نام پژوهشگر: سیدمحمدعلی شریعتزاده
لیلا ده دهی ملک سلیمانی مهرنجانی
صنعتی شدن جوامع منجر به استفاده از آلاینده هایی شده که با ورود به آب، هوا و اکوسیستم محیط زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از این آلاینده ها پارانونایل فنل می باشد که در فرمولاسیون و ساخت بسیاری از محصولات مورد استفاده در زندگی مدرن از جمله مواد پلاستیکی، لوازم آرایشی و شوینده ها استفاده می شود. این آلاینده پس از ورود به بدن موجود زنده، قابلیت تجمع در بافت ها را داشته و طی بررسی های گوناگون اثرات تخریبی آن در هر دو محیط in vivo و in vitro مشخص شده است. به منظور بررسی توکسیکولوژی اثر این آلاینده، سلول بنیادی مزانشیمی با توانایی خود نوسازی و قابلیت تمایز به انواع سلول ها می تواند به عنوان مدل مناسبی مورد استفاده قرار گیرد. لذا هدف این مطالعه بررسی اثر دوزهای مختلف پارانونایل (5-001/ 0میکرومولار) فنل در طی 21 روز بر توانایی زیستی سلول بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت و تاثیر دوز 5/0 و 5/2 میکرومولار از پارانونایل فنل به عنوان دوزهای منتخب در بررسی مورفولوژی، مرگ سلولی و تمایز استئوژنیک این سلول ها بود. در این مطالعه پس از بررسی توانایی زیستی توسط دو روش رنگ آمیزی تریپان بلو و mtt، توانایی کلونی زایی (cfa) در روزهای 7،14 و 21 و میزان دوبرابر شدگی جمعیت (pdn) در روزهای 5 ،10،15 و 21 ارزیابی گردید. همچنین از رنگ آمیزی فلورسنت (هوخست و آکریدین اورانژ) برای مورفولوژی و از تست تانل، تست کاسپاز، dna ladder و آزمون کامت برای بررسی مرگ سلولی استفاده شد. به علاوه میزان تمایز با استفاده از روش کمی آلیزارین رد، غلظت کلسیم و میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها توسط نرم افزار spss و روش آنالیز واریانس یک طرفه (tukey test) و دو طرفه مورد ارزیابی قرار گرفت و p<0.05 به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که پارانونایل فنل در یک اثر وابسته به دوز بصورت معنی داری منجر به کاهش توانایی زیستی، توانایی کلونی زایی و میزان دوبرابرشدگی جمعیت سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت می شود. علاوه بر آن تغییرات مورفولوژیکی مانند شکستگی و تراکم کروماتین هسته، کاهش معنی دار قطر هسته و چروکیدگی سیتوپلاسم در این سلول ها نیز مشاهده شد. آزمون کامت و dna ladder حاکی از شکست dna و تست تانل و کاسپاز نیز برای سلول های تیمار شده مثبت بود. این آلاینده همچنین باعث کاهش غلظت کلسیم، فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و میزان معدنی شدن در سلول های استئوبلاست تمایز یافته گردید. این آلاینده با القاء آپوپتوزیس وابسته به کاسپاز موجب کاهش توانایی زیستی و تکثیری سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت و نیز موجب اختلال در فرایند تمایز استئوژنیک آن ها شد.
رضوان طایفی سیدمحمدعلی شریعت زاده
مطالعه استریولوژیکی اثر ویتامین e در جلوگیری از اثرات زیان آور سدیم آرسنیت بر تکامل وساختمان بیضه در رت سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی با توان تولید رادیکال آزاد و تخریب بافتی می باشد ودارای اثرات سمی بر روی سیستم تناسلی می باشد. از طرفی ویتامین e به عنوان یک آنتی آکسیدان قوی و فاکتور موثر تولید مثلی شناخته شده است که قادر است از اثرات سوء ناشی از سدیم آرسنیت جلوگیری کند. هدف از انجام این تحقیق بررسی استریولوژیک اثرات زیان آور سدیم آرسنیت بر روی ساختار بیضه رتها در طی تکامل و تاثیر ویتامین e به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی بر روی این تغییرات می باشد. پس از جفت گیری رتهای نر وماده نژاد ویستار(16 سر رت ماده بالغ و8 سر رت نر بالغ)، رتهای باردار به 4 گروه (n=6) کنترل، ویتامین e (100mg/kg/day)، سدیم آرسنیت (8mg/kg/day) و سدیم آرسنیت + ویتامین e تقسیم شدند. تیمار خوراکی توسط گاواژ از روز هفتم حاملگی تا پایان شیرخوارگی نوزادان نر و سپس تا تکامل جنسی (90روزگی) انجام گرفت. پس از پایان دوره تیمار و تعیین وزن رتها، بیضه راست خارج و بعد از فیکس در فیکساتیو mdf و انجام مراحل هیستوتکنیک حجم کل بیضه، لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر و ضخامت غشاء پایه لوله های منی ساز و تعداد سلولهای اسپرماتوگونی نوع a و b ، سلول های اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلول های سرتولی به رو ش استریولوژیک تخمین زده شد. داده های با استفاده از نرم افزار spss و روش آنالیز واریانس یکطرفه آنالیز و تفاوت میانگین ها درحد p<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میانگین وزن رتها، وزن بیضه، حجم کل بیضه، حجم لوله های منی ساز، حجم بافت بینابینی و قطر لوله های منی ساز در گروه سدیم آرسنیت نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد. در این مطالعه طول و ضخامت غشاء پایه و ارتفاع اپیتلیوم زایشی لوله های منی ساز دارای تفاوت معنی داری نبود (p>0.05). . میانگین تعداد سلول های اسپرماتوگونی نوع a و b ، سلول های اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلول های سرتولی در گروه سدیم آرسنیت نسبت به کنترل کاهش معنی داری داشت .ویتامین e در گروه سدیم آرسنیت + ویتامین e موجب افزایش معنی دار وزن رت، وزن بیضه، حجم بیضه و لوله های منی ساز و قطر لوله های منی ساز وتعداد سلولهای ژرمینال وسرتولی در حد گروه کنترل شد. نتیجه قابل ملاحظه در این مطالعه این است که ویتامین e به عنوان یک مکمل توانست از اثرات زیان آور سدیم آرسنیت در بافت بیضه جلوگیری کند.
