نام پژوهشگر: ندارم ندارم
امین پی کانی ندارم ندارم
در سالهای اخیر استفاده از سوخت های جایگزین و پاک در موتورهای دیزلی با سخت تر شدن قوانین آلایندگی و افزایش قیمت سوخت های فسیلی به صورت قابل توجهی مد نظر کشورهای مختلف قرار گرفته است . در این راستا ، یکی از روش های گازسوز کردن موتورهای دیزلی ، دوگانه سوز کردن آنها یعنی استفاده همزمان از سوخت های گازی و دیزلی در این موتورها میباشد که سوخت دیزلی به مقدار اندک به منظور تامین منبع اشتعالی سوخت گازی مورد استفاده قرار می گیرد . این موتورها در شرایط بارهای بالا عملکرد قابل مقایسه ای با موتورهای دیزلی دارند ولی درشرایط بارهای جزئی به دلیل استفاده از مخلوط سوخت و هوای خیلی فقیر دارای عملکرد بدتری نسبت به موتورهای دیزلی می باشند. روشهای مختلفی برای غلبه براین عملکرد ضعیف از جمله افزایش سوخت آتش زا ، خفانش هوای ورودی ، اعمال egr به موتور توسط محققین مختلف مورد استفاده قرار گرفته است .
حسین قابل سهراب احمدی
اندازه گیری دقیق ناهمواری سطح دارای اهمیت اساسی بخصوص در مهندسی دقیق و صنایع کارخانه ای برخوردار است. ناهمواری سطح معمولاً بوسیله پروفایل سنجهای سوزنی مکانیکی انجام می شود. در هر حال روش کم دردسر اندازه گیری ناهمواری سطح با استفاده از سوزنهای مکانیکی می تواند سبب تغییر شکل یا آسیب روی سطح نمونه شود و از نظر عقلانی یک روش اندازه گیری زمانبر است. روشهای غیر تماسی، مثل انواع اپتیکی این مزیت را دارند که می توانند برای اندازه گیری فرایند ناهمواری سطح استفاده بشوند. در این پایان نامه نتایج اندازه گیری ناهمواری سطح با استفاده از تکنیک همبستگی لکه ای برای یک سطح آلومینیومی و روش تباین روی یک فیلم پلیمری گزارش می شود.
زهرا بهجت ندارم ندارم
در این کار تجربی توریهای برجسته سطحی خود سامان ده با استفاده از تک باریکه لیزری بر روی فیلم پلیمری آزو ثبت شدند. برای بررسی واهلش توری های برجسته سطحی خود سامان ده شدت پراش مرتبه اول یک لیزر کاوشگر بررسی شد. نتایج نشان داد، در مورد توری های برجسته سطحی خود سامان ده برخلاف سایر توری های ضریب شکست ایجاد شده بر روی فیلم پلیمری آزو، که ثبت اطلاعات تنها بر اساس جهت گیری رنگینه های آزو است، با قطع نور نویسنده قبل از رسیدن به حالت اشباع، بهره پراش لیزر کاوشگر افزایش می یابد.
سرور نوریزاده اذر محمد حسن فاروقی
در این پایان نامه که بر اساس مقاله m.a. ruiz, d. stojanoff, some properties of frames of subspaces obtained by operator theory methods, j. math. anal. appl. 343 (2008) 366-378. تنظیم شده است، روابط بین عملگر ها ، پایه های متعامد یکه زیرفضاها و قاب های زیر فضابرای یک فضای هیلبرت جدایی پذیر بررسی می شود. شرایط کافی را روی پایه متعامد زیرفضاهای e = {ei}i?i در فضای هیلبرت h و عملگر پوشای t ? l(k,h) در نظر می گیریم بطوریکه {t(ei)}i?i یک قاب زیر فضاها نسبت به دنباله شمارا از وزن ها باشد. همچنین تعمیمی از نتایجی را بدست می آوریم که روابط بین قاب های زیرفضاها و تصاویر مایل را بیان می کند . مفهوم تظریف قاب های زیرفضاها به منظور بدست اوردن نتایجی درباره فزونی قابهای زیر فضاها معرفی می شود. همچنین مجموعه وزن های مجاز برای یک دنباله مولد زیرفضاها مورد مطالعه قرار می گیرد و نهایتا مثال های متعددی ارائه می شود.
