نام پژوهشگر: مجید ابراهیم دماوندی
جزا شهبازی غلامعلی احمدی
تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد موجود از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه به منظور ارائه یک راهنمای پیشنهادی انجام شده است. در این پژوهش مولفه ها ی اصلی اثر بخشی ارزشیابی که شامل ارتقاء سطح عملکرد ، نظام پرداخت ، شناسایی کارکنان مستعد ، شناسایی کارکنان کم توان ، شناسایی نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی موثر و تعیین کارکنان مشمول اخراج است از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته و از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر کارکنان زن و مرد سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه است که در مدیریت های مختلف سازمان و پست های مختلف اداری با سطح تحصیلات متفاوت اشتغال دارند. این پژوهش در تقسیم بندی روشهای تحقیق بر مبنای هدف، از نوع تحقیق کاربردی و از حیث روش ، توصیفی – پیمایشی است. اهم نتایج پس از تجزیه و تحلیل یافته ها به شرح ذیل می باشد 1- نظام ارزشیابی موجود در ارتقای سطح عملکرد کارکنان کارآمدی مناسب ندارد. 2- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با نظام پرداخت کارکنان کارآمدی مناسبی ندارد. 3- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنان مستعد کارآمدی مناسبی ندارد. 4- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنانی که مقام آنان باید تنزل یابد کارآمدی مناسبی ندارد. 5- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با برقراری نظام ارتباطی موثر کارآمدی مناسبی ندارد. 6- بین سطح تحصیلات کارکنان و نظرات آنان نسبت به کارآمدی نظام موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. 7- بین سابقه کار کارکنان و نگرش آنان نسبت کارآمدی نظام ارزشیابی موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. با توجه به بررسی های توصیفی و استنباطی مشخص گردید نظام ارزشیابی موجود ، در مجموع از دیدگاه شرکت کنندگان از کارآمدی مناسبی برخوردار نیست و نیاز به تغییر دارد.برای ایجاد تغییر یک راهنمای پیشنهادی در انتها ارائه شده است که شامل اهداف ، محتوا و روش اجراست . هدف از ارائه راهنمای پیشنهادی اثربخش نمودن نظام موجود ارزشیابی عملکرد است . کلید واژه های پژوهش : اثربخشی ، نظام ارزشیابی ، عملکرد ، نظام پرداخت ، نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی .
مجید ولیزاده علیرضا عصاره
این تحقیق با هدف «بررسی نگرش دبیران آموزش متوسطه مدارس دولتی شهرستان تبریز در مورد نظام ارزشیابی موجود و ارائه راهکارهای پیشنهادی» در سال 1387 و با استفاده از روش تحقیق توصیفی - پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل 2716 نفر بوده که طبق جدول مورگان تعداد 338 نفر (200 نفر زن و 138 نفر مرد) بوده است که به روشهای نمونه گیری ، خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز یک پرسشنامه 31 سوالی بسته پاسخ توسط پژوهشگر تدوین و در بین نمونه آماری توزیع و جمع آوری گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظر اساتید و متخصصان استفاده شد و نتایج حاکی از روایی محتوایی مطلوب بوده است.در مطالعه مقدماتی پایایی آن از طریق ضریب همسانی درونی محاسبه و الفای کرونباخ حاصل شده به میزان 94/. بوده است. پژوهش حاضر با هفت سوال پژوهشی 1) میزان تحقق اهداف نظام ارزشیابی 2) تبیین و تحت پوشش قرار گرفتن مسائل عملکردی توسط این نظام 3) میزان تاثیر در ارتقاء معیارهای توسعه ی دبیران 4) میزان اثرگذاری در ارتقاء معیارهای رفتار شغلی و اخلاقی 5) میزان اثر بازخورد نتایج حاصل از اجرای نظام ارزشیابی در بهبود عملکرد دبیران 6) استفاده مناسب از نتایج حاصل از اجرای نظام ارزشیابی 7) میزان کفایت و صلاحیت مجریان در اجرای نظام ارزشیابی، که وضعیت نظام ارزشیابی موجود در مولفه های هفتگانه فوق از دیدگاه دبیران مورد ارزیابی قرار داده و اطلاعات حاصل از طریق آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج حاصل از آمار توصیفی و اجرای آزمون t تک نمونه ای نشان داد که: میانگین نظرات افراد نمونه در تمام متغیر های مورد سنجش از میانگین فرضی مورد مقایسه کمتر می باشد یعنی دبیران میزان جامعیت ، اثربخشی ، کارآمدی و موفقیت نظام ارزشیابی عملکرد موجود را کمتر از میزان متوسط ارزیابی می کنند و نسبت به آن خوشبین نیستند .
