نام پژوهشگر: محمد امیر شیخ نوری
الهام شیرین زبان آذر محمد امیر شیخ نوری
علی سهیلی از کارگزاران حکومت پهلوی بود که طی زندگی سیاسی اش در وزارت خارجه تأثیرات مهمی بر روند رویدادها و حوادث دوران آشفته و بحرانی پس از شهریور 1320 نهاد. اقداماتی چون انعقاد پیمان اتحاد سه جانبه مانع اشغال ایران توسط متفقین و باقی ماندن قدرت در دست محمد رضا پهلوی شد، ضمن اینکه در دوران نخست وزیری اش مسئله کنفرانس تهران به وقوع پیوست و در آن ماجرا نقش زیادی آفرید. با توجه به اهمیت موضوعات فوق، بررسی زندگی سیاسی سهیلی از طریق پاسخگویی به این سوال اساسی که نقش وی به عنوان یک کنشگر فعال در این دوره تاریخی در حوادث، رویدادها و تصمیم گیری ها چگونه بوده است، هدف اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. برای یافتن پاسخ چنین پرسشی با دو روش ترکیبی توصیفی و تحلیلی به بررسی داده ها پرداخته می شود تا زوایای پیدا و پنهان این موضوع روشن شود. وزارت و صدرات در دوره ورود بیگانگان به کشور که حتی شاه مملکت را وادار به استعفا نمودند، امر بسیار مشکلی می نمود. شاید اگر شخص دیگری به جای سهیلی مسند امور را به عهده داشت، دچار اشتباه می شد. ولی او در سایه شناختی که از نمایندگان سیاسی کشورهای اشغالگر و افراد و گروههای صاحب قدرت داخلی چون شاه و نمایندگان مجلس و سیاسیون داشت و نیز برخی ویژگی های شخصی مانند هوش و استعداد بالا، قدرت فوق العاده انجام مذاکره با رقیب و سازش با کانونهای قدرت داخلی و خارجی، مصدر خدمات مهمی شد. هر چند در مواردی دچار اشتباه و تزلزل نیز شد. نتیجه این اشتباهات هم به محاکمه او در مراجع قانونی منجر شد که البته توانست بر اساس رأی نهایی دادگاه از اتهامهای وارده، تبرئه شود. واژگان کلیدی: علی سهیلی. پیمان اتحاد سه جانبه. کنفرانس تهران. شهریور 1320.
محمدعلی پرغو محمد امیر شیخ نوری
چکیده برای گسترش تشیع در جامعه، آموزش و استقرار احکام شیعی، و تمشیت امور بر مبنای فقه شیعه می بایست اقدامهایی صورت گیرد اما خلأهایی هم وجود داشت: شاه اسماعیل و نزدیکان او چندان با احکام و فقه شیعه آشنایی نداشتند و در جامعه هم کسانی که به احکام شیعه آشنا باشند اندک بودند و آثار چندانی هم درباره احکام و فقه شیعه در ایران وجود نداشت. لذا شاه اسماعیل و شاه تهماسب دست به دامان علماءی شیعی جبل عامل و بحرین شدند و از آنان دعوت کردند که به ایران بیایند. در دوره شاه اسماعیل علماءیی چون محقق کرکی به ایران آمده بودند ولی این موضوع در دوره شاه تهماسب اول جدی تر مطرح شد و به صورت یکی از سیاست های اساسی دولت در آمد. در سایه همین سیاست صفویان بود که گروهی از علماءی دینی جبل عامل به ایران آمدند و طبعاً بر اوضاع و احوال فرهنگی، دینی و سیاسی جامعه عصر صفوی تأثیر گذاشتند. در زمان شاه عباس اول، اقتدار سیاسی وی قدرت مذهبی را تحت الشعاع قرار داده بود و او با سیاست های ویژه خود سعی در کنترل قدرت عالمان و فقیهان داشت. اما پس از شاه عباس بار دیگر به دامنه اقتدار و نفوذ علماء افزوده شد و در واپسین روزگاران حکومت صفویان نیز علامه محمد باقر مجلسی، یکی از با نفوذ ترین علماءی عصر صفوی که در عهد سلیمان و حسین صفوی شیخ الاسلام اصفهان بود، در حکم نایب امام غایب، شاه سلطان حسین صفوی را نایب خود قرار داد و به نام وی خطبه خواند. یکی از مسائلی که علماءی جبل عامل به آن پرداختند نماز جمعه بود. بسیاری از فقیهان جبل عاملی کوشیدند تا در بحث و عمل، ضرورت انجام آن را توجیه و تبیین کنند و آن را بر پا دارند. بر پایی نماز جمعه می توانست در مشروع نشان دادن دولت صفوی موثر با شد. علماءی جبل عاملی با انتقال افکار و دانش خود در زمینه های گوناگون نسلی از فقیهان ایرانی را تربیت کردند که بعدها امور سیاسی دولت صفوی را به دست گرفتند. تلاش آنان برای مشروعیت بخشیدن به دولت صفوی بسیار موثر واقع شد. این علماء از سویی توانستند فقه شیعه را در ابعاد سیاسی و حکومتی آن غنا بخشند و از سوی دیگر به حکومت صفویه به مثابه حکومتی شیعه یاری رسانند تا در نظر مردم به منزله حکومتی مشروع پذیرفته شود.
