نام پژوهشگر: نعمت اله عزیزی
عطاالله زارعی نعمت اله عزیزی
استفاده از تکنولوژی های وب 2.0 در یادگیری و تدریس در بسیاری از دانشگاه های معتبر جهان به سرعت در حال گسترش است. با توجه به اینکه در سیستم آموزشی ما ، در صورت فراهم شدن بسترهای لازم، بیشترین نقش را اساتید دانشگاه در بکارگیری اثربخش این تکنولوژی ها در تدریس و یادگیری ایفا می کنند، بررسی و تحلیل دیدگاه اساتید دانشکده فنی دانشگاه کردستان در مورد بکارگیری تکنولوژی های وب 2.0 در تدریس و یادگیری، دلایل به وجود آمدن این دیدگاه و عواقب ناشی از آن، موضوع اصلی این تحقیق می باشد. رویکرد این تحقیق کیفی بوده و از روش نظریه مبنایی برای رسیدن به اهداف استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سیستم آموزشی سنتی کشور به طرق مختلف و در ابعاد متفاوت باعث ایجاد و دوام تفکر سنتی اساتید در مورد تدریس و یادگیری شده است به نحوی که حتی در صورت فراهم شدن تکنولوژی های آموزشی در حد ایده آل، روش تدریس و یادگیری تفاوت چندانی نخواهد کرد. اساتید تکنولوژی را ابزاری برای انتقال دانش، بخصوص مطالب بصری، می دانند. حضوری بودن نوع آموزش، ضعیف بودن جایگاه تحقیق، دسترسی نامناسب دانشجویان به اینترنت با کیفیت، فیلترینگ برخی از سایت های مهم وب 2.0 و همچنین موانع عاطفی اساتید برای اظهار نظر، درج و نشر دانش و برقراری ارتباط برای مبادله ی دانش در محیط های باز وب 2.0 مهمترین عوامل بازدارنده استفاده از تکنولوژی های وب 2.0 در تدریس و یادگیری در دانشکده ی فنی دانشگاه کردستان به شمار می روند.
سعدیه ندیمی نعمت اله عزیزی
چکیده جامعه ا ی در حال توسعه است که قانون گرایی به صورت یک اصل در آن مطرح باشد و نظر و عمل قانونی و تخصصی بر نظر و عمل سلیقه ای مقدم گردد و قانون و ضابطه بر رفتارها و تصمیم گیری ها و ارتباطات حکومت کند. پژوهش حاضر با عنوان تحلیل محتوای کتب دوره ی ابتدایی از نظر توجه آن به آموزش قانون گرایی با هدف شناسایی مقوله های مرتبط با قانون گرایی و نقطه کانونی توجه کتب دوره ی ابتدایی بر مقولات مرتبط با قانون گرایی است. در این تحقیق از روش تلفیقی و با تأکید بیشتر بر داده های کیفی بهره گرفته شده است. نمونه مورد تحلیل کتاب تعلیمات اجتماعی پایه سوم مقطع ابتدایی چاپ 88، کتاب تعلیمات اجتماعی (بخش تعلیمات مدنی) پایه چهارم مقطع ابتدایی چاپ 88 و کتاب تعلیمات اجتماعی (بخش تعلیمات مدنی) پایه پنجم ابتدایی چاپ 88 می باشد. ابزار تحلیل داده-ها روش تحلیل محتوا بوده که براساس استخراج مضامین در واحد پاراگراف، سوال، عبارت و تصویر صورت گرفته است مقوله های مرتبط با قانون گرایی در این نمونه ها عبارت اند از قوانین شهروندی، قوانین خانوادگی، قوانین محیطی و قوانین رسمی. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در کتاب تعلیمات اجتماعی پایه سوم بیشترین تأکید بر قوانین رسمی و کمترین تأکید بر قوانین خانوادگی است. در کتاب تعلیمات اجتماعی (بخش تعلیمات مدنی) پایه چهارم بیشترین تأکید بر قوانین خانوادگی و کمترین تأکید بر قوانین محیطی و رسمی است و در کتاب تعلیمات اجتماعی (بخش تعلیمات مدنی) پایه پنجم بیشترین تأکید بر قوانین شهروندی و کمترین تأکید بر قوانین خانوادگی است. در مجموع کتاب تعلیمات اجتماعی مقطع ابتدایی بیشترین تأکید را بر قوانین رسمی و کمترین تأکید را بر قوانین خانوادگی داشته است. با توجه به انتظار از یک نظام آموزشی در جامعه ای اسلامی که هدف آن رشد فضایل اخلاقی و افزایش تعهدات فردی، خانوادگی و شهروندی است، میزان توجه کتاب های دوره ی ابتدایی به امر قانون گرایی به گونه ی که بتواند شهروند قانون گرا را تربیت و تحویل جامعه دهد، کافی به نظر نمی رسد. کلید واژه: قانون گرایی، قانون گریزی، کتاب درسی، تحلیل محتوا.