مهسا جراح زاده ملک سلیمانی مهرنجانی
کلسیم به عنوان پیامبر ثانویه نقش مهمی در پدیده های زیستی ایفا می نماید. بنابراین هومئوستازی کلسیم بعنوان یک روند کاملاًَ تنظیم شده در مایع خارج و داخل سلولی مهم است. در شرایط طبیعی غلظت کلسیم داخل سلولی کم در حالیکه تحت شرایط پاتولوژیک، غلظت داخل سلولی کلسیم افزایش می یابد. افزایش غیر طبیعی این یون در داخل سلول منجر به مرگ سلولی می شود. در این خصوص شواهد نشان می دهند که افزایش یون کلسیم منجر به اپوپتوزیس می شود. هدف از این پژوهش مطالعه نقش کلسیم در اپوپتوزیس نورون های حرکتی قطعات نخاع موش بالغ بود. در این پژوهش ناحیه ی سینه ایی نخـاع مـوشـهـای مـاده بـالـغ نـژاد balb/c با استفاده از دستگاه قطعه کننده بافت (tissue chopper) به قـطـعـات 400 میکرونی بریده شد. سپس قطعات به سه گروه 1- قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر)، 2- گروه کنترل و 3– گروه تیمار تقسیم شدند. قطعات گروه 2 و 3 به پلیت های حاوی محیط کشت انتقال و در انـکوبـاتـور co2 دار بـرای مدت زمان6 ساعت نگهداری شدند. قطعات تازه تهیه شده و کشت شده پس از فیکس توسط دستگاه cryostat برش گیری شدند. جهت ارزیابی قابلیت حیات قطعات سه گروه از سنجش mtt استفاده شد. به منظور مطالعه جنبه های مورفولوژیکی اپوپتوزیس در نورون های حرکتی، رنگ آمیزی فلورسنت شامل پروپیدیوم آیوداید و هوکست 33342 مورد استفاده قرار گرفت. الکتروفورز بر روی ژل آگاروز جهت بررسی dna در قطعات تازه تهیه و کشت شده نخاع، انجام شد. روش ایمیونوهیستوشیمی با استفاده از آنتی بادی استیل کولین ترانسفراز (acht) جهت شناسایی نورون های حرکتی استفاده شد. تعداد نورون های حرکتی حداقل 5 برش از قطعات سه گروه شمارش و توسط آزمون t مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. به منظور بررسی نقش کلسیم در اپوپتوزیس نورون های حرکتی، قطعات نخاع به طور جداگانه در حضور کلیت کننده های کلسیمی (edta و egta، mm5)، آنتاگونیست رسپتور های گلوتامیتی (mk-801، 50 ?m و cnqx، 100 ?m)، بلاک کننده کانال ها کلسیمی وابسته به ولتاژ (لوپرامید هیدروکلراید، 100 ?m) و مهارکننده مبادله کننده سدیم/کلسیم (بپریدیل هیدروکلراید، 20?m) به مدت زمان 6 ساعت انکوبه شدند. قابلیت حیات قطعات کشت شده به مدت 6 ساعت (کنترل) نسبت به قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر) به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. نورون های حرکتی قطعات کشت شده به مدت 6 ساعت در مقایسه با نورون های لحظه زمانی صفر مشخصات مورفولوژیکی اپوپتوزیس شامل چروکیدگی سلولی، متراکم شدن هسته و سیتوپلاسم را نشان دادند. dna استخراج شده از قطعات کشت شده به مدت زمان 24 ساعت طرح نردبانی dna را بر روی ژل آگاروز به نمایش گذاشت. قابلیت حیات قطعات کشت شده در حضور کلیت کننده های کلسیمی، آنتاگونیست های رسپتور های گلوتامیتی، بلاک کننده کانال کلسیمی وابسته به ولتاژ و مهار کننده مبادله کننده کلسیم/سدیم برای 6 ساعت نسبت به قطعات گروه کنترل به طور قابل توجه ای افزایش یافت. کاربرد مواد ذکر شده توانستند نشانه های مورفولوژیکی اپوپتوزیس را در نورون های حرکتی از قطعات تیمار شده به طور قابل ملاحظه ای نسبت به این نورون ها از قطعات کنترل مهار نماید. علاوه بر این در حضور این مواد تعداد نورون های حرکتی به طور معنی داری (p<0/001) نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. بعنوان نتیجه گیری، کاربرد کلیت کننده های کلسیمی، آنتاگونیست های رسپتور های گلوتامیتی، بلاکر کانال کلسیمی وابسته به ولتاژ و مهار کننده مبادله کننده کلسیم/سدیم نه تنها قابلیت حیات قطعات نخاع را افزایش دهد بلکه توانست اپوپتوزیس را در نورون های حرکتی مهار و درصد تعداد نورون های حرکتی زنده را بطور معنی داری افزایش دهد.
