نام پژوهشگر: بهرام امین زاده
منیره غریب بهرام امین زاده
چکیده در این رساله که با عنوان ارزیابی نظام قوانین در ساماندهی بافت های فرسوده شهری مورد بررسی قرار گرفته است به مسائل و مشکلات موجود در عدم تحقق طرح های توسعه شهری از نگاه حقوق و قانون پرداخته شده است . از آنجاکه بافت های فرسوده دیگر پاسخگوی نیازهای ساکنینش نمی باشد مداخله دولت در نوسازی این بافت ها ضروری است و دولت با تخصیص اعتبارات خاص برای این بافتها به تهیه طرح های نوسازی مبادرت نموده است. ولی تاکنون همه این طرح ها در اجرا با مشکلاتی روبرو شده اند که مانع از اجرای کامل آنها گردیده است. متولیان اجرای این بافت ها عدم تحقق اجرای این طرح ها را نبود بستر قانونی لازم معرفی کردند بنابراین ما قوانین بافتهای فرسوده در تمام مراحل تهیه، تصویب و اجرا مورد مطالعه قرار دادیم که نتیجه مطالعات آن شد که قوانین حمایتی و پشتیبانی در این بافتها بسیار محدود و مبهم می باشد و مرجع پیگیری در این زمینه وجود ندارد. لذا ما جهت تکمیل مطالعات خود 10 پروژه نوسازی بافت های فرسوده را نیز برای شهرهای مشهد، گرگان، اصفهان، شیراز، بروجرد، اهواز، بوشهر، ارومیه مورد بررسی و تحلیل قرار دادیم و برای آنکه از روند اجرایی آن مطلع شویم با متولیان اصلی اجرای آنها ارتباط برقرار کردیم و نتیجه بررسی ها آن شد که همه این طرح ها در روند تملک دچار مشکل شدند . بنابراین ما قوانین در حوزه تملک را در کشور ایران و سایر کشورها مورد مطالعه قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که کشورهای اروپایی بیشتر از سایر کشورها این قانون را به رسمیت می شناسند و از آن استفاده کرده اند . در آخر پیشنهاداتی برای بهبود فرایند طرح های بافت فرسوده ارائه گردیده است که ما باید برای اجرایی کردن پروژه های نوسازی بافت های فرسوده ابتدا بستر حقوقی آن را آماده کنیم و برای رسیدن به این مهم باید قوانین ثبتی خود را اصلاح و به روز سازیم و قوانین در حوزه تملک را کاملتر کنیم . همچنین با نگاه ویژه به نوسازی این بافت ها قانون جامع نوسازی و بهسازی تعریف کنیم و در قانون بودجه اعتبارات خاص و ویژه برای آنها در نظر بگیریم که هر یک در رساله به صورت تفصیلی ارائه گردیده است .
ابوالفضل قرباندوست رحیم هاشم پور
"زمین" منبع فیزیکی است که لایه سطحی کره زمین را نشان می دهد.برای نوع بشر، زمین یک منبع بنیادین است که برای تمام فعالیت های انسان ضروری است (وایت،پیتر،4، 1384). در هر توسعه و سازندگی از هر نوع که باشد، سخن از فضای فیزیکی(زمین) در میان خواهد بود و از مقدماتی ترین اقدامات اولیه، تعیین ابعاد، مساحت و جایگاه آن زمین است.(پور کمال، 1377، 28) یکی از موانع مهم در اجرایی نشدن برنامه های شهری، نبود اطلاعات کافی و نقشه های حاوی جزئیات و اطلاعات کافی در زمینه مالکیت فعلی و دیگر حقوق زمین است.به هر اندازه که معلومات ما درباره زمین بیشتر باشد امکانات ما برای فرآیند برنامه ریزی، بهسازی و نوسازی بافت های شهری بیشتر خواهد شد. در دوران کنونی به اطلاعات زمین به عنوان پایه و زمینه ای برای برنامه ریزی، توسعه و کنترل منابع زمینی در سراسر جهان نیازی روز افزون احساس می شود (گرهارد، لارسن، 1، 1376). شهر شکل گرفته، ارگانیسم زنده ای است که پیکره و کالبد داشته و کوچکترین تقسیمات آن،قطعات زمین است که می توان آن را سلول این کالبد نامگذاری کرد.تمام فعالیت های شهر به پیکره و نهایتا بر قطعات زمین یا سلول های آن استوار است. تمام فعالیت های انسان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به مکان مرتبط می گردد، این وابستگی در محیط های شهری به مراتب بیشتر می باشد.در گذشته کوچکترین واحد اجتماعی(خانواده) بر کوچکترین واحد کالبدی (قطعه زمین) تطابق می یافت ولی رشد شهرها و کمبود زمین، تکثیر واحدها و خانوار در واحد زمین را موجب گردیده است.سایر فعالیت های انسان (اجتماعی، فرهنگی، خدمات و...) متکی بر زمین می باشد.بدین ترتیب شناخت زمین مبنای شناخت سکونتگاه شهری و فعالیت هایی که در آن صورت می پذیرد، روند تغییرات و چشم انداز آینده آن می باشد. سکونت مهم ترین فعالیت انسان( به ویژه در شهرها) می باشد، سکونت در خانه و خانه بر زمین استوار است، به طور قطع زمین، که خود در هر حال و به هر تقدیر بستر اصلی اغلب گنجینه ها و ثروت های مادی است، دارای اهمیت حیاتی است و به همین علت سیستم های مدیریت کارآمدی را طلب می کند(گرهارد، لارسن، 2، 1376). اغلب مسائل ناهنجاری که در کاربری مسکونی زمین، رخ می نماید ریشه در گسترش های بی رویه شهرسازی و رشد انبوه شهرنشینی طی دهه های اخیر دارد.بیشتر اسکان های جدید در مناطق شهری جهان سوم بی قاعده، کنترل نشده و دارای ماهیتی ذاغه نشینانه و فقیرانه است.