معصومه رییسی شندی محمد رضا جبارزاده
فرض کنیم b فضای باناخ متشکل از توابع تحلیلی تعریف شده روی حوزه کراندار g در صفحه مختلط وهمچنین ? یک چندجمله ای تحلیلی ویا یک تابع گویا و m? عملگر ضرب بوسیله ? باشد. تحت شرایط خاص روی ? و g ، تعویضگرهای m?، یعنی مجموعه تمام عملگرهای کراندار t را مشخص می کنیم که به ازای آنها داشته باشیم tm? = m?t. در مورد این فضا مثالهای متعددی را بررسی میکنیم.
هدی عبدی زاده ندارم ندارم
هدف این مطالعه پیش بینی و شناسایی خصوصیات ژئوشیمیایی سنگ منشاء براساس نمودارهای چاه پیماییدر میدان نفتی اهواز می باشد. با توجه به اینکه آزمایشات ژئوشیمی بر روی کنده های حفاری پرهزینه و وقت گیر بوده، لذا از فن آوری الگوریتم های ژنتیک که مبتنی بر مفاهیم زیست شناسی هستند جهت تخمین toc از داده های پتروفیزیکی استفاده شده است. از عملگرهای زیستی (operator) مانند تلفیق (crossover) و جهش (mutation)نیز جهت تولید مثل نسلهای جدید داده و انتخاب فرزندان نابغه (elite child) استفاده شده است. برای هر کدام از راه حلهای مساله یک کروموزوم تعریف شده و جوابهای مساله (ژنها) در سیر تکاملی (رسیدن به جوابهای بهینه مساله) قرار گرفته اند. در این مطالعه خرده های حفاری سازندهای کژدمی، گورپی و پابده از سه چاه az-55، az-67 و az-265 انتخاب و برای آنالیز آماده شدند. در گام اول بر روی نمونه های انتخابی پیرولیز راک- ایول صورت گرفت تا خصوصیات ژئوشیمیایی بازه ها (اعماق) مورد مطالعه به صورت کمی و کیفی شناسایی شود. در گام بعدی با استفاده از روش هوشمند الگوریتم ژنتیک بین داده های ژئوشیمیایی به دست آمده و نمودارهای چاه پیمایی یک تطابق و فرمولاسیون کمی صورت گرفت. براساس این تطابق داده های ژئوشیمیایی از روی نگارهای چاه پیمایی سنتز و سپس نگار ژئوشیمیایی تولید شد. انتخاب بهترین ورودی در ساخت مدل نقش مهمی را ایفا می-کند. به طور کلی، ارتباط قوی بین داده های ورودی و خروجی، می تواند پیشگویی دقیقتری را نسبت به داده های با تطابق ضعیفتر ایجاد کند. نرمالایز کردن امر مهم دیگری است که می تواند جهت تولید بهتر داده، بر روی داده ها اعمال شود. این کار بخصوص برای تولید toc مفید است. در نرم افزارmatlab نگارهای gr، dt،lld و cnl به عنوان ورودی (input) و مقادیر پارامتر toc حاصل از آنالیز به عنوان خروجی مطلوب شبکه (output) در نظر گرفته شده اند. الگوریتم ژنتیک ضرایب وزنی را برای داده های پتروفیزیکی محاسبه کرده که با استفاده از این ضرایب و داشتن داده های چاه پیمایی toc برای سایر چاه های موجود در میدان می توان تخمین زده شده است. دو نوع مدل الگوریتم ژنتیک جهت تخمین toc طراحی شد: خطی و غیر خطی. نتایج نشان می دهد که از مدل غیر خطی نسبت به مدل خطی نتایج صحیح تری حاصل می شود. هر نگار چاه پیمایی ورودی یک ضریب وزنی در تخمین toc دارد که توسط الگوریتم ژنتیک بدست آمد. الگوریتم ژنتیک ضرائب وزنی را برای c1، c2، c3، c4، c5، c6، c7وc8 به ترتیب 202/0، 988/0، 257/0، 913/0، 271/0، 982/0، 039/0و 409/0 محاسبه کرد. میانگین مربعات خطای شبکه (mse)در مدل بهینه سازی الگوریتم ژنتیک غیر خطی برای داده های تست 0022/0می باشد که این مرتبط با مقدار ضریب همبستگی (r2) 9631/0 است. درنهایت میزان tocبا استفاده از روش ? log r نیز تخمین زده شد تا برآوردی از عملکرد الگوریتم ژنتیک صورت گیرد که نتیجه آن حاکی از عملکرد دقیق تر و سریع تر روش های هوشمند است.
