نام پژوهشگر: فائزه قناتی
فاطمه رضایی فائزه قناتی
گیاه لیسیانتوس علاوه بر اهمیت اقتصادی- تجاری، به دلیل مقاومت به گرما و پاتوژن نیز مورد توجه است. اما بهبود رشد این گیاه در حضور فلز سمی آلومینیوم، موضوعی است که به تازگی به آن پرداخته شده و در عین حال اهمیت این گیاه زینتی را دو چندان نموده است. آلومینیوم (al) فراوانترین فلز پوسته زمین و سومین عنصر فراوان موجود در آن است که با حل شدن در خاک-هایی با ph اسیدی (5ph < )، درگیاه ایجاد تنش یا سمیت می کند. این درحالی است که در مطالعه قبلی بر خلاف گیاهان حساس به آلومینیوم، با کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز در ریشه لیسیانتوس و کاهش میزان چوبی شدن و بدنبال آن تاخیر در غیر قابل انعطاف شدن دیواره و پیری سلول ها در ریشه و برگ، بر رشد لیسیانتوس اثر تحریکی نشان داد. بورون (b) تنها عنصر غیر فلزی در میان عناصر کمیاب یا ریزمغذی های گیاهی است و شناخته شده ترین نقش آن درگیاهان، تثبیت شبکه پکتینی دیواره سلولی و حفظ تمامیت و عملکرد غشا است. از سوی دیگر بیشترین جذب آلومینیوم نیز در آپوپلاسم و دیواره پکتینی رخ می دهد. لذا این پژوهش با بررسی تاثیر ریز مغذی بورون (0، 5/0 و ppm 1) و آلومینیوم (µm 880) بمدت 24 ساعت، بر فاکتورهای رشد و سیستم آنتی اکسیدان قلمه های ریشه دار شده گیاه لیسیانتوس، بعنوان گیاهی که در حضور آلومینیوم بهتر رشد می کند، صورت پذیرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آنست که تحمل گیاه لیسیانتوس به آلومینیوم و مقادیر اضافی و نیز کمبود عنصر کم مصرف بورون، احتمالا در ارتباط با فعال شدن سیستم آنتی اکسیدان، افزایش محتوای قند، فلاونوئید کل و آنتوسیانین به منظور از بین بردن رادیکال های آزاد است. همچنین میزان بیان ژن کاتالاز بعنوان عامل کلیدی و تنظیم کننده در این سیستم به صورت نیمه کمی انجام شد و نشان داد فعالیت کاتالاز در حضور آلومینیوم و غلظت های بورون نه تنها در سطح پروتئین و فعالیت آنزیمی بلکه در سطح سلولی نیز تغییر می کند و این تغییر بر فعالیت سایر آنزیم های سیستم تاثیرگذار است. از دیگر موارد انجام شده در این تحقیق کشت موفق درون شیشه این گیاه است که به نوبه خود دستمایه ای مطمئن برای مطالعه مسیرهای علامت رسانی و مکانیسم های مقاومت را فراهم می کند.
شهره فهیمی راد قاسم کریم زاده
این پژوهش با هدف ارزیابی مکانیسم تحمل به تنش سرما در کلزا بر روی دو رقم پاییزه مقاوم به سرما اکاپی و رقم بهاره حساس به سرما rgs003 در قالب یک آزمایش فاکتوریل سه عاملی با طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار صورت گرفت. گیاهچه های دو رقم تا مرحله 4 برگی در دمای (شب/ روز) °c 16/22 رشد کردند، سپس نیمی از گلدان ها به اتاق سرما با دمای (شب/ روز) °c 3/10 به مدت 7 روز منتقل شدند. نمونه برداری از گیاهان شاهد و گیاهان تحت تنش در روزهای صفر، 2، 4 و 7 سرما صورت گرفت. وزن تر و خشک و درصد آب ساقه چه، مقدار کلروفیل های a و b ومقدار کمی پروتئین محلول برگی در دو رقم مورد مطالعه اندازه گیری شد. در اثر بسیاری از تنش ها از جمله تنش دمای پایین، گونه های فعال اکسیژن تولید می شود که در پراکسید شدن ترکیبات غشا سلول و غیر فعال کردن آنزیم ها نقش دارند. برای مقایسه سیستم تجزیه گونه های فعال اکسیژن در دو رقم مورد مطالعه تحت تنش سرمایی میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان (سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز) و میزان مالون دی آلدهید سنجیده شد. افزایش مقاومت به سرما طی دوره سازگاری به سرما در نتیجه ذخیره قند های محلول و پرولین در گیاهان است. لذا مقدار پرولین و کربوهیدرات های محلول (گلوکز، رامنوز، مانوز، فروکتان) در دو رقم مورد مطالعه اندازه گیری شدند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس رقم متحمل به سرما اکاپی نسبت به رقم حساس به سرما rgs003 میزان کاهش کمتری در وزن تر و خشک و درصد آب ساقه چه و مقدار کلروفیل ها نشان داد. میزان انباشته شدن پرولین و کربوهیدرات های محلول در رقم متحمل بالاتر بود و میزان فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز وآنزیم آسکوربات پراکسیداز در طول تیمار سرمایی در رقم متحمل نسبت به رقم حساس به سرما افزایش بیشتری نشان داد. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز رقم متحمل کمتر از رقم حساس بود. میزان مالون دی آلدهید در رقم اکاپی تغییری نشان نداد در حالیکه در رقم حساس به سرما افزایش شاخصی را نشان داد. کلمات کلیدی: تنش سرما، کلزا، صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی
معصومه ناصر مظفر شریفی
گیاه شابیزک (atropa belladonna) از تیره solanaceae دارای مقادیر قابل توجهی از تروپان آلکالوئید های مهم از جمله آتروپین و اسکوپولامین می باشد. این آلکالوئید ها در پاسخ های دفاعی گیاه به عوامل محیطی نقش دارند. از سوی دیگر آنزیم های آنتی اکسیدانت مانند کاتالاز(cat)، سوپراکسید دیسموتاز (sod) و پراکسیداز (pod) بخش عمده ای از پاسخ های دفاعی گیاه به تنش های محیطی محسوب می شوند که نقش اساسی در جلوگیری از خسارات ناشی از تنش اکسیداتیو به عهده دارند. در این مطالعه اثر آلومینیم (0و50و200 میکرومولارار) به عنوان یک فلز سنگین بر میزان تروپان آلکالوئیدهای آتروپین و اسکوپولامین و نیز پاسخ های آنتی اکسیدانی گیاه شابیزک در کشت ریشه های مویی و ریشه و اندام هوایی گیاهچه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در حضور آلومینیم رشد ریشه های مویی، ریشه ها و اندام هوایی گیاهچه ها تغییر معنی داری نداشت و افزایش غلظت آلومینیم هم بر رشد بی تاثیر بود. میزان پروتئین در ریشه های مویی بعد از گذشت سه روز از تیمارآلومینیم، کاهش یافت ولی در روز ششم نسبت به شاهد تغییری نشان نداد. میزان پروتئین ریشه ها و اندام هوایی گیاهچه ها پس از سه روز از تیمار در حضور آلومینیم کاهش و پس از شش روز افزایش نشان داد. مشاهده شد که با افزایش غلظت آلومینیم در محیط کشت مقدار آتروپین در ریشه های مویی و ریشه گیاهچه ها نسبت به شاهد افزایش یافت در حالیکه مقدار اسکوپولامین نسبت به شاهد کاهش یافت. در اندام هوایی گیاهچه ها مقدار آتروپین و اسکوپولامین نسبت به شاهد افزایش نشان داد. میزان فعالیت سه آنزیم آنتی اکسیدانت کاتالاز ، سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در اثر تیمار با آلومینیم در ریشه های مویی و ریشه و اندام هوایی گیاهچه ها افزایش یافت. میزان مالون دی آلدیید (mda) تولید شده نیز در اندام های مورد بررسی روند افزایشی نشان داد. کلمات کلیدی: آتروپین، آلومینیم، آنزیم های آنتی اکسیدانت، اسکوپولامین، ریشه های مویی، مالون دی آلدیید ، atropa belladonna .
سمیه بختیاریان فائزه قناتی
اثر متیل جاسمونات و میدان مغناطیسی ایستا بر میزان پراکسید شدن لیپیدهای غشا و ترکیبات ثانویه در گیاه همیشه بهار(calendula officinalis l.) مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان همیشه بهار به مدت 10 روز در کشت هیدروپونیک با محلول غذایی هوگلند(1/2) قرار گرفتند. پس از سازگاری به محیط جدید، گروهی از گیاهان تحت تیمار با میدان مغناطیسی با شدت 30 میلی تسلا به مدت 4 روز و هر روز 4 ساعت قرار گرفتند. تیمار با متیل جاسمونات با غلظت های 50 و 100 میکرومول بر روی گیاهان انجام شد. همچنین گیاهان پیش تیمار شده با میدان مغناطیسی تحت تیمار با متیل جاسمونات با غلظت های ذکر شده قرار گرفتند. آنالیزهای بیوشیمیایی بر روی نمونه های شاهد و تیمار پس از این مراحل انجام گرفت. محتوای لیگنین ریشه در تیمار میدان مغناطیسی ایستا smf)) در مقایسه با کنترل کاهش معنی دار یافت، و در بخش هوایی در تیمارهای توام میدان مغناطیسی و متیل جاسمونات و نیز غلظت 100 میکرومول متیل جاسمونات افزایش معنی دار محتوای لیگنین مشاهده شد. محتوای کل فنل های متصل به دیواره در ریشه در تیمار میدان مغناطیسی ایستا و تیمار توام میدان مغناطیسی و متیل جاسمونات با غلظت 50 میکرومول کاهش و در سایر تیمارها افزایش یافت. در حالیکه محتوای فنل ها در بخش هوایی در کلیه تیمارها در مقایسه با گیاهان کنترل کاهش نشان داد. محتوای آنتوسیانین ها در ریشه در تیمار میدان مغناطیسی ایستا افزایش معنی دار داشت و در سایر تیمارها تغییری مشاهده نشد، در صورتیکه در بخش هوایی در تیمار متیل جاسمونات با غلظت 100 میکرومول کاهش ولی در تیمار توام میدان مغناطیسی و متیل جاسمونات با غلظت 100 میکرومول افزایش معنی دار محتوای آنتوسیانین ها مشاهده شد. میزان فلاونوئیدها در ریشه در تیمار متیل جاسمونات با غلظت 50 میکرومول افزایش ولی در سایر تیمارها کاهش یافت. در صورتیکه در اندام هوایی در کلیه تیمارها کاهش محتوای فلاونوئیدها مشاهده شد. میزان پراکسید شدن لیپیدهای غشا در ریشه در تیمار توام میدان مغناطیسی و متیل جاسمونات با غلظت 100 میکرومول افزایش یافت و در سایر تیمارها تغییری مشاهده نشد و در اندام هوایی در تیمار میدان مغناطیسی ایستا و تیمار توام میدان و متیل جاسمونات با غلظت 50 میکرومول افزایش یافت. محتوای آهن اندازه گیری شده در ریشه در تیمار میدان مغناطیسی افزایش یافت و در سایر تیمارها تغییری مشاهده نشد. افزایش آهن می تواند باعث تجمع گونه های فعال اکسیژن و در نتیجه آن، افزایش میزان آنتوسیانین ها به منظور جاروب کردن این ترکیبات باشد. در محتوای آهن اندازه گیری شده در اندام هوایی در کلیه تیمارها در مقایسه با کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد. ترکیب غالب مشاهده شده در اسانــس کنترل و کلیه تیمــارها cadinol –? بود. این ترکیب در تیمار توام میدان مغناطیسی ایستا و متیل جاسمونات با غلظت 100 میکرومول بیشترین مقدار را داشت که می توان چنین نتیجه گرفت که با استفاده از تیمار توام میدان مغناطیسی و متیل جاسمونات می توان درصد ترکیبات موجود در اسانس را تغییر داد و در جهت افزایش ترکیبات موثر استفاده نمود. کلمات کلیدی: گیاه همیشه بهار(calendula officinalis l.)، متیل جاسمونات، میدان مغناطیسی ایستا، کشت هیدروپونیک، لیگنین، فنل های متصل به دیواره، اسانس.
