نام پژوهشگر: مهدی پور طاهری
فاطمه مهدویان عبدالرضا رکن الدین افتخاری
امروزه گردشگری در مناطق روستایی و دور افتاده اهمیت ویژه ای یافته است و از یک سو وسیله ای برای رفاه جوامع محلی، از سوی دیگر بازتاب انرژی و سلامتی شهروندان بویژه شهروندان شهری تلقی می شود. سرزمین ایران از حیث جاذبه های فرهنگی، هنری و محیطی و دارا بودن روستاهای متنوع و جذاب در زمره شگفت انگیزترین ممالک جهان به شمار می آید. با توجه به تک محصولی بودن اقتصاد کشور و مشکلات بیکاری جوانان روستایی و ناسازگاری ساختارهای اقتصادی کنونی روستاها با ساختارهای آموزشی و دانش فارغ التحصیل روستایی دانشگاهی و تاکید برنامه ریزان بر درآمدهای حاصل از سایر منابع به جای اتکاء محض به صادرات نفت، ضرورت گسترش فعالیتهای اقتصادی در زمینه های مختلف نظیر صنعت گردشگری با هدف دستیابی به منابع جدید پایدار ارزی و اشتغال و سلامتی امری اجتناب ناپذیر بنظر می رسد اما نکته ای که باید در نظر داشت شناسایی استعدادها و نیز رتبه بندی این مکانهای گردشگری است تا با سرمایه گذاری بهینه بتوان در جهت توسعه هر چه بیشتر این مناطق گام برداشت. بنابراین تحقیق حاضر در صدد شناسایی ظرفیت ها و پتانسیل های مناطق روستایی و اولویت بندی این مناطق با تاکید بر نگرش مردم و مدیران محلی روستا می باشد که در این جهت چهار بعد اکولوژیکی، خدماتی- زیرساختی، تاریخی- فرهنگی و نهادی با روش شناسی اسنادی و میدانی با روشهای ahp و topsis و میانگین رتبه ای مد نظر قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که این منطقه دارای پتانسیل های گردشگری می باشند و به ترتیب روستاهای یامچی علیا، قره شیران، سقزچی، کورعباسلو، برجلو، گوگرچین اولویت اول تا ششم را کسب کرده اند. لذا روستاهای منطقه مورد مطالعه نیازمند برنامه ریزی راهبردی و سرمایه گذاری بهینه جهت پیشرفت این مناطق می باشند. واژگان کلیدی: گردشگری روستایی، ارزیابی جاذبه های گردشگری، ahp، topsis، شهرستان نیر.
سعید حسین آبادی هاشم داداش پور
چکیده سکونتگاههای غیررسمی یکی از مهمترین وجوه شهرنشینی ایران است؛ بطوریکه نه تنها در شهرهای بزرگ، بلکه در شهرهای متوسط و کوچک نیز چنین پدیده ای وجود دارد. یکی از مهمترین شهرهای درگیر کشوردراین زمینه، شهرسبزوار است؛ که با حدود 30 هزار نفر جمعیت حاشیه نشین، شدیدا نیازمند بکارگیری رویکردی جامع برای حل مسئله است. از این رو، تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال است که آیا با توانمندسازی اجتماعات محلی شرق کال عیدگاه- به عنوان مهمترین هسته اسکان غیررسمی این شهر- بهسازی کالبدی-فضایی این محدوده امکان پذیر است یا خیر؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است، شیوه گردآوری داده ها ترکیبی از روش کتابخانه ای، اسنادی و میدانی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده و حجم نمونه 150 خانوار است. برای تحلیل یافته های پژوهش نیز ازهمبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ازطریق نرم افزار spss استفاده گشته است. در این تحقیق هر کدام از حوزه های توانمندسازی اقتصادی ، اجتماعی و نهادی به عنوان متغیرهای مستقل با مولفه های معنی داری، خودتعیینی، شایستگی، تاثیر و اعتماد و متغیر تمایل به مشارکت در بهسازی کالبدی نیز به عنوان متغیر وابسته مد نظرقرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین سطح توانمندسازی ساکنین و میزان تمایل آن ها برای مشارکت در بهسازی کالبدی-محیطی رابطه معناداری وجود دارد. ضریب تعیین برای توانمندی های اجتماعی 4 درصد ، اقتصادی 9/2 درصد و نهادی 4/4 درصد بدست آمد . با توجه به این ارقام باید گفت که در درجه ی اول توانمندسازی نهادی، سپس توانمندسازی اجتماعی و در درجه ی بعدی توانمندسازی اقتصادی می تواند در افزایش مشارکت ساکنین در برنامه های بهسازی کالبدی- محیطی موثر باشد. کلید واژه ها: سکونتگاه غیررسمی، توانمندسازی، بهسازی کالبدی- محیطی، شرق کال عیدگاه، سبزوار
اسماعیل آدینه وند عبد الرضا رکن الدین افتخاری
با اینکه کشور ایران از نظر تنوع محصولات باغی با 15 محصول دارای مقام سوم، در تولیدات محصولات باغی جزء 10 کشور اول و در تولید پسته، زعفران، خرما، انار، زردآلو، و زرشک رتبه اول جهان را در اختیار دارد اما با این وجود باغداران و بویژه انارکاران با تنگناهایی روبرو هستند که این امر مزیت و تنوع را با محدودیت روبرو می سازد. بررسی اجمالی وضعیت باغدارا در دهه های اخیر نشان می دهد که باغداران در سطح ملی، منطقه ای و محلی با چالش های اساسی در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی مواجه اندکه تداوم این وضعیت بخش باغبانی را از رسیدن به هدف های ملی و جهانی و تسلط بر بازار های بین المللی باز خواهد گذاشت. از آنجا که باغبانی ارتباط تنگاتنگی با محیط روستا و روستائیان دارد، توجه به این فعالیت بطور مستقیم بر روی روستائیان موثر خواهد بود. بر این اساس، این تحقیق بر آن است چالش های عمده و اساسی انارکاران دهستان زیرتنگ سیاب واقع در بخش کونانی شهرستان کوهدشت را بر اساس دیدگاهها و نظرات خود انارکاران، شناسایی و اولویت بندی نماید. علاوه بر هدف کلی این تحقیق که اولویت بندی مسائل و مشکلات اناکاران می باشد، اهداف دیگری را نیز دنبال می کند که عبارتند از: 1. سنجش سطح دانش انارکارن 2. سنجش سطح مشکلات انارکاران 3. تحلیل فضایی مشکلات انارکاران 4. سنجش نظر انارکاران در مورد برنامه ریزی ارتباطی بومی بعنوان راهی برای برون رفت از مشکلات روش تحقیق در این مطالعه، روش توصیفی _ پیمایشی و مبتنی بر بهره گیری از پرسشنامه بوده است. در این تحقیق، 16 روستای دهستان زیرِتنگ سیاب که انارکاری در آنها رونق دارد و معیشت و اقتصاد خانوارها کاملا به آن وابسته است، مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت داده های بدست آمده از تکمیل 239پرسشنامه در نزد باغداران با استفاده از نرم افزار spss(آزمون t، آزمون تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و تحلیل خوشه ای) و بهره گیری از مدل topsis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سطح دانش باغداران از حد متوسط پایین تر و سطح مشکلات باغداران نز از حد متوسط بالاتر است. با توجه به دیدگاه باغداران، مسائل اقتصادی در سطح دهستان و به تفکیک در سطح روستاها در اولویت قرار دارند، همچنین یافته های حاصل از مدل تاپسیس و ضریب همبستگی مبین اینست که روستاهایی که در فاصله بیشتری از مرکز شهر قرار دارند، از حیث میزان مسائل و مشکلات باغداران در رتبه و اولویت اول قرار دارند. در نهایت باغداران به این امر اذعان دارند که برنامه ریزی ارتباطی بومی می تواند راه حل مناسبی برای بهبود وضعیت آنها باشد.