فریده قنبروند علی رضا دهناد
لوسمی بیماری است که از تکثیر نئوپلاستیک سلول های خونساز یا لنفوئیدی به وجود می آید.لوسمی می تواند بسته به نوع سلولهای خونی که تحت تاثیر قرار می گیرند و نیز بر اساس شدت و سرعت پیشرفت بیماری (حاد و مزمن بودن) به چهار نوع اصلی تقسیم بندی شود. لوسمی میلوئیدی مزمن(cml) از شناخته شده ترین اشکال لوسمی و لوسمی پرومیلوسیتیک حاد(apl) یکی از بدخیم ترین انواع آن می باشد.علی رغم تلاش های صورت گرفته برای درمان لوسمی هنوز درمان قطعی برای این بیماری گزارش نشده است. به همین دلیل امروزه تلاشهای بسیاری در جهت یافتن داروها و ترکیبات ضد سرطان جدید در حال انجام است. بر این اساس ترکیبات ضد سرطان که از فرآورده های طبیعی بدست می آیند بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. فرآورده های طبیعی ممکن است از منابع مختلف از جمله گیاهان یا میکروارگانیسم های ساکن خشکی همچون باکتری جنس اکتینومیست بدست آید. اکتینومیست ها باکتری های گرم مثبت و ساپروفیت با زندگی آزاد می باشند که بطور گسترده ای در خاک و آب پراکنده شده اند و تنوع شیمیایی و مورفولوژیکی فراوانی نشان می دهند. اکتینومیست ها منابع غنی از ترکیبات فعال بیولوژیک می باشند. اعضای جنس اکتینومیست بویژه استرپتومایسس ها تولید کننده بیش از نیمی از آنتی بیوتیک های طبیعی شناخته شده می باشند. این آنتی بیوتیک ها می توانند به عنوان ضد التهاب، عوامل ضد سرطان(مانند دوکسوروبیسین، دونوروبیسین، میتومایسین و بلئومایسین) یا ترکیبات مفید داروئی دیگر بکار روند.در این مطالعه از بین اعضای جنس اکتینومیست، اثرات ضد سرطانی متابولیت های ثانویه دو گونه باکتری بومی ایران، استرپتومایسس گونه 673 و 111 در سلول های k562 لوسمی میلوئیدی انسانی و نیز سلول های nb4 لوسمی پرومیلوسیتیک حاد مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور سلول های k562 و nb4 با غلظت های مختلف متابولیت ها و برای مدت زمان 12 تا 72 ساعت تیمار شد. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو برای بررسی اثرات مهار رشدی متابولیت ها استفاده شد. برای بررسی سلول های تمایز یافته از رنگ آمیزی رایت- گیمسا و آزمون بلع ذرات لاتکس استفاده شد.به منظور بررسی اثرات آپوپتوزی متابولیت ها از آزمون قطعه قطعه شدن dna استفاده شد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که 1) متابولیت های محلول در اتر و اتیل استات دو گونه باکتری مذکور باعث مهار رشد وابسته به غلظت و زمان در سلول های k562 و nb4 می شود، 2) متابولیت های محلول در اتر باکتری استرپتومایسس گونه 111 باعث کاهش زیستایی و القای آپوپتوز در این سلول ها می گردد، 3) متابولیت های محلول در اتیل استات باکتری گونه 673 باعث القای تمایز مونوسیت- ماکروفاژی در سلول های k562 و nb4 می گردد. به طور کلی باتوجه به اثرات مهار رشد، القای تمایز و آپوپتوز توسط متابولیت های حاصل از این دو گونه باکتری و اینکه این دو گونه به تازگی در ایران شناسایی شده است، این متابولیت ها را می توان به عنوان ترکیباتی جدید و موثر برای مطالعات بیشتر در درمان بیماران مبتلا به لوسمی پیشنهاد نمود.
