نام پژوهشگر: جواد حسین زاد
سمیه شرفا جواد حسین زاد
همواره در اثر استفاده نادرست و بی رویه سموم شیمیایی، اثرات جبران ناپذیری بر محیط زیست وارد می شود. اهمیت بالای اثرات مخرب سموم موجب شده است که تلاش های زیادی در جهت کاهش مصرف سموم انجام بگیرد. از جمله این تلاش ها استفاده از ابزارهای اقتصادی است که در تبیین سیاست های مناسب می توان از آنها بهره گرفت. در این راستا می توان با محاسبه ارزش اقتصادی کاهش مصرف سموم و شناسایی عوامل موثر بر اجراء و موفقیت سیاست های کاهش مصرف و ارائه راهکارهای مناسب برگرفته از نتایج این بررسی ها، کمک فراوانی به تصمیم گیران و سیاست گذاران ذیربط در انتخاب سیاست های صحیح در زمینه عملیات کشاورزی پایدار نمود بدین منظور با استفده از روش ارزشگذاری مشروط، تمایل به پرداخت کشاورزان جهت کاهش 3 سطح خطر ناشی از مصرف سموم (بالا، متوسط و پایین) در 5 لایه زیست محیطی (انسان ها، پرندگان، آبزیان، حشرات مفید و حیوانات اهلی) مشخص گردید سپس با بهره گیری از شاخص های سطح خطر/لایه محیطی، سموم مصرفی بین کلاس های زیست محیطی مورد مطالعه در شرایط اجرا و عدم اجرای برنامه مدیریت تلفیقی آفات (ipm) تقسیم بندی شد. از ترکیب تأثیر اجرای برنامه های مدیریت تلفیقی آفات در کاهش مصرف سموم با نتایج تمایل به پرداخت، منافع زیست محیطی محاسبه گردید. در ادامه به منظور شناسایی عوامل موثر بر میزان تمایل به پرداخت کشاورزان از مدل توبیت که به روش دومرحله ای هکمن برآورد شد، بهره گرفته شد. اطلاعات لازم برای انجام این تحقیق از طریق تکمیل پرسش نامه از 180 بهره بردار کشاورزی استان خوزستان که به روش نمونه گیری تصادفی دومرحله ای در سال 1387 انتخاب شدند، فراهم شد. نتایج نشان داد بیشترین تمایل به پرداخت برای کاهش اثرات زیان بار سموم در میان لایه ها به ترتیب به لایه انسان ها، پرندگان، حیوانات اهلی، آبزیان وحشرات مفید و در بین سطوح خطر به ترتیب سطح بالا، متوسط و پایین تعلق گرفت که در این میان منافع اقتصادی 15 کلاس زیست محیطی از 315364 ریال (لایه انسان/خطر بالا) الی 13457 ریال (لایه حشرات مفید/خطر پایین) به ازای هر خانوار در سال زراعی متغیر بود. در مجموع کل منافع اقتصادی زیست محیطی برنامه های ipm اجرا شده در استان خوزستان طی سال زراعی 88-1387 برای هر خانوار ساکن حدود 1140740 ریال برآورد گردید. هم چنین نتایج مشخص کردند که متغیرهای درآمد، تعداد عملیات مدیریت تلفیقی آفات (ipm) انجام شده، درصد اهمیت قایل شدن کشاورزان به کاهش خطرات در هر لایه، آگاهی از ورود خطرات زیست محیطی سموم به هر لایه، مواجه شدن با ورود خطرات زیست محیطی به هر لایه و مالکیت شخصی تأثیر مثبت و متغیرهای شدت تراکم آفات و سن تأثیر منفی بر اقدام به بکارگیری عملیات کاهش مصرف سموم دارند. نتایج دیگر حاکی از آن بود که متغیرهای سبزی کاری و درصد عملیات ipm انجام شده بیشترین تأثیر مثبت و متغیرهای ذرت کاری و دستمزد کارگر وجین کننده بیشترین تأثیر منفی را روی میزان تمایل به پرداخت دارند.
اکرم جوادی بجقی جواد حسین زاد
با افزایش فعالیت های کشاورزی برای تامین غذای جمعیت رو به رشد جهان، مصرف منابع آبی برای انجام این فعالیت ها نیز افزایش یافته است. این درحالی است که پیش بینی های سازمان ملل نشان دهنده آن است که تا سال 2050 میلادی محدودیت منابع آبی، اصلی ترین موضوع مورد بحث جهانی خواهد بود. در مواجهه با چنین کمیابی، منابع آب زیرزمینی به دلیل کیفیت و قابل دسترس بودن آن، یکی از مهم ترین منابع عرضه آب در بسیاری از مناطق می باشد. حال آنکه به سبب روش های نادرست و غیرعلمی برداشت و مصرف آب، از این منبع محدود به درستی استفاده نمی شود. بطوری که در اکثر نواحی کشور سطح سفره های آب زیرزمینی به شدت افت نموده و تراز آن منفی است. بنابراین به کار بردن یک برنامه مدیریت مناسب برای استفاده بهینه از این منابع ضروری به نظر می رسد. با توجه به اینکه اثرات تخلیه آب زیرزمینی در طول زمان انباشته می-شود، زمان به عنوان یک متغیر اساسی در حل مسائل بهینه سازی برای چنین منابعی مطرح است و استفاده از مدل های پویا مانند روش کنترل بهینه را برای چنین مواردی و به منظور در نظر گرفتن افق های زمانی، ضروری می نماید. هدف عمده در این مدل ها، یافتن حداکثر منافع خالص اجتماعی با توجه به پایداری سفره می باشد. به عبارت دیگر استخراج آب طوری انجام می گیرد که برداشت برابر و یا حتی کمتر از میزان جایگزینی به سفره باشد. بدین ترتیب آسیبی به سفره زیرزمینی نرسیده و مورد استفاده آیندگان نیز قرار می-گیرد. در مطالعه حاضر مدل کنترل بهینه برای برداشت آب های زیرزمینی دشت عجب شیر که از مناطق مهم کشاورزی استان آذربایجان شرقی می باشد، بکار رفته است. این دشت از جمله مناطقی است که با مشکل کمبود و تراز منفی منابع آب زیرزمینی مواجه می باشد. با اجرای مدل کنترل بهینه در این منطقه، مسیربهینه استخراج آب از منبع زیرزمینی آن تعیین گردید. از طرفی سناریویی که بتواند تا حدی وضعیت موجود را بیان کند، تحت عنوان قیمت گذاری بر پایه هزینه استخراج مطرح شد. نتایج به دست آمده از طریق بهینه سازی با نتایج وضعیت موجود مقایسه گشت که نشان می دهد چنانچه وضعیت موجود ادامه یابد نه تنها بهبودی در وضعیت سفره بوجود نخواهد آمد بلکه طی 8 سال تخریب شده و به لایه شور برخورد خواهد کرد. در حالیکه روش کنترل بهینه مسیری برای استخراج آب به دست می دهد که باعث می شود حدود 36 سال بعد، ارتفاع آب در سفره زیرزمینی بالا آمده و در سطح ایستابی بهینه خود قرار گیرد. در این مدت میزان برداشت آب از سفره کاهش یافته و از یک منبع جایگزین مناسب که در این مطالعه فاضلاب تصفیه شده می باشد، برای تأمین اضافه نیاز کشاورزان استفاده می شود. به این ترتیب رعایت حد تعیین شده از یک طرف موجب حفظ و پایداری سفره شده و از طرف دیگر توسعه و ادامه پایدار فعالیت های کشاورزی و افزایش درآمد کشاورزان منطقه را به دنبال خواهد داشت.