ولی اله نظری مهدی پور طاهری
هدف از انجام این پژوهش ، بررسی تغییر سطوح مدیریت سیاسی فضا و نقش آن در توسعه روستایی استان قزوین است.بدین منظور برای گرد آوری داده ها ، از بررسی اسناد و مدارک،مطالعات ادبیات پیشینه تحقیق،و تکنیک پرسشنامه استفاده گردیده است .روش تحقیق پژوهش حاضر، روش پانل گذشته نگر مبتنی بر دو دوره قبل و بعد از استان شدن است. بر این مبنا ،این تحقیق با استفاده از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) اقدام به شناسایی آثار و نیز تغییرات اقتصادی، اجتماعی و مکانی –فضایی( کالبدی) در مراکز روستایی استان تازه تاسیس قزوین نموده است. همچنین برای اجرای آزمون فرضیات، از دو گروه، پرسشنامه طبقه بندی شده سرپرستان خانوارهای روستایی استان قزوین و پرسشنامه ی مدیران اجرایی بر اساس طیف ارزش گذاری استفاده شده است. برای آزمون فرضیات از آزمونهای t و تحلیل واریانس خطی در سری های زمانی مکرر متناسب با گویه های تبیین کننده استفاده شده است.یافته های تجربی تحقیق نشان داده که در کلیه زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روند تغییرات مناطق روستایی از دیدگاه جامعه نمونه مثبت و با کاهش مولفه های منفی همراه بوده است. همچنین یافته ها حاکی از این مطلب بوده است که شکل گیری و ایجاد استان قزوین ، اگرچه بصورت تفویض قدرت و واگذاری اختیارات در قالب دولتهای محلی صورت نپذیرفته و تنها شاهد تمرکز زدایی اداری و مالی در سطح استانی بوده ایم. اما این عمل منجر به کاهش حضور دولت در سطوح محلی و تراکم زدایی شده و توانسته اثرات مثبت معناداری در سطح مناطق روستایی استان قزوین داشته باشد.
اسماعیل سالاروند مهدی پور طاهری
مسکن خرد ترین و کوچک ترین شکل تجسم کالبدی رابطه متقابل انسان و محیط و خصوصی ترین فضای زندگی انسان است. مسکن پایدار روستایی را می توان یکی از شاخص های مهم در توسعه پایدار روستایی محسوب نمود و از این جهت شناخت ویژگیهای مسکن روستایی و روشهای تامین آن اهمیت پیدا می کند. یکی از راههای مهم آگاهی از وضعیت مسکن پایدار، استفاده از شاخص های پایداری مسکن می باشد. این شاخص ها بیانگر وضعیت کمی و کیفی مسکن روستایی از یک طرف و بهبود بخشی برنامه ریزی مسکن از سوی دیگر برای یک افق بلند مدت است. شاخص ها در واقع ابزار اندازه گیری و سنجش وضعیت پایداری مسکن و روند تحول آن و همچنین میزان موفقیت و تحقق سیاست-های مسکن محسوب می شوند. در راستای سنجش و ارزیابی شاخص های مسکن پایدار روستایی سه روستا از دهستان سیلاخور شرقی به عنوان نمونه انتخاب شده است که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 175 پرسشنامه تکمیل گرددد و در نهایت با استفاده از نرم افزار spss به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که سطح پایداری مساکن روستایی منطقه مورد مطالعه در اکثر شاخص ها و ابعاد پایداری در حد متوسط و کمتر از حد متوسط قابل ارزیابی می باشد. همچنین نتایج بدست آمده نشان می دهند که روستاها در اکثر شاخص ها و ابعاد پایداری نیز با یکدیگر متفاوتند
لیلا مهدی پور روشن مهدی پور طاهری
