نام پژوهشگر: ژیلا کلالی مقدم
الهه خسروجردی سید مهدی موسی کاظمی
چکیده: رشد سریع جمعیت و گسترش مهارناپذیر شهرها که کم وبیش در دو دهه پس از انقلاب نمود آشکارتری یافته است باعث جابجایی جمعیت محدوده های مرکزی بسیاری از شهرها شده و روند فرسودگی بافت های تخلیه شده را تسریع کرده و این بافت ها را به سکونتگاههای مهاجران و اقشار کم درآمد و مأمن ناهنجاریهای اجتماعی قرار داده است. جهت شناسایی عوامل موثر در این روند, رساله حاضر با عنوان « مطالعه تحولات فضایی _ کالبدی محدوده مرکزی شهر قوچان با رویکرد توسعه پایدار » تهیه شده است. در روند توسعه شهر قوچان, تغییرات ساختار اقتصادی – اجتماعی، عدم تطبیق و همخوانی بافت مرکزی با الگوهای جدید شهرنشینی، ترافیک و آلودگی، وجود تشکیلات متعدد و موازی در زمینه مدیریت مرکز شهر باعث گردیده بخشهای قدیمی ( هسته اولیه ) و با ارزش جمعیت خود را به نفع مناطق حاشیه ای از دست بدهند . با توجه به مطالب عنوان شده این سئوالات مطرح میشود که : 1 – آیا وضعیت اقتصادی گروههای اجتماعی باعث ناپایداری ( فرسودگی بافت ) محدوده مرکزی شهر قوچان شده است ؟ 2 – آیا فعالیتهای اقتصادی در ناپایداری فضایی ( فرسودگی بافت ) محدوده مرکزی شهر قوچان نقش دارد ؟ 3- آیا تحولات فضایی ـ کالبدی ناشی از اقدامات نهادهای دولتی در محدوده مرکزی شهر قوچان باعث ناپایداری فضایی محدوده شده است؟ در این تحقیق بررسی تحولات فضایی-کالبدی محدوده برای شناخت میزان پایداری یاناپایداری بافت کالبدی بوده است که از این رهگذر بتوان آسیب های فضایی- کالبدی شهر را شناسایی وسپس جهت انطباق فضاهای قدیم با زندگی امروز الگویی مناسب ومطلوب جهت بهسازی ونوسازی ارائه داد. رویکرد کلی حاکم بر روش تحقیق، ترکیبی از روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و از نوع کاربردی میباشد .برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و فرضیه ها نیز از جدول فراوانی, آزمون همبستگی, همبستگی دو متغیره و چند متغیره و روش اسنادی استفاده شده است. طبق بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که از یکسو موقعیت اقتصادی گروههای اجتماعی ساکن در محدوده و از سوی دیگر عملکرد ناموفق مدیریت شهری موجب تشدید ناپایداری فضایی محدوده مرکزی شهر قوچان شده است و همچنین با بررسی بین کاربریهای اقتصادی و میزان فرسودگی و نوسازی مشخص شد فعالیتهای اقتصادی در میزان ناپایداری فضایی محدوده مرکزی شهر قوچان تأثیری نداشته است.
جواد محمدآبادی عیسی ابراهیم زاده
سازمانها و نهادهای متعددی درارائه خدمات به شهروندان ایفای نقش می کنند، فقدان مرجع مشخص و واحدی برای سازماندهی امور، عملاً امکان ایجاد هماهنگی نسبی و نظارت بر فعالیتها و عملکرد آنها را غیر ممکن کرده است. جهت انجام هماهنگی استقرار نظام مدیریت واحد شهری ضروری می باشد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل ضرورت مدیریت واحد شهری و نقش آن در توسعه منطقه چهار مشهد پرداخته است سوالات پژوهش این است که آیا تعدد مدیریتی در عدم توسعه پایدار شهری منطقه چهار شهرداری مشهد نقش داشته است ؟ آیا ضعف قوانین باعث تداخل وظایف در مدیریتهای مختلف شهری ازجمله منطقه چهار شهری مشهد شده است ؟و اینکه آیا تعدد مدیریت ها باعث از هم گسیختگی نظام خدمات رسانی شهری بویژه در منطقه چهار شهر مشهد شده است؟ برای پاسخ به سوالات مطرح شده، پاسخ های احتمالی تحت عنوان سه فرضیه مطرح شده است. 1- به نظر می رسد تعدد مدیریتی در عدم توسعه پایدار منطقه چهار شهر مشهد نقش داشته است. 2- به نظر می رسد تعدد مدیریت شهری در ناکار آمدی خدمات رسانی منطقه چهار شهر مشهد نقش داشته است. 3- به نظر می رسد عدم شفافیت و ضعف قوانین در تداخل وظایف مدیریت شهری بویژه منطقه چهار شهر مشهد تأثیرگذار بوده است. این پایان نامه با رویکرد توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعات میدانی وکتابخانه ای و با استفاده از نرم افزارspss و اطلاعات بدست آمده از طرحهای جامع و تفصیلی خازنی و مهرازان و قوانین مرتبط با مدیریت شهری ،پس از بررسی وضع موجود به بررسی مدیریت های مختلف در توسعه منطقه چهار پرداخته شده است.تجزیه و تحلیل حاصل از اطلاعات فوق نشان می هدکه سازمانها مدیریت شهری بدون توجه به محدوده خدماتی به ارائه خدمات شهری در محدوده غیر قانونی پرداخته اند و موحب اسکان جمعیت در منطقه چهار شده اند با توجه به فرضیه اول شاخصهای سرانه منطقه چهار شهر مشهد از حد استاندار وزارت راه و شهرسازی پایین تر می باشد که موجب عدم توسعه پایدار در منطقه شده است، باتوجه به فرضیه دوم ارائه خدمات به این منطقه بدون هماهنگی با سازمانهای مرتبط با توسعه شهر نظیر شهرداری موجب کمبودکاربری های خدمات شهری و عدم تحقق این کاربری ها براساس طرحهای تفصیلی و جامع شده است که نشان از تعدد مدیریت های شهری در ارائه خدمات به منطقه می باشد و همچنین عدم قوانین شفاف و به هنگام و به روز موجب مشکلاتی در ارائه خدمات و سلیقه ای عمل کردن مدیران شهری در حوزه تصمیم گیریشان شده است.
محمد کامل زهرا امیری
ارائه راهبردهای مناسب جهت توسعه پایدار نیازمند بررسی شرایط موجود، شناخت بهتر هر منطقه و همچنین الگوبرداری از نظریات و تئوری هایی که مبنای رشد و توسعه هستند، خواهد بود. یکی از خلاءهای اساسی در برنامه ریزی توسعه روستایی ایران کمبود مطالعات و تحقیقات و البته ضعف شناخت در مورد آنهاست. چنانچه بپذیریم که خصیصه بارز مناطق روستایی پیچیدگی آنها بوده و هر روستا یک پروژه تلقی گردد، آنگاه نیاز عمیق به شناخت روزافزون آنها به منظور اتخاذ تصمیمات خردمندانه آشکار می گردد و برای هر منطقه یک راهبرد خاص در نظر گرفته شود بطوریکه راهبرد انتخاب شده بر مبنای شرایط و ویژگی های آن منطقه باشد. هدف از این پژوهش بررسی راهکارهای ارتقاء شاخص های اقتصادی- اجتماعی توسعه روستایی در شهرستان مشهد می باشد. در ابتدای تحقیق با استفاده از روش های تاکسونومی عددی و تاپسیس به تعیین و اولویت بندی دهستان های شهرستان مشهد پرداخته شد و سپس با استفاده از روش خودرگرسیون برداری var اثر سرمایه گذاری در بخش آموزشی بر روی نرخ رشد اقتصادی در استان خراسان رضوی بررسی شد. نتایج حاصل از رتبه بندی دهستان های منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که دهستان های توس و تبادکان در اولویت های اول ودوم توسعه یافتگی قرار داشته و دهستان های میامی، کنویست، پایین ولایت و سرجام نیز در اولویت های آخر توسعه یافتگی در هر دو روش مورد استفاده قرار دارند. همچنین نتایج حاصل از برازش مدل var حاکی از آن است که وقفه اول y)-1)(نرخ رشد اقتصادی) در سطح احتمالاتی 10 درصد برروی x2¬ (نرخ سرمایه گذاری عمرانی در استان) معنی دار می باشد. همچنین وقفه دوم (2-)x1 (نرخ سرمایه گذاری در بخش آموزش) در سطح احتمالاتی 10درصد بر روی x2¬ معنی دار می باشد. و وقفه اول (1-) x2¬ نیز در سطح احتمالاتی 10 درصد بر روی x1 معنی دار می باشد.
فریده نایب زاده عیدگاهی خدیجه بوذرجمهری
چکیده ندارد.
علی عبداله آبادی ژیلا کلالی مقدم
چکیده ندارد.
محمد رستمی ژیلا کلالی مقدم
چکیده ندارد.
مجید محمدحسنی رضا حسین زاده
چکیده ندارد.
ژیلا کلالی مقدم محمدحسین پاپلی یزدی
چکیده ندارد.