اباذر حاج نوروزی مجید واعظ زاده
در این پایان نامه به بررسی تئوری و تجربی آثاراعمال فرکانس جذب برای تحریک نانو ذرات فریتین می پردازیم. فریتین پروتئینی با ابعادی در حدود 10-12 نانومتر است، که درونش در حدود4500 اتم آهن قرار دارد، بنابراین بر طبق تئوری بیان شده در این پایان نامه می توان به کمک ترکیب میدان مغناطیسی ثابت و متناوب فرکانس جذب را بدست آورد، به گونه ای که قابلیت کنترل بر روی دامنه فرکانس وجود داشته باشد، لذا ابتدا به بیان چگونگی تاثیر فرکانس گاز پلاسمونی بر روی قطر نانو ذرات فریتین پرداخته شده و سپس به بررسی تئوری و تجربی آثاراعمال فرکانس جذب برای تحریک نانو ذرات فریتین می پردازیم. جهت امکان پذیر بودن آزمایشات تجربی از نمونه گیاهی در این پروژه استفاده شده است. به علت اینکه فریتین ها به کانال یونی متصل هستند، این نوسانات می تواند در انتقال یون به درون کانال نقش داشته باشد و میزان حساسیت سنسورهای یونی کلسیم را افزایش دهد. بنابراین تخریب دیواره غشاء سلولی وآنزیم های پراکسیداتیوی کاهش می یابد، ودر نتیجه آثار مثبتی در رشد گیاهان تحت تاثیر فرکانس تشدید روی می دهد. مشاهدات نشان داد که طول ریشه نمونه تیمار به طور معنی داری از شاهد بزرگتر است. بنابراین می توان این روش را برای سایر مواد دارای فریتین نیز آزمایش نمود. بنابراین می توان این روش را برای سایر مواد دارای فریتین نیز آزمایش نمود. بنابراین می توان این روش را برای سایر مواد دارای فریتین نیز آزمایش نمود. علاوه بر این جهت نشان دادن اهمیت فرکانس تشدید به محاسبه فرکانس جذب حباب های مغزی و تاثیر آن بر روی افزایش قطر این حباب ها نیز پرداخته ایم.
حمید اسدی فرح کریمی
چکیده تیره شاهدانه، تیره ای کوچک، و فقط دارای دوجنس، cannabis (شاهدانه) و humulus (رازک) است. شاهدانه، گیاهی است یک ساله که از آسیای مرکزی منشا گرفته، و در سرتاسر اروپا گسترش یافته، و بعدها در آمریکا نیز حضور پیدا کرده است. این گیاه دارای ارزش غذایی بوده و در تهیه روغن، فیبر، دارو، و یا فرآوردهای دارویی نقش دارد. این گیاه دارای کانابینوئیدها به عنوان گروهی منحصر به فرد از ترکیبات ترپنوفنولیک می باشد. گزارش های اندکی در مورد کشت بافت شاهدانه وجود دارد. در بخشی از این مطالعه شاخه افزایی در قطعات جداکشت جوانه انتهایی ( قطعه جداکشت دارای دو جوانه جانبی به همراه دوبرگ وجوانه انتهایی) و جانبی ( قطعه جداکشت دارای دو جوانه جانبی به همراه دو برگ بدون جوانه انتهایی) در دو محیط کشتms و b5، باغلظت های مختلف ba و همچنین غلظت های مختلف این هورمون به همراهmg/l ga3 3/0 مورد بررسی قرار گرفت. مطلوب تر ین نتایج، میانگین تعداد شاخه (46/4)، طول شاخه (28/7 سانتی متر)، تعداد برگ (4/24) و وزن اندام هوایی (29/0 گرم) به ازاء هر قطعه جداکشت از طریق کشت جوانه جانبی و در محیط کشت ms در حضور 5/0 میلی گرم در لیتر ba به همراهmg/l ga3 3/0 مشاهده شد. در ادامه شاخه های تولید شده در محیط کشتms و b5، با غلظت های مختلف iaa و naa جهت ریشه زایی قرار گرفتند. مطلوب تر ین نتایج، میانگین 8 ریشه به ازاء هر قطعه جداکشت در محیط کشت ms، با غلظت75/0 میلی گرم در لیتر iaa، و طول ریشه (5/35 سانتی متر) به ازاء هر قطعه جداکشت در محیط کشت b5 با غلظت 5/0میلی گرم در لیتر iaa حاصل شد. در بخش دیگر این مطالعه القا و تولید کالوس از قطعات جداکشت حاصل از ساقه، دمبرگ، و برگ در دو محیط کشتms و b5، با کاربرد غلظت های مختلف هورمونی به صورت تکی و یا ترکیبی (فقط b5، با قطعات جداکشت ساقه و برگ) مورد بررسی قرار گرفت. از نظر میانگین وزن کالوس تولید شده به ازاء هر قطعه جداکشت، مطلوب تر ین نتایج از قطعات جداکشت ساقه (41/0 گرم) در محیط کشت b5 و در غلظت 5/0میلی گرم در لیتر 2,4-d ، دمبرگ (18/0 گرم) در محیط کشت b5 با غلظت 25/0 میلی گرم در لیتر 2,4-d و برگ (2/0 گرم) در محیط کشت ms با غلظت 75/0 میلی گرم در لیتر ba حاصل شد. در ترکیب هورمون ها، در ساقه (82/0گرم) در b5 با غلظت5/0 میلی گرم در لیتر ba به همراه 25/0 میلی گرم در لیتر naa و در دمبرگ (48/0گرم) در b5 با غلظت 75/0 میلی گرم در لیتر ba به همراه 5/0 میلی گرم در لیتر naaبیشترین وزن کالوس حاصل شد. در77/0 درصد کالوس ها تشکیل ساقه القا شد. تمام ساقه های باززایی شده مربوط به قطعات جداکشت دمبرگ و محیط کشت msبود. 2/0 درصد از این نتیجه در حضور 2,4-d و 57/0 درصد با حضور naa حاصل شد. با کاربرد ترکیبی هورمون ها ( naa + ba و 2,4-d + kin ) در47/0 درصد کالوس ها، تشکیل ساقه القا شد، که 32/0 درصد از قطعات جداکشت ساقه و در حضور naa + ba و 15/0 درصد از دمبرگ در حضورnaa + baبدست آمد. در03/17 درصد از کالوس ها تشکیل ریشه القا شد. 4/3 درصد در ساقه و 2/6 درصد در دمبرگ و4/7 درصد در برگ تشکیل ریشه القا شد. تشکیل ریشه فقط در محیط های کشتی که حاوی naa بودند مشاهده شد. با استفاده از ترکیب هورمون ها در هیچ کالوسی تشکیل ریشه القا نشد. گل زایی با استفاده از قطعات جداکشت جوانه جانبی در محیط کشت ms مورد برسی قرار گرفت. در غلظت های 25/0 و5/0 میلی گرم در لیتر ba، 22 درصد گل زایی حاصل شد.
عذرا ساددات خاتمیان اسکویی سید علی محمد مدرس ثانوی
ارقام triangle و billy با میانگین 3/3814 و 3762 (کیلوگرم در هکتار) بیشترین و رقم anatol با میانگین 2246 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد دانه را داشتند. بیشترین وزن هزار دانه مربوط به رقمtriangle با میانگین 39/4 (گرم) و کمترین آن، متعلق به رقم anatol با میانگین 16/3 (گرم) بود. رقم opera بیشترین و رقم triangle کمترین تعداد دانه در خورجین را داشتند. همچنین ارقام gkh1103 وgk helena بیشترین و رقم slm046 کمترین تعداد خورجین در بوته را تولید کردند. بیشترین ارتفاع گیاه مربوط به رقم gk helena با میانگین 267/146 سانتی متر و کمترین ارتفاع گیاه مربوط به anatol با میانگین 83/67 سانتی متر بود. در بین ارقام، es atrid، anatol و billy به ترتیب با میانگین 06/8، 00/8 و 76/7 دارای بیشترین تعداد شاخه ی فرعی و کمترین تعداد مربوط به slm 46 با میانگین 53/4 بود. ارقام gkh305، gkh1103 وokapi بیشترین و رقم anatol کمترین تعداد روز تا شروع گلدهی را دارا بودند. در بین ارقام، رقم modena با میانگین 240 روز بیشترین و billy با میانگین 229 روز کمترین تعداد روز تا خاتمه گلدهی را داشتند بیشترین و کمترین طول دوره ی گلدهی به ترتیب مربوط به رقم های anatol و billy بود. در حالی که رقم های oase، modena، lioness، gk helena و gkh 305بیشترین و رقم anatol کمترین طول دوره رشد را دارا بودند. رقم billy با میانگین 44 روز بیشترین و modena با میانگین 34 روز کمترین طول دوره رسیدگی را دانشتند. بیشترین درصد روغن در رقم triangle و slm046 مشاهده شد در حالی که بیشترین درصد پروتئین به ارقام anatol و lioness و کمترین آن به رقم okapi مربوط بود. کمترین میزان گلوکوزینولات در ارقام anatolوtalaye و بیشترین آن در es astrid و modena مشاهده گردید. کمترین درصد پالمیتیک اسید در رقم billy و بیشترین آن مربوط به ارقام opera و lioness بود. رقم slm 46 در بین ارقام مورد آزمایش بیشترین میزان درصد اولئیک اسید و رقم billy بیشترین میزان درصد استئاریک اسید را داشت. کمترین و بیشترین درصد لینولئیک اسید به ترتیب مربوط به رقم lioness و slm046 بود. بیشترین و کمترین میزان درصد لینولنیک اسید را به ترتیب ارقام gkh1103و slm046 دارا بودند. در صورتی که عملکرد دانه بالا مورد نظر باشد به ترتیب ارقام triangle، billy و es astrid مناسب می باشند. برای تولید روغن با کیفیت مناسب و با عملکرد بالا رقم slm 46 با عملکرد روغن 1667 کیلوگرم در هکتار توصیه می شود. برای مصرف دام به عنوان کنجاله ارقام anatolو talaye از لحاظ میزان کم گلوکوزینولات مناسب می باشند.