پریسا فرجی قادر دشتی
: با توجه به اهمیت تخصیص منابع تولید در بین فعالیتهای گوناگون زراعی و جلوگیری از اتلاف منابع و کاهش درآمد زارعین، توجه به الگوی کشت بهینه با توجه به اهداف واحد کشاورزی ضرورت می یابد. امروزه کشاورزی علاوه بر نقش مهم در فعالیتهای اقتصادی می تواند تاثیرات جانبی زیست محیطی نیز به همراه داشته باشد و یک مدیر کارآمد و جامع نگر در زمینه انتخاب فعالیتهای کشاورزی باید چندین هدف اعم از اقتصادی و زیست محیطی را همزمان در نظر داشته باشد. در نتیجه انتخاب روشی که بتواند اهداف متعدد مدیران را در یک مدل گنجانده و مدیر را به سمت اهداف بهینه هدایت نماید، مهم و ضروری بنظر می رسد. از بین مدلهای مختلف برنامه ریزی یکی از مدلهای مهم و قابل انعطاف که قادر است در یک سیستم اهداف مختلف که گاهی با هم در تضادند را لحاظ نماید مدل برنامه ریزی آرمانی است. در این تحقیق از این روش در تعیین الگوی کشت محصولات زراعی در منطقه خسروشهر شهرستان تبریز بهره-گیری شد. این منطقه به دو قسمت مجزای دهستان تازه کند و لاهیجان تقسیم شد. اهداف اقتصادی و زیست محیطی پژوهش حاضر شامل افزایش 20% درآمد ناخالص و کاهش 20% مصرف کود و سموم شیمیایی در منطقه بود. برای تعیین الگوی کشت بهینه الگوهای فعلی، برنامه ریزی خطی ساده و برنامه ریزی خطی آرمانی تعیین شد. نتایج نشان دهنده بهینه نبودن الگوی فعلی بود و نتایج حاصل از روش برنامه ریزی آرمانی با توجه به درآمد ناخالص بیشتر، بهترین گزینه در دو دهستان بود. همچنین مشخص شد که زمین دیم و آب در تابستان جزو عوامل محدود کننده تولید در منطقه مورد مطالعه هستند.
فاطمه کاظمیه جواد حسین زاد
آب از ارزشمندترین منابع طبیعی مورد استفاده جوامع بشری بوده که مورد تقاضای بخش های مختلف قرار می گیرد و به عنوان یکی از نهاده های اصلی تولید محصولات کشاورزی، جایگاه خاصی در توسعه پایدار کشاورزی دارد. در وضعیت کنونی که مصارف فعلی آب به طور حقیقی بیشتر از منابع عرضه آب شده است و با توجه به این که بیشترین میزان آب مصرفی نیز در بخش کشاورزی است، مدیریت کارآمد منابع آب کشاورزی انکارناپذیر به نظر می آید. بدین منظور در این مطالعه سعی شد که ضمن تحلیل عوامل و مشکلات مدیریت آب کشاورزی، جایگاه مدیریت منابع آب در توسعه کشاورزی مورد بررسی قرار بگیرد. به منظور اجتناب از کلی نگری و به منظور دستیابی به نتایج دقیق و کاربردی، منطقه دشت تبریز که یکی از مناطق مهم کشاورزی استان آذربایجان شرقی است به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید. در این مطالعه ابتدا به طبقه بندی مشکلات و عوامل موثر بر مدیریت منابع آب و شناسایی شاخص های نشان دهنده مدیریت منابع آب و توسعه کشاورزی پرداخته شد. سپس اولویت بندی عوامل موثر و مشکلات بر اساس ضریب تغییرات انجام گرفت. به منظور بررسی سهم و جایگاه مدیریت منابع آب در توسعه کشاورزی، ابتدا برای کاهش تعداد شاخص ها به تعداد کمتری از سازه های زیربنایی و شاخص های موثر از تحلیل عاملی استفاده شد و عامل های بدست آمده از این طریق به عنوان ورودی در تحلیل همبستگی بنیادی به کار گرفته شد. اطلاعات لازم برای انجام این تحقیق از طریق تکمیل پرسشنامه از 30 نفر از کارشناسان و 39 روستا که به صورت سرشماری به این روستاها مراجعه و اطلاعات لازم از معتمدین و صاحب نظران روستا نظیر اعضای شورای روستاها (از هر روستا دو پرسشنامه و در کل هفتاد و هشت پرسشنامه) در سال 1388 جمع آوری گردید. طبق نظر کارشناسان، عدم تناسب بین تعداد چاه های افراد و میزان زمین زیر کشت، شور شدن منابع آب زیرزمینی در اثر برداشت بی رویه از این منابع، افت سطح آب زیرزمینی، استفاده از روش های آبیاری سنتی و قطعه قطعه بودن اراضی به عنوان اولویت های اول تا پنجم مشکلات مدیریت آب کشاورزی منطقه شناخته شدند. هم چنین طبق نظر کشاورزان، افت سطح آب زیرزمینی، عدم آگاهی کشاورزان از میزان اهمیت آب های زیرزمینی، کاهش دبی متوسط چاه ها، شور بودن آب آبیاری و عدم رعایت فاصله مناسب بین چاه ها به عنوان اولویت های اول تا پنجم مشکلات مدیریت آب کشاورزی منطقه شناخته شدند. نتایج تحقیق نشان داد که 35/32 درصد از واریانس مجموعه شاخص های مدیریت آب بوسیله 3 متغیر بنیادی توسعه کشاورزی تبیین می شود. همین طور 3 متغیر بنیادی مدیریت آب کشاورزی قادر به بیان 32/43 درصد از واریانس مجموعه شاخص های توسعه کشاورزی هستند. طبق نتایج هر چند بین دو مقوله مدیریت آب و توسعه کشاورزی ارتباط دو طرفه وجود دارد ولیکن با توجه به اهمیت منابع آب در توسعه کشاورزی لازم است در برنامه ریزی های توسعه، عوامل و شاخص های استفاده پایدار از منابع آب جدی گرفته شود.
