نام پژوهشگر: محمد مهدی گرجیان
مهرداد گودرزی محمد مهدی گرجیان
انسان به طور فطری خواهان دستیابی به لذت وسعادت است .لکن هر شخص با توجه به شناختی که از خود وعالم یا عوالم پیرامونش دارد درمصداق خارجی به دنبال نوعی خاص از سعادت می رود .اما عقل سلیم و نقل معصوم تنها نوع خاصی از سعادت را حقیقی ولایق شان انسان دانسته ودیگر سعادتها را مجازی ونالایق انسان می داند . در اینجا ازحیث عقلی به فرموده های دو فیلسوف عقل نگر علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) وشیخ الرئیس بو علی سینا (ره)واز حیث نقلی به آیات الهی و روایات معصومین(علیهم السلام )نظری می افکنیم.شیخ با پذیرش سعادت بدن به واسطه تعدیل درقوای جسمانی سعادت حقیقی را مربوط به نفس وآنرا در این می داند که نفس ناطقه به جهانی عقلی تبدیل شود که در آن، صورت همه ی هستی و نظام معقول آن و خیری که به آن إفاضه می شود، نقش بندد .درنتیجه بتواند چیزی را که حُسن و خیر مطلق و کمال حق است، مشاهده کند و با آن متحد شود.علامه نیز با پذیرش سعادت بدن- به سبب دوری از افراط وتفریط در قوای بدنی- کمال جوهر عاقل یعنی نفس را درآن می داند که با رهایی از عالم ماده وخیال به عالم عقلی نائل آمده در آن تعقل ذات و حق نخستین تا جایی که وصول به آن ممکن باشد با روشنی خاص خود تحقق یابد. پس در این هنگام به جمیع لذائذ و سعادات بدون هیچگونه اشتغال بعضی از بعض دست می یابد در واقع کمال حقیقی برای انسان، همان وصول او به کمال حقیقی خویش، از نظر ذاتی و عوارض ذاتی است یا وصول او به کمال نهایی خود، از نظر ذات و وصف و فعل که همان «فنای ذاتی» و «فنای وصفی» و «فنای فعلی» در حق سبحان است که از آن تعبیر به توحید ذاتی و اسمی و فعلی می شود [وَحدَهُ، وَحدَهُ، وَحدَه] و این مقام عبارت است از اینکه انسان در اثر این شهود در می یابد که هیچ ذاتی و وصفی و فعلی، جز برای خداوند سبحان برای دیگری وجود ندارد. و اما خداوند ومفسران کلام او ( تعالی)یعنی ائمه معصومین(علیهم السلام)خوشبختی وسعادت بدن ونفس انسان را مورد توجه قرارداده خوشبختی بدن مادی را دررسیدن به بهجت وسرور فردی واجتماعی البته به شرط حفظ شان وکمال روح که حقیقت انسان است میدانند وخوشبختی وسعادت نفس را دردخول انسان در بهشت ابدی وتنعم از نعمتهای آن معرفی می نمایند جایی که الم وغمی در آن راه نداشته لذائذ غیر قابل وصفی رادر خود جمع کرده ورضوان الهی راجلوه گر مینماید. بنابرآنچه مذکور گردید :عقل ونقل گرچه خوشبختی مادی را فی الجمله می پذیرند ولکن کمال و سعادت حقیقی انسان رادر رسیدن به بالاترین مراتب عقلانی و لقائ حق مطلق میدانند که دراین دنیا به سبب ضعف عالم ماده در مرتبه ای نازلتر ودر عالم آخرت در مرتبه ای والاتر است. (ناگفته پیداست که: با چنین وصفی که از سعادت حقیقی بیان گردید لذتها وسعادتهای مادی گرایانه که تنها مربوط به بدن فانی محفوف به انواع آلام وغمها وزودگذرمی باشند مجازی بوده ودر مقابل سعادت واقعی نفس ناطقه که جاودانه خالص و ابدی است بسیارپست و ناچیز است.)
معصومه اسماعیلی یدالله یزدان پناه
پایان نامه ی حاضر در چهار فصل به بررسی عقلانیت در اندیشه ی فلسفی ابن سینا پرداخته و روش عقلی ایشان را مورد بررسی قرار می دهد. جناب بوعلی به عنوان رئیس المشائین بزرگ ترین مفسّر فلسفه ی مشائی و ارسطوئی بوده و خود نیز در این زمینه صاحب نظری به نام است. گرایش جناب بوعلی به عقلانیت اشراقی در دورن متأخر زندگی و سوال بر سر گذر ایشان از معبر عقلانیت بحثی به سمت روش اشراقی و اختلافات اهل نظر در این رابطه، مهم ترین دلیل نگارش این رساله بود. بخش اول از رساله با عنوان مبانی بحث به بررسی فلسفه ی مشاء، جایگاه بوعلی در فلسفه ی مشاء و توضیحی راجع به زندگی و آثار بوعلی اختصاص یافته و کلیات این مباحث به قلم تحلیل و بررسی بیان می شود. بخش دوم از رساله با عنوان عقلانیت بحثی، مفاد عقلانیت بحثی اعم از ارسطوگرایی، اهمیت به منطق و برهان و بنیاد قرار دادن اولیات را مطرح کرده و اهمیت برهان و منطق را در فلسفه ی بوعلی به تصویر می کشد. در این بخش با بررسی ادراک و مراحل آن از منظر بوعلی به جایگاه و نقش ادراک عقلی پرداخته شده و این نوع ادراک را به عنوان مهم ترین نوع از شناخت مورد بررسی قرار می دهد. بخش سوم از این رساله با عنوان عقلانیت اشراقی به بیان گرایش جناب بوعلی به عقل اشراقی اختصاص یافته و مصادر اشراقی تفکر بوعلی از جمله مصدر افلاطونی، مصدر افلوطینی، مصدر هرمسی، مصدر شریعت و عرفان با توضیحی راجع به چگونگی تأثیر هر مصدر در تفکر اشراقی بوعلی شمرده شده است. در این بخش که شامل چند فصل می باشد مولفه های عقل اشراقی نیز بیان شده و جوانب اشراقی در رسائل عرفانی ابن سینا و سه نمط آخر اشارات مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بخش اخر در سه فصل به نتیجه گیری از کل تحقیق اختصاص دارد. ابتدا عقل دوره ی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و در فصل دوم اشراق در فلسفه ی بوعلی بیان شود و در آخرین فصل، مولفه های عقل بحثی و عقل اشراقی جمع بندی شده و مورد بحث بررسی اجمالی قرار می گیرد. به طور خلاصه بررسی کرده که به عنوان نتیجه ی بخش سوم قلمداد می شود. این اثر با استفاده از کتب و رسائل بوعلی چون اشارات و تنبیهات، شفا، مبدأ و معاد، تعلیقات، حی بن یقظان، رساله الطیر، رساله العشق نگاشته شده و تمام رساله جز نقل قول های مستقیم با پردازش قلم نویسنده بوده است.
سمیه کریمی محمد مهدی گرجیان
مسئله ای که در این رساله بررسی می شود، شرایط تأثیر قرآن بر انسان است. منظور از شرایط، عوامل موثّر و نبود این شرایط همان موانع تأثیر گذاری قرآن بر انسان است؛ بنابراین عمده ی مباحت رساله، حول محور عوامل و موانع تأثیر قرآن استوار است. در ابتدا اثبات شده است که قرآن با توجّه به آن چه خود می گوید و با توجّه به آن چه در سخنان معصومین علیهم السلام آمده است، موثّر است و در اصل نازل شده است که انسان را در کنار سایر عوامل به سعادت برساند؛ اما این قابل و تأثیر پذیر است که با وجود موانعی نمی تواند اثرات قرآن را دریافت کند. بسیاری از عوامل اثر پذیری از قرآن، به حوزه ی اخلاق بر می گردد و انسان باید مجموعه ای از صفات اخلاقی نیک را در خود ایجاد کند و پرورش دهد و از طرفی رذایل اخلاقی را از خود دور کند تا ظرف وجودش پاک شود و انوار الهی در آن بتابد. شرایط یا عوامل تأثیر پذیری انسان از قرآن به سه دسته تقسیم شده است: بعضی از این شرایط در متن قرآن به آن ها اشاره شده است و از آن ها به عنوان شرایط نفسانی یا روحی و روانی یاد شده است؛ مثل تقوا، تفکّر و تعقّل. دسته ای دیگر از شرایط، آن هایی هستند که انسان در تعامل با آن هاست و از آن ها گریزی نیست، مثل وراثت، لقمه ی حلال، تربیت و ... که از آن ها به عنوان شرایط فردی یا عوامل خارجی یاد شده است. از طرف دیگر، هر کتاب و نوشتار از جمله قرآن، برای آن که تأثیر گذار باشد، باید مجموعه ای از ویژگی های کلامی را داشته باشد، کم و کیف گفتار، نوع کلام، بافت موسیقیایی و ... که آن ها هم به عنوان شرایط کلامی مورد بحث قرار گرفته است. موانع تأثیر قرآن مجموعه ای از صفات و رذایل اخلاقی است که مانع بهره مندی از قرآن می شوند که این موانع نیز بیان شده اند. تأثیراتی که رساله به آن ها پرداخته است، تأثیرا ت اخلاقی و رفتاری است که قرآن به آن ها اشاره می کند و هدف نزول خود را تحقّق این اثرات می داند: افزایش ایمان هنگام تلاوت قرآن، شفا و رحمت، خشیّت و شوق و... نمونه هایی از این اثرات هستند که انتظار می رود از قرائت و تلاوت قرآن حاصل شود.