نسیم سیروس علی سروش زاده
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر نانونقره، تریازول و تری سیکلازول بر مقاومت به تنش غرقابی در مرحله جوانه زنی و رشد گیاهچه کلزا انجام شد. این تحقیق شامل 3 آزمایش جداگانه (آزمون جوانه زنی در اطاق رشد، سبزشدن و محلول پاشی در گلخانه) بود که هر یک به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در دانشگاه تربیت مدرس اجراشد. در آزمون جوانه زنی در اطاق رشد تاثیر پیش تیمار نانونقره، 1،2،4- تریازول و تری سیکلازول بر جوانه زنی بذور کلزا در شرایط غرقابی بررسی شد که شامل 3 سطح نانونقره (0،ppm 40 و ppm80 )، 3 سطح تریازول و تری سیکلازول (0، 25 و 50 میلی گرم در لیتر) و دو سطح غرقابی (0 و 8 روز) در 4 تکرار بود. براساس نتایج این آزمایش غرقابی سبب کاهش صفات رشد گیاهچه و فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز شد. تریازول سبب افزایش صفات طول ریشه چه، طول ساقه چه و وزن خشک گیاهچه در شرایط غرقابی شد که تفاوت معنی داری بین کارببرد غلظت های مختلف مشاهده شد. کاربرد غلظت 50 میلی گرم در لیتر تریازول سبب افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز در شرایط تنش و بدون تنش شد اما بر میزان فعالیت سایر آنزیم ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. کاربرد غلظت 50 میلی گرم در لیتر تری سیکلازول منجر به افزایش صفات طول ریشه چه و وزن خشک گیاهچه شد اما بیشترین میانگین طول ساقه چه با کاربرد 25 میلی گرم در لیتر تری-سیکلازول به دست آمد. بین کاربرد غلظت های مختلف تری سیکلازول بر فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. در مورد نانونقره نیز کاربرد غلظت ppm 80 در تمامی صفات مورد مطالعه موثرتر از غلظت ppm 40 بود. کاربرد نانونقره سبب افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز در شرایط تنش و بدون تنش شد که تاثیر غلظت ppm80 بیشتر بود. تیمارهای آزمون سبز شدن بذور تیمارشده در گلخانه مشابه آزمایش اول بود. نتایج این آزمایش نشان داد کاربرد غلظت 25 میلی گرم در لیتر تریازول و 50 میلی گرم در لیتر تری سیکلازول سبب بهبود صفات جوانه زنی در شرایط غرقابی گردید. در مورد نانونقره نیز کاربرد غلظت ppm80 صبب بهبود صفات جوانه زنی در شرایط غرقابی گردید. آزمایش دیگر آزمون محلول پاشی تریازول و تری سیکلازول در مرحله 5 برگی از رشد گیاه کلزا و اعمال تنش غرقابی بعد از محلول پاشی به مدت 10 روز در شرایط گلخانه ای بود. تیمارهای این آزمایش شامل تریازول و تری سیکلازول هر یک در سه سطح (0،1 و 2 میلی مولار و غرقابی در دوسطح (0 و 10 روز) بود. تنش غرقابی سبب کاهش صفات ظاهری، عناصر غذایی گیاه و میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان گردید. کاربرد غلظت 1 میلی مولار تریازول سبب افزایش بیشتری در صفات مورفولوژیک و فعالیت های آنزیمی گردید. بین غلظت های متفاوت تریازول تفاوت معنی داری مشاهده گردید. با کاربرد غلظت 2 میلی مولار تری سیکلازول میانگین صفات مورفولوژیک و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان بیشتر بود اما بین کاربرد غلظت های متفاوت، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید و فقط در مورد فعالیت آنزیم پراکسیداز غلظت 2 میلی مولار تفاوت معنی داری با غلظت 1 میلی مولار نشان داد. در مورد عناصر غذایی نیز کاربرد تریازول ها سبب افزایش جذب این عناصر در شرایط غرقابی نشد. کاربرد تریازول ها سبب افزایش صفات مورفولوژیک و آنزیم های آنتی اکسیدان گیاهان تیمارشده شد که سبب بهبود مقاومت به تنش غرقابی در گیاهان تیمارشده در مقایسه با گیاهانتیمارنشده گردید. نتایج نشان داد تریازول ها می توانند به عنوان یک تنظیم کننده رشد، به طور موثری گیاه کلزا را از اثرات مخرب تنش غرقابی محافظت کنند.
حبیبه جهانبخش قره بلاغ سید علی محمد مدرس ثانوی
سه فاکتور تابش فرابنفش، کم آبی و افزایش دی اکسیدکربن از مهم ترین عوامل محیطی در تغییر اقلیم جهانی، می-باشند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی برخی صفات کمی و کیفی رقم 403 ذرت شیرین (zea mays l. var. sacarata) تحت تأثیر سطوح مختلف گاز دی اکسیدکربن (500، 900 و 1300 میکرو لیتر بر لیتر هوا)، تابش فرابنفش (طول موج های a، b و c با شدت های 18، 25 و 40 میکرو وات بر سانتی متر مربع) و تنش کم آبی (به میزان 60درصد ظرفیت زراعی) بوده است. آزمایش به صورت طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار و در یک سال زراعی انجام شد. مشاهده شد درشرایط تنش کم آبی، با کاهش طول موج فرابنفش (از uv-a به سمت uv-c) میزان کلروفیل a، b و a+b، کاروتنوئیدها و fv/fm نیز کاهش یافت. افزایش غلظت دی اکسیدکربن منحر به کاهش fv/fm شد. کاهش رنگدانه های فتوسنتزی باعث کاهش وزن هزار دانه و عملکرد بلال شد. کمترین و بیشترین مقدار آنتوسیانین و فلاونوئید به ترتیب در شرایط کم آبی و شاهد آبیاری مشاهده شد. در سطوح مختلف تابش اشعه ی uv مشاهده شد که طول موج اشعه ی فرابنفش با میزان پروتئین بذر نسبت مستقیم دارد، یعنی با کاهش طول موج اشعه میزان پروتئین در بذر نیز کاهش یافت. در شرایط عادی محیط، با افزایش غلظت دی اکسیدکربن میزان سطح ویژه ی برگ (sla) و عملکرد ذرت افزایش یافت. در همه ی غلظت-های دی اکسیدکربن با کاهش طول موج اشعه ی ماوراء بنفش از a به b میزان عملکرد کاهش یافت. با توجه به دستاوردهای این مطالعه می توان چنین استنباط کرد که چنانچه تغییرات محیط جهانی مشابه آنچه در این پژوهش شبیه سازی شده است رخ دهد، رنگدانه های دارای نقش آنتی اکسیدانتی در مقابل رادیکال های آزاد (آنتوسیانین و فلاونوئید) افزایش خواهند یافت و در مقابل با کاهش رنگدانه های فتوسنتزی مواجه خواهیم شد که باعث می شود آینده ی غذایی بشر با مشکلات عدیده ای روبرو شود و دلیل عمده ی آن را می توان به کاهش عملکرد گیاهان زراعی در نتیجه ی کاهش میزان کلروفیل ها و رنگیزه های فتوسنتزی دانست.
حبیب الله اسکندری فرح کریمی
چکیده ندارد.
آیت اله رضایی نودهی فائزه قناتی
گیاه فندق اخیراً گزارش شده است که دارای پتانسیل تولید داروی ضد سرطان تاکسول در میان گیاهان گلدار میباشد. دست ورزی محیطهای کشت سلولی با الیسیتورها یکی از استراتژیهای مهم جهت القای متابولیسم ثانویه و تولید متابولیتهای ارزشمند میباشد. بدین منظور با بهینه سازی شرایط، کشت سلولی فندق راه اندازی شد و اثر الیسیتورهای متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک و همچنین محرکهای امواج فراصوت و میدان مغناطیسی ایستا به صورت انفرادی و توأم در محیط کشت ساده و دو فازی روی رشد، برخی از پارامترهای فیزیولوژیک و تولید تاکسول و همچنین اثر برخی از آنها روی بیان ژنهای dxr، hmgr و pal بررسی گردید. بر اساس منحنی رشد روز هشتم پس از واکشت زمان مناسب برای تیمارها انتخاب گردید. نتایج نشان داد که الیسیتورهای متیل جاسمونات و اسیدسالیسیلیک با افزایش غلظت و با گذشت زمان، ضمن کاهش رشد و درصد زنده بودن، پاسخهای دفاعی سلولها را القا نموده و منجر به تولید بیشتر ترکیبات فنلی و تاکسول گردیدند. امواج فراصوت (3 دقیقه، 2 بار)، میدان مغناطیسی (30 میلی تسلا) و دی بوتیل فتالات (10% (v/v)) نیز اثراتی شبیه الیسیتورها داشته و ضمن القای استرس اکسیداتیو و افزایش فعالیت سیستم آنتی اکسیدانی، تولید تاکسول را تحریک کردند. متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک به ترتیب با غلظتهای µm 100 و 50 میلی گرم در لیتر، بیشترین تاثیر را در تولید تاکسول داشتند، بنابراین در تیمارهای ترکیبی از آنها همراه با دیگر عوامل استفاده گردید. در مقایسه بین تیمارهای انفرادی، بیشترین عملکرد تاکسول تحت تاثیر دی بوتیل فتالات با مقدار 5/2 میلیگرم در لیتر یا 1/220 میکروگرم در گرم وزن خشک بدست آمد. در حالت تیمار ترکیبی دو تایی الیسیتورها با عوامل دیگر، برهم کنش متیل جاسمونات با میدان مغناطیسی و فراصوت بر تولید تاکسول قویتر بود. در محیط دو فازی، فراصوت و اسید سالیسیلیک اثر دی بوتیل فتالات را در خصوص تولید تاکسول افزایش دادند و در مقایسه با کشتهای شاهد به ترتیب 46، 8/41 برابر تولید تاکسول را افزایش دادند. بیشترین تولید تاکسول، درصد آزادسازی و عملکرد ویژه تحت اثر کاربرد توام دی بوتیل فتالات و مافوق صوت به ترتیب به مقدار 3/3 میلیگرم در لیتر، 4/98 درصد و 31/264 میکروگرم بر گرم وزن خشک مشاهده گردید. تیمارهای ترکیبی 3 تایی هم تفاوت قابل توجهی در خصوص تولید تاکسول نشان دادند و تیمار dbp+sa+us بیشترین تاثیر را با مقدار 5/319 میکروگرم در گرم وزن خشک داشت. کاربرد توام dbp با الیسیتورها و us، اثر آنها را بسته به ماهیت آنها به صورت متفاوتی افزایش داد. dbp در حالت ترکیبی، ضمن تحت تاثیر قرار دادن اثر دیگر عوامل، تاثیر بسزایی مخصوصاً در افزایش آزاد سازی تاکسول داشت. بیان ژنdxr در آزمایشات وابسته به زمان به صورت معنی داری تحت اثر متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک افزایش یافت. بیان dxr تحت تاثیر اسید سالیسیلیک نسبت به متیل جاسمونات قویتر القا گردید و الگوی تغییرات آن نیز متفاوت بود. میدان مغناطیسی و تیمار ترکیبی آن با الیسیتورها هم با عث افزایش معنی دار بیان dxr نسبت به شاهد گردید. بیان ژن hmgr در سلولهای تیمار شده با الیسیتورها و میدان مغناطیسی تحت تاثیر قرار نگرفت و کلاً القاء نگردید. بیان palبه شدت تحت اثر متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک القا گردید. اما الگوی بیان این ژن تحت تاثیر اسید سالیسیلیک کاملاً در مقایسه با متیل جاسمونات متفاوت بود. میدان مغناطیسی نیز به همراه متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک در تیمار ترکیبی بیشترین بیان pal را سبب شد اما میدان به تنهایی اثر معنی داری روی آن در مقایسه با شاهد نداشت. بین زمان بیشینه بیان dxr و تجمع تاکسول با توجه به روند تغییرات صورت گرفته هماهنگی مشاهده گردید. افزایش تولید تاکسول توسط الیسیتورها و بکارگیری تلفیقی آنها احتمالاً در اثر القای پارامترهای مختلف پاسخهای دفاعی نظیر انفجار اکسیداتیو (تولیدh2o2 )، پراکسیداسیون لیپیدها و افزایش فعالیت و بیان pal و همچنین تغییر الگوی بیان ژنهای کلیدی dxr و hmgr مربوط به بیوسنتز مسیرهای ترپنوییدی و فنیل پروپانوییدی میباشد. با توجه به مقایسه بیان ژنهای کلیدی dxr و hmgr که به ترتیب در مسیرهای پلاستی (mep) و سیتوسلی (موالونات) بیوسنتز پیش سازهای ترپنوییدها ایفای نقش میکنند و برای اولین بار در این تحقیق گزارش میگردد، بنظر میرسد در سلولهای فندق، مسیر mep نقش اصلی را در بیوسنتز تاکسول بعهده دارد.
