نام پژوهشگر: علی اله بداشتی
علی اصغر احمدی محمد جواد نجفی
عدالت یعنی برابری و مساوات در بهره مندی از امکانات و حق هر کسی را به او دادن این واژه در طول تاریخ، همواره مورد توجه بشر بوده است. از آن جا که مجری اصلی عدالت، حکومت ها هستند، عموماً عدالت را در کنار حکومت بحث می کنند. یکی از حاکمانی که مبنای حکومتش، بر پایه ی «عدالت» استوار بود، امیر مومنان علی(ع) است. در کتاب شریف نهج البلاغه که بازتاب بخشی از عملکرد عدالت محور آن حضرت(ع) است، مطالب فراوانی درباره ی ابعاد گوناگون عدالت آمده است. تحقیق حاضر در پی واکاری عدالت اجتماعی در ابعاد سه گانه ی سیاست، اقتصاد و حقوق است. تحقق عدالت اجتماعی در ابعاد نامبرده نیازمند ایجاد زمینه ها و رفع موانع است. فصلی از رساله به این موضوع اختصاص دارد. عدالت اجتماعی در بعد سیاست با رویکرد مناسبات بیرونی قدرت و مناسبات درونی قدرت، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. ساختار بیرونی و درونی روابط و مناسبات حکومت علوی کاملاً بر مبنای عدالت طراحی شده است. هیچ بعدی از عدالت در عمل و نتیجه به بعد اقتصادی نمی رسد چرا که بخش عمده ای از عدالت در معیشت مردم، ظهور و بروز پیدا می کند. امیر مومنان(ع) با مدیریت فوق العاده در سه حوزه ی تولید، نظارت و توزیع ثروت ملی، زمینه ی تحقق عدالت اقتصادی را فراهم نمود. بعد حقوقی عدالت اجتماعی با تدوین دو مرحله ی قانون گذاری و اجرا به وسیله ی حضرت امیر(ع)، عملیاتی شد. با رهنمودی که امیر مومنان(ع) جهت ایجاد عدالت اجتماعی در حوزه های سه گانه نشان دادند، دست یابی به آن برای دولتمردان دور از انتظار نخواهد بود.
عبدالحمید نظری پور عسکر دیرباز
درعصر حاضر معرفت شناسی یکی از مهم ترین موضوعات در فلسفه است. در این نوشتار، در مورد نظریه «دکارت و حکمت متعالیه» در باب معرفت شناسی بحث می شود. نظریه شناخت دکارت و حکمت متعالیه از نوع مبناگرائی است. آنان معرفت را دست یافتنی می دانند. و معتقد به مطابقت صورت های ذهنی با واقعیت خارجی هستند. اما اختلافات قابل توجهی میان آن ها وجود دارد، از جمله: دکارت ضامن صحت بداهت را خدا قرار می دهد، و او را دلیلی برای مطابقت می شناسد. اما، حکمت متعالیه علم حضوری را که خطاناپذیر است ضامن صحت بداهت می داند، و مسأله مطابقت را با وجود ذهنی توجیه می نماید. دکارت تصورات را به تصورات فطری، عارضی و جعلی تقسیم می کند. و بر این نظر است که فقط تصورات فطری دارای ارزش است، زیرا معیارهای شناخت درست را داراست، ول.....
حبیب مظاهری عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
هدف این پژوهش ترسیم جایگاه و منزلت زن در قرآن و عهدین است. موضوعی که همیشه با افراط و تفریط هایی همراه بوده. اگرچه تشخیص جایگاه زن در عهدین به علت ارائه ادبیات ناهمگون، مشکل به نظر می آید؛ اما با تأمل در آنها اثبات می شود که این متن مقدس برای زن، چه در محیط خصوصی و چه در حیطه اجتماعی جایگاه خاص و با ارزشی قائل است. در سفر پیدایش کتاب مقدس از مادرانی نام برده که نه تنها در محیط خانواده نقش همسری و مادری را ایفا می نمودند، بلکه هر کدام در تعالی دین و تاریخ دینی تاثیر بسزایی داشته اند و سرنوشت تاریخ را به نحوی که می خواستند و مرضی خداوند بوده رقم زدند. عده ای از زنان (مانند مریم ، خواهر موسی) را معرفی نمود که پله های ترقی معنویت را پیموده و به مقام نبوت نائل آمده اند، گروهی را نیز به عنوان اسوه زنان( مانند هاجر و دختران صلفحاد) معرفی نموده است تا زنان معاصر و هر عصر دیگر با الهام از سیره آنان راه هدایت را طی نمایند. تنها در جریان خلقت، گناه اولیه و موضوع قیمومت مرد در عهدین که در بر اساس فاکتورهای خاص اعلام شده است، این جایگاه برای زن بدست نمی آید. اما قرآن کریم در همه آیات خود به نیکی از شخصیت و مقام زن سخن رانده و میان زن و مرد در موضوعات متعدد مانند خلقت، عبادت و ترقی و تعالی به سوی خداوند و همچنین پاداش و عذاب اعمال صالح و طالح تمایزی ننهاده است. در تطبیق این دو کتاب آسمانی در اکثر موارد همسانی به چشم می خورد فقط در مورد خلقت، گناه اولیه و فاکتورهای قیمومت مرد است که اختلاف جدی به چشم می خورد.
علی نجات رایزن علی اله بداشتی
قرآن انسان را موجودی مکرم معرفی می کند. از نگاه امام خمینی(ره) و استاد مطهری(ره) در توصیف کرامت انسان از دو جهت می توان سخن گفت. یکی از جهت داشته ها و ظرفیت های وجودی انسان که ناظر به کرامت ذاتی اوست و مبانی قرآنی آن، برخورداری از روح الهی، مقام خلیفهاللهی امانتدار بودن خدا، مسجود ملائکه بودن و بهره مندی از قدرت تسخیر موجودات و نیروی اراده و اختیار می باشند و دیگری بایدهایی که آن داشته ها را تقویت می کند (کرامت اکتسابی) و عبارتند از: ایمان به خدا عمل صالح، اخلاص، تقوا، علم و دانش، خودشناسی و خودسازی و استعانت از قرآن. انسان و جایگاه او در نظام هستی در طول تاریخ اندیشه بشری موضوع مورد بحث فیلسوفان نیز بوده است. به عقیده فیلسوفان اسلامی از جمله امام خمینی(ره) و استاد مطهری(ره) انسان به سبب ویژگی های منحصر به فردی که دارد از دیگر موجودات متمایز است و در ترتیب عالم هستی در مرتبه نخست قرار دارد. و به همین جهت از کرامت ویژه برخوردار می باشد. معیارهایی که می توان به لحاظ فلسفی، در لابه لای آثار این دو متفکر اسلامی، برای کرامت انسان عنوان کرد عبارتند از: اصل وجود؛ به عقیده آنها وجود خیر و شریف است و کرامت هر موجودی نیز در گرو رتبه وجودی اوست. در این میان انسان به دلیل جامعیت وجودی، از کرامت بالایی نیز برخوردار است، دارا بودن نیروی عقل و استدلال، به مثابه عالم اصغر بودن، مثال آفریدگار بودن، کمال پذیری نامحدود، بقاء و جاودانگی نفس انسانی که حقیقت اوست از دیگر این مبانی و معیارهاست. احساس کرامت نفس سبب خودسازی و دوری انسان از خواری معصیت و دیگر ناهنجاری های فردی و اجتماعی شده و موجب می شود تا انسان خود را با کسی غیر از خدا معامله نکند. بعلاوه، دفاع از حقوق بشر مبنای اصلی و اساسی خود را بیابد و امید را در جامعه انسانی زنده کند.
اسحق عبادی عسگر دیر باز
مسأله ارتباط عقل و ایمان یکی از مباحث مطرح فلسفی در تاریخ تفکر به شمار می آید .زمانی دغدغه فلاسفه رابطه داده های وحیانی با یافته های عقلانی بود .اما اینک بحث از معقولیت و توجیه باورهای دینی می باشد. بنابراین جایگاه بحث در معرفت شناسی دینی قرار می گیرد. تلقی غالب در معرفت شناسی دینی قائل است، باورهای دینی صادق، معقول و موجه بوده و اعتقاد به آن به نحو واقعی پایه است. اما این بحث ناظر به ساحت معرفتی باور دینی است. و اگر انسان را دارای سه ساحت معرفتی، عاطفی و ارادی بدانیم باید به نقش این ساحات توجه کنیم. بنابراین در معرفت شناسی دینی معاصر علاوه بر ساحت معرفتی باور به ساحت عاطفی و ارادی آن نیز توجه می شود. آنچه در ساحات عاطفی و ارادی اهمیت دارد نقش این ساحات در ایمان است و اینکه این ساحات در تاثیر و تأثر متقابل یکدیگرند یا خیر؟ عده ای بر نقش موثر ساحات عاطفی و ارادی در ایمان تأکید می کنند و عده ای تنها بر نقش ساحت معرفتی تأکید دارند و عده ای نیز بر تاثیر ساحات غیر معرفتی بر ساحت معرفتی در ایمان قائلند. بنابراین نمی توانیم نقش این ساحات را در باور و ایمان نادیده بگیریم. اما متکران مسلمان به خاطر تأکید اسلام بر نقش عقل، بیشتر ساحت معرفتی ایمان را مورد توجه قرار دادند.علامه طباطبایی نیز اگر چه بیشتر بر ساحت معرفتی انسان در ایمان تأکید کردند، اما از ساحات عاطفی و ارادی غفلت نکردند. ایشان با تأکید بر جایگاه قلب و نقش موثر آن در ایمان، بر تأثیر ساحت عاطفی و با تأکید بر نقش اراده و اختیار در انسان بر تأثیر ساحت ارادی در ایمان توجه کردند. ایشان همچنین در بعد معرفتی، با تأکید بر تأثیر این ساحت، معتقدند میان عقل و ایمان هیچ گونه تعارضی وجود ندارد و باورهای دینی معقول و موجه هستند. بنابراین با توجه به این مباحث درصددیم تا اندیشه های متفکران غربی در این باب را مورد بررسی قرار دهیم و سپس با اندیشه های علامه طباطبایی تطبیق داد و مورد نقد قرار دهیم. روش ما نیز در این رهیافت کتابخانه ای می باشد.
علی صمدی نوجه مهر علی اله بداشتی
نوشتار حاضر بر آن است که به معناشناسی عدالت و گستره آن در حوزه های سیاست، اجتماع، حقوق، قضا و اقتصادو نتایج حاصل از اجرای آن از نگاه اسوه عدالت امیرمومنان علی(ع) بپردازد. در سخنان امام علی(علیه السلام) بر پایی عدالت و تحقق آن در فرد و جامعه قوام حیات فردی و اجتماعی بشر شمرده می شود و بهترین معنای آن قرارگرفتن امور در مواضع سزاوار خویش است و در همه ی زمینه ها ی قابل تحقق و از اهداف رسولان الهی است. از نگاه آن حضرت رسالت حاکمان اجراء نمودن عدالت در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی ،اقتصادی و قضایی است و والیان همه و همه باید با انجام اموری مانند رعایت متقابل حقوق مردم و حاکمان و نظارت بر صاحب منصبان جامعه و ... برای تحقق آن در جامعه همت گمارند و با اموری مانند احتکار، ربا و تبعیض و ... که مانع اجرای عدالت است، مبارزه نمایند. گفتنی است که در اجرای عدالت در جامعه، مردم نیز نقش اساسی دارند که امام با کمک مردم می تواند در ساخت جامعه آرمانی و عدالت مدار توفیق یابد. در این پایان نامه موارد مذکور در حد مجال بررسی شده است. مفاهیم کلیدی: عدالت و علی(علیه السلام)، عدالت سیاسی و اجتماعی، عدالت قضایی و حقوقی، عدالت اقتصادی
سید محمد موسوی علی اله بداشتی
چکیده:مبانی معرفت شناسی ملاصدرا یکی از مسائل اساسی در نظام فلسفی ملاصدار مبانی معرفت شناسی اوست.ملاصدرا در مقابل سوفسطائیان که در امکان معرفت تردید کردند ، تحصیل علم را برای انسان ممکن دانسته و ادله فراوانی در اثبات آن ارائه کرده است . شاکله معرفت آدمی و مسائل طبیعی و فراطبیعی در فلسفه ملاصدرا بر مبانی استواری بنا شده است که مهمترین آنها عبارتند از : اصالت وجود ، تجرد علم ، تشکیک در وجود،وجود ذهنی ، اتحاد نفس با مراتب خود ، سیر اشتدادی نفس به وسیله حرکت جوهری و تعالی معرفت و و علم حضوری . ما دراین پایان نامه این مبانی را از آثار او استخراج نموده و دلایل لازم را در اتقان آن آورده ایم . تا به برخی از مشکلات و پرسش های معرفت شناسی پاسخ داده باشیم. کلید واژه: معرفت شناسی ، ملاصدرا، اصالت وجود ، تجرید علم ،تشکیک،وجود ذهنی،حرکت جوهری،نفس.
