نام پژوهشگر: علی اکبر جـــعفر پـور
رقیه اکبری مســعود رحــیمــی دومکانی
راهکاهای یادگیری که تحت عنوان "اعمال و رفتارهایی که توسط زبان آموزان بکار برده می شود جهت یادگیری موفق تر، هدفمندتر و جذاب تر زبان" (آکسفورد، 1989) تعریف شده است، نقش قابل توجهی در یادگیری زبان خارجی ایفا می کند. در مطالعات اخیر تأثیر عوامل مختلفی مانند سن، جنسیت، سطح بسندگی، فرهنگ، انگیزه، نوع نگرش، ویژگی های شخصیتی و... در استفاده و انتخاب راهکارهای یادگیری زبان بررسی شده است. در میان عوامل بررسی شده، انگیز? یادگیری به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار در استفاده و انتخاب راهکارهای یادگیری زبان معرفی شده است.هدف این تحقیق بررسی رابطه میان انگیزه یادگیری و استفاده از راهکارهای یادگیری زبان انگلیسی در بین دانشجویان زبان انگلیسی دانشگاه شهرکرد می باشد. همچنین در این تحقیق سعی شده تأثیر جنسیت، نوع انگیزه، و سال تحصیلی دانشجویان در استفاده از راهکارهای یادگیری زبان بررسی شود. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه "طبقه بندی راهکارهای یادگیری زبان" و پرسشنامه ای به منظور تعیین نوع انگیز? دانشجویان استفاده شده است. جهت بررسی همبستگی بین راهکارهای یادگیری و انگیزه ، ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، نشان داد که انگیزه و استفاده از راهکارهای یادگیری زبان رابطه مستقیم و مثبتی با یکدیگر دارند. بدین معنا که زبان آموزانی که انگیز? بالاتری در یادگیری دارند، بیش از سایر دانشجویان به استفاده از این راهکارها تمایل دارند. همچنین نتایج حاصل از واریانس چندگانه نشان داد که نوع انگیزه، جنسیت، و سال تحصیلی دانشجویان تفاوت معناداری در استفاده از از راهکارهای یادگیری زبان ندارند
رقیه اکبری مســعود رحــیمــی
راهکاهای یادگیری که تحت عنوان "اعمال و رفتارهایی که توسط زبان آموزان بکار برده می شود جهت یادگیری موفق تر، هدفمندتر و جذاب تر زبان" (آکسفورد، 1989) تعریف شده است، نقش قابل توجهی در یادگیری زبان خارجی ایفا می کند. در مطالعات اخیر تأثیر عوامل مختلفی مانند سن، جنسیت، سطح بسندگی، فرهنگ، انگیزه، نوع نگرش، ویژگی های شخصیتی و... در استفاده و انتخاب راهکارهای یادگیری زبان بررسی شده است. در میان عوامل بررسی شده، انگیز? یادگیری به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار در استفاده و انتخاب راهکارهای یادگیری زبان معرفی شده است.هدف این تحقیق بررسی رابطه میان انگیزه یادگیری و استفاده از راهکارهای یادگیری زبان انگلیسی در بین دانشجویان زبان انگلیسی دانشگاه شهرکرد می باشد. همچنین در این تحقیق سعی شده تأثیر جنسیت، نوع انگیزه، و سال تحصیلی دانشجویان در استفاده از راهکارهای یادگیری زبان بررسی شود. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه "طبقه بندی راهکارهای یادگیری زبان" و پرسشنامه ای به منظور تعیین نوع انگیز? دانشجویان استفاده شده است. جهت بررسی همبستگی بین راهکارهای یادگیری و انگیزه ، ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، نشان داد که انگیزه و استفاده از راهکارهای یادگیری زبان رابطه مستقیم و مثبتی با یکدیگر دارند. بدین معنا که زبان آموزانی که انگیز? بالاتری در یادگیری دارند، بیش از سایر دانشجویان به استفاده از این راهکارها تمایل دارند. همچنین نتایج حاصل از واریانس چندگانه نشان داد که نوع انگیزه، جنسیت، و سال تحصیلی دانشجویان تفاوت معناداری در استفاده از از راهکارهای یادگیری زبان ندارند.