امروزه شهر و روستا جدا از یکدیگر قادر به ادامه حیات نیستند. از نظر جغرافیا مطالعه یک شهر منحصر به محدوده خود شهر نیست چرا که شهر با پیرامون خود،با روستاهای اطراف و شهرهای دیگر ناحیه که در آن تکوین یافته است پیوند جغرافیایی محکمی دارد و هر عاملی که بر توسعه اقتصادی و اجتماعی نابرابر نواحی جغرافیایی بیانجامد بازتاب آن را در چشم اندازهای جغرافیایی شهرها و رشد ناهمگون آنها توان یافت. با توجه به این امر در زمینه مطالعه روابط شهری و روستایی نظریه های مختلفی مطرح شده است که به دنبال ایجاد رابطه ای مناسب بین شهر و روستا بوده اند. یکی از این نظریات رویکرد شبکه یکپارچه منطقه ای است. از نظر این راهبرد جریانات حاکم در روابط شهر و روستا در راستای رابطه ارگانیک و متعادل به تغییر ساختار و قابلیت دسترسی به خدمات زیربنایی، تنوع اقتصادی، تغییر ساختار کشاورزی، حفظ میراث طبیعی و ... منجر خواهد شد. بر این اساس در این پژوهش روستاهای پیرامون شهر بابل که در سال های اخیر در ارتباط با شهر تحولات زیادی از شهر پذیرفته اند به عنوان نمونه انتخاب شدند تا نوع پیوند روستا-شهری در این حوزه با توجه به ارگانیک یا غیر ارگانیک بودن در رویکرد شبکه یکپارچه مورد ارزیابی قرار گیرد.پژوهش حاضر، کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است.روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. تمرکز اصلی پژوهش در بخش مطالعه میدانی بر پرسش نامه است. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار رایانه ای spss، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج این پژوهش نشان داده است که در حوزههای اقتصادی در متغییرهای هزینه ودرآمد روستایی در شهر، عرضه و تقاضا روستا از شهر، در معاملات مرتبط با خرید و فروش زمین، تنوع اشتغال وگردشگری روستایی و در حوزه اجتماعی در زمینه تغییر در ارزشها و باورهای اجتماعی و دسترسی به خدماتو در حوزه محیطی رابطه شهر بابل و روستاهای پیرامون غیرارگانیک بوده است.
رضا اسدی عبدالرضا رکن الدین افتخاری
چکیده با واکاوی سابقه برنامه ریزی سکونتگاه ها در ایران می توان دریافت که بر اساس یک طبقه بندی غیر منعطف و غیر پویا به دو دسته شهر و روستا تقسیم می شوند. حال آنکه سکونتگاه هایی وجود دارند که ما بین این دو نوع می باشند که به آن ها روستاهای در حال گذار می گویند. به عبارت دیگر روستاهای در حال گذار روستاهایی هستند که برخی ویژگی های شهری گرفته اند و نیز از طرفی بسیاری از ویژگی های روستایی را نیز حفظ کرده اند. روستاهای در حال گذار به لحاظ تفاوت هایی که با دو نوع دیگر سکونتگاه ها دارند نیازمند شناخت جدیدی می باشند و برنامه ریزی متفاوتی به خصوص به لحاظ کالبدی می طلبند. در این راستا، روستای گلدشت در دهه اخیر شاهد توسعه کالبدی و اقتصادی و اجتماعی شدیدی بوده است. به طوری که آثار زیست محیطی و سازگاری آن با محیط زیست روستا کمتر موردتوجه قرار گرفته است. رشد جمعیت آن نیز در سال های اخیر افزایش یافته است. همچنین به لحاظ تنوع کاربری نیز رشد داشته است این روستا علاوه بر کاربری کشاورزی دارای کاربری های خدماتی نیز است. ازجمله دلایل