امین عنصری بد حسن اسلامی
در مباحث اخلاقی یکی از مباحث اساسی، تعریف دقیق وشناخت حد و مرز های اوصاف وجودی است، چه بسا این اوصاف بدلیل اهمال در این مورد با معنای مقابل آنها که از رذائل هستند مشتبه گردند، یکی از این اوصاف اعتماد به نفس است، که فضیلتی است بین دو رذیله، آنگاه که فرد درآن زیاده روی نموده و تنها به خود و توانایی های خود تکیه نماید و خود را برتر از دیگران ببیند، در دام تکبر و هر گاه در آن کم گزارد به حقارت نفس دچار گردد و فضیلت دیگر، حسن معاشرت است؛ گروهی به غلط هر گونه ستایشی را ناپسند می شمارند، در حالیکه اگر ستایش از آفات مدح(کذب، ریاء، غرور و فتور) مبری باشد، پسندیده است و بجا؛ ستودن بیش از آنچه شخص سزاوار آن است چاپلوسی و کمتر از ان درماندگی است و رشک بردن ودر نهایت جامعه ای می تواند بدون آفت تملق باشد که در آن معیارِ کار مثبت یا خدمت به مردم برترین ملاک شناسایی افراد و نظام های اجتماعی باشد و فضیلت سوم توکل می باشد؛ برداشتی که دین اسلام از توکل دارد، تکیه گاه تلاش، برنامه ریزی و علوم بشری است نه عامل لغو اعتبار آن و هرگز ربط بین پدیدهای جهان و تاثیر و تاثر را نفی نمی کند بلکه دستی غیبی را در ورای همه تغییرات جهان می بیند چرا که همان خداوندی که به توکل فرا خواند، به تلاش و کوشش هم دعوت نمود و به مسلمانان دستور میدهد که ضمن توکل بر خداوند بر اسباب نیز چنگ زنند و خود نیز در جهت جلب توجه خداوند بکوشند اما گروهی نیز بر خلاف گروه مذکور چنان غرق در اسباب و عوامل مادی می گردند که دست از توکل می شویند در حالیکه هر چین و شکن و هر بود و نبودی از جانب خداست و در نهایت انسان حداقل به دو جهت باید متوکل بر خدا باشد اول آنکه خداوند مسبب الاسباب است و دیگری اینکه چه بسا خداوندی که سبب ساز است،سبب سوز نیز گردد.
محسن حسینی علی اله بداشتی
رساله حاضر تصحیح و تحقیق کتاب «اصول عقاید و مکارم اخلاق» ملا محسن فیض کاشانی است. این کتاب تاکنون چاپ نشده است، در این پایان نامه ابتدا به اختصار زندگی فیض کاشانی تألیفات و کتاب مذکور را معرفی کرده سپس به تصحیح و تحقیق آن پرداختیم. کتاب حاضر متأسفانه ناقص است و تمام اعتقادات را در بر ندارد و معلوم نیست که مرحوم فیض آن را ننوشته یا نوشته ولی تلف شده است. به هر حال قسمت موجود اعتقادات و اخلاق یا مکارم اخلاق می باشد که تصحیح شده و ارائه گردیده است. از ویژگی های این کتاب آن است که چنین کتابی به زبان فارسی که مشتمل بر اعتقادات و اخلاق به زبان فارسی در عهد صفوی باشد با چنین قدمتی کمتر یافت می شود. در این تحقیق منابع و مآخذ آیات شریفه، روایات و اقوال علماء استخراج؛ و ذیل صفحات منعکس شده است، نسخه بدلها آورده نشده زیرا اولاً نسخه خط مولف در دست بوده است، و ثانیاً نسخه دیگری از کتاب یافت نشده است.
سعید پاشایی علی اله بداشتی
عُجب و کِبر از رذایل اخلاقی در اخلاق اسلامی به شمار می آیند که نقش زیانباری در سرنوشت انسان دارند و هر دو از صفات باطنی اند که با تمام مراتب و ریشه هایشان مورد نکوهش قرار گرفته اند؛ زیرا این خصال ناپسند دارای پیامدهای شوم دنیوی و اخروی است که زمینه سقوط و هلاکت انسان را فراهم ساخته، او را به سر حد شرک و کفر می رساند. برای پیشگیری و درمان عُجب و کِبر دو راه «علمی» و «عملی» ذکر شده است. انسان در راه علمی، حقیقت خویش را می شناسد و می یابد که وظیفه او فرمانبرداری از خدا است، همچنین به پروردگار خویش شناخت پیدا می کند و او را مالک همه موجودات می داند و این گونه شناخت را همواره در خود فعال و زنده نگه می دارد. انسان باید اسبابی را که زمینه ساز عُجب و کِبر است بشناسد و از پیدایش آن در وجود خویش جلوگیری نماید. در راه عملی نیز انسان باید در برابر پروردگار خویش تسلیم شود و تمام اعمال را برای رضای او انجام دهد تا خویشتن را از سقوط در دام خودپسندی و اسارت نفس نجات داده، زمینه صعودش را به قله رفیع انسانیت فراهم کند. تحقیق حاضر که با گردآوری، مطالعه و خلاصه نمودن بسیاری از آثار مهمّ مکتوب اخلاق اسلامی در موضوع مذکور تهیّه شده است، مجالی فراهم می آورد تا از مراجعه به آن آثار در وقت و هزینه صرفه جویی نماییم. بررسی موردی امثال چنین موضوعاتی در اخلاق اسلامی ما را در تهیّه دایره المعارف اخلاق اسلامی و نیز باز بینی یا احیاناً بازسازی معنایی، مفهومی و اصطلاحی واژگان اخلاقی مان یاری خواهد نمود. با مقایسه نتایج اینگونه تحقیقات با موضوعات مشابه در دیگر نظامهای اخلاقی همچون اخلاق یونانی و اخلاق مسیحی می توان به وجوه تشابه و تفاوت آنها پی برد. با نظر به جایگاه عُجب و کِبر در اخلاق اسلامی و مقایسه آن با اخلاق یونانی، به نظر می رسد با اینکه این صفات در اخلاق اسلامی از رذایل محسوب می شوند اما در اخلاق ارسطویی نه تنها از فضایل، بلکه زیور فضایل اند و شکسته نفسی و تواضع که در اخلاق اسلامی مقابل عُجب و کِبراند، در اخلاق ارسطویی از رذایل شمرده می شوند.
حسین قربانپور آرانی علی اله بداشتی
عدالت در ارتباط مستقیم با حقوق افراد است ، تقابل حقوق اعضای خانواده در اسلام مبناست . در مقابل هر وظیفه ای حقی برای طرف مقابل ایجاد می شود ، اسلام در مسیر متعالی خویش اعضای خانواده را فراتر از رعایت حقوق یکدیگر به مدارا دعوت می نماید . اعضای خانواده در اسلام به عنوان یک آفریده ی آزاد خداوند و عضوی از جامعه ی انسانی دارای حقوق انسانی و اجتماعی مشترکی هستند اما به دلیل خلقت متفاوت و کارکردهای مجزایی که دارند حقوق نامتشابهی دارند ، نباید در صدد یکسان سازی نقش ها و به زعم برخی جنبش های کنونی همچون فمنیسم ، قائل به تساوی حقوق زن و مرد باشیم . اگر اعضای خانواده از جایگاه حقیقی خویش فاصله بگیرند ، مصداق بارز بی عدالتی است ، اسلام با فسخ تمام سنت های ظالمانه در مورد حقوق زنان به حقوق خانواده سامان بخشیده در این رابطه اعضای خانواده را در جایگاه واقعی خویش قرار داد . اسلام در تدوین هر قانون ، همسویی با خلقت زن یا مرد را در نظر گرفته است . اسلام پیوند ازدواج ( عقد ) را به دست زنان داده است ، زن با پذیرش مرد به عنوان همسر ، خانواده را بنیان می دهد ، در تدوین مهریه ، به طالب بودن مرد و مطلوب بودن زن توجه دارد اما در امر طلاق به دلیل احساسات رقیق زن اغلب اختیار را به دست مرد می دهد . مهریه ، نفقه ، ارث ، دیه ، مالکیت ، حق انتخاب ، آزادی سیاسی و وصایای اخلاقی موارد عنوان شده در پژوهش حاضرند که تاریخچه ، تعریف ، نحوه ی پیدایش و عدالت خواهی اسلام در مورد آنها در قالب چهار فصل بحث شده است . نهایتاً اسلام پرچم دار عدالت در همه ی جنبه های اقتصادی ، اجتماعی ، اخلاقی ، سیاسی و ... در امور خانواده است و در قبال تمام شبهاتی که امروز به هر عنوان بر موضوع عدالت در خانواده وارد می آید پاسخ گو است .