سمیه محمودی محمد امیر شیخ نوری
سال های پس از اشغال ایران توسط متفقین درشهریور1320ش تا کودتای 28مرداد ، از مهمترین بخش های تاریخ معا صر ایران به شمار می رود. طی آن سالها ملت ما حوادث و تحولات متعدد و سرنوشت سازی را شاهد بود یکی از این تحولات دردوران مورد بحث، ایجاد نوعی فضای باز سیاسی است که می توان آن را وجه ممیزه این دوره با دوره قبل و بعداز آن محسوب نمود. در طول این دوره جامعه شاهد و ناظر فعالیت های سیاسی و فرهنگی چند دسته از جریان های سیاسی – فکری وابسته به نحله های مختلف بود. که از این میان جریان های اسلامی و مارکسیتی با مواضع و گرایشات متفاوت از هم ، به تناسب اوضاع و احوال و طرح مسائل جدید ، در شکل های مختلفی ظاهر شدند. در واقع هر کدام به تناسب علایق فکری و سیاسی خود ، چندین نوع زایش تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی داشتند که با نام های متفاوت و در قالب های مختلف تعریف و تشکیل شدند . جریان های اسلامی و مارکسیتی در آغاز فعالیت خود از میان نهادهای موجود در جامعه، نهادهای فرهنگی را بستر مناسبی برای پیاده نمودن مقا صدشان در نظر گرفتند. جریان مارکسیستی با هدف ترویج و تعمیق فرهنگ چپ، به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در نهادهای فرهنگی متوسل شد. در واکنش به این جریان و دیگرجریان های غیردینی و ضد دینی موجود درجامعه ، جریان اسلامی در جهت احیا و دفاع از فرهنگ اسلامی به فعالیت های سیاسی و فرهنگی در نهادهای فرهنگی پرداخت . با توجه به اهمیت موضوع فقدان یک پژوهش جامع درباره عملکرد جریان های اسلامی و مارکسیستی در نهادهای فرهنگی ایران ، نیاز به یک پژوهش جامع را ضروری ساخت. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است که عملکرد هر یک ازاین دو جریان درنهادهای فرهنگی ایران با رویکردی تاریخی بررسی شود. این پژوهش در شش فصل طراحی شده است. فصل نخست به مبانی پژوهش می پردازد. فصل دوم این نوشتار به زمینه های پیدایش و رشد جریان های مارکسیستی و اسلامی وگونه شناسی آنها اختصاص داده شده ا ست. فصل سوم به اهداف فرهنگی وسیاسی جریان های مارکسیستی و اسلامی در قالب احزاب و تشکل های مختلف اشاره دارد. فصل چهارم عملکرد فرهنگی- سیاسی جریان مارکسیستی وا سلامی را در نهادهای وابسته به آنها بررسی می کند. فصل پنجم عملکرد فرهنگی و سیاسی جریان های مارکسیستی و اسلامی را در دانشگاه های ایران مورد بررسی قرار می دهد. فصل ششم به عنوان فصل آخر به عملکرد فرهنگی و سیاسی جریان های مارکسیستی و اسلامی در وزارت معارف (وزارت فرهنگ) اختصاص یافته است .
شهناز دارایی نیا نزهت احمدی
رساله ای که پیش روی شماست پژوهشی است که به بررسی نهاد وقف، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی آن در استان کرمانشاه ( کنگاور، سنقر، صحنه، هرسین ) پرادخته است. در این پژوهش با بررسی وقف نامه های شهرهای کرمانشاه، کنگاور، سنقر، صحنه و هرسین از نظر کمی و کیفی تلاش شده است تا کارکردهای اجتماعی موقوفات در مناطق و کارکردها و اثرات فرهنگی و مذهبی آنها مورد بررسی قرار گیرد. البته بررسی اثرات و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مناطق بر موقوفات نیز مطمح نظر قرار گرفته است و نیز سعی بر آن بوده که تحولاتی که در نهاد وقف در کرمانشاه روی داده است نیز نگاهی داشته با شیم. نهاد وقف در کرمانشاه متأثر از شرایط اجتماعی و اقتصادی مناطق، به نحوی که با بررسی کمیت و کیفیت وقف نامه ها، طبقه اجتماعی که واقفان بر آمده از آنند و موقوفات، گویای این تأثیرات می باشد. از آنجا که نهاد وقف بخشی از درآمد موقوفات را به امور رفاهی و عمرانی مناطق اختصاص داده است، دارای کارکردی اجتماعی بوده است و نیز وقف بر مدارس و مساجد و مراسم مذهبی گویای کارکردهای فرهنگی و مذبی وقف در کرمانشاه بوده است. با توجه به ساختار مذهبی کرمانشاهان دوره قاجار بخش اعظمی از درآمد موقوفات در این دوره به مراسم مذهبی از جمله تعزیه و کمک به زوار اختصاص داده شده است.