به طور یقین می توان گفت که برنامه ریزی های شهری، آن چنان که معمولا در طرح ها مورد نظر می باشد، به اجرا در نمی آید و عملا در بسیاری از کشورها با شکست مواجه شده است. رشد بی رویه جمعیت و به تبع آن بهره گیری گسترده ازمنابع، استفاده از اطلاعات زمین را به عنوان شالوده برنامه ریزی، توسعه و کنترل منابع زمینی الزامی ساخته است.در این میان، تولید انبوه داده ها،ناکارایی روش های سنتی در ذخیره سازی و پردازش اطلاعات، سبب شده مسئولین امر فن آوری رایانه ای را به طور جدی مورد توجه و ارزیابی قرار دهند.از جمله کاربردهای مهم رایانه در سالهای اخیر، مدیریت داده های مربوط به مالکیت اراضی و ارائه خدمات بهینه به متقاضیان می باشد که طی آن داده های مکانی و توصیفی با سرعتی قابل ملاحظه ادغام می شوند و بدین ترتیب اطلاعات سودمندی تولید و ارائه می گردد. همه بهسازی ها و خصوصا بهسازی در مناطق شهری مستلزم تخریبهایی است.محلات کهنه و قدیمی نمونه آن است.کدام برهان قاطع می تواند بهتر از فراهم بودن نقشه های کاداستر مسائل تملک و محدوده های گذشته، موجود و آینده را مشخص نماید.جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس هشت ساله و سازندگی های متعاقب آن، اهمیت وجود نقشه های کاداستر را بیشتر به اثبات رساند.دعاوی واختلافات ملکی، حجم قابل توجهی از وقت دادگاه ها و قوه قضائیه را می گیرند.وجود یک کاداستر سراسری می تواند در سبک کردن این بار سنگین نقش مهمی داشته باشد. سیستم اطلاعات جغرافیایی آخرین دستاورد پیشرفت و فناوری در زمینه مهندسی نرم افزار است که حاصل تحولی در مهندسی پایگاه های اطلاعاتی و گرافیک کامپیوتری ، در مکاندار کردن اطلاعات از طریق ساماندهی اطلاعات گرافیکی، نقشه و ایجاد پیوند میان پایگاه های اطلاعاتی با این اطلاعات مکاندار جغرافیایی است. gis برای یکپارچگی و مدیریت داده های املاک و زمین در سطح ملی و بین المللی و برنامه ریزی شهری بسیار مناسب بوده و با توجه به مکانی که تمام تصمیم گیری های مربوط به املاک زمین، نقشه کشی، برنامه ریزی، توسعه، ارزیابی و مدیریت املاک و زمین تاثیر دارد، باید gis را به عنوان فرصتی مهم برای بهبود مرحله تصمیم گیری در نظر گرفت. با توجه به گسترش شهرها و مشکلات روز افزون در بافت های شهری از یک سو، مبهم و تقریبی بودن اطلاعات امور املاک و زمین از سوی دیگر باعث شده است که نتوان برنامه ریزی مناسب برای آنها انجام داد، به همین دلیل نیاز به کاداستر و (lis) را به صورت امری حیاتی در آورده است.
محمد هیوا عبدی ناصر براتی
تا قبل از انقلاب صنعتی و رشد فزاینده شهرها، محلات شهری رشدی بطیء و تدریجی داشتند و ضمن حفظ ارزش های طبیعی، اجتماعی و کالبدی خود، به نیازهای نسبتاً ثابت ساکنین پاسخ می دادند. اما در عصر جدید به تبع افزایش جمعیت و رشد سریع شهرها، محلات شهری، فرصت نیافتند تا خود را با مقتضیات جدید محلات شهری وفق دهند. به همین علت، به دلیل بی پاسخ ماندن بسیاری از نیازهای ساکنین، بی سامانی ها و اختلالات زیادی بر این محلات حاکم گردید. نگرش توسعه پایدار محله که حاصل تلفیق دو رویکرد توسعه محله ای و توسعه پایدار است، می کوشد به نیازهای محله در دوران تغییرات سریع و نیازهای متغیر پاسخ دهد. رویکرد توسعه محله ای پایدار تلاش می کند با تقویت و بهبود فضاهای کالبدی محله، تعاملات اجتماعی موثر را افزایش دهد و از این مسیر به افزایش حس تعلق به مکان، مسوولیت پذیری و ارتقاء سرمایه اجتماعی نایل گردد. در این مطالعه، پس از بررسی ادبیات نظری موضوع، معیارهایی متناسب با شرایط نمونه موردی (محله توحید در شهر بانه) انتخاب شده و سپس با استفاده از گزینه های طیف لیکرت، شرایط هر کدام از معیارهای موثر بر پایداری محله توحید، مورد سنجش قرار گرفته است، یافته های این تحقیق نشان می دهد که، معیارهای تنوع و سرزندگی و دسترسی به شبکه و خدمات، در شرایط کاملاً ناپایداری قرار دارند هرچند که دیگر معیارهای مورد بررسی نیز وضعیت چندان مطلوب تر و پایدارتری نداشته و بیشتر به ناپایداری تمایل دارند. یافته های این مرحله منجر به تدوین چشم اندازها و برنامه راهبردی محله گردید. با استفاده از رویکرد برنامه ریزی راهبردی شهری/ محله ای و با تاکید برساختار فضایی پیشنهادی، که شاخص های پایداری در آن رعایت شده باشد، می توان زمینه بهبود تعاملات و روابط مناسب اجتماعی میان ساکنین در چارچوب رویکرد اجتماعات محلی را انتظار داشت. ارزیابی های صورت گرفته گویای این نکته است که برنامه توسعه راهبردی محله توحید، با ارائه طرح ها و برنامه های خود، با بهره گیری از سرمایه های اجتماعی موجود در محله و تغییرات کالبدی و غیر کالبدی اصولی و حساب شده، در دراز مدت منجر به ایجاد محله ای پایدار، با میزان مطلوبیت و نمره بالای تمامی معیارهای محله پایدار خواهد شد.