فائزه خاتمی فائزه قناتی
پنیرک شامل 25-30 گونه علفی یکساله، دوساله و چندساله می باشد. از آن جایی که پنیرک موسیلاژ زیادی دارد، چای آن به آرام کردن التهاب و سوزش های دهانی کمک می کند. علاوه براین، در برگ ها و شکوفه های پنیرک تانن وجود دارد که به آرام کردن درد شکم، اسپاسم روده ای کمک می کند و نیز موجب برطرف شدن سوزش های پوستی می شود. افزایش آلودگی اتمسفر و کاهش ازن، عوامل اصلی افزایش برخورد پرتوهای فرابنفش به سطح زمین هستند. تحقیق قبلی روی موسیلاژ و پلی ساکاریدهای گیاه دارویی صبر زرد (aloe vera) انجام شد که مشاهده شد پرتوفرابنفش موجب افزایش این ترکیبات می شود. در تحقیق حاضر چنین اثری در گیاه پنیرک (malva neglecta) مطالعه شد. جداکشت ها استریلیزاسیون سطحی شدند و روی محیط های ls و b5 تغییریافته کشت داده شدند. بعد 7 روز کالوس ها ظاهر شدند و هر 10 روز یک بار واکشت می شدند. درصد زنده مانی سلول ها تحت تأثیر پرتوفرابنفش در مقایسه با سلول های شاهد کاهش یافت. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات uv-b و uv-c روی ترکیبات جاذب پرتوفرابنفش (مثل فلاونوئیدها، آنتوسیانین ها، تانین ها) در سلول های پنیرک می باشد. نتایج نشان داد فلاونوئیدها و آنتوسیانین ها در مقایسه با سلول های شاهد به طور مشخصی افزایش یافتند. مقدار آپیژنین و دلفینیدین در سلول های پنیرک تحت تأثیر پرتوهای فرابنفش b و c کاهش یافتند. مالویدین موجود در سلول های پنیرک تحت تأثیر پرتوهای فرابنفش b و c افزایش یافت. پراکسیداسیون لیپیدهای غشا همچون mda نیز تحت تأثیر پرتوهای فرابنفش b و c افزایش یافت. این نتایج نشان می دهد که تیمار با پرتوهای فرابنفش b و c قادر به تغییر در محتوای ترکیبات فیتوشیمیایی سلول های پنیرک می باشند.
رقیه پوراکبری کسمایی فائزه قناتی
در این تحقیق به تولید گیاهان تتراپلوئید در دو گونه لیموشیرین و لیموترش با روش قطره چکان و با ماده شیمیایی کلشی سین پرداخته شد. 60 روز پس از اعمال تیمار، بررسی فلوسایتومتریک بر روی گیاهان تیمار شده انجام گرفت. گیاهان تتراپلوئید حاصل، از نظر ویژگی های مورفولوژیکی مثل شکل برگ، ارتفاع و میزان مرگ و میر، ویژگی های فیزیولوژیکی مثل تراکم و ابعاد روزنه، تراکم و اندازه کیسه ترشحی، ضخامت برگ و ضخامت بافت نرده ای و اسفنجی و متابولیت های ثانویه مثل فنل و فلاونوئید، میزان کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کلی و کاروتنوئید مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسه برگ های گیاهان تتراپلوئید و دیپلوئید نشان داد که برگهای گیاهان دیپلوئید از نظر اندازه دارای طول و عرض بیشتری نسبت به تتراپلوئید بودند. علاوه بر این، برگ تتراپلوئید حالت چین خورده و ناصاف داشت. مقایسه ارتفاع بین تتراپلوئید و دیپلوئید نشان داد که ارتفاع گیاهان تتراپلوئید به طور معنی داری نسبت به دیپلوئید کمتر بود. مرگ و میر در گیاهان تتراپلوئید با افزایش غلظت تیمار کلشی سین، افزایش یافت، بطوریکه بیشترین میزان مرگ و میر در غلظت 4/1 درصد وجود داشت. بررسی تراکم روزنه و ابعاد روزنه و همچنین کیسه ترشحی نشان داد که در گیاهان تتراپلوئید در مقایسه با دیپلوئید تراکم روزنه کاهش یافت، اما ابعاد روزنه افزایش یافت. ضخامت برگ، ضخامت بافت نرده ای و اسفنجی نیز در گیاهان تتراپلوئید در مقایسه با گیاهان دیپلوئید افزایش یافت. میزان فنل و فلاونوئید در گیاهان تتراپلوئید لیموشیرین افزایش معنی داری نسبت به گیاهان دیپلوئید لیموشیرین داشت، اما این میزان در گیاهان لیموترش دیپلوئید و تتراپلوئید تغییر معنی-داری نشان نداد. میزان کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل در گیاهان تتراپلوئید لیموشیرین افزایش معنی داری نسبت به گیاهان دیپلوئید داشت، اما میزان کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل در لیموترش افزایش معنی دار نداشت و همچنین بررسی کاروتنوئید در گیاهان تتراپلوئید و دیپلوئید نشان داد که میزان کاروتنوئید کل در گیاهان تتراپلوئید لیموشیرین افزایش معنی داری نسبت به گیاهان دیپلوئید داشت، اما میزان کاروتنوئید موجود در گیاه لیموترش تغییر معنی داری نشان نداد
ابراهیم بمانی فائزه قناتی
تاکسول یکی از شناخته شده ترین داروهای ضد سرطان و دی ترپن آلکالوئیدها می باشد که در معدودی از میکروارگانیسم ها و گیاهان نظیر گونه های مختلف درخت سرخدارتولید میشود. تحقیقات اخیر نشان داده است که گیاه فندق ) (corylus avellana l. نیز پتانسیل تولید آنرا دارد. در تحقیق حاضر ابتدا از بذرگیاه فندق کالوس تهیه و به کشت تعلیقی در محیط مایع b5 انتقال داده شد. سپس تاثیر غلظت های مختلف فنیل آلانین ، سینامیک اسید و بنزوئیک اسید بر رشد، تولید تاکسول و سایر پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط از قبیل فعالیت آنتی اکسیدانت عصاره سلولی و ترکیبات فنلی و... مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که فنیل آلانین به طور چشمگیری باعث بالا رفتن فعالیت آنتی اکسیدانتی و تولید تاکسول میشود. همچنین عصاره سلولهای تیمار شده با فنیل آلانین اثر مهار کنندگی بالایی را بر رشد سلولهای سرطانی نشان داد. سینامیک اسید و بنزوئیک اسید در غلظت بالا باعث بالا رفتن فعالیت آنتی اکسیدانت و ترکیبات فنلی شدند. بنابراین طبق این تحقیق از بنزوئیک اسید و به طور مشخص تری از فنیل آلانین می توان جهت بالا بردن تولید تاکسول در کشت تعلیقی سلولهای فندق استفاده کرد همچنین از این دو ماده به علاوه بنزوئیک اسید میتوان جهت بالا بردن فعالیت آنتی اکسیدانت در عصاره سلولی استفاده کرد.
سارا احمدیانی فائزه قناتی
خانواده لامیاسه (نعناع)، دارای جنس ها و گونه های متعددی در ایران می باشد که اکثرا دارای خاصیت دارویی بوده و در طب سنتی و صنایع دارویی نوین کاربرد دارند. گیاه خالواش با نام علمی mentha pulegiumاز خانواده لامیاسه دارای خواص ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی فراوان می باشد. این گیاه در رویشگاه های مختلف شمال ایران می روید. عوامل اکولوژیکی نظیر دما، خشکی و شوری می توانند سبب تغییر رفتار فیزیولوژیکی، مواد موثره و خواص دارویی گیاهان گردند. در مطالعه حاضر، با استفاده از پلی اتیلن گلیکول (peg) 5%، تاثیر تنش خشکی برفعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسیددیسموتاز، آسکوربات پراکسیداز و میزان پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی (میزان مالون دی آلدهید)، محتوای قند، کلروفیل، کاروتنویید و برخی ترکیبات موجود در اسانس گیاه خالواش که بذر آن ها از دو منطقه رشت و لاهیجان که دارای تفاوت نسبی در میزان رطوبت هوا و میزان بارندگی سالیانه بود، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز و کاهش فعالیت پراکسیداز در اندام هوایی گیاهان تیمار دیده شهر رشت را به صورت معنی داری نشان داد. در حالیکه افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز را در ریشه گیاهان تحت تیمار نسبت به نمونه های کنترل هر دو شهر نشان داد. آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز هیچگونه تفاوت معنی داری را در گیاهان تحت تیمار هر دو شهر نشان ندادند. افزایش معنی دار در میزان مالون دی آلدهید اندام هوایی گیاهان شهر رشت دیده شد. محتوای آنتوسیانین و فلاونوئید در گیاهان تیمار دیده شهر لاهیجان افزایش را یافت. همچنین میزان قندهای محلول گلوکز، گالاکتوز، رامنوز و زایلوز و نیز کلروفیل b و کاروتنوئید افزایش معنی داری را در گیاهان تحت تیمار هر دو شهر نسبت به حالت تیمار نشان دادند. در بین ترکییبات تشکیل دهنده اسانس گیاه خالواش لیمونن، ال- منتون، پولگون بیشترین درصد را به خود اختصاص دادند. همچنین درصد ترکیبات اسانس گیاهان تیمار دیده نسبت به نمونه های شاهد متفاوت بود، به طوری که میزان پولگون در اسانس گیاه شاهد و تیمار شهر رشت به ترتیب 44% و40% بود و این در حالی بود که میزان ال-منتون در گیاهان تحت تیمار این شهر نسبت به کنترل افزایش نشان داد.
احمد مسیبی فائزه قناتی
در این بررسی با عبور آب دیونیزه از میدان 65 میلی تسلا برای 5 ساعت آب مغناطیده تولید شد و برای آبیاری بذر و گیاه خرفه در پتری دیش و گلخانه مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام تیمار به مدت 10 روز اقدام به تهیه برگ و اندام هوایی گیاه خرفه شد . و سپس آزمایشات بیوشیمیایی مختلف انجام گردید. در آزمایشات مشخص شد استفاده ازآب مغناطیده شده ، اثر قابل توجهی بر روی جوانه زنی بذر های گیاه خرفه نسبت به گیاهان شاهد داشته و همچنین میزان کلروفیل و سنتز پروتئین در گیاهان تیمار شده افزایش یافته ولی میزان مالون دی آلدهید (mda) و قند های گلوکز ، مانوز و زایلوز کاهش یافته و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت از جمله سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز افزایش یافت.و آنزیم پروکسیداز کاهش یافت. نمونه های تیمار شده با آب مغناطیسی 65 میلی تسلا با مصرف قند های محلول گیاه (گلوکز ، مانوز ، زایلوز ) در جهت جوانه زنی بیشتر و سریع تر در جهت سنتز پروتئین حرکت کرده بود. در همین راستا افزایش کلروفیل منجر به رشد بهتر و فتوسنتز بیشتر شد . همچنین کاهش mda حاکی از سلامت غشاء سلولی و حفظ تمامیت سلولی در گیاهان آبیاری شده با آب مغناطیده بود. افزایش فعالیت سیستم آنتی اکسیدانت نیز ضمن اینکه ممکن است مستقیماً حاصل تحریک فعالیت آنزیم با آب مغناطیسی باشد ممکن است از سوی دیگر نتیجه غیر مستقیم افزایش رشد باشد. لذا آبیاری و استفاده از آب مغناطیسی شده را می توان برای بهبود جوانه زنی و مراحل گوناگون رشد گیاه خرفه توصیه کـرد.