پروین قدسی زاد محمد امیر شیخ نوری
کودتای 28 مرداد1332پیش درآمد فرایندی شد که نظم سیاسی نوینی را در ایران برقرارساخت.در این نظم جدید،دولت متغیر اصلاحات را برای تغییر به کار گرفت تا نا بسامانی های اقتصادی و اجتماعی را کاهش دهد.اما به رغم تغییرات محسوس و روند نو گرایی،مخالفان سیاسی عملکرد دولت را در روند اصلاحات نقد کردندو جریان های رادیکال را بر ضددولت شکل دادند. اصلاحات به رغم ابعاد گستر ده اش، پاسخی مناسب به مطالبات بخش هایی از جامعه نبود. چرایی این امر دست مایه ی رساله ی حاضر است که با روش تحقیقی تاریخی به توصیف و تحلیل این مسئله می پردازد.ماحصل پژوهش نشان می دهد که اصلاحات مبنای تند روی مخالفان سیاسی در نقد عملکرد دولت و نیز رادیکال شدن رفتار شان بود.پیش از اصلاحات،ملی گراها در واکنش به ماهیت کودتا و دخالت نیروهای بیگانه،دولت راغیر ملی و قانون گریزخواندندواز طریق مبارزه ی سیاسی مسالمت آمیز،در چارچوب نظام سلطنت،خواهان اصلاحات شدندو به آن نیز بسنده کردند. امادر پی اصلاحات،گروه های تند رویی شکل گرفتند که خواهان براندازی نظام شدند.به رغم تغییر نظام اقتصادی و زوال نظام ارباب رعیتی و نیز مدرن شدن جامعه،گسترش مراکز جدیدو بسط حوزه های مشارکت زنان در جریان اصلاحات،مخالفان ماهیت اصلاحات را مترقی و درجهت رفع نیازهای جامعه ندانستند.تلقی آنها از رویکرد دولت به اصلاحات،تحکیم نهاد سلطنت،تشدید استبدادسیاسی و بهانه ای برای تامین منافع متحدان غربی آن بود.مخالفان تندرو، یعنی اسلام گراها و به ویژه چپ ها ،دولت را اصلاح ناپذیر دانستند.جریان اسلامی ماهیت دولت را غیر دینی و غرب گرا خواند و خواهان تشکیل حکومت اسلامی شد.چپ ها نیز دولت رادیکتاتور و وابسته به نظام سرمایه داری جهانی دانستند که باید سرنگون می شدوبه همین دلید به مبارزه مسلحانه روی بردند تا آر مان های سیاسی شان را که تشکیل نظام سو سیالیستی بود ،جامه ی عمل بپوشانند.
سمیرا شهبازی محمد امیر شیخ نوری
ایران از ابتدای دوره قاجاریه وارد مناسبات نظام سرمایه دارای و استعماری گشت. دو کشور روسیه و انگلستان از ابتدای دوره قاجار بتدریج رقابت خود بر سر تسلط سیاسی و اقتصادی بر ایران را آغاز کردند. نتیجه چنین روابطی منجر به اعطای امتیازات بی حد و حصر و لجام گسیخته به دو کشور مزبور گردید. از بین رفتن استقلال ایران در کنار استبداد داخلی و ناکارآمدی نظم موجود در ایران منجر به شکلگیری نهضت مشروطه گردید. از آنجا که دخالت بیگانگان یکی از عوامل مهم در نهضت مشروطه بود حال انتظار می رفت با استقرار مجلس امر نظارت بر معاهدات و امتیازات خارجی چه در گذشته و چه در آینده، توسط نمایندگان به دقت مورد بررسی قرار گیرد. بررسی فوق در پی پاسخگویی به این سوال است که نقش اساسی مجالس اول تا چهارم درباره مسئله امتیازات واگذار شده به دول خارجی دردوره گذشته و به هنگام برپایی خود این مجالس چگونه بوده و چرا چنین مواضعی را اتخاذ نموده اند. برای پاسخگویی به چنین پرسشی با دو روش ترکیبی توصیفی و تحلیلی به بررسی داده ها پرداخته می-شود تا زوایای پیدا و پنهان این موضوع روشن شود. از همان ابتدای تدوین قانون اساسی، مشروطه خواهان با گنجاندن موادی در رابطه با روابط خارجی و اعطای امتیازات نشان دادند نظارت بر این امور را از واجبات کارکردی مجلس می دانند. در اصل بیست و چهارم قانون اساسی مقرر شده بود تمامی معاهدات، امتیازات و کنتراتهای داخلی و خارجی باید به تصویب مجلس برسد تا به صورت قانونی درآید. در طول ادوار یک تا چهارم مشروطه به کرات راجع به مسئله امتیازات خارجی بحث هایی به میان آمد و نمایندگان نظرات خود را اعلام می کردند. اما نکته اساسی در اینجاست که این مواضع به واسطه نابسامانی های کلی نظام مشروطه هیچ گاه جنبه عملی نمی یافت.