سعید کیانی بستان آباد ندارم ندارم
چکیده ندارد.
مه لقا رضایی برگشادی محسن موذن
منطقه مورد مطالعه با طول جغرافیایی 0 °44 تا 30 °44 شرقی و عرض جغرافیایی 0 °39 تا 30 °39 شمالی در استان آذربایجان غربی و در شمال شهرستان چالدران قرار دارد. از دیدگاه زمین شناسی این ناحیه بخشی از زون افیولیتی شمال غرب کشور موسوم به افیولیت های خوی- ماکو می باشد. منطقه مورد مطالعه به عنوان یک منطقه ملانژی، مجموعه تکتونیکی از سنگ های مختلف است. لیتولوژی این مجموعه شامل الترابازیک ها و انواع سنگ های دگرگونی شامل از شیست سبز، اکتینولیت- ترمولیت شیست و سنگ های رسوبی و شامل سنگ های ولکانیکی متوسط و بازیک می باشد. سنگ های الترامافیک این مجموعه شامل پریدوتیت های سرپانتینی شده، متاپریدوتیت و سرپانتینیت ها می باشد. سرپانتینیت ها و پریدوتیت های سرپانتینی شده منطقه چالدران حاصل سرپانتینی شدن بخشی پریدوتیت ها در درجات مختلف می باشند که به دو دسته سنگ های پریدوتیتی با درجه سرپانتینی شدن 50 تا 60 درصد و بیش تر از 70 درصد تقسیم بندی می شوند. پریدوتیت های دسته اول شامل دو گروه پریدوتیت های سرپانتینی شده و دگرگون می باشند. براساس مطالعات پتروگرافی، کانی شناسی و مشاهدات بافتی سنگ های الترابازیک و بازیک در رخساره شیست سبز بالایی تا آمفیبولیت پایینی دگرگون شده اند. پریدوتیت های مورد مطالعه دارای بافت های سودومورف شامل مش و بستایت (و ساعت شنی، hourglass) و غیرسودومورف شامل interpenetrating و interlocking هستند. بر اساس مطالعات انجام گرفته، ترکیب پروتولیت سرپانتینیت ها و پریدوتیت های سرپانتینی شده منطقه چالدران، هارزبورژیت و کم تر لرزولیت تشخیص داده شدند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان می دهند که سرپانتینی شدن تاثیری بر ترکیب عنصری به خصوص عناصر کمیاب پریدوتیت ها نداشته است. مقدار al2o3 و tio2 بالا پریدوتیت های چالدران و الگوی مسطح با شیب نسبتاً مثبت ree ها نشان دهنده fertile بودن این سنگ ها می باشد. بررسی عناصر کمیاب نشان دهنده ذوب بخشی کم تر از 10% پریدوتیت ها بوده هم چنین نشان می دهد که این سنگ ها تحت شرایط فوگاسیته اکسیژن qfm-1 تاqfm تشکیل شده اند. بر اساس مطالعات مینرال شیمی پریدوتیت های سرپانتینی شده، ترکیب الیوین ها با مقدار mg# در حدود 9/0 از نوع فورستریت می باشد. ارتوپیروکسن ها با مقدار mg# در حدود 9/0 مقدار cr2o3 بین wt.% 74/0-23/0 دارای ترکیب انستاتیتی هستند. ترکیب کلینوپیروکسن ها دیوپسیدی و کمی اوژیتی بوده و عدد منیزیم این کانی ها بین 88/0 تا 93/0 و مقدار cao آن ها بین 84/18-13/23 قرار دارد. ترکیب اعضای نهایی اسپینل ها بینspl0,79 chr0,098 hc0,081 mag0,015 تا spl0,78 chr0,18 hc0,011 در نوسان می باشد. عدد کرم (cr#) اسپینل پریدوتیت های چالدران در حدود 1/0-19/0 و مقادیر آلومینیم آن ها بین wt.