هدیه الزهرا ترکمان ایرج امیری
چکیده مقدمه: کشت آزمایشگاهی فولیکول های تخمدانی ممکن است قدرت باروری را در زنانی که در اثر ابتلا به سرطان دچار نارسایی زودرس تخمدان می گردند حفظ کند بنابراین ایجاد یک محیط کشتی که بتواند ارتباطات سلولی را حفظ کند و رشد فولیکول ها را جهت تولید اووسیت های بالغ حمایت کند ضروری به نظر می رسد. نیتریک اکساید یک واسطه برای بلوغ میوزی در اووسیت بسیاری از پستانداران است , و اثر آن بر بلوغ میوزی تخمک وابسته به دز می باشد . هدف از مطالع? حاضر تحقیق در مورد اثر نیتریک اکساید بر بلوغ آزمایشگاهی تخمک در محیط کشت دو بعدی و سه بعدی می باشد. روش کار : فولیکول های به دست آمده از تخمدان موش های 14 روزه نژادnmri در 8 گروه آزمایشی شامل محیط کشت های دو بعدی و سه بعدی و غلظت های 10و 100 میکرو مولار ازsnp و غلظت 10-5 ازl-name قرار گرفتند و به مدت 12 روز کشت داده شدند و میزان بلوغ و رشد فولیکول ها مورد بررسی قرار گرفت . نتایج : محیط کشت سه بعدی توانمندی میوزی تخمک ها و رشد فولیکول ها را بهتر از محیط دو بعدی حفظ می کند . همچنین غلظت پایین نیتریک اکساید بلوغ میوزی و تکامل جنین ها را تحریک می کند و غلظت بالای نیتریک اکساید موجب مهار آنها می شود . نتیجه گیری : تاثیر نیتریک اکساید بر بلوغ آزمایشگاهی تخمک ، مراحل تشکیل و تکامل جنین ها و همچنین رشد فولیکول کاملا وابسته به میزان غلظت آن می باشد همچنین محیط کشت سه بعدی محیط مناسب تری برای بلوغ آزمایشگاهی تخمک ها می باشد.
سمانه درویشی احمد همتا
چکیده: با توجه به افزایش بیماران مبتلا به انواع سرطان در سالهای اخیر و نیاز روز افزون به انواع درمان ها از جمله ، شیمی درمانی ، وهمچنین ورود ترکیبات ضد سرطان طبیعی در عرصه درمان از جمله : تاکسول ( به عنوان ترکیب نیمه سنتتیک ضد سرطان والکالوئیدی گیاهی حاصل از گیاه سرخدار) و وین کریستین ( الکالوئیدی ضد سرطان از خانواده وینکا )و..... بر آن شدیم تا اثر ضد توموری زعفران را به عنوان یک گیاه رایج در کشور، با این ترکیبات مقایسه کرده واثر آن را در همراهی با این داروها بسنجیم.در طی چند سال گذشته خواص ضد سرطانی عصاره زعفران به اثبات رسیده است. در حال حاضر ایران بزرگترین تولید کننده وصادر کننده زعفران جهان است وبیش از 65 ? تولید جهانی این محصول گرانبها به ایران اختصاص دارد. در این تحقیق اثر سایتوتوکسیتی عصاره آبی و الکلی زعفران با داروهای رایج در سرطان پستان از 4 ) سرطان پستان موش نژاد t جمله تاکسول و وین کریستین در رده سلولی( 1 (sd) در رت نژاد dmba ویستار وسلول های سرطانی القائی توسط وتریپان بلو mtt موردبررسی قرار دادیم. در این مطالعه از تست رنگ سنجی در بررسی سایتوتوکسیک وبرای مطالعه آپاپتوژنیک ازرنگ آمیزی فلورسانس استفاده شده است. pi هوخست و دراین مطالعه ابتدا برای ساخت عصاره گیاه زعفران، آن را از شرکت زعفران گناباد خریداری کرده و پس از اطمینان از طبیعی بودن با روش سوکسله frez dry-) عصاره گیری کرده وسپس پودر خشک آن را با دستگاه لیوفیلیزر vacuum ) تهیه نمودیم در ساخت پودر عصاره اتانولی از دستگاه ( bacman x و غلظت های مختلف آنها را در محیط کشت بدون سرم حل ( evaporator نموده وجهت بررسی نگهداری نمودیم.غلظت های مورد نظر برای داروهای تاکسول و وین کریستین را نیز از ویال داروی خالص تهیه کرده و در محیط ومحیط rpmi کشت بدون سرم حل نمودیم.محیط کشت لازم برای رده سلولی استفاده شده است. dmem کشت لازم برای سلول های القائی سرطا پستان رده سلولی مورد نظر را از بانک سلولی پاستور تهیه نمودیم و سلول های القائی همراه روغن کنجد dmba را طی دوره زمانی ودوز مشخص توسط گاواژ دهانی القاء شد .