سمیه سوری محمد امیر شیخ نوری
رضا شاه پس از تثبیت قدرت خود نوین سازی در عرصه های اقتصادی را آغاز نمود و در زمینه ی کشاورزی که یکی از عرصه های مهم اقتصادی بود و بخش مهمی از عایدات دولت را تشکیل می داد نیز دست به تصویب قوانینی زد و سیاست های اصلاحی در این زمینه صورت داد که هدف از آنها بهبود اوضاع کشاورزی بود. اگرچه رضا شاه به عرصه های دیگر اقتصاد همچون صنایع و راه داری و...توجه بیشتری معطوف نمود و آنچنان که باید عرصه ی کشاورزی مورد توجه قرار نداد. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از مجموعه قوانین و مصوبات مجلس شورای ملی و با بهره گیری از اسناد خطوط کلی سیاست های کشاورزی این دوران را بررسی نماید و پس از آن تاثیر این سیاست ها بر این عرصه ی مهم اقتصادی که تا کنون آنچنان که باید مورد توجه محققان قرارنگرفته، را بررسی نماید . طی بررسی های صورت گرفته مشخص شد که هدف اصلی این سیاست ها بیشتر از آنکه اصلاحی باشند اقتصادی بودند و به منظور بالا بردن توان اقتصادی دولت صورت گرفتند در مناسبات تولیدی این دوران تغیری صورت نگرفت، بلکه نظام ارباب رعیتی جنبه ی قانونی یافت. اگرچه این دوران را آغاز مدرنیزاسیون در عرصه ی کشاورزی می داند اما تنها در زمین های شاهی بود که ابزار آلات نوین مورد استفاده قرار می گرفت و در سایر مناطق همچنان ابزار های سنتی کاربرد داشت. رضا شاه با تصویب قوانین مالیاتی تنها بار کشاورزان را سنگین تر نمود و هیچ تغیری در وضع آنان پدید نیاورد. ایجاد و گسترش صنایع وابسته به کشاورزی، حاکم ساختن روابط سرمایه داری در بخش هایی از کشاورزی و تلاش برای تامین مواد مورد نیاز کارخانه های داخلی به رشد تولیدات کشاورزی صنعتی انجامید.
الهام خرمی مقدم محمد امیر شیخ نوری
تحولات سیاسی- اجتماعی سال های پس از مشروطه و دوره رضاشاه، زمینه ساز تربیت بانوانی شد که در دوره محمدرضا پهلوی، مطالبات حقوقی زنان را طرح و پیگیری نمودند. تلاش های این بانوان، طی سالهای1320 تا1340 هـ..ش در سطح جامعه با اقبال کمی روبرو شد. تلاش های برخی دولت های وقت هم که در راستای طرح مطالبات حقوقی زنان گام هایی برداشتند از سوی جامعه مردسالار و سنتی ایران پس زده شد و تا حدود زیادی بی نتیجه ماند. از سال 1341 هـ..ش و با آغاز اصلاحات، موضوع حقوق بانوان با اقبال بیشتری مواجه شد، بطوریکه انقلاب سفید دگرگونی های قابل توجهی را در این زمینه ایجاد نمود و برخی مصوبات در زمینه حقوق سیاسی و اجتماعی بانوان در سطح مجلس شورای ملی به تصویب رسید. پایان نامه پیش روی در صدد است تا ضمن بررسی تلاش های بانوان در میانه سال های 1320 تا 1346 برای طرح مطالبات حقوقی شان، به تاثیر تحولات سیاسی- اجتماعی این سال ها، بر بهبود وضعیت حقوقی زنان بپردازد. برای محدود نمودن ابعاد موضوع و تمرکز بر بحث تنها به آن دسته از تحولات سیاسی و اجتماعی پرداخته شده که بر حقوق زنان تاثیر داشته اند و از ذکر سایر موارد چشم پوشی شده است. به منظور دستیابی به این مهم، تنها به توصیف وقایع و موضوعات بسنده نشده بلکه با بهره گیری از روش توصیفی– تحلیلی به بررسی و تحلیل وقایع و موضوعات به جای مانده از میان منابع و اسناد سالهای 1320 تا 1346 ه.ش پرداخته است. طی سالهای 1320 تا 1340، به رغم برخی تلاش های انجام شده، تغییری اساسی در زمینه حقوق زنان مشاهده نمی شود. اما بعد از سال 1341 و همزمان با انقلاب سفید و انجام برخی اصلاحات اجتماعی، نه تنها زنان از حق رأی بهره مند شدند و نمایندگانی از ایشان بر کرسی های مجلس شورای ملی تکیه زدند، بلکه در زمینه حقوق اجتماعی، خصوصاً حقوق خانواده، شاهد تغییرات چشمگیری هستیم.
احمد هوشیار محمد امیر شیخ نوری
این پژوهش به نقش علما در قیامهای ضد استعماری و ضد استبدادی جنوب در منطقه بوشهر از سال 1254 هـ ق تا پایان جنگ جهانی اول می پردازد. علمای مورد پژوهش در این تحقیق شیخ حسن آل عصفور ، سید مرتضی علم الهدی اهرمی ، شیخ محمد حسین برازجانی و سید عبداله بلادی می باشند. هدف این پژوهش شناساندن بیشتر نقش علما به عنوان قشر تأثیر گذار در مبارزات مردم بوشهر و اطراف آن می باشد. شیخ حسن آل عصفور به عنوان پیشگام مبارزه با استعمار و بقیه از روحانیون تأثیر گذار در جنبش مشروطیت و مبارزات ضد استعماری در جنگ جهانی اول با بریتانیا و دیگر قدرتهای استعماری می باشند.در این پژوهش به حمایتهای علما از سرداران جنوب خصوصاً شهید رئیسعلی دلواری نیز اشاره شده است .
