نام پژوهشگر: عباس روزبهانی
مهدی نعمت الهی زمان شامحمدی حیدری
در کاربرد روش های بارش- رواناب بدلیل عدم دسترسی به الگوی واقعی توزیع زمانی بارش مقادیر تخمینی آن در قالب الگوی خاص مورد استفاده است. این مقادیر تخمینی معمولا با الگوی واقعی بسیار متفاوت است. این تحقیق بر روی حوزه آبریز تخت ملک که یکی از حوزه های معرف در منطقه بلوچستان و دارای مساحتی حدود 168 کیلومتر مربع است انجام شد. بنابراین مطالعه روابط بارش رواناب در این حوزه قابل تعمیم برای حوزه های دیگر در این منطقه است. مدل ریاضی hec-hms در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا از میان بارندگی های سال 1376 تا 1384 تعداد شش رگبار و سیلاب متناظر با هر کدام انتخاب گردید که سه رگبار برای مرحله واسنجی و سه رگبار برای مرحله ارزیابی در نظر گرفته شد. در مرحله واسنجی بارش در بازه 15 دقیقه ای و سیلاب متناظر با مدل hec-hms کالیبره گردید. از میان روشهای محاسبه رواناب مستقیم در مدل روش scsو clarkبا توابع هدف مختلف در مدل hec-hms واسنجی و ارزیابی گردید. در مرحله بعد متوسط ضرایب خروجی از مدل برای سه رگبار باقی مانده مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله آخر سه رگبار اول را در بازه های زمانی 15 و 30 دقیقه و 1 ،2،3و ... ساعت بررسی شد. پس از بررسی گرافهای خروجی از مدل و انجام آزمونهای rme، rrmse، crm وd نتایج نشان داد از بین روشهای محاسبه رواناب مستقیم روش clarkبه عنوان بهترین هیدروگراف واحد و از میان توابع هدف، تابع انحراف معیار وزنی دبی اوج و تابع انحراف معیار وزنی زمان اوج به عنوان بهترین توابع هدف در این حوزه آبریز می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی نیز گویای توانایی این مدل در شبیه سازی فرآیند بارش- رواناب این حوزه می باشد. با توجه به گرافهای خروجی از مدل و rme حجم و پیک سیلاب می توان نتیجه گرفت که استفاده از بارندگی با تداوم های کوتاه مدت برای طراحی های هیدرولیکی و هیدرولوژیکی مناسب می باشد، و استفاده از تداوم های بیشتر از یک ساعت می تواند خطای قابل ملاحظه ای را در طراحی ابنیه و محاسبه دبی و زمان اوج سیلاب محاسبه ای ایجاد نماید.
عباس روزبهانی علیرضا مرادی
در مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر چشم برتری، دست برتری و عامل جنسیت در ناهمگونی های نیمکره ای 56 آزمودنی (28 نفر مونث و 28 نفر مذکر) شرکت کردند. محرکها که شامل 35 زوج تصاویر علائم راهنمائی و رانندگی هستند، از طریق تاکیستوسکوپ کامپیوتری شده با استفاده از متد ارائه یکطرفه به هر دو حوزه بینائی چپ و راست آزمودنیها ارائه شد. نتایج تحلیل واریانس دو طرفه نشان داد که در نیمکره راست و چپ در متغییر چشم برتری و دست برتری تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.01) اما فقط در نیمکره راست ، در متغییر جنسیت و در تعامل دست برتری×جنسیت تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05) و تعامل چشم برتری×دست برتری نزدیک به معناداری است (p0.052) . نتایج نشان می دهد که چپ چشم برترها در هر دو نیمکره عملکرد بهتری دارند. همچنین راست دست برترها در هر دو نیمکره عملکرد بهتری نسبت به چپ دست برترها دارند. زنان تنها در نیمکره راست عملکرد بهتری نسبت به مردان نشان می دهند. تعامل دست برتری×جنسیت نشان می دهد که زنان راست دست در نیمکره راست عملکرد بهتری نسبت به مردان راست دست برتر دارند. تعامل چشم برتری×دست برتری نشان می دهد که چپ چشم برترهای راست دست در نیمکره راست دارای زمان واکنش کوتاهتری هستند. بعضی از یافته ها با پژوهشهای قبلی مطابقت دارد اما تفسیر تعاملها دشوار می نماید. تحقیقات بیشتر در این زمینه موجب فراهم آوردن تبیینهائی برای این نوع تعاملها می شود.