نعیمه اشرفی پور غازانی جواد حسین زاد
امروزه بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخش های مصرف کننده انرژی و در عین حال تأمین کننده نهاده های سایر بخش ها به شمار می رود. عامل انرژی در بخش کشاورزی، به عنوان نهاده مصرفی از اهمیت خاصی برخوردار است. در طی سال های 86-1353 مصرف کل انرژی در بخش کشاورزی، بطور متوسط سالانه 5/5 درصد رشد داشته است. در این بخش، از میان انواع حامل های انرژی، بیشترین سهم مصرف مربوط به فرآورده های نفتی می باشد. در سال 1386 سهم مصرف فرآورده های نفتی نسبت به کل مصرف انرژی در بخش کشاورزی معادل 33/69 درصد برآورد شده است. انرژی برق بعد از فرآورده های نفتی، با سهمی معادل 71/27 درصد در رتبه دوم قرار دارد. امروزه، با توجه به نقش اساسی حامل های انرژی در توسعه اقتصادی و وجود محدودیت های عرضه منابع انرژی، می بایستی مصرف منابع انرژی در طرف تقاضا کنترل گردد. از این رو، شناخت ساختار تقاضای حامل های انرژی، عوامل موثر بر آن و میزان تأثیر هر یک از آنها بر تقاضای انرژی در کنار دیگر سیاست های حاکم بر تقاضا می تواند نقش موثری در فرآیند تصمیم گیری های اقتصادی داشته باشد. بر این اساس و با توجه به اهمیت موضوع در تحقیق حاضر سعی شد ساختار مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این راستا، از میان مدل های ساختاری، الگوهای aids، qaids و رتردام برآورد شدند. از میان این الگوها، سیستم رتردام به عنوان مدل برتر شناخته شد. نتایج نشان می دهد که تقاضای دو نهاده برق و نفت گاز در بخش کشاورزی نسبت به قیمت، کشش ناپذیر و نیز تقاضای انرژی برق نسبت به درآمد کشش ناپذیر است. همچنین کشش های متقاطع قیمتی حکایت از ارتباط جانشینی این دو حامل انرژی دارد. سیاست های کاهش مصرف فرآورده های نفتی (از جمله سیاست برقدار کردن پمپ چاههای آب) در دهه اخیر از عوامل موثر بر کاهش مصرف نفت گاز و افزایش مصرف برق در بخش کشاورزی بوده است. از میان مدل های غیرساختاری، الگوهای ardl، var، arima و روش پیش بینی هموارسازی نمایی جهت برآورد انتخاب گردید. از بین مدل های مذکور دو مدل arma و هموارسازی نمایی به ترتیب برای پیش بینی مصرف نفت گاز و برق برآورد شدند. نتایج پیش بینی مصرف برق نشان داد که مصرف برق در آینده با رشدی معادل 19/11 درصد افزایش خواهد یافت. همچنین نتایج پیش بینی مصرف نفت گاز نشان داد که مصرف این حامل در آینده با رشدی معادل 51/0 درصد کاهش خواهد یافت. نتایج آزمون علیت نشان از وجود رابطه یکطرفه از سوی مصرف برق به رشد بخش کشاورزی بود. کوچک بودن کشش های قیمتی حاکی از کم تاثیری و ناکافی بودن سیاست های قیمتی در کنترل مصرف انرژی می باشند. بنابراین ادامه سیاست برقدار کردن پمپ چاههای آب کشاورزی و دیگر فعالیت های ممکن با روش های مناسب در کنار سیاست های قیمتی و جایگزینی برق با نفت گاز و همچنین اقدامات زیربنایی و زیرساختی در جهت بالابردن توان تولیدی نیروگاههای برق کشور و تأمین برق کافی برای جایگزینی با مصرف نفت گاز از پیشنهادات این مطالعه می باشند.
فهیمه رنجبر قادر دشتی
پرداخت یارانه به نهاده های کشاورزی همچون کود و سم باعث افزایش مصرف بی رویه و غیربهینه از این عوامل تولید شده و ازطرفی دیگر باعث افزایش هزینه دولت می گردد. پیامدهای نامطلوب توزیع یارانه نهاده ها موجب شده است تا حذف یارانه ها به منظور تسریع رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه مورد تأکید قرار گیرد. یکی از محصولاتی که در ایران یارانه تولیدی به آن تعلق می گیرد، پیاز می باشد. طبق آمار سال 1386 کشور ایران با برخورداری از 816,108 بهره بردار و سطح زیر کشت 068,50 هکتار، حدود دو میلیون تن تولید پیاز داشته است. این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل اثرات حذف یارانه کودشیمیایی در تولید پیاز منطقه دشت تبریز درسال زراعی 88-1387 صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام زارعین پیازکار دشت تبریز بود. اطلاعات لازم برای نیل به اهداف تحقیق از طریق تکمیل پرسشنامه از 200 کشاورز منطقه جمع آوری گردید.جهت نیل به اهداف مورد نظر از برازش و گزینش تابع تولید درجه دوم تعمیم یافته استفاده گردید. نتایج تحقیق حاضر نشان داد عوامل تولید کودشیمیایی، ماسه، آب و سطح زیرکشت اثر معنی دار روی تولید پیاز دارند. کشش تقاضای کودشیمیایی نشان می دهد که مقدار مصرف آن به تغییر قیمت پس از اجرای سیاست آزادسازی حساس نبوده و با افزایش قیمت ها پس از حذف یارانه کودشیمیایی کاهش قابل ملاحظه ای در مصرف این نهاده صورت نمی پذیرد. این امر بیانگر آن است که نهاده کودشیمیایی به عنوان یک عامل ضروری در تولید پیاز منطقه دشت تبریز بوده و حتی با اجرای سیاست آزادسازی قیمت کودشیمیایی، زارعین کاهش محسوسی در مصرف آن بوجود نمی آورند.
مینا ملیکی اسفنجانی باب اله حیاتی
اکوسیستم تالاب ها، کالاها و خدمات بسیاری را فراهم می کنند که به رفاه انسان کمک می نمایند، حتی اگر این کالاها و خدمات الزاماً در بازار مورد دادوستد قرار نگیرند. ارزش های غیرمصرفی کالاهای زیست محیطی جزء مهمی از ارزش اقتصادی کل این کالاها می باشند. لذا غفلت در منظور کردن این ارزش ها، در محاسبات تصمیم گیری به برآورد غیرواقع بینانه سهم منابع طبیعی در رفاه اجتماعی منجر می شود. منظور کردن ارزش های غیرمصرفی در تصمیم گیری ها به روشن کردن روابط جایگزینی کمک می کند و به تصمیم گیرندگان اجازه می دهد تا در سیاست ها انتخاب بهتری را در پیش گیرند. به علت موقعیت خاص دریاچه ارومیه و قرار گرفتن آن در مسیر مهاجرت پرندگان مهاجر از سیبری و قطب شمال و قاره های اروپا و آفریقا، این دریاچه حائز اهمیت بسیاری از نظر زیست محیطی می باشد. در سال های اخیر به علت احداث سدهای خاکی برروی رودخانه های حوضه آبریز این دریاچه و مهار آب رودخانه ها برای مصارف کشاورزی، صنعتی و غیره از یک سو و کاهش میزان بارندگی از سوی دیگر، میزان آب ورودی به این دریاچه کم و کمتر شده و احتمال دارد دریاچه بیش از چند صباحی نتواند به موجودیت خود ادامه دهد و زندگی حدود 6 میلیون نفر ساکنان اطراف آن به خطر خواهد افتاد و تبعات آن نیز تا شعاع 300 کیلومتری گسترش خواهد یافت و عوارض جبران ناپذیری از نظر اقتصادی، بهداشتی، اجتماعی و مسایل کشاورزی به وجود خواهد آمد. در این راستا، هدف این تحقیق برآورد ارزش حفاظتی دریاچه ارومیه به روش ارزش گذاری مشروط از نظر شهروندان شهرهای ارومیه و تبریز است. اطلاعات مورد نیاز از طریق 414 پرسشنامه تکمیل شده حضوری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در بین خانوارهای شهر های ارومیه و تبریز در سال 1389 جمع آوری شد. به منظور دستیابی به هدف تحقیق، مدل لاجیت به روش حداکثر راستنمایی برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که به طور کلی، متغیرهای تعداد سال های تحصیل، میزان اطلاعات در مورد دریاچه ارومیه، میزان آگاهی در مورد خسارات احتمالی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه، گرایش زیست محیطی و درآمد خانوار دارای اثر مثبت و متغیر مبلغ پیشنهادی دارای اثر منفی بر احتمال تمایل به پرداخت افراد در جهت حفظ، احیاء و بهبود وضعیت دریاچه ارومیه در منطقه مورد مطالعه دارند. مقادیر تمایل به پرداخت برای حفظ وضعیت دریاچه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب 5/122، 4/105و 7/117هزار ریال و همچنین مقادیر تمایل به پرداخت برای احیاء و بهبود وضعیت دریاچه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب 8/149، 4/146 و 3/147هزار ریال بودند. همچنین ارزش حفاظتی سالانه ی دریاچه ارومیه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب برابر با 7/18824، 9/39875 و 4/62616 میلیون ریال و ارزش احیاء سالانه ی دریاچه ارومیه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب برابر با 9/23019، 4/55387و 6/78363 میلیون ریال برآورد گردید. با توجه به وارد شدن خسارات عظیم در صورت خشک شدن دریاچه بر منطقه، بایستی مسئولین حساسیت بیشتری به موضوع داشته و با گنجاندن آموزش های زیست محیطی در برنامه های نظام آموزشی و مشارکت مردم و نیز انتقال آب از هر محلی که صلاح می دانند، این دریاچه ی زیبا را احیاء کنند.