زهره علیزاده محمد علی ملبوبی
چکیده تنش شوری یک معضل جهانی به ویژه در نواحی خشک و نیمه خشک است و حل آن برای بقاء و امنیت غذایی انسان ها ضروری است. آلوروپوس لگوپویدس (aeluropus lagopoides) از خویشاوندان هالوفیت گندمیان و از تیره پوآسه است که در خاکهای بسیار شور و در نواحی خشک و نیمه خشک رشد و نمو میکند. شاخصهای متعددی در گیاهان تحت تیمار با غلظتهای مختلف نمک و همچنین اثر مدت زمان تنش شوری 600 میلی مولار سدیم کلراید در کشت هیدروپونیک آن مورد بررسی قرار گرفت. بیان دو ژن پیرولین 5 کربوکسیلات سنتتاز (p5cs) و بتائین آلدهید دهیدروژناز (badh) نیز در شرایط مختلف با روش rt-pcr نیمه کمی بررسی گردید. گرچه که آلوروپوس لگوپویدس یک هالوفیت اختیاری می باشد ولی در مقایسه طول ریشه، اندام هوایی و گیاه کامل و تحت تیمارهای مختلف مشخص شد که بیشترین طول در تیمار 300 میلی مولار سدیم کلراید مشاهده می شود و مقادیر این شاخص ها در غلظت های بیشتر و کمتر از آن کاهش می یابند. نتایج تجزیه واریانس نشان میداد انباشتگی سدیم در غلظت های پایین و متوسط سدیم کلراید در اندام های هوایی از ریشه ها کمتر بوده اما در غلظت های بالای نمک افزایش می یابد. اما محتوای پتاسیم در اندام های هوایی بجز در تیمار های شاهد و 450 میلی مولار سدیم کلراید، در دیگر تیمارها ثابت باقی می ماند. در ریشه ها محتوای سدیم و پتاسیم با افزایش سدیم کلراید محیط کشت کاهش می یافتند. به نظر می رسد که پرولین وگلایسین بتائین نیز در شوری های مختلف نقش های متفاوتی در آلوروپوس لگوپویدس دارند. در غلظت های پایین سدیم کلراید محیط (300-0 میلی مولار)؛در مقایسه با اسمولایت های کاتیونی مقدار آنها برای تنظیم اسمزی تام بسیار ناچیز است و حضور آنها برای محافظت اسمزی آنزیم های سیتوزولی می باشد زیرا توزیع آنها در ریشه و اندام های هوایی متناسب با مقدار سدیم می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهند که بین انباشتگی پرولین و گلایسین بتائین و بیان ژن های دخیل در بیوسنتز آنها نه در غلظت های مختلف سدیم کلراید و نه در زمان های مختلف تیمار 600 میلی مولار آن در آلوروپوس لگوپویدس مطابقتی وجود ندارد. البته همبستگی بین محتوای سدیم اندام های هوایی و انباشتگی پرولین و گلایسین بتائین مشاهده شد. به نظر می رسد این گیاه هالوفیت اختیاری برای سازگاری با شوری اسمولایت های معدنی و آلی را در زمان و بافت مناسب انباشته می نماید.
مونا پوردهقان سیّد علی محمد مدرس ثانوی
به منظور بررسی تأثیر هگزاکونازول (hex) بر صفات کمی و کیفی دو رقم سویا در شرایط تنش کم آبی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1390- 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس به اجراء درآمد. این آزمایش در راستای افزایش مقاومت به کم آبی و بهبود عملکرد، اجزای عملکرد و صفات کیفی دانه انجام گردید. عوامل مورد بررسی در این پژوهش شامل ارقام سویا (l17 و کلارک63)، غلظت هگزاکونازول (0 و 35 میلی گرم در لیتر) و سطوح آبیاری (آبیاری مطلوب و تنش در سطح 40 درصد fc) بود. اعمال تیمار هگزاکونازول در مرحله گلدهی و به روش خاک کاربرد صورت گرفت و پس از آن تنش کم آبی بر گیاهان مورد نظر اعمال شد. نتایج نشان داد که اکثر صفات مورد بررسی تحت تأثیر آبیاری و هگزاکونازول قرار گرفتند و ارقام مورد بررسی نیز واکنش های متفاوتی نسبت به تیمارهای آزمایش نشان دادند. بروز تنش کم آبی سبب کاهش معنی دار ارتفاع بوته، تعداد گره ساقه، فاصله اولین غلاف از زمین و سطح برگ گردید. تنش کم آبی سبب کاهش میزان کلروفیل، پروتئین محلول برگ و نسبت fv/fm گردید در حالی که غلظت پرولین، قندهای محلول، آنتوسیانین و میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در شرایط تنش افزایش یافت. همچنین تنش کم آبی سبب افت عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گردید. از بین عوامل موثر بر عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته بیشترین سهم را در تنظیم عملکرد دانه بر عهده داشت و پس از آن تعداد دانه در غلاف و وزن هزار دانه عملکرد را تحت تأثیر قرار دادند. افت عملکرد ناشی از تنش در رقمl17 (27/53%) بیشتر از رقم کلارک63 (19/47%) بود. درصد روغن دانه در این آزمایش تحت تأثیر تنش قرار نگرفت اما میزان پروتئین دانه در اثر تنش کم آبی کاهش (4/26%) یافت. هگزاکونازول در هر دو رقم سبب افزایش مقاومت به تنش کم آبی و تخفیف اثرات تنش بر عملکرد گردید. مشابه اثر تنش، کاربرد هگزاکونازول سبب کاهش ارتفاع بوته، تعداد گره ساقه، فاصله اولین غلاف از زمین و سطح برگ شد. در هر دو تیمار آبی هگزاکونازول سبب افزایش عملکرد دانه ارقام گردید اما در شرایط تنش، میزان افزایش عملکرد دانه ناشی از هگزاکونازول در رقم l17 (35/99%) نسبت به کلارک63 (14/53%) بیشتر بود. درصد پروتئین دانه در رقم کلارک63 (6/14%) در شرایط تنش کم آبی در پاسخ به تیمار هگزاکونازول افزایش یافت اما در رقم l17 درصد پروتئین تحت تأثیر این تیمار قرار نگرفت. هگزاکونازول اثر معنی داری بر درصد روغن دانه نداشت. تیمار هگزاکونازول در شرایط تنش کم آبی سبب افزایش میزان کلروفیل و نسبت fv/fm گردید. گیاهان تیمار شده با هگزاکونازول در مقایسه با گیاهان شاهد در هر دو تیمار آبی از محتوای پروتئین بالاتری برخوردار بودند. غلظت پرولین در شرایط تنش کم آبی در پاسخ به تیمار هگزاکونازول کاهش یافت در حالی که در شرایط آبیاری مطلوب اثر معنی داری بر غلظت پرولین نداشت. غلظت گلوکز، زایلوز و مانوز در رقم کلارک63 در شرایط تنش در اثر کاربرد هگزاکونازول کاهش یافت، در حالی که در رقم l17 اثر معنی داری بر این صفات نداشت. در هر دو تیمار آبی کاربرد هگزاکونازول سبب افزایش معنی دار میزان آنتوسیانین در ارقام گردید. میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در هر دو رقم در شرایط آبیاری مطلوب در اثر کاربرد هگزاکونازول افزایش یافت اما در شرایط تنش کم آبی میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در رقم l17 و میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در رقم کلارک63 در اثر کاربرد هگزاکونازول افزایش یافت. نتایج نشان داد که ترکیب هگزاکونازول با اثر بر فرآیندهای مختلف فیزیولوژیک باعث کاهش اثرات مخرب تنش بر عملکرد و رشد گیاهان گردید.
سمیه کرمی سید علی محمد مدرس ثانوی
به منظور بررسی اثر تنش کمبود آب و محلول پاشی سولفات روی بر صفات مورفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد، صفات فیزیولوژیک (فعالیت برخی از آنزیم های آنتی اکسیدان، تجمع پرولین، محتوی پروتئین، کلروفیل و تجمع کربوهیدرات ها)، کیفیت دانه (محتوای عنصر روی، درصد روغن و درصد پروتئین) و همچنین اثر اعمال تنش کم آبی و محلول پاشی عنصر روی روی بنیه بذر و درصد ظهور گیاهچه گیاه مادری دو رقم سویا، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس انجام گرفت. به منظور بررسی اثر عامل اصلی شامل سطوح مختلف تنش کم آبی در سه سطح (بدون تنش، تنش در مرحله ی رشد رویشی تا 10 درصد گلدهی(v5-r1) و تنش در مرحله ی گلدهی تا 10 درصد غلاف بندی(r1-r3)) و عامل فرعی حاصل از ترکیب دو عامل رقم با دو سطح (کلارک 63 و l17) و عامل محلو ل پاشی، در سه سطح (بدون محلول پاشی، محلول پاشی آب خالص و محلول پاشی سولفات روی به میزان پنج در هزار) بود. نتایج نشان داد که اکثر صفات فوق تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. تنش در هر دو مرحله و در هر دو رقم باعث کاهش چشمگیری در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، صفات مورفولوژیک (به جز تعداد شاخه فرعی)، شاخص برداشت، درصد پروتئین و مقدار عنصر روی دانه شد ولی درصد روغن دانه افزایش یافت. بطوریکه تغییرات بوجود آمده در صفات مورفولوژیک، عملکرد دانه، درصد پروتئین، مقدار عنصر روی دانه و درصد روغن دانه در کرتهای تنش دیده در مرحله ی رشد زایشی مشهودتر بود. تنش کم آبی محتوی پروتئین محلول و غلظت کلروفیل برگ را کاهش داد. غلظت پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ در پاسخ به تنش، افزایش معنی داری پیدا کرد. تنش کمبود آب فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان را افزایش داد. بطوری که تغییرات بوجود آمده در صفات فیزیولوژیک، در کرت های تنش دیده در مرحله ی رشد رویشی مشهودتر بود. همچنین تنش باعث کاهش درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، وزن خشک و طول ریشه چه و ساقه چه شد. اما درصد بذور سخت و متوسط زمان لازم برای جوانه زنی را افزایش داد. محلول-پاشی با سولفات روی سبب افزایش وزن خشک برگ، عملکرد و اجزای عملکرد، شاخص برداشت، درصد پروتئین دانه، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، وزن خشک و طول ریشه چه و ساقه چه گردید. اما درصد روغن دانه، درصد بذور سخت و متوسط زمان لازم برای جوانه زنی را کاهش داد. عنصر روی توانست از کاهش محتوی پروتئین، کلروفیل و افزایش پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ ناشی از تنش، جلوگیری نماید. محلول پاشی عنصر روی سبب کاهش میزان فعالیت آنزیمی به غیر از آنزیم سوپراکسید دیسموتاز شد. همچنین ارقام مورد بررسی پاسخ متفاوتی به تیمارهای آزمایشی داشتند. کلارک 63 از لحاظ تحمل به شرایط کم آبی نسبت به رقم l17 برتری داشت. ولی محلول پاشی عنصر روی رقم l17 را بیشتر تحت تأثیر قرار داد و عملکرد دانه را در این رقم بیشتر افزایش داد. به طور کلی محلول پاشی روی توانست اثرات مضر ناشی از تنش اکسیداتیو حاصله از کمبود آب را کاهش دهد و شرایط رشد را برای گیاه بهبود بخشد.
بهاره ناهیدیان فائزه قناتی
امروزه، مطالعات بسیاری در مورد اثرات میدان مغناطیسی به عنوان یک فاکتور محیطی بر سیستم های زنده صورت می گیرد. با این وجود هنوز نمی توان در مورد مکانیسم اثر میدان ها بر سلول ها به ویژه سلول های گیاهی اظهار نظر قطعی کرد. در این مطالعه اثر میدان الکترومغناطیسی و آب مغناطیده بر برخی پارامتر های فیزیولوژیکی دو گیاه ذرت و سویا به عنوان دو گیاه زراعی مهم بررسی شده است. با توجه به مطالعات گذشته به نظر می رسد که یکی از مسیر های درگیر در رساندن اثر میدان به مسیر سیگنالینگ سلولی پروتئین های آهن دار از جمله فریتین است. بنابر این شکلی از میدان الکترومغناطیسی مرکب از میدان مغناطسی متغیر خارجی و میدان مغناطیسی ثابت زمین با شدت 22 میکروتسلا به گونه ای طراحی شد که بیشینه گشتاور را در مولکول های آهن دار دانه ذرت به وجود آورد. همچنین در طراحی دیگر میدانی الکترومغناطیسی با شدت 60 میلی تسلا برای مغناطیده کردن آب مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق بذرهای ذرت خیسانده در آب به مدت 4 روز تحت تاثیرمیدان به شدت قرار گرفتند. به موازات آن گروهی دیگر با آب مغناطیده آبیاری شدند. بر اساس نتایج به دست آمده در رشد اولیه دانه رستها حاصل افزایش معنی داری مشاهده شد، اما در میزان جوانه زنی بذر، نسبت به گروه شاهد تغییر معنی داری مشاهده نگردید. در هر دو گیاه ذرت و سویا افزایش محتوای پروتئین فریتین در گیاهان تیمار شده با میدان الکترومغناطیسی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. اما در بررسی به راه افتادن مسیر سیگنالینگ ros، دو گیاه ذرت و سویا نتایج متفاوتی را نشان دادند. با وجود آنکه تصور می شد بین ذخیره آهن آزاد سلولی به فرم فریتین و کاهش تولید ros رابطه مستقیمی وجود داشته باشد اما نتایج بررسی مولکولی انجام شده و کاهش بیان ژن فریتین احتمال تغییرات دیگری در سطح ترجمه پروتئین و اصلاحات پس از آن را مطرح می سازد.