% 18/51-8/58 است. بررسی شیمی کانی ها با استفاده از نتایج میکروپروب نشان می دهد که این کانی ها باقی مانده هایی از گوشته بوده و اولیه هستند. بررسی های ژئوتکتونیکی با استفاده از داده های سنگ کل و مینرال شیمی نشان می دهند که پریدوتیت های مورد مطالعه در یک حوضه اقیانوسی (abyssal) و در محیط مربوط به پشته های میان اقیانوسی با سرعت گسترش آرام تشکیل شده اند. داده های عناصر کمیاب کلینوپیروکسن مانند dy، nd، yb، ti و sm/yb و مقدار cr# اسپینل نشان دهنده ذوب 1-7 درصدی و در نتیجه fertile بودن پریدوتیت های مورد مطالعه می باشد. هم چنین داده های سنگ کل و مینرال شیمی نشان می دهند که این پریدوتیت ها متاثر از فرآیندهای refertilizationمانند سرپانتینی شدن، دگرسانی، هوازدگی و مذاب های بالارونده در گوشته نبوده اند. در کل می توان گفت که پریدوتیت های چالدران مربوط به گوشته سالم لیتوسفر پشته اقیانوسی با گسترش آرام هستند که در میدان پایداری اسپینل دچار ذوب بخشی بسیار پایینی شده اند و هیچ کدام از فرآیندهای refertilization تاثیری در ترکیب پریدوتیت های چالدران نداشته است.
مه لقا رضایی برگشادی محسن موذن
منطقه مورد مطالعه با طول جغرافیایی 0 °44 تا 30 °44 شرقی و عرض جغرافیایی 0 °39 تا 30 °39 شمالی در استان آذربایجان غربی و در شمال شهرستان چالدران قرار دارد. از دیدگاه زمین شناسی این ناحیه بخشی از زون افیولیتی شمال غرب کشور موسوم به افیولیت های خوی- ماکو می باشد. منطقه مورد مطالعه به عنوان یک منطقه ملانژی، مجموعه تکتونیکی از سنگ های مختلف است. لیتولوژی این مجموعه شامل الترابازیک ها و انواع سنگ های دگرگونی شامل از شیست سبز، اکتینولیت- ترمولیت شیست و سنگ های رسوبی و شامل سنگ های ولکانیکی متوسط و بازیک می باشد. سنگ های الترامافیک این مجموعه شامل پریدوتیت های سرپانتینی شده، متاپریدوتیت و سرپانتینیت ها می باشد. سرپانتینیت ها و پریدوتیت های سرپانتینی شده منطقه چالدران حاصل سرپانتینی شدن بخشی پریدوتیت ها در درجات مختلف می باشند که به دو دسته سنگ های پریدوتیتی با درجه سرپانتینی شدن 50 تا 60 درصد و بیش تر از 70 درصد تقسیم بندی می شوند. پریدوتیت های دسته اول شامل دو گروه پریدوتیت های سرپانتینی شده و دگرگون می باشند. براساس مطالعات پتروگرافی، کانی شناسی و مشاهدات بافتی سنگ های الترابازیک و بازیک در رخساره شیست سبز بالایی تا آمفیبولیت پایینی دگرگون شده اند. پریدوتیت های مورد مطالعه دارای بافت های سودومورف شامل مش و بستایت (و ساعت شنی، hourglass) و غیرسودومورف شامل interpenetrating و interlocking هستند. بر اساس مطالعات انجام گرفته، ترکیب پروتولیت سرپانتینیت ها و پریدوتیت های سرپانتینی شده منطقه چالدران، هارزبورژیت و کم تر لرزولیت تشخیص داده شدند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان می دهند که سرپانتینی شدن تاثیری بر ترکیب عنصری به خصوص عناصر کمیاب پریدوتیت ها نداشته است. مقدار al2o3 و tio2 بالا پریدوتیت های چالدران و