مریم معارفی ابوالفضل رضوی
ایران در تمامی دوران حکومت قاجار ها با سه قدرت بزرگ ان روزگار یعنی عثمانی و روسیه و انگستان به مناسبت منافع خود درهندوستان جنوب و مشرق، درگیر و داری مشکلات عدیده مرزی و سیاسی بوده است. این دولتها در جهت پیشبرد مقاصد و منافع خود در این اندیشه بودند که با نفوذ در ایران و دخالت های استعماری موجبات جلوگبری از ورود رقبای خود را فراهم نمایند. در این زمان که روابط عثمانی و ایران به علت اختلافات مذهبی و کشمکش های مرزی مهم در باب شط العرب و بندر خرمشهر و کردستان تیره شده بود؛دولتهای استعمار گر اروپایی برای نجات اروپا از توسعه طلبی عثمانی که از زمان سلطان سلیم شدت گرفته بود به تکاپو افتادند. بدین جهت توجه دولتهای اروپایی برای ره9ایی اروپا از شر ترکان عثمانی به شرق معطوف گشت. بطوریکه که از بررسی روابط سیاسی ایران و عمانی در دوره فتحعلیشاه و محمد شاه قاجار استنباط می شود ، بیشتر اختلافات ایران و عثمانی در آن دوران ، ناشی از مسایل مذهبی و مرزی و سیاست استعماری دولت های اروپایی در تثبیت منافع خود نیز در آن دخالت داشته است.
فاطمه هوشمند بهابادی محمد امیر شیخ نوری
به دنبال تحولات ساختاری پس از مشروطه و با تاسیس مجلس و تدوین قانون اساسی طیفی از نخبگان سیاسی شکل گرفت که با عضویت در مجلس و تشکیل جناح بندی های حزبی در فراگرد قدرت سهیم گردیدند.پیامد های پس از جنگ جهانی اول و دخالت بیگانگان در امور کشور نوعی ملی گرایی افراطی را که به شدت ضد بیگانه بود در مرام سیاسی آنها صورت داد.سید ابوالحسن حائری زاده یزدی یکی از این افراد بود.پایه گذاری حزب دموکرات در یزد و مبارزه علیه استعمار انگلیس اغازین اقدامات او در عرصه سیاست کشور بود.که در سالهای بعد با حضور او در قالب اقلیت مجلس چهارم و پنجم که پیش درامد سلطنت پهلوی بود رنگ و بوی ضد استبدادی به خود گرفت.حائری زاده در دوره پهلوی اول به جاشیه رانده شد.اما در فضای پس از شهریور بیست با عضویت در حزب دموکرات قوام و عضویت در مجلس پانزدهم جریانی از نمایندگان مستقل را شکل داد و پس از آن در جریان پایه گذاری جبهه ملی و عضویت در کمیسیون نفت سهم عمده ای را در ملی شدن صنعت نفت ایفا نمود.او با کسست از مصدق با همکاری با عوامل کودتای 28 مرداد نقش مهمی را در سقوط دولت مصدق ایفا کرد.
نرگس آزموده سیمین فصیحی
چکیده این پژوهش به نقـش دلقک در دربـار قاجار که شاهـش سایه خدا بر زمین محسوب می شد ودر تملقات و توصیفات دربار جایگاه فرا زمینی و فرابشری داشت می پردازد. با اتکاء به منابع اصلی و بر مبنای پایگاه اجتماعی دلقکان و عملکرد انها در یک محیط وابسته به سلسله مراتـب که می بایـست دائما برای حفـظ زنـدگی خویـش یک تعـادل ظریـف و خطرناک را حفظ کند ، داده ها طبقه بندی شده وسپس با یک رویکرد تاریخی در بستر استبداد آن زمان وظایف و نقش آنها مورد تحـلیل قرار گرفته و نشـان داده شده که دلقـکان با بـهره گیری از توانایی ذاتیشان در بذله گویی و شیرین زبانی با انتقاد از شاه و درباریان و انجام مـاموریت هایی چون جاسوسی ، تحقیر درباریان ، شرکت در توطئه های دربار و غیره ابزاری در جهت تحکیم قدرت شاه قاجار بودند . هر چند در این رهگذر انتقادهای آنها که موجـبات اصـلاح امور را فراهم می اورد ، کم نبود.
سیدهادی موسوی محمد امیر شیخ نوری
چکیده نهاد ارتش در کشورهای مستقل از ضروری ترین سازمان ها محسوب می شود چرا که حراست از مرزها و حفظ دولت را بر اساس قوانین حاکم بر آن کشور عهده دار است؛ و در مواجهه با تهدیدات برون مرزی و دشمن خارجی حافظ مردم و منافع ملی آن کشور خواهد بود. در ایران عصر قاجار نهاد ارتش ساختاری سنتی و ایلیاتی داشت. شاهان اولیه قاجار توانستند با به کارگیری آن، همه مدعیان داخلی را سرکوب و حکومت مرکزی فراگیری تشکیل دهند اما هنگام مواجهه با دشمن خارجی دچار ضعف، آشفتگی و بالاخره شکست شدند. دشمن خارجی که ارتش روس بود با سازماندهی تشکیلاتی منظم و به کارگیری سلاح های نوین توانست مرزهای شمالی کشور را در دوره پادشاهی فتحعلی شاه قاجار به تسخیر درآورد. در این میان این پرسش مهم در اذهان برخی از گردانندگان امور جنگ به وجود آمد که چرا ارتش قاجار نتوانست در مقابل ارتش روس مقاومت کند. با ادامه این روند برخی مصلحین به فکر اصلاح ساختار ارتش و تجهیز آن به تسلیحات نوین جنگی افتادند. این موضوع که از جانب مصلحینی چون عباس میرزا و قائم مقام فراهانی مطرح شد با ورود مستشاران نظامی و انجام برخی از امور از جانب آنها شکل عملیاتی به خود گرفت اما در ادامه با بروز برخی مشکلات داخلی و دست اندازی و دخالت کشورهای خارجی در جهت منافع خود با مشکل مواجه شد. در این پژوهش به بررسی ساختار ارتش ایران از سلطنت آقا محمدخان تا پایان عهد محمد شاه قاجار و کم و کیف مشکلات داخلی و خارجی که موانع اصلی در راه نظامند شدن ساختار ارتش بودند خواهیم پرداخت. واژگان کلیدی: ارتش، ساختار، فتحعلی شاه، عباس میرزا، مستشاران نظامی