سمیه علیجانی بهرام امین زاده
تفکر شناخت ، نوسازی و احیای بافت های فرسوده و نحوه مداخله در این بافت ها امروزه از جمله مقولات بسیار مهم شهر و شهرسازی به شمار می رود. فرسودگی بافت های شهری نشان از ناکار آمدی آنان داشته و این عدم کارایی مناسب میل به ماندن و سکونت در این مناطق را کاهش می دهد . در نتیجه ، روند بازساری و نوسازی بافت های فرسوده کند و گاهی متوقف شده و فرسودگی آنان تشدید می گردد . بدین ترتیب است که دور تسلسلی در جهت فرسودگی هر چه بیشتر بافت های شهری به خصوص در مراکز قدیم آنان بوجود می آید. اولین گام برای جلوگیری از این امر شناسایی دقیق و صحیح بافت های مسئله دار و برنامه ریزی برای آنهاست. از بین شاخص های متعددی که برای شناخت بافت های فرسوده تعریف و تعیین شده ، شاخص نفوذپذیری که از دسته عوامل کالبدی موثر بر فرسودگی بافت هاست ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که نفوذپذیری کم بافت های فرسوده علاوه بر نادیده گرفتن نیاز انسان امروز به اتومبیل ، خدمات رسانی به آن ها را نیز دجار مشکل می سازد. در ابتدای این تحقیق مبانی و تعاریف نفوذپذیری بیان خواهد شد. در ادامه مطالعات انجام شده در دنیا برای اندازه گیری این شاخص در بافت های شهری ارائه می شود که عمده این مطالعات در مقیاس بلوک شهری صورت گرفته است و شاخصی برای تعیین میزان نفوذپذیری هر پارسل یا قطعه ملکی ارائه نمی دهد. سپس مدل تحلیلی تعیین نفوذپذیری پارسل های شهری تبیین شده و این الگو بر بافت فرسوده شهر قزوین پیاده می گردد. در قسمت پایانی پژوهش نیز راهکارهای افزایش نفوذپذیری بافت فرسوده شهر قزوین بررسی شده و به ارائه پیشنهادات کلی برای افزایش نفوذپذیری بافت های فرسوده پرداخته خواهد شد.
وحید بیگدلی راد ناصر براتی
امروزه نگاه مکانیکی به شهر موجب بروز بحران های مختلف در زندگی انسان شده است. نزول کیفیت زندگی نمونه بارز یکی از همین بحران های شهری عصر جدید می باشد. تعلق خاطر، هویت، خاطره، زیبایی، آرامش خاطر، عاطفه اجتماعی، نیازهای روانی، هم زیستی اجتماعی، امنیت و ... مفاهیمی می باشند که نگاه مکانیکی آن ها را درک نمی کند. از اینرو امروزه نگاه به فضاهای عمومی شهری، به عنوان یک ضرورت اساسی در برنامه های توسعه شهری حکایت از بازتولید این فضاها در تقویت کیفیت زندگی شهری دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی نقش فضاهای عمومی در کیفیت زندگی شهری می باشد. در همین راستا، نقش فضاهای شهری در ارتقاء (معیارهای ذهنی) کیفیت زندگی محلات نارمک و نواب مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان می دهد که ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی جهت اعتلاء زندگی شهری و تقویت کیفیت زندگی، امری ضروری است. لذا توجه به فضاهای عمومی و برنامه ریزی مناسب جهت خلق فضاهای با کیفیت از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. از این جهت به بیان ویژگی های فضایی و کالبدی متناسب با ارتقاء کیفیت زندگی نیز پرداخته شده است.