در این بررسی با استفاده از ( sprague dawley ) در رتهای نژاد دی متیل تیازول- دی فنل تترازولیوم بروماید) ) mtt تکنیک رنگ سنجی وتریپان بلو سایتوتوکسیتی عصاره ها را با تاکسول و وین کریستین مقایسه کردیم .وتوسط رنگ آمیزی فلورسانت هوخست وپروپیدیوم ایوداید تغییرات مورفولوژیک و آپاپتوژنیک سلول ها رابررسی نمودیم. نتایج حاصل در رده سلولی ،غلظت مهار کننده برای عصاره آبی 600 میکروگرم در میلی لیتر در تیمار 48 ساعته ودر 72 ساعت 400 میکروگرم است. در تیمار عصاره الکلی در 48 ساعت 2000 میکروگرم بر میلی لیتر موثر بوده است ودر 1500 . در تیمار همزمان عصاره آبی با تاکسول در 48 ?gr/ml 72 ساعت ساعت اثر افزایشی در مهار سلول های سرطانی دیده شده است وسایتوتوکسیتی را از 72 % به 80 % افزایش داده است و در مورد وین کریستین این تاثیر تا دو برابر بوده ومهار سلولی را از 20 % در دوز آخر به 40 % افزایش داده است. ، و در تیمار همزمان با عصاره الکلی این تاثیر ات با درصدی کمتر دیده شده است . روند این نتایج در سلول های القائی همانند رده سلولی نشان میدهد. عصاره آبی زعفران به علت داشتن ترکیبات کاروتنوئیدی کروسین میتواند بر تاثیر دارو های شیمی درمانی تاکسول و وین کریستین بیافزاید وتاثیر آن بر وین xi کریستین بیشتر است .همچنین عصاره اتانولی زعفران به علت وجود ترکیبات فرار سافرانال وپیکروکروسین تا حد کمتری موثر بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت دردوره درمان با این ترکیبات مصرف زعفران شاید بتواند در شیمی درمانی موثر ودارای تاثیرات سینرژیک(هم افزایی) با این داروها باشد. - کلمات کلیدی: 1 - سرطان پستان 2 - زعفران 3 - وین کریستین 4 تاکسول
سمیرا نادری نورعینی سیدمحمدعلی شریعت زاده
نونایل فنل یک آلاینده زیست محیطی با خاصیت استروژنی ضعیف است که توانایی مداخله با سیستم هورمونی ارگانیسم های زیادی را دارد و نیز موجب ایجاد استرس اکسیداتیو در بافت بیضه می شود. هدف این مطالعه بررسی اثر ویتامین e به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی بر بافت بیضه رت های تیمار شده با پارا نونایل فنل با استفاده از تکنیک استریولوژی می باشد. این تکنیک در بیشتر مطالعات مربوط به سم شناسی استفاده می شود. برای انجام این آزمایش ابتدا رت های نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 15±198 گرم در 4 گروه (6n=) کنترل، ویتامین e (mg/kg/day 100)، پارا نونایل فنل (mg/kg/day 250) و پارا نونایل فنل + ویتامین e تقسیم شدند. پس از 56 روز تیمار و تعیین وزن رت ها، بیضه راست خارج و فیکس شد. حجم کل بیضه، حجم لوله های منی ساز و بافت بینابینی، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر، طول و ضخامت غشاء پایه لوله های منی ساز، تعداد سلول های اسپرماتوگونی نوع a وb ، اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلول های سرتولی با استفاده از روش های استریولوژی تخمین زده شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یکطرفه آنالیز و تفاوت میانگین ها درحد 05/0p< معنی دار در نظرگرفته شد. در این پژوهش میانگین حجم لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر لوله های منی ساز، ضخامت غشاء پایه لوله های منی ساز، تعداد سلول های اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلول های سرتولی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی دار وحجم بافت بینابینی افزایش معنی داری را (05/0p<) نشان داد. در حالیکه ویتامینe در گروه پارا نونایل فنل+ ویتامین eباعث بهبود پارامترهای مذکور به حد گروه کنترل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ویتامینe توانست اثرات نامطلوب پارا نونایل فنل بر بافت بیضه را تا حد زیادی جبران کند. بنابراین می توان ویتامینe را به عنوان یک مکمل در مسمویت های ناشی از پارا نونایل فنل استفاده کرد.
