند آموزش و یادگیری را در آنان تقویت نماید. 3- در زمینه روش تدریس بین روش اجتماع پژوهشی و روش بحث در راهنمای برنامه درسی فلسفه ایران تشابهات زیادی وجود دارد. و استفاده از روش اجتماع پژوهشی در نظام آموزشی ایران منافاتی با برنامه ریزی های صورت گرفته از سوی مسئولین ندارد. 4- در زمینه ارزشیابی بین ارزشیابی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11 و 12 و برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران تشابه چندانی به چشم نمی خورد. و در حالی که ارزشیابی در برنامه درسی فلسفه برای کودکان به صورت کیفی است و نوعی خودارزیابی می باشد، در نظام آموزشی ایران ارزشیابی به صورت آزمون و به شکل متمرکز صورت می گیرد. اما با استفاده از ارزشیابی واقعی که طی سالهای اخیر مورد توجه صاحبنظران عرصه برنامه ریزی درسی قرار گرفته است، می توان این فاصله را تاحدودی از میان برداشت و از سوی به نظام ارزشیابی و نتایج حاصل از آن اعتبار بیشتری بخشید. 5- امکان تغییر و بازنویسی برنامه درسی فلسفه برای کودکان متناسب با فرهنگ و ارزشهای اسلامی و ایرانی وجود دارد.
زهرا خواجوند پروین صمدی
تحقیق حاضر با الهام از مشاهده آمار نسبتا چشمگیر ادامه تحصیل پرستاران در رشته های غیر پرستاری و درموارد بسیاری رشته های غیر مرتبط انجام شده است .محقق در این پژوهش به بررسی تاثیر رضایت شغلی و تعهد سازمانی درادامه تحصیل پرستاران در رشته های غیر مرتبط پرداخته است. این مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی است . جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان ارشد پرستاری وکارشناسان پرستاری که دررشته های غیر پرستاری ادامه تحصیل داده بودند و در مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه های علوم پزشکی تهران،شهید بهشتی ،ایران وبقیه الله مشغول به کار بودند،می باشد. همچنین مصاحبه ای با گروهی از دانشجویان ترم آخر کارشناسی پرستاری و کارشناسان پرستاری که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند انجام گرفت.دراین مطالعه از پرسشنامه محقق ساخته رضایت شغلی با مولفه های اختیار ،طراحی شغل ،سرپرستی ،حقوق و مزایا ،فرصت های پیشرفت و ارتقا وپایگاه اجتماعی حرفه پرستاری و همچنین متغیر تعهد سازمانی استفاده به عمل آمد.پرسشنامه فوق بین 250نفردر دو گروه آزمودنی توزیع گردید که تعداد 145 پرسشنامه کامل وقابل استفاده عودت داده شد.داده های بدست آمده با روش های آماری توصیفی( شاخص های مرکزی و پراکندگی) واستنباطی مورد تجریه وتحلیل قرار گرفتند. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از : آیا میزان رضایت شغلی و تعهد سازمانی دارای نقش اساسی بر ادامه تحصیل پرستاران در رشته های غیر مرتبط می باشد؟ نتایج پژوهش نشان دادند که هم کارشناسان ارشد پرستاری و هم پرستارانی که در رشته های غیر پرستاری ادامه تحصیل داده بودند از سطح متوسط رضایت شغلی برخوردار بودند. هردو گروه آزمودنی از مولفه های اختیار و طراحی شغل رضایت بالا و از مولفه های سرپرستی ،حقوق و مزایا ،فرصت های ارتقا و پایگاه اجتماعی حرفه پرستاری رضایت پایین تر از حد متوسط داشتند. همچنین تعهد سازمانی هردو گروه نیز در حد متوسط نظری پژوهش قرار داشت.اما از طرف دیگر کارشناسان ارشد پرستاری تمایل چندانی به تغییر حرفه خود نداشتند در حالیکه گروه دوم بطور معنی داری تمایل به تغییر حرفه خود داشتند و از این بابت بین دوگروه اختلاف معنی داری مشاهده شده است.