مرجان منتظری ناصر براتی
برنامه ریزی بخش گردشگری به دلیل دارابودن ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از پیچیده ترین برنامه ریزی-ها به شمار می رود و توسعه پایدار گردشگری نیازمند شناخت و توجه به تمامی ابعاد این فعالیت گسترده است. به دلیل چند بعدی بودن صنعت گردشگری، در صورت برنامه ریزی صحیح و اصولی، این صنعت قادر به ایجاد منافع مستقیم و غیرمستقیم متعدد در زمینه های گوناگون می باشد. در این میان برنامه ریزی راهبردی در توسعه گردشگری با توجه به شرایط عدم ثبات موجود در این بخش و ماهیت این گونه برنامه ریزی می تواند کاربرد داشته باشد. از آنجا که شهر یزد با برخورداری از ویژگی های متنوع طبیعی و تاریخی فراوان و میراث غنی فرهنگی و مصنوع و موقعیت نسبی، فرصت بی نظیری برای توسعه گردشگری به حساب می آید که تاکنون چندان مورد استفاده قرار نگرفته است؛ لذا رساله حاضر سعی بر آن دارد تا با بهره گیری از روش مطالعه موردی، فرصت بهره مندی از مزایای متعدد گردشگری در ابعاد مختلف را از طریق برنامه ریزی استراتژیک با بهره گیری از اصول توسعه پایدار گردشگری در نمونه موردی شهر یزد تبیین نماید و به ارتقاء صنعت توریسم در شهر یزد و تقویت نقش و جایگاه این شهر به عنوان یک مقصد گردشگری در سطح ملی و فراملی دست یابد. در تحقیق حاضر ابتدا به طرح مباحث نظری و پایه ای با هدف آشنایی با مبانی، تعاریف و اصول صنعت گردشگری در حوزه های مختلف مرتبط با شهرسازی پرداخته شده است. همچنین به منظور آشنایی با شهرهای داخلی و خارجی موفق در زمینه گردشگری به بررسی تجارب آن ها در زمینه تدوین و اجرای برنامه های گردشگری پرداخته و سعی شده است نقاط قوت تجربیات آن ها در برنامه ریزی نمونه موردی این رساله به کار گرفته شود. در مرحله بعد مطالعات صورت گرفته در ارتباط با نمونه موردی – شهر یزد- در قالب مطالعات تاریخی، محیطی، اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی، فرهنگی و کالبدی مطرح شده اند و سپس مطالعات گردشگری با بررسی شاخص های مطرح در زمینه گردشگری و منابع و جاذبه های گردشگری شهر یزد اعم از جاذبه های تاریخی، فرهنگی و طبیعی صورت گرفته است. در نهایت با توجه به این نکته که یکی از اهداف انجام این پژوهش، تعیین نحوه به کارگیری فرایند برنامه ریزی راهبردی در برنامه ریزی گردشگری در مقیاس شهری است، لذا برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری شهر یزد در چند مرحله تحقیقاتی صورت گرفته و نهایتاً ارائه راهبردهای قابل اجرا با ذکر اولویت و در سطوح بعدی تعیین برنامه ها و فعالیت های اجرایی از نتایج کاربردی پایانی این رساله می باشد. به طور کلی نتایج از این پژوهش نشان می دهد می توان با اتکاء به نظام برنامه ریزی راهبردی با در نظر داشتن ابعاد مختلف صنعت گردشگری، برنامه ریزی کالبدی– فضایی مناسب و همچنین با بهره گیری از پتانسیل های بافت قدیم شهر یزد، بسیاری از نقصان های کنونی در پاسخگویی به نیازهای گردشگران را برطرف نمود و فضای توریسم شهری یزد را بهینه کرد.
فاطمه بهرامی بهرام امین زاده
چکیده شهرهای جدید در مفهوم عام خود قدمتی به درازای تاریخ انسان دارند؛ از موهنجودارو تا دولت شهرهای یونان باستان و تا باغشهرهای قرن بیستم همگی نمونه ای از اینگونه شهرها محسوب می شوند. شهرهای جدید بنا بر شرایط محیطی، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی متفاوت و در دوران مختلف تاریخی در اقصی نقاط دنیا ایجاد شده اند.اما در دوران معاصر اهداف احداث شهرهای جدید با اهداف احداث آنها در دوره های قبلی تفاوت های بسیار دارد. اگر هدف از ایجاد شهرهای جدید در دوره های مختلف تاریخی (تا قبل از دوران معاصر) گسترش شهرنشینی و یا ایجاد شهرها به دستور پادشاهان و حاکمان بوده است، در دوران معاصر برای رهایی از مشکلات و معضلات شهر صنعتی، شلوغی و ازدحام بیش از اندازه شهرهای موجود، کمبود زمین و مسکن، لذت بردن از فضاهای سبز و باز و نزدیکی به طبیعت و فرار از آلودگی های محیطی می باشد. در ایران به عنوان یکی از کهن ترین کشورهای جهان ، احداث شهرهای جدید از دوران باستان تا به امروز رایج بوده و تنها تفاوت آنها در دوره های مختلف، هدف از ایجاد آنها بوده است. شهرهای جدید به مفهوم مدرن آن را بایستی در دوره معاصر جستجو نمود. شهرهای جدید احداث شده در ایران در دوره معاصر را می توان به دو دوره قبل و بعد از انقلاب تقسیم بندی کرد: در قبل از انقلاب اهداف احداث شهرهای جدید عمدتا سیاسی و نظامی بوده در حالی که در دوره بعد از انقلاب ضرورت های شهرنشینی سریع و مشکلات ناشی از آلودگی های محیطی ، گرانی و کمبود مسکن در شهرهای بزرگ کشور به همراه هدف پالایش فضایی مادر شهرها، موجبات تصمیم گیری در مورد ایجاد شهرهای جدید را فراهم نمود. به عبارت دیگر رشد سریع جمعیت در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، تبریز ، شیراز و مشهد و ضرورت هدایت سرریزهای جمعیتی و نیز فعالیت ها در آینده از شهرهای بزرگ به سوی شهرهای جدید، ایجاد آنها را ضروری ساخته است. موضوع احداث شهرهای جدید در کشور یکی از بزرگترین تصمیمات در سطح ملی بوده که تا کنون حدود 20 سال از آن و اجرایی شدن بسیاری از پروژه های احداث شهرهای جدید می گذرد. آسیب شناسی تجارب شهرهای جدید در ایران بیانگر این واقعیت می باشد که توجه به بستر شهرهای جدید در چارچوب یک برنامه مناطق کلانشهری و توجه ویژه به ابعادی همچون حمل و نقل سریع، فقر شهری، انگیزه های جلب مشارکت خصوصی، توجه به فضاهای شهری به جای توجه به فضاهای مسکونی صرف، اشتغال مولد و توجه به پتانسیل های منطقه ای و حتی ملی معنا می یابد. این درحالی است که سیاست های کلان ملی فارغ از موضوعات مطرح شده و بدون برنامه جامع در خصوص شهرهای جدید و پتانسیل های آنها، طی سیاست کلان مسکن اقشارکم درآمد، اقدام به افزایش ظرفیت جمعیت پذیری شهرها و بویژه شهرهای جدید به عنوان کانون جمعیتی بالقوه نموده است. با توجه به توضیحات پیش گفته ، در خصوص شهر تهران نیز جهت اجرای این سیاست، شهرهای جدید پیرامون شهر تهران کانون پذیرش این جمعیت قرارگرفته و بدون توجه به پتانسیل ها و امکانات این شهرها، جمعیت مصوب برای افق آنها شاهد افزایشی چندین برابر بوده است. هدف این پایان نامه بررسی پتانسیل های شهر جدید پرندبه عنوان یکی از شهرهای جدید اطراف کلانشهر تهران ،در راستای پذیرش جمعیت 700000 نفری در نظر گرفته شده برای آن می باشد تا در این راستا با اتخاذ راهکارهای مناسب، این امر تحقق پذیرتر گردد.