مجید خیری نتاج فیروزجاه اسماعیل پیش بهار
با توجه به اهمیت مصرف مواد لبنی برای سلامتی، بین میزان مصرف، کیفیت و تنوع تولید این محصولات در کشور ما با میزان آن در جهان فاصله زیادی وجود دارد و شرکت های تولیدکننده محصولات لبنی نیز در وضعیت خوبی به سر نمی-برند. به طور مشخص در شهرستان بابل با وجود تعداد فراوان این شرکت ها و اینکه اکثریت مردم در روستاهای این شهرستان به دامپروری مشغولند و دامپروری و صنایع تبدیلی وابسته به آن در واقع شالوده اصلی اشتغال منطقه را تشکیل می دهد، واحدهای تولیدی محصولات لبنی در آستانه ورشکسته شدن قرار دارند. لذا بررسی قیمت گذاری کیفی محصولات مهم لبنی نظیر شیر، ماست و پنیر این امکان را فراهم می آورد که با شناسایی ترجیحات مصرف کنندگان در مورد فاکتورهای مختلف این محصولات، میزان اهمیت هر یک از خصوصیات آنان مشخص شود که این امر می تواند کمک زیادی به واحدهای تولیدی در تولید محصولاتی همگام با سلیقه مصرف کنندگان نموده و موجب رونق فعالیت های اقتصادی در کل منطقه شود و نیز باعث افزایش مصرف این محصولات که مصرف آنها اجتناب ناپذیر است می گردد. همچنین تجزیه و تحلیل رفتار مصرفی مصرف کنندگان می تواند کمک زیادی به اتخاذ سیاست های اصولی و درست در این زمینه بنماید. بنابراین در این پژوهش با استفاده از یک عملیات میدانی و پرکردن 208 پرسشنامه در شهرستان بابل ترجیحات مصرف کنندگان در مورد فاکتورهای کیفی مختلف محصولات لبنی ارزیابی شده است، سپس به کمک اطلاعات آزمایشگاهی تابع قیمت گذاری کیفی برای سه محصول شیر، ماست و پنیر برآورد گردید. همچنین رفتار مصرفی مصرف کنندگان با استفاده از داده های سری زمانی مربوط به سال های 1388-1363 در چارچوب یک سیستم تقاضای تقریباً ایده آل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد مدت ماندگاری، دسترسی آسان، مارک محصول لبنی و تبلیغات در انتخاب مصرف کنندگان موثر می باشند و برآورد تابع قیمت گذاری کیفی برای این سه محصول حاکی از این مطلب است که از بین خصوصیات کیفی پنیر، میزان چربی، نمک، ماده خشک، پروتئین و نوع بسته بندی بالاترین ارزش ضمنی را دارا هستند. همچنین میزان چربی، ماده خشک، نوع بسته بندی و طعم مهمترین خصوصیات موثر بر قیمت کیفی ماست را تشکیل می دهند و نیز مشخص شد قیمت کیفی شیر تحت تأثیر میزان چربی، ماده خشک، اسیدیته، رنگ بسته بندی و طعم آن می باشد. نهایتاً بررسی رفتار مصرفی مصرف کنندگان در کشور نشان می دهد کلیه کشش های خود قیمتی منفی بوده و شیر و پنیر در مقابل تغییرات قیمت کشش ناپذیر ولی تقاضا برای ماست نسبت به تغییرات قیمت بسیار حساس می باشد. کلیه کشش های درآمدی مثبت و محاسبه کشش آلن از وجود رابطه جانشینی بین شیر و ماست و ماست و پنیر و رابطه مکملی بین شیر و پنیر حکایت می کند.
هاشم محمودی جواد حسین زاد
سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی از اهمیت و جایگاهی راهبردی در فرآیند سیاست گذاری توسعه ی کشاورزی کشور های توسعه یافته برخوردار هستند. یکی از مهمترین سیاست های حمایتی، یارانه به نهاده های تولیدی است. یارانه یکی از ابزارهای مهم اقتصادی است که دولت به وسیله آن در بازار دخالت می کند و با تغییر در قیمت های نسبی استفاده از نهاده ها را در تولید محصولات کشاورزی تحت تاثیر قرار می دهد. گندم و پنبه از جمله محصولات مهم و استراتژیک کشور می باشند. گندم به عنوان محصولی که بیشترین سطح زیر کشت غلات و پنبه به عنوان ماده اولیه مورد نیاز صنایع نساجی از اهمیت خاصی برخوردار می-باشند. کود شیمیایی و آب از جمله نهاده هایی هستند که در تولید محصولات کشاورزی نقش موثری دارند و اتخاذ سیاست های یارانه ای مربوط به این نهاده ها تولید محصولات مختلف از جمله گندم و پنبه را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. در سال های اخیر دولت بنابر توصیه بانک جهانی، سیاست آزادسازی قیمت نهاده ها و کاهش یارانه های تولیدی را جهت افزایش بهره وری نهاده های کشاورزی، در پیش گرفته است. این مطالعه نیز با هدف بررسی آثار تغییر سیاست یارانه ای نهاده های کود و آب در تولید محصولات گندم و پنبه آبی انجام پذیرفته است. بدین منظور از تئوری دوگان و با بهره گیری از رهیافت داده های تابلویی حاصل از تلفیق اطلاعات مقطعی 11 استان برای محصول پنبه آبی و 24 استان برای محصول گندم آبی طی سال های 1387-1366 استفاده شده است. در این مطالعه ابتدا تابع تولید گندم و پنبه آبی تخمین زده شد و پس از محاسبه کشش های تولیدی نهاده ها، با تخمین همزمان تابع هزینه و معادلات سهم هزینه به روش sure، با محاسبه کشش های تقاضا که از طریق تابع تقاضای مستخرج از تابع هزینه انجام گرفته است، حساسیت کشاورزان نسبت به تغییرات قیمت نهاده ها مشخص گردید. نتایج حاکی از کم کشش بودن تقاضای نهاده های آب و کود شیمیایی نسبت به تغییرات قیمت آنها در تولید پنبه آبی است. همچنین نتایج نشان از کم کشش بودن تقاضای نهاده آب نسبت به تغییر قیمت آن و کشش پذیر بودن تقاضای نهاده کود شیمیایی نسبت به تغییر قیمت آن در تولید گندم آبی می باشد. نتایج حاصل از آثار تغییر سیاست های یارانه ای نهاده های کود و آب در تولید محصولات گندم و پنبه آبی نشان داد که کاهش مصرف این نهاده ها که در نتیجه افزایش قیمت آنها از طریق حذف یارانه صورت می گیرد، باعث کاهش تولید گندم آبی به میزان 75/3 درصد به ازای 50 درصد افزایش قیمت نهاده آب و کاهش تولید گندم آبی به میزان 42 درصد به ازای 50 درصد افزایش قیمت نهاده کود شیمیایی می گردد. در تولید محصول پنبه آبی به ازای دو برابر افزایش قیمت نهاده کود، میزان تولید به اندازه 16 درصد افزایش می یابد که نشان می دهد تولید پنبه آبی نسبت به قیمت نهاده کود کم کشش است یعنی تغییرات قیمت این نهاده که منجر به تغییر مصرف این نهاده می شود، تاثیر چندانی در تولید پنبه آبی نداشته است. کاهش مصرف نهاده آب، تولید پنبه آبی را تحت تاثیر قرار داده به گونه ای که با افزایش دو برابری قیمت این نهاده میزان تولید 6/18 درصد کاهش می یابد. با توجه به نتایج تحقیق و استفاده اقتصادی از نهاده آب در تولید دو محصول گندم و پنبه آبی، توصیه می شود سیاست های قیمتی نهاده آب در تولید این دو محصول با تامل بیشتری صورت پذیرد. از آنجائیکه در تولید محصول پنبه آبی نهاده کود شیمیایی بیش از حد بهینه مورد استفاده قرار می گیرد، حذف تدریجی یارانه این نهاده باعث افزایش قیمت، کاهش میزان کود مصرفی و استفاده اقتصادی از این نهاده در تولید محصول پنبه آبی می شود.