رشد کالبدی روستا، می توان اجرای طرح های هادی، قرارگیری در مسیر خمین-محلات-الیگودرز و همچنین نزدیکی به شهر خمین دانست. بر این اساس هدف مهم تحقیق آن است که عوامل گذار را شناسایی کرده و سپس دریابیم که این عوامل هر یک تا چه میزان در قرارگیری یک روستا در مرحله گذار موثر است و سرانجام با توجه به ساختار روستاهای در حال گذار که در آینده ای نه چندان دور به شهر تبدیل می شوند چه نوع خدمات دهی مناسب می باشد. روش کار در تحقیق توصیفی، تحلیلی و کاربردی می باشد و به منظور مشخص شدن وزن و اهمیت هر یک از عوامل موثر روستاهای در حال گذار از نظر 20 نفر از کارشناسان استفاده شد. و سپس با استفاده از پرسشنامه و تحلیل آماری به شناسایی روستای در حال گذار از میان روستاهایی که از پتانسیل بیشتری برخوردارند پرداخته شد. جامعه آماری سه روستای گلدشت، ورآباد و میشیجان علیا از دهستان صالحان شهرستان خمین و همچنین تعداد 201 نفر از اعضای سه روستا به عنوان نمونه انتخاب شد و برای آزمون فرضیات از روش f فیشر و توکی و swot مشاهده و مصاحبه استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد:1- که روستای گلدشت با سطح معناداری 001/0 تغییراتی که در ابعاد، اجتماعی، کالبدی و اقتصادی داشته در مرحله گذار از روستا به شهر می باشد و به دلیل قرارگیری در این مرحله با مشکلات کالبدی مواجه است.2- با استفاده از آزمون توکی مشخص شد که روستای گلدشت با میانگین 05/4 در یک رده و دو روستای دیگر در رده دیگر قرار می گیرند.3- با استفاده از مدل swot مشخص شد که با محاسبه عوامل داخلی و خارجی روستای گلدشت در وضعیت تدافعی قرار داشته که نیازمند استفاده از راهبردهای تدافعی برای کاهش نقاط ضعف و تهدیدها می باشد.
حسن استحکام مهدی پور طاهری
پدافند غیرعامل از کم هزینه¬ترین اقدامات پیشگیرانه است. رعایت اصول آن باعث بهبود عملکرد سیستم ها و کاهش آسیب¬پذیری در مواقع بحرانی می شود. طبعا هدف از توجه به پدافند غیرعامل امکان ادامه حیات، افزایش بازدارندگی و پایداری و همچنین آسان نمودن مدیریت بحران در کوتاه ترین زمان و با کم ترین هزینه می باشد. لذا از آنجای که پایداری مناطق روستایی به عنوان تامین کننده امنیت غذایی دارای اهمیت استراتژیک در شرایط بحرانی هستند توجه به عناصر کالبدی این مناطق از اهمیت ویژه ای برخوردار می¬باشند. بر این اساس مسکن روستایی به عنوان مهمترین عنصر کالبدی مناطق روستایی نیازمند نگاه اساسی است. پس هدف از این پژوهش ارزیابی جایگاه اصول و تدابیر پدافند غیرعامل در ساخت مسکن روستاهای شهرستان پیرانشهر می¬باشد. در این بین 15 روستا به عنوان روستاهای مورد مطالعه انتخاب شده¬اند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده 250 پرسشنامه تکمیل گردید و در نهایت با استفاده از نرم افزار spss به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که مسکن روستایی منطقه مورد مطالعه در بکارگیری از اصول پدافند غیر عامل در حد متوسط و کمتر از حد متوسط قابل ارزیابی می¬باشد و در صورت بکارگیری این اصول پایداری مساکن روستایی در مقابله با تهدیدات طبیعی افزایش می¬یابد.