سید ابوالفضل نورانی امیر دیوانی
از آنجایی که دغدغه بشر در طول اعصار دستیابی به اصیل ترین و ناب ترین معارف بوده است تا بتواند تیشه بر ریشه همه جهالت ها بزند و خود را از بند اسارت جهالت برهاند. این پایان نامه بر آن است تا بتواند راهی را برای دستیابی بشر به ادراکاتی مصون از خطا معرفی نماید. از آنجایی که در روایات معصومین? و آیات قرآن کریم در مورد تأثیر فضایل و رذایل اخلاقی بر شناخت و ادراک، اشاراتی به صورت مستقیم و غیر مستقیم وارد شده است این تحقیق بر آن است که این نقش و تأثیرگذاری را در این پژوهش بررسی نماید. برخی قائلند که گناه حجابی بر دیدگان انسان ایجاد می کند که مانع از دید صحیح می شود و یا اصلاً دیده را کور کرده و آدمی را از دیدن بسیاری از حقایق بازمی دارد. آیا این ادّعا صحیح می باشد؟ آیا گناه می تواند در نوع نگاه و نگرش انسان و بالطبع ادراک آدمی اثر بگذارد؟ آیا آدمی می تواند با رعایت تقوا به مدارجی دست یابد که دیگران از آن محرومند؟ بر فرض جواب مثبت به این تأثیرگذاری، آیا می توان دیگران را هم نسبت به این تأثیرگذاری متقاعد نمود؟ یا دست کم به تأمّلی جدی در این مسئله وادار کرد؟ آیا در بررسی علل و عوامل اُفت تحصیلی دانشجویان و طلاب و محصّلین می توان عواملی همچون، گناه و یا رذایل اخلاقی را به عنوان یکی از فاکتوری های تأثیرگذار در این امر به حساب آورد؟ آنچه که از آیات و روایات استفاده می شود این است که نافرمانی از خداوند و گناه که حرکت در خلاف مسیر کلّ نظام هستی می باشد باعث دگرگونی در عقل و خرد و حسّ تشخیص آدمی می گردد. در حقیقت دگرگونی و ناموزونی حسّ تشخیص و ادراک آدمی، معلول بیماری خاصّی است که همانند بیماری های جسمی بر مزاج و یا روح انسان مسلّط می گردد. گرایش به گناه، نوعی بیماری روانی محسوب می شود که در روح آدمی اثر منفی گذاشته و باعث دگرگونی در نحوه اندیشه او و اعوجاج در دستگاه ادراک می گردد. از منظر قرآن و روایات در اثر تکرار گناه آدمی به حالت خاصی می رسد که دیگر زشتی ها را نمی بیند و آن را امری طبیعی قلمداد می کند و آرام و آرام فاعل گناه خود به شکل گناه درمی آید. و بر اثر آن بر قلب و گوش او مهر می خورد و پرده ای در برابر دیدگانش آویخته می گردد و از فهمیدن حقایق و شنیدن نصایح، محروم می ماند. ?خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ...? . با انجام رذایل، زمینه سقوط آدمی فراهم گشته و در اندیشه او شبهه و زمینه کج فهمی و اعوجاج در بینش ایجاد می شود. و بر عکس؛ با فضیلت مندی زمینه ارتقاء فهم و ایجاد بصیرت فراهم گشته و وسعت دید او زیاد می گردد.
فرشته سادات یاسینی محمد جعفر علمی
اثبات تجرد قوه خیال و اصول قائمه بر آن و بررسی و ارائه کارکردهای آن از مباحث مربوط به نفس و مقامات آن است. تحقیق و تبیین مسأله مذکور ارتباط مستقیم با اکثر مبانی فلسفی دارد. بدون تردید فلاسفه قبل از صدر المتألهین به بسیاری از این نکات پی نبرده اند و اگر هم پاره ای از این مباحث در کتب آنها دیده می شود چون همه قواعد مربوط به آن را ضبط نکرده اند، از رسیدن به حقیقت محروم مانده اند. صدر المتألهین در بررسی قوای نفس تجرد قوه خیال را اثبات می کند و دلائل ابن سینا بر مادی بودن قوه خیال را رد می کند. با اثبات تجرد این قوه و اثبات وحدت نفس با قوای نفس، مرتبه و صقعی به نام خیال متصل برای نفس مطرح می کند. خیال متصل از منظر ایشان جایگاه صور خیالی، صور منامیه و صور جزئی دریافتی از عالم غیب است. قوه خیال از نظر ملاصدرا دارای توانایی های خاص است از جمله نفس با کمک این قوه در مرتبه خیالی خود صور خیالی را ابداع و خلق می کند علاوه بر این توانایی حفظ و نگهداری دریافتهای غیبی و وحیانی نیز ویژه این قوه است. با اثبات تجرد قوه خیال بقاء آن در معاد نیز توجیه می شود و با بقاء آن در معاد، معاد جسمانی تبیین می شود که خود از شاهکارهای صدر المتألهین است. در تحقیق حاضر ابتداءً به بررسی جایگاه قوه خیال در بین سایر قوای نفس پرداخته می شود و ادله ای که بر تجرد آن اقامه گردیده مطرح می شود، سپس کارکردهای این قوه در مباحثی چون ادراک، دریافت امور غیبی، معاد جسمانی مورد مداقه فلسفی قرار می-گیرد. واژگان کلیدی: نفس، خیال متصل، متخیله، ادراک، رویا، معاد جسمانی، وحی.
مرضیه صادق سعید رحیمیان
از رابط? بین واجب وممکنات که در فلسفه به ربط علّی ومعلولی یاد شده، در نظام وجودی صدرایی نیز طبق دو دیدگاه بحث می شود؛ابتدا جناب صدرا بااثبات اصالت وجود، به توجیه این رابطه در دستگاه وجودی ودر قالب تشکیک خاصی پرداخته ومعتقد است که علّت ومعلول، به عنوان دو موجود مستقل ودر مقابل هم نیستند که رابط? بین آنها مثل آنچه مشاء قائل به آنند از نوع رابط? تباینی باشد؛بلکه ایشان با تبعیّت از استاد خویش، از وجود ربطی معلول در قبال علّت سخن گفته ورابط? میان آن دو را از نوع اضاف? اشراقی می داند که معلول عین ربط به علّت است نه موجودی مرتبط با علّت، وبااین توجیه واستدلال بحث را ادامه داده ؛امّا در اواخر بحث علیّت، به این نتیجه می رسد که وقتی معلول هویّتی مباین با علّت نداشته باشد، علّت هم باید در مقابل آن موجود مستقل نامتناهیی باشد که عاری از هر نقصی باشد. ایشان با استدلال از طریق (بسیط الحقیقه کل الاشیاء)و پرداختن به حقیقت علّت ومعلول(ربط علّی)به اثبات خصوصیّات علّت حقیقی پرداخته ودر نهایت به این نتیجه می رسد که تنها وجود حقیقی ذات باری است ومابقی، شئون وظهورات واجب اند، نه اینکه وجودی-حتی به نحو ربطی ومستقل-در مقابل او باشند؛بدین طریق از تشکیک خاصّی وفقر وجودی معلول به منزل?پلی برای رسیدن به وحدت شخصی استفاده کرده وبه مقصود خویش دست یافت؛ودر مباحث مختلف از تعابیر عرفانی که نشان دهند? رابط?(شأن و ذی شأن )است، استفاده کرده وبدین وسیله مطلب را از سطح معمول فلسفی بالا برده وبه کمال رساند. هر چند وی پس از اثبات وحدت شخصی صریحا به اثبات مظهر بودن کثرات وتأثیرات آن بر سایر مباحث نپرداخته، امّا از بیان صریح ایشان در دلایل واستفاده از تعابیر عرفانی مطابق بحث، می توان تأثیر آن را به عنوان یکی از مبانی اساسی، همچون تشکیک خاصّی برمباحث دیگر فهمید؛همانگونه که پیروان حکمت متعالی? کمابیش مطابق بیان ومبانی جناب صدرا، به طرح مباحث بر اساس مبنای وحدت شخصی پرداخته اند؛همچون علم تفصیلی واجب به اشیاء، مبحث جعل، صادر اوّل، توحید افعالی و...
نجمه کریمی علویجه محمد مهدی گرجیان
موضوع این رساله، بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) درباره تاویل عرفانی و فلسفی آیات قرآن کریم است. آنچه در کتب لغت، علوم قرآنی و تفاسیر مختلف درباره واژه تاویل آمده است؛ همگی به نوعی بازگشت در معنای تاویل اشاره دارند. بازگشت به اصل و یا غایت که به حرکتی ذهنی و عقلی برای فهم پدیده ها انجام می گیرد، همان فرایند تاویل است. در این میان سه دیدگاه ویژه از سوی ابن تیمیه، علامه طباطبائی و آیه الله معرفت درباره تاویل ارائه شده است. بطن قرآن که همان لایه های پنهانی آیات است رابطه ای وثیق با تاویل دارد. همگونی بطن و تاویل با جمع بین حقایق وجودی و ویا معانی کلام دانستن هر کدام از بطن و تاویل بدست می آید. اما درباره رابطه تاویل با تفسیر، سه نسبت ترادف، تباین و عموم و خصوص هر کدام قائلانی دارند. صرفنظر از عطف یا استینافیه دانستن" واو" در آیه هفت سوره آل عمران، از مجموع داده های وحیانی علم تاویل برای غیر خدا نیز اثبات می شود که دستیابی به آن با آگاهی از اصول علمی و انجام توصیه های عملی میسر است. در میان جریان های اسلامی می توان نگاه ویژه فلاسفه و عرفا، به آیات قرآن را مورد مطالعه قرار داد. در این میان امام خمینی به عنوان یک فیلسوف و عارف نظری متمایز به این مقوله دارد. مبانی زبان شناختی، قرآن شناختی و جهان شناختی وی با روشهای تطبیق، توسعه مفهومی و مصداقی و استفاده از زبان ویژه، تاویلات وی ازآیات قرآن را به ارمغان می آورد که البته در این راه رفع موانع و ایجاد شرایط را ضروری می داند. عمده مباحث فلسفی به موضوعات خداشناسی، انسان شناسی و معادشناسی بازمی گردد. این پژوهش با روشی توصیفی، علی و تفسیری انجام گرفته و داده ها به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است. امام خمینی(ره) با باور به بطون تودرتوی قرآن و وضع الفاظ برای روح معانی، قلمرو تفسیر را به گونه ای بسط می دهد که برخی تاویلات عرفانی نیز درآن جای می گیرد. از این رو تاویل عرفانی همان تفسیر عرفانی است که به عمق و سر کلام توجه دارد و در آن آیات قرآن با جهان خارج، انسان و حالات وی تطبیق داده می شود. در تاویل فلسفی با براهین عقلی، لایه های زیرین آیات به بحث گذارده می شوند.
زینب امیری فر علیرضا قایمی نیا
به اعتقاد ملاصدرا، سه عالم کلی وجود تحقق دارد: 1) عالم محسوسات که همان عالم دنیاست و حادث، کائن و فسادپذیر می باشد2) عالم متخیلات، یعنی عالم صور مقداری که عینا نظیر عالم محسوسات است با این تفاوت که عاری از ماده می باشد. 3) عالم معقولات که عاری از ماده و خواص مادی است. در این پایان نامه این نظر ملاصدرا به عنوان موسس حکمت متعالیه مورد بررسی قرار گرفته است. این پایان نامه دارای سه فصل می باشد که عناوین فصول به ترتیب عبارتند از: فصل اول: کلیات که اختصاص به ارائه ی تعریف از هر یک از مراتب وجود و بیان تاریخچه ای از بحث این عوالم دارد، فصل دوم: تقریر صدرالمتالهین در مورد عوالم وجود که اختصاص دارد به بیان پیش فرض های ملاصدرا در این باب و بیان تقریر او و نیز اثبات و بررسی ویژگی های بحث مراتب هستی. فصل سوم: ثمرات بحث از عوالم وجود در حکمت متعالیه که در آن برخی از مواردی که بحث از عوالم وجود در آن رخ نموده را مورد بررسی قرار می دهد.
