نام پژوهشگر: علیرضا خواجه گیر

کمال و سقوط انسان ازدیدگاه مولانا و مایستراکهارت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  علیرضا خواجه گیر   قاسم کاکایی

چکیده رویکرد مولانا و مایستر اکهارت به مسئله انسان و سیر کمالی او متاثر از نگاه ذو مراتبی به حقایق هستی اعم از خدا و انسان است . انسان موجودی است دارای ساحت های ظاهری و باطنی که هرکدام منعکس کننده بخشی از حقیقت پنهان اوست .بنابراین کمال و سقوط او نیز با توجه به این سلسه مراتب وجودی او معنا می شود .اگرچه این دو عارف متعلق به دو سنت عرفانی جدا از یکدیگر بوده اند و تاثیر سنت های دینی شان در تعالیم عرفانی آنها منعکس شده ، امّا رویکرد عرفانی آنها به انسان و بویژه کمال و سقوط او از وجوه تشابه و تفاوت معناداری برخوردار است. از این جهت نگاه تطبیقی به مسئله کمال و سقوط در آموزه های این دو عارف ، هم از جهت مقایسه دو سنت عرفانی اسلام و مسیحیت بطور اعم و هم تحلیل و مقایسه نگاه عرفانی این دو عارف بطور اخص به مسئله مذکور ، قابل توجه می باشد. در این رساله مسئله کمال و سقوط انسان در دو مرحله اصلی که مشتمل بر مراحل فرعی تری است و همه مراحل با یکدیگر ارتباط متقابل دارند ، مطرح شده است .در مرحله اول که نقش معرفت و شناخت در کمال و سقوط انسان است ، این مسئله در سه سطح حسی ، عقلی و شهودی مطرح شده است. محدودیت و عدم توانایی معرفت حسی در درک حقیقت مستلزم گذر کردن از این مرحله و رسیدن به حواس باطنی است ، علاوه بر این گرفتار شدن انسان در دایره ی تنگ عقل جزیی در مرحله شناخت عقلی نیز مانع رسیدن انسان به مرتبه ی عقل کلی است ، که از محدودیت های عقل جزیی به دور است.آنچه می تواند مکمل این دو مرحله شود ، رسیدن به معرفت شهودی از حقیقت و درک بی واسطه آن است . رسیدن به این مرحله مستلزم از بین بردن موانع ارتباط برقرار کردن با حقیقت الهی خویشتن و رسیدن به خودشناسی حقیقی است، که در تعالیم عرفانی آنها این مسئله بسیار با اهمیت و برجسته است . رسیدن به این مرحله از کمال نیز مستلزم عبور کردن از موانعی است که گاهی از سنخ دانستنی های کاذب و گاهی از سنخ بیماری های اخلاقی ، تعلقات عاطفی و عدم برخورداری از عنایت خداوند و رهبری معنوی است.رویکرد مولانا و اکهارت در معرفی و سلوک در این مراحل،برای رسیدن به کمال و رها شدن از سقوط معنوی، با تاکید بر عشق در تعالیم مولانا و وارستگی در تعالیم اکهارت قابل بررسی است. کلمات کلیدی: مولوی ، اکهارت ،خودشناسی،عشق،وارستگی،عقل،شهود،کمال،اخلاق

جایگاه نیلوفرآبی در فرهنگ و اساطیر ایران باستان و بازتاب نمادین آن در فرش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1390
  اکرم السادات رضوی   علیرضا خواجه گیر

نیلوفر از زمره گیاهانی است که در آیین و ادیان مختلف توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است.نیلوفر در رویکردهای اسطوره ای و نمادین با مفاهیمی چون رویش و زایش وباروری مرتبط است.فرضیه اصلی این تحقیق:مفهوم نمادین نیلوفر ,تلقی آن به عنوان نماد آفرینش و باروری در ایران باستان و ارتباط آن با آب و همچنینحضور این نماد در نقوش فرش می باشد. با توجه به اینکه روش کار در این رساله توصیفی-تطبیقی و یافته اندوزی به شیوه کتابخانه ای است,بدین منظور جایگاه نماد نیلوفر در اسطوره های ایرانی و ملل دیگر,با هدف روشن ساختن کهن الگویی آن مطرح می شود که از طریق این بررسی مفاهیم نهفته در پس این نقش مایه و ارتباط آن با نمادهای وابسته بیان می شود.

جایگاه مقام خلوت در نقاشی ایرانی اسلامی با تاکید بر 2 اثر سلطان محمد نقاش مکتب تبریز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  کامران مظفری   مرضیه پیراوی ونک

نقاشی ایرانی مشحون از مضامین عرفانی است که از شعر و ادبیات و فرهنگ اسلامی برگرفته شده اند . هنرمند سنتی با استفاده از این مضامین آثاری متناسب با مفاهیم معنوی پدید می آورده که بازتاب شیوه ی زندگی و سلوکش نیز بوده است . بنظر می رسد سلوک معنوی هنرمند در تولید اثر هنری نقش مهمی ایفا می کرده و بخشی از این سیر و سلوک با عبادت ، ریاضت و خلوت همراه بوده است . در این تحقیق سعی شده با بررسی شیوه ی سلوک و محیط اجتماعی سلطان محمد بعنوان نقاش برجسته ی مکتب تبریز که در آثار خود از مضامین عرفانی بهره می برده و با تاکید بر 2 اثر معروف او معراج پیامبر (ص) و بارگاه کیومرث به شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل آثار ، جایگاه و اثرات خلوت در آفرینش هنری جستجو کنیم .