جزا شهبازی غلامعلی احمدی
تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد موجود از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه به منظور ارائه یک راهنمای پیشنهادی انجام شده است. در این پژوهش مولفه ها ی اصلی اثر بخشی ارزشیابی که شامل ارتقاء سطح عملکرد ، نظام پرداخت ، شناسایی کارکنان مستعد ، شناسایی کارکنان کم توان ، شناسایی نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی موثر و تعیین کارکنان مشمول اخراج است از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته و از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر کارکنان زن و مرد سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه است که در مدیریت های مختلف سازمان و پست های مختلف اداری با سطح تحصیلات متفاوت اشتغال دارند. این پژوهش در تقسیم بندی روشهای تحقیق بر مبنای هدف، از نوع تحقیق کاربردی و از حیث روش ، توصیفی – پیمایشی است. اهم نتایج پس از تجزیه و تحلیل یافته ها به شرح ذیل می باشد 1- نظام ارزشیابی موجود در ارتقای سطح عملکرد کارکنان کارآمدی مناسب ندارد. 2- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با نظام پرداخت کارکنان کارآمدی مناسبی ندارد. 3- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنان مستعد کارآمدی مناسبی ندارد. 4- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنانی که مقام آنان باید تنزل یابد کارآمدی مناسبی ندارد. 5- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با برقراری نظام ارتباطی موثر کارآمدی مناسبی ندارد. 6- بین سطح تحصیلات کارکنان و نظرات آنان نسبت به کارآمدی نظام موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. 7- بین سابقه کار کارکنان و نگرش آنان نسبت کارآمدی نظام ارزشیابی موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. با توجه به بررسی های توصیفی و استنباطی مشخص گردید نظام ارزشیابی موجود ، در مجموع از دیدگاه شرکت کنندگان از کارآمدی مناسبی برخوردار نیست و نیاز به تغییر دارد.برای ایجاد تغییر یک راهنمای پیشنهادی در انتها ارائه شده است که شامل اهداف ، محتوا و روش اجراست . هدف از ارائه راهنمای پیشنهادی اثربخش نمودن نظام موجود ارزشیابی عملکرد است . کلید واژه های پژوهش : اثربخشی ، نظام ارزشیابی ، عملکرد ، نظام پرداخت ، نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی
شهناز جلوخانی نیارکی صادق نصری
در پژوهش حاضر سعی بر این بوده است تا مدیران دبیرستانهای دخترانه دولتی را از نظر سبک های شناخته شده مدیریت تعارض مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس رابطه آن را با اثربخشی آنها بررسی نماید. فرضیه های مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از: 1) بین راهبرد عدم مقابله با میزان اثربخشی مدیران رابطه منفی وجود دارد. 2) بین راهبرد راه حل گرایی با میزان اثربخشی مدیران رابطه مثبت وجود دارد. 3) بین راهبرد کنترل با میزان اثربخشی مدیران رابطه منفی وجود دارد.4) بین سبک های مدیریت تعارض با میزان اثربخشی مدیران رابطه وجود دارد. تحقیق حاضر از نظر هدف، تحقیق کاربردی و از لحاظ روش مطالعه ای توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش را تعداد 13498 نفر از کارکنان ( دبیران، معاونین آموزشی و پرورشی، مربیان تربیتی، مشاوران، دفترداران، متصدیان آزمایشگاه و متصدیان کارگاه، کتابداران)دبیرستانهای دخترانه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 87-86 تشکیل داده اند. نمونه پژوهش مشتمل بر 379 نفر بوده است که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق آموزش و پرورش شهر تهران، مناطق 3، 4، 5، 6 و 18 انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارت بودند از: الف) پرسشنامه سنجش سبک های مدیریت تعارض رابینز، (1999). ب) پرسشنامه سنجش اثربخشی جمشیدی، ( 1379). براساس بررسی های انجام شده ابزارهای پژوهش از روایی و پایایی قابل توجه برخوردار بودند. داده های به دست آمده از پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی( شامل انواع جدول فراوانی ها، میانگین و انحراف معیار و ضریب همبستگی پاره ای) و هم چنین رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برخی از نتایج پژوهش عبارت بودند از: 1) بین راهبرد عدم مقابله و اثربخشی ارتباط معناداری وجود دارد.2) بین راهبرد راه حل گرایی و اثربخشی ارتباط معناداری وجود دارد.3) بین راهبرد کنترل و اثربخشی ارتباط معناداری وجود دارد.4) ارتباط معناداری بین راهبرد های مدیریت تعارض و اثربخشی وجود دارد.