سه رکاو احمدی کیوان بلند همتان
چکیده بقا، توسعه و پیشرفت جوامع مستلزم وجود و فعالیت مستمر نهاد های مختلفی است. در این میان، نهاد تعلیم و تربیت به دلیل کارکرد های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اش دارای جایگاهی ویژه است؛ از این رو نظام های سیاسی و حکومت ها به این نهاد توجهی ویژه داشته و حمایت های همه جانبه از آن به عمل می آورند. در میان این کارکرد ، جامعه پذیری به عنوان کارکرد اساسی بعد تربیت مدنی آموزش و پرورش مطرح است؛ کارکردی که بی شک تداوم جامعه تا اندازه ای زیاد به آن بستگی دارد. به همین دلیل نظام های سیاسی روی به جامعه پذیری به ویژه تربیت سیاسی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد تربیت می آورند و اهداف تربیت سیاسی از جمله اولویت های نظامهای آموزشی محسوب می شوند. موضوع این پژوهش"بررسی رویکرد های تربیت سیاسی در دوره ابتدایی" است که بعد از تحلیل محتوای درسی با استفاده از ابزار تحلیل محتوا؛ بررسی فعالیت های فوق برنامه و مصاحبه با مدیران و مربیان پرورشی شهر سنندج در رابطه با دامنه فعالیت های انجام شده توسط عوامل اجرایی در مدرسه به این نتیجه رسیدیم که رویکرد غالب در ایران، رویکردی ایدئولوژیک، محافظه کار و منفعل است؛ از میان مفاهیم تربیت سیاسی بیشترین تأکید برمفاهیم کلاسیک شامل ایدئولوژی، مشروعیت، اقتدار و قدرت و مفاهیم واسطه ای شامل فرهنگ سیاسی است؛ مفاهیم جدید تربیت سیاسی در سطحی پایین تر و در تأیید و راستای مفاهیم کلاسیک و واسطه-ای موردتوجه واقع شده اند. فعالیت های فوق برنامه نیز محدود به مسائل ایدئولوژیک و فرهنگ سیاسی حاکم است. به دلیل عدم آگاهی مناسب عوامل اجرایی از مفهوم تربیت سیاسی و سایر محدودیت ها، ابتکارات اجرا شده در مدارس بسیار ناچیز بوده و روش های مورد استفاده در این راستا، روش های تدریس سنتی و ناکارامد است. همچنین باتوجه به کثرت گرایی فرهنگی و قومی در ایران، به مفاهیم جدید تربیت سیاسی همچون مدارا وآزادمنشی به عنوان کلیدی ترین مهارت برای زندگی در جوامع دموکراتیک، توجهی نشده است.