الگوی مسطح با شیب نسبتاً مثبت ree ها نشان دهنده fertile بودن این سنگ ها می باشد. بررسی عناصر کمیاب نشان دهنده ذوب بخشی کم تر از 10% پریدوتیت ها بوده هم چنین نشان می دهد که این سنگ ها تحت شرایط فوگاسیته اکسیژن qfm-1 تاqfm تشکیل شده اند. بر اساس مطالعات مینرال شیمی پریدوتیت های سرپانتینی شده، ترکیب الیوین ها با مقدار mg# در حدود 9/0 از نوع فورستریت می باشد. ارتوپیروکسن ها با مقدار mg# در حدود 9/0 مقدار cr2o3 بین wt.% 74/0-23/0 دارای ترکیب انستاتیتی هستند. ترکیب کلینوپیروکسن ها دیوپسیدی و کمی اوژیتی بوده و عدد منیزیم این کانی ها بین 88/0 تا 93/0 و مقدار cao آن ها بین 84/18-13/23 قرار دارد. ترکیب اعضای نهایی اسپینل ها بینspl0,79 chr0,098 hc0,081 mag0,015 تا spl0,78 chr0,18 hc0,011 در نوسان می باشد. عدد کرم (cr#) اسپینل پریدوتیت های چالدران در حدود 1/0-19/0 و مقادیر آلومینیم آن ها بین wt.% 18/51-8/58 است. بررسی شیمی کانی ها با استفاده از نتایج میکروپروب نشان می دهد که این کانی ها باقی مانده هایی از گوشته بوده و اولیه هستند. بررسی های ژئوتکتونیکی با استفاده از داده های سنگ کل و مینرال شیمی نشان می دهند که پریدوتیت های مورد مطالعه در یک حوضه اقیانوسی (abyssal) و در محیط مربوط به پشته های میان اقیانوسی با سرعت گسترش آرام تشکیل شده اند. داده های عناصر کمیاب کلینوپیروکسن مانند dy، nd، yb، ti و sm/yb و مقدار cr# اسپینل نشان دهنده ذوب 1-7 درصدی و در نتیجه fertile بودن پریدوتیت های مورد مطالعه می باشد. هم چنین داده های سنگ کل و مینرال شیمی نشان می دهند که این پریدوتیت ها متاثر از فرآیندهای refertilizationمانند سرپانتینی شدن، دگرسانی، هوازدگی و مذاب های بالارونده در گوشته نبوده اند. در کل می توان گفت که پریدوتیت های چالدران مربوط به گوشته سالم لیتوسفر پشته اقیانوسی با گسترش آرام هستند که در میدان پایداری اسپینل دچار ذوب بخشی بسیار پایینی شده اند و هیچ کدام از فرآیندهای refertilization تاثیری در ترکیب پریدوتیت های چالدران نداشته است.
محمد نصیری موسی محمد پور فرد
در این پژوهش، رفتار گرمایی و هیدرودینامیکی نانوسیال مغناطیسی با کسرحجمی های متفاوت در دو میکروکانال افقی (دو بعدی و سه بعدی) با دیواره هایی با خاصیت آب گریزی و با شرایط لغزش و پرش دمایی روی دیواره، بصورت عددی با استفاده از مدل مخلوط، مورد بررسی قرار گرفته است. در این کار، تاثیرات دو نوع میدان مغناطیسی غیریکنواخت محوری و متقاطع رو رفتار گرمایی و هیدرودینامیکی و همچنین لغزش و پرش دمایی روی دیواره مورد مطالعه قرار گرفته است. اثرات میدان های مغناطیسی، سرعت لغزشی و پرش دمایی روی دیواره بوسیله کدهایی به معادلات حاکم بر جریان سیال در نرم افزار ansys/fluent 14 اضافه شده اند. میدان مغناطیسی محوری باعث افزایش انتقال حرارت موضعی و افزایش لغزش روی دبواره میگردد.این امر برای میدان متقاطع نیز صادق است.