نام پژوهشگر: محسن رحمتی
عباس عادلی سید علاء الدین حسینی
موقعیت جغرافیایی، حاکمیت سلاجقه، یورش و تحرکات ایلات ماوراء النهر از عوامل اثر گذار بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی بلخ در قرون پنجم و ششم بودند. حاکمیت سلاجقه و استقرار ایلات در بلخ و نواحی آن تأثیرات مثبت و منفی بر وضع اجتماعی- اقتصادی بلخ داشته است. از سویی حمایت ترکان از دربار خلافت به اعتبار علماء و علوم شرعی انجامید که در پی این سیاست علوم عقلی منحط گردید و تجارت با اقلیت ها کاهش یافت و از سویی استقرار ایلات، به افزایش محصولات دامی انجامید که نتیجه آن رشد صنایع منطقه از جمله ریسندگی و بافندگی بوده است. این رساله به شرح این تغییر و تحولات پرداخته است.
حمید رضا حسنوند محسن رحمتی
چکیده بررسی تحولات اقتصادی و اجتماعی خراسان در دوره افشاریه (1218- 1148ق )، موضوع اصلی این رساله است. خراسان آن روزگار شامل بخش هایی از افغانستان و ماوراء النهر بوده است که در سایه توسعه طلبی های نظامی نادر تا مرزهای هند و ترکستان گسترش یافت. نادر پایتخت را از اصفهان که جایگاه طرفداران صفوی بود به خراسان که زادگاه وی و جایگاه ایل افشار بود، انتقال داد. نادر با استفاده از موقعیت ژئوپولتیک خراسان که شامل قابلیتها و منابع طبیعی، انسانی، اقتصادی، ارتباطی و ... آن منطقه می گردید توانست بر اهداف سیاسی خود دست یابد. نادر با اتکا به ارتشش که متکی بر نیروی رزمی قومیتهای گوناگون بویژه عشایر خراسان بود، موفق شد از سال 1160-1148 ق، یک امپراطوری قدرتمند بنا کند. وی موفق شد طی 13 سال به جنگ اشرافیت زمیندار- نظامی غارتگر و کشمکش های داخلی و استثمارگران خارجی خاتمه دهد. هر چند این امپراطوری بیش از 13 سال دوام نیاورد و تنها قائم به شخص نادر بود. تراکم ثروتی که نادر در خراسان فراهم ساخت، فروکش کردن جنگهای داخلی، برقراری امنیت در سراسر خراسان در دوره اول زمامداری نادر، موجب شد تا راههای تجاری امن و آسوده گردد. اعطای زمینهای بزرگ به شاهزادگان و امرای تابع و دست نشانده ( خالصه کردن املاک) و اقدامات اصلاحی چون مهاجرت ایلات و عشایر و کشاورزان و صنعتگران مناطق مختلف به خراسان، موجب شد تا اراضی زراعی و روستاها یک بار دیگر تحت نظارت مالکان به تولید محصولات زراعی مبادرت کنند. شهرهای خراسان، خصوصاً مشهد و مرو مجدداً عمارت و آباد شدند و کارهای بزرگی در زمینه آبیاری و تجارت صورت پذیرفت. نادر توانست بعد از فاجعه یورش افغانها و هرج و مرج های ناشی از آن در خراسان، دورانی از ثبات اقتصادی و رونق و رفاه و پیشرفت اقتصادی- اجتماعی را برای این ایالت پهناور و زرخیز ایران فراهم سازد. هر چند این امر موضعی و ناپایدار بود؛ زیرا که از دور? دوم زمامداری نادر، یعنی از سال 1155 ق به بعد، و بویژه بعد از قتل نادر به علت گسترش هرج و مرج های داخلی و تاخت و تازهای مجدد افغانها و ازبکان و در نهایت تجزیه ایالت خراسان رکودی عمیق و همه جانبه در ابعاد اقتصادی- اجتماعی خراسان را فرا گرفت. شاهرخ تنها جانشین شایسته وی به مدت 50 سال بطور ضعیف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ایالت خراسان بر بخش غربی خراسان به مرکزیت مشهد به مدت 50 سال حکم راند و نهایتاً بساط دولت وی در دوران قاجاریه، در زمان فتحعلی شاه قاجار، در سال 1218 ق، برچیده گردید. تجزیه خراسان در دوره قاجاریه که همزمان با مطامع استعماری روس و انگلیس در آغاز قرن سیزدهم قمری در آسیا بود، بارزترین پیامد تحولات سیاسی- اقتصادی و اجتماعی خراسان در دوران یاد شده می باشد. کلمات کلیدی: افشاریه، تحولات اقتصادی و اجتماعی، نادر، خراسان.