سمیه کاظمی نعمت اله عزیزی
هدف از این تحقیق تعیین ارتباط بین باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزش تکلیف و اضطراب) دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی بود. جامعه تحقیق شامل همه دانش آموزان دختر دوره دوم راهنمایی شهر سنندج بود و 325 را با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب کردیم. ابزار اندازه-گیری در این تحقیق شامل پرسشنامه های (خودکارآمدی، ارزش تکلیف و اضطراب) بود. دادها را با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون وآنوا تجزیه و تحلیل کردیم نتایج آزمون همبستگی نشان داد که همبستگی معناداری بین باورهای انگیزشی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان در درس ریاضی وجود دارد. از دیگر یافته های جانبی این تحقیق این بود که بین وضعیت اقتصادی – اجتاعی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آنان در درس ریاضی ارتباط معناداری وجود دارد
حسن حسینی نعمت اله عزیزی
چکیده هدف پژوهش حاضر امکان سنجی یادگیری الکترونیکی در مراکز فنی و حرفه ای استان کردستان از دیدگاه مدیران و مربیان بود. روش انجام پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. وجامعه ی آماری شامل کلیه ی مدیران و مربیان مراکز فنی و حرفه ای استان کردستان بود. نمونه به تعداد 67 مربی و 7 مدیر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش 5 پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه سازمان یافته و یک فرم چک لیست برای مشاهده بود. روایی مورد نظر در این پژوهش از نوع روایی محتوا است و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی به دست آمده برای پرسشنامه های اول تا پنجم به ترتیب 86/0، 894/0، 872/0، 879/0 و 955/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، تی دو نمونه ای وابسته، تی گروه های مستقل و تحلیل واریانس برای تحلیل های استنباطی استفاده شد. و برای تحلیل متن مصاحبه ها نیز از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج بدست آمده از این آزمون ها نشان داد که اختلاف معنی داری بین میزان استفاده مراکز فنی و حرفه ای و همچنین امکان استفاده مراکز فنی و حرفه ای از وسایل سنتی و جدید وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که مهارت دانش آموزان و مربیان در استفاده از وسایل سنتی مربوط به یادگیری الکترونیکی بیشتر از وسایل جدید الکترونیکی می باشد. نتایج تحلیل مصاحبات نشان داد مراکز فنی و حرفه ای استان کردستان برای استفاده از شیوه های یادگیری الکترونیکی نیازمند به اعتبارات دریافتی بالاتری می باشند تا بتوانند تمامی کارگاه ها را کاملاً الکترونیکی کنند. مشاهدات محقق در مراکز فنی و حرفه ای استان کردستان نیز گویای این نکته بود که مراکز فنی و حرفه ای استان کردستان از نظر تجهیزات مورد نیاز برای ارائه یادگیری الکترونیکی در سطح پایینی قرار داشتند. واژگان کلیدی یادگیری الکترونیکی، فن آوری اطلاعات، فنی و حرفه ای، امکان سنجی، آموزش مجازی، آموزش از راه دور، یادگیری آنلاین، یادگیری آفلاین.
قباد رمضانی نعمت اله عزیزی
هدف از انجام این پژوهش بررسی دیدگاه دبیران و دانش آموزان در خصوص نقش مناطق تجاری – مرزی شهرهای بانه و مریوان بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه در این دو شهر بود. روش انجام پژوهش کمی- کیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری، شامل کلیه ی دانش آموزان پسر سال اول و سوم مقطع متوسطه در سال تحصیلی91-90 و همچنین تمام دبیران مشغول به تدریس در این مقطع بود. ابزار اندازه گیری در بخش کمی پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت هرمانس و در بخش کیفی نیز از روش مصاحبه با دبیران استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تی تست) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین وضعیت اقتصادی خانواده با میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه ی معنی داری وجود دارد اما بین وضعیت اقتصادی با انگیزه ی پیشرفت رابطه وجود ندارد. و نیز تفاوت معناداری از لحاظ عملکرد تحصیلی بین دو گروه از دانش آموزان شاغل و غیر شاغل وجود نداشت. همچنین نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که ارتباط معنی داری بین میزان اشتغال به کار دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آنان و نیز بین میزان اشتغال به کار دانش آموزان با میزان انگیزه ی پیشرفت آنان در جهت عکس وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه با دبیران نیز نشان داد که وجود فرصت های شغلی برای دانش آموزان در منطقه تا حدی بر انگیزه ی تحصیلی آنان اثرگذار بوده است، بعنوان مثال میزان قبولی در کنکور و رتبه های برتر در این دو شهر در چند سال اخیر سیر نزولی داشته است.