هادی کرد صادق نصری
چکیده هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های رهبری تحولی و تبادلی مدیران و تعهد سازمانی معلمان در مدارس راهنمایی شهر کرمانشاه بوده است . روش تحقیق توصیفی-همبستگی بوده ؛ نمونه آماری مشتمل بر 163 مدیر و 317 دبیر بود که به شیوه نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند .جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعهد سازمانی مودی و استیرز (1979)و پرسشنامه رهبری تحولی تبادلی وارنر و بارک استفاده شده است .ضریب آلفای کرانباخ برای پرسشنامه تعهد سازمانی 86% و برای پرسشنامه سبک رهبری 94/. برای رهبری تحولی و 4/94 /. برای رهبری تبادلی بدست آمد که نشان دهنده پایایی مناسب ابزار بوده است . برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید و نتایج زیر حاصل شد: • بین سبک رهبری تحولی مدیران مدارس و تعهد سازمانی معلمان آنها رابطه ی منفی معناداری، در سطح 01/0 = ? وجود داشته است. • . بین سبک رهبری تبادلی مدیران مدارس و تعهد سازمانی معلمان آنها رابطه ی مثبت معناداری، در سطح 01/0 = ? وجود داشته است • بین سبک های رهبری تبادلی و تحولی بین سطوح مختلف سابقه مدیریت تفاوت معنی داری وجود دارد. • بین سبک های رهبری مدیران بر حسب جنسیت تفاوت وجود نداشته است . کلید واژه ها: سبک رهبری ، سبک رهبری تحولی،سبک رهبری تبادلی، تعهد سازمانی،
محمد رفیعی اصل صادق نصری
چکیده در تحقیق حاضر سعی بر این بوده است تا همبستگی بین متغیرهای سرسختی روان شناختی و انگیزه پیشرفت را در دانش آموزان مقطع متوسطه مورد بررسی قرار داده و سپس این رابطه در دانش آموزان شهری و روستایی مورد مقایسه قرار گیرد. تحقیق حاضر از نظرهدف، تحقیق کاربردی و از لحاظ روش مطالعه ای همبستگی و علّی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شاخه نظری شهرستان های ایذه و باغملک در سال تحصیلی 90-89 تشکیل داده اند. نمونه تحقیق مشتمل بر 293 نفر بوده است که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارت بودند از: الف)پرسشنامه سرسختی روان شناختی اهواز ب) پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس. براساس بررسی های انجام شده، ابزارهای تحقیق از روایی و پایایی قابل توجه برخوردار بودند. داده های به دست آمده از تحقیق با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون t استودنت و z فیشر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برخی از نتایج تحقیق عبارت بودند از: 1) بین سرسختی روان شناختی و انگیزه پیشرفت ارتباط معناداری وجود دارد.2) بین میزان رابطه سرسختی روان شناختی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان شهری و روستایی تفاوت وجود ندارد.3) بین میزان رابطه سرسختی روان شناختی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت دارد. کلید واژه ها: سرسختی روان شناختی، انگیزه پیشرفت، دانش آموزان شهری و روستایی، جنسیت.
الهام دهنوی فریده حمیدی
چکیده ماهیت فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict) که امروزه با فرآیند جهانی شدن همراه شده است، محیطی متمایز از فناوری اطلاعات و ارتباطات در قرن 21 ایجاد کرده است. امروزه جهانی شدن تمامی جنبه های سیاسی، اقتصادی فرهنگی و آموزشی جوامع را تحت تأثیر خود قرار داده است. یادگیری مهارت ها و کسب تجارب جدید و همچنین کسب دانش های نو توسط افراد با توجه به این ارتباطات گسترده و جهانی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و مدارس هم در کسب این مهارت ها نقشی اساسی بر عهده دارند. جای هیچ گونه تردیدی وجود ندارد که این تغییرات اجتماعی نیازمند این است که معلمان نیز بایستی در نقششان به عنوان معلم و نحوه ی تدریس شان تغییراتی ایجاد نمایند. پژوهش حاضر با هدف " بررسی ارتباط هوش فرهنگی و سواد کامپیوتری دانشجو معلمان دانشگاه شهید رجایی با سبک مدیریت کلاسی آنان" انجام گرفته است. برخورداری از هوش فرهنگی به عنوان قابلیت افراد برای تعامل موثر با فرهنگ های چندگانه و یا مجموعه های فرهنگی جدید، در جامعه ی جهانی امروز بسیار با اهمیت است و این مسئله برای معلمانی که خواهان داشتن تدریس فرهنگی موثر هستند اهمیت بیشتری می یابد. روش نمونه گیری در این پژوهش هدفمند دردسترس بوده و جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانشجومعلمان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی بوده که از این میان تعداد 330 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از سه پرسشنامه هوش فرهنگی (cq)، پرسشنامه سبک های مدیریت کلاسی (abcc) و پرسشنامه ی سنجش سواد کامپیوتری (clsas) استفاده شده است. ضریب اعتبار ( پایایی )پرسشنامه ها به ترتیب اعداد 97/0 85/0 و 98/0 بدست آمده است. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی ( میانگین ، درصد ، فراوانی، روش همبستگی پیرسون ) و آمار استنباطی (آزمون t ، رگرسیون لوجستیک و آزمون مانوا) بوده است. یافته های نشان داد که : - بین فراشناخت و رفتار فرهنگی معلمان با سبک مدیریت کلاسی معلم محوری آنها ارتباط معکوس و معنادار وجود دارد ( r2 = - 0.013 برای فراشناخت فرهنگی) و ( r2 = - 0.00194 برای رفتار فرهنگی ). - بین سواد کامپیوتری و سبک مدیریت کلاسی دانش آموز محوری معلمان ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد r2 = 0.00005) ). - فراشناخت فرهنگی، رفتار فرهنگی و سواد کامپیوتری پیش بینی کننده سبک مدیریت کلاسی تعاملی معلمان می باشد ( r2 = - 0.00005 برای سواد کامپیوتری ) و r2 = 0.0039) برای فراشناخت فرهنگی) و r2 = 0.0024)).