قمر موسایی گله شهاب شهیدانی
چکیده هنگام مرگ محمد شاه،(1264 ق /1848م) اگرچه کسی از خاندان پادشاهی جز ناصر الدین میرزای ولیعهد خواستار تاج و تخت نبود، با این همه در بیشتر نواحی و شهر های ایران شورش هایی بوقوع پیوست از جمله در خوزستان نیز شورش هایی در میان مشایخ عرب و نیز سرکشی هایی از سوی خوانین بختیاری رخ داد که به وسیله ی حکومت مرکزی سرکوب شدند. می توان گفت مهم-ترین واقعه ی سیاسی که در دوره ی ناصر الدین شاه در خوزستان رخ داد، جنگ ایران و انگلیس 1273ق/1857م در محمّره بود که در دوره ی حکمرانی خانلر میرزای حشمت الدوله رخ داد و به شکست سنگین ایران در این جنگ و تصرف شهر های خوزستان و پیشروی نیرو های انگلیسی تا اهواز منجر شد. در نهایت با عقد پیمان پاریس، نیرو های انگلیسی خاک خوزستان را ترک گفتند. پس از این جنگ، تا آخر دوره ی ناصر الدین شاه که چهل سال به طول انجامید، اتفاق سیاسی مهمی در خوزستان رخ نداد. دو قوم اجتماعی مهم در جامعه ی خوزستان دوره ی ناصری، اعراب و بختیاری ها بودند که هر کدام تأثیراتی بر جامعه ی این ایالت نهادند. در این زمان عشایر عرب چند بخش بوده و هر کدام شیخی جداگانه داشتند، گاه درگیری هایی بین این شیوخ و یا با خوانین بختیاری بر سر مناطق تحت نفوذ خود رخ می داد و تا حدودی اوضاع سیاسی و اجتماعی این ایالت را دچار ناامنی می کرد. اما به طور کلی نوعی حکومت ملوک الطوایفی در منطقه برقرار بود و این حاکمان محلی در ناحیه ی تحت نفوذ خود با اقتدار فرمان می راندند. اغلب حکمرانان خوزستان در این دوره، به سرعت تغییر می کردند و گاه هر کدام از این حکمرانان ممکن بود چندین بار به این سمت دست یابد این روند در خوزستان تا پایان دوره ی ناصری ادامه داشت و از جمله علل بی ثباتی سیاسی به حساب می آید. در این برهه ی زمانی بعضی از شهر های خوزستان به سرعت راه تنزّل در پیش گرفتند. کشمکش های درون شهرها و نیز بین اقوام و طوایف و ایلات مختلف، ظلم و جور حاکمان و مودّیان مالیاتی، اوضاع اجتماعی خوزستان این دوره را بسیار آسیب پذیر کرده و از این رو با وجود قابلیت های اقتصادی و کشاورزی منطقه ، طبقات کشاورز و تجار نیز آسیب دیدند. لذا و از نظر اجتماعی، اقتصادی، بهداشت و محیط، کشاورزی، در وضع بسیار بدی به سر می بردند. کلمات کلیدی: خوزستان- ناصر الدین شاه- قوم عرب- ایل بختیاری
آمنه رفیعی سید علاءالدین شاهرخی
چکیده خراسان به عنوان یکی از مناطق مهم ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن بر سر راههای بازرگانی در تاریخ ایران دارای اهمیت فراوانی بوده است. این ناحیه در اواخر حکومت سلطان سنجر به عرصه دخالت نیروهای بیرونی از جمله غزان غوریان قراختائیان و خوارزمشاهیان تبدیل شده بود که از میان گروههای یادشده در نهایت خوارزمشاهیان توانستند بر دیگر رقبا غلبه نمایند و اداره خراسان را تحت تسلط خویش درآوردند. حمله غزان به خراسان و درگیریهای ایل ارسلان و غلامان سنجری برای حکومت بر خراسان و همچنین مبارزات طولانی تکش بر علیه برادرش سلطانشاه و همچنین غوریان و در آخر یورش مغولان به این سرزمین نه تنها باعث ایجاد ناامنی در خراسان بلکه باعث نابودی حکومت خوارزمشاهیان در خوارزم گردید. طبقات و گروههای مختلف از قبیل کشاورزان تجاوز بازرگانان در اثر این حملات یا کشته شدند و یا به نقاط دیگر متواری شدند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اوضاع اجتماعی خراسان در این دوره به خاطر یورشها و حملات اقوام مجاور دچار آشفتگی و نابسامانی بوده است . این پژوهش بر آن است که باورش توصیفی تحلیلی به اوضاع سیاسی و اجتماعی خراسان در عهد خوارزمشاهیان وضوح بیشتری بخشد. واژه های کلیدی: خراسان، خوارزمشاهیان ، غزان ، غوریان، مغولان
زهرا گنجی الوار حمید کرمی پور
در دوره ی حکومت سنجر(552 – 490هـ . ق / 1156- 1096 م ) خراسان شاهد تحولات سیاسی و اقتصادی قابل توجهی بود . وی بعد از شکست رقیبش محمود بن محمد در نبرد ساوه در سال 513 هـ . ق/ 1119 م خود را به عنوان سلطان اعظم سلجوقی معرفی و سلاجقه ی غرب را به عنوان دست نشاندگان خویش به حساب آورد. علاوه بر سلاجقه غرب، مسأله روابط او با حکومت های ایالت شرقی به خصوص ماوراءالنهر، به حهت فعالتر بودن این مناسبات در عصر او نسبت به سلاطین پیشین سلجوقی دارای اهمیت خاصی است. وی در ابتدای حکومت به دنبال بهبود اوضاع اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی خراسان بود و تا حدودی نیز موفق گردید اما از سال 530 ه. ق به بعد در ماوراء النهر وقایعی رخ داد که در اوضاع اجتماعی خراسان بی تأثیر نبود. به عبارت دیگر اوضاع سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی خراسان در این دوره با وضعیت ماوراءالنهر گره خورده بود؛ مثلاً عصیان برخی از دست نشاندگان همچون خوارزمشاهیان و غزان و ورود قراختائیان به ماوراءالنهر خراسان را نیز دستخوش وقایع و مسایل تازه ای ساخت . در این پژوهش تأثیرات و نتایج وقایع ماوراءالنهر بر تحولات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی خراسان و ناتوانی سنجر بخصوص در اواخر سلطنتش برای حفظ توازن در روابط این دو منطقه مورد بررسی قرار گرفته است .