سمانه حقانی مرشدی جواد حسین زاد
با توجه به رشد جمعیت جهان و افزایش تقاضا برای آب توجه به مدیریت منابع آب در سطح جهان به خصوص مناطق کم آب افزایش یافته است. از آنجایی که ایران نیز جزء مناطق خشک محسوب می شود و در اکثر مناطق با بحران کمیابی آب مواجه است، برنامه ریزان را به سمت اصلاح ساختار اقتصادی آب سوق داده است، در این راستا بستر سازی برای مبادله آب، جهت تقویت ارزش اقتصادی، تخصیص بهینه و تثبیت حقوق آب، از جمله مواردی است که اهمیت مضاعف پیدا می کند. با وجود اینکه بازارها در تخصیص منابع و کالاها سابقه طولانی دارند ولی این امر در حوزه منابع آبی، به ویژه در کشور ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به همین جهت تعیین منافع بالقوه حاصل از ایجاد مبادله آب از اهمیت بالایی در زمینه کمک به طراحی بازار آب در یک منطقه برخوردار است. با توجه به نقش نهادهای مبادله آب در استفاده اقتصادی و تخصیص بهینه آن در تحقیق حاضر سعی شد، منافع حاصل از مبادله آب کشاورزی در شهرستان بجنورد که یکی از قطب های مهم کشاورزی استان خراسان شمالی محسوب می شود، بررسی شود. برای دستیابی به اهداف مطالعه از یک مدل برنامه ریزی ریاضی بهره گرفته شد که تابع هدف آن یعنی سود حاصل از فعالیت های زراعی و باغی عمده منطقه در کنار محدودیت های فنی و اقتصادی تحت سیاست های مختلف قیمت گذاری آب حداکثر شد. در مدل برنامه ریزی مورد استفاده به جای مقادیر تولید محصولات تابع تولید (عملکرد) آنان لحاظ شد. الگوی تبیین شده ریاضی تحت سناریوهای مختلف حل و نتایج آن ها تفسیر و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهند که سود حاصل از محصولات مورد مطالعه در شرایط فعلی با سطح زیر کشت 13810 هکتار حدود 151 میلیارد ریال می باشد. در حالیکه نتایج حاصل از حداکثر سازی سود با استفاده از الگوی ریاضی تبیین شده در قیمت های رایج آب برای همین محصولات تقریباً 196 میلیارد ریال به دست می-آید. مجموع سطح زیر کشت در این حالت 7/7539 هکتار و میزان آب مصرفی 36 میلیون و 350 هزار متر مکعب می باشد. اگر در شرایط فعلی قیمت واقعی آب (میانگین ارزش اقتصادی آب در محصولات مختلف) در الگو لحاظ شود، سود حاصل از 7/7539 هکتار سطح زیر کشت با همان مقدار آب مصرف شده یعنی 36 میلیون و 350 هزار متر مکعب به 246 میلیون ریال افت خواهد کرد که ناشی از افزایش هزینه تولید به دلیل افزایش قیمت آب است. ولی اگر چنانچه در همین وضعیت راندمان آبیاری مثلاً 20 درصد افزایش یابد، با همان میزان آب مصرفی سطح زیر کشت به 8396 هکتار می رسد که سود حاصل به 25 میلیارد و 737 میلیون ریال افزایش می یابد که نسبت به حالت قبل تقریباً صد برابر شده است. این نتیجه نشان می دهد که اگر تعدیل قیمت های آب همراه با صرفه جویی و افزایش راندمان و کارایی آب انجام گیرد، منافع قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. بنابراین اگر سیاست واقعی سازی قیمت آب در فعالیت های مختلف در کوتاه مدت و بدون فراهم نمودن بستر مناسب و بهبود ساختارهای تولید اعمال شود، هزینه های تولید به شدت افزایش پیدا کرده و کشت اکثر محصولات را از نظر اقتصادی غیرقابل توجیه خواهد شد. لذا توصیه می گردد این نوع سیاست ها به تدریج و در بلند مدت انجام گیرد تا شوک حاصل از افزایش یکباره قیمت، فعالیت های تولیدی کشاورزی را مختل ننماید و هم فرصت کافی جهت بهبود ساختارها و زمینه های لازم برای این تغییرات وجود داشته باشد. در این زمینه می توان همراه با تعدیل تدریجی قیمت آب اقدامات دیگری از جمله توسعه روش های مناسب و پربازده آبیاری و انتقال آب، جایگزینی کشت محصولات با بهره وری بالای آب، تعدیل قیمت محصولات متناسب با قیمت نهاده آب و بالا بردن عملکرد از طریق استفاده از روش های نوین به زراعی، به نژادی صورت گیرد. با توجه به اینکه ایجاد نهادهای مبادله آب مستلزم آشنایی کشاورزان و دیگر بهره برداران از این نوع نهادها هست، لذا پیشنهاد می شود به طرق مختلف مزایا و نحوه کارکرد نهادهای مبادله آب به کشاورزان معرفی و شناسانده شود.