مریم تجلی اردکانی سیدمحمدعلی شریعت زاده
سرطان یکی از بیماری های شایع مزمن و غیر واگیر است. تمام اشکال سرطان علت 9 درصد از مرگ و میر ها را در سراسر جهان تشکیل می دهند. پستان ها در طول دوران زندگی تحت تاثیر هورمون های متفاوتی قرار می گیرند، شایعترین علامت و شکایت های پستانی که یک زن را به مشاوره پزشکی ارجاع می دهد. احساس توده در پستان، ترشح و یا خونریزی از نوک پستان و درد پستان می باشد. هریک از علایم می تواند خود علامت سرطان پستان باشد، بر اساس جمعیت کشور سرطان پستان در زنان همچنان در رتبه اول قرار دارد. یکی از بزرگترین مشکلاتی که بر سر راه شیمی درمانی سرطان قرار دارد عدم وجود داروهای فعال و موثر و همچنین ایجاد مقاومت دارویی نسبت به داروهای موجود می باشد. از همین رو تحقیق در مورد ایجاد و گسترش استراتژی هایی که بتوانند بر این مشکلات فائق آمده و یا از بروز آن جلوگیری کنند یکی از موضوعات مهم و ضروری می باشد. گیاهان آلیوم از زمان های باستان به عنوان داروی سنتی محلی متداول بوده و چنین گیاهانی برای قرن ها به خاطر ارزش و خواص دارویی مختلف خود مورد استفاده قرار گرفته اند. این گیاهان غنی از فلاونول ها و ترکیبات ارگانوسولفوری هستند و در مطالعات آزمایشگاهی ویژگی های ضد سرطانی از خود نشان داده اند. هدف از این مطالعه ارزیابی عصاره موسیر بر قابلیت حیات سلول های سرطانی و تاثیر آن بر سایتوتوکسیسیتی القا شده توسط تاکسول و کربوپلاتین بود. به همین منظور تاثیر این عصاره بر رده سلولی 4t1 مربوط به تومورهای پستانی موش balb/c و سلول های سرطانی استخراج شده از تومورهای پستانی القا شده توسط dmba در رت های نژاد sd با استفاده از تست های سنجش حیات سلول ها (رنگ آمیزی تریپان بلو و سنجش mtt ) و در زمان های 48 و 72 ساعت انجام گرفت. سپس سلول ها تحت تیمار ترکیبات فوق برای مدت 48 ساعت به منظور انجام رنگ آمیزی فلورسنس برای بررسی تغییرات مورفولوژیکی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تاکسول،کربوپلاتین، عصاره آبی و الکلی موسیر خواص ضد سرطانی چشم گیری علیه سلول های سرطانی پستان دارند. همچنین مشخص شد عصاره آبی قدرت سمیت سلولی القا شده توسط تاکسول را در سلول های سرطانی کاهش می دهد. اما در استفاده همزمان تاکسول و عصاره الکلی، عصاره آبی و الکلی و کربوپلاتین، سایتوتوکسیسیتی داروهای تاکسول و کربوپلاتین افزایش پیدا کرد.
زهرا طایفی مجید مهدیه نجف آبادی
سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان(mscs) سلول هایی چند توان هستند که توانایی تمایز به سلول های دیگر ما نند استئوبلاست،کندروبلاست و آدیپوسیت را دارند.فلزات سنگینی مانند کلرید کادمیوم علاوه بر دارا بودن اثرات زیان آور در محیط زیست ، بر روی سلامتی انسان نیز تاثیر گذاشته و اثرات مختلفی روی ارگان ها،سلول ها،پیشرفت چرخه سلولی،تکثیر،تمایز،نسخه برداری dna و تعمیر dna دارد.کورکومین پلی فنولی است که از گیاه زردچوبه به دست می آید و خاصیت آنتی اکسیدانی دارد.در این تحقیق به بررسی اثر تیمار همزمان کورکومین و کلرید کادمیوم در سلول های بنیادی مزانشیم در طی تمایز به استئوبلاست پرداخته شد. پس از استخراج و کشت mscs موش صحرایی بالغ سلول های پاساژ3 طی 21 روز در معرض دوز های 10،8،6،4،2میکرومولار کورکومین و2500،1500،1200نانومولار کلرید کادمیوم قرار گرفتند،قدرت زیستی و میزان معدنی شدن ماتریکس استخوانی توسط تست های mtt و آلیزارین رد ارزیابی شد.سپس دوز های 10 میکرومولار کورکومین و 1500 نانومولار کلرید کادمیوم برای ادامه کار انتخاب شد.سپس قدرت زیستی سلول ها در روزهای 21،15،10،5 به وسیله تست mtt و میزان تمایز استئوبلاستی توسط تست های آلیزارین رد،آلکالین فسفاتاز،کلسیم داخل سلولی ،وانکوزا،ایمونوهیستوشیمی ،مورفولوژی سلول ها توسط رنگ های فلورسنس و میزان شکستگی dna توسط تست کامت پس از 21 روز ارزیابی شد.داده ها توسط نرم افزار spss بررسی شد.نتایج نشان دادکه کلرید کادمیوم سبب کاهش قدرت زیستی ، کاهش میزان تمایز استئوبلاستی،سبب کاهش قطر هسته و فشردگی کروماتین،چروکیدگی سیتوپلاسم،افزایش میزان شکستگی dna شد و کورکومین به عنوان آنتی اکسیدان توانست اثرات کاهشی آن را جبران کند.بنابراین این مطالعه پیشنهاد می کند که با استفاده از آنتی اکسیدان ها از جمله کورکومین در رژیم غذایی روزانه می توان از بروز پوکی استخوان در محیط ها و شهرهای صنعتی آلوده جلوگیری کرد.