لاله یوسف زاده بروجنی مهرداد بهمنش
آلومینیوم (al) فراوانترین فلز پوسته زمین و سومین عنصر فراوان موجود در آن است که با حل شدن در خاک هایی با ph اسیدی (5ph< )، درگیاه ایجاد تنش یا سمیت کرده و با تشکیل گونه های فعال اکسیژن اثرات ممانعتی بر رشد گیاه اعمال می کند. آپوپلاست یا دیواره سلولی، اولین سد در برابر ورود هریون به داخل سلول است که آلومینیوم نیز از این قاعده مستسثنی نیست. لیسیانتوس، گیاهی زینتی با گل های بسیار زیبا است که علاوه بر اهمیت اقتصادی، به دلیل مقاومت به گرما و پاتوژن نیز مورد توجه است. بهبود رشد این گیاه در حضور فلز سمی آلومینیوم، موضوعی است که به تازگی به آن پرداخته شده و در عین حال اهمیت این گیاه را دو چندان نموده است. در پژوهش حاضر تاثیر غلظت های مختلف آلومینیوم (200، 400 و 800 میکرومولار) در دوره زمانی 1، 6، 12 و 24 ساعت پس از تیمار بر پراکسیداسیون لیپید های غشا، فعالیت آنزیم کاتالاز و بیان ژن آن و سینتیک جذب این عنصر در سلول های جداکشت لیسیانتوس بررسی گردید. همچنین کلونینگ ژن کاتالاز در این گیاه نیز انجام شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تحمل گیاه لیسیانتوس به آلومینیوم، احتمالا در ارتباط با فعال شدن آنزیم کاتالاز به منظور از بین بردن پراکسید هیدروژن و در نتیجه کاهش میزان پراکسیداسیون لیپید های غشا و حفظ تمامیت غشای سلولی است. همچنین میزان بیان ژن کاتالاز به عنوان عامل کلیدی و تنظیم کننده در این سیستم به صورت نیمه کمی انجام شد و نشان داد فعالیت کاتالاز در حضور غلظت های مختلف آلومینیوم در سطح سلولی نیز افزایش می یابد.با اندازه گیری سینتیک جذب این عنصر مشخص شد کهبیشترین مقدار جذب آلومینیوم در آپوپلاست و تا 12 ساعت پس از تیمار اتفاق می افتد. از دیگر موارد انجام شده در این تحقیق، کشت موفق این گیاه در محیط هیدروپونیک و در نتیجه گلدهی و تولید بذرهایی با درصد جوانه زنی بالا (تقریباً 98%) از گیاهانی کلون با منشا ژنتیکی یکسان است که علاوه بر اهمیت آن در مطالعات فیزیولوژی، می توان ازاین ویژگی در اهداف ریزازدیادی (micro propagation) بهره برد.
معصومه صفری فائزه قناتی
امواج فراصوت با انرژی پایین به عنوان یک ابزار فیزیکی برای تحریک سیستمهای زنده در پزشکی و بیوتکنولوژی کاربرد بسیاری دارد. امواج فراصوت میتوانند اثرات گوناگونی برسیستم های زنده بر جای گذارد. از مهمترین این اثرات افزایش تولید متابولیتهای ثانویه دارویی در سیستمهای کشت سلولی می - باشد. علل افزایش متابولیتهای ثانویه افزایش نفوذپذیری غشای سلول و افزایش خروج این ترکیبات به محیط کشت ذکر شده است. اما مکانیسم اثر امواج فراصوت بر این سیستمها نیاز به مطالعات بیشتر دارد. در این مطالعه اثر امواج فراصوت بر برخی پارامترهای فیزیولوژیکی گیاه فندق و تولید تاکسانهای مهم mw/ بررسی شده است. در این تحقیق سلولهای جداکشت فندق در معرض امواج با دو توان خروجی 29/44 در زمانهای متفاوت 20،8،4 و 40 دقیقه قرار khz 455/2 با فرکانس ثابت mw/ cm 3/92 و 2 cm2 گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده امواج فراصوت با انرژی پایین در زمانهای کوتاه تابش، با حفظ تمامیت غشا باعث افزایش زیتوده و تاکسانهای مورد مطالعه (تاکسول، باکاتین و 10 - داستیل باکاتین گردید. افزایش آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی از دیگر نتایج بدست آمده می باشد. با (iii توجه به افزایش قابل توجه میزان تاکسانهای درون سلولی می توان گفت که امواج فراصوت اثر قابل توجهی بر بیوسنتز تاکسانها داشته است و بیشتر از اینکه باعث افزایش خروج تاکسانها به محیط کشت شود با القای مسیرهای بیوسنتزی آنها باعث افزایش سنتز این ترکیبات در سلولهای فندق گردیده است. زایلولوز- 5- فسفات ردوکتو -d - افزایش میزان بیان ژنهای کاتالاز، فنیل آمونیالیاز و 1- دئوکسی ایزومراز ( ژنهای مرتبط با بیوسنتز تاکسانها) را تحت تاثیر امواج فراصوت نشان می دهد موید این فرض می باشد.
بهنام زند علی سروش زاده
به منظور بررسی اثر محلول پاشی عنصر روی و تنظیم کننده رشد اکسین بر عملکرد کمی و کیفی ذرت دآن های )سینگل کراس 407 ( تحت شرایط کمبود آب، مطالعه ای در دو بخش مزرعه ای، )طی دو سال زراعی 4837 و 4831 ( به صورت طرح اسپلت پلات–فاکتوریل با 8 تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران )واقع در ورامین( و گلخآنه ای )در دو آزمایش جداگانه بصورت آزمایش فاکتوریل و طرح بلوکهای کامل تصادفی هر یک در سه تکرار( به اجرا درآمد. عوامل بکار رفته در هر دو مطالعه گلخآن های و مزرعه ای شامل 00 و 40 درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده خاک(، محلول پاشی عنصر ، سطوح کمبود آب )در سه سطح 10 روی )شامل محلول پاشی دو ترکیب سولفات و کلات روی، محلول پاشی با آب و بدون محلول پاشی( و محلول پاشی ماده تنظیم کننده رشد اکسین از منبع ایندول بوتریک اسید )شامل سه سطح محلول پاشی با اکسین، محلول پاشی با آب و بدون محلول پاشی( بود . نتایج بدست آمده در گلخانه نشان داد که محلول پاشی ترکیب کلات روی به همراه اکسین، بالاترین سطح غلظت عناصر روی، منیزیم، منگنز و درصد لیگنین را نشان داد، از سوی دیگر بیشترین سطح غلظت هورمون اکسین در بخش هوایی و ریشه توسط ترکیب دیگر عنصر روی یعنی سولفات روی به همراه اکسین بدست آمد. بیشترین سطح فعالیت آنزیم های اکسین اکسیداز، پلی فنل اکسیداز، سوپراکساید دسموتاز، پراکسیداز گایاکول و کاتالاز در واکنش به ترکیب کلات روی به همراه اکسین و توین 0 مشاهده گردید. البته واکنش این آنزیم ها نسبت به سایر ترکیبات محلول پاشی بسیار متغیر بود. همچنین نتایج مطالعه مزرعه ای نشان داد که تعداد 8 نوبت محلول پاشی در مقادیر فعالیت آنزیم های فوق اثرات آشکار و افزایشی در پی داشت ولی چنین وضعیتی در خصوص سایر صفات بیوشیمیایی مشاهده نگردید. میزان اثربخشی محلول پاشی ترکیبات مختلف عنصر روی طی سه نوبت محلول پاشی نسبت به تعداد نوبت کمتر بر فعالیت آنزیم ها کاملا آشکار بود. میزان اثر افزایشی محلول پاشی سولفات روی بر سه صفت وزن تر، خشک و طول ریشه در سطوح مختلف رطوبتی خاک مشهود بود. اما چنین وضعیتی در مورد کلات روی بیشتر در سطح 0 درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده مشاهده گردید. مطالعه صفات مرتبط با ریشه شامل وزن تر، وزن خشک و طول آن در واکنش به محلول پاشی اکسین چنین نشان داد که کاربرد این تنظیم کننده رشد در سطوح 10 و 0 درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده خاک نسبت به پایین ترین سطح رطوبتی ) 40 درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده خاک( اثرگذارتر بود، ولی ترکیب سولفات روی در کلیه سطوح رطوبتی اثرات سودمندی در افزایش میزان ماده تر، خشک و همچنین طول ریشه به همراه داشت. در خصوص اجزای عملکرد و عملکرد دانه، اثر متقابل هر دو ترکیب سولفات و کلات روی به همراه اکسین در سطوح مختلف رطوبتی مثبت ارزیابی گردید که مشابه این اثر مفید بر دو صفت کیفی درصد پروتئین و درصد چربی دانه نیز مشاهده شد. در سطوح رطوبتی پایین تر ) 0 و 40 درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده( اثر مثبت ترکیب سولفات روی به طور نسبی وجود داشت، ولی واکنش عملکرد و اجزای عملکرد دانه به ترکیب کلات روی بصورت افزایشی بود. در یک جمع بندی محلول پاشی ترکیبات عنصر روی و ماده تنظیم کننده رشد اکسین در سطوح نه چندان شدید کمبود رطوبت در خاک بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه، رشد ریشه و بخش هوایی، افزایش غلظت عناصر معدنی و هورمون اکسین در بخش هوایی و ریشه گیاه ذرت نتیجه ای مثبت در پی داشت. البته واکنش صفات بررسی شده به دو ترکیب سولفات و کلات روی از روند یکنواختی پیروی ننمود، ولی صفت عملکرد دانه به عنوان اصلی ترین صفت قابل توجه نسبت به کاربرد عنصر روی واکنش مثبتی نشان داد و لذا قابل توصیه می باشد، به ویژه هنگامی که اکسین به عنوان مکمل آن مورد استفاده قرار گیرد می تواند در شرایط کمبود نسبی رطوبت در خاک با تحریک رشد ریشه های جانبی و اثر سودمند عنصر روی بر ساخت پروتئین در گیاه موجب افزایش میزان ماده خشک ریشه و بخش فوقانی گیاه، افزایش تعداد دانه در بلال و وزن تک دانه و در نهایت افزایش عملکرد دانه گردد.
آریا دولت آبادیان فائزه قناتی
در این پژوهش به ارزیابی پاسخ ریشه های معمولی و ریشه های مویین سویا به جنستئین و تنش شوری با تأکید بر رشد، گره زایی، تثبیت نیتروژن، تغییر فیزیولوژیک و بیوشیمیایی در شرایط کنترل شده اتاقک رشد، واقع در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهی دانشکده علوم پایه دانشگاه تربیت مدرس، پرداخته شده است. بدین منظور از رقم l17 و موتانت nod139 که فاقد توانایی گره زایی بود (حامل ژن غیر فعال gmnfr5a) استفاده شد. ریشه های مویین با استفاده از باکتری اگروباکتریوم رایزوژنز، سویه k599 که حامل ژن gmnfr5a و پروموتر camv 35s در ژنوم خود بود، تولید شدند. پس از تولید ریشه های مویین، ریشه های اولیه حذف و سپس گیاهان مرکب به وسیله باکتری ریزوبیوم سویه cb1809 که پیش از این با (10 میکرومولار) و بدون جنستئین کشت داده شده بودند تلقیح شدند. پس از کشت گیاهان، تیمار تنش شوری با اضافه نمودن کلرید سدیم به محلول غذایی (غلظت نهایی 0، 25، 50 و 100 میلی مولار) اعمال گردید. قابل ذکر است که مشابه این تیمارها نیز روی ریشه های معمولی رقم l17 نیز اعمال گردید. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین ریشه های معمولی و ریشه های مویین از نظر پاسخ به تنش شوری و تیمار جنستئین وجود دارد. به طوری که تفاوت در گره زایی و تثبیت نیتروژن بسیار قابل توجه بود. گیاهان مرکب دارای رشد بهتر و بیشتری بودند و همچنین حجم ریشه، میزان کلروفیل، تعداد گره و فعالیت آنزیم نیتروژناز در آن ها بیش از گیاهان معمولی بود. پراکسیداسیون لیپیدها، تجمع پرولین، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز در ریشه های مویین در پاسخ به تیمار تنش شوری کمتر از ریشه های معمولی بود. کاربرد جنستئین به طور معنی-داری سبب افزایش گره زایی و تثبیت نیتروژن و بهبود رشد ریشه ها و همچنین شاخساره گردید. اگرچه کاربرد جنستئین به کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در اثر تنش شوری منجر گردید اما تأثیری بر میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان نداشت. به طور کلی گیاهان دارای ریشه های مویین، نسبت به گیاهان دارای ریشه های معمولی از رشد، گره زایی و تثبیت نیتروژن بیشتری حتی در شرایط تنش شوری برخوردار بودند.