سمانه فاضل پور محمد امیر شیخ نوری
چکیده دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار یکی از طولانی ترین دوران فرمانروایی یک پادشاه درایران بوده است این زمان اوج رقابت استعماری دولت روس و انگلیس در ایران و تلاش آنها برای شناخت فرهنگ و تمدن یک جامعه و نفوذ در بطن جامعه ایران است به همین خاطر مسافران مختلف از کشورهای گوناگون مخصوصاً انگلستان که برای حفظ هندوستان خواستار تحت نفوذ در آوردن ایران بوده اند و با عناوین گوناگون به این کشور سرازیر شدند از جمله شهرهایی که همیشه مورد توجه سیاحان بوده است شهر اصفهان می باشد که روزگاری پایتخت ایران بوده و در زمان قاجار یکی از بزرگترین مراکز تجاری و شهر نشینی ایران محسوب می شده است و از طرف دیگر به دلیل قدمت تاریخی و وجود اقلیت های مذهبی به خصوص ارامنه در این شهر و تلاش قدرتهای اروپایی برای رابطه برقرار کردن با آنان و تحت نفوذ در آوردن آنها از طریق مذهبی، مورد توجه سیاحان و جهانگردان خارجی بوده است. با این حال سفرنامه های اروپاییان مخصوصاً سفرنامه های سیاحان انگلیسی و آلمانی دارای مطالب ارزشمند بسیاری است که برای شناخت مردم اصفهان در عصرناصری به دلیل محتوای اجتماعی از اهمیت بسیاری برخودار هستند. همچنین آغاز فعالیت فرقه ی بابیه در اصفهان و تلاش برخی از سیاحان برای شناخت این فرقه وکمک به ترویج آن در بعضی سفرنامه ها ی انگلیسی انعکاس یافته است. این پژوهش باروش توصیف – تحلیل در صدد پاسخگویی به این سوال است که اوضاع اجتماعی شهر اصفهان در عصر ناصری بر مبنای گزارش سفرنامه نویسان اروپایی چگونه بوده است . هدف از این پژوهش بررسی حیات اجتماعی اصفهان در عصر ناصرالدین شاه قاجار از نگاه سیاحان اروپایی و تأثیر ملیت با موقعیت اجتماعی، شغل و منا فع سفرنامه نویسان در نگرش آنان در مورد موقعیت اجتماعی مردم اصفهان شده است. کلید واژه: اصفهان، وضعیت اجتماعی، سفرنامه نویسان اروپایی، عصر ناصری
ربابه معتقدی تورج اتابکی
چکیده: پژوهش حاضر می کوشد تا پاسخی برای چگونگی و نقش صنعت نفت در تحولات اجتماعی منطقه ی نفتی جنوب ایران بیابد. تامین نیروی انسانی شاغل در شرکت نفت انگلیس و ایران موجب جابجایی جمعیت در این منطقه شد. سیل مهاجرت داخلی و خارجی سبب تفاوت مذهب، نژاد، قومیت و ملیت و خصوصاً زبان را در این سرزمین شد. فرهنگی التقاطی و مختلط در سالهایی اندک جایگزین فرهنگ بومی و خودی عشایر لر و عرب در شرکت شهرها گشت. در این سالها مسکن و شهر سازی، آگاهی سیاسی کارگران و کسبه و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی ها و استعمارگری شرکت نفت، آشنایی با بهداشت و درمان به سبک غربی و جایگزینی آن با طب سنتی، استقبال از شیوه های جدید آموزشی و تلاش برای یادگیری حرفه ای کار و بسیاری یافته ها و دگرگونی ها که در کنار رشد صنعت نفت در منطقه نفتی ایجاد شد. توسعه صنعت نفت به جابجایی جمعیت، افزایش جمعیت، تغییر مشاغل و شکل گیری قشر کارگر صنعتی در مناطق نفت خیز جنوب ایران انجامید. این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی بر اساس نظم و توالی منطقی تاریخی انجام یافته است. تاکید پژوهش حاضر بر اسناد و مدارک موجود در آرشیوهای ایران و انگلستان بوده است. بیش از 80% اطلاعات این رساله برآمده از اسناد آرشیوهای گوناگون است. یافته ها: استخدام عشایر و روستاییان به عنوان کارگر در مجموعه وسیع صنعت نفت سبب مهاجرت افراد از نقاط مختلف به منطقه نفت خیز خوزستان شد. مهاجران از قوم ها و ملیتهای مختلف و با فرهنگهایی متفاوت در کنار یکدیگر آداب و رسوم و سبک زندگی شان را به مشارکت گذاشتند. بدین ترتیب گام بزرگی در جهت قوام یافتن طبقه کارگر، روبرویی با شهرنشینی به سبک غربی، تغییر الگوهای مصرف، بیداری سیاسی، آموزش حرفه ای آکادمیک و مهمتر از همه تولد فرهنگی اختلاطی برگرفته از فرهنگ ملیت های مختلف مهاجر که سختی ها و دشواریهای خود را داشت، برداشته شد.