سید هادی موسوی عسگر دیرباز
چکیده در این رساله، به بررسی، تبیین و مقایسه دیدگاه اهل بیت علیهم السلام و فلاسفه اسلامی در خصوص نحوه صدور فعل از انسان پرداخته می شود. نظریه اهل بیت معروف به امر بین امرین نافی نظریات رقیب جبر و تفویض میباشد و نظریه ای کاملاً ابتکاری، دقیق و مطابق با واقع است که از فسادهای دو نظریه جبر و تفویض بکلی پیراسته است. ما نظریه اهل بیت را در دو تصویر جداگانه و مرتبط با هم، ارائه نموده ایم که تصویر اول، ماهیت نظریه و تصویر دوم، نسبت فعل انسان و مقولات الهی را نشان می دهد. در تصویر اول، نشان داده شده است که ماهیت نظریه اهل بیت، دارای سه مفهوم اصلی استطاعت انجام فعل، امر و نهی الهی و اذن الهی می باشد. و این سه مفهوم در یک ائتلاف کلی، نظریه امر بین الامرین اهل بیت را شکل می دهند به نحوی که در صورت نبود و یا انکار یکی از این مفاهیم سه گانه، تصویر ماهیت امر بین امرین دچار خدشه و تباهی می گردد. در تصویر دوم، نیز نسبت میان مشیت الهی، اراده الهی، قدر الهی و قضای الهی با فعل انسان بررسی شده است و نشان داده ایم که از دیدگاه اهل بیت صحت صدور فعل از انسان منافاتی با این امور الهی ندارد بلکه بر مبنای همین امور الهی است که فعل باید از روی اراده و اختیار از انسان صادر گردد. نظریه فلاسفه اسلامی نیز بر مبنای علیّت و اصل ضرورت علّی و معلولی تبیین و اثبات شده است که بنا بر نظر فلاسفه اسلامی، انسان موجودی مختار است که افعال خویش را نه بر مبنای جبر و نه تفویض بلکه با اراده ای که در طول اراده الهی است، انجام می دهد. از دیدگاه فلاسفه اسلامی، نسبت میان انسان و افعالش، نسبت امکانی است و انسان در مقایسه با علت تامه هر فعل، بخشی از علت می باشد و در صورتی که تمامی اجزای علت تامه در خارج موجود باشند، فعل به اراده انسان محقق می گردد. مقایسه نظرات فلاسفه اسلامی در چگونگی صدور فعل از انسان با نظریه امر بین امرین اهل بیت علیهم السلام، آشکار می سازد که نظر فلاسفه اسلامی، مطابق با تصاویر اول و دوم نظریه اهل بیت علیهم السلام می باشد و به لحاظ نتیجه دارای سازگاری با نظریه اهل بیت است. کلیدواژه ها: اهل بیت ، فلاسفه اسلامی، امر بین الامرین، علیّت
سید مهدی موسوی درچه علی اله بداشتی
موضوع این پژوهش بررسی دلائل و علل انکار نبوت در قرآن و کلام اسلامی است و از آن جایی که هیچ پدیده ای در عالم وجود بی علت نیست و هیچ رخدادی بی سبب رخ نمی دهد، انکار خدا و نبوت وانبیاء او نیز یک پدیده فکری، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی است که معلول علل و اسباب ویژه است. گرچه آدمی ذاتاً و فطرتاً گرایش به سوی خدا و دین دارد و با عناصر درون دین و مبلغان آن ارتباطی تکوینی دارد اما عوامل و علل قسری سبب می شود که انسان از دین و مظاهر و مبلغان آن روی گردان گردد. از نگاه نگارنده در ذات و ماهیت دین الهی، عنصر یا عناصر گریزآفرین وجود ندارد. اگر آدمیان به فاز دریافت معارف دینی نائل آیند در هیچ رتبه و مرحله ای به انکار خدا و انبیاء او نمی پردازند.گرفتن پیام خدا وقتی محقق می گردد که هم فاعلیت فاعل تام باشد و هم قابلیت قابل. از سویی چون شریعت انبیاء مطابق و هماهنگ با فطرت انسان است می توان گفت فاعلیت فاعل در تأثیرگذاری بر انسان تام است بنابراین اگر مشکلی وجود دارد باید آن را در قابلیت قابل جست و جو کرد. هدف از این رساله جمع آوری مجموعه ای از دلایل و علل قرآنی وکلامی است که سبب انکار نبوت وشریعت انبیاء( علیه السلام) شده است.لذا در این رساله کوشش شده است تا با جمع آوری مطالب تفسیری و روایی ارزنده بر غنای آن افزوده شود. کلید واژه ها:دلایل وعلل- انکار- نبوت- قرآن- کلام.
نورالله پیمانی علی اله بداشتی
از آنجائی که ایمان بر پایه و ارکان تولی و تبری پی ریزی شده،لذا تبری یک مبناءزیر بنائی می باشد، واز اهمیت خاصی در نزد مسلمانان بخصوص متکلمان و مفسران برخوردار می باشد بنابراین در این رساله سعی شده به جایگاه تبری از دیدگاه مفسران و متکلمان با استفاده از کتب تفسیری و کلامی در چهار محور اساسی بحث شود: در محور اول به معنای لغوی و اصطلاحی تبری از دیدگاه مفسران و متکلمان پرداخته شده است و همچنین به اقسام تبری پرداخته شده و مفهوم صحیح تبری از مفهوم غلط و انحرافی آن تمایز داده شده است و در تمایز بین تبری ممدوح از مذموم به دو طریق مفهوم کلی و مصداقی سخن گفته شده است و در مورد ذاتی و عرضی بحث شده و در محور دوم در مورد اینکه آیا تبری احساس مثبت است یا منفی و به بررسی وجوه اشتراک و افتراق آن دو (تبری و خشونت) بحث کرده ایم. و در محور سوم به بررسی مفاهیم هم خانواده تبری ( لایحب و لعن و عذاب و....) از دیدگاه مفسران و متکلمان بطور مفصل پرداخته شده است و در محور آخر به آثار فردی و اجتماعی تبری و شیوه های تبری چه از لحاظ نظری و چه لحاظ عملی پرداخته شده و فلسفه و علت آن مورد بررسی واقع شده است. کلید واژه: تبری. برائت. نفرت. محبت. دوستی. تولی
اکرم تفتی زهرا خزاعی
اهمیت مباحث انسان شناسی بر هیچ کس پوشیده نیست. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:«ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ خلق نکردم جن و انس را مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.» پس غایت خلقت انسان تقرب الی الله است و این امر میسر نمی شود، مگر اینکه عصاره هستی(انسان) خودش را به درستی بشناسد و جایگاه خود را در هستی بیابد؛ زیرا کسی که به خود جاهل باشد به غیر خود جاهل تر است. صدرالمتالهین با تأسیس اصالت وجود و حرکت جوهری در مباحث انسان شناسی تحولی شگرف به وجود آورد. در این نوشتار دیدگاه صدرا(ره) در مورد هویت انسان و عناصر سازنده آن مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه صدرا(ره) نفس، یک حقیقت تعلقی است و اضافه مقوم وجودی نفس است. این حقیقت تعلقی جوهر است که افعال خود را به واسط? قوایی که همه مجرد هستند انجام می دهد؛ این جوهر مجرد، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است؛ همچنین انسان مجموعه ای از نفس و بدن است که هر دو به یک وجود موجودند؛ و بدن، حکم ماده و نفس، حکم صورت را برای انسان دارد و چون قوام هر موجودی به صورت آن است؛ بنابراین هویت و حقیقت انسان همان فصل اخیر اوست. از دیدگاه صدرا(ره) نفس انسان دارای حد ثابتی نیست به همین دلیل انسان موجود پیچیده ای است که فلاسفه با تمام توان فکری از درک کامل او عاجز مانده اند. صدرا(ره) شناخت نفس را در پرتو کتاب و سنت جست و جو می کند و بدون بهره مند شدن از مشکات نبوت این شناخت را میسر نمی داند. از دیدگاه او، سه عنصر مهم در ساختن نفس دخیل اند؛ در این نوشتار پس از بیان اصول صدرا(ره) در علم النفس به معرفی این سه عنصر و نقش هر کدام در ساختن هویت انسانی پرداخته و نقش ایمان در تعیین این هویت مورد بررسی قرار گرفته است.
امین شاکری علی اله بداشتی
چکیده موضوع این پژوهش اثبات ولایت امیرالمومنین وائمه اطهار بااستناد به آیات قرآن کریم است ودارای سه بخش عمده است که دراین سه بخش به اثبات ولایت امیرالمومنین بااستفاده از دلایل عقلی ونقلی پرداخته می شود. روش ما در این پژوهش استدلال عقلی و بررسی مستندات نقلی در باب ولایت امیر مومنان است دربخش اول بااستنادبه ادله عقلی ولایت وامامت امیرالمومنین که ازجمله این ادله افضلیت ولی وامام برامت میباشدآیات و احادیثی که دلالت برافضلیت امیرالمومنین دارد را بیان شده است. وباتوجه به تعددآیات وروایاتی که درفضیلت امیرالمومنین بیان شده است وهیچ یک ازاصحاب رسول اکرم دارای چنین فضائلی نیستند لذاا فضلیت امیرالمومنین بر تمامی اصحاب رسول اکرم اثبات شده است. دربخش سوم به شرح و تفسیرآیات و احادیثی که دلالت برولایت امیرالمومنین میکندهمراه باشبهات متکلمین وجواب ب ه این شبهات پرداخته است. دراین بخش چهارآیه بیان شده است که عبارتندازآیات ولایت،تبلیغ،اکمال واولی الامر. و باتوجه به شان نزول این آیات و روایاتی ازطرق شیعه وسنی درذیل این آیات بیان شده است ثابت می شود که امیرالمومنین ولی و جانشین و خلیفه پس ازرسول خدااست. همچنین دراین بخش ب اثبات ولایت وامامت ائمه اطهار درذیل آیه اولی الامر پرداخته شده است ودرذیل این آیه احادیثی از پیامبراکرم بیان میشود که رسول خدا پیشوایان بعدازخودرا دوازده نفر بیان میکندوحتی درحدیثی نام این دوازده پیشوا بیان شده است وبدین طریق ولایت وامامت ائمه اطهار نیز ثابت میشود. و در آخر احادیثی از پیامبر اکرم نقل می شود که در این احادیث پیامبراکرم علی بن ابیطالب راوصی وجانشین خود بیان کرده است به طورخلاصه ذکرشده است. البته این بخش استطرادا وبطورخلاصه بیان شده است وتفصیلا به ا ین بجث پرداخته نشده است زیرا موضوع این پژوهش بررسی آیات ولایت وامامت امیرالمومنین است.
زیبا یزدانی علی اله بداشتی
چکیده این پایان نامه به تبیین کلامی و فلسفی هبوط حضرت آدم(علیه السلام) با نظر به آیات قرآن کریم می پردازد.هدف از این تحقیق تبیین صحیح نظر قرآن و رفع ابهامات و تحریفات موجود در زندگی حضرت آدم (علیه السلام) و بررسی میزان مطابقت دیدگاههای مختلف فلاسفه و متکلمین با نظر به قرآن است.بدین منظور ابتدا به معنا شناسی واژه های کلیدی هبوط ،اسماء ، آدم و ...سپس به آفرینش آدم و جایگاه انسان در هستی پرداخته و در پایان به هبوط حضرت آدم و مسایل مرتبط با آن می پردازد. در پایان این نتیجه حاصل شد که اولا بهشتی که آدم (علیه السلام) در آن سکنی گزیده بود بهشت جاودان آخرتی نبوده است ثانیا خوردن از شجره ممنوعه که موجب هبوط او بوده گنناه تکلیفی تشریعی نبوده بلکه مشیت الهی این بود که آدم(علیه السلام) گوهر و کرامت خویش را در یابد و دشمنش را بشناسد و با چنین بصیرتی زندگی اش را در زمین آغاز کند تا با سیر در مراتب هستی آینه ی تمام نمای اسماء و صفات حق گردد و به مقام خلافت الهی که مقصود از خلقت بود برسد و در نهایت در بهشت جاودانی نزد پروردگار خویش آرام گیرد.
ستار اصغری علی اله بداشتی
رسالت انبیای الهی یعنی اینکه خداوند حکیم به مقتضای حکمتش واز سر لطف انبیای عظام را به سوی بشر مبعوث نموده تا، او را به سوی فطرت پاک وخدادادی خود رهنمون کنند . دربحث از رسالت انبیا اولین ومهمترین دیدگاهی که چشم هر متفکری رابه خود خیره می کند، دیدگاههای کتاب بزرگ رسالت یعنی قرآن کریم می باشد. مباحث نبوت ورسالت را می توان درچند بخش تنظیم نمود : اولاعلت فاعلی ضرورت ارسال رسل چه بوده؟ چرایی و فهم عامل نیاز به نبوت و رسالت، سبب گردیده تا متفکران واند یشمندان اسلا می دراین باب به تفکر وپژهش برخیزند . با مراجعه به قرآن کریم مهمترین آیه ای که به چشم می خورد وسر مطلب را می گشاید، آیه شریفه (وکان الناس امه واحده فبعث الله انبیین ومبشرین ومنذرین . ....) می باشد .اندیشمندان اسلامی بویژه،مفسر فرزانه حضرت علامه طباطبایی باتفسیر منحصر به فرد خودش ازآیه شریفه فوق علت ضرورت ارسال رسل را حل اختلافات میان جوامع بشری می داند ودر این باب به صورت مفصل به بحث می نشیند.تئوری ودیدگاه دو می که در باب رسالت انبیا می توان مطرح نمود، تئوری حقیقت نبوت وخاتمیت می باشد.اینکه حقیقت ختم نبوت چه می باشد وآیا خاتمیت پیامبر اسلام را می توان اثبات نمود؟ که حضرت امام خمینی حقیقت نبوت را امری قدسی می داند . دراین رساله با ارائه دیدگاههای دو متفکر برجسته اسلا می حضرت علامه طباطبای وح ضرت امام خمینی به بحث دراین بار ه خواهیم پرداخت .دیدگاه سومی درباب رسالت وی ژگیهای انبیای عظام می باشد.اینکه آیا بدون دارا بودن اوصاف نبی می توان ادعای هر ادعاکننده ای را قبول کرد . دیدگاه چهارم درباب رسالت ،که مهمترین مبحث نبوت واس واساس مباحث رسالت است، غایت رسالت می باشد.اهدف وغایات رسالت الهی چه می تواند باشد؟ پرسش از چرایی وغای ت هرچیز دال بر عقلی سلیم می باشد. این رساله با تبین دقیق دیدگاههای قرآنی به این نتیجه می رسد که، هدف وغایت رسالت انبیای الهی چیزی نمی تواند باشد به جز (توحید ). همچن ین علاوه برهدف اصلی،انبیای عظام اهداف فرعی مه می دارندکه مهمترین این اهداف برقراری عدالت اجتم اعی وعدالت فردی می باشد که به نظر می رسد این مسأله مقدمه بزرگ ، برای بر پایی هدف وغایت اصلی باشد .دراین رساله که موضوعش رسالت انبیا ازدیدگاه دو متفکر بزرگ اسلام حضرت علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی می باشد، برآنیم تا، با تبیین دقیق دیدگاههای این دومتفکربزرگ وبا رویکردی همه جانبه به تحلیل وتبیین تئوریهای این دو اندیشمند،درباب مباحث مطرح شده فوق به صورت دقیق بپردازیم . وپژوهشی درحد توان خود ،دراختیار دانشوران ودانش پژوهان قرار دهیم.