سمیرا افراسیابی قادر دشتی
بیمه کشاورزی یکی از مهم ترین ساز و کارهای ایجاد امنیت برای سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و کاهش اثرهای آسیب های طبیعی محسوب می شود. یکی از انواع بیمه های مدرن بیمه شاخص آب و هوایی است که بر اساس پارامترهای آب و هوایی منطقه مانند میزان بارندگی و دما طراحی گردیده و مشکلات بیمه سنتی از قبیل مخاطرات اخلاقی و انتخاب ناسازگار را به مقدار زیادی کاهش می دهد. در این پژوهش ضمن معرفی بیمه شاخص آب و هوایی و زمینه های ایجاد این طرح بیمه ای به بررسی عوامل موثر بر تمایل مشارکت گندمکاران در طرح پیشنهادی بیمه شاخص آب و هوایی و عوامل موثر بر میزان حق بیمه تمایل به پرداخت این نوع محصول بیمه ای جدید در شهرستان اهر پرداخته شده است. این مطالعه در دو مرحله انجام گرفته است. در مرحله اول از الگوی لاجیت برای بررسی عوامل موثر بر مشارکت گندمکاران منطقه در طرح پیشنهادی بیمه شاخص آب و هوایی و در مرحله دوم از الگوی توبیت برای بررسی عوامل موثر بر میزان حق بیمه تمایل به پرداخت گندمکاران بهره گرفته شده است. پارامترهای مدنظر در بیمه شاخص آب و هوایی در این مطالعه بارندگی و دما بوده که از دیدگاه گندمکاران از درجه اهیت بالایی برخوردار می باشند. اطلاعات لازم برای نیل به اهداف تحقیق از 289 گندمکار دیم شهرستان اهر در سال 1391 جمع آوری گردیده است. نتایج حاصل از مرحله اول مطالعه و تحلیل و بررسی مدل لاجیت نشان داد به ترتیب اهمیت متغیرهای رضایت از عملکرد بیمه محصولات کشاورزی، آشنایی با بیمه شاخص آب و هوایی، سطح تحصیلات دبیرستان به بالا تأثیر مستقیم و معنی دار و متغیرهای حق بیمه پیشنهادی و تعداد سابقه بروز خسارت در 3 سال گذشته تأثیر معکوس و معنی داری بر احتمال پذیرش بیمه شاخص آب و هوایی دارند در این میان متغیر میزان آشنایی گندمکاران با بیمه شاخص آب و هوایی بیشترین اثر در احتمال پذیرش آن دارد. بر اساس پارامترهای برآورد شده الگوی لاجیت متوسط حق بیمه تمایل به پرداخت گندمکاران اهر محاسبه گردید که به ازای هر هکتار گندم 91470 ریال می باشد که در مقایسه با حق بیمه فعلی بیمه عملکرد گندم که 145000 ریال است مقدار معقولی می باشد. نتایج حاصل از برآورد مدل توبیت نشان دهنده این است که متغیرهای توضیحی میزان سن کشاورز، باسواد بودن، آشنایی با بیمه شاخص آب و هوایی اثر مثبت و معنی داری بر میزان حق ریسک (حق بیمه) تمایل به دارند. در این میان متغیرهای سطح آشنایی گندمکاران با بیمه شاخص آب و هوایی و باسواد بودن کشاورزان بیشترین اثر را در میزان حق بیمه تمایل به پرداخت دارا می باشد. لذا توصیه می شود صندوق بیمه محصولات کشاورزی در صورت تمایل به اجرای این نوع بیمه قبلا یک فرهنگ سازی مناسب در خصوص کارکرد بیمه شاخص آب و هوایی در منطقه انجام دهد.
آیدا نامور آمقانی جواد حسین زاد
تخصیص بهینه عوامل تولید بین فعالیتهای مختلف زراعی با روش تعیین الگوی کشت به نحوی که همراه با در نظر گرفتن اهداف مناسب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی واحد کشاورزی باشد، به واقعیت های کشاورزی پایدار نزدیک تر است. در نتیجه انتخاب روشی که بتواند اهداف متعدد مدیران را در یک مدل بگنجاند، ضروری به نظر می رسد. در دو دهه اخیر توجه برنامه ریزان و کارشناسان به پایداری کشاورزی افزایش یافته است. کشاورزی پایدار به مفهوم نقش مثبت تولید محصولات کشاورزی در رشد اقتصادی به همراه کاهش فقر، حفظ منابع طبیعی و حمایت از محیط زیست است. امروزه نکته مهم در بحث پایداری این است که چگونه می توان از پایداری به عنوان یک معیار عملیاتی در مدیریت نظام های کشاورزی استفاده کرد. در طی سال های اخیر استفاده بیش از حد و غیرمعقول از مواد شیمیایی در کشاورزی، موجب آلودگی آب و خاک شده است و همچنین مشکلاتی در ارتباط با سلامتی بشر نیز بوجود آورده است که این وضعیت با اهداف کشاورزی پایدار تناقض دارد. اثرات نامطلوب استفاده از مواد شیمیایی در بسیاری از مناطق کشاورزی ایران به چشم می خورد. به نظر می-رسد مجموعه اراضی زیر سد و شبکه علویان(دشت مراغه-بناب) نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. بر این اساس در مطالعه حاضر سعی شد الگوی کشت محصولات زراعی با تاکید بر اهداف کشاورزی پایدار در این منطقه انجام گیرد. برای نیل به اهداف تحقیق از الگوی برنامه-ریزی کسری با اهداف چندگانه استفاده شد. هر چند در الگوی برنامه ریزی کسری در کوتاه مدت درآمد ناخالص، کمتر از وضعیت فعلی است ولیکن با در نظر گرفتن عوارض منفی وضعیت ناپایدار فعلی، که هزینه های غیرمستقیم زیادی را بر جامعه و محیط کشاورزی تحمیل می کند، قابل توجیه خواهد بود. همچنین اگر براساس الگوی برنامه ریزی کسری عمل شود مصرف آب به گونه ای صورت خواهد گرفت که عمدتا در ماه های مختلف کمبودی از لحاظ این منبع در منطقه وجود نخواهد داشت. در ضمن با در نظر گرفتن نتایج الگوی برنامه ریزی کسری مصرف مواد شیمیایی زیان آور از جمله کودهای شیمیایی و سموم نیز در حداقل خود خواهد بود. برای جبران کاهش درآمد زارعین منطقه حمایت بیشتر دولت از کشاورزان به کار گیرنده این الگو الزامی است. حمایت هایی از قبیل اعمال قیمت های تضمینی متفاوت(اعمال قیمت های بیشتر برای محصولاتی که از حداقل مواد شیمیایی در تولید آن ها استفاده شده است)، ارائه و رواج نهاده های جانشین مناسب مانند کودهای سبز و بذرهای اصلاح شده و همچنین بکارگیری تکنولوژی های مناسب آب اندوز که از آب صرفه جویی شده از این محل بتوان سطوح بیشتری را زیر کشت برد.
پروین قادری نژاد قادر دشتی
در راستای اقتصادی نمودن فرایند تولید محصولات کشاورزی، توجه و تاکید به تولید محصولات دارای مزیت نسبی در دنیای کنونی از اهمیت فوق العاده ای برخودار است. از این رو با توجه به محدودیت منابع، طراحی علمی الگوی کشت به منظور افزایش بهره وری عوامل تولید و کاهش هزینه تولید واحد محصول ضروری می نماید. به همین خاطر بهره گیری از مدل برنامه ریزی ریاضی سبب گردیده با لحاظ شاخص های مزیت نسبی و شرایط ویژه هر منطقه، الگوی بهینه کشت برای هر شهرستان توصیه گردد. نظر به وجود منابع فراوان کشاورزی در استان ایلام پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با لحاظ مزیت نسبی درهر یک از شهرستانهای استان ایلام انجام پذیرفت. اطلاعات و داده های مورد نیاز از سازمان جهاد کشاورزی، مرکز آمار ایران و سازمان آب منطقه ای استان در سال 1390جمع آوری گردید. با محاسبه شاخص های مزیت نسبی شامل هزینه منابع داخلی، هزینه-منفعت اجتماعی و سودآوری خالص اجتماعی محصولات مزیت دار هرمنطقه مشخص گردید در ادامه با در نظر گرفتن محدودیت های نهاده ای هر شهرستان و مزیت نسبی محصولات الگوی برنامه ریزی خطی هر منطقه طراحی گردید. نتایج نشان داد که در تمامی شهرستانها محصولات فاقد مزیت نسبی نیز تولید می شوند ضمن اینکه وجود مزیت نسبی در یک محصول الزاما به معنی اقتصادی بودن تولید آن نمی باشد. مقایسه ترکیب کشت محصول زراعی در وضعیت فعلی با نتایج الگوی برنامه ریزی، حاکی از وجود تفاوت فاحش بین این دو می باشد. بر همین اساس می توان با تعدیل ترکیب کشت سودآوری اجتماعی تولید محصولات کشاورزی را ارتقاء داد. نهایتا نتایج تحلیل حساسیت ضرایب تابع هدف و نیز مقادیر منابع نشان داد که در مجموع نهاده های آب، زمین و تراکتور عامل محدود کننده بوده و بنابراین دارای ارزش سایه ای می باشند.