آسیه ف محمد امیر شیخ نوری
عصر قاجار، یکی از مهمترین دوره های تاریخ ایران است چرا که تحولات مختلف، دگرگونی های سیاسی و تغییرات اجتماعی که در قرن 13و14 ه.ق بر کشور گذشت ویژگی خاصی به ایران عصرقاجار داد. از سویی دیگر ایران در این دوره به دلیل موقعیت جغرافیایی، سیاسی واقتصادی کانون توجه و رقابت قدرتهای بزرگ اروپایی قرار گرفت و گروههای مختلفی از سیاحان و مسافران خارجی با انگیزه های متفاوت به ایران سفر کردند. برخی از این مسافران دیده و شنیده های خود را درباب وضعیت جغرافیایی،تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شهرهای ایران در قالب سفرنامه ارائه داده اند و این سفرنامه ها به دلیل محتوای فرهنگی و اجتماعی که در کتب تاریخی کمتر به آنها پرداخته شده است دارای اهمیت بسزایی هستند. شهر اصفهان به دلیل قدمت تاریخی و فرهنگی و مهمتر از آن موقعیت جغرافیایی خود در مرکز فلات ایران از شهرهای مهم کشور محسوب می شود و از این رو همواره مورد توجه سیاحان و جهانگردان خارجی قرار گرفته است که البته اکثر این مسافران انگلیسی در دوره قاجار وسپس فرانسوی و درجه ای کمتر روسی بوده اند. این مسافران اطلاعات ارزشمندی پیرامون این شهر ثبت کرده اند که برای شناخت اصفهان در این دوره دارای اهمیت بسزایی می باشد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخگویی به این سوال است که اوضاع اجتماعی اصفهان بر مبنای گزارش سفرنامه نویسان خارجی چگونه بوده است؟ و هدف از نگارش این پژوهش بررسی حیات اجتماعی اصفهان عصر قاجار تا قبل از دوره ناصری در سفرنامه های خارجی و همچنین علل توجه سفرنامه نویسان عصر قاجار به اصفهان می باشد. کلیدواژه: قاجاریه،اصفهان،حیات اجتماعی،سفرنامه نویسان خارجی
نیره نصرت طلب محمد امیر شیخ نوری
انقلاب مشروطیت برزگترین واقعه ای است که در تاریخ معاصر ایران روی داده و بالاترین تحول را در شئون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بوجود آورده است. نهضت مشروطیت حکومت استبدادی را که برای قرنها در ایران فرمانفرمایی می کرد واژگون کرد و حکومت ملی را که پایه اش در فلسفه نوین و رشد فکر و تعقل و آزادی و عدالت است برقرار نمود. جامعه ایرانی همزمان با شکل گیری نهضت مشروطیت جامعه ای سنتی بود که در آن همیشه پادشاه در رأس هرم جامعه قرار داشت و مردم نیز با اعتقاد به اینکه پادشاه سایه خدا بر روی زمین است فرمانبردار و مطیع اوامر او بودند. با شکل گیری نهضت مشروطیت و آشنایی مردم با شعارهای این نهضت که همانا آزادی عقیده و برابری همه مردم در مقابل قانون وایجاد مجلس شورای ملی برای مطرح ساختن خواست های مردم از هر قشر بود مردم دسته دسته به دفاع و حمایت از این نهضت پیوستند. گروههای مختلف مردمی از تجار، زنان، شعرا و مردم کوچه و بازار گرفته تا روحانیون که نه تنها هدف نهضت را مغایر با مذهب نمی دانستند بلکه همراهی نکردن با آن را نیز معاندت با خدا و اسلام بیان می کردند در این نهضت نقش داشتند. نهضت مشروطه سعی در نابودی دیکتاتوری و برقراری عدل و قانون در جامعه داشت که در پرتو آن همه اقشار مردم در سایه امن و آرامش بدون کوچکترین تفاوتی به زندگی اجتماعی خود ادامه دهندو در این رهگذر توده مردم که این نهضت را در راستای خواست های مشروع خود می دانستند تمام همّ خویش را در راستای محقق ساختن آن به کار بستند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به متون و اسناد به جا مانده از مورخین هم عصر این نهضت و همچنین نتایج بررسی های مورخین و صاحب نظران در عصر جدید به نقش توده های مختلف مردم در نهضت مشروطه و واکنش ایشان در قبال این جنبش بپردازد. واژه های کلیدی: مشروطیت، روحانیون، تجار، زنان، شعرا
صالحه دهقان محمد امیر شیخ نوری
دوران قاجار به لحاظ آغاز حرکت از جامعه سنتی به سمت یک جامعه صنعتی یکی از اساسی ترین مراحل تاریخی کشور ایران می باشد و بازار نیز یکی از عوامل تعیین کننده امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مملکت است. در این میان بازارهای مازندران ( شهرهای ساری، بابل و بهشهر ) با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی و همچنین ارتباط تجاری گسترده روسیه با ایران و مخصوصا نواحی شمال آن از اهمیت به سزایی برخوردارند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به عملکرد اجتماعی- اقتصادی بازارهای مازندران در دوره قاجار پرداخته شده است و داده ها از طریق روش کتابخانه ای و به صورت موضوعی گردآوری شده است. در پاسخ به سوال اول که شرایط جغرافیایی و اقلیمی شهرهای مازندران ( ساری، بابل و بهشهر ) در کارکرد اجتماعی – اقتصادی بازارهای منطقه چه تاثیری داشته است می توان فرض کرد با توجه به مقتضیات محلی و تولیدات منطقه ای، شهرهای مازندران کارکرد اجتماعی- اقتصادی پویاتری داشتند و در پاسخ به سوال دوم که روابط بازرگانی با روسیه در دوره قاجار چه تاثیری بر عملکرد اجتماعی- اقتصادی بازارهای مازندران داشته است می توان گفت با توجه به مبادلات اقتصادی ایران با سایر کشورها به ویژه روسیه و ورود برخی از کالاهای خارجی به بازارهای ایران از جمله مازندران در برخی موارد به تولید محصولات ایرانی آسیب وارد شد.