بیتا عدل وندی مجید آقاعلیخانی
به منظور بررسی تأثیر دگرآسیبی سطوح مختلف کاه و کلش گندم رقم پیشتاز(triticum aestivum var. pishtaz.) و چاودار(secale cereale l.) بر کنترل علف های هرز و عملکرد ذرت شیرین (zea mays var.saccarata) مطالعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ی تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس در سال زراعی 89 – 88 به اجرا در آمد. گندم و چاودار جزو گیاهان پوششی و دگرآسیب هستند که در تناوب با ذرت شیرین کشت شده و پس از برداشت، کلش آن در مقادیر مختلف با خاک اختلاط داده شدند. آزمایش دارای هفت تیمار شامل مقادیر کم، متوسط و زیاد کلش گندم، چاودار و شاهد (بدون کلش) بود. مقایسه ی مستقل گندم در برابر چاودار نشان داد که اولاً گندم نسبت به چاودار در کنترل علف های هرز تاج خروس (amaranthus retroflexus l.) و خرفه (l. portulaca olerace) و افزایش عملکرد بیولوژیک و اقتصادی ذرت برتری دارد، ثانیاً تیمار مقدار کم کلش گندم موثرتر از مقدار زیاد آن بود. به طوری که نتایج نشان داد، تیمار کلش کم گندم بیش ترین کنترل علف هرز غالب در مزرعه (تاج خروس) را به همراه داشت و کاهش بیوماس تر کل و بیوماس خشک کل تاج خروس تحت تأثیر تیمارها معنی دار بود. به طوری که مقدار آن به ترتیب 5128 و 8/1416 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. به دنبال این کنترل بیش ترین شاخص سطح برگ و عملکرد علوفه تر ذرت در این تیمار به دست آمد به طوری که شاخص سطح برگ برابر با هفت و میزان علوفه ی تولید شده 24693 کیلوگرم در هکتار بود و این صفات نیز معنی دار شدند. قابل ذکر است که ارتفاع ذرت در این تیمار در مقایسه با سایر تیمارها کم و به مقدار 83/120 سانتی متر بود و این به دلیل رقابت کم این گیاه با علف هرز بر سر نور بوده است. طبق نتایج به دست آمده عملکرد دانه ی ذرت در تیمار کلش کم گندم در سطح (05/0p<) اختلاف معنی داری داشت. وزن تر بلال اصلی معنی دار شد و بیشترین مقدار وزن تر مختص شاهد و تیمار کلش کم گندم بود. طول بلال و تعداد پا جوش معنی دار بود و در شاهد بیشترین مقدار را داشت. در بررسی صفات کیفی علوفه ی ذرت، درصد پروتئین علوفه معنی دار نشد ولی بیشترین مقدار مربوط به چاودار با کلش زیاد به مقدار5/9 درصد بود. در نتیجه گیری کلی و نهایی می توان چنین عنوان کرد که شرایط رقابتی ارتباط نزدیکی با اثر دگرآسیبی دارد، هر چه آسیب پذیری علف هرز نسبت به بقایای گیاه دگرآسیب بیشتر باشد در رقابت با گیاه زراعی ناتوان تراست.
عاطفه پایز مهرداد بهمنش
تاثیر میدان مغناطیسی ایستا و متناوب بر گیاهان بیش از سه دهه است که مورد بررسی قرار می گیرد. با این وجود مکانیسم دقیق این اثرات هنوز نامشخص است و مقالات کافی در مورد استفاده از این میدان ها در بهبود ویژگی های نموی گیاهان به ویژه گیاهان راهبردی گزارشی در دست نیست. یک توصیف ممکن برای اثرات متعدد میدان مغناطیسی روی موجودات زنده، تنش اکسیداتیو ناشی از افزایش تولید گونه های فعال اکسیژن است که با میانجیگری آهن انجام می گیرد. فریتین یک پروتئین بزرگ می باشد که در بسیاری از گیاهان و جانوران آهن ذخیره می نماید. دلیل انتخاب فریتین در این تحقیق، نقش آن در جلوگیری از ایجاد گونه های فعال اکسیژن از طریق ذخیره آهن به نمودارfe3+ است. همچنین تحقیقات متعدد نشان داده که فریتین گیاهی (فیتوفریتین) در غذای انسان می تواند به خوبی قابل جذب برای بدن انسان بوده و در رفع کم خونی موثر باشد. در این مطالعه تاثیر میدان های مغناطیسی ایستا (30 میلی تسلا) و متناوب (10 کیلو هرتز) به مدت 4 روز متوالی روزانه 5 ساعت بر میزان آهن، کلسیم، نانوذرات فریتین و خواص آن و فعالیت سیستم آنتی اکسیدان در مراحل مختلف نموی گیاهان زراعی گندم(triticum aestivum l.) به عنوان نماینده غلات و سویا (glycine max l. merrill) به عنوان نماینده حبوبات پرمصرف در رژیم غذایی انسان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین بدلیل زیاد بودن تعداد نمونه ها و محدودیت امکانات، تاثیر این دو تیمار بر بیان ژن های کاتالاز، فریتین وmapk (mitogen activated protein kinase) در دانه های گیاه سویا در مرحله زایشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در مقایسه با گیاهان شاهد میدان مغنایسی ایستا و متناوب در گیاه گندم و سویا باعث تغییر پارامترهای جوانه زنی و میزان رشد، محتوای آهن و کلسیم کل، تغییر مقدار، اندازه و در برخی موارد ساختار ثانویه نانوذرات فریتین و فعال شدن سیستم آنتی اکسیدان گردید. همچنین میدان مغناطیسی ایستا باعث افزایش بیان این سه ژن در دانه های سویا شده ولی میدان مغناطیسی متناوب بیان ژن فریتین را افزایش داده، باعث کاهش بیان ژن mapk شده و بر بیان ژن کاتالاز تاثیری نداشت. از این نتایج چنین برداشت می شود که مکانیسم درک میدان مغناطیسی در گیاهان در قالب هر سه مدل رایج جفت رادیکال، فری مگنتیسم و یون سیکلوترون رزونانس قابل توجیه است. همچنین تاثیر این میدان های مغناطیسی بر گیاهان بسته به نوع میدان، نوع گیاه، مرحله نموی و اندام مورد مطالعه متفاوت می باشد.
میترا جمشیدی فائزه قناتی
نانو ذرات نقره یکی از پرکاربردترین ذرات در حوزه نا نو است. یکی از دلایل کاربرد گسترده این ذرات خاصیت ضد میکروبی آن ها است. در این تحقیق از منظر جدیدی به نانو ذرات نقره نگاه شده و سعی شده که از آن به عنوان یک الیسیتور جهت بررسی تاثیرات فیزیولوژیک بر روی سلول های جدا کشت فندق(corylus avellana l.) استفاده شود. به همین منظور پس از چندین آزمایش محدوده مناسبی از غلظت های مختلف نانو نقره در نظر گرفته شد وسلول های جدا کشت فندق در روز هفتم واکشت (در فاز لگاریتمی رشد) با نانو نقره تیمار شدند و 7 روز بعد پاسخ های فیزیولوژیک آن هاشامل رشد, درصد زنده بودن، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان ،تولید تاکسان ها و توان مهار رشد سلول های سرطانی مورد بررسی قرار گرفت. از بین غلظت-های به کار رفته (صفر، 5/2، 5 و ppm10(، غلظت متوسط ppm5 با داشتن کمترین کاهش در رشد و زنده بودن و هم چنین مطلوب بودن سطح فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان به عنوان غلظت مناسب جهت تیمارهای وابسته به زمان انتخاب شد. نتایج به دست آمده از بررسی میزان تاکسان ها تحت تاثیر تیمار با ppm5 نانو نقره حاکی از افزایش 5 برابری تاکسول درون سلولی در 24 ساعت اولیه بعد از تیمار نسبت به سلول های شاهد در همان زمان و همچنین افزایش 8 برابری تاکسول برون سلولی در همین زمان بوده است. در مورد باکاتین iii نیز به عنوان یکی دیگر از تاکسان های مورد مطالعه بیشترین اثر تیمار در 24 ساعت اولیه مشاهده شد. تیمار سلول های سرطانی hela با عصاره سلولی فندق تیمار شده با ppm5 نانو نقره، باعث کاهش 60 درصدی توان زیستی این سلول ها گردید. به عنوان نتیجه کلی می توان گفت نانو ذرات نقره در همان 24 ساعت اولیه پس از تیمار بیشترین اثر خود را بر فیزیولوژی سلول های فندق گذاشته است. علاوه بر این با افزایش قابل توجه میزان تاکسان های درون سلولی می توان گفت که نانو ذرات نقره بیشتر از این که باعث افزایش خروج تاکسان ها به محیط کشت شود، با القای مسیرهای بیوسنتزی آن ها، باعث افزایش سنتز این ترکیبات در سلول های فندق گردیده است.
بیتا عدل وندی مجید آقاعلیخانی
به منظور بررسی تأثیر دگرآسیبی سطوح مختلف کاه و کلش گندم رقم پیشتاز(triticum aestivum var. pishtaz.) و چاودار(secale cereale l.) بر کنترل علف های هرز و عملکرد ذرت شیرین (zea mays var.saccarata) مطالعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ی تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس در سال زراعی 89 – 88 به اجرا در آمد. گندم و چاودار جزو گیاهان پوششی و دگرآسیب هستند که در تناوب با ذرت شیرین کشت شده و پس از برداشت، کلش آن در مقادیر مختلف با خاک اختلاط داده شدند. آزمایش دارای هفت تیمار شامل مقادیر کم، متوسط و زیاد کلش گندم، چاودار و شاهد (بدون کلش) بود. مقایسه ی مستقل گندم در برابر چاودار نشان داد که اولاً گندم نسبت به چاودار در کنترل علف های هرز تاج خروس (amaranthus retroflexus l.) و خرفه (l. portulaca olerace) و افزایش عملکرد بیولوژیک و اقتصادی ذرت برتری دارد، ثانیاً تیمار مقدار کم کلش گندم موثرتر از مقدار زیاد آن بود. به طوری که نتایج نشان داد، تیمار کلش کم گندم بیش ترین کنترل علف هرز غالب در مزرعه (تاج خروس) را به همراه داشت و کاهش بیوماس تر کل و بیوماس خشک کل تاج خروس تحت تأثیر تیمارها معنی دار بود. به طوری که مقدار آن به ترتیب 5128 و 8/1416 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. به دنبال این کنترل بیش ترین شاخص سطح برگ و عملکرد علوفه تر ذرت در این تیمار به دست آمد به طوری که شاخص سطح برگ برابر با هفت و میزان علوفه ی تولید شده 24693 کیلوگرم در هکتار بود و این صفات نیز معنی دار شدند. قابل ذکر است که ارتفاع ذرت در این تیمار در مقایسه با سایر تیمارها کم و به مقدار 83/120 سانتی متر بود و این به دلیل رقابت کم این گیاه با علف هرز بر سر نور بوده است. طبق نتایج به دست آمده عملکرد دانه ی ذرت در تیمار کلش کم گندم در سطح (05/0p<) اختلاف معنی داری داشت. وزن تر بلال اصلی معنی دار شد و بیشترین مقدار وزن تر مختص شاهد و تیمار کلش کم گندم بود. طول بلال و تعداد پا جوش معنی دار بود و در شاهد بیشترین مقدار را داشت. در بررسی صفات کیفی علوفه ی ذرت، درصد پروتیین علوفه معنی دار نشد ولی بیشترین مقدار مربوط به چاودار با کلش زیاد به مقدار5/9 درصد بود. در نتیجه گیری کلی و نهایی می توان چنین عنوان کرد که شرایط رقابتی ارتباط نزدیکی با اثر دگرآسیبی دارد، هر چه آسیب پذیری علف هرز نسبت به بقایای گیاه دگرآسیب بیشتر باشد در رقابت با گیاه زراعی ناتوان-تراست.