مصطفی مرادی علی اله بداشتی
بحث از مرگ به عنوان یکی از سوالات اصلی بشر همواره مورد توجه ادیان الهی به ویژه اسلام و اندیشمندان و فلاسفه و متکلمان قرار گرفته است، و به عنوان یکی از مسائل اعتقادی در مباحث معاد مورد توجه خاص قرآن کریم و روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) می باشد. در بینش اسلامی مرگ فعلی از افعال الهی و امری وجودی است که به صورت قانون و سنت جاوید خداوند بر جهان هستی حاکم است و شامل همه موجودات زمینی به ویژه انسانها می شود. بی شک بررسی چیستی مرگ و شناخت آن از اموری است که عقل بشر به تنهایی قادر به تشخیص و شناخت آن نیست و در این زمینه عقل با مدد وحی تا اندازه ای می تواند مرگ را تبیین کند، بر این اساس نگارنده در پنج فصل با بهره گیری از آیات و روایات و مباحث کلامی بدان پرداخته است. توضیح اینکه در فصل اول به بحث از کلیات که شامل طرح تحقیق و مفهوم شناسی لغوی و اصطلاحی است پرداخته شده و در فصل دوم بحث از مرگ و آرزوی مرگ و علل کراهت از مرگ از دیدگاه قرآن و روایات مورد تفحّص قرار گرفته و در فصل سوم بحث از مرگ اندیشی و آثار و فوائد مرگ اندیشی و صفات مرگ اندیش و راهکارهای مرگ اندیشی با تکیه بر آیات و روایات اسلامی مورد تحقیق قرار گرفته است. در فصل چهارم به بحث از حقیقت انسان و حقیقت مرگ از دیدگاه متکلمان مسلمان روی آورده و در فصل پنجم به بحث از شبهاتی که پیرامون مرگ مطرح است اکتفاء شده است.
روح الله حسینی کاشانی علی اله بداشتی
قلمرو حجیت قول امام معصوم اعم از امر و سخنان عادی نه در مقام اثبات استناد حدیث که از باب ثبوث و به عنوان بحثی کلامی یکی از مهمترین بحث هایی است که شبهات فراوانی پیرامون آن وجود دارد. در این تحقیق ضمن بررسی جایگاه امام در سخنان بزرگان شیعه در قرون نخستین به اختلاف دیدگاه ایشان و علمای قرون اخیر در مورد تلقی از امامت پرداخته شده است و پس از آن علم و عصمت امام به عنوان مهمترین مبحث در این خصوص در آیات و روایات و عقل مورد بررسی قرار گرفته است . پس از مشخص شدن قلمرو علم و عصمت امام و براهین آن، قلمرو حجیت قول امام معصوم به عنوان یکی از زیر مجموعه های سنت مورد بررسی قرار گرفته است .در این قسمت حجیت قول امام در حوزه های مورد بحث از جمله حجیت سخنان در قلمرو شریعت(احکام عملی) و خارج از آن وسخنان ایشان در علوم بشری و تجربی از جمله طب ،فیزیک و شیمی و امثال آن و سخنان ایشان در خصوص معارف و اعتقادات بررسی می گردد و پس از آن ادله حجیت مطلق بی چون و چرا در همه عرصه ها تبیین گردیده و برخی اشکالات و تالی فاسد های این نوع حجیت بیان میگردد و در نهایت مشخص می گردد که اولا علم امام در تمامی موارد بالقوه است نه بالفعل ثانیا عصمت امام به معنای تطابق قول با واقع نیست و در جایی که امام از ادله ظاهری استفاده می کند و به صراحت بر استفاده از ادله ظاهری تاکید می کند حجیت قول امام متوقف بر حجیت آن ادله ظاهریست و با نفی آن دیگر حجیتی باقی نمی ماند.ثالثا عدم حجیت سخنان امام معصوم به تنهایی در خصوص آن دسته از اصول اعتقادات که باور به آنها تحقیق و تفکر عقلی لازم است، و زیر بنای اعتقاد به اصل امامت هستند. مانند اثبات وجود خدا و ارسال رسل،به دلیل لزوم دور باطل محرز بوده و ادله آن در این تحقیق بیان شده است. در نهایت مشخص می گردد حجیت مطلق به معنی پذیرش بی چون و چرای تمامی سخنان امام در تمامی زمینه ها سخن بی اشکالی نیست .می توان قلمرو حجیت قول امام معصوم را نه نامحدود که محدود به شرایطی دانست که ا لبته این محدوده دایره ای بسیار وسیع را در بر می گیرد که این تحقیق مفصلا به آن پرداخته است.
محمود قاسمی علی اله بداشتی
چکیده موضوع خلقت یکی از مباحث مهم قرآنی است که آیات بسیاری در رابطه با آن نازل شده است. در اولین آیه قرآن از اولین سوره ای که بر پیامبر نازل گردید، بحث خلقت مطرح شده است. «أقرا باسم ربّکِ الذی خلق».(علق / 1) اولوا الالباب یعنی صاحبان خرد و اندیشه عمیق و صحیح، تنها کسانی هستند که از طریق تفکر عمیق در خلقت جهان پی به خالق قادر حکیم متعال می برند، چراکه همه مخلوقات نشانه ها و آیات خدا هستند و حیثیتی جز نشانه بودن ندارند، یعنی از هیچ جهتی استقلال ندارند و تنها وجود رابط هستند ولاغیر. نشانه بودن مخلوقات برای پروردگار تکوینی است نه اعتباری و دائمی و ذاتی است نه مقطعی و عَرَضی. در این نوشته پس از بیان کلیات، ابتدا معنای خلقت و تفاوت آن با الفاظ هم خانواده آن مانند: جعل، إنشاء، ابداع و اختراع، جهت دست یابی به حقیقت معنای خلقت بیان می گردد. در فصل سوم مباحث حدوث و قدم آفرینش از نگاه مادیون، متکلمین فرق اسلامی و توجیه اختلاف نظر فلاسفه با متون روایی مطرح می شود. تبیین چگونگی خلقت با بیان خلقت دفعی در مبدعات و خلقت تدریجی در جسمانیات و حکمت تدریجی بودن خلقت عالم طبیعی در فصل چهارم بیان می گردد. در فصل پنجم بحث عالم خلق و عالم امر و فرق میان آن دو و توضیح عبارت قرآنی (کن فیکون) طرح شده است. فصل ششم به بحث عمومیت خلقت که بحثی جنجالی میان فرق اسلامی از جمله معتزله و اشاعره و امامیه است و طرح آیات مربوطه و بیان نظر نهایی صحیح امامیه با پاسخ به شبهات، اختصاص یافته است. در فصل هفتم اموری که با خلقت تلازم دارند از جمله حُسن، ربوبیت و تدبیر مطرح و مستدل می گردد. در فصل هشتم، هدف خلقت و هدفمندی آفرینش با بیان آیات مربوطه و نظرات متفاوت مفسران (معتزله، اشاعره و امامیه) و نظر نهایی صحیح بیان می شود. کلمات کلیدی: خلقت، حدوث و قدم، عالم خلق و عالم امر، معتزله، اشاعره، امامیه
سید علیرضا صالحی ساداتی امیر دیوانی
1. نظام اخلاق نراقی آمیزه ای است از اخلاق فلسفی، اخلاق دینی و اخلاق عرفانی که در چارچوب اخلاق فضیلت به شیوه ای اساسا ارسطویی سامان یافته است. اخلاق نراقی را می توان اخلاقی غایت گرایانه یا نتیجه گرایانه توصیف کرد که فضایل تعریف شده در آن، وسایلی هستند برای رسیدن به سعادت غایی یعنی تجرد تام و لقاء الله در آخرت. 2. نظام اخلاقی نراقی اگرچه به طور خاص در جامع السعادات ارائه شده است، اما پیوندهای مهمی با مباحث فلسفی، کلامی، و فقهی-اصولی نراقی دارد. در این رساله برای نخستین بار این پیوندها تا حدودی نشان داده شده اند. 3. نراقی در دعوای حسن و قبح عقلی و شرعی طرفدار اولی است. حسن و قبح -به معنای استحقاق مدح و ذم- در خود امور وجود دارد و بدون وجود شرع هم می توان افعال را مستحق مدح یا ذم، و بنابراین، حَسَن یا قبیح دانست. اما این حسن و قبح عقلی -یا به تعبیری: نفس الامری- همواره برای عقل قابل کشف نیست. بنابراین حسن و قبحِ نفس الامریِ بسیاری از امور را تنها از طریق دین می توان فهمید. 4. نراقی در مبانی هستی شناسی اخلاق خودش به حسن و قبح ذاتی برای همه افعال معتقد نیست. اما حسن و قبح همه آنها را اعتباری و وابسته به وجوه و اعتبارات (مصالح و مفاسد) هم نمی داند. نراقی با ارائه نظریه ای ترکیبی و میانه روانه معتقد است برخی از افعال، حسن و قبح ذاتی و لایتغیر دارند و حسن و قبح برخی دیگر از افعال وابسته به اعتبارات مختلف است و ممکن است در شرایط مختلف تغییر کند. نراقی البته ملاکی پیشینی برای تمایز افعال نوع اول و نوع دوم ارائه نکرده و تنها به صورت پسینی و از طریق اثر آنها (ثابت ماندن یا نماندن حسن و قبح آنها در شرایط مختلف) می شود پی برد که از کدام نوع اند. 5. بسیاری از صفات یا ملکات اخلاقی مطرح شده در اخلاق نراقی، حسن و قبح ذاتی ندارند و بسته به وجوه و اعتبارات مختلف و مصالح و مفاسدی که از جهت نیل به سعادت بر آنها مترتب است ممکن است فضیلت یا رذیلت به شمار آیند. در اینجا دیدگاه کلامی و اصولی نراقی در باب حسن و قبح، با کاربرد عملی آن در اخلاق وی کاملا سازگاری دارد. 6. اخلاق نراقی به شدت به مبانی سه گانه (خدا، تجرد نفس، حیات اخروی) وابسته است؛ هم در تعیین سعادت انسان به عنوان غایت اخلاق و هم در تعیین حد وسط و فضایل به عنوان وسایل رسیدن به سعادت. 7. خداوند در اخلاق نراقی به طرق گوناگون حضور دارد. مثلا برخی از فضایل و رذایل مهم و پرمطلب اخلاق نراقی کاملا فضایلی خدامحورند، مانند: خوف و رجا، توکل، طاعت، فسق، عشق به خدا، و ... . 