لیلا تمسکی هرسینی نعمت اله عزیزی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه کردستان می باشد. روش انجام پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده، جامعه آماری این تحقیق تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 91-1390 می باشد که بر اساس اداره ی کل آموزش دانشگاه شامل 10500 دانشجو می باشد و بر اساس مدل برآورد کوکران نمونه مورد نظر 371 نفر می باشد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه بوده که دارای 3 طبقه می باشد: دسته اول مربوط به مشخصات عمومی پاسخگویان که دارای 4 سوال و دسته دوم مربوط به سنجش سرمایه اجتماعی دانشجویان است که در قالب 32 و دسته سوم سوالات مربوط به متغیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان است که در قالب 4 سوال طراحی شده است. ضریب پایایی بدست آمده با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 864/0 می باشد. در این پژوهش با بهره گیری از آماره های توصیفی و استنباطی از تحلیل واریانس یک راهه و ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون، آزمون t مستقل و آزمون تبعی lsd استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و انگیزه تحصیلی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که تفاوت معناداری بین سرمایه اجتماعی و نمرات تحصیلی دانشجویان وجود دارد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که متغیر سرمایه اجتماعی می تواند تغیرات متغیر انگیزه تحصیلی را تبیین کند. همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین سرمایه اجتماعی دانشجویان بر اساس جنسیت آن ها تفاوت معناداری وجود ندارد. یعنی سرمایه اجتماعی دانشجویان به جنسیت آنان بستگی ندارد. بر اساس نتایج آزمون تبعی lsd چون سطح معناداری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و رشته های تحصیلی همه دانشکده ها کمتر از 0.05 می باشد، لذا ارتباط معناداری بین این دو متغیر وجود دارد و این ارتباط بیشتر، تحت تأثیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته ادبیات با سایر رشته ها می باشد.
زهرا سالاروند نعمت اله عزیزی
دراین تحقیق ازروش مطالعه کمی (توصیفی- پیمایشی) وکیفی (مصاحبه)باانجام یک مطالعه موردی برروی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشددانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه کردستان وهمچنین اساتیدمربوطه ومدیران مراکزتولیدی شهرسنندج استفاده شده است.نمونه آماری بااستفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 196نفربرای دانشجویان، برای نمونه گیری از اساتید و مدیران مراکز تولیدی با استفاده از روش نمونه گیری نظری هدفمند 6نفر از اساتید و4 نفر از مدیران مراکز تولیدی انتخاب گردید. ابزارجمع آوری داده هاپرسشنامه محقق ساخته ومصاحبه نیمه ساختمندبود.