منصوره نجفی کانی سید محمود موسوی
آرای کلامی علامه شهیر «محمدباقرمجلسی ره» بدیع، ابتکاری و در عین حال قابل اعتماد است. وی کتاب خداوند را یگانه کانون علم حق می داند و در باب تأویل احادیث و آیات قرآن، تنها توضیح سازگار با بیانات امامان(ع) را می پذیرد. احادیثی بسیار از کسانی را که به غلو مشهورند، به دلیل سطوح مختلف روایات، می پذیرد. وی از آن نقل گراهاست که از تحمیل تفکرات عقلی بر آیات و روایات به شدت انتقاد کرده است اگر چه مطلق عقل گرایی هیچ مخالفتی نداشته و در مقابل اخباریان از اجتهاد و استنباط دفاع کرده است. وی بر این باور است که اصل وجود خدا به دلیل فطری بودن و وضوح و روشنی آن نیازی به اثبات ندارد. هفت برهان در توحید الهی اقامه می کند و در پایان، ادله نقلی را معتبر می داند و استدلال به آن را در این زمینه دارای اشکال نمی بیند. با دقت بالای خود براهین توحید صفاتی را در شرح روایتی از امام رضا(ع)، نقل می نماید. او همچنین، هشت نظریه در تبیین امر بین امرین از علمای امامیه بیان و اشکالات هر هشت نظریه را بیان نموده و در پایان نظر خود او بر این است که امر بین امرین آن است که برای هدایت ها و عدم توفیق خداوند متعال بر طاعات و معاصی بندگان تأثیری وجود دارد اگر چه آنرا به حد اجبار و اضطرار نمی رساند. وی فرستادن انبیا را مقتضای حکمت الهی می داند و مهم ترین دلایل عصمت انبیاء را ادله سمعی و روایات می داند. ایشان نیاز به رهبر و مقتدای عالِم و عادل جهت هدایت بندگان به راه راست و رفع شبهات را اصلی ترین دلیل لزوم امامت می داند و از سه راه اعلمیت، عصمت و هاشمی بودن، امامت ائمه اطهار(ع)، را ثابت می نماید. ایشان معاد جسمانی را از ضروریات دین و مورد اتفاق همه ادیان از جمله یهود و نصارا می داند. علامه مجلسی، برای اثبات رجعت به حدود هشت آیه از قرآن در حق الیقین اشاره می کند و مسأله رجعت را در روایات، متواتر معنوی می داند.
فاطمه دهقان حسام پور محمد مهدی گرجیان
چکیده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها»، از جمله قواعد مهم در حکمت متعالیه است، که صدر المتألهین آن را از نوآوری ها و ابتکارات فلسفی خویش می داند. ایشان این قاعده را از غوامض علوم الهی می داند و بر آن است که قبل از ایشان جز افلوطین کسی به درک و دریافت آن نائل نشده است و فهم آن جز برای افرادی که خداوند به ایشان علم و حکمت بخشیده، ممکن نمی باشد. هرچند که دیگران قبل از ایشان به مفاد قاعده توجه نموده اند، اما وضع اصطلاح بسیط الحقیقه و بحث هستی شناسانه در باره آن را باید به ایشان نسبت داد. بخصوص که مسأله اصالت وجود که نخستین بار توسط ایشان مطرح شده، مبنای اصلی قاعده را شکل می دهد. طبق اصالت وجود، در دار هستی غیر از وجود چیزی واقعیت ندارد، هرچه هست فقط وجود است و تفاوتهایی که در این عالم هم مشاهد می شود به همین وجود بر می گردد. علاوه بر اصالت و تشکیک وجود، بساطت و وحدت وجود هم مبانی دیگر این قاعده مهم می باشد. اینکه بسیط الحقیقه کل الاشیاء است، به این معناست که او بسیط و عاری از هرگونه نقص و عیب و ترکیبی است و چنین وجودی، کل الاشیاء و مشتمل بر همه کمالات آنها می-باشد. همه بر او حمل می شوند اما به حمل حقیقه و رقیقه، اما در عین حال هیچ یک از آنها نمی باشد. ایشان برای اثبات این قاعده، براهین محکمی و شواهد قرآنی را ارائه می دهند. ازجمله اینکه اگر بسیط الحقیقه کل الاشیاء نباشد، لازم می آید ذاتش از وجود شیء و عدم شیء دیگر ترکیب شده باشد و تالی – یعنی مرکب بودن واجب – محال است، پس مقدم نیز باطل است. با وجود پذیرش این قاعده توسط ملاصدرا و پیروانش، عده ای آن را نپذیرفته و بر آن اشکالاتی وارد نمود ه اند. بعد از بررسی و تبیین قاعده، به بررسی نقش و جایگاهی که این قاعده در حل مسائل فلسفی داشته پرداخته شد. از جمله آنها عبارت است از: اثبات توحید و حل شبهه ابن کمونه، حل مسأله اراده و علم قبل از ایجاد، عینیت ذات با صفات و.... با توجه به آنچه ذکر شد، مشخص می شود که این قاعده به قول صدرا از غوامض الهی بوده و فهم آن جز برای افرادی که خدا به آنها علم و حکمت عطا فرموده میسر نمی باشد و نقش مهم و کلیدی در حل مسائل مهم فلسفی دارد. واژگان کلیدی: بسیط الحقیقه، واجب الوجود، بساطت، وحدت وجود، ملاصدرا
نرگس نصیری دوغایی محمد مهدی گرجیان
چکیده حقیقت فطرت، حقیقت انسان است. در نگاه عرفانی امام خمینی? انسان کون جامع است و وجود او از دو جنبه ملکی و ملکوتی تشکیل شده است و بعد ملکی وجود آدمی در دار دنیا بالفعل است اما بعد ملکوتی او که همان مظهریت اتم اسم جامع الله است، در انسان کامل به فعلیت تام رسیده است و مصداق اتم آن بالاصاله حقیقت محمدیه و بالوراثه ائمه هدی? هستند. این مقام در عرفان «ولایت مطلقه» است که به استشهاد آیه «امانه» بر انسان عرضه شده و همه انسانها آن را پذیرفته اند. از این رو انسانها نیز قابلیت و قوه وصول به این مقام را دارند و به اعتقاد امام? حقیقت فطرت همان «ولایت مطلقه» است. از دید علامه طباطبایی نیز فطرت به بعد روحانی وجود آدمی مرتبط است. فطرت در نظر ایشان همان چگونگی خلقت نفس آدمی، در بدو تولد است که در جانب نظری قوه وصول به مقام الی ربک المنتهی و تبدیل به نفس قدسیه را دارد و در بعد عملی به طور بالفعل ملهم به فجور و تقوا است. از طرفی به حکم وحدت شخصی یا سریانی وجود، همه وجودات شأن یا نسخه رقیق شده حق تعالی هستند و به حسب حصه وجودی خویش صفات وجود حق تعالی از جمله عشق به کمال مطلق را دارا هستند. از این رو می توان گفت همه انسان ها در بدو تولد با بینش حضوری به حق تعالی و گرایش حقیقی به سمت کمال مطلق پا به عرصه وجود می گذارند گرچه ممکن است به دلیل ضعف وجودی در تشخیص مصداق اشتباه کنند. کلمات کلیدی: فطرت، عشق، نفس، ولایت مطلقه، امام خمینی? علامه طباطبایی?.
سیده صالحه شمسی آشتیانی حسن معلمی
عالم ذر از جمله معارفی است که اعتقاد به آن ریشه در آیات و روایات دارد. آیاتی که در این باره وجود دارد بسیار کم است و همه به صورت غیر صریح و اشاره به آن پرداخته اند. در این آیات این عالم به عنوان ذرشناخته نشده بلکه این عنوان برای این عالم ریشه در روایات دارد. بحث از عالم ذر و شناخت آن و آثار و نتایجی که به دنبال دارد، امری شیرین و در عین حال بسیار دشوار است که همین باعث شده نظرات مختلفی در این باره مطرح شود. از زمانی که قرآن نازل شده تاکنون هر یک از مفسران و محققان سعی در توضیح و تبیین آن کرده اند. اولین نظریه ای که در این باره شکل گرفت نظریه محدثان بود که با استفاده از ظاهر روایات معتقد به حضور انسان ها در عالم دیگر با همین بدن مادی اما با حجم کوچکتر بودند که به علت تعارض این نظر با ادله ی عقلیه متعدد مفسران نظرات دیگری را ارائه داده اند. از جمله اینکه آیه را صرفاً یک تمثیل دانسته و آن را از واقعیت و حقیقت داشتن دور می دانند که این نظر هم اشتباه است چرا که تا زمانی که کلام در معنایی ظاهر باشد نمی توان از ظاهر آن دست کشید و آن را حمل بر کنایه کرد و آیه در وجود عالمی مقدم بر این عالم ظهور دارد. عده ای دیگر میثاقی که در آیه ذکر شده را مخصوص گروه خاصی می دانسته اند که این هم با ظاهر آیه در تعارض است. برخی میثاق را به زبان عقل و وحی که در این دنیاست، می دانند که این نیز با عدم پیمان بسیاری از انسان ها بر ربوبیت خدا و عبودیت خود به واسطه ی عقل و وحی مردود است. برخی آیه را مطابق با فطرت انسانی می دانند که این نظر نیز به دلیل آنکه آیه مربوط به نظام تشریع است نه تکوین و فطرت هم بیان تکوین است، پذیرفته نیست. ملاصدرا پیمان را برای پدر عقلیه ی انسان که به صورت مجرد است می داند که به دلیل عدم تکثر در عالم مجردات این نظر هم نمی تواند صحیح باشد. تنها نظریه علامه باقی می ماند که قبل از موطن ظاهری و محسوس موطن دیگری به نام ملکوت وجود دارد که تقدم رتبی بر این دنیا دارد و آن موطن انسان ها به مشاهده رب خود رسیده با او پیمان بسته اند. سعی شده این نظرات و استدلالات و نقدهای آنها از منابع دسته اول بیان شود تا جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند.
مصطفی ابوطالب دخت شورکی احمد واعظی
توحید دارای اقسام و مراتبی می باشد که مهم ترین آنها توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی می باشند. در این میان توحید ذاتی، اولین و شاید عالی ترین مرتبه از مراتب توحید، و نیز زیربنای تمام مراتب توحید می باشد که مراتب دیگر همگی به نوعی از آن مشتق می شوند. خود توحید ذات شامل دو مقام می باشد: یکی واحدیت ذات یعنی اینکه خدا یکی است و مانند و شبیه و همتا و جایگزین ندارد و در اصطلاح خداوند واحد است، البته وحدت خداوند از سنخ وحدت عددی نیست بلکه او دارای وحدت حقه حقیقیه می باشد یعنی خدای تعالی به این معنا واحد است که از جهت وجود طوری است که محدود به حدی نمیشود تا بتوان برون از آن حد فرد دومی برایش تصور کرد؛ و دیگری احدیت ذات یعنی اینکه ذات خدا بسیط است و در آن کثرت و ترکیب نیست و در اصطلاح خداوند علاوه بر واحد، احد نیز می باشد. هدف این رساله اثبات توحید ذات در هر دو مقام آن و از دیدگاه فلاسفه و متکلمین می باشد و البته قبل از پرداختن به این مهم، ظرفیت و کشش ادله اثبات وجود واجب نسبت به اثبات توحید ذات را بررسی می کند تا جایگاه بحث و نیز اهمیت و ضرورت آن بیشتر مشخص شود. و بعد از آن به بررسی ادله هر دو مقام توحید ذات از منظر فلاسفه حکمت مشاء و حکمت متعالیه می پردازد، تا عقلانیت و حقانیت توحید ذاتی را مبرهن سازد و در ضمن از مقایسه ادله مشائین با ادله حکمت متعالیه، سیر تکاملی فلسفه اسلامی بخصوص در مسئله توحید ذات و نیز تطورات معنای توحید حتی المقدور نشان داده شود. و در پایان نمونه هایی از ادله توحید در آیات و روایات بیان می شود تا غنای دین مبین اسلام و نیز میزان تأثیرگذاری آن بر فلاسفه مسلمان مشخص شود.