8. خداوند به عنوان طبیب حقیقی نفس انسان از طریق دین و وحی، حسن و قبح های اخلاقی ای را که در نفس الامر وجود دارند ولی عقل ما قادر به کشف آنها نیست به آگاهی ما می رساند. همین امر یکی از دلایل نیاز انسان به انبیا می باشد. به همین جهت نراقی نقطه ثقل اخلاق خود، یعنی ملاک تعیین حد وسط های اخلاقی را شریعت قرار داده است. 9. سعادت قصوایی که نراقی برای انسان تصویر می کند با خداوند نسبتی تمام عیار دارد. خدا اشرف موجودات است و انسان به مدد جنبه روحانی خود که از سخن مجردات و عوالم الوهی است باید هر چه می تواند به خداوند تقرب یابد. 10. تقرب به خدا از طریق تخلق به اخلاق الاهی و تشبه به ملائکه صورت می گیرد. انسان چون واجد همه قوای حیوانی (شهویه و غضبیه) و شیطانی (واهمه = عامله) و مَلَکی (عاقله) است، باید در نزاع قوه عاقله با قوای دیگر جانب عاقله را بگیرد و با غلبه دادن آن بر آنها، خود را از رذایل حیوانی و شیطانی برهاند تا فضایل اخلاقیِ چهارگانه در وی تحقق یابند. انسان با این کار به ملائکه شبیه و داخل در آنها می-شود. 11. علم النفس، زیربنای اخلاق نراقی است و تمام اخلاق نراقی بر محور نفس مجرد انسان و مراتب ترقی و تکامل آن تا رسیدن به تجرد تام و وصول به عوالم روحانی می گردد. علم اخلاق نراقی در واقع بیان سیر و سلوک یک نفس مجرد است که با تحلی به صور علمی و اخلاقیِ مجرد به سعادت نایل می آید و پس از مرگ و قطع علاقه از بدن، با رسیدن به تجرد تام استعدادش برای رویت حضرت حق و لقاء الله به فعلیت بدل می-شود. 12. حیات اخروی عملا محدوده اخلاق نراقی را تا ابدیت گسترش می دهد. سعادت اصلی سعادتی است که در حیات اخروی حاصل می شود و زندگی دنیوی فقط تا اندازه ای که مقدمه و وسیله برای حیات سعادتمندانه اخروی باشد ارزش دارد. آخرت گرایی بر جای جای اخلاق نراقی تأثیر نهاده است. دنیا محل تکلیف و اخلاق ورزی، و آخرت محل تحقق نتایج خلقیات تحصیل شده در دنیا است. تجردیافتن اعمال و تبدیل شدن آنها به صُوَرِ مجرد روحانی، فرایندی تکوینی است و به صورت خودکار سعادت و شقاوت و لذت و الم اخروی انسان را رقم می زند. 13. نظام اخلاقی نراقی در تمامیت آن، بدون خدا، تجرد نفس و جاودانگی آن به هیچ وجه قابل تصور نیست و این امور اگر در اخلاق نراقی نادیده گرفته شوند، از اخلاق نراقی تنها حجم بسیار کمی نسبت به حجم فعلی باقی می ماند. بنابراین، اخلاق نراقی نه با سکولاریسم (به معنای عدم ارجاع به خدا و حیات اخروی) میانه ای دارد و نه با فیزیکالیسم (مادی انگاری انسان و انکار دوگانه انگاری و تجرد نفس). اما نباید پنداشت که فیزیکالیسم به طور کلی با اخلاق فضیلت در تضاد است؛ با تفسیرهای فیزیکالیستی هم می توان به فضایل و رذایل اخلاقی به عنوان اموری درونی قائل بود، اگرچه جایگاه آنها را جایی در مغز انسان بدانیم. 14. در خلال این رساله به چند موضوع قابل پژوهش هم برخوردم که به اجمال به آنها اشاره می کنم. تحولی که اخلاق ارسطویی در عالم اسلام یافته است هنوز مورد مطالعه جدی قرار نگرفته و دقیقا نمی دانیم که اخلاق ارسطویی با چه تطورات و افزودن ها و کاستن هایی به اخلاق امثال نراقی تبدیل شده است. این بررسیِ تاریخی و مقایسه ای نکات و ابهامات بسیاری را روشن خواهد کرد. 15. در جهتی دیگر همین اخلاق ارسطویی در محیط دینی دیگری –یعنی مسیحیت- نیز وارد شد و سرنوشتی پیدا کرد که بسیار شبیه است به سرگذشت اخلاق ارسطو در جهان اسلام. فی المثل، بررسی مقایسه ای اخلاق نراقی با اخلاق آکویناس می تواند نکات جالبی برای محققان در پی داشته باشد. 16. نراقی در عین اینکه عالم اخلاق است یک فقیه و اصولی زبردست هم بوده است. نسبت بین اخلاق و فقه وی موضوع حائز اهمیتی است و نگارنده نتوانست در این رساله چنان که سزاوار این بحث است به آن بپردازد. اما این موضوع در حد موضوع یک رساله نیست و در یک مقاله می توان آن را بررسی کرد.
مهدی دهقانپورهنزایی علی اله بداشتی
ابن سینا به طور خاص در کتاب تدابیر المنازل او السیاسات الاهلیه به مسأله تعلیم و تربیت می پردازد. شهید ثانی در کتاب منیه المرید فی آداب المفید و المستفید به طور کامل و دقیق در خصوص مسأله مهم تعلیم و تربیت سخن گفته است. در این میان دو نگرش کلی در آثار مربوط به تعلیم و تربیت بیشتر نمایان است. یکی نگرش فیلسوفان است که از مابعد الطبیعه متأثر است و مسائل عمده تعلیم و تربیت را از منظر فلسفی ارائه می دهند و منبع معرفتی، فیلسوف عقل است؛ گروه دیگر عالمانی هستند که منابع معرفتی خود را از عقل، قرآن و سنت گرفته و با نگرشی دینی به تبیین تعلیم و تربیت پرداخته اند. در این میان بوعلی سینا برای معلم جایگاه مهمی در سیستم آموزش و پرورش قائل است و معتقد است که معلم، الگوی رفتاری کودکان است و آنان از رفتار او نسخه برداری و در زندگی خودعمل می کنند. شهید ثانی نیز اصول و روشهای تعلیم و تربیت را در سه گروه مطرح می کند.1) اصول و روشهایی که معلم و آموزگار باید آنها را رعایت کند.2) اصول و روشهایی که متربی و آموزنده باید آنها را رعایت کند.3) اصول و روشهایی که هم معلم و هم متعلم رعایت آنها را باید پاس بدارند که در این پایان نامه این شباهت ها و تفاوت ها را بررسی می کنیم.
سیدعلیرضا صالحی ساداتی امیر دیوانی
محمد مهدی نراقی (1146-1209 ه.ق.) در کتاب جامع السعادات، نظامی اخلاقی به شیوه اخلاق فضیلت محور و با رویکردی غایت گرایانه سامان داده است. اخلاق نراقی با فلسفه، کلام و اصول فقه وی پیوند دارد و در این رساله برای نخستین بار با نگاهی میان رشته ای به همه آثار نراقی، نظام اخلاقی وی گزارش و تحلیل شده است. نراقی در انسان شناسی دوگانه انگارانه خود، حقیقت انسان را نفس غیرمادی می داند. این نفس فناناپذیر به همراه فضایل و رذایل آن موضوع علم اخلاق قرار می گیرد. نفس چهار قوه عاقله، عامله، غضبیه و شهویه دارد و اخلاق نراقی متکفل بیان فضایل و رذایل این قوا است. اخلاق نراقی برخلاف تبار ارسطویی خود، پیوند گسترده ای با خدا و دین یافته است. اخلاق نراقی حکمت عملی صرفا فیلسوفانه نیست، از این رو با علوم شرعی و وحیانی آمیختگی فراوان دارد. از نظر نراقی تعیین حد وسط های اخلاق به عهده خدا است. در نراقی فضایلی مانند خوف و رجا، عشق به خدا، توکل، طاعت و ... تنها بر اساس خداباوری مجال طرح یافته اند. سعادت نهایی در اخلاق نراقی رویت خداوند در آخرت است. در نراقی، تجرد نفس پشتوانه جاودانگی انسان قرار گرفته است. ملکات اخلاقی و معارف علمی نیز جاویدان اند. نفس به دلیل تجرد، با عوالم روحانی و الاهی مناسبت دارد و در نتیجه ی سلوک اخلاقی و علمی و رسیدن به تجرد تام می تواند پس از مرگ به سعادت نهایی (رویت خداوند) نایل آید. جاودانگی نفس، حیات اخروی انسان را رقم می زند. حیات اخروی، ظرف تحقق معارف و خُلقیاتی است که در دنیا کسب شده اند. نراقی با اعتقاد به تجرد اعمال، همه کردارهای دنیوی انسان را در نفس به صورت صور روحانی تجردیافته می بیند و همین ملکات، سعادت یا شقاوت اخروی انسان را رقم می زنند.
کاظم خوشخوامیری علی اله بداشتی
این پایان نامه درصدد تبیین رنج ها و ناکامیابی ها در حکمت متعالیه و روان شناسی خوشبختی می باشد. توضیح این که رنج و به تعبیر حکمت متعالیه شر ادراکی، معانی و مصادیق متعددی دارد. مراد از رنج در این پایان نامه معنای وسیع آن است که شامل همه ی اقسام آن می شود. در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی رنج با تعابیر مختلفی به کار رفته است و وجودی بودن آن در این منابع امر مسلمی به نظر می رسد. حکیم ملاصدرا در تحلیل هستی شناختی رنج دچار تردید است. ایشان در اکثر مولفات خود از نظریه ی نیستی انگارانه رنج دفاع کرده و آن را برهانی دانسته است. ولی از بعضی عبارات ایشان در شرح اصول کافی که به نظر می رسد جزء آخرین نوشته های او باشد از نظریه ی پیشین خود عدول کرده است و نه تنها عبارت ایشان ظهور در وجودی بودن رنج دارد بلکه تصریح می کند که جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست. تلاش پیروان حکمت صدرایی مانند حاج ملاهادی سبزواری و علامه طباطبایی نیز در اثبات عدمی بودن رنج با اشکالاتی مواجه است. یکی از دلایل فیلسوفان الحادی در تشکیک اوصاف الهی مانند عدل، علم، قدرت و خیرخواهی مسأله رنج های انسان است اما از دیدگاه حکمت متعالیه با توجه به این نکته که انسان مهره ای از مهره های جهان هستی به شمار می رود، شرّی وجود ندارد و اگر رنجی به انسان می رسد فردی و جزئی است. رنج های انسان لازمه ی طبیعت مادی وجود بشر بوده و در جهت تکامل و رشد و شکوفایی او، آشتی با خود و خدا، تواضع و فروتنی، آزمایش و امتحان، پند و عبرت و صبر و استقامت لازم و ضروری به نظر می رسد. عوامل متعددی زمینه ی پیدایش رنج ها را برای انسان فراهم می کنند مانند هواخواهی، گناه، جهل و نادانی، تعلق خاطر، ناهماهنگی با قانون و نظم طبیعت، نابسامانی ذهنی و روانی، محرومیت از حقوق انسانی و منابع طبیعی. انسان متعالی با از میان برداشتن این زمینه ها می تواند رنج های ناشی از آن را کاهش دهد. علاوه بر این که به مقتضای عدل الهی هر رنجی که ناشی از اعمال دیگران باشد و خود انسان نقشی در تولید آن نداشته باشد، خداوند متعال عوض آن را در دنیا یا آخرت عنایت می کند. در علم روان شناسی نیز تلاش های زیادی در کاهش رنج های بشر، انجام شده است و مکاتب بزرگ آن مانند مکتب فیزیولوژیک، رفتارگرایی، انسان گرایی، شناختی و روان کاوی روش های مفید و موثری در این مسیر انجام داده اند و توفیقات قابل توجهی به دست آورده اند. اگر چه علم روان شناسی تاکنون به راه حل متقنی در این باب دست نیافته است ولی تلاش ها کماکان ادامه دارد.