یاسین رستمی فریده حمیدی
هدف پژوهش بررسی میزان رابطه ی رشد زبان و مهارت های آن با رشد اجتماعی دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهرستان مریوان بود. برای بررسی این هدف از میان دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهرستان مریوان که در سال تحصیلی90 - 1389 مشغول به تحصیل بودند، 260 نفر (140 پسر و 120 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل آزمون رشد زبانtold p-3 که شامل 6 خرده مقیاس اصلی و 3 خرده مقیاس فرعی بود، برای سنجش رشد زبان و مهارت های آن و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند برای سنجش رشد اجتماعی است. نتایج به روش توصیفی (میانگین، انحراف معیار، واریانس و همبستگی پیرسون) و استنباطی (رگرسیون گام به گام، z فیشر و آزمون t گروه های مستقل)تحلیل شدند. نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه ها و تحلیل آن ها نشان داد که همبستگی معناداری بین رشد زبان و رشد اجتماعی وجود دارد (r= 0.753). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مولفه معناشناسی بیش از دیگر مولفه ها و به میزان 47.9 درصد رشد اجتماعی را تبیین و پیش بینی می کند و مولفه ی نحو به عنوان متغیر دوم همراه با معناشناسی منجر به افزایش ضریب تعیین و تبیین به مقدار 56.9 درصد از واریانس رشد اجتماعی شده است یعنی مولفه ی نحو به تنهایی 0.09 درصد از واریانس را تبیین می کند. بقیه متغیرها قادر به افزایش سهم معنی دار در پیش بینی نبودند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه ی معناداری بین رشد زبان و رشد اجتماعی در گروه دختر و پسر وجود دارد (پسر r= 0.743 و دختر r= 0/76). نتایج تحلیل z فیشر نشان داد که این روابط معنادار نیست. نتایج آزمون t هم نشان داد که رابطه ی معناداری بین رشد زبان گفتاری و مهارت های آن و رشد اجتماعی به تفکیک جنسیت وجود دارد. به طوری که دختران در رشد زبان و مهارت های گوش کردن، صحبت کردن، معناشناسی و نحو و همچنین رشد اجتماعی تا حدودی بهتر از پسران عمل می کنند اما در مهارت سازماندهی تفاوت معناداری یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین هریک از مهارتهای زبان و رشد اجتماعی است.
اصغر رعدی بهرام صالح صدق پور
هدف اصلی این پژوهش، بازساخت، رواسازی، پایاسازی و هنجاریابی مقیاس خودپنداره ریاضی بود. در ادامه، رابطه جنسیت با خودپنداره ریاضی و همچنین ارتباط خودپنداره ریاضی با عملکرد ریاضی بررسی شده است. در این پژوهش، گویه های مقیاس بازسازی شده خودپنداره ریاضی، با استفاده از ضریب تمیز و روش لوپ، مورد تحلیل قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با روشهای تنصیف و آلفای کرونباخ، سپس روایی سازه، و روایی ملاکی آن بررسی شد. برای هنجاریابی مقیاس، از نمرات استاندارد z و t استفاده شد. میانگین خودپنداره ریاضی دختران و پسران نیز به روش آزمون t گروههای مستقل، مقایسه شد. همچنین جهت بررسی رابطه بین خودپنداره ریاضی و عملکرد ریاضی از همبستگی پیرسون استفاده شد. پایایی مقیاس، عدد 898/0 به دست آمد و روایی افتراقی آن در سطح کمتر از 01/0 معنادار بود. روایی ملاکی مقیاس، عدد 76/0 به دست آمد. روایی سازه نیز سه عامل را در مقیاس نشان داد. یافته ها همچنین نشان داد میانگین خودپنداره ریاضی دختران از پسران، بالاتر است. رابطه میان خودپنداره ریاضی و عملکرد ریاضی نیز مثبت و معنادار بود. مقیاس خودپنداره ریاضی بازسازی شده، می تواند در امر انتخاب رشته تحصیلی برای دانش آموزان مفید باشد.