مریم رضییی حسن معلمی
یکی از مسائل عمیق و پیچیده فلسفی - کلامی که از یک سو با خداشناسی و از سوی دیگر با انسان شناسی پیوند می یابد , آموزه بداست و آن چه در این رساله سعی بر تجزیه و تحلیل آن است ، کشف حقیقت بدا از این دو منظر است . ضمن آن که در آن دیدگاه متکلمان ، حکیمان و عارفان و به خصوص ملاصدرا و فخررازی در مقام متکلم و فیلسوف مورد ارزیابی قرار گرفته است . بنابر تصور بسیاری ، بدا از لوح محوواثبات سرچشمه می گیرد ، در حالی که در این رساله روشن می شود بدا در مقام شامخی از صقع ربوبی تحقق می یابد و از اسم مستاثر الهی سرچشمه می گیرد و آن چه از بدا در لوح محوواثبات سافله و علم قدری و نظام عینی تحقق می یابد , ظهور بداست و نه وقوع آن . بر این اساس , نقش مبادی عالیه و علل متوسطه در این زمینه , تنها به عنوان مجاری ابداء و اظهار بدا به الواح سافله است . هر تغییر در لوح قدر خارجی , منوط به اختیار انسان است و اختیار او می تواند تاثیرگذار بر جهت دهی سلسله اسباب و علل وارده بر طبیعت باشد . ملاصدرا با شرح فلسفی خود بر اصول کافی , به خوبی حقیقت بدا را شرح داده است ؛ جز آن که به طور تفصیلی توضیح نداده که چگونه بدا به خداوند منتسب می شود؟ علاوه بر این با وجود برتر بودن اولیای محمدیین از لوح محفوظ , چگونه در علم آنان بدا ظاهر می شود ؟ و مطالب دیگری که در این زمینه مبهم مانده اند . با وجود انکار بدا از ناحیه فخررازی , تناقض های فراوانی در آثارش مبنی بر تغییر سرنوشت می یابیم که شاید دلیل آن این است که وی نتوانسته با چهارچوب های سست تفکر جبر , مفاد روشن و محکم ماثورات دال بر وجود اختیار آدمی را , انکار کند و نتوانسته تاثیر دعا , صدقه و مانند آن را بر تغییر سرنوشت آدمی , بر اساس محوواثبات نادیده بگیرد .
حامد سراجی محمدآبادی محمد مهدی گرجیان
همواره برای آدمی جالب و مهم بوده است که بداند سرانجام او چه می شود و به کجا ختم خواهد شد. بنابراین بشر همیشه در صدد بوده است که بتواند راهی پیدا کند تا به این سوال خود جواب دهد. عمر آدمی، بازتاب مجموعه اندیشه، عمل و رفتار انسان هاست، که اگر جانب حقیقت و حق غلبه کند، عاقبت به خیر خواهد شد. انسان با عمل به دستورات الهی، مطمئناً جزای خیر خواهد دید و کسانی که در اکثر موارد مطیع اوامر الهی بوده اند، با توجه به رحمت الهی، اهل نجات خواهند بود. از جمله دستورات، رعایت تقوا، نماز، تزکیه نفس و موارد دیگر است، که باعث حفظ ایمان در زمان مرگ است. حال اگر عمل ما مجازی بوده و جانب فساد غلبه داشته باشد، در این گلوگاه حساس، ایمان را از کف خواهیم داد و دچار سوء عاقبت می شویم؛ که از جمله ی این عوامل، هوا پرستی، ظلم و ستم، حق ستیزی و دیگر عوامل است. شناخت این رذایل و پرهیز از آنها و پیشه کردن تقوای الهی در زندگی، راه غلبه شیطان بر انسان را مسدود می کند. به دلیل حساسیت موضوع عاقبت، خداوند در قرآن کریم به بیان راه ها و عوامل حسن یا سوء عاقبت اشاره فرموده است و به پیروان خود گوشزد نموده که گمان نکنید، خوب بودن و بد بودن در طول زندگی می تواند معیار حسن یا سوء عاقبت در افراد باشد؛ بلکه گاهی یک تحول روحی تحت عنایت الهی باعث می شود فردی از حضیض ذلت به اعلی مرتبه عزت راه پیدا کند و بالعکس. روش جمع آوری اطلاعات دراین پایان نامه به صورت کتابخانه ای بوده است.
اکرم عباسی محمد مهدی گرجیان
رساله حاضر که موضوع حرکت جوهری نفس را از منظر حضرت استاد جوادی آملی مورد تدقیق و بررسی قرار می دهد، بر مبنای اصل اصیل حرکت جوهری بنا شده که مطابق آن، ذره ذره عالم هستی در سیلان بوده و جهان دم به دم نو می شود. نفس انسان به عنوان برترین موجود این جهان از این حرکت جوهری بی بهره نبوده و از بدو پیدایش، دائماً با خود و در خود گام می زند، از پوسته ی خویش بیرون آمده، پس از سپری نمودن مراحل آغازین وجود، به درگاه نفس ناطقه وارد شده و صاحب شریف ترین موجود این جهانی می گردد و آنگاه به سوی غایت و کمال خویش با سیلان جوهری اش روان می شود. نفس پس از ورود به نشئه ی پر تزاحم دنیا، با سرمایه های درونی اش که همانا دو بال نظری و عملی عقل او می باشد، در دورترین عوالم هستی سکنی گزیده و باید با تکاپو و حرکت اختیاری اش، به سوی مأوای دل آرامش گام بردارد. اگر چه نفس به عنوان موجودی مجرد می باشد، اما از آنجا که تجرد آن تام نبوده، با ماده در ارتباط است و غالباً افعال خویش را در عالم ماده و با ماده انجام می دهد، حرکت جوهری نفس مورد پذیرش بیشتری قرار می گیرد؛ اگر چه در رابطه با تکامل مجردات گروهی مخالفت می ورزند. برای تبیین این تکامل و حرکت، ابتدا مبانی بحث پیرامون حقیقت حرکت جوهری، نفس انسان و ویژگی های آن بسیار ضروری است. چرا که تنها با استمداد از این اصول و پایه ها می توان به اثبات حرکت در جوهر نفس انسان پرداخت. آنگاه باید اذعان داشت که دو بال رسش انسان که همانا شریعت الهی و دو قوه علمی و عملی نفس ناطقه است، در کمال و به غایت متعال رسیدن نفس ناطقه بسیار ضروری است و وصول به غایت و نهایت حرکت نفس که همان سعادت این حرکت شریف است و معرفت به این حرکت الهی و وصول به سعادت، بر شرافت بحث می افزاید. آنچه این رساله در پی آن است، تبیین حرکت تکاملی و صعودی انسان در نشئه دنیاست؛ هرچند نفس در نشآت دیگر نیز حضور و ظهور دارد و این نکته فی الجمله مورد قبول دیگران نیز می باشد. البته اینکه آیا نفس به نفسانیت خود در نشآت دیگر حضور دارد یا به انحاء دیگر وجودی، بحث جدی و مفصلی دارد که این نوشتار در پی آن نیست. واژگان کلیدی حرکت جوهری، نفس، عقل نظری، عقل عملی، شریعت
سمیه جلالی یارعلی کردفیروزجایی
چکیده کتاب التعلیقات یکی از مهمترین دستاوردهای ابن سینا است که دیدگاههای مختلف او در موضوعات فلسفه،منطق،مابعدالطبیعه،طبیعیات و علم النفس در این کتاب بیان شده است و رأی و نظر او در این کتاب غالبا همان است که درسایر کتب او یافت می شودمگر بعضی مباحث از جمله بحث تعریف که در این کتاب آمده است و در کتب دیگر کمتر یافت می شودوتفاوت اصلی این کتاب با کتب دیگر ابن سینا این است که مباحث در این کتاب خارج از دسته بندی های لازم می باشد و به صورت متفرقه بیان شده که برخی از این تعلیقه ها شبیه تعریف و برخی شبیه شرحی مختصرو کوتاه وبرخی شبیه توضیح اصطلاحات خاص می باشد. و از طرفی دسترسی به آراء ابن سینا در این کتاب برای محققان بسیار مهم است اما مباحث این کتاب بسیار پراکنده و متفرق هستند لذا برای سهولت مراجعه و هر چه بهتر استفاده کردن محققان و مخاطبان نیاز است که این کتاب بر اساس موضوعات مختلف در فهرستی مدون تنظیم و تبویب گردد و مطالب مربوط به یک موضوع یک جا و با رعایت ترتیب منطقی آورده شود. بدین منظور تصمیم گرفته شد که با مطالعه آثار مختلف ابن سینا و متون او و ضمن آشنایی با افکار و اندیشه های او در کتب مختلف و مطالعه دقیق مباحث مطرح شده در کتاب التعلیقات جهت خدمت به جامعه علمی کشور این مباحث را تنظیم و با دسته بندی و تبویب جدیدی تدوین گردد و در ضمن بر این کتاب با فهرست جدید ،مقدمه تحلیلی مفصلی نوشته که درآن بیشتر از مشکلات این کتاب و مباحث مطرح شده سخن گفته و همچنین آشنایی مختصری با زندگی علمی و آثار ابن سینا را مطرح کنم که امیدوارم مورد توجه و عنایت محققان و خوانندگان قرار گیرد. در ضمن قابل ذکر است که کتاب تعلیقات مشتمل بر مباحث متنوعی است که این مباحث را می توان در بخشهای ذیل دسته بندی کرد:1-منطق( عمده مباحثی که در زیر مجموعه منطق می گنجد شامل دو بخش معرف و استدلال است که به مباحث بخش معرف تا حدودی پرداخته شده است اما مباحث بخش استدلال بسیار مختصر و اندک آورده شده است.)2-طبیعیات(در این قسمت مباحث بسیار مختصر در چند عنوان مزاج، عناصر و تا حدی نیز مباحث مربوط به افلاک آورده شده است)3-نفس( مباحث این بخش را به چند دسته می توان تقسیم کرد که عبارتند از: 1.تعریف نفس و اثبات وجود آن،2.اقسام نفس ،3.قوای نفس ،4.احکام نفس،5.احوال نفس،6.خلود و سعادت و شقاوت نفس) 4-هستی شناسی(ابن سینا در این بخش نسبتا به مطالب فراوانی ازجمله : 1.تعریف فلسفه اولی و موضوع آن2.مباحث وجود و ماهیت،3.مقولات عشر،4.مباحث کلی و جزئی،5.وحدت و کثرت،6.واجب و ممکن،7.علت و معلول،8.حدوث و قدم و... پرداخته است.)5-الهیات بالمعنی الاخص(مباحثی از جمله:اثبات ذات الهی وحقیقت ذات واجب (طبق اصل واجب الوجود ماهیته انیته) آورده شده است و سپس احکام واجب ،توحید و صفات واجب الوجود را به طور مبسوط پرداخته است.) کلید واژه:ابن سینا ،التعلیقات،منطق،طبیعیات،نفس،فلسفه اولی،الهیات بالمعنی الاخص