سمانه خدابخشی اسماعیل پیش بهار
به منظور بررسی اثر حذف یارانه نهاده های کشاورزی بر الگوی کشت محصولات زراعی استان تهران، از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت همراه با تکنیک حداکثرآنتروپی استفاده گردیده است. به منظور شبیه سازی اثرات حذف یارانه از 4 سناریو استفاده گردیده است که شامل افزایش قیمت نهاده های شیمیایی (سم و کود)، افزایش قیمت نهاده حامل های انرژی، ترکیب سناریوی اول و دوم، سناریوی سوم به همراه افزایش قیمت محصولات میباشد. نتایج حاکی از آن است که محصولات گندم آبی، جوآبی و یونجه نسبت به سایر محصولات زراعی قابل کشت در این استان از حساسیت کمتری نسبت به افزایش قیمت نهاده ها و محصولات برخوردار میباشند.همچنین اثر وقوع این سناریو بر میزان آب مصرفی در استان نیز مورد سنجش قرار گرفته است که حاکی از افزایش میزان آب مصرفی در صورت وقوع سناریوی چهارم میباشد.
پروین شعبان زاده حبیب آبادی باب اله حیاتی
امروزه گردشگری راهی مناسب برای پر کردن اوقات فراغت است و با هدف کاهش اثر تنش های روز افزون زندگی متمرکز شهری و صنعتی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عوامل توسعه¬ی پایدار، با ارزش تلقی نمودن سرمایه¬های طبیعی است. پارک جنگلی ناژوان واقع در شهر اصفهان به¬دلیل دارا بودن جاذبه¬های طبیعی خاص و امکانات ویژه از مناطق مهم تفرجی و گردشگاهی کشور می¬باشد. لذا، مطالعه¬ی ارزش تفرجی آن می¬تواند در بیان اهمیت حفاظت، پیش بینی نیازها، رفع کمبودها و توسعه¬ی گردشگری در منطقه موثر باشد. هدف این مطالعه برآورد ارزش تفرجی پارک جنگلی ناژوان واقع در شهر اصفهان با استفاده از دو روش هزینه سفر فردی و ارزشگذاری مشروط می¬باشد. در این راستا، از سه الگوی هزینه سفر فردی، لاجیت و هکمن دو مرحله¬ای استفاده گردید. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه¬ی حضوری با 384 بازدید کننده از منطقه¬ی مذکور در اواخر سال 1392 و اوایل سال 1393 جمع¬آوری گردید. نتایج نشان داد که حدود 78 درصد بازدیدکنندگان، حاضر به پرداخت مبلغی جهت استفاده تفرجی از این پارک جنگلی می¬باشند. در الگوی لاجیت، متغیرهای درآمد ماهیانه¬ی خانوار، میزان ماندن در پارک، رضایت از امکانات پارک و تمایل افراد به عضویت در سازمان حفاظت از محیط زیست دارای اثر معنی دار مثبت و متغیرهای جنسیت، سن، تعداد اعضای خانوار، فاصله تا پارک و مبلغ پیشنهادی دارای اثر معنی دار منفی بر احتمال تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان می¬باشند. میانگین تمایل به پرداخت افراد در الگوهای هزینه سفر فردی، لاجیت و هکمن دو مرحله¬ای به ترتیب 9954، 7910 و 5/7109 ریال و ارزش تفرجی سالانه¬ی پارک جنگلی ناژوان در سه الگوی مذکور به ترتیب 6/8958، 7119 و 55/6398 میلیون ریال برآورد گردید. از آنجا که ارزش تفرجی سالانه محاسبه شده پارک جنگلی ناژوان از هر سه روش مقدار قابل توجهی می¬باشد، لزوم حفاظت، توسعه و بهبود کیفیت و امکانات پارک آشکار می¬شود. لازم به ذکر است که ارزش تفرجی محاسبه شده تنها بیانگر ارزش-های مصرفی بوده و باید به¬عنوان یک کران پایین برای ارزش کل اقتصادی پارک در نظر گرفته شود.
هادی فرنام نیا جواد حسین زاد
ایران یکی از کشورهایی است که در مناطق خشک جهان قرار داشته و آب یکی از مهم ترین عوامل محدودکننده در توسعه کشاورزی و اقتصادی آن به شمار می¬رود. کاهش سفره های آب زیرزمینی و برداشت بی رویه آن باعث گردیده در آینده ای نزدیک آبی برای برداشت بیشتر وجود نداشته باشد. با توجه به اینکه اثرات تخلیه منابع آب زیرزمینی در طول زمان انباشته می¬شود، زمان به عنوان یک متغیر اساسی در حل مسائل بهینه¬سازی برای چنین منابعی مطرح است و استفاده از مدل¬های پویا را برای چنین مواردی ضروری می¬نماید، بر همین اساس در این مطالعه سعی شده است با تبیین یک مدل برنامه ریزی پویا تأثیر افت منابع آب زیرزمینی بر روی درآمد ناخالص کشاورزان و الگوی کشت محصولات عمده در محدوده حوزه آبریز ارومیه در استان آذربایجان¬شرقی (مناطق عجب-شیر، آذرشهر و مراغه-بناب) بررسی گردد. دوره برنامه¬ریزی در این مطالعه 10 ساله در نظر گرفته شده است. برای رسیدن به اهداف مورد نظر در این تحقیق با طراحی 4 سناریوی اصلی که هر کدام از آن¬ها به چند سناریوی فرعی تفکیک شدند ، تأثیر تغییرات اقلیمی، تغییر قیمت آب، سهمیه¬بندی برداشت آب از منابع زیرزمینی و سیاست همزمان تغییر قیمت و مقدار آب بر مصرف آب، الگوی کشت و درآمد کشاورزان در مناطق مورد مطالعه بررسی و تحلیل شد. نتایج اعمال سناریوهای اقلیمی نشان داد که مقدار آب استخراج شده از منابع زیرزمینی برای هر سه منطقه در سال معمولی کاهش یافته که به ترتیب منجر به کاهش 4/5 درصد، 9/1 درصد و افزایش 3/8 درصدی درآمد سالانه کشاورزان در مناطق عجب¬شیر، آذرشهر و مراغه-بناب می¬شود. در شرایط خشک¬سالی¬ برای جلوگیری از کاهش بیش از حد حجم آبخوان، مقدار آب بهره¬برداری شده باید کاهش پیدا کند. نتایج اعمال سناریوهای تغییرات قیمت آب زیرزمینی نشان داد که افزایش قیمت آب منجر به کاهش برداشت آب و بهبود حجم آب آبخوان می¬شود، در این سیاست همراه با کاهش مصرف آب، درآمد سالانه کشاورزان منطقه عجب¬شیر، آذرشهر و مراغه-بناب به ترتیب حدود 47، 41 و 31 درصد کاهش پیدا می¬کند. نتایج اعمال سناریوهای سهمیه¬بندی حاکی از آن است که محدودیت میزان برداشت آب برای مناطق عجب¬شیر، آذرشهر و مراغه-بناب به ترتیب منجر به کاهش 5/37 درصد، 24 درصد و 2/20 درصدی درآمد کشاورزان نسبت به وضعیت موجود می¬شود. نتایج اعمال همزمان سیاست¬های افزایش قیمت آب و کاهش سهمیه نشان داد که ذخیره آبخوان افزایش زیادی داشته اما در عوض درآمد کشاورزان کاهش می¬یابد. در منطقه عجب¬شیر کاهش درآمد نسبت به دو منطقه آذرشهر و مراغه-بناب بیشتر می¬باشد. نتایج تغییرات الگوی کشت نیز نشان داد که با بهبود شرایط اقلیمی مقدار آب مصرفی افزایش پیدا کرده و الگوی کشت از محصولات با نیاز آبی پایین به سمت محصولات با نیاز آبی بالا متمایل شده که این امر باعث افزایش درآمد زارعین می¬شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که برای اکثر سناریوهایی که با کاهش برداشت آب همراه بودند، الگوی کشت از محصولات پیاز، گوجه و سیب¬زمینی (محصولات با نیاز آبی بالا) به سمت محصولات نخود، جو و گندم (محصولات با نیاز آبی پایین) تغییر پیدا کرده و این تغییر الگوی کشت منجر به کاهش درآمد کشاورزان می¬شود. در این راستا از جمله اقداماتی که جهت افزایش درآمد کشاورزان می¬توان انجام داد تعدیل متناسب قیمت محصولات همراه با تغییر قیمت آب می¬باشد. همچنین می¬توان با بهره¬گیری از تکنولوژی¬های آب¬اندوز و افزایش راندمان مصرف آب در حفظ منابع آبی اقدامات مفیدی انجام داد.