پگاه مریدسادات عبدالرضا رکن الدین افتخاری
اتخاذ سیاستهای رشد محور در چارچوب نظریه نوسازی در بخش کشاورزی، شکست این سیاستها و در نتیجه شکست بازار، موجب بروز ناپایداریهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی در بخش کشاورزی، در سطوح مختلف جهانی، منطقه ای و محلی و در نتیجه تاکید بر توسعه پایدار کشاورزی گردید که استان خوزستان نیز از این امر مستثنا نبوده است. علاوه بر این توسعه پایدار کشاورزی در حال حاضر با چالشهای متعددی نظیر ارتقا بهرهوری و تولید، سودآوری، بازاریابی، امنیت و سلامت غذایی، اشتغال، توسعه فناوریهای مدرن، جهانی شدن، خصوصی سازی، بازارهای آزاد و رقابتی، تغییر الگوهای مصرف و تقاضای مشتریان روبروست. در این راستا توسعه پایدار کارآفرینی در بخش کشاورزی به عنوان راهبرد کلیدی و اثربخش دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی معرفی شده است. مبتنی بر ادبیات کارآفرینی، شکست بازار منبع ایجاد فرصتهای سودآوری و خلق ارزش برای کارافرینان پایدار بوده که در عین حال ارزشهای محیط زیستی و اجتماعی می آفریند. در این چارچوب توسعه پایدار کارافرینی در بخش کشاورزی به ویژه از طریق توانمندسازی کشاورزان، افزایش شمار مزارع پایدار و توسعه نوآوریها و فناوریها، افزایش محصولات سبز و روشهای نوین بازاریابی، دستیابی به اهداف توسعه پایدار کشاورزی به ویژه ثروت و رفاه انسان و اکوسیستم را تسهیل می نماید. برای دستیابی به این هدف اتخاذ سیاستهای مناسب و اثر بخش در چارچوب پارادایم توسعه پایدار ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بر پایه ارائه الگوی سیاست توسعه پایدار کشاورزی با رویکرد کارآفرینانه استوار گردید. در چارچوب این هدف، چهار فرضیه در ارتباط با واکاوی محتوای اسناد سیاستی کلان و بخش کشاورزی جمهوری اسلامی ایران، ارزیابی وضعیت موجود کشاورزی پایدار کارافرینانه در استان خوزستان، تعیین ابعاد سیاستهای مناسب برای توسعه پایدار کشاورزی با رویکرد کارآفرینانه و اهمیت این ابعاد مورد آزمون قرار گرفتند. در این راستا مبتنی بر ادبیات کاوی گسترده در حوزه های توسعه، کشاورزی و کارآفرینی پایدار و سیاستگذاری، در قالب دکترین رساله، با تلفیق توسعه کشاورزی و کارآفرینی در چارچوب پارادایم توسعه پایدار، مدل پیازی کشاورزی پایدار کارآفرینانه متشکل از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی و مولفه ها و اهداف سیاستی (شاخصهای ترکیبی) آن و همچنین الگوی مفهومی پژوهش مبتنی بر مدل سیستمی سیاست و فرایند سیاستگذاری تعیین شد. پژوهش حاضر یک پژوهش پیمایشی کاربردی است که از روشهای تحقیق آمیخته ( کمی- کیفی) در آن استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل واکاوی اسنادی، مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه بود که اعتبار پرسشنامه ها توسط خبرگان و پایایی آنها با آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. برای آزمون فرضیات از روشهای تحلیل محتوا، تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، تحلیل واریانس f (anova) ، آزمون توکی، مدل تصمیم گیری مجموع وزنی سلسله مراتبی، روش وزن دهی آنتروپی شانون، و تکنیک سواک (سوات) استفاده شد. جامعه اماری پژوهش حاضر متناسب با هر یک از فرضیات، خبرگان حوزه کارآفرینی و کشاورزی در سطح کشور و استان و کشاورزان فعال در بخش زراعت در استان خوزستان بودند. نمونه گیری خبرگان با روش هدفمند و کشاورزان به روش تصادفی و انتساب متناسب برای سه منطقه اقلیمی تعیین شده در استان شامل مدیترانه ای، خشک و نیمه خشک بود.