روایی پرسشنامه ازطریق روش روایی صوری محتوایی وتوسط گروهی ازمتخصصان مربوطه موردبررسی قرارگرفت وبااستفاده ازضریب آلفای کرونباخ موردآزمون مقدماتی قرارگرفت وضریب به دست آمده 94% محاسبه گردید. بهمنظورتجزیهوتحلیلدادههایحاصلازپرسشنامهازمیانگین، انحراف استاندارد،tمستقل،تحلیلواریانسیکراهه،آزمونفریدمن،یومانویتنی،کروسکال- والیسوبرایتحلیلیافتههایحاصلازمصاحبهازتحلیلمحتوااستفادهشدهاست. یافتههایپژوهشنشانداد: از نظر دانشجویان، برای تقویت ارتباط میان نظام آموزش عالی و بازارکار علوم انسانی از بعد سیاستگذاری آموزشی، ایجادارتباط وهماهنگی میان برنامه ریزی نیروی انسانی دربخش اشتغال وبرنامه ریزی آموزشی، از بعد مدیریتی-اجرایی، اطلاع رسانی درست وبه موقع درزمینه وضعیت اشتغال رشته های مختلف تحصیلی به تصمیمگیران آموزشی و از بعد آموزشی،متناسب،روزآمدوکارآمدوکاملبودنمحتوایکتبدرسیبانیازمندیهایبازارکار، بالاترین اولویت را دارند.همچنین از نظر اساتید و مدیران مراکز تولیدی بایدبین نظام آموزش عالی ومسولین اشتغال کشوریک هماهنگی برقرارشودتابراساس نیازسنجیهای صورتگرفته برنامه ریزی شود که می توان گفت نظرات آنان با نظرات و دیدگاههای دانشجویان یکسو وهماهنگ است. دراین تحقیق،ازجمله مهمترین راهکارهایی که درجهت بهبودوضعیت اشتغال دانش آموختگان علوم انسانی به دست آمدعبارت بودنداز: راهکار اصلاح سیاستگذاری ومدیریت آموزش عالی،راهکار بهبود برنامه ریزی ورشته های تحصیلی،راهکارتقویت تعامل دوجانبه دانشگاه وبازارکار،راهکار ارتقاءمنابع وامکانات آموزشی،راهکاربهبود شیوه اجرایی آموزش وتدریس دردانشگاه.
مصطفی گودرزی کیوان بلند همتان
حرفه ی معلم به عنوان یک حرفه ی حساس در جامعه نقش بسیار حیاتی را ایفا می کند، که برای تأثیرگذاری هر چه بیشتر آن نیازمند به یک اصل اساسی به نام اخلاق است. آنچه که محقق را بر پژوهش در این حیطه وارد کرد تهیه یک منشور اخلاق حرفه ای منظم برای معلمان است، چرا که چنین منشوری در کشور ما هنوز به خوبی تدوین نشده است. برای تدوین چنین منشور اخلاقی، پژوهشگر با مطالعه کتب مربوطه در ابتدا دیدگاه چهار اندیشمند مسلمان را که غزالی، فیض کاشانی، ابن خلدون و خواجه نصیر بودند را مورد بررسی دقیق قرار داد و اصول اخلاق حرفه ای معلمان را از دیدگاههای آنان استخراج کرد. سپس اصول مورد نظر چهار اندیشمند را با هم تلفیق کرده تا یک منشور اخلاقی منظم و جامع را در ارتباط با معلمان به دست آورد. اصول مورد نظری که در این پژوهش به دست آمد عبارتند از: محبت و احساس مسولیت، حفظ حرمت و شخصیت، صداقت، گذشت، عدالت، واقع گرایی، اخلاص، صبر، جدیت، هدفمندی و ثبات، نصیحت و حفظ زبان. که در واقع اصول مورد نظر برای موفقیت معلمان کاملاً ضروری به نظر می رسند.