اکبر مرادی علی اله بداشتی
غلوّ به معنای از حد گذرانیدن و مبالغه گویی از مهم ترین آفت های دینداری است، آفتی که همه ی ادیان ابراهیمی کم و بیش به آن مبتلا هستند، در یهودیت غلوّ درباره ی شخصیّت عزیر، در مسیحیت غلوّ درباره ی حضرت عیسی(ع)، در اهل سنت غلوّ درباره ی خلفا و صحابه و در تشیع غلوّ درباره ی اهل بیت(ع) همواره وجود داشته است در این پژوهش سعی بر این است که علل گسترش این غلوّ و مبالغه گویی ها را از دیدگاه متون دینی و برخی متفکران شیعی بررسی شود به همین منظور در ریشه یابی علل گسترش غلوّ در جامعه به دلایلی که در قرآن بیان شده است اشاره می شود از جمله تکبر و خودبینی(غلوّ شیطان)، قدرت حکومتی و ثروت فراوان(غلوّ فرعون)، معجزات فراوان و مملوس(غلوّ اهل کتاب درباره ی خود)، ناآگاهی از کمال مطلق (غلوّ درباره ی اشیاء و موجودات) و غلوّ درباره ی پیامبران و بزرگان دین به خاطر عدم معرفت به جایگاه این بندگان خدا و همچنین عدم تحلیل درست از معجزات و کرامات ایشان و نیز از دیدگاه کتب روایی دوست داشتن بیش از اندازه ، نادانی، ارائه تصویر غلط از ائمّه(ع)، اباحی گری و همچنین جعل احادیث و تحریف روایات از علل گسترش غلوّ یاد شده است در این پژوهش همچنین به دیدگاه های سه تن از متفکران شیعه یعنی مدرّسی طباطبایی، مرتضی مطهری و صالحی نجف آبادی درباره ی علل گسترش غلوّ اشاره می شود.
سید روح اله میرقیصری علی اله بداشتی
چکیده: از آنجا که قضیه حقیقیه، موضوعِ آن طبیعت لابشرط است؛ شأنیت شمول تمامی افراد خود را بدون قید دارا است. اما بر خلاف قضیه طبیعیه و ذهنیه با خارج در ارتباط است. یعنی می تواند افراد خارجی داشته باشد. این امر باعث شده است که چنین قضیه ای از قابلیتهای ویژه ای برخوردار باشد. و در واقع شمول افراد در موضوع این قضیه، بر خلاف عام، محدود به یک جمعِ خاص در شرایط محدود نیست. از این رو، قضیه حقیقیه از موارد اطلاق است؛ که موضوع آن قابلیت برای انطباق بر تک تکِ مصادیق خود را دارد. و افراد آن هر گاه موجود شدند از مصادیق موضوع قضیه حقیقیه اند. ملاک صدق در این قضیه نفس الامر است.زیرا در این قضیه توجه به اصل و طبیعتِ موضوع است.و این طبیعت می تواند در خارج محقق شود یا نشود. پس باید به دنبال امری باشیم که هر دو حالت را برای صدق در بر گیرد. قضیه حقیقیه به شرطیه بازگشت نمی کند؛ چون موضوع آن طبیعت است؛ و فقط به طبیعتِ موضوع توجه می شود.مقدره بودن آن ربطی به اصلِ موضوع ندارد؛ بلکه نحوه اتصال موضوع با خارج را حکایت می کند. قضیه حقیقیه از جمله قضایای معتبره ای است که در علوم مختلفی همچون منطق(مثل در کلیت کبرا و...) ، فلسفه( مثل قاعد? فرعیت و...)، اصول فقه و غیره، نقش موثری دارد. در اصول فقه،حل بسیاری از مسائل اصولی، ازجمله: شک در مکلف به،شبهه نسخ حکم، محدوده خطاب نسبت به مشافهین و معدومین و...بر عهده این قضیه است. این امر باعث شده قضی? حقیقیه زنده ترین، پویاترین و کارآمدترین قضیه ای باشد که بشر به آن دست یافته است. واژگان کلیدی: ملاک صدق،نفس الامر،حقیقیه،موضوع،طبیعت
محمد هادی کمالی علی اله بداشتی
میرداماد و ملاصدرا از فیلسوفانی هستند که سعی در ایجاد سازش میان الهیات وحیانی و فلسفی داشته اند. موضوع این پژوهش،بررسی و مقایسه ی اندیشه های میرداماد و ملاصدرا در باب آفرینش و عوالم هستی است. هدف نویسنده از انتخاب این موضوع، حل این مساله است که چرا صدرالمتالهین علی رغم احترام زیادی که برای استادش میرداماد و مبانی فکری او قائل بود، لکن در بررسی عوالم وجود از راه استادش فاصله گرفت و مروج افکار او نشد؛ بلکه با ناتمام دانستن حکمت یمانی میرداماد، خود به پی ریزی فلسفه جدیدی به نام حکمت متعالیه همت گماشت؟لذانویسنده برای حل مساله فوق، در این رساله بهبررسی ومقایسه مبانی فلسفی این دو حکیم و دیدگاه های آنان در باب چگونگی نظام آفرینش و عوالم وجود پرداخته است؛ ودر پایان نتیجه می گیرد که ریشه اصلی اختلاف حکمت یمانی و حکمت متعالیه، و سرّ عدم تبعیت صدرالمتالهین از فلسفه میرداماد، همان مساله اصالت وجود و اصالت ماهیت است.ملاصدرا با این که در ابتدا به تبع میرداماد قائل به اصالت ماهیت بوده است، ولی در ادامه از نظریه اصالت ماهیت برگشته و معتقد به اصالت وجود شده است.اوهر چه بیشتر به فلسفه می پردازد، اصالت ماهیت در نظرش سست تر و نامأنوس تر می شود؛ چرا که بر اساس اصالت ماهیت و قول به کثرت در عالم هستی، خیلی از مسائل هستی را قابل تحلیل نمی بیند؛ ولی با عکس کردن قضیه و اعتقاد به اصالت وجود، همه آن ها را قابل توضیح وتفسیر می یابد.بنابراین نزاع در مساله اصالت وجود و اصالت ماهیت،به هیچ وجه یکنزاع لفظی نبوده و آثار و ثمرات بسیاری بر این اختلاف بار می شود؛ تا آنجا که پذیرش هر طرف از اصالت وجود یا اصالت ماهیت، باعث شکل گیری فلسفه ای کاملا متفاوت خواهد شد.
حسین نامور خلیله ده علی اله بداشتی
این پایان نامه به بررسی رشد اخلاق در دوره ی نوجوانی از منظر اندیشمندان اسلامی پرداخته و تاکید بر رشد اخلاق در نوجوانی را دارد. هدف این پایان نامه بررسی اصول و شیوه های رشد اخلاقی از منظر اندیشمندان اسلامی در نوجوانی می باشد. با توجه به ساحت های وجودی انسان، رشد ا بعاد گوناگون نوجوانان در کنار تربیت و تزکیه و اعتدال قوای نفس جهت رسیدن به قرب الهی حائز اهمیت می باشد. به همین منظور، در فصل اول به تعریف واژه های رشد اخلاقی و رابطه بین اخلاق و تربیت در دوره ی نوجوانی پرداخته شده است. در فصل دوم به بررسی رشد اخلاق در ابعاد مختلف نوجوانی پرداخته و سپس در فصل چهارم نتیجه گیری و برخی از شیوه های برگرفته از اندیشمندان اسلامی مانند: اسوه سازی از اهل بیت و قرآن و بارور کردن اندیشه ی نوجوانان در کنار اصل آزادی و اختیار و در نهایت رسیدن به حب الهی بیان شده است.
علی اکبر تیموری فریدنی علی اله بداشتی
حکمت عملی بدون شک مهمترین دغدغ? فلسف? فارابی است. نتیج? واحدی که از کتب متعدد فارابی دربار? حکمت عملی بدست می آید، تأکید بر نقش أنبیاء و فیلسوفان در این عرصه است. فیلسوف و نبی با ورود به این عرصه و دست اندازی به ابعاد و زوایای حکمت عملی، در استکمال و غنای آن می کوشند. پرسشی که در این رساله ( با استفاده از روش کتابخانه ای – توصیفی ) به دنبال پاسخ آن هستیم این است که: فیلسوف و نبی چه جایگاهی در حکمت عملی داشته و چگونه در جنبه های مختلف آن نقش آفرینی می کنند؟ از منظر فارابی حکمت عملی زمانی منجر به سعادت می شود که در هر دو جنب? بیان و إجراء آن با موفقیت عمل کنیم. اهمیت این دو جنبه از حکمت عملی، و نقش کلیدی که در سعادت افراد جامعه دارند طلب می کند که کامل ترین افراد اجتماع به این دو بپردازند. به همین دلیل لازم است نبی و فیلسوف که در عالی ترین مرتب? انسانی قرار دارند، این امور را به عهده گرفته و با استعانت از وحی در آنها نقش آفرینی کنند. در این میان، «نبیِ فیلسوف» و «فیلسوفِ نبی» به عنوان رئیس اول یا رئیس تابع مماثل، به ریاست مدینه انتخاب شده، با وضع دین و نوامیس به بیان حکمت عملی برای توده ها پرداخته و با به دست گرفتن رهبری اجتماع، حکمت عملی را إجراء و آن را در جامعه گسترش می دهند. در مرتب? بعد و زمانی که دو رئیس اول وجود نداشته باشند، «حاکمان فیلسوف» به عنوان رئیس مدینه انتخاب می-شوند و با اندکی تفاوت نسبت به دو رئیس قبلی، در بیان و إجراء حکمت عملی می کوشند.
ذبیح اله اکبرزاده عسکر دیرباز
وجود امامان برای بقا و تحریف نشدن دین و شریعت ضروری است. و با خاتم نبی بودن حضرت محمد (ص) تناقض ندارد وامامت چیزی جز تداوم واستمرار وظایف وشءون نبوت ورسالت نیست و مقام امامت مقام تحقق وعینیت بخشیدن به اهداف رسالت است.این پایان نامه به بررسی ابعاد خاتمیت و امامت و رابطه این این دو و عدم تعارض آنها با استناد به دلایل عقلی و نقلی پرداخته است و بیان شد که امامت مکمل خاتمیت و اکمال دین است.