مجید رفعتی علی اکبر جـــعفر پـور
به عنوان معیار هایی جهت اندازه گیری مهارت و کنش زبان دوم، پیچیدگی، درستی و سلاست کلام از دهه 1970 در مطالعات آموزش زبان دوم مورد استفاده قرار گرفته است (اسکیهن، 1998). سه معیار فوق الذکر نه تنها در مطالعات کلام نوشتاری (گیلابرت، 2007) بلکه در تحقیقات کلام گفتاری (یوان و الیس، 2003) مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از تحقیق حاضر نیز یافتن رابطه احتمالی بین تغییر زمان افعال در تک گویی 40 نفر از شرکت کنندگان آزمون تافل اینترنتی و پیچیدگی، درستی و سلاست صحبت ایشان می باشد. این شرکت کنندگان با دریافت حداقل نمره 500 در یک آزمون تافل سنتی از بین 65 نفر شرکت کننده انتخاب شدند. شرکت کنندگان این مطالعه به سه سوال که هر کدام مربوط به یکی از سه زمان گذشته، حال و آینده بود پاسخ دادند. مدت زمان آماده سازی و پاسخ گویی به سوالات و نیز مراحل جمع آوری اطلاعات دقیقا شبیه به معیارهای آزمون تافل اینترنتی بود. نتایج این مطالعه حاکی از سلیس ترین پاسخ ها در مورد سوال آینده بود، و سوال زمان حال نتایج بهتری در خصوص پیچدگی و درستی کلام ارائه کرد. این مطالعه کاربردهایی در راستای آموزش و تحقیق در زمینه زبان دوم دارد که در پایان نامه به آن پرداخته می شود.
معظم وطن خواه مسعود رحیمی دو مکانی
why some learners are willing to communicate in english, concurrently others are not, has been an intensive investigation in l2 education. willingness to communicate (wtc) proposed as initiating to communicate while given a choice has recently played a crucial role in l2 learning. it was hypothesized that wtc would be associated with language learning orientations (llos) as well as social support. this study explored the relationship between wtc, llos, and social support among 60 intact learners attending english intermediate and upper-intermediate courses in iran. utilizing a wtc questionnaire adopted from macintyre et al’s., this study measured wtc both inside and outside the l2 classroom in each of the 4 language skills: speaking, writing, reading, and listening. in addition, the function of llos counting travel, job, friendship with english speaking people, school achievement, and personal knowledge as well as the role of social support from parents, siblings, friends, and teachers was investigated. the results showed significant correlations between wtc inside and outside the l2 classroom. therefore, it may be indicted that iranian efl learners tend to use their english both inside and outside the l2 classroom; they learn english for real life situations not practice. it was also revealed that motivational orientations were significantly intercorrelated. accordingly, it might be inferred that iranian efl learners’ motivational orientations are both integrative and instrumental. moreover, the findings indicated significant correlations between wtc and llos. as a result, it can be claimed that the ultimate goal of iranian efl learners is practical use of english. it was also discovered that support from parents, teachers, and, to some extent, friends affected wtc, on the one hand, and motivational orientations, on the other hand. this may suggest that approving attitudes of others can impact wtc and motivation for learning english among iranian efl learners.
محمد شریفی علی اکبر جـــعفر پـور
این مطالعه 4 هدف را دنبال کرد که شامل بررسی امکان پیش بینی مهارت زبان دوم به وسیله راهبردهای یادگیری زبان، بررسی تاثیر مهارت زبان دوم و جنسیت بر راهبردهای یادگیری زبان و بررسی استفاده زبان آموزان ایرانی از این راهبردها بود. 112 زبان آموز ایرانی در سطح متوسط یادگیری، در این مطالعه شرکت کردند. از پرسشنامه راهبردهای یادگیری زبان (آکسفورد، 1990) برای جمع آوری اطلاعات زبان آموزان استفاده شد. علاوه بر این، نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی زبان آموزان به عنوان معیاری برای ارزیابی مهارت زبانی آنها در نظر گرفته شد. . تحلیل توصیفی و استنباطی بر روی داده های جمع آوری شده انجام شد. نتایج نشان داد که پیش بینی مهارت زبان دوم به وسیله راهبردهای یادگیری زبان امکان پذیر بود. نتیجه تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که راهبردهای خودادراکبا بالاترین میزان بتا (302.) به طور معناداری مهارت زبان دوم را پیش بینی کردند. نتایج تحلیلهای واریانس نیز نشان داد که مهارت زبان دوم تاثیری در استفاده زبان آموزان از راهبردهای یادگیری زبان ایجاد نکرد. علاوه براین، نتایج آزمونهای تی نشان داد که جنسیت تفاوت و تاثیری در استفاده زبان آموزان از راهبردهای یادگیری زبان ایجاد نکرد. در آخر، مشخص شد که تمام زبان آموزان شرکت کننده در این تحقیق، در حد متوسط (3.17) از راهبردهای یادگیری زبان استفاده کردند و راهبردهای خود ادراک (3.80) را بیشتر از سایر راهبردها بکار بردند.