محسن مسعودی جمال سلیمی
این پژوهش به دنبال آن است تا با بررسی برنامه های درسی کتاب علوم اجتماعی دوره راهنمایی به بررسی میزان این نابرابریها در این برنامه ها بپردازد . مولفه های مورد بررسی در این پژوهش، کلیشه های جنسیتی، نقش های جنسیتی و هویت جنسیتی هستند. پژوهش حاضر بر اساس روش گرد آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی و با توجه به هدف تحقیق، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. از سوی دیگر، چنانچه رویکرد یا پارادایم زیربنایی پژوهش مد نظر باشد می توان این پژوهش را نوعی پژوهش کمی- کیفی دانست. برای بررسی برنامه های درسی از روش تحلیل محتوای کمی و کیفی استفاده خواهد شد. جامعه آماری پژوهش شامل کتابهای علوم اجتماعی سه سال دوره راهنمایی میباشد. در اینکار سعی شده تا با تحلیل محتوای عمیق برنامه های درسی این کتابها به بررسی و پاسخ به سوالات پژوهش پرداخته شود. در اینجا از محتوای کتابهای علوم اجتماعی سه سال دوره راهنمایی به عنوان جامعه استفاده و لذا در این پژوهش از هیچ گونه روش نمونه گیری استفاده نمی شود. در این مطالعه نیز با استفاده از روش تحلیل کمی ابتدا اسامی، مشاغل، تصاویر، پدیدآورندگان کتاب، نقش های زنانه و مردانه، صفات زنانه و مردانه استخراج و در جداول یک بعدی قرار داده شد. فراوانی مطلق و نسبی آن ها توصیف گردیده و سپس با توجه به یافته های بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه از هر دو روش تحلیل محتوا یعنی تحلیل محتوای کمی و کیفی سود جسته ایم تحیل محتوای کمی از آن جهت که فراوانی اسامی، تصاویر، صفات، نقشها، مشاغل را مشخص و از حیث کلیشه های جنسیتی مورد تحلیل قرار داده ایم و از آن جهت که به محتوای متون و نیز اشعار و داستانها نیز توجه نموده و آنها را مورد تفسیر و تحلیل قرار داده ایم نیز می توان استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی را در این تحقیق صادق دانست. در اکثر محورها وموارد فاصله میان زنان ومردان بیش از 10درصد است واین امر نشان دهنده وجود تبعیض جنسیتی در کتابهای درسی دوره راهنمایی است . بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کتب درسی علوم اجتماعی مجموعاً به پنج نکته مهم دست یافته است : - زنان در نقشهای اصلی کمتر نسبت به مردان در این برنامه ها ظاهر می شوند ؛- در مقایسه با مردان ،ازدواج ومادر بودن برای زنان بسیار مهمتر نشان داده می شود ؛- زنان شاغل در موقعیت های سنتی زنانه نشان داده می شوند بطوری که غالبا زیر دست مردان با جایگاه یا قدرت کمتر قرار دارند ؛ - زنان در برنامه های درسی بسیار منفعل تر از مردان هستند وعموما حل مشکلاتشان را به دیگران واگذار می کنند، - برنامه های درسی، پیشرفت زنان را به رسمیت نمی شناسد یا نادیده می گیرد . مروری به کتاب های تعلیمات اجتمای حاکی است که هویتهایجنسیتی (فرهنگی)ارائه شده عمدتاً دانشآموز، زنان چایکار، شالیکار،خریدار وفروشنده در بازار شهری میباشند. اغلب موارد عکسها در مورد زنان از دور و ازپشت سرگرفتهاند و تقریباً صورت جنسی آنان پیدا نیست، درصورتیکه درمورد مردان چنین وضعی صدق نمیکند.
