چکیده مدیران منابع انسانی مهم ترین و اثرگذارترین بخش منابع انسانی بوده و به هدایت سایر منابع انسانی سازمان می پردازند. ممیزی یا ارزیابی مدیریت منابع انسانی، به سنجش میزان توفیق وبیان نقاط ضعف و قوت عملکرد مدیریت منابع انسانی و همچنین نحوه برخورد با مسائل مربوط به منابع انسانی را با این باور، که اصلاح و بهبود عملکرد و فعالیت های مدیران منابع انسانی و درکنار آن انگیزش و جلب رضایت آنان سرمنشاء توفیق های سازمانی است، اقدام می نماید. از سوی دیگر، تحقیقات نشان داده اند که مدیریت زمان و نیز شیوه ها و فعالیت های مدیریت منابع انسانی می تواند یک تفاوت عملی و مهم را برحسب نتایج و خروجی های مهم و کلیدی سازمانی شامل، بهره وری، کیفیت زندگی کاری، سود موجب شود. در تحقیق پیش رو که در کارخانه سیمان اردبیل صورت گرفته است، از طریق توزیع پرسش نامه ، به بررسی تاثیرممیزی مدیریت منابع انسانی بر خروجی های منابع انسانی سازمانی و به ویژه خروجی های کلیدی(شاخص) سازمانی مذکور پرداخته شده است. بنابراین روش تحقیق توصیفی- کیفی و نوع تحقیق میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل مدیران بوده و نمونه گیری با روش تصادفی طبقه ای انجام گرفته است.در نهایت، نتایج تحقیق نشان داد که ممیزی مدیریت منابع انسانی در کارخانه سیمان مذکور،منجربه بهبود خروجی های بهره وری، کیفیت زندگی کاری و سود آوری گردیده است. به عنوان بخشی دیگر از نتایج، تعدادی از شاخص های مربوط به متغیر های تحقیق پس از ممیزی مدیریت منابع انسانی از بهبود ناکافی و نامناسب برخوردار بوده و یا دچار افت شده اند که ازجمله می توان به شاخص های احساس امنیت شغلی ازسوی کارکنان، پرداخت دستمزد مناسب به پرسنل و توازن فعالیت های کاری- خانوادگی پرسنل اشاره کرد. دلایل عدم بهبود مناسب و یا افت این شاخص ها در انتها مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین با توجه به نتایج تحقیق، مدلی مفهومی در ارتباط با تاثیر ممیزی مدیریت منابع انسانی بر خروجی های کلیدی سازمانی ارائه شده است. کلمات کلیدی: مدیریت منابع انسانی، ممیزی، بهره وری، کیفیت زندگی کاری.

عنوان پایان نامه : بررسی تاثیر عوامل راهبردی ( استراتژیک) زمینه ساز بر مدیریت استعداد (مورد مطالعه در سازمان بنادر و دریانوردی استان گیلان) نگارنده : انسیه فائق در عصر حاضر تغییرات شگرفی در محیط سازمان ها رخ داده است.این تغییرات سازمان ها را نیز دستخوش تغییرات عظیمی نموده است.از جمله اینکه سازمان ها مسطح تر شده اند,بسیاری از سطوح مدیریتی حذف شده است , توجه به مشتری و مشتری مداری افزایش یافته است و مواردی از این قبیل پاسخ سریع به مشکلات و فرصت های عصر حاضر مدیر را به عنوان منبعی حیاتی در حل مسائل سازمان ها مطرح ساخته است و نیاز سازمان به مدیران و افراد شایسته بیش از پیش آشکار گردیده است.از این رو بکار گیری رویکرد مناسب جهت جذب, نگهداری ,رشد , آموزش و ارزیابی افراد می تواند گامی بزرگ در این مسیر محسوب شود. هدف اصلی این تحقیق سنجش میزان تاثیر عوامل راهبرد سازمان بر مدیریت استعداد میباشد که این هدف اصلی در قالب 6 هدف فرعی بیان شده است . این اهداف فرعی عبارتند از: سنجش میزان تاثیر مقررات دولتی بر مدیریت استعداد,سنجش میزان تاثیر رویکرد رهبری بر مدیریت استعداد ,سنجش میزان تاثیر فرهنگ سازمان بر مدیریت استعداد ,سنجش میزان تاثیر جذب استعداد بر مدیریت استعداد, سنجش میزان تاثیر حفظ بر نگهداشت استعداد بر مدیریت استعداد ,سنجش میزان تاثیر مدیریت توسعه استعداد بر مدیریت استعداد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی واز نظر ماهیت توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی استان گیلان واقع در شهرستان بندر انزلی در سال 1391است و تعداد آنها بالغ بر 281 نفر می باشد.که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هر طبقه , تعداد 162 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه حاوی 38 سوال حول متغیر های زمینه ساز استراتژیک موثر بر مدیریت استعداد در سازمان استفاده شده است. اطلاعات پرسشنامه با کمک تکنیک آماری معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت که در این راه از بسته نرم افزاریlisler استفاده شده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که همبستگی میان مدیریت استعداد و عوامل راهبردی سارمان 31.534درصد است و همچنین بیشترین همبستگی به ترتیب بین می باشد.همچنین بیشترین همیستگی به ترتیب متعلق به رویکرد رهبری,حفظ و نگهداشت استعداد,مدیریت منابع انسانی پیشرفته,جذب استعداد,مدیریت توسعه مسیر شغلی,فرهنگ سازمانی و قوانین و مقررات دولتی است. در نتیجه سازمان می تواند با تقویت مشخصه های مرتبط با عوامل راهبردی ( استراتژیک) زمینه ساز اقدام به اجرای فرایندهای مدیریت استعداد نماید. کلید واژه: مدیریت استعداد , افراد با استعداد , مدیریت منابع انسانی استراتژیک.

مدیران به منظورموفقیت در محیط رقابتی امروز لازم است توجه شایانی به بازاریابی و رویکردهای نوین آن داشته باشند. بازارگرایی از رویکردهای نوین در بازاریابی است که مشتری را به عنوان مرکز و هدف نهایی کسب و کار درنظر می گیرد، از اینرو امکان دستیابی به عملکرد برتر را ازطریق انواع سازوکارهای نوآورانه فراهم می سازد؛ لذا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر بازارگرایی بر عملکرد بازار شرکت های کوچک و متوسط به واسطه نقش میانجی قابلیت نوآوری است. جامعه هدف این مطالعه شرکت های کوچک و متوسط شهرک های صنعتی غرب گیلان تعیین شد. پرسشنامه بر اساس مطالعات مختلف مرتبط با موضوع طراحی و در میان مدیران ارشد شرکت ها توزیع شد. در مجموع 200 شرکت کوچک و متوسط در منطقه مورد مطالعه وجود داشت. به منظور نمونه گیری از فرمول جامعه محدود کوکران استفاده و حجم نمونه 132 شرکت تعیین شد. به منظور اطمینان از بازگشت حجم نمونه مورد نیاز، 180 پرسشنامه توزیع و 152 مورد بازگشت داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده نقش میانجی قابلیت نوآوری بر تاثیر بازارگرایی بر عملکرد بازار بود؛ همچنین بازارگرایی بر قابلیت نوآوری، قابلیت نوآوری و بازارگرایی بر عملکرد بازار تاثیر مثبت و معناداری دارند، لذا کلیه فرضیات پژوهش مورد تایید قرار گرفت. کلمات کلیدی: بازارگرایی، قابلیت نوآوری، عملکرد بازار، شرکت های کوچک و متوسط