محمد صادق بدخش علی اله بداشتی
سلفیه عنوانی است که گروهی از پیروان احمد بن حنبل و إبن تیمیه برای خود برگزیده اند تا نشانگر عقیده آنها در لزوم رجوع به شیوه سلف از أمّت پیامبر باشد. این گروه در برخورد با متون دینی و معنا شناسی آن ها مقید به ظواهر بوده و نقش عقل را در فهم مراد جدی شرع دخالت نمی دهند و همین موضوع موجب به وجود آمدن اعتقاداتی متفاوت از سایر مذاهب اهل سنت در این فرقه شده است. در این پژوهش پس از مروری کوتاه بر تاریخچه سلفیه و مباحثی در مورد معناشناسی، به بررسی مبانی معناشناسی پرداخته شده است ابتدا از حقیقت و مجاز و کنایه و استعاره سخن گفته شده است به نظر ادبای عرب این سه آرایه ادبی نقش ویژه ای در زبان عربی دارند و بدون در نظر گرفتن آن ها نمی توان مفاهیم را به زیبایی و رسایی هرچه تمام تر به مخاطبین منتقل ساخت هرچند برخی وجود مجاز را انکار کرده اند و می کویند کلام، مجموعه ای یکدست از کلمات و قرائن موجود در آن است که روی هم رفته در معنای خود استعمال شده اند و دیگر مجازی وجود ندارد. در بحث مجاز در قرآن هم هرچند بسیاری از مفسرین قرآن را تابع قوانین رایج در زبان عرب از جمله مجاز دانسته اند اما علمای سلفیه آن را رد کرده اند ولی خود ایشان در بعض آیات ناگزیر از قبول مجاز شده اند. از دیگر مبانی معناشناسی متون دینی بحث محکم و متشابه است به عقیده سلفیه منظور از متشابه آیه ای است که معنای واضحی ندارد و ممکن است با معانی غیر صحیح، خلط شود و باید آن را با إرجاع به محکمات تفسیر کرد. در بحث تأویلی که خداوند در سوره آل عمران، علم آن را تنها به خودش یا همراه با راسخان در علم اختصاص داده سلفیه می گویند تأویل به معنای آن حقیقت خارجیست که کلام در نهایت به آن حقیقت منجر می شود و تأویل در این آیه از سنخ معانی نیست. از دیگر مباحث مطرح در این تحقیق جایگاه عقل در تفسیر و ترجمه متون دینی است که سلفیه قائل هستند که نمی توان با دلایل عقلی، دست از ظاهر متون برداشت. روش سلفیه در معناشناسی منجر به قول به تجسیم خداوند در برخی موارد و خالی شدن کلام خداوند از بسیاری زیبایی های ادبی زبان عرب می شود هر چند خود سلفیه هم نتوانسته اند بر این شیوه خود پایبند باشند و در مواردی آیات قرآن را از معنای ظاهری آن خارج ساخته اند. به عقیده شیعه روش صحیح در برخورد با ظواهر متون این است که ظرفیت محدود کلام بشری در بیان معانی بلند معنوی را در نظر بگیریم و به این درک برسیم که نمی توان با اکتفای به ظواهر به آن معانی دست پیدا کرد بلکه باید در تفسیر یک سخن تمام قرائن متصل و منفصل را در نظر گرفت تا مراد جدی گوینده را به دست آورد.
غلامحسین جوادپور محمدعلی مبینی
ارزش سنجی معرفتی باورهای دینی، دغدغه ای دینی و معرفتی است و برپایه رویکردهای رایج در معرفت شناسی می توان باورهای دینی را محک زد و در مقایسه با دیگر باورها، نقص و قوت آنها را بازتاب داد. نقض های مشهور گتیه در قرن بیستم درباره تعریف «باور صادق موجه» باعث شد تا تلاش معرفت شناسان بر این متمرکز گردد که تعریفی جامع و مانع از معرفت ارائه کنند. یکی از این رویکردها، معرفت شناسی مبتنی بر فضایل عقلانی (معرفتی) بود. نخستین بار ارنست سوسا با طرح چالش هایی فراروی وثاقت گرایی، مدعی شد باید به این نظریه، قیودی افزوده شود. پیشنهاد او بازتعریف قوا و استعدادهای معرفتی در چارچوب اصطلاح فضایل عقلانی بود. بر این اساس، قوای معرفتی در صورت داشتن شرایطی، فضیلت شمرده شده، در دستیابی به معرفت مورد وثوق خواهند بود. لیندا زگزبسکی، معرفتشناس و فیلسوف دین معاصر، با نقد رویکردهای رایج در معرفت شناسی معتقد است برای حل معضلات معرفتی باید به جای تأکید بر خود معرفت و عوامل توجیه گر باورها، به انگیزه ها و خصلتهای فضیلت مندانه عامل معرفتی توجه کنیم. وی به موازات اخلاق فضیلت محور و رویکرد ارسطویی به فضایل، رهیافتی فضیلت محورانه به معرفت شناسی پیش می نهد و مدعی است توانایی های عقلانیِ اکتسابی و خصائص معرفتی که انسان در فرآیند باورگزینی به کار می گیرد، فضایلی عقلانی و مشابه فضایل اخلاقی ارسطویی و دارای دو جزء درونی (انگیزش) و بیرونی (رسیدن به غایت موردنظر از آن فضیلت) هستند. وی سپس با نقد ادله ارسطو بر تفکیک این دو دسته از فضایل، آنها را از یک سنخ برمی شمارد و به عبارت بهتر، فضایل عقلانی را گونه ای از فضایل اخلاقی می پندارد که تمام احکام و خواص آنها را در خود دارند و تنها در هدف با دیگر فضایل متمایزند. براساس نظریه زگزبسکی، معرفت محصول فعالیت فضایل عقلانیِ عامل معرفتی در فرآیند باور است و یک فعالیت هنگامی برآمده از فضایل عقلانی شمرده می شود که: (1) عامل دارای انگیزش برآمده از آن ویژگی منِشی (فضایل) باشد، (2) آنچه را فرد فضیلت مند در موقعیت های مشابه از خود بروز می دهد، انجام دهد، (3) درنتیجه به سبب این دو به شیوه قابل اعتمادی به صدق (غایت فضایل عقلانی) نائل گردد. درنتیجه بین فرآیند معرفتی و صدق تلازم وجود دارد و معضلی که گتیه برای تعریف معرفت برشمرده بود، مرتفع می گردد. این رویکرد دارای نقاط قوت و ضعف است و ازآنجاکه رویکردی مسئولیت گرا است، نقش عامل معرفتی و مسئولیت او را بازنمون می کند. ابتنای بیش از حد نظریه به قوه حکمت عملی برای سنجش کارکرد درست فضایل و نیز بروز نتایج نادرست (کاذب) و گاه متعارض در اثر فعالیت فضایل عقلانی و یکسان انگاری افراطی ارزش ها و بایسته های معرفتی و اخلاقی از ضعف-های این نظریه است. این پژوهش با بررسی این رویکرد نوین و تبیین مقدمات و فرآیند استدلال آن، باور دینی را به محک آزمون آن می سپارد و سپس اصل نظریه را براساس سنت فلسفی حکمت متعالیه تحلیل می کند تا هم تشابه ها و تفاوت ها عیان گردد و هم نقاط ضعف آن از این منظر تبیین شود. در حکمت متعالیه نیز شاهد نوعی فضیلت-گرایی معرفتی هستیم؛ اما اولاً اطلاق فضیلت بر بایسته هایی معرفتی چندان برجسته نمی شود و ثانیاً این عوامل، علت انحصاری و تامه کسب معرفت تلقی نمی شوند.
رضا محمدی علی فقیهی
قرآن کریم، پیامبر (ص) را اسوه اخلاقی در رفتار مسلمانان معرفی نموده از این رو پرداختن به سیره عملی و روش های اخلاقی پیامبر (ص) جنبه اسوه دارد و از اهمیت ویژه ای برخوردار است، هدف ازاین پژوهش این است که با محور قرار دادن سیره نبوی، خانواده مطلوب از لحاظ جایگاه،اهمیت، انگیزه و تشکیل ونظام ان موردبحث و بررسی قرار گیرد ، در این راستا ملاک گزینش همسر از لحاظ اعتقادی، ظاهری، اخلاقی و تمام شرایط براساس سیره نبوی آورده شده است و وظایف و مسئولیت هایی که اعضای خانواده نسبت به هم دارند و مورد قبول همه اعضای خانواده باشد مورد توجه قرار گرفته است.باتوجه به بررسی های صورت گرفته می توان چنین استنباط کرد که خانواده مطلوب براساس سیره نبوی خانواده ای است که کانون حفظ سنت های اخلاقی و مرکز رشد عواطف و احساسات است وسلامت آن عامل سلامتی و رشد اجتماع خواهد بود و نابسامانی و بیماری آن جامعه ی انسانی را دچار آسیب خواهد کرد. همچنین خانواده مطلوب خانواده ای است که پای بندبه مقررات شریعت الهی و اخلاقی و آداب اسلامی است و برای به دست آوردن خیر و منافع این دنیا و دنیای پس از مرگ تلاش می نماید، خدای سبحان پیامبر گرامی اسلام را اسوه حسنه ای قرار دادتا مردم چگونگی تشکیل خانواده مطلوب را ازسیره رفتاری وسنت ان حضرت بیاموزندچرا که انسان، جامعه ای را که با ضوابط اخلاقی حفاظت و هدایت می شود، دلپذیرتر می یابد و درک می کند که راه رسیدن به تعادل، آرامش و موفقیت، التزام به اصول اخلاق مانند صداقت، سخاوت ، صبر، خوش بینی، قناعت ودیگر صفات اخلاقی است که در روابط مناسب اعضای خانواده وتعالی آن موثر است.این تحقیق به روش کتابخانه ای و با بررسی کتابهای تاریخی وروائی سنت وسیره نبوی تحلیل و تنظیم شده است.
مولود امیدی علی اله بداشتی
بررسی نظرات علامه طباطبایی و سید محمود طالقانی در بحث اهداف اجتماعی انبیا، محور اصلی این پژوهش است. برای رسیدن به این هدف زیرمجموعه هایی تنظیم شده است: اصلاح ساختار عقیدتی در اجتماع که در آن توحید به عنوان اوّلین و اصلی ترین هدف انبیاء اشاره شده است، اصلاح ساختار اخلاق فردی و اجتماعی که در آن به اخلاق فردی و زیرشاخه های آن و اخلاق اجتماعی و زیر شاخه های آن اشاره گردید و همچنین اصلاح ساختار اقتصادی به عنوان یکی دیگر از اهداف انبیاء در اجتماع بیان گردیده است. از جمله نتایج به دست آمده این پژوهش آن است که انبیاء می توانند با روش هایی که از جانب خداوند متعال برای انسان آورده اند جهانی بسازند که در آن همه چیز حول محور پرستش خدای یگانه و رضایت او باشد و انسان ها در این جهان به آرامش در کنار یکدیگر به زندگی پرداخته و در نهایت به سعادت ابدی دست پیدا کنند. در این پژوهش از منابع تفسیری و کلامی استفاده شده است. چنان که تکیه بیشتر، بر مطالب علامه طباطیایی در تفسیر المیزان و آیت الله طالقانی در پرتوی از قرآن است.
نرگس سادات ناجی اصفهانی علی اله بداشتی
این تحقیق، بیان دیدگاه ابن تیمیه درباره بحث امامت و نقد افکار او بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی است؛ زیرا که بخش عمده معتقدات و افکار ابن تیمیه در حنبلی ها و سلفی های بعد از او بسیار تأثیرگذار بوده است. برای دستیابی به این هدف، بعد از شناخت مفهوم و جایگاه امامت با استفاده از آثار هر دو طرف بحث، مباحثی از جمله: ویژگی ها و وظایف امام و شیوه تعیین او بررسی شده است. مهم ترین مسأله در این میان، شاید مسأله عصمت باشد که ابن تیمیه تأکید فراوان بر نفی آن دارد تا بتواند ادعاهای خود را ثابت نماید. اما بحث اصلی تحقیق که بعد از رحلت پیامبر تا کنون، با اهمیت تر می نماید و مرکز اختلافات میان فرق گوناگون اسلامی است، بحث بر سر مصداق امام است. در این فرصت نیز سعی بر آن است که این مباحث از دیدگاه ابن تیمیه بررسی شده و سپس نقد آن ها با تکیه بر اندیشه های علامه طباطبایی انجام گیرد.