فائزه عاقلی نعمت اله عزیزی
پزوهش حاضر در¬صددبررسی میزان تحقق اصول شانزده گانه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در مدارس متوسطه شهر کرمان بود.روش انجام پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی می¬باشد و جامعه¬ی آماری برابر با 355 نفر از دانش¬¬آموزان،معلمان و والدین که از 6 دبیرستان پسرانه دخترانه با استفاده از روش نمونه¬گیری خوشه ای انتخاب شده¬اند. داده¬ها و اطلاعات لازم از طریق مصاحبه نیمه¬ ساختمند و پرسشنامه محقق¬ساخته در قالب 16 سوال که بر اساس طیف لیکرت تدوین شده بود،جمع¬آوری گردید.بهمنظور تجزیه و تحلیل از پرسشنامه از آمار توصیفی از جمله میانگین، انحراف معیار و جدول فراوانی استفاده شده است.برای تحلیل یافته¬های حاصل از مصاحبه از روش تحلیل محتوا استفاده شده است.یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که هر سه گروه نمونه اظهار داشته¬اند که میزان توجه به اصل ضرورت هماهنگی در تحقق اصول ارزشیابی به طور معنی¬داری بالاتر از میانگین بوده وبه این اصل توجه شده است وتحقق یافته است. اصول شماره ( 2-3-7-11-12-13-14 ) به طور معناداری پایین¬تر از میانگین می¬باشد و نشان دهنده این امر است که این اصول در مدارس تحقق نیافته¬اند و جزو زمینه¬های ناکارآمد ارزشیابی محسوب می¬شوند.داده¬ها¬ی حاصل از مصاحبه نیز نشان دادکه مواردی از جمله عدم اطلاع معلمین،دانش¬آموزان و والدین از اصول شانزده گا¬نه، عدم برنامه ریزی منسجم در نظام آموزشی، کاربردی نبودن نتایج ارزشیابی و عدم استاندارد سوالات ارزشیابی را می¬توان جزو موانع و مشکلات اصول 16گانه ارزشیابی دانست. برای رفع این موانع و مشکلات معلمین راهکارهایی را در این زمینه داده¬اند که در قالب : راهکار¬های مربوط به بعد نگرش و آگاهی شامل: اطلاع رسانی معلمان، دانش آموزان و والدین درباره اصول 16 گانه، برگزاری کلاس ضمن خدمت در رابطه با آگاهی معلمان و استفاده آنان از این اصول، کاربردی کردن اصول شانزده¬گانه و توجه مسئولین به این اصول،راهکارهای مربوط به فرآیند اجرای اصول شامل:برنامه ریزی منسجم و منظم در نظام آموزشی در رابطه با تحقق اصول 16گانه، برقرارکردن تناسب بین محتوای کتب درسی و ارزشیابی، پیگیری برنامه ریزی¬ها و ثبات در اجرای آئین¬نامه¬ی مربوط به ارزشیابی و راهکار¬های مربوط به مدرسه و کلاس درس: شاداب شدن کلاس¬های درس،استفاده از اصل خلاقیت و نوآوری، توجه به تفاوت¬های فردی دانش¬آموز در طرح سوال اشاره کرد.
مسعود سلطانی نعمت اله عزیزی
جهانی که ما در آن زندگی می کنیم دربرگیرنده مجموعه وسیعی از نژادها، اقوام و فرهنگ های گوناگون است و آموزش دانش آموزان متعلق به این فرهنگ های متنوع دشواری ها و پیچیدگی های فراوان دارد. کارآمدی نظام آموزشی در جوامع متکثر از نظر فرهنگی به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از این عوامل معلمان هستند که برای توفیق در امر آموزش در یک جامعه چندفرهنگی باید با مبانی آموزش چندفرهنگی آشنایی لازم را کسب کرده باشند. از این رو، مراکز تربیت معلم باید ضمن پذیرش مقوله تنوع فرهنگی و ضرورت آموزش چندفرهنگی در نظام آموزشی کشور، در فرایند تربیت معلمان آینده به دانش، بینش و مهارت های لازم برای نیل به اهداف آموزش چندفرهنگی در مدارس اهتمام نمایند. حال این که در واقعیت امر چگونه عمل می شود و تا چه اندازه در سازوکارهای اداری، آموزشی و محتوای دوره ها و برنامه های درسی در مراکز تربیت معلم بر آموزش چندفرهنگی تأکید می شود، قابل تعمق است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی وضعیت آموزش چندفرهنگی در مراکز تربیت معلم شهر سنندج می باشد. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان مراکز تربیت معلم شهر سنندج در سال تحصیلی 88-87 بود که با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای 324 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری شامل یک پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تضمین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه، گویه ها به متخصصان علوم تربیتی ارائه شد و ضریب پایایی این ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 90 درصد برآورد گردید. همچنین از روش تحلیل محتوا برای بررسی میزان اهتمام و انطباق کتب درسی مراکز تربیت معلم با مفاهیم آموزش چندفرهنگی بهره گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین میزان آشنایی دانشجویان دختر و پسر با مفاهیم آموزش چندفرهنگی مشاهده نمی گردد. مدرسان مراکز تربیت معلم در آموزش های خود به مفاهیم و موضوعات آموزش چندفرهنگی به صورت کم و خیلی کم تأکید می کنند. تفاوت معناداری میان دیدگاه دانشجویان دختر و پسر در ارتباط با جایگاه آموزش چندفرهنگی در مراکز تربیت معلم مشاهده نمی گردد. با استفاده از روش تحلیل محتوای کتب درسی مراکز تربیت معلم مشخص شد که توجه چندانی به مفاهیم آموزش چندفرهنگی در محتوای درسی مراکز تربیت معلم صورت نگرفته است.