بهاره واقفی نژاد بهرام امین زاده
اسکان غیررسمی جلوه ای از فقر است که به طور عمده ناشی از نارسایی سیاست های دولتی و یا بی توجهی به نیاز مسکن اقشار کم درآمد در گذار شهرنشینی شتابان است. بدین سان، فقر شهری در نواحی فرودست شهری مجتمع می شود؛ ناحیه ای که چنانچه به حال خود رها شود، ساکنان را در چرخه گریز ناپذیر فقر، فساد، گرسنگی و بیماری اسیر می نماید. در پی تصویب سند ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی، مطالعات و اقدامات جسته گریخته ای که از دهه قبل آغاز شده بود، شکل جدی و منسجم تری به خود گرفته است. دیگر نگرش "تخریب بولدوزری" و" بزرگنمایی جرم و جنایت" برای نواحی فرودست شهری غالب نمی باشد- اگرچه منسوخ نشده است - و طرح های زیادی در مورد بهسازی این سکونتگاه ها در شهرها، با عنوان طرح های توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی تهیه شده است. از آنجا که ارزیابی در هر طرح از ارکان اساسی آن طرح محسوب می شود و فرآیندی است که مزایا، نارسایی ها، ارزش و جایگاه موضوعات را مشخص می کند و رویه های مناسب برای رسیدن به اهداف را نشان می دهد، در این پژوهش به ارزیابی طرح توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی سنندج در محله فرجه پرداخته شده و با بررسی میزان موفقیت طرح به روش تحلیل سلسله مراتبی، عدم مشارکت مردمی و فعال نبودن نهادهای محلی جهت پیگیری امور از پایین و پایش مدام طرح – با توجه به نقش و جایگاه این دو رکن در طرح های توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی- از مهمترین علل ضعف این طرح و تبدیل آن به پروژه ای کالبدی برشمرده شده است و در نهایت نیز به ارائه راهکارها و پیشنهاداتی جهت بهبود این طرح ها پرداخته شده است. لازم به ذکر است که ارزیابی طرح مذکور، از نوع ارزیابی در حین اجرا محسوب می شود.
امین عبدی مجید زارعی
چکیده مشارکت مردم در تصمیم گیری و پیگیری رفع مشکلات و نابسامانیهای خود از دیرباز مورد توجه بوده بطوریکه تجارب جهانی خصوصا در کشورهای توسعه یافته نشانگر تحقق مفهوم توسعه با مشارکت مردم می باشد. عدم وجود الگوها و مکانیسم های روشن، تجارب عملی و نظری در کنار حضور ساکنان به عنوان بعد اجتماعی مسأله، اجرای طرح های نوسازی را چند بعدی و متفاوت از سایر طرح های عمران شهری نموده است. تضمین دستیابی حداکثری به اهداف طرح های نوسازی در زمینه اجرا، لزوم طراحی مکانیسم صحیح مشارکت اجتماعی در اجرای طرحهای نوسازی را توجیه می نماید. در این مکانیسم جایگاه و نقش محوری- نظارتی ساکنان در ارتباط یکدیگر از سویی و با سازمان ها، نهاد ها و مجموعه عوامل اجرایی طرح های نوسازی از سوی دیگر تعریف می گردد. این مطالعه ضمن بررسی ادبیات، مبانی و اصول بافت فرسوده، به شیوه های مداخله ، ساختارها و بنیان های اجتماعی محله، سرمایه های اجتماعی و کارکردهای آن،سازمان و مفهوم شبکه های اجتماعی ، چگونگی سنجش سرمایه های اجتماعی و بهره گیری از این بستر جهت تسهیل و توفیق در امر نوسازی می پردازد. این پژوهش می کوشد با نگاهی واقع بینانه ،بدور از پیشداوری و پرهیز از ورود به الگوهای انتزاعی به پیشنهاد شیوه ای موثر و کارکردی در حوزه نوسازی بافتهای فرسوده بپردازد. پژوهش به شیوه نظری، تحلیلی واستنباطی صورت گرفته ،فرضیات تحقیق توسط گرد آوری پرسشنامه و روشهای آماری به آزمون گذاشته شد و جهت برنامه ریزی نیز از روشهایی همچون مشاهده و مصاحبه با افراد دخیل در موضوع کمک گرفته شد. آزمون فرضیات موید این یافته است که سرمایه اجتماعی در سطح محله ارتباط معنا داری با ارزیابی ساکنان محله از کیفیت کالبدی محله دارد،از سویی هر اندازه شبکه ها و پیوندهای اجتماعی پیرامون افراد در سطح محله مستحکم تر و وسیع تر باشد میزان تمایل ساکنان بافت اقدام به نوسازی محله افزایش می یابد. در پایان با کاربست نتایج آزمون فرضیات و روشهای مستخرج از مبانی نظری راهبردها و راهکارهایی در قالب پیشنهادات و الگوی مداخله بیان گردیده است.آنچه به عنوان یافته محوری پژوهش به دست آمده ناظر به این معناست که الگوهای مرتبط پیشنهادی بایستی در جهت تقویت ، انسجام و تقویت پیوندها و شبکه های محلی باشد و از این بستر و با افزایش سرمایه های اجتماعی ،محملی جهت تمایل ساکنان برای مشارکت در امر نوسازی و توسعه محله ایجاد گردد.