مهناز فرجی جواد حسین زاد
صورت های مالی از مهم ترین فرآورده های سیستم اطلاعاتی حسابداری است که در چارچوب های مشخص به گروه های مختلفی از استفاده کنندگان داخلی و خارجی ارائه می شود. مسئولان و برنامه ریزان مالی می توانند با استفاده از اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل نسبت های مالی موقعیت شرکت را ارزیابی کرده و تصمیمات مناسب اتخاذ کنند. این اطلاعات یک تصویر کلی از وضعیت و عملکرد مالی بخش های مختلف اقتصادی ارائه می دهد. واحدهای تولیدی کشاورزی هم به دلیل داشتن نقش حساس در تأمین غذای مورد نیاز جامعه از ابعاد مختلف مدیریتی باید مورد توجه قرار گیرد. ازجمله ضرورت های مربوط در این زمینه می توان به ارزیابی عملکرد مالی و کارایی مالی این واحدها اشاره کرد. بر همین اساس در مطالعه حاضر، این مهم در مورد واحدهای مرغداری شهرستان تبریز که جایگاه خاصی در تأمین پروتئین دارد، انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق بر اساس آمار سال 1388، 45 واحد مرغداری گوشتی می باشد که تمامی واحدها در سال 1393 به صورت سرشماری تحت بررسی قرار گرفت. در این مطالعه برای ارزیابی عملـکرد مالی این واحـدها، 7 نسبت مـالی محاسبه شد. نتایج نشان داد این واحدها از لحاظ نسبت-های جاری، آنی، بدهی در موقعیت مناسبی قرار دارند، ولی ازلحاظ نسبت های گردش دارایی ها، گردش دارایی های ثابت، بازده دارایی ها و بازده فروش شرایط مناسبی ندارند. همچنین در این تحقیق برای محاسبه کارایی مالی واحدهای مرغداری گوشتی از تکنیک تحلیل پوششی داده ها استفاده شد. نتایج نشان دادند که میانگین کارایی برابر 66/63 درصد می باشد. بنابر نتایج به طور متوسط یک شکاف حدوداً 36 درصدی تا حصول کارایی حداکثر (100 درصد) وجود دارد. صرفه جویی و استفاده منطقی از نهاده-ها بخصوص نهاده های تغذیه ای و انرژی در کاهش هزینه واحدهای مرغداری و افزایش سود آن ها تأثیر مهمی خواهد داشت. همچنین ایجاد ثبات در قیمت نهاده های اصلی مرغداری ها می تواند بستر مناسبی را برای برنامه ریزی منظم و ارتقاء کارایی مالی این واحدها فراهم سازد.
الهام عبدی محمد قهرمان زاده
محدودیت منابع تولید در جوامع مختلف، سبب گردیده است که افزایش تولیدات مختلف کشاورزی با تاکید ویژه بر ارتقای بهره وری عوامل تولید، مدنظر مسئولان و سیاست گذاران قرار گیرد. در این میان بهبود کارایی واحدهای تولیدی یک راهکار عملی در راستای افزایش توان تولیدی محسوب می شود. بررسی کارایی محصولات کشاورزی و تعیین اندازه ی بهینه مصرف نهاده، عاملی بسیار مهم و تاثیرگذار در راستای اقتصادی تر شدن تولید محسوب می شود. با توجه به اهمیت تولید گوشت مرغ بهعنوان یک محصول پروتئینی استراتژیک، مطالعه پیرامون ابعاد اقتصادی این صنعت ضروری به نظر می رسد. در استان کردستان 650 واحد مرغداری گوشتی مشغول تولید می باشد. علیرغم تولید69659 تن گوشت مرغ در سال بواسطه تکنولوژی نیمهسنتی و نیز کارایی پایین واحدهای تولیدی، مطالعه حاضر با هدف تجزیه و تحلیل کارایی و شکاف تکنولوژی مرغداریهای گوشتی شهرستان سنندج صورت می گیرد. جهت انجام این تحقیق از رهیافت اقتصادسنجی برای برآورد توابع استفاده -شد، بگونه ای که به تخمین تابع تولید مرزی تصادفی ادغامی برای دادههای ترکیبی(مجموع واحدهای پرورش طیور در تمامی گروه ها) پرداخته، سپس برای هر گروه از مرغداری ها با استفاده از روش sfa میزان کارایی تعیین گردید، و در نهایت میزان شکاف تکنولوژی ارزیابی شد. جهت نیل به هدف تحقیق، داده های مورد نیاز از سازمان جهاد کشاورزی استان کردستان در دوره زمانی 91-1388 جمعآوری شد. نتایج نشان داد که متوسط کارایی واحدهای پرورش طیور 90 درصد میباشد که در این بین واحدهای تولیدی با ظرفیت پایین بیشترین کارایی را به خود اختصاص دادند. بررسی شکاف تکنولوژی موید آن بود که این نسبت در واحدهای با ظرفیت متوسط وضعیت بهتری داشتند. بدین ترتیب اتخاذ تمهیدات و اعطای تسهیلات برای رفع عدم کارایی موجود و پرکردن شکاف تکنولوژی به واسطه افزایش تولید با استفاده از منابع موجود توصیه می شود.
مرضیه منافی ملایوسفی باب اله حیاتی
چکیده ندارد.
طاهره خادم بلدی پور باب اله حیاتی
چکیده ندارد.
فرید امینیان قادر دشتی
چکیده ندارد.