هدایت الله تیموری علی روحانی
این مطالعه تاثیر سه نوع بازخورد اصلاحی نوشتاری به نام بازآفرینی و فرازبانی را در پیشرفت صحت دستوری در استفاده از جملات شرطی و جمله واره های موصولی درزبان انگلیسی بر روی 104 دانش آموز دبیرستانی در ایران بررسی کرد. در این طرح 3 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل با یک پیش آزمون و یک پس ازمون، دانش اموزان پسرمقطع متوسطه دریک ناحیه شهری ایران به تمرین های تصویری جواب دادند که در نوشتن جوابها باید جملات شرطی و جمله واره های موصولی بکار می بردند. در مورد خطا های صورت گرفته در نوشتن پاسخ جملات به یک گروه بازخورد اصلاحی نوشتاری بازآفرینی تاکید شده و به گروه دیگر بازخورد بازآفرینی بدون تاکید و به گروه دیگر بازخورد فرازبانی داده شد. اما گروه کنترل هیچ گونه بازخورد اصلاحی دریافت نکرد. سپس، از همه گروهها یک پس آزمون جهت اندازه گیری میزان پیشرفت صحت دستوری به عمل آمد. بعد از جمع اوری و تحلیل داده ها مشخص گردید که گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل پیشرفت قابل ملاحظه ای کردند و گروه فرا زبانی نسبت به گروهای دیگر نمرات بهتری دریافت کردند. و هر نوع بازخورد تاثیر متفاوتی در نوع مقوله های دستورزبانی داشت. در پایان به محدودیتهای انجام این مطالعه و اهمیت آن و پیشنهادهایی جهت تحقیقات بیشتر اشاره گردید.
الهام مولانا علی اکبر جـــعفر پـور
این مطالعه تفاوتهای بین زبان و جنسیت در نوشتار علمی به عنوان فرم مرسوم ارتباطی در محیطهای علمی را بررسی نمود. به منظور یافتن تفاوتهای جنسیتی، تجزیه کمی در فاکتورهای اصلاحی عدم اطمینان و فرم نگارش در متون ارائه شده توسط زبان آموزان سطح پیشرفته دوره های آمادگی آزمون آیلتس که به هدف ادامه تحصیل قصد دریافت مدرک بین المللی این آزمون را دارند برگزار شد. در آزمایش بر روی کلمات اصلاحی عدم اطمینان، فراوانی تمامی فاکتورها شمرده شد و متعاقبا درصد هر فاکتور استفاده شده توسط دو گروه آزمایشی متشکل از خانمها و آقایان محاسبه شد. همچنین تجزیه فرم نوشتار به صورت قضاوت اصولی و ادراکی بر اساس علائم مرتبط انجام شد. نهایتا، برگزاری تست تفاوت معنی دار بر هر دو آزمایش، تمایل زبان آموزان مونث را در استفاده بیشتر از فاکتورهای اصلاحی عدم اطمینان مشخص نمود. همچنین نتیجه تست معنی دار در فرم نوشتار معین این است که زبان آموزان مونث و مذکر ایرانی تمایل به نگارش تقریبا متشابه در فرم علمی داشته و تنها تفاوت معنی دار در فرم نوشتار همپنداری مشاهده شد که به صورت معنی دار بیشتر توسط خانم ها ارائه شده بود. نتایج حاصله از تحقیق مبنی بر استفاده بیشتر زبان آموزان مونث از فاکتورهای اصلاحی عدم اطمینان و همچنین تفاوت نوشتار در فرم همپنداری بیانگر نوع جامعه ایرانی به صورت مرد غالب در زمینه مکالمه توسط فرم نوشتار است به طوری که مردان دارای قدرت بیشتر و نتیجتا اطمینان بیشتر و زنان دنباله رو و محافظه کارتر می باشند.