رسول گودینی حسن زارع مایوان
همزیستی دو طرفه (mutualism) یکی از شکل¬های همزیستی بین موجودات زنده است که طی آن هر دو طرف شریک در رابطه سود می¬برند. همزیستی بین قارچ¬های آربوسکولار مایکوریزا با بیش از 80 درصد گیاهان خشکیزی و نوع محدودتری از آن که بین باکتری¬های خانواده ریزوبیوم و گیاهان پروانه آسا وجود دارد، از مهمترین ارتباطات همزیستی در دنیای گیاهی است. هر دو نوع همزیستی به صورت همزمان در گیاهان خانواده پروانه آسا وجود دارد که این همزیستی¬ها بنا به گونه و سویه جاندار همزیست، تاثیرات متفاوتی بر روی یکدیگر و میزبان دارند. در این تحقیق، تاثیر شکل¬های همزیستی جدا و توام گیاه نخود فرنگی با قارچ میکوریزی glomus mosseae و باکتری ریزوبیوم مطالعه شده است. برای این کار گیاهان تیمار شده با همزیست در شرایط گلخانه¬ای برای 40 روز رشد کردند و هر دو روز یکبار با محلول هوگلند اصلاح شده آبیاری گردید. در این مطالعه، چهار تاثیر همزیست¬ها بر میزان حضور یکدیگر و تاثیر آنها بر زیتوده گیاه میزبان، تاثیر همزیست¬ها بر میزان برخی از ترکیبات فنلی گیاه میزبان، اثرات شکل¬های مختلف همزیستی بر سیستم آنزیم¬های آنتی اکسیدانی گیاه میزبان و در آخر تاثیر همزیستی بر نسبت قندهای اصلی دیواره سلولی ریشه گیاه میزبان، مورد ارزیابی قرار گرفت. طیف متفاوتی از نتایج در بخش¬های جدا به دست آمد که نشان دهنده اثرات متفاوت شکل¬های همزیستی با گیاه میزبان است. اشکال مختلف همزیستی با تاثیر بر جذب مواد غذایی و افزایش رشد، ایجاد ساختارهای جدید مانند گرهک¬ها و توسعه ریشه، تولید متابولیت¬های اولیه و ثانویه همزیستی، اثر گذاری بر فعالیت¬های آنزیم¬های آنتی اکسیدان و تاثیر بر دیواره سلولی ریشه میزبان می¬تواند گیاه و محیط ریزوسفر را تحت تاثیر قرار دهد.
رضوان خانمحمدی فائزه قناتی
میدان مغناطیسی برپارامترهای مختلفی ازجمله جوانه زنی بذر، رشد ریشه، سرعت رشد دانه رست ،تکثیر و رشد سلولهای مریستمی ومقدارکلروفیل موثر می باشد. در تحقیق حاضر بذر های سویا در دو گروه کشت شدند. یک گروه با آب معمولی و دیگری با آبی که پس از عبور از میدان مغناطیسی متناوب 110 میلی تسلایی مغناطیده گشت آبیاری شدند. نمونه برداری از گیاهان در مراحل مختلف رشد زایشی انجام شد و اثرات آب مغناطیده بر شاخص های رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیک گیاه سویا از جمله میزان رنگیزه های فتوسنتزی، محتوای قند وپروتئین کل، محتوای پلی ساکاریدی دیواره مورد بررسی قرار گرفت.
سمیرا نصرتی فائزه قناتی
خشکی از فاکتورهای مهم کاهش محصولات کشاورزی است که نه تنها موجب کمبود آب می شود بلکه محدودیت مواد غذایی، شوری و تنش اکسیداتیو را نیز به دنبال دارد. تحقیقات حاکی از آن است که گیاهچه های چهار روزه گندم بهاره قادر به تحمل تنش خشکی می باشنددر تحقیق حاضر، تنش خشکی با قطع آبیاری به مدت ده روز و نیز آبیاری مجدد به مدت سه روز بر روی گیاهچه های دو، چهار و شش روزه اعمال شد. نمونه برداری از بذر و اندام هوایی گیاهچه های تحت تیمار انجام گرفت و برخی شاخص های رشد و ویژگی های فیزیولوژیک از جمله مقدار رنگیزه های فتوسنتزی، محتوای قند، پروتئین کل و پلی ساکاریدهای دیواره سلولی گیاهچه های چهار روزه گندم بهاره تحت تنش خشکی و آبیاری مجدد باگیاهچه های دو و شش روزه مقایسه شد و نقش احتمالی آنها در تحمل به خشکی مورد مطالعه قرار گرفت
معصومه صمدی حسن زارع مایوان
این پژوهش تاثیر قارچ glomus mosseaea را بر روی تعداد اسپور، همزیستی میکوریزایی، شاخص های رشد و فیزیولوژی گیاه helianthus annuus و نیز برخی شاخص های شیمیایی خاک تحت غلظت های مختلف نفت خام را ارزیابی کرد. پژوهش در شرایط گلخانه ایی انجام شد. دانه رست های helianthus annuus در دو تیمار نفتی غیرمیکوریزایی و نفتی میکوریزایی به گلدان های 500 گرمی با درصد نفتی 2/5، 5، 7/5 و 10 و مقدار ثابت اینوکلوم قارچ منتقل شدند. تا غلظت 7/5 درصد شاخص های فیزیولوژیک، تفاوت معنی داری در تیمارهای میکوریزایی نسبت به تیمارهای غیرمیکوریزایی مشاهده نشد اما درحالی که در غلظت 10 درصد تیمارهای نفتی غیر میکوریزایی گیاه با عدم رشد مواجه شد میکوریزا در غلظت 10 درصد سسبب حفظ رشد گیاهان در این تیمار شده است.
مینا درویش فائزه قناتی
چکیده ندارد.
مهتاب نوری فائزه قناتی
چکیده ندارد.
فرهاد فتاحی نیسیانی علی محمد مدرس ثانوی
چکیده ندارد.
رویا ساقیان فائزه قناتی
چکیده ندارد.
معصومه اطهری نیا فائزه قناتی
چکیده ندارد.
فاطمه خادمی جهرمی فائزه قناتی
چکیده ندارد.
امیر ثابت سروستانی فائزه قناتی
چکیده ندارد.
زینب توسلی فائزه قناتی
چکیده ندارد.
ریحانه دولتشاهی فرد فائزه قناتی
چکیده ندارد.
سروناز پیله وری فائزه قناتی
چکیده ندارد.
ترانه بنایی فائزه قناتی
چکیده ندارد.
محمود پنج تن دوست علی سروش زاده
چکیده ندارد.
فرنوش نعمتی کورایم فائزه قناتی
چکیده ندارد.
فاطمه جوانی جونی پرویز عبدالمالکی
موجودات زنده در طول زندگی خود در معرض بسیاری از عوامل ژنوتوکسین زیست محیطی قرار می گیرند. از عوامل زیان بار زیست محیطی می توان پرتوهای یونیزه کننده و میدان های الکترومغناطیسی را نام برد. در سال های اخیر، مطالعات زیادی برای ارزیابی تاثیرات زیستی احتمالی میدان های مغناطیسی و پرتوهای طبیعی انجام شده است اما علیرغم این مطالعات، مکانیسم این اثرات هنوز ناشناخته مانده است. در تحقیق حاضر تأثیرات اعمال میدان مغناطیسی ایستا با شدت 15 میلی تسلا و پرتوهای طبیعی روی میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و محتوای فلاونوئیدی و کروموزوم های گیاه باقلا (vicia faba l.) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج، تغییرات معنی داری را در نمونه هایی که تحت تأثیر میدان مغناطیسی ایستا و پرتوهای طبیعی قرار گرفته بودند نسبت به نمونه های شاهد نشان داد. این نتایج موید آن است که میدان مغناطیسی ایستا و پرتوهای طبیعی می تواند در سیستم دفاعی آنتی اکسیدان اختلال ایجاد کند و باعث ایجاد استرس اکسیداتیو در گیاه گردد. در گیاهان تیمار شده با میدان مغناطیسی و پرتوهای طبیعی، کاهش محتوای فلاونوئید و فعالیت آنزیم های جاروب کننده گونه های فعال اکسیژن و رادیکال های آزاد سبب تغییر عملکردهای حیاتی سلول می شود. علاوه بر این اثرات، اختلالات کروموزومی در گیاهانی که تحت تاثیر میدان مغناطیسی ایستا و پرتوهای طبیعی قرار گرفته بودند ، نسبت به گروه شاهد به طور معناداری افزایش یافته بود. اختلالات در نمونه های مشاهده شده در فازهای پروفاز، متافاز، آنافاز و تلوفاز شامل پل، شکستگی ها و کروموزوم های تاخیری می باشد.
عاطفه پایز فائزه قناتی
آلومینیوم به عنوان یک فلز سنگین ، %7 پوسته زمین را تشکیل می دهد و در سیلیکات های آلومینیوم و اکسیدهای بی ضرر وجود دارد. آلومینیوم در ph اسیدی خاک به شکل محلول و سمی خود یعنی ، [al(h2o)6]3+، در می آید. با توجه به اینکه حدود %40 از زمین های کشاورزی دنیا اسیدی هستند، سمیت آلومینیوم یک عامل محدود کننده رشد در خاک های اسیدی می باشد که منجر به کاهش در رشد وتولید گیاهی می شود. در تحقیق حاضر اثر آلومینیوم بر میزان بیان ژن sipk (یکی از ژن های مسیر آبشاری mapk که در پاسخ به تنش های غیر زنده فعال می شود) و ارتباط آن با فعال شدن سیستم آنتی اکسیدانت در سلول های جداکشت توتون مورد بررسی قرار گرفت. سلول های جدا کشت توتون (nicotiana tabacum l. cv. barley21 ) به مدت 1 و 6 و 12 ساعت با آلومینیوم با غلظت mµ80 تیمار شدند. نتایج بدست آمده افزایش فعالیت آنزیم sodدر هر 3 تیمار 1و 6و 12 ساعته، افزایش فعالیت آنزیم catدر تیمارهای 1و 6 ساعته و کاهش آن در تیمار 12 ساعته، کاهش پراکسیداسیون لیپید در تیمارهای 1و 6 ساعته و افزایش آن در تیمار12 ساعته و افزایش ظرفیت جاروب گری رادیکال های آزاد در تیمارهای 1و 12 ساعته و تغییر ناچیز آن را در تیمارهای 6 ساعته در مقایسه با سلول های شاهد نشان داد. همچنین افزایش فعالیت sod،cat و ظرفیت جاروب گری و کاهش پراکسیداسیون لیپید در تیمار 1 ساعته با آلومینیوم به اضافه بازدارنده mapkk (pd9805 9) در مقایسه با سلول های شاهد دیده شد. پس از استخراج rna از سلول ها، با استفاده از تکنیک rt-pcr و استفاده از ژن 18 sبه عنوان ژن خانه دار، بیان ژن sipkسنجیده شد. بیان ژن sipk نیز در هر 2 تیمار آلومینیوم و آلومینیوم به اضافه بازدارنده (pd98059) و در هر 3 فاصله زمانی 1و6و12 ساعت افزایش نشان داد. این نتایج پیشنهاد می کند که فعال شدن سیستم آنتی اکسیدانت در اثر سمیت آلومینیوم در سلول های جداکشت توتون با میانجیگری mapkها صورت می گیرد.