علی زمانی خارائی علی اله بداشتی
از دیدگاه ملاصدرا، همه ی موجودات، معلول خدا هستند و دوباره به سوی خدا باز می گردند پس همه ی موجودات، معاد دارند. او قیامت را باطن دنیا دانسته و معتقد است معاد انسان به اعمال او در این دنیا وابسته است. او مشاعر انسان را متناظر با عوالم وجودی می داند انسان به هر یک از آن ها توجه کند با آن محشور خواهد شد. ملاصدرا معتقد است همان گونه که انسان در دنیا جسم دارد بعد از دنیا هم جسم خواهد داشت با این تفاوت که جسم انسان در هر عالم، مناسب با همان عالم است. صورت انسان در قیامت نیز متنسب با اعمال او در دنیاست. افعال انسان در دنیا به تدریج سبب حصول ملکاتی در نفس او می شود و صورت آن را تغییر می دهد. این صورت باطنی در قیامت آشکار می شود و هر فرد به شکلی مناسب اعمال و رفتار خود در دنیا دیده می شود
اعظم پروانه علی اله بداشتی
تحقیق حاضر به بررسی رابطه اخلاق و عبادت در نگرش اسلامی می پردازد. از آنجایی که اخلاق و عبادت از لوازم تکامل انسان هستند ما باید هم اخلاق و هم عبادت و رابطه بین آنها را بدانیم تا بتوانیم به کمال برسیم. همچنین با شناخت اخلاقیات متناسب با هر یک از عبادات روح ما در عبادت لطیف تر شود و در اخلاق ما تاثیر بگذارد و ما را به اخلاق الهی مهذب کند. کمال نهایی انسان قرب به خدای متعال است و راه تقرب به خداوند عبادت می باشد. تحقق این هدف نیز جز در پرتو اعتقادتوحیدی ،تهذیب نفس و فضائل والای اخلاقی میسر نمی باشد. تعریف اخلاق و عبادت، تاثیر عبادت بر اخلاق، تاثیر اخلاق بر عبادت محورهایی هستند که در این تحقیق به آنها پرداخته شد. سوال اصلی در این تحقیق این است که رابطه اخلاق و عبادت چیست. بر اساس نتایج به دست آمده عبادات در تربیت اخلاقی و شکوفائی و ایجاد فضائل اخلاقی در انسان نقش دارند. عبادات بدون همراه شدن با فضائل اخلاقی به هیچ وجه مقبول در گاه الهی واقع نمی شوند و موجب تقرب انسان به خداوند نیستند. همچنین فضائل اخلاقی باعث روح بخشی و تحقق کامل عبادات اعم از واجب و مستحب می شود و رذائل اخلاقی در فرد موجب فاصله گرفتن او از قرب به خداوند است . عبادات همراه با رذائل اخلاقی مقبول درگاه الهی واقع نمی شوند. انسانی که آلوده به رذائل اخلاقی باشد نمی تواند در مدار عبادت قرار گیرد. چرا که هدف اصلی از تشریع عبادات این است که انسان از جسمانیت به روحانیت و از کوری به هدایت و از بعد به قرب برگردد. بنابراین هرچه عبادت افزون تر و خالص تر شود فضائل اخلاقی در انسان بیشتر متجلی می شود. عبادت باعث می شود انسان بیشتر به یاد خدا باشد و هرچه انسان بیشتر به یاد خدا باشد بیشتر پای بند به اخلاق می شود. بنابراین اخلاق و عبادت در اسلام مکمل یکدیگرند و هریک در دیگری موثر و از دیگری متاثر است و تعامل این دو باعث تکامل انسان می شود.
علی صالحی اردکانی علی اله بداشتی
آنچه در نوشتار حاضر به دنبال آن هستیم بررسی و تبیین ضرورت بحث از حرکت قطعیه و توسطیه است و این که چه آثار و پیامدهایی مترتب بر بحث حرکت بویژه حرکت جوهری است. وجود زمان و حرکت در خارج مورد اتفاق غالب حکما است اما آن چه منشاء اختلاف نظر فلاسفه شده؛ وجود یا عدم وجود دو نحوه اعتبار حرکت یعنی قطعیه و توسطیه در خارج است. فیلسوفان بزرگی چون ابن سینا و حاج ملاهادی سبزواری هم که منکر وجود حرکت قطعیه در خارج شده اند در سایر بحث های خود قایل به وجود زمان و حرکت در خارج اند اما عدم توجه ایشان به تطبیق حرکت قطعیه با زمان موجب ارائه این دیدگاه شده چرا که با انکار حرکت قطعیه باید منکر زمان هم شد. با دقت در تعریف حرکت قطعیه پی خواهیم برد که بیشترین انطباق را با تعریف حرکت و زمان دارد و همچنین زمان از لوازم حرکت قطعیه است. پس از اثبات این مطلب خواهیم گفت که اگر جایی بحث از حرکت می شود مراد حرکت قطعیه است و در پی آن با طرح بحث حرکت جوهری به آثار و نتایج مهم بحث حرکت چون؛ حرکت نفس، مسئله معاد، اتحاد عالم و معلوم، علم و ادراک خواهیم پرداخت.
عباس حاج زین العابدینی محسن جوادی
در این رساله رهیافت جیمز برای توجیه باور دینی مورد بررسی قرار میگیرد. برای این منظور ابتدا تحلیل وی نسبت به چگونگی تکون باور به طور عام و باور دینی بطور خاص ارائه میگردد، آنگاه آموزه اراده معطوف به باور او و نیز آموزه تجربه دینی وی در جهت توجیه باور دینی مورد بررسی قرار میگیرد. در آخرین فصل آراء جیمز در این حوزه براساس آراء علامه طباطبایی و استاد مطهری مورد بررسی و نقد قرار میگیرد
رحیم قربانی گجن علی اله بداشتی
چکیده ندارد.
زین العابدین شوندی رضا اکبریان
چکیده ندارد.
ابراهیم تیمورزادگان علی اله بداشتی
چکیده ندارد.
اصغر رمضانی علی اله بداشتی
چکیده ندارد.
علی محمد حسینی علی اله بداشتی
چکیده ندارد.
صدیقه السادات هاشمی پور منشادی مهدیه السادات مستقیمی
کلمه تسبیح به طور کلی دارای دو معنای خاص و عام است که به معنای خاصش در مقابل تحمید و تکبیر و... قرار می گیرد و تنها سبحان الله را شامل می شود و به معنای عامش دربردارنده تمام جلوه های عبودیت نظیر حمد و ستایش و خضوع می باشد که با تأمل در آیات قرآن کریم می توان گفت که معنای عام تسبیح مقصود اصلی آیات نورانی قرآن می باشد . از جمله ملحقات تسبیح می توان به حمد وسجده اشاره کرد. حمد پروردگار یعنی ستایش او به خاطر صفات نیک اختیاری اوست و سجده یعنی اظهار خضوع و خشوع و فروتنی است و سر به خاک نهادن نمادی از سجده است و تنها ذلّت درونی را مجسم می کند .پس با این معنا می توان سجده را به موجودات دیگر نیز نسبت داد , همچنانکه در آیات و روایات از سجده تمامی موجودات سخن به میان آمده است . نکته دیگر در مورد شمول تسبیح است که هم موجودات عالم ملک را دربرمی گیرد و هم عالم ملکوت را . موجودات عالم ماده و عالم ملکوت که وجهه مثالی و عقلی موجودات مادیند , هردو با دو زبان حال و قال تسبیح گوی پروردگار خویشند .تسبیح تکوینی آنها با زبان حدوث ذاتی از قدیم بالذات بودن خدا خبر می دهد , با زبان امکان از وجوب بالذات بودن او و با زبان فقر و نیاز , از غنی بالذات بودن پروردگار خبر می دهد . اما برای تبیین مسأله تسبیح در موجودات می بایست صفاتی را که برای یک فرد تسبیح گو لازم و ضروری است را مورد بررسی قرار داد, صفاتی نظیر حیات , علم و شعور , نطق , اراده و عشق که بدون داشتن این صفات نمی توان خدا را به معنای حقیقی کلمه تسبیح گفت و تنزیه کرد . اولین ویژگی صفت حیات است . این صفت از این جهت حائز اهمّیّت است که تا هستی برای شیء تحقق نداشته باشد نمی تواند مسبِّح پروردگارش باشد .این صفت و دیگر صفات نظیر علم و شعور , اراده و نطق را می توان با استفاده از اصل اساسی تشکیک وجود برای تمامی موجودات به اثبات رساند با این بیان که هستی دارای مراتب متفاوت است که هر درجه و مرتبه عالی تر , از مرتبه پایین تر به شدّت و ضعف و کثرت و قلّت و ... تفاوت دارد و صفات کمالی نظیر علم و قدرت و اراده و حیات و... عین ذات وجودند و به دلیل بساطت وجود این صفات نیز در همه مراتب هستی باآن همراه و ملازم می باشند و این صفات همانند وجود , وحدت تشکیکی داشته و مراتب آنها به شدت و ضعف می باشد و هیچ مرتبه ای از هستی نیست که با رتبه ای از این صفات همراه و قرین نباشد و اینکه این صفات در برخی از موجودات ظاهر و آشکار نمی باشد , به دلیل ضعف وجود و اختلاط با اعدام و ظلمات است ولی دلیل بر نبود آنها نمی باشد .پس این صفات در تمامی موجودات بنابر مراتب وجودیشان موجود است . در مورد صفت علم نیز باید گفت که در هستی شناسی صدرایی علم نحوه ای از هستی است که در هر مرتبه از هستی به مقتضای آن ظهور می کند وجهان هستی یک واحد یکپارچه از خودآگاهی و شعور است .برای تبیین وجود این صفت مهم در موجودات که عدم آن تسبیح را غیر حقیقی و تکوینی می کند , علاوه بر اصل تشکیک وجود , براهین عقلی و شواهد نقلی و علمی دیگری نیز مطرح شده که توضیح آن در این مقام موجب اطاله کلام می گردد . اما در مورد تبیین صفت نطق در تمامی موجودات , در ابتدا ذکر این نکته لازم است که نطق و کلام در قرآن کریم به معنای اظهار مافی الضمیر به طور مطلق است و اختصاص به انسان ندارد که با توجه به این معنا , پذیرش اطلاق آن به تمام موجودات آسان تر می گردد , زیرا در این صورت نطق تنها به ایجاد صوت و قرع هوا به مخارج صوتی اطلاق نمی گردد تا مختص انسان شود و در واقع معنای نطق در موجودات این است که آنها با نوعی زبان خاص که با احوال تشخّصات فردیّه و تعیّنات وجودیه موجودات سازگاری دارد , خدا را تسبیح می گویند و در تسبیح خود زبان خاص خود را دارا هستند و چون این تسبیح با خودآگاهی صورت می گیرد نطق و تسبیح حقیقی بر آن اطلاق می گردد . صفت دیگری که برای یک فرد تسبیح گو لازم است اراده و اختیار است .اراده در لغت به معنای خواستن و دوست داشتن است که لازمه آن داشتن شعور است و منظور از اختیار رغبت و رضایت داشتن است که این دو صفت نیز در موجودات دارای مراتب و درجاتی است که در واقع با اصل تشکیک وجود می توان آن را در تمامی مراتب وجودی به اثبات رسانید . اهمّیّت وجود این صفت در تسبیح بدین جهت است که تسبیحی که از روی اراده و اختیار صورت نگیرد تسبیحی حقیقی نیست . پس برای اطلاق نام تسبیح نطقی و حقیقی بر هر ذکری , همراه بودن آن با اراده و اختیار لازم و ضروری است . اما آخرین صفت مورد بحث در این مقام صفت عشق است . این صفت نیز در تمامی موجودات وجود دارد , زیرا ماسوی الله همه محتاج و نیازمند به اویند و معلول و مخلوق پروردگارند و هر چه که در او معلولیت بیشتر و وسایط بین او و بین حق محض فراوان تر است , ناقص تر است و هرچه که به حق متعال نزدیک تر است , کامل تر و تمام تر است . پس هیچ موجودی از موجودات خالی از نصیب بخشی از محبّت و عشق الهی و عنایت ربّانی نمی باشد و اگر از این عشق و محبّت لحظه ای خالی بماند , نابود شده و به هلات می افتد . پس هر موجودی عاشق وجود و طالب کمال و گریزان از عدم و نقص است و هر موجودی که عاشق است بالضروره معشوق خود را به صفات کمال می ستاید و از نقص و عیب منزه می دارد و در واقع معشوق خود را که کسی جز پروردگار رب العالمین نیست را مسبح و تسبیح گوست .