رمز شناسی کوه قاف در ارتباط با سیمرغ(با توجه به منطق‏الطیر عطار)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  لاله قاسمی   مریم محمودی

ادبیات گرانقدر و ممتاز سرزمین ما، بی هیچ گزافه و مبالغه‏ای در میان آثار فرهنگی جهان، بی‏نظیر و درخشان است.اندیشمندان و شاعران، همینطور ادبیان و هنرمندان، از ثمرات خود، کام جان مشتاقان ادب و هنر را شیرین ساخته‏اند. بالأخص از زمانی‏که عارفان بیداردل، فرهنگ و ادب کهن پارسی را با حقیقت و معارف الهی و اسلامی در آمیخته و با معانی بلند و مضامین قدسی ارجمند، مرتبت و منزلت شعر وادب را از فرش به عرش رساندند. آدمی به واسطه فطرت خداجوی خود پیوسته در طلب محبوب ازل است و بی‏تاب و مشتاق او را می‏جوید و می‏طلبد و به مقتضای طبع الهی خویش جویای کمال مطلق است و خواستار وصول به بارگاه قرب وی و این کشش وکوشش خود نشان مناسب است و رمز ارتباط و نسبت. عارفان خدابین وکاملان صاحب یقین با اقتباس الطاف خداوند از پس پرده اسرار بوی برده‏اند و آفات و خطرات راه را می‏دانند و می‏شناسند. عارفانی چون شیخ عطار این سیر و سلوک را در قالب آثار خود بیان نموده‏اند از جمله منطق‏الطیر که دریایی است ناپیدا کرانه که قعر آن از گوهرهای ناب معرفت آکنده است، هر کس به قدر وسع و بصیرت خود می‏تواند مرواریدی چند از آن وحکایاتی بس شورانگیز و عبرت‏آمیز به کف آورد. عطار در مناظره مرغان، مطالبی مطول و مبسوط عرضه داشته و گوهرهایی گرانقدر سفته است. او در منطق‏الطیر حکایتهای پرندگان را با نقل و گفتگویی ساده شروع می‏کند و با توصیف اعمال و صفات شخصیتهای نقش‏آفرین به شیوه‏ای استعاری و بامقابله و محادثه آنها بسط وتطور می‏دهد. داستان شورانگیز مرغان منطق‏الطیر حقایق بسیار و دقایق بی‏شمار دارد. در هر عبارتش صدها راز تعبیه کرده‏اند و در هر اشارتش گونه‏گون اسرار نهاده شده که آن را با گوش ظاهر نتوان شنید، بلکه ‏باید به سمع باطن نیوشید وما در این مجال دریا را به پیمانه می‏یابیم و با سوزن روزن به روی خورشید می‏گشاییم. چه بسیار سخنان نغز و عمیق وحکمت آمیز که عقول محدود ما برنمی‏تافت رها کردیم و چه بسیار حکایات عبرت انگیز که لطافتی بی شمار داشت، بنا به مصلحتی از آن جهت که سر رشته موضوع مورد بحث از دست نرود، فروگذاشتیم. چه می‏گویم که هست این نکته باریک شب روشن میان روز تاریک در این مشهد که انوار تجلی‏ است سخندارم ولی ناگفتن اولی است ( شبستری، 1383: 16) داستانهای عطار، رمزی است از آن جهت که برای فهم آن باید در سطح رمز شناسی ومعناشناسی، بررسی شود تا عوامل پنهان‏تر وموثرتر آن آشکار گردد. نمونه‏هایی از این عوامل پنهان و موثر، نشیمنگاه و آشیان سیمرغ است. کوه قاف واژه‏ای آشناست که از دیرباز در اسطوره‏ها و آثار ادبی ظهور یافته و از جایگاهی ویژه برخوردار است.ارتباط این جایگاه، با سیمرغ، اساس این پژوهش را تشکیل می‏دهد. در حین مطالعه این مهم، با عناصر مختلف تشکیل‏دهنده منطق‏الطیر رو‏برو شده به بررسی اجمالی آنها نیز پرداختیم. از جمله: لزوم زبان رمزی صوفیه، جایگاه رمز‏شناسی در منطق‏الطیر، سیر وسلوک و پرواز مرغان به سوی سیمرغ، ویژگیهای مرغان، درخت، کوه و در نهایت آنچه در هنر مورد بررسی قرار گرفت ارتباط نقاشی گل و مرغ با کوه و درخت است