ابراهیم کرمی پور مجید ابراهیم دماوندی
در این بررسی تأثیر روش آموزش حل مسئله و درس افزار آموزشی بر رشدخلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدنظر قرار گرفته است. به منظور بررسی تأثیر این روش آموزشی بر رشد خلاقیت و پیشرفت تحصیلی، در یک طرح آزمایشی نمونه ای متشکل از95 نفر دانش آموز پسر که در چهار کلاس مجزا مشغول تحصیل بودند بصورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. دانش آموزان انتخاب شده به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه قرار گرفتند، سپس متغیرهای مستقل یعنی آموزش مسئله محور و استفاده از درس افزار در فرایند تدریس؛ به مدت ده جلسه در گروه-های آزمایشی اجرا شد، در این پژوهش از دو ابزار استفاده شده است. برای اندازه گیری خلاقیت از آزمون خلاقیت تورنس، و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون محقق ساخته استفاده شد، بعد از آموزش آزمون خلاقیت و پیشرفت تحصیلی برگزار شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان می دهد که آموزش مسئله محور با (01/0<p) در رشد خلاقیت و (05/0<p)در پیشرفت تحصیلی موثر است، و همچنین استفاده از درس افزار در فرایند تدریس در پیشرفت تحصیلی با (05/0<p)موثر می باشد ولی در رشد خلاقیت با(05/0>p)تاثیری ندارد
ابراهیم کرمی پور مجید ابراهیم دماوندی
در این بررسی تأثیر روش آموزش حل مسئله و درس افزار آموزشی بر رشد خلاقیت و پیشرفت تحصیلی قرار گرفته است. به منظور بررسی فرضیه ی اصلی پژوهش یعنی تأثیر روش آموزش حل مسئله و درس افزار آموزشی بر رشد خلاقیت و پیشرفت تحصیلی، در یک طرح آزمایشی نمونه ای متشکل از95 نفر دانش آموز در چهار کلاس مجزا مشغول تحصیل بودند به روش نمونه گیری خوشه ای از دبیرستان های شهرستان تاکستان انتخاب شدند. دانش آموزان انتخاب شده به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه قرار گرفتند، سپس متغیرهای مستقل یعنی آموزش مسئله محور و استفاده از درس افزار در فرایند تدریس؛ به مدت ده جلسه در گروه های آزمایشی اجرا شد. در این پژوهش از دو ابزار استفاده شده است. برای اندازه گیری خلاقیت از آزمون خلاقیت تورنس و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون محقق ساخته استفاده شد،که پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 83/0 و 803/0 برآورد شده است. بعد از آموزش، آزمون خلاقیت و پیشرفت تحصیلی برگزار شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان می دهد که آموزش مسئله محور با (01/0< p ) در رشد خلاقیت و (05/0< p ) در پیشرفت تحصیلی موثر است، و همچنین استفاده از درس افزار در فرایند تدریس در پیشرفت تحصیلی با (05/0< p ) موثر می باشد ولی در رشد خلاقیت با (05/0> p ) تاثیری ندارد.