بهاران تنکابنی ناصر براتی
در شرایطی که بشریت روز به روز از معیارهای یک زندگی حقیقی برای انسان واقعی فاصله می گیرد، نیاز به یک فرآیند ارزش گذاری مجدد بر عوامل هدایت کننده زندگی به شدت احساس می شود. بدین منظور اندیشمندان و صاحب نظران شهرسازی، علوم اجتماعی و ... دیدگاه ها و رویکردهای بسیاری را مطرح کرده اند. در این میان رویکرد توسعه پایدار با تکیه بر اصل مشارکت ساکنان هر فضای زیستی در کلیه امور مربوط به محل زندگی، به برقراری نوعی عدالت همه جانبه در میان نسل های امروز و آینده می پردازد. عمده ترین مباحث توسعه پایدار شهری به دلیل حاد بودن مسایل و بحران های زیست محیطی در مقیاس محلی، در محله ها مطرح می شوند. از سوی دیگر با تغییرات گسترده ای که در دنیای امروز در زمینه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی پدید آمده است، رویکرد برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک) به عنوان یکی از شیوه های موثر برنامه ریزی شهری در هدایت فضاهای زیستی به سمت محیطی ایده آل و پایدار مطرح گردیده است. در پژوهش حاضر تلاش گردیده است که از این دو رویکرد در هماهنگی و تلفیق با یکدیگر به گونه ای موثر و کارا بهره گرفته شود؛ بدین منظور پس از بیان شرح مختصری از مفاهیم و تعاریف اولیه - در ارتباط با توسعه پایدار شهری، زندگی مدرن در شهرهای امروزی، برنامه ریزی راهبردی و تجربیات جهانی- به ارائه برنامه راهبردی با هدف انطباق محله شهرآرای تهران – به عنوان نمونه موردی- با اصول توسعه پایدار شهری پرداخته می شود. برای تحقق این امر، پس از تدوین معیارهای پایداری در قالب سه زمینه کلی اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و محیطی، پایداری محله شهرآرای تهران با توجه به این معیارها و شاخص ها سنجیده می شود. به نظر می رسد که این محله از نظر انطباق با این معیارها در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته است. لذا در ادامه مراحل برنامه ریزی راهبردی به صورت مختصر شرح داده شده و در محله شهرآرای تهران تا مرحله اجرایی شدن راهبردها (استراتژی ها) به کار گرفته می-شود.
محمدرضا یزدان پناه شاه آبادی ناصر براتی
یکی از ابعاد تأثرگذار در حوزه برنامه ریزی شهری، مسائل و ابعاد اجتماعی است که البته در نظام برنامه ریزی ایران اکثرا مورد غفلت قرار می گیرد. یکی از علل اصلی این عدم توجه، روشن نبودن نحوه تأثیر این ابعاد در برنامه ریزی شهری است، هرچند که اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و متخصصان به تأثیرگذاری آن اذعان دارند. در این پژوهش برای تبیین بهتر نحوه تأثیر ابعاد اجتماعی بر برنامه ریزی شهری، ارتباط این ابعاد را در غالب مفهوم «سرمایه اجتماعی» با مفهوم تأثیرگذار دیگر حوزه برنامه ریزی شهری یعنی «کیفیت زندگی شهری» مورد بررسی قرار داده ایم و برای این منظور شهر جدید پردیس را به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب نموده ایم. علت این انتخاب آنست که هم اکنون شهرهای جدید و مسئله برنامه ریزی آنها از چالش های اصلی نظام برنامه ریزی شهری و منطقه ای کشور می باشد. همچنین توجه به ابعاد اجتماعی به علت نظام جمعیتی معمولا نا متناجس این شهرها از اهمیت دو چندانی برخوردار است. بدین ترتیب در این پژوهش هدف اصلی، بررسی ارتباط بین مفهوم سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی شهری البته از بعد ذهنی آن می باشد. بعد ذهنی کیفیت زندگی شهری مترادف است با میزان رضایتمندی شهروندان از عوامل مختلف موثر در کیفیت زندگی مانند عوامل کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و غیره. نتایج حاصل از این پژوهش وجود ارتباط بین میزان سرمایه اجتماعی و میزان کیفیت ذهنی زندگی شهری را تأیید می نماید. همچنین ارتباط قابل ملاحظه ای نیز بین تمایل به ماندن در شهر پردیس (نرخ ماندگاری جمعیت) و کیفیت ذهنی زندگی شهری دیده شد. در انتها نیز مدلی جهت ارزیابی بهتر نحوه بر هم کنش مفاهیم مورد نظر این تحقیق ارائه گردید. بدین ترتیب می توان اظهار داشت توجه به ابعاد اجتماعی و برنامه ریزی جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی با توجه به تأثیر مثبت بر میزان کیفیت ذهنی زندگی شهری می تواند به عنوان یک راهکار برنامه ریزانه در نظام برنامه ریزی شهر جدید پردیس به کار گرفته شود. هرچند این نتیجه به لحاظ علمی قابل تعمیم به شهرهای دیگر نیست لیکن با توجه به مشابهت های زیاد بین شهرهای جدید ایران، می توان انتظار داشت این نتیجه در جاهای دیگر نیز تکرار گردد. بعلاوه فرآیند تحلیلی مورد استفاده این پژوهش می تواند در شهرهای دیگر از جمله شهرهای جدید بکار گرفته شود.