زینب توکلیان ملک سلیمانی مهرنجانی
پارانونایل فنلیک آلاینده زیست محیطی با توان تولید رادیکال آزاد و تخریب بافتی می باشد. ویتامین e به عنوان یک آنتی آکسیدان قوی بر بافت کلیه موثر شناخته شده است. هدف این مطالعه بررسی اثر ویتامین e بر بافت کلیه در رتهای تیمار شده با پارانونایل فنلبا استفاده از تکنیک استریولوژی می باشد. برای انجام این آزمایش ابتدا رتهای نر نژاد ویستار بامیانگین وزنی15±198 گرمبه 4 گروه (6n=) کنترل، ویتامینe (mg/kg/day 100)، پارانونایل فنل(mg/kg/day 250) و پارانونایل فنل+ ویتامین e تقسیم شد. پس از 56 روز (تقریبادو ماه)تیمار و تعیین وزن رتها، کلیه راست خارج و فیکس شد. حجم کل کلیه، حجم کورتکس و مدولا، حجم پروکسیمال و دیستال توبول به همراه حجم اپی تلیوم و لومن توبولها و طول پروکسیمال توبول و دیستال توبول ،حجم گلومرولوس و اجزای آن تخمین زده شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یکطرفه آنالیز و تفاوت میانگین ها درحد (0/0p<معنی دار در نظرگرفته شد. در این پژوهش میانگین وزن کلیه ،حجم کل کلیه، حجم کورتکس، حجم مدولا ، حجم لومن پروکسیمال و دیستال توبول ، حجم بافت بینابینی، حجم گلومرول و حجم تافتدر گروه پارانونایل فنلنسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری(05/0p<) نشان داد. حجم اپی تلیوم پروکسیمال توبول،حجم اپی تلیوم دیستال توبول و حجم فضای بومن در گروه پارانونایل فنل نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری (05/0p<) نشان داد.ویتامینe در گروه پارانونایل فنل+ ویتامینe موجب کاهش وزن کلیه ، حجم کل کلیه ،حجم کورتکس، حجم مدولا ،حجم لومن پروکسیمال و دیستال توبول،حجم بافت بینابینی و حجم گلومرولو تافت و افزایش حجم فضای بومن درحد گروه کنترل شد. همینطور ویتامین e درگروه پارانونایل فنل+ ویتامینe موجب افزایش حجم اپی تلیوم پروکسیمال و دیستال توبول نسبت به گروه پارانونایل فنلشد.نتایج این پژوهش نشان داد که ویتامینe توانست اثرات نامطلوب پارا نونایل فنل بر بافت کلیه را تا حد زیادی جبران کند. بنابراین می توان ویتامینe را به عنوان یک مکمل در مسمویت های ناشی از پارا نونایل فنل استفاده کرد.