شهریار حیدری نعمت اله عزیزی
با توجه به اهمیت آموزش و پرورش به طور کلی و بویژه آموزش ابتدایی در توسعه ی اجتماعی _اقتصادی، به کارگیری روشهای آموزش خلاق و فعال و توجه به رشد عاطفی، عقلی، حرکتی و ایجاد شرایطی که در جهت رشد انسانهای مستقل، مبتکر، خلاق و مسئول قرار داشته باشد، از اهم مسائل آموزشی و پرورشی در همه ی مقاطع و همچنین در آموزش ابتدایی است. در فرایند آموزش و پرورش ابتدایی عواملی که می تواند در سرنوشت تحصیلی دانش آموزان موثر باشند، فضای آموزشی، نیروی انسانی، روشهای تدریس، مواد درسی و ارزشیابی است. بدین منظور طرح ارزشیابی توصیفی برای رفع نواقص نظام ارزشیابی فعلی(سنتی) به منزله ی 82 به اجرا درآمد. هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه معلمان ابتدایی شهر سنندج - گامی در سال تحصیلی 83 87 می باشد. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود و - راجع به ارزشیابی توصیفی در سال 88 جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی معلمان مجری طرح ارزشیابی توصیفی( 84 نفر) مشغول به تدریس در مدارس ابتدایی و معلمان خبره و باتجربه ی سطح شهر سنندج بود. داده ها و اطلاعات لازم از طریق مصاحبه ی نیمه ساختمند و پرسشنامه محقق ساخته که در قالب 31 سوال بر اساس طیف لیکرت تدوین شده بود، جمع آوری گردید. روایی ابزار اندازه گیری توسط افراد صاحب نظر در این زمینه تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 89 /. به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از روش تک نمونه ای و برای تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه از تحلیل محتوا استفاده شده است. t مستقل و t آماری یافته های پژوهش نشان داد: 1- آگاهی معلمان راجع به ارزشیابی توصیفی در حد کلیات است ( سوال اول پژوهش). 2- ارزشیابی توصیفی در حد قابل قبولی متناسب با ارزشیابی تحصیلی دوره ی ابتدایی است. (سوال دوم پژوهش). 3- به نظر آزمودنی ها ارزشیابی توصیفی در اجرا دارای مسایل و مشکلات چند بعدی از جمله -1 مشکلات مربوط به بعد نگرش و آگاهی 2- مشکلات مربوط به فرایند اجرای طرح 3 - مشکلات مربوط به امکانات و تجهیزات آموزشی می باشد (سوال سوم پژوهش). ارزشیابی توصیفی در حد قابل قبولی بر ارتقاء بهداشت روانی محیط یاددهی– یادگیری موثر است (سوال چهارم پژوهش). ارزشیابی توصیفی به عنوان یک نوآوری آموزشی در میان معلمان، مورد پذیرش می باشد. (سوال پنجم پژوهش). در نهایت به غیر از سوال دوم پژوهش در بقیه سوالات تفاوت معناداری میان دیدگاه معلمان با تجربه و کم تجربه راجع به متغیر های مورد مطالعه مشاهده نمی گردد. ( سوال ششم پژوهش).