فرهاد یزدانی بهرام امین زاده
چکیده: امروزه توجه به مساله بافت فرسوده به دلیل وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی در این نوع بافت ها نهفته است، ضروری به نظر می رسد. با توجه به پیچیدگی شرایط بافت های فرسوده شهری و وجود مشکلات زیادی که در این بافت ها نهفته می باشد، مداخله سیاست گذاران برای رساندن این بافت ها به شرایط مطلوب لازم می باشد. در این پژوهش از توسعه پایدار به عنوان چشم انداز نهایی برای بافت فرسوده نام استفاده می شود و هدف نهایی رساندن بافت فرسوده و قدیمی شهر به وضعیت مناسبی از پایداری است که منجر به کاسته شدن مشکلات در این مناطق می گردد. در این پایان نامه با استفاده از روش پژوهش تشریحی و مطالعه اسنادی تلاش شده چارچوبی کلی در مورد موضوع فراهم شود و با استفاده از سیستم پشتیبان تصمیم گیری و روش تحلیل سلسله مراتبی اقدام به شناسایی و بررسی میزان پایداری در محله پیرمادر شهر اردبیل بر اساس بلوک ها پرداخته شود. سیستم پشتیبان تصمیم گیری امکان تلفیق نظرات کارشناسان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی را با سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای autocad و arcgis را فراهم آورده است. با استفاده از این سیستم می توان میزان پایداری و تفاوت آن را با مقدار مطلوب پایداری را در کل محله پیرمادر سنجیده شود. در این راستا برای ایجاد سیستم پشتیبان تصمیم گیری به بررسی ویژگی ها و خصوصیات و شاخص های بافت فرسوده پرداخته می شود و سپس خصوصیات و شاخص های توسعه پایدار مطرح شده است. با شناخت مساله توسعه پایدار و بافت فرسوده شهری به ارائه شاخص های پایداری در بافت فرسوده در چهار حوزه کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی پرداخته می شود. سپس با شناخت از محدوده مورد مطالعه از لحاظ تاریخی، اقلیمی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی می توان شاخص نهایی را چهار حوزه اصلی مطرح کرد. که برای وزن دهی نسبی به معیارها و زیر معیارها از نظرات کارشناسان استفاده شده است. سپس برای بررسی پایداری بر اساس شاخص ها از نرم افزار arcgis استفاده شده است و مدل مطلوب برای رسیدن به پایداری را در محیط gis بر اساس وزن شاخص ها و استاندارد سازی مقادیر شاخص ها مطرح شده است و در نهایت با توجه به شرایط موجود پایداری در چهار حوزه اصلی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی سنجیده می شود و پایداری کلی در محدوده مورد نظر نیز نمایش داده می شود. با توجه به شرایط پایداری در محدوده مورد نظر به ارائه پیشنهاد در مورد نوع مداخله و تصمیم گیری مناسب برای رسیدن به پایداری در بافت فرسوده پرداخته می شود.
مریم پیروزگر بهرام امین زاده
کیفیت محیط و ارتقای آن همواره یکی از مهم ترین دغدغه های طراحان محیط، به ویژه برنامه ریزان شهری بوده است. رشد و توسعه سریع شهرها در دهه های اخیر، کیفیت محیط شهری را دچار مشکلات و مسائل گوناگونی کرده است. از سویی بافت های روستایی و قدیمی در داخل شهر، که بافت های ناکارآمد به شمار می آیند و از سوی دیگر توسعه های جدید، که از هویت شهر و معیارهای بومی فاصله گرفته اند ، به کیفیت محیط شهرها آسیب وارد نموده اند.این مسائل و مشکلات بیش از هر فضایی در شهر، در محلات و محیط های مسکونی تأثیر می گذراند. این پژوهش با هدف مقایسه کیفیت محیط بافت های روستایی و بافت های برنامه ریزی شده ، به بررسی کیفیت محیط مسکونی از نظر ذهنی، در محلات چیذر و شهرک نفت در منطقه یک شهر تهران می پردازد و در جستجوی یافتن پاسخ این سوالات است که با شرایط اجتماعی و اقتصادی مشابه، رضایتمندی از محیط مسکونی در محله چیذر و شهرک نفت ، چه تفاوت هایی با هم دارند؟ در هر محله چه متغیرهایی و با چه سهمی تعیین کننده کیفیت محیط سکونت هستند؟ این پژوهش، بر مبنای رویکرد رضایتمندی است و به سنجش کیفیت محیط بر اساس ادراک ساکنین می پردازد. برای این منظور، 51 متغیر انتخاب و سوالاتی مبتنی بر آن ها، از ساکنان محلات پرسیده شد. در تحلیل داده ها، از روش های چند معیاره مانند تحلیل عاملی اکتشافی، رگرسیون چندگانه، همبستگی پیرسون و آزمون t استفاده شده است. متغیرهای مذکور در 6 عامل دسترسی به خدمات و حمل و نقل عمومی، احساس تعلق ، امنیت و آلودگی محیطی ، دسترسی به مراکز گذران اوقات فراغت ، روابط اجتماعی، مدیریت محلی قرار گرفتند. یافته ها و نتایج نشان میدهد، که محلات چیذر و شهرک نفت از نظر رضایتمندی کلی با هم مشابه هستند و رضایتمندی در هر دو اندکی از میانه نظری(3) بیشتر است. (چیذر= 3.38 و شهرک نفت = 3.36). از نظر عوامل سنجش رضایت از محیط مسکونی، دو محله از نظر عوامل رضایت از دسترسی به خدمات و حمل و نقل عمومی، دسترسی به مراکز گذران اوقات فراغت و امنیت و آلودگی محیطی با هم متفاوت اند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که در شهرک نفت، عوامل احساس تعلق و دسترسی به مراکز گذران اوقات فراغت، و در محله چیذر، عوامل احساس تعلق ، امنیت و آلودگی محیطی ، دسترسی به مراکز گذران اوقات فراغت ، بترتیب ، نقش تعیین کننده در رضایتمندی از محیط مسکونی هر محله دارند.در میان عوامل تعیین کننده مشترک، احساس تعلق در محله چیذر و دسترسی به مراکز گذران اوقات فراغت در شهرک نفت در تعیین رضایت عمومی این محلات موثرتر هستند.