صدیقه شریعتی فر محمد مهدی گرجیان
تجسم و پیکرپذیری اعمال در بسیاری از آیات و روایات، صراحتاً مورد توجه قرار گرفته است.حکیم گرانقدر صدرالمتألهین شیرازی در راستای مبانی عقلی معادجسمانی به خوبی از عهده تبیین عقلانی این امر برآمده است. طبق مبانی حکمت صدرائی بدن مرتب? نازله نفس است و از شئون و بلکه تجلی نفس است بر این اساس بدن بیگانه و مستقل نبوده و سبب پیدایش اعمال میگردد. با توجه به این که هر عمل و خلقی که از انسان سر می زند به واسطه تصور خیالی نفس نسبت به آن اعمال است که در اثر تکرار به ملکات نفسانی مبدل میگردد که باعث تمثل نفس گشته و به نفس قدرت فاعلیت متناسب با نوع و میزان ملکات می بخشد در هیچ عالم و نشئه ای نفس عاری از بدن متعین نمیگردد در دنیا بدن عنصری در برزخ بدن مثالی و در آخرت بدن اخروی. در عالم برزخ و آخرت نفس با جدا شدن از بدن عنصری موجد بدن برزخی و نعمات و عذابها و .... میگردد و در این امر به مشارکت ماده نیز نیازی ندارد. براساس مبانی ملاصدرا نعمات و آلام اخروی متناسب با درجه وجودی نفس از او صادر می گردد همانگونه که در مباحث معاد جسمانی نفس خالق بدن اخروی می گردد. با استمداد از مبانی یازده گانه ملاصدرا می توان بهترین براهین عقلی را برای تجسم اعمال را ارائه نمود. فاعلیت نفس، تجرد قو? خیال، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول بیشترین نقش را در به ثمر رساندن این هدف ایفا می نماید. گرچه اندیشمندانی چون محمدباقر مجلسی(ره) به شدت با پذیرش آن مخالفت نموده اند اما براهین مطرح شده مخدوش بوده و با تکیه بر آیات شریفه و روایات ائمه اطهار علیهم السلام تجسم اعمال اثبات میگردد. رسالت این نوشتار تحلیلی بر نقطه نظرهای اصول صدرائی در ارائه نظامی عقلائی براصل تجسم اعمال می باشد امید است این توفیق حاصل گردد.
سجاد الحلفی اکبر میرسپاه
معرفت مسأله مهم فلسفی است و از دیرباز مورد توجه دانشمندان بوده و روز به روز هم این اهمیت بیشتر شده است؛ زیرا تمامی فلسفه های اجتماعی و مکاتب مختلف در عصر حاضر که بسیار متعدد و نیز در جامعه انسانی تأثیرگذارند، مبتنی بر گونه ای برداشت، تفسیر و تحلیل درباره انسان، هستی و ... هستند.
ذیشان حیدر(هندی) احمد عابدی
عقیده به وجود مهدی موعود یک عقیده اسلامی است و از ارکان مذهب امامیه به شمار می رود، عقیده ای است قطعی که به وسیله اخبار متواتر و قطعی الصدور به اثبات رسیده است لیکن بسیاری از مسائل مربوط به آن نیاز به تحقیق و بررسی دارد و از قبیل طول عمر، غیبت طولانی، علت غیبت، فوائد امام در زمان غیبت و دهها مسأله دیگر، این رساله در پی اثبات این مطلب است که غیبت یک امر نو و فوق العاده نیست، بلکه از سنن الهی به شمار می رود. و در طول تاریخ انبیاء می توانیم این سنت را مشاهده کنیم، در این نوشتار با بیان مقدمه، و بعد از این که با واژه غیبت آشنا شدیم، مسئله غیبت و سپس اقسام غیبت را بیان کرد، و آنگاه غیبت انبیاء را ذکر نمودیم، تا آنهایی که فکر می کنند غیبت یک امر فوق العاده است، این اشکال و استبعاد آنان مرتفع شود، بعد از آن مرحله اشتراک و تفاوت است که مهمترین بحث این رساله محسوب می گردد. در این باب در پی اثبات این مطلب هستیم که همه انبیاء غیبت داشته اند غیبت اینها با غیبت امام زمان از جهات گوناگون اشتراک داشته و از برخی جهات متفاوت است. و در آخر رساله بحث فلسفه و فوائد غیبت را نیز آوردیم، چون بعضی ها اعتراض می کنند که رهبری که وجود آن میان مردم نباشد چه فایده ای دارد؟ و چرا یک رهبر الهی باید غیبت اختیار کند، در این بخش اخر این دو مطلب را مدلل به اثبات رساندیم.
جواد حسینی محمد مهدی گرجیان
این تحقیق در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول، آن به عنوان کلیات مطرح شده است در این فصل توضیح و شرح کوتاه برای اصل مساله تحقیق اهمیت و ضرورت آن داده شده است. و همین طور به ضرورت و موانع مسئله و سابقه و کلید واژه های آن اشاره شده است. و در تفاوت عقل و عقلانیت و دین و عقلانیت و دین و عرفی شدن نیز مطالب بیان شده است. فصل دوم: به عنوان چیستی عقل مطرح شده است در این فصل به تعریف و خصوصیات عقل پرداخته و آن را رویکردهای مختلف مورد ارزیابی قرار داده است همچنین به بیان اقسام آن نیز اشاره نموده است. فصل سوم: تحت عنوان چیستی دین مطرح شده است در این بخش دین به عنوان یک جنبه اصلی قضیه مورد بحث واقع شده است و از دیدگاه دین گریزی اشاره نموده است و همین طور به نسبت و رابطه آن با جهان بینی و ایدئولوژی و وحی و ایمان و علم اشاره کرده است. فصل چهارم: که تحت عنوان نسبت عقل و دین مطرح شده است به موضوعات مراتب و لایه های عقل ارزش و اهمیت عقل از نظر دین، احتیاج و نیاز عقل به دین پرداخته است.
کفایت علی شکری حسن معلمی
اگر تاریخ بشری را ورق بزنیم صفحه صفحه این تاریخ پر از شخصیتهائی است که هر کدام از آنها بخاطر علم و دانش شناخت و معرفت در تاریخ بشری ماندگار شده است از سوی دیگر تاریخ بشری نیز بخاطر همین قسمت ار تاریخ به خود می بالاد پس این شناخت و معرفت و علم و دانش است که انسان را به بزرگی و جایگاه رفیعی می رساند لذا اهمیت علمی و معرفت بر هیچ کس که دارای عقل سلیم باشد پوشیده نیست علم در افراد انسان داریا مراتب و درجاتی است که این مراتب و تفاوت سطح علمی به ظرفیت ذهنی برمی گردد هر چه انسان مقرب به درگاه حق باشد یعنی هرچه قدر بتواند انسان به درون و باطن خود را صفا دهد و جلا ببخشد بنابر روایات اسلامی به این ظرفیت افزوده شده این ظرفیت را بالا می برد البته این برای افراد غیرمعصوم متصور است ولی ظرفیت علمی برگزیدگان خداوند متعال بالاتر از این حرفهاست آنان از مشرب عظیم و گوارای علم لدنی برخوردارند.در فصل اول بحث کلی درباره علم مورد بررسی قرار گرفته مانند حقیقت علم علم در لغت در اصطلاح در قران در کلام معصومین علیهم السلام حصول علم ابزار شناخت راههای شناخت و اقسام علم و در فصل دوم علم لدنی را مورد توجه قرار داده و در آن مباحثی همچون علم لدنی در قران از دیدگاه مفسرین از دیدگاه روایات اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه عرفان تقسیم علم به حصولی و حضوری اقسام علم حضوری و اقسام علم حضوری لدنی و تعریف علم لدنی مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل سوم علم غیب مورد کنکاش قرار گرفته و در آن مطالب همچون اقسام علم غیب ملاک و معیار علم غیب در قران آیات مثبته و نافیه علم غیبت جمع آیات مثبته و نافیه علم غیب از منظر ورایات و مجاری و طرق اخذ علوم غیبی آمده است. و در فصل چهارم با عنوان علم انبیاء ع درباره موضوعاتی همچون بهره مندی از علم لدنی سه نظریه پیرامون بهره مندی از علم لدنی شرایط شناخت و موانع شناخت از دیدگاه قرآن علوم انبیاء حدود علوم انبیاء ع خصائص علمی ائمه ع علومی که از ائمه ع به منصه ظهور پیوسته اند و شبهات درباره علم امام و پیامبر ع و پاسخ آنها پرداخته شده است و بالاخره در خاتمه که با عنوان نظرات دانشمندان پیرامون تعیین حد و مرز علم امام ع نظرات شیخ مفید و صدوق سید مرتضی ابن شهرآشوب علامه طباطبائی شهید مطهری و علامه تهرانی مورد بررسی قرار گرفته و در آخر بعنوان حسن ختام نظر مبارک امام امت امام خمینی آورده شده است.