عابد پرویزی فریده حمیدی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی a و b و سبک های تصمیم گیری مدیران مدارس استان آذربایجان غربی می باشد. جامعه پژوهش مورد بررسی 2078 نفر مدیر، شامل مدارس شمال، مرکز وجنوب استان و همچنین دوره های مختلف ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بوده اند که از این تعداد 325 مدیر براساس جدول مورگان انتخاب شدند که از جنوب، 149 نفر، شمال 100نفرو مرکز 76 مدیر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.به منظور سنجش تیپ شخصیتی aو b از آزمون 14 سوالی بورتنر استفاده شد و همچنین به منظور تعیین سبک تصمیم گیری مدیریت مدیران از پرسشنامه 25 سوالی سبک تصمیم گیری عمومی ((gdmsاسکات و بروس (1995) استفاده شد که 5 سبک تصمیم گیری شهودی، عقلایی، وابستگی، آنی و اجتنابی را می سنجد.ضریب پایایی(پایایی ) پرسشنامه ها به ترتیب 74/0 و78/0 بدست امده است . داده ها با استفاده از روش همبستگی پاره ای و برای تعیین سهم هرکدام ازمولفه های شخصیت و سبک های تصمیم گیری مدیران ازتحلیل مانوا استفاده شد. نتایج نشان داد : - بین سبک تصمیم گیری اجتنابی و تیپ شخصیت a رابطه مثبت معنادار وجود دارد . (p<0.05, r = .027) - بین سبک های تصمیم گیری و تیپ شخصیت b رابطه ی معناداری بدست نیامد . - بین جنسیت و تیپ شخصیتی b رابطه ی معناداری بدست نیامد . - بین جنسیت و تیپ شخصیتی a رابطه معنادار مثبت وجود دارد .( p < 0.05, r = .035) - تیپ شخصیتی a بر سبک تصمیم گیری اجتنابی تاثیر دارد . ( p < 0.05, r = .009) - تیپ شخصیتی b بر سبک تصمیم گیری عقلانی( p < 0.05, r = .002) و سبک تصمیم گیری وابستگی ( p < 0.05, r = .036) تاثیر دارد .
معصومه حیاتی بهرام صالح صدق پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش راهبردهای یادگیری(مرور) و خودنظم دهی با کنترل رفتارهای ورودی شناختی و خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی انجام گرفت. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و ابزار مورد استفاده در این تحقیق، آزمون ریاضی1 به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پرسشنامه خودکارآمدی شرر بود. برای انجام این تحقیق، 104 نفر از دانش آموزان کلاس اول دبیرستان های زهرا و سمیه ی برازجان درسال 90- 89، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند؛ که از این تعداد، 74 نفر در گروه های آزمایشی و 27 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایشی به سه گروه تقسیم شدند، یک گروه، آموزش راهبردهای یادگیری(مرور)، گروه دیگر، آموزش خودنظم دهی و سومین گروه، آموزش راهبردهای یادگیری(مرور) و آموزش خودنظم دهی را به طور همزمان به مدت 9 جلسه در کلاس درس ریاضی، دریافت کردند؛ به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی ارائه نشد. تجزیه و تحلیل در این تحقیق، با روش کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری(مرور)، با کنترل رفتارهای ورودی شناختی و خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی اثر معناداری ندارد؛ تاثیرآموزش خودنظم دهی به تنهایی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی معنادار بود و آموزش راهبردهای یادگیری و خودنظم دهی نیز بر پیشرفت تحصیلی ریاضی اثرات معناداری داشتند.
سمیه حسن نیا بهرام صالح صدق پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر عوامل موثر بر شادکامی با میانجی گری خودکار آمدی ، ابراز وجود و نگرش دینی انجام شد . روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و برای انجام این تحقیق 400 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای تهران در سال تحصیلی 92-91 با روش نمونه گیری ، نمونه در دسترس انتخاب شدند . در این پژوهش برای جمع اوری اطلاعات از 6 پرسش نامه برگرفته از منابع معتبر شامل : مقیاس شادکامی آکسفورد(1990) ، مقیاس خودکار آمدی شرر(1982) ، مقیاس ابراز وجود گمبریل و ریکی(1975) ، مقیاس نگرش دینی ، مقیاس هوش هیجانی شرینگ(1996) و مقیاس خودنظم دهی مارلو ماگنو ، استفاده شد . تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد . بر اساس پیشینه تحقیقات انجام شده مدل اولیه ای برای بررسی روابط بین متغیرهای مرتبط با شادکامی در نظر گرفته شد . نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و تاثیر مستقیم هوش هیجانی و خودنظم دهی تائید گردید . حال آنکه روابط خودکار آمدی ، ابراز وجود و نگرش دینی با شادکامی معنادار نبود . مدل نشان داد که هوش هیجانی و خودنظم دهی پیش بینی کننده قوی شادکامی هستند آنچنان که هوش هیجانی با میانجیگری ابراز وجود و تسهیل کنندگی خودکار آمدی و نگرش دینی بر شادکامی اثر دارد و خودنظم دهی با میانجیگری ابراز وجود و نگرش دینی و تسهیل کنندگی خودکار آمدی برشادکامی موثر است . کلید واژه ها :مدل یابی ساختاری ، هوش هیجانی ، خودنظم دهی ، نگرش دینی ، ابراز وجود ، خودکارآمدی ، شادکامی
آرزو عبدالکریمی داورانی مریم صباغان
در این پژوهش، تدریس مبحث ساختار لوئیس شیمی سال دوم دبیرستان به روش کاوشگری پاژیل طراحی شد و تاثیر آن در مقایسه با روش سنتی تدریس (سخنرانی)، مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق به روش نیمه آزمایشی در شهرستان رفسنجان در سال تحصیلی 92-91 انجام گردید. نمونه تحقیق شامل 42 نفر دانش آموز دختر سال دوم دبیرستان که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شده بودند، می شد. طرح این تحقیق، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای گردآوری داده ها، از آزمون یادگیری محقق ساخته و پرسش نامه نگرش سنج class- chem استفاده شد. روایی صوری و محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. آلفای کرونباخ آزمون پیشرفت تحصیلی 844/0 و ضریب پایایی کل آزمون نگرش سنج به کمک نرم افزار spss برابر 93/0=? محاسبه شد. به منظور تحلیل داده های آزمون آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. برای مقایسه میانگین گروه ها در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس یک طرفه و چندگانه استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که روش تدریس کاوشگری پاژیل در پیشرفت تحصیلی و نگرش دانش آموزان دوم دبیرستان در مبحث ساختار لوئیس در درس شیمی نسبت به رویکرد سنتی تدریس (سخنرانی)، از اثربخشی بیشتری برخوردار است. همچنین روش تدریس کاوشگری پاژیل باعث افزایش انگیزش درونی دانش آموزان برای یادگیری می شود.