محمد حسین پندار علی بیگدلی
بحث «مهاجرت و تأثیر آن بر خردورزی متفکران عصر مشروطه» تلاشی است به روش تحقیقِ تحلیلی – تبیینی برای راه یابی به فهم ایرانیان از عقب ماندگی تاریخی شان، علل آن و راهکارهایی که بنابه تقابل، آشنائی و الگوبرداری شان از غرب نوین و تجددگرا کسب کرده اند. آغاز این روند اگرچه در ابتدا با اقدامات اصلاحی حکومتی در شکل مدرنیزاسیون همراه بود اما بزودی شکل این تأثیر پذیری بنا به مهاجرت و مشاهده و درک بی واسطه از تغییر و تحولات غرب موسوم به مدرنیته تغییر کرد و علاوه بر مدرنیزاسیون، عقل انتقادی نیز بعنوان ریش? اصلی مبانی تجددگرائی غرب مورد توجه قرار گرفت و به مرور با ظهور قشر جدیدی از متفکران و روشنفکران ایرانی، ساختار حکومت استبدادی قاجار، بعنوان عامل اساسی عقب ماندگی در مصادره کردن قدرت و از بین بَرند? قانون، فردیت و دموکراسی، کانون توجه و انتقاد روشنفکران قرار گرفت. بدین سبب مهاجرت قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم را اگر نه یگانه عامل ارتباط، آشنائی، تأثیر پذیری و الگو برداری ایرانیان از اروپای مدرن بدانیم؛ بدون شک یکی از عوامل اساسی این جریان تاریخی است که در بروز انقلاب مشروطه نقش انکارناپذیری داشت. کلید واژه: مهاجرت، روشنفکران، مدرنیته، سنت، غرب
آفرین دخت سیستانی محمد امیر شیخ نوری
استقرار حکومت کودتائی رضاخان در ایران که خود نتیج? مستقیم، آشفتگی های سیاسی ناشی از شکست انقلاب مشروطه به شمار می آمد، ضرورت توسل به ایدئولوژی مشروعیت بخشی که پایه های سلطنت وی را مستحکم گرداند، را ایجاب می کرد. از سویی تشدید اوضاع متلاطم مزبور، پس از جنگ جهانی اول، زمینه را بیش از پیش برای تسلِّط نگرش های افراطی و آرمانی، بویژه در حیط? برنامه های نوسازی کشور فراهم آورد. رضاشاه با بهره گیری از چنین فرصتی، «ناسیونالیسم باستانگرا» را به مثاب? ایدئولوژی مفهوم بخش سلطنت برگزید: تفکری که مضمون اصلی آن، نوعی رجعت به گذشته و دورانی بود، که ایران بزرگ ترین قدرت عصر خود به حساب می آمد. دولت پهلوی جهت تحکیم هر چه بیشتر قدرت خود، با نظر به شرایط سیاسی حاکم بر قدرت های جهانی در دور? پس از جنگ، همچنین با انگیز? مصلحت آمیز روی آوردن به نیرویی سوم در تقابل با وابستگی اقتصادی و سیاسی به دو دولت روسیه و انگلستان، در سیاست خارجی خود، به آلمان گرایش پیدا کرد. این گرایش روابط گسترده ای را در سطوح مختلف، بویژه، عرصه ی اقتصادی، بین دو کشور، برقرار ساخت. اواخر دهه نخست سلطنت رضاشاه، مقارن با تسلط جمهوری وایمار در آلمان، زمینه های فرهنگی و سیاسی این روابط، بواسط? فعالیت های ضد رژیم محصلان ایرانی در آن کشور دچار رکود گردید. اما با به قدرت رسیدن هیتلر، روابط خارجی دو کشور، متأثر از اشتراکات ایدئولوژیکی دو حکومت، به لحاظ کمّی و کیفی گسترش چشم گیری یافت. آلمان نازی در راستای اهداف توسعه طلبان? نوین خود، از اشتراکات تفکری یاد شده، بویژه با تأکید بر خصلت های بزرگ پنداران? آن ها، که مقبولیت فوق العاده ای نیز از سوی دولت و ملت ایران در پی داشت، کمال استفاده را نمود. تفاهمات مزبور با توجه به ماهیت ناسیونالیستی آن، بویژه در مناسبات فرهنگی دو کشور جلوه گر شد و عرصه های گوناگون آن راه پیش از وقوع جنگ جهانی و اشغال ایران، قرین شکوفایی بی سابقه ای نمود