اکرم مهرابی محمد مهدی گرجیان
یکی از مباحث مهم عقلی و معرفت شناسی که مورد توجه فلاسفه مسلمان است "حقیقت مفاهیم کلی و تقسیم بندی معقولات یا مفاهیم کلی و اوصاف آنها" است. این تقسیم بندی اهمیت زیادی در مباحث فلسفی و معرفت شناسی دارد. اما همواره در تاریخ تفکر فلسفه یکی از بحث های جدی ،نزاع در مورد حقیقت کلی بوده است و این بحث از دوره افلاطون و شاید قبل از وی نیز مطرح است . تفسیرهای مختلفی در باب مفهوم کلی صورت گرفته است ؛از جمله نظریه افلاطون که به "واقع گرایی "اشتهار دارد؛نظریه ارسطو که کلی را مفهومی ذهنی و ساخته عقل (مرتبه ای از نفس ) می داند.ملاصدرا اولین فیلسوفی است که بین مفاهیم کلی تفکیک دقیقی را انجام داد. وی علاوه براین، مفاهیم کلی را به دو دسته تقسیم نمود : معقولات اولی و ثانی و دومی را (معقولات ثانی) به دو شکل پذیرفت : فلسفی و منطقی. از سوی دیگر حقیقت ادراک و چگونگی حصول ادراکات به طور اعم و ادراکات عقلی به طور اخص از دیرباز در اندیشه حکما و فلاسفه جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است . معرفت حقیقی همان ادراک کلیات است. دو دیدگاه واقع گرایانه درباره شیوه ادراک عقلی طرح شد. افلاطون قائل به علم فطری به کلیات است. ارسطوئیان از نظریه تجرید دفاع کردند. ملاصدرا از جمله فیلسوفانی است که به طور مبسوط و متفاوت از دیگران به این مسئله پرداخت. دیدگاه اول به هیچ عنوان برای ملاصدرا قابل قبول نیست. هم چنین اگر چه اکتسابی بودن ادراکات عقلی را می پذیرد اما نظریه تجرید را نقد می کند و براساس اصول فلسفه خود درباره علم، به سه نظریه ظاهراًمتفاوت درباره کیفیت ادراک عقلی می پردازد. با توجه به این نظریات صدرا و دقت در کلمات ایشان روشن می گردد که آرای مختلف صدرا ،حاکی از تحولات و تطورات مختلف نفس است.
معصومه شیخ الاسلامی علی شیروانی
چکیده تناسخ اصطلاحی در فلسفه ، کلام و عرفان به معنای انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر است که به دو نوع ملکی و ملکوتی تقسیم می شود.تناسخ ملکوتی عبارتند از؛ انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی که متناسب با ملکاتی است که نفس در دنیا کسب کرده است . رساله ی حاضر در صدد بررسی و تبیین مبانی عقلانی این نوع تناسخ از دیدگاه حکمت متعالیه است. چنانکه از تعریف بر می آید در بحث تناسخ ملکوتی دو مسئله اساسی مطرح است؛ اول، کیفیت انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی یا همان کیفیت تحقق تناسخ ملکوتی . مسئله ی دوم کیفیت شکل گیری بدن مثالی است که نفس به آن منتقل می شود درباره ی مسئله ی اول باید گفت مقصود از انتقال، در حقیقت، تحول جوهری نفس در مرتبه ی مثالی خود است، نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. اصول عقلانی در تبیین این مسئله اصالت وجود ، تشکیک وجود، حرکت جوهری و قیام صدوری صور ادراکی به نفس است که در نتیجه آن می توان گفت؛ آن بدن مثالی در برزخ یا در آخرت که نفس به آن تعلق می گیرد ساخته ی خود نفس و از منشآت نفس و قائم به اوست همانند قیام فعل به فاعلش و نیز چون تصرف در بدن ، تمام حقیقت و ماهیت نفس است ، نفسی که با بدن مادی ارتباطی تصرفی و تدبیری داشته با بدن مثالی، ارتباط ایجادی خواهد داشت. اما اینکه این بدن مثالی چگونه مطابق اعمال، نیات و مکتسبات وجودی فرد شکل می گیرد، مسئله ای است که با اصولی چون تجرد نفس در مرتبه خیال ، توانایی آن بر ساخت صور و ابدان ، اتحاد عاقل و معقول و امکان سیر نفس در عوالم سه گانه. قابل تبیین است . بر اساس اصل اتحاد عاقل و معقول ، تمامی مکتسبات انسان در زندگی دنیا اعم از علوم، نیات، عقاید، اعمال و ملکات با نفس او اتحاد یافته و موجب قبض، بسط یا اشتداد وجودی نفس می گردد و نحوه وجود آن را تعیین می کند.در دیدگاه صدرا همانگونه که وجود ذو مراتب است،نفس نیز سه مرتبه مادی ، مثالی و عقلی دارد که باتوجه به ترفع و تنزل خود با اختیار و عملکردش، در آن صقع وجودی حضور می یابد و احکام خاص آن رتبه را می پذیرد. تمامی قوایی که در مرتبه ی مادی نفس است در مراتب مثالی و عقلی با وجود جمعی و بسیط موجود است در نتیجه انسان در مرتبه مثالی و عقلی خود، دارای تمامی قوای جسمانی است که با صورت گری قوه ی خیال مطابق اعمال، ملکات و نیات خود در دار دنیا ساخته می شود و تغییر می یابد. این تغییر یا همان انتقال پیوسته و متصل نفس از نوعی به نوع دیگر همان تناسخ است که بارها در زندگی انسان اتفاق می افتد . کلید واژه گان : تناسخ ، تناسخ ملکی، تناسخ ملکوتی، نفس، حکمت متعالیه، ملاصدرا
زینب قدوسی نیا محمد مهدی گرجیان
"حیات معقول" حیاتی است آگاهانه، که در آن شخصیت انسان با استفاده از اختیار، مسیر هدف های تکاملی را طی می کند و به هدف اعلای حیات می رسد. عقل در"حیات معقول" نظری و عملی است. حیات طبیعی فقط وسیله وصول به "حیات معقول" است. دراین نظریه ، اخلاق، آگاهی به بایستگی ها و شایستگی های سازنده انسان و تطبیق عمل و قول با آنها است، با تحریک وجدان کمال جو و با انگیزه عمل به وظیفه و نه با انگیزه سود و زیان شخصی. این اخلاق مبتنی براصول موضوعه ی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی وحیانی است. در مفهوم شناسی این نظام اخلاقی، آن چیزی که با نفس انسان ملایمت داشته باشد " خوب" تلقی می شود. "عدالت" یعنی رفتار مطابق با قانون و خلاف آن "ظلم" است. در دیدگاه فلسفه اخلاق"حیات معقول" ارزش های اخلاقی یا مستند به قرارداد هستند و یا مستند به واقعیات و ملاک استناد این ارزش ها به واقعیات ارتباط و تاثیرگذاری آن ها بر روان و شخصیت انسان ها می باشد. از آن جایی که گزاره های اخلاقی ماهیت و مختصات معین دارند و از قانون علیت پیروی می کنند و نتایج قابل محاسبه قانونی به همراه دارند و می توان آن ها را با موارد مشابه و مخالف مقایسه کرد و مشمول اصول و قوانین حاکم بر مسائل علمی می باشند، پس می توان آن ها را به عنوان یک موضوع علمی مطرح کرد. اصول ثابته اخلاقی این نظریه، در رابطه با خویشتن، لزوم شناخت خود، مراعات عزت نفس، صیانت تکاملی ذات، فریب ندادن خود در ارتباط با حق و باطل و پرهیز از خودمحوری است ودر رابطه با اجتماع، تعاون، وفای به عهد، صداقت، احترام به انسان و انسانیت بوده ودر رابطه با هستی، شناخت هستی، جدی گرفتن قوانین جاری آن، احساس ملکوت این جهان و پرهیز از دنیازدگی است ونهایت در رابطه با خداوند، لزوم شناخت خدا تا حد امکان، ایمان و اخلاص به او، اعتقاد به بعثت انبیا و رستاخیز و انجام تکالیف دینی می باشد.
ناصر جعفری پور علی شیروانی
چکیده حقیقت و گوهر دینداری چیست؟ چه نحوه ای از سلوک در مسیر دین لازم است تا هدف از ابلاغ دین تأمین گردد؟ این پرسش یکی از مهم ترین و کاربردی ترین سوالات پیش روی انسان است. در پاسخ به این سوال و نحوه مواجهه با حقیقت قدسی دین، شیوه های مختلفی اتخاذ شده است: برخی، صرفِ دلِ پاک را (و لو بدون عمل نیک) برای دیندار شدن انسان کافی دانسته اند. برخی تکیه افراطی بر عقل انسانی کرده و گوهر وجود انسان را در تعقل او دانسته اند. گاهی نیز عقل و ادراک، به بهانه پرداختن به دل و تزکیه نفس، مورد نکوهش واقع می شود. برخی نیز، تجربه شخصی افراد از دین و «گوهر» و« صدف »آن را مطرح می کنند. این نوشتار،با معیار قرار دادن نظر شهید مطهری در این زمینه به بررسی این نظرات می پردازد و در نهایت؛ «توحید» به عنوان گوهر همه اعتقادات معرفی می گردد تا جایی که حتی دو مرحله بعدی که اخلاق و احکام هستند نیز، وام دار این اعتقاد کلیدی و اساسی خواهند بود. چرا که در بخش اخلاق ،ریشه همه ملکات و فضایل، خدا خواهی و موحد بودن است و در بخش احکام نیز، فقه و رفتار فقهی، سلوک در راهی است که خداوند متعال به ما نشان داده است و هدف از فقه، بنده محض خدا شدن است. در بخش اخلاق، «نیت خالص» به عنوان مهم ترین و کلیدی ترین امر مطرح می شود و بالاخره در بحث احکام (رفتار) «عمل صالح»، اصلی ترین مولفه وجودی انسان دیندار معرفی می گردد. کلید واژه ها: تجربه دینی ـ دینداری ـ گوهر و صدف ـ توحید ـ ایمان-شهید مطهری.
مرضیه رضوی محمد مهدی گرجیان
تا آنجا که در حافظه تاریخ فکر بشر می گنجد مسئله حیات نفس و حق حقیقت وجودی او همواره ذهن آدمیان رابه خود مشغول کرده است و همواره از خویش پرسیده اند حقیقت نفس چیست؟آیا از ازل بوده و یا با تولّد انسان لباس وجود بر تن نموده است ؟ پیچیدگی این مسئله و راز آلودگی آن موجب شده حکیمان، متکلّمان، محدّثان، مفسّران و به طورکلّی بسیاری از اندیشمندان در این معرکه عرض اندام کنند. بررسی همه این دیدگاه ها کاری به دشواری خود مسئله است. در این رساله دیدگا ههای سه تن از فیلسوفان مسلمان (ابن سینا، قطب الدین شیرازی و صدرالمتألهین) در باره حدوث یا قدم نفس با آموزه های قرآنی و حدیثی که ناظر به خلقت نفس هستند مورد مقایسه واقع شده است. ابن سینا به عنوان نماینده فلاسفه مشایی به پیروی از ارسطو قائل به حدوث روحانی نفس است. حکمت متعالیه که نماینده آن ملاصدرا می باشد حدوث جسمانی نفس را بیان نموده است. به هر صورت هر دو گروه حدوث نفس را پذیرفته اند. به این معنا که روح قبل از بدن وجود نداشته است. در مقابل، قائلین به قدم یا تقدم نفس بر بدن معتقدند نفس قبل از ورود به این جهان خاکی، در عوالم قبلی نظیر عالم ذر وجود داشته است. از میان فلاسفه مسلمان، نظر قطب الدین شیرازی به عنوان نماینده این دیدگاه مورد کاوش قرار گرفت. وی در این مسئله دیدگاه افلاطونی را اتخاذ نموده است. هر دو دیدگاه بنا بر مبانی خود و استدلال عقلی بر اثبات مدعای خویش، ضمن شاهد آوردن از آیات و روایات، سعی در توجیه آیات و روایات مقابل دارند. برای راست نمایی این ادّعاها آیات و روایاتی که تصریح یا اشاره ای به نفس دا رند جمع آوری گردید و به تناسب موضوع ،خانواده آن ها تشکیل گردید تا از پراکندگی که بر پیچیدگی موضوع می افزاید پرهیز شود. بررسی آیات و روایات هر دو دیدگاه را تأیید می کنند. دیدگاه نگارنده بر این است که قرآن و روایات حدوث نفس را به طور مطلق تأیید می کنند. هر چند بعضی از این شواهد نظیر آیه انشاء (مومنون) موید حدوث جسمانی نفس می باشد. بنا بر این آن دسته از آیات و روایات که ناظر به وجود قبلی نفس می باشند بدون این که در مقابل نظریه حدوث قرار داشته باشد به مرتبه دیگری از وجود نفس اشاره دارند. همان مرتبه ای که تمام موجودات از جمله نفس به وحدت جمعی در علم الهی و عوالم عالیه یا وجود عقلی آن در عالم عقل بدون تش ّ خصات و تمیزات فردی موجودند. به نظر می رسد که در آموزه های دینی تعابیری نظیر خزائن الهی، لوح محفوظ، امّ الکتاب، کتاب مبین و عالم امر، عالم ملکوت یا جبروت ... به این مرتبه وجودی اشاره داشته باشند.