پریسا عزیزی ملک سلیمانی مهرنجانی
بررسی اثر عصاره چای سبز بر پارامتر های اسپرم در رت های تیمار شده با پارا نونایل فنول. هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثر عصاره چای سبز بر روی پارامترهای اسپرم رت های بالغ تیمار شده با پارانونایل فنل بود. مواد و روش ها: 24 رت بالغ نر (20 gr±215) به چهار گروه تقسیم شدند: کنترل، پارانونایل فنل (200 mg/kg/day)، عصاره چای سبز(200 mg/kg/day) و پارانونایل فنول+عصاره چای سبز. تیمار به صورت دهانی به مدت 56 روز انجام گرفت. در پایان دوره تیمار وزن بدن و بیضه راست ثبت و سپس ناحیه دمی اپی دیدیم چپ در محیط کشت ham’s f10 به قطعات کوچکی بریده شد. اسپرم های آزاد شده جهت بررسی پارامترهای اسپرم از جمله تعداد، قابلیت حیات، مورفولوژی و تحرک اسپرم مورد استفاده قرار گرفت. بررسی کیفیت کروماتین از طریق رنگ آمیزی هسته به وسیله آکریدین اورانژ و آنیلین بلو انجام شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یک طرفه، آنالیز و تفاوت میانگین ها درحد 05/0p< معنی دار در نظرگرفته شد. نتایج: وزن بدن و وزن بیضه راست هیچ گونه تغییر معنی داری در چهار گروه مورد آزمایش نشان نداد. کاهش معنی داری در تعداد، قابلیت حیات، قابلیت تحرک و مورفولوژی طبیعی اسپرم ها در رت های تیمار شده با پارانونایل فنل در مقایسه با گروه کنترل مشاهده گردید که اکثر این کاهش ها در گروه پارانونایل فنل+عصاره چای سبز در مقایسه با گروه پارانونایل فنل بطور معنی داری توسط عصاره چای سبز جبران شد. کاربرد عصاره چای سبز به تنهایی توانست قابلیت حیات و قابلیت تحرک اسپرم را در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری افزایش دهد. در این دوره زمانی تیمار و با غلظت بکار رفته پارانونایل فنل نتوانست تغییر معنی داری در تمامیت dna و همچنین جایگزینی پروتامین بجای هیستون در مقایسه با گروه کنترل ایجاد نماید. نتیجه گیری: عصاره چای سبز بعنوان یک آنتی اکسیدان قوی قادر است اثر محافظتی در مقابل اثرات مخرب پارانونایل فنل بر روی برخی از پارامترهای اسپرم رت بالغ اعمال نماید. واژگان کلیدی: پارانونایل فنل، پارامترهای اسپرم، رت، عصاره چای سبز
محمد حسن رفیعی سیدمحمدعلی شریعت زاده
چکیده مطالعه استریولوژیکی اثر ویتامینc بر بافت بیضه در رتهای تیمار شده با بیس فنل آ. مقدمه: بیس فنل a یک آلاینده زیست محیطی است که موجب القاء استرس اکسیداتیو می گردد. در این مطالعه اثر ویتامینc به عنوان یک آنتی اکسیدان موثر و از بین برنده رادیکال های آزاد، بر بافت بیضه رت بدنبال تیمار با بیس فنل آ مورد بررسی استریولوژیکی قرار گرفت. مواد و روش ها: تعداد 24 سر رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 15±218 گرم به طور تصادفی در4 گروه (6n=) کنترل، ویتامین c (mg/kg/day 100)، بیس فنلa (60µg/kg/day) و بیس فنلa + ویتامین c تقسیم شد. پس از 56 روز تیمار دهانی و با تعیین وزن رتها، بیضه راست خارج و فیکس شدپس از انجام برش گیری ، پاساژ بافتی و با روش هایدن هان آزان رنگ آمیزی شد و حجم کل بیضه، حجم لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر و طول لوله های منی ساز، ضخامت غشاء پایه لوله های منی ساز، تعداد سلول های اسپرماتوگونی نوع a وb ، اسپرماتوسیت و اسپرماتید و سلول های سرتولی توسط تکنیک استریولوژی تخمین زده شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یکطرفه آنالیز و تفاوت میانگین ها درحد 05/0p< معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج: در این پژوهش میانگین حجم لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر لوله های منی ساز، ضخامت غشاء پایه لوله های منی ساز، تعداد سلول های اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلول های سرتولی نسبت در گروه بیس فنل آ نسبت به گروه کنترل کاهش معنی دار وحجم بافت بینابینی افزایش معنی داری را (05/0p<) نشان داد. در حالیکه ویتامینc در گروه بیس فنل آ + ویتامین cباعث بهبود پارامترهای مذکور به حد گروه کنترل شد نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ویتامینc توانست اثرات نامطلوب بیس فنل آ بر بافت بیضه را تا حد زیادی جبران کند. بنابراین می توان ویتامینc را به عنوان یک مکمل در مسمویت های ناشی از بیس فنل آ استفاده کرد. کلمات کلیدی: استریولوژی، بیضه، بیس فنل آ، رت، ویتامین c
زهره حاجی زاده غلام رضا نجفی