لیلا درویشی پروین احمدی
پژوهش حاضر تحت عنوان"بررسی نمادهای هویت ملی ومذهبی دربرنامه های امور تربیتی دوره متوسطه" با هدف شناسایی کاستی ها وقابلیت های این نهاد در شکل گیری وتقویت هویت ملی ومذهبی نوجوانان انجام شد .بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا، برنامه های فرهنگی ومذهبی معاونت پرورشی دوره متوسطه پیرامون نمادهای هویت ملی ومذهبی در سال تحصیلی 1387 موردبررسی وتجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد برنامه های فرهنگی –مذهبی امور تربیتی به برخی از نمادهای هویت ملی توجه بیشتری نشان می دهد، اما از برخی نمادهای ملی غفلت نموده است.در حیطه هویت ملی نمادهای دفاع از سرزمین،پرچم،سرود ملی وشعر وادب بیشترین توجه را به دست آورده است.برنامه های مربوط به جشن های ملی نیز محدود به دهه فجر وسالروز آزادسازی خرمشهر شده است. همچنین میزان توجه به نمادهای آثار وابنیه تاریخی،لباس ایرانی وقانون اساسی محدود ومقطعی می باشد.در حیطه هویت مذهبی نمادهای هویت دینی که انعکاس دهنده ارزشهای دینی در یک جامعه مذهبی می باشد در برنامه های امور تربیتی جلوه وبرجستگی بیشتری در مقایسه با نمادهای هویت ملی داشت.کتاب آسمانی (قرآن مجید) ،مناسک مذهبی واجب وایثار وشهادت مهم ترین نمادها در برنامه های مذهبی امور تربیتی شناسایی شد .به طور کلی ارزشهای مذهبی در مقایسه با ارزش های ملی بیشترین توجه را به دست آورده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش بیانگر آن است که توجه متوازنی به نمادهای هویت ملی نشده است.
طاهره کریم پور پروین صمدی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت دبیران است. در این راستا با توجه به تاثیر سبک و شیوه های رفتاری رهبران آموزشی در جهت افزایش کارایی، اثربخشی و خلاقیت دبیران، سوال کلی پژوهش حاضر این است که آیا میان رهبری تحول آفرین و خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد؟ و سوالات جزئی نیز عبارتند از این که آیا میان هر یک از ویژگی های رهبری تحول آفرین (بصیرت، کاریزما، سمبل گرایی، تفویض اختیار، تحریک معنوی و صداقت) و خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد؟ و همچنین آیا میان ویژگی های فردی دبیران(سن، میزان تحصیلات و سابقه خدمت) و خلاقیتشان تفاوت معنی داری وجود دارد؟ تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و روش آن از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کلیه دبیران زن مدارس پیش دانشگاهی شهر تهران در سال 88-1387 است که با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان تعداد 265 نفر از دبیران، نمونه پژوهش حاضر را تشکیل دادند. در این پژوهش از دو ابزار اندازه گیری شامل دو پرسشنامه استاندارد خلاقیت و رهبری تحول آفرین استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که میان رهبری تحول آفرین و خلاقیت دبیران به میزان r=0/21 و در سطح خطای0/05، رابطه معنی داری وجود دارد. و از میان هر یک از ویژگی های رهبری تحول آفرین، میان ویژگی های کاریزما، تفویض اختیار و تحریک معنوی رابطه معنی داری با خلاقیت دبیران، در سطح خطای 0/05 به دست آمد. همچنین آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد، میان خلاقیت دبیران با توجه به تحصیلات آنها تفاوت معنی داری وجود دارد و آزمون تعقیبی شفه نشان داد دبیران دارای مدرک فوق لیسانس به میزان معنی داری از خلاقیت بیشتری نسبت به دبیران دیپلمه برخوردارند.