کمیل قنبرزاده محمد مهدی گرجیان
مسأله ملاک صحت الزامات تشریعی از جمله مسائلی است که ذهن متفکران در رشته های علمی مختلف را به خود مشغول کرده و تأثیر شگرفی در علوم مختلفی همچون فقه و حقوق دارد. برای توضیح مسأله باید بگوییم که تمامی ادیان الهی و تمامی جوامع بشری حامل تکالیفی برای اعضای جامعه دینی یا سیاسی خود می باشند. اما با وجود این تکالیف، حقوقی نیز برای انسان ها تعریف کرده اند که از جمله حقوقی که شاید اختلافی در آن نباشد حق آزادی است. بنا بر این بیان ملاکی برای صحت الزامات تشریعی که به نحوی محدود کننده آزادی فردی و یا احتماعی انسان هاست امری لازم به نظر می رسد. در این رساله تلاش شده است که دیدگاه دانشمندان در علوم مختلفی همچون فلسفه و کلام و عرفان و فقه و اصول و حقوق مطرح شود و پس از نقد و مقایسه معیار روشنی برای این امر ارائه گردد. متکلمین شیعه اِنعام را معیار دانسته و برای منعِم اصول نعم استحقاق اطاعت قائل اند. متکلمین معتزله تکلیف را اگر زمینه یک پاداش بزرگ باشد، صحیح می دانند. متکلیمن اشاعره فعل الهی را معیار صحت هر چیزی از جمله جعل تکالیف می دانند. فلاسفه گاهی قانونی را صحیح دانسته اند که بتواند نظام اجتماعی انسان ها را حفظ نماید. و گاهی هم با تکیه بر قانون ضرورت صدور نظام احسن از خداوند تکلیف را جزئی از نظام احسن دانسته و آن را ضروری می دانند. عرفا نیز که وصول انسان را به مبدأ هستی عالی ترین هدف زندگی می دانند قانونی را صحیح می دانند که بتواند انسان را به این هدف برساند که در آن اعمال مولویّت خداوند متعال موضوعیت دارد. فقها اعمال مولویّت را منحصر در مالک دانسته که مصداق حقیقی آن مولویّتی به مراتب بالاتر از مصادیق اعتباری آن دارد. حقوق دانان نیز یا حقوق طبیعی را پذیرفته و آن را معیار صحت قوانین قرار داده و یا حقوق موضوعه را پذیرفته و درک جمعی و توافق عقلا را معیار حقانیت قوانین قرار داده اند. در مجموع پس از نقد آرای ذکر شده می توان گفت که الزامات تشریعی با سه شرط صحیح خواهد بود. یکی اینکه از کسی صادر شود که چنین حقی داشته باشد یعنی مالک باشد و چنین صلاحیتی داشته باشد یعنی عالم و حکیم باشد. دوم آنکه مصالح انسان را تامین کند. اعم از مصالح اجتماعی و فردی به گونه ای که اعتدال در تمامی شئون انسان برقرار شود. سوم آنکه زمینه عبودیت انسان را نسبت به مبدأ بی نهایت هستی فراهم کند.
محسن اکبر ی محمد مهدی گرجیان
بحث روح و نفس از جمله مباحث مهم فلسفی است که بخش مهمی از تلاش های علمی فلاسفه را به خود اختصاص داده است. نظرات علامه طباطبایی در این باب به صورت پراکنده در تفسیر المیزان و آثار فلسفی ایشان گنجانده شده است. آنچه این اثر را از سایر تحقیق های همسان خود متمایز می کند جامعیت آن در بحث حقیقت روح و نفس از دیدگاه او می باشد. ایشان در قسمت های مختلفی از کتاب مذکور فرقی بین روح و نفس قائل نشده اند. از نظر ایشان «نفس» در طی سه مرحله، به سه معنا به کار رفته است؛ به معنای هر آنچه که «نفس» به آن اضافه شده، به معنای شخص انسان و به معنای «روح انسان». نفس جوهری است ذاتاً مجرد و در مقام فعل مادی، جوهر و عرض از معقولات ثانیه فلسفی اند، یعنی ذهن مستقیماً از راه حواس به آنها نرسیده است، بلکه آنها را از معقولات اولیه انتزاع نموده است.پس روح و نفس را جوهری است که ذاتاً مجرد از ماده ولی در مقام فعل متعلق به آن می باشد.وی برای نشان دادن تجرّد روح و نفس، به بهره گیری از آیات و روایات و با استدلال به مجرّد بودن شعور و ادراک به اثبات تجرّد نفس و روح پرداخته است و در پرتو نظریه حرکت جوهری، به حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس اذعان می نمایند.از نگاه او، نفس و روح را در ابتدای وجود فاقد هرگونه کمال ثانویند،از این رو، نفس برای کسب این کمالات ثانوی به بدن نیازمند است.نفس و روح بعد از سیر آفاقی و انفسی در اثر تعلیم و تربیت کمالاتی برای خودش کسب می کند که با وجود او نوعی وحدت پیدا می کند. در نشئه برزخ، نفس و روح همراه با جسمی مثالی که اعمال و ملکات نفس آن را ساخته است از زندگی شیرین و یا ناگوار بر خوردار بوده و با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می برد. علامه به هر دو معاد جسمانی و روحانی معتقد است وانسان محشور در قیامت را به ملاک وحدت نفس با انسان دنیوی و به ملاک مثلّیت دو بدن تصویر می کند.
احمدعلی مظلوم زاده محمد مهدی گرجیان
دیدگاه نهایی علامه طباطبایی درباره حقیقت توحید، توحید حقیقت وجود است. بر این اساس خداوند متعال تنها مصداق حقیقی وجود است و همه کثرت ها، به کثرت در ظهور و تجلیِ همان حقیقت واحد بازمی گردد. در این دیدگاه مقام ذات الهی منزه از هرگونه تعین مفهومی و مصداقی و فوق هر اسم و حکمی حتی همین تنزه و اطلاق است. ایشان نخستین تعین ذات الهی را اطلاق و صرافت آن می دانند که همان مقام احدیت است و همه تعینات را به سلب تحصیلی از ذات الهی نفی می کند. از دیدگاه ایشان سپس تعین هویت و بعدازآن مقام واحدیت است که مشتمل بر ظهور تفصیلی اسماء الهی است؛ ایشان اسماء حسنی و صفات الهی را اگرچه دارای مفاهیم متعددی هستند، اما فقط دارای یک مصداق که همان ذات اقدس الهی است می دانند. مقام احدیت جنبه بطون و مقام واحدیت جنبه ظهور وحدت حقه حقیقیه است. در این پایان نامه ابتدا دیدگاه عرفانی ایشان درباره توحید خداوند در مقام احدیت و واحدیت تبیین شده است. سپس دیدگاه ایشان در تبیین و اثبات عقلی توحید بر مبنای تشکیک وجود از طریق براهین صرف الوجود، بسیط الحقیقه، عدم تناهی و صدیقین مورد بحث قرار گرفته است و نشان داده شده است که این مبنا توحید واحدی را اثبات می نماید؛ اما توانایی اثبات توحید احدی را ندارد. آنگاه دیدگاه ایشان در تبیین و اثبات عقلی توحید احدی و واحدی بر مبنای وحدت شخصی وجود از طریق براهین فوق مورد بررسی قرار گرفته است. سپس به آیات و روایاتی پرداخته شده است که از دیدگاه ایشان بیان گر توحید احدی و واحدی اند یا ایشان این دیدگاه را در تبیین و تفسیر آن ها به کاربرده اند. ضمناً در این پایان نامه با روش مطالعه کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی عقلی با تکیه بر آموزه های وحیانی، به تبیین دیدگاه علامه طباطبایی در این زمینه پرداخته شده است.
ایلقار اسماعیل زاده قاسم جوادی صفری
مسئله پلورالیسم دینی از موضوعات جدید کلامی بوده و توجه اندیشمندان و دانشمندان مختلف را به خود جلب نموده است و آنچه در این نوشتار ملاحظه می نمائید، رساله دکتری است که در رشته تفسیر تطبیقی (الهیّات) به رشته تحریر در آمده و در یک مقدمه و چهار بخش تنظیم و تدوین شده است. در این رساله موضوع پلورالیسم دینی در دو نوع «پلورالیسم حقانیت» و «پلورالیسم نجات» مورد بررسی قرار گرفته است. منظور از «پلورالیسم حقانیت» حق انگاری همه ادیان موجود و همسان دانستن آنها در خصوص اعتبار و حجیت و نجات بخش بودنشان است. اما منظور از «پلورالیسم نجات» متفاوت با «پلورالیسم حقانیت» بوده و در باره سعادت و رستگاری و نیز فرجام شناسی بحث می کند. بر اساس آیات قرآن و ادله ای از سنت نبوی (ص)، پس ظهور اسلام تا روز قیامت تنها دین حق و برتر در جهان، دین اسلام محمدی (صلی الله علیه و آله) است و با ظهور این دین الهی، ادیان قبلی منسوخ شده و اعتبار آنها به پایان رسیده است. بنابراین، در زمان حاضر تنها دین برتر و حق و نیز تنها «صراط مستقیم» به سوی خداوند متعال دین مبین اسلام است. این هم به معنای عدم موافقت نظریه «پلورالیسم حقانیت» با قرآن کریم و سنت شریف است. به نظر می رسد که تلاش پلورالیستها جهت اثبات نظریه پلورالیسم دینی و حق انگاری همه ادیان در زمان واحد و آن هم با استدلال به آیات قرآن، به طور اساسی قابل نقد و بررسی است و استناد و استدلال آنها به آیات قرآنی دقیق، علمی و قانع کننده نیست. بنابراین، ادعای سازگاری نظریه پلورالسم حقانیت در نوبت اول از نگاه قرآن کریم کاملا بی اساس است. با اینکه به اعتقاد ما، دین مبین اسلام آخرین و برترین دین الهی به شمار می آید و در قرن حاضر نیز «صراط مستقیم» منحصر در دین اسلام است، اما با وجود این، در دین اسلام تساهل و تسامح (تلرانس) جدی و غیر قابل انکار وجود دارد و بر اساس عدل و حکمت الهی، نظریه «پلورالیسم نجات» مورد تایید و تصدیق قرار می گیرد. بطوریکه بر اساس مقتضای عدل و حکمت خداوند متعال آن دسته از پیروان ادیان دیگر که بر اساس عوامل مختلف (مانند عدم درک درست پیام اسلام، عدم دست رسی به اسلام خاتم و ...) به حقانیت و برتری دین مبین اسلام محمدی (ص) نرسیده اند، همچنین، با پرهیز از عنادورزی در برابر حق و حقیقت با التزام به دین وآئین و اعتقاد خود، دارای اعمال نیک بوده باشند، چنین افرادی در نزد خداوند متعال مأجور بوده و در جهان آخرت به بهشت خواهند رفت. از طرف دیگر، بر اساس عدل و حکمت الهی جایگاه و مقام اخروی چنین افرادی باید متفاوت با جایگاه افراد مومن و مسلمان بوده باشد که یک عمر در دین برتر الهی (اسلام خاتم) زحمت کشیده و دارای اعتقاد درست و اعمال نیک بوده اند.