صغری اصل روستا بهرام صالح صدق پور
هدف پژوهش حاضر بررسی فراتحلیل پژوهشهای انجام شده در زمینه عوامل آموزشی موثر بر انگیزه پیشرفت تحصیلی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شامل کلیه پایان نامه های دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه های دولتی شهر تهران و همچنین مقالات مجلات علمی پژوهشی از سال 1391- 1381 می باشد . حجم جامعه آماری 140 رساله و مقاله بوده است تعداد 40 پژوهش با روش نمونه گیری قضاوتی به عنوان نمونه انتخاب شدند . روش های تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها عبارت است از: تعیین اندازه اثر مطالعات بر حسب شاخصهای r و d ؛ z برای معناداری اندازهاثر ، برآورد فاصله اطمینان95 درصدی ، بررسی سوگیری انتشار( nfs) ، ترکیب اندازه های اثر، تحلیل همگنی مطالعات (q) مورد استفاده قرار گرفت . نتایج به دست آمده اندازه اثر عوامل آموزشی را 49/0 نشان داد. و متغیر های روش تدریس با 57/0 و راهبردهای آموزشی و یادگیری با 32/0 به ترتیب بیشترین اندازه اثر را بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دارند . متغیر رسانه های آموزشی اثر معناداری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی نشان نداد . بررسی همگنی مطالعات نشان داد که مطالعات تحت ترکیب در همه متغیرها همگن می باشد . بررسی تعداد ناکامل بی خطر نیز نشان داد که در بین مطالعات مربوط به همه متغیرها سو گیری انتشار وجود دارد.
جعفر جعفری لارهنگ صادق نصری
هدف این پژوهش مقایسه مهارتهای خلاقیت و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی مقطع متوسطه شهر تهران بوده است. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای است. جامعه آماری، دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 90-91 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، دو مدرسه هوشمند و عادی انتخاب شدند. سپس از این دو مدرسه 500 نفر دانش آموز به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، آزمون سنجش خلاقیت تورنس و پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس است. برای آزمون بین متغیرهای تحقیق از آزمونt مستقل ، آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد . با توجه به تحلیل داده ها در مورد فرضیه ها، نتایج نشان داد¬ که میانگین خلاقیت و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند بالاتر از دانش آموزان مدارس عادی است.همچنین مهارتهای سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری دانش آموزان مدارس هوشمند نیز بیشتر از دانش آموزان مدارس عادی بود.
رقیه کریمی لیچاهی صادق نصری
هدف این پژوهش اثربخشی روش ادراکی-حرکتی و روش چند حسی دربهبود مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه ی دوم ابتدایی بود. پژوهش از نوع آزمایشی با سه گروه ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) باپیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان نارساخوان پایه ی دوم ابتدایی شهرستان رشت که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند و به مرکز مشکلات یادگیری این شهر مراجعه کرده بودند. ازمیان مراجعه کنندگان به مرکز نمونه ای به حجم60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(20 دانش آموز روش ادراکی- حرکتی،20 دانش آموز روش چندحسی و20دانش آموزگروه گواه)جایگزین شدند. سپس آزمون تشخیصی خواندن نماو آزمون هوش وکسلر کودکان بر روی هر سه گروه اجراگردید.شرکت کنندگان گروه های آزمایش در16 جلسه 60 دقیقه ای، توسط روش چند حسی و ادراکی- حرکتی ، آموزش دریافت کردند.در پایان آموزش آزمون تشخیصی خواندن بر روی هر سه گروه اجرا گردید و داده ها با نرم افزار spss19 و آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نمرات پس آزمون در آزمون خواندن بیانگر تفاوت معنی دار میان گروه ها است. نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که روش آموزش چند حسی موجب بهبود مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان نسبت به گروه ادراکی-حرکتی شده است(001/0>p).