پروین صمدی محمود مهرمحمدی
توسعه فرهنگ دینی جامعه و قوام آن بعنوان زیربنا، مستلزم توجه به کیفیت آموزش دینی در نظام رسمی تعلیم و تربیت است. اگرچه تعلیم و تربیت آدمی یکسره و تماما وابسته به آموزش و پرورش رسی نیست، اما باید اذعان نمود که رجیان تعلیم و تربیت از طریق نهادهای رسمی، یکی از مهمترین منظم ترین و شاید هدفمندترین بخش تعلیم و تربیت آدمی است که تاثیر آن را به گونه ای همه جانبه می توان در تمام ابعاد فیزیکی، عقلانی، عاطفی، مذهبی و اخلاقی فرد برای دست یابی به انسان کامل مورد بحث و توجه قرار داد.پژوهش های متعددی ناکارآمدی برنامه درسی بینش اسلامی در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران را آشکار ساخته اند. یافته های این پژوهش ها نشان می دهند که به دلیل حاکمیت رویکرد سنتی موضوع محور و عدم استفاده از روشهای فعال و پویا در ارائه درس از یک سو و عدم همخوانی تعلیم و تربیت خصوصا تربیت دینی با نیازهای فردی و فطری مخاطبان از سوی دیگر، موجب گردید تا درس دینی از خسته کننده ترین درسها برای داش آموزان باشد بر همین اساس، شواهد پژوهشی دیگر حاکی از آن است که فراگیری درس بینش اسلامی نه تنها موجب پیدایش نگرشثیبت نسبت به این درس نشده بلکه در دانش آموزان نگرش منفی نسبت به درس ایجاد کرده است. ضمن آنکه این امر موجب ایجاد و تقویت تلقی عدم ارتباط آموخته های دینی با زندگی واقعی از منظر آنان شده است. بدین ترتیب برنامه های تربیت دینی موجود در تحقق اهداف تعیین شده در زمینه تربیت نسل جدید از کارآیی لازم و کافی برخوردار نیست.با عنایت به وضعیت فوق رساله حاضر در جهت بهبود کیفیت، کارآیی و اثربخشی برنامه درسی رسمی دینی، به تبیین یک الگوی برنامه درسی مطلوب دینی برای دوره متوسط پرداخته است تا به عنوان یک چارچوب نظری، راهنمای برنامه ریزان درس دینی واقع شود. این الگو بر پایه مبانی نظری شامل مباحث برنامه درسی (توجه به الگوی مختلف برنامه درسی، نیازسنجی، تلفیق و برنامه درسی پوچ در جریان یادگیری پایدار)، مباحث تاریخی (توجه به آرا مربیان تربیتی، سیر قطور برنامه درسی دینی و دو تمدن دینی اسلام و مسیحیت قرون وسطی)، مباحث روانشناختی (شناسایی ویژگیهای عمومی و نوعی انسان در مقاطع مختلف رشد)، مباحث معرفت دینی (عرصه های مختلف دین در قلمروهای چهارگانه خود، خدا، جهان و همنوع) و مباحث تطبیقی (توجه به الگوهای آموزش دینی در کشورهای مختلف) شکل یافته است. بر اساس آن اصول حاکم بر برنامه درسی، اهداف غایی و ارکان (شامل رکن تلفیقی، رکن تجویزی و رکن غیرتجویزی) برنامه درسی در الگوی مطلوب تشریع وتبیین شده است. پس از طراحی الگو و اعتبار بخشی آن از طریق مصاحبه با استادان و صاحب نظران برنامه درسی دینی، این الگو با سه رویکرد متداول آموزش دینی در جهان مورد مقایسه و برررسی قرار گرفته است. در پایان الگوی پیشنهادی با برنامه درسی رسمی دینی (موجود) مقایسه گردید. نتایج حاصل بیانگر آن است که برنامه ریزی منسجم و منظیم در زیمنه برناه درسی دینی وجود ندارد. لذا مجموعه ای از پیشنهادهای اصلاحی برای بهبود نظام برنامه درسی دینی در کشور ارائه گردیده است. همچنین این الگوی با برنامه درسی جدید دینی که در مرحله آزمایشی برای سال اول متوسطه می باشد، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. شواهد مبیین آن است که علی رغم وجود هماهنگی های نسبی در بعضی زمینه ها، برنامه درسی جدید دینی اصلاح و بازنگری نظامندی را می طلبد.