علی چهرقانی محمد مهدی گرجیان
نظام فکری شیخ مفید، عقل بنیاد است که درآن می توان از راه احتجاجات عقلی، عقاید وآموزه های دینی را تبیین نمود. ایشان نه تنها در مباحث کلامی و اعتقادی از استدلال های عقلانی بهره برده است بلکه در مباحث نقلی نیز از عقل، بهره فراوان جسته و مطابقت مفاد حدیث با عقل را ملاک صحّت حدیث و مخالفت مفاد آن را با عقل، دلیل بر ضعف وعدم صحت آن می داند.ایشانهمچنین فهم حدیث و درک لوازم آن را بدون نظر عمیق و توجه دقیق عقلانی در آن امکان پذیر نمی داند. به واسطه همین اعتقاد است کهشیخ مفید با اصحاب حدیث، به عنوان جریانی ظاهرگرا به مقابله برخاسته و در ابطال روش و نفی شیوه سلوک دینی آنان سعی بلیغ نموده است. شیخ مفید این رویکرد عقلانی خود را نه از دیگر مکاتب همچون معتزله گرفته است بلکه آن را برخواسته از آموزه های اصیل شیعی می داند که با پیروی از آنها، در پی انسجام ونظم هر چه بیشتر کلام شیعی کوشیده است. همچنین فیض کاشانی به عنوان دیگر متکلّم برجسته شیعی، اندیشمندی است که به دین، نگاه عقلانی داشته و با استناد به آیات و روایات برای عقل جایگاه ومنزلتی والا قائل شده و آن را هم سوی شرع می داند و بلکه در مواردی فهم شرع را نیز متوقف بر عقل می داند.گرچه او در احکام عملی، شأن و منزلت صدور حکم را از عقل سلب کرده اما در عین حال بر خلاف اخباریون که برای عقل ارزشی قائل نبوده و تنها به ظواهر آیات و روایات می نگرند، در تبیین احکام نظری و اعتقادی دین و تفسیر آیات و روایات به روش عقلانی پرداخته و تلاش خود را به این مسئله معطوف کرده است تا معرفت حاصل از طریق فلسفه را- که نزد ملاصدرا آموخته بود - از طریق اخبار و احادیث تبیین نماید.
عبدالرضا بختیاروند محمد مهدی گرجیان
یکی از مهم ترین پرسش¬ها در آغاز دینداری، سوال از ضرورت دین¬پژوهی و نیز فائده باور به گزاره¬های دینی در زندگی انسان است. ذهن کنجکاو بشری و تمایلات منفعت-جویانه او، ناخودآگانه می¬پرسد که دین و آموزه¬های دینی قرار است چه روزنه¬ای برای سعادت او نشان دهند و یا کدامین گره از مسیر زندگی را برایش می گشایند؟ جواب این پرسش؛ اولا در تبیین علمی رابطه باورهای انسان با رفتارش، و ثانیا در نمایاندن عینی بازتاب این باورها در سبک گفتاری، کرداری و نمود بیرونی زندگی او می-باشد. به عبارت دیگر؛ با توجه به اینکه نمای بیرونی زندگی انسان، بازتابی از عقائد درونی اوست، باور به اینکه سراسر هستی برخاسته از مبدئی نورانی و مهربان می¬باشد، جلوه¬¬ای تازه و حیاتی متفاوت در این نما ایجاد می¬نماید. کسی که باور دارد این جهان در سلطه¬ی خداوندی یکتاست که اولا نیکوترین صفات را دارد و ثانیا هر کاری در خلقت تنها و تنها به او بازمی¬گردد، زندگیش بسیار متفاوت است با کسی که جهان را تیره و تار و بدون مبدأ می-پندارد. آگاهان بر مبانی فکری و آثار منتشر شده از استاد جوادی آملی نیز بر این مطلب اذعان دارند که این دانشمند وارسته نیز نسبت به آثار باور به صفات کمالی پروردگار و توحید افعالی در سبک زندگی بدون دغدغه نبوده¬اند و در بسیاری از سخنان و کتب ایشان می توان به گوهرهائی در این زمینه دست یافت. از جمله مهم¬ترین آثار متجلی شده از این دو باور که در نوشته¬های استاد جوادی به آن اشاره شده است می توان از عبادت عاشقانه و خالصانه، زندگی توأم با علم آموزی و امید، معاشرت کریمانه و مسالمت آمیز با دیگران، مقابله پراستقامت با شیطان و استکبار، احساس امدادهای دائمی الهی و تکیه بر آنها در زندگی یاد کرد.
احمد پهلوانیان حسن معلمی
بررسی و مطالعه آثار هنر اسلامی در مقایسه با هنر ادیان دیگر چون هنر مسیحی و همچنین مکاتبی شرقی چون هندوسیم ، یودیسم و تائوسیم ما را به تفاوتی جدی می رساند و آن میـزان و نحوه بهره گرفتن از تصویر و صــورتگری می باشد . پژوهش پیش رو در پی پاسخ گویی به این سوال که عامل اصلی و عنصر تعیین کننده در این تمایز آشکار چیست ما را به مبانی و بنیان های فکری ادیان و مکاتب مختلف رهنمون می سازد که در این میان اصل محوری توحید واعتقاد به خدا و نوع باورنسبت به ذات و ویژگی های حضرت حق می باشد. در این بین،نظرگاه عارفانه محی الدین عربی به هستی و وجود، متناظر بر اصل شاخص و بنیادین دین اسلام یعنی توحید بوده که بنابراعتقاد او تمامی کثرات عالم ناسوت در عین وحدت و یگانگی فهم می شود.البته این دیدگاه ابن عربی به هستی، مبتنی بر رویکردوحدت وجودی او است؛ این نظرگاه به ابن عربی و فیلسوف هم فکر او ملاصدرا، این امکان را می دهد تا با طرح موضوع خیالبه عنوان ویژگی تمایزبخش انسانی، و به مثابه ی پنجره ای حد واسط بین دو عالم ناسوت و ملکوت،جمع میان تشبیه و تنزیه را اختیار کرده و دو وجه جمالیه و جلالیه ی حق را متناظر بر تشبیه و تنزیه بد انند.از این منظر، خیال قدرتی مطلق در بازآفرینی جهان مطلوب و منظور خویش دارد. گرچه خیال نیز چون حس و عقل از تصور حقیقت ذات حق تعالی ناتوان است، اما با زبان رمز و نماد،ترجمانی بدیع از عالم معنا را ممکن می سازد. بازتاب چنین ترجمانی، مولفه های خاصی همچون استفاده از رمز و نماد و مولفه های تصویری غیر فیگوراتیورا به آثار پدید آمده در عرصه ی هنر اسلامی بخشیده است که به شکل منظومه ای هماهنگ بر مداری مشخص، حول محور اصل اساسی توحید، در گردشند. با توجه به ویژگی های خیال از نظر این دومتفکرکه آنرا ساحتی با امکان وقوع هر امری ولوغیر ممکن در عالم حس و عقل معرفی می کند . تصور و تحقق جمع میان تشبیه و تشریه درفرآید آفرینش اثر هنری تنها در خیال امکان پذیر می باشد . این تحقیق بنیادین بر اساس چارچوب نظری ابن عربی و ملاصدرا، تلاشی نظری، به شیوه¬ی توصیفی ـ تحلیلی است به منظور روشنا افکندن به نسبت بیان دیدگاه این دو اندیشمند به بحث تشبیه و تنزیه،وپیوندی که با مفهوم خیال در مراتب وجود دارد و همچنین رابطه آن با شکل گیری ویژگی ممتاز و متمایز هنر اسلامی در بیان ویژه تصویری غیرفیگوراتیوخود است.
سید محمد رضا علم هدایی محمد تقی یوسفی
وظیفه اولیه هر دینداری که با الفبای تدین و دینداری آشناست، ایمان به خداوند و سائر اموری است که او ایمان به آنها را طلب نموده است. این امر ضرورت شناخت حقیقت ایمان را به همراه دارد. از طرف دیگر اولین پرسشی که توجه به حقیقت ایمان در پی دارد، سوال از جایگاه معرفت و شناخت، در ایمان است. آیا اساسا ایمان با معرفت قابل جمع است؟ اگر چنین است آیا معرفت در تحقق آن ضرورتی هم دارد؟ اگر ضرورت دارد، چه نوع معرفتی شرط لازم ایمان است؟ در این تحقیق کوشیده شده است تا از جایگاه یکی از مراتب شناخت یعنی یقین در حقیقت ایمان پرده برداشته شود و پاسخی به بنیادین ترین سوالات ایمانی داده شود. طبعا و با توجه به عنوان تحقیق تکیه گاه اساسی در یافتن پاسخ به سوالات اساسی مطرح شده، نظریات علامه طباطبایی به عنوان پرچمدار تفکر فلسفی سنتی در عصر حاضر، می باشد. از منظر وی، ایمان با نوعی احتمال خلاف قابل جمع است و در تحقق ایمان وجود یقین ضروری نمی نماید، گرچه هر شخصی مکلف است که به ایمانی دسترسی پیدا کند که در آن هیچگونه شائبه تردید و شکی وجود نداشته باشد.
زهرا سادات کبیری محمد مهدی گرجیان
چکیده ندارد.
احمد پهلوانیان محمد مهدی گرجیان
چکیده ندارد.