زهرا علیزاده بهرام امین زاده
پژوهش حاضر با محوریت "برنامه ریزی بازتوسعه اراضی متروکه درون شهرها با رویکرد رشد هوشمند" کوششی است در راستای شناسایی فرآیندها و الگوهای عملیاتی روز دنیا در برنامه ریزی بازتوسعه پایدار اراضی متروکه تا با شناسایی الگوهای موفق جهانی از یک سو و همچنین بازشناسی فرصت ها و چالش های فراروی این نوع توسعه در داخل، بتوان الگوی عملیاتی مناسبی ارائه داد تا با در نظر داشتن کلیه ابعاد و پیچیدگی های مرتبط با فرآیند بازتوسعه مسیر روشنی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری در پیش گرفت. به طوری که با استفاده مجدد و کارا از این اراضی ارزشمند و مجهز به زیرساختهای شهری ضمن کاهش هزینه های توسعه در بخش عمومی، موجبات برخورداری از کیفیت بالای زندگی برای شهروندان درون محدوده شهرها و نه در توسعه های گسسته و فاقد کیفیت محیط مسکونی و شهری فراهم آید. در این پژوهش کوشش شد تا با بهره گیری از مدلهای موفق و مورد تایید سازمانهای جهانی و تلفیق مزایای هر یک از این مدل ها با الگوی عملیاتی موجود در ایران، به جبران نقاط ضعف و کاستیهای الگوی داخلی پرداخت و مدلی ارائه کردکه فرآیند بازتوسعه را از سطح کلان تا سطح خرد و با مشارکت کلیه افراد و گروه های اثرگذار و تاثیرپذیر از فرایند بازتوسعه پیش ببرد. همچنین بهره گیری از اصول و رهنمودهای رشد هوشمند شهری به عنوان تبلور مفهوم پایداری در شهرسازی در تکمیل این فرآیند بسیار مفید بوده است و حرکت در مسیر دستیابی به توسعه پایدار شهری را تضمین می کند.
متین خاتمی مسعود علیمردانی
ساختار شهرهای کهن که استعداد و قدرت ادامه حیات و ماندگاری را دارد در مقطی از حیات طو?نی مدت خود بر اثر تحو?ت اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی?انق?ب صنعتی، با تغییر شکل و شالوده مواجه گردیده است. آنچه که امروزه بر ضرورت باززندهسازی و?احیای این جزیرههای تجزیه شده در درون شهر میافزاید، نیاز به ایجاد ارتباطی منطقی و منسجم بین?فضاهای قدیم و جدید در جهت حفظ و تقویت یکپارچگی و هویت شهر است. لذا ضرورت حفظ، احترام و باز آفرینی این ارزشها و همچنین جلوگیری از اضمحلال کالبدی و عملکردی آنها همواره مورد توجه بوده است. سمنان نیز با دارا بودن 40 هکتار بافت قدیمی، یکی از شهرهای تاریخی کشورمان محسوب می شود و به دلیل ارزش های نهفته و ماندگار معماری محیطی و کالبدی در درون و پیرامون آنها، دارای موقعیت منحصر به فردی است. این بافت تاریخی نمونه و الگوی کامل از شهرهای ایرانی- اسلامی است وبا اینکه چندین دور? تاریخی متمایز را پشت سر دارد اما ساختار اصلی آن تا به امروز باقی مانده و قابل تشخیص است.???????? مطالعه حاضر به دنبال بررسی راهکارهای احیا و باززنده سازی ساختارهای اصلی بافت کهن سمنان به ویژه خیابان امام که بعد از خیابان کشی های زمان پهلوی یکی از اجزای اصلی ساختار بافت قدیم سمنان شده است، می باشد. بر این اساس ابتدا با روش کتابخانه ای به بررسی مفاهیم و تعاریف مربوط در این حوزه پرداخته شده و سپس به بررسی نمونه های موردی انجام شده در جهان مانند انگلیس و ژاپن و ... پرداخته شد و در نهایت شناخت و تحلیل محدوده موردنظر و شاخص های استخراج شده از آن در طراحی محور مطالعاتی (خیابان امام سمنان) مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه ای که در این پایان نامه حاصل شده است نشان می دهدکه حفظ بافتهای تاریخی، بهسازی کالبدی وتوانمند سازی عملکردی آنها به اقدامات اولیه ومهمی مانند شناسایی وضعیت کالبدی و عملکردی این بافت ها و همچنین طراحی مناسب با توجه به نیازهای استفاده کنندگان از آنها نیاز دارد و با ایجاد کیفیت، پتانسیل های اقتصادی و مکانی فضا به فعلیت در می آید.