زهرا شکاری کاشانی مجید ابراهیم دماوندی
در این بررسی، تأثیر روش یادگیری تا حد تسلط برمیزان یادگیری شیمی دانش آموزان ضعیف پایه دوم دبیرستان در سطوح بالا و پایین یادگیری و تغییر نگرش آنها نسبت به درس شیمی در مقایسه با روش متداول آموزشی، مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق که به روش آزمایشی در شهرستان کرج در سال تحصیلی87-88 انجام گردید، نمونه تحقیق شامل40 نفر دانش آموز دختر سال دوم دبیرستان که با همتاسازی بصورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شده بودند، می شد. با انجام پیش آزمون قبل از اجرای عمل آزمایشی، و پس آزمون بعد از اجرای عمل آزمایشی روی هر دو گروه، داده ها جمع آوری شده و سپس اختلاف نمره پیش آزمون و پس آزمون با تحلیل واریانس چندگانه مورد بررسی قرار گرفت که پس از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج زیر حاصل شد: 1- در سطوح پایین یادگیری درس شیمی، عملکرد یادگیری دانش آموزان ضعیفی که با روش یادگیری تا حد تسلط آموزش دیده اند، با عملکرد دانش آموزان ضعیفی که با روش های متداول آموزش دیده اند، تفاوت معنی داری وجود ندارد. 2- در سطوح بالای یادگیری درس شیمی، عملکرد یادگیری دانش آموزان ضعیفی که با روش یادگیری تا حد تسلط آموزش دیده بودند، در مقایسه با عملکرد دانش آموزان ضعیفی که با روش متداول آموزش دیده بودند، تفاوت معنی داری وجود دارد. 3- در تغییرات مثبت نگرش دانش آموزان ضعیف نسبت به درس شیمی، بین دو گروه تحت آموزش با روش یادگیری تا حد تسلط و روش متداول آموزش، تفاوت معنی دار وجود دارد. 4- روش یادگیری تا حد تسلط باعث افزایش انگیزش درونی دانش آموزان برای رسیدن به سطوح عالی یادگیری می شود.
مجید ولیزاده علیرضا عصاره
این تحقیق با هدف «بررسی نگرش دبیران آموزش متوسطه مدارس دولتی شهرستان تبریز در مورد نظام ارزشیابی موجود و ارائه راهکارهای پیشنهادی» در سال 1387 و با استفاده از روش تحقیق توصیفی - پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل 2716 نفر بوده که طبق جدول مورگان تعداد 338 نفر (200 نفر زن و 138 نفر مرد) بوده است که به روشهای نمونه گیری ، خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز یک پرسشنامه 31 سؤالی بسته پاسخ توسط پژوهشگر تدوین و در بین نمونه آماری توزیع و جمع آوری گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظر اساتید و متخصصان استفاده شد و نتایج حاکی از روایی محتوایی مطلوب بوده است.در مطالعه مقدماتی پایایی آن از طریق ضریب همسانی درونی محاسبه و الفای کرونباخ حاصل شده به میزان 94/. بوده است. پژوهش حاضر با هفت سؤال پژوهشی 1) میزان تحقق اهداف نظام ارزشیابی 2) تبیین و تحت پوشش قرار گرفتن مسائل عملکردی توسط این نظام 3) میزان تاثیر در ارتقاء معیارهای توسعه ی دبیران 4) میزان اثرگذاری در ارتقاء معیارهای رفتار شغلی و اخلاقی 5) میزان اثر بازخورد نتایج حاصل از اجرای نظام ارزشیابی در بهبود عملکرد دبیران 6) استفاده مناسب از نتایج حاصل از اجرای نظام ارزشیابی 7) میزان کفایت و صلاحیت مجریان در اجرای نظام ارزشیابی، که وضعیت نظام ارزشیابی موجود در مولفه های هفتگانه فوق از دیدگاه دبیران مورد ارزیابی قرار داده و اطلاعات حاصل از طریق آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج حاصل از آمار توصیفی و اجرای آزمون t تک نمونه ای نشان داد که: میانگین نظرات افراد نمونه در تمام متغیر های مورد سنجش از میانگین فرضی مورد مقایسه کمتر می باشد یعنی دبیران میزان جامعیت ، اثربخشی ، کارآمدی و موفقیت نظام ارزشیابی عملکرد موجود را کمتر از میزان متوسط ارزیابی می کنند و نسبت به آن خوشبین نیستند .