مقدمه: هدف مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر فلوکستین بر آسیب dan اسپرم، میزان سرمی هورمون تستوسترون و توان بارورسازی آزمایشگاهی موش های سفید آزمایشگاهی را متاثر نماید، صورت پذیرفته است، و این که آیا عصاره دانه انگور سیاه می تواند باعث بهبود اثرات سوء فلوکستین بشود ؟ مواد و روش ها: برای این منظور موش ها به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم بندی شد شامل گروه یک: کنترل، گروه دو: عصاره دانه انگور سیاه،گروه سه: فلوکستین وگروه چهار: عصاره دانه انگور سیاه و فلوکستین. و به مدت 42 روز به صورت دهانی تیمار شدند. در طی 25و42 روز بافت بیضه ی، نمونه ی سرمی و نمونه اسپرم تمامی موش ها برداشته شد. ضریب تمایز لوله ای، ضریب میوزی، ضریب اسپرمیوژنز، ضریب سلول های سرتولی، سلول های لیدیک و لنفوسیت ها، میانگین قطر لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی لوله های منی ساز و میانگین ضخامت کپسول بافت بیضه، قابلیت زنده ماندن، تحرک، بلوغ هسته ای، آسیب dna اسپرم، توان باروری آزمایشگاهی موش ها، میزان تغییرات کربوهیدرات و چربی داخل سیتوپلاسمی سلول های رده اسپرماتوژنر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بررسی همچنین تاثیر بالقوه ی فلوکستین و عصاره دانه انگور بر روی ظرفیت آنتی اکسیدانتی بافت بیضه و مالون دی-آلدئید بافتی، بررسی شد. نتایج: بررسی های بافتشناسی نشان دادند که فلوکستین بر روی ضریب تمایز لوله ای (tdi)، ضریب میوزی(mi)، ضریب اسپرمیوژنز (spi)، ضریب باز سازی(ri)، ضریب سلول های سرتولی(sci) و تعداد سلول های لیدیک تاثیر منفی دارد. تمامی پارامترهای مربوط به اسپرم در موش های تیمار شده با فلوکستین پایین تر از موش های کنترل بود. آسیب به dna اسپرم به شکل پیشرونده ای در طول زمان تشدید یافته بود. توان باروری آزمایشگاهی موش های تیمار شده فلوکستین کاهش یافته بود. ظرفیت آنتی اکسیدانتی بافتی نیز کاهش پیدا کرده و میزان مالون دی آلدئید بافت بیضه افزایش یافته بود. در میزان سرمی هورمون تستوسترون نیز کاهش قابل توجهی مشاهده شد. . تغییرات ضخامت کپسول بیضه و قطر لوله های منی ساز در بین 4 گروه تغییر معنی داری نشان نداد. ولی ارتفاع اپیتلیوم لوله های منی ساز در گروه فلوکستین نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. از طرفی نیز عصاره دانه انگور سیاه توانست اثرات سوء فلوکستین را کاهش دهد. در ضمن بافت بیضه همه گرو ه ها در برابر رنگ آمیزی سودان بلک و پاس واکنش نرمالی نشان دادند و هیچ گونه تغییر قابل توجهی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج ما نشان داد که متعاقب مصرف فلوکستین، تغییرات عمده ای در بافت بیضه و سلول های زایگر رخ می دهد، که به نوبه ی خود قادر هستند تا عملکرد فیزیولوژیک سلول های زایگر را دچار اختلال نمایند. همچنین این وضعیت قادر است، تا در طول زمان بر روی بلوغ اسپرم ها و ژنوم آنها نیز تاثیر منفی بگذارد، که این آسیب توان باروی موش ها را کاهش می دهد. که با مصرف هم زمان فلوکستین همراه با عصاره دانه انگورسیاه که یک آنتی اکسیدانت قوی است، می توان عوارض آن را کاهش دهد. کلید واژه ها: 1: فلوکستین 2: عصاره دانه انگور سیاه 3: توان باروری آزمایشگاهی 4: پارامتر های اسپرم 5: بافت بیضه
روژین شاه محمدی ملک سلیمانی مهرنجانی
هدف: سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی است که با توان تولید رادیکال آزاد می تواند موجب تخریب بافت شود. هدف از این تحقیق مطالعه اثر چای سبز، به عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی، بر بافت کلیه در موش های تیمار شده با سدیم آرسنیت بود. مواد و روش ها: موش های نر بالغ نژاد nmri با میانگین وزنی ?± ?? گرم به طور تصادفی به 4 گروه (n=6) کنترل، عصاره چای سبز (mg/kg/day100)، سدیم آرسنیت (mg/kg/day5) و سدیم آرسنیت + چای سبز تقسیم و به مدت 34 روز به صورت دهانی تیمار شدند. بعد از اتمام دوره تیمار، موش ها تشریح، کلیه چپ آن ها خارج، فیکس، برش گیری و پاساژ بافتی شد و با استفاده از روش هایدن هان آزان رنگ آمیزی گردید. با استفاده از تکنیک استریولوژی، حجم کل کلیه، کورتکس، مدولا، لوله های پروکسیمال و دیستال به همراه اپی تلیوم و لومن آن ها، حجم جسمک کلیوی، گلومرولوس، تافت و کاپیلاری، غشا و فضای کپسول بومن و طول لوله پروکسیمال و دیستال مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین نمونه سرم نیز آنالیز شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تفاوت میانگین ها در سطح 05/0p< معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج کاهش معنی داری را در میانگین حجم کورتکس، حجم لوله نزدیک و اپی تلیوم و لومن آن، حجم لوله دور و لومن آن، حجم جسمک کلیوی، گلومرول و تافت و حجم فضای کپسول بومن در گروه سدیم آرسنیت نسبت به میانگین آن ها در گروه کنترل نشان داد. میزان کراتینین، اوره و مالون دی آلدئید سرم نیز افزایش معنی داری در گروه سدیم آرسنیت در مقایسه با سایر گروه ها داشت (05/0p<). پارامترهای ذکر شده در گروه سدیم آرسنیت+چای سبز در سطح گروه کنترل نرمال شدند. نتیجه گیری: عصاره چای سبز توانست بسیاری از اثرات نامطلوب سدیم آرسنیت بر بافت کلیه را جبران کند. بنابراین می توان از چای سبز به عنوان یک مکمل در مسمومیت های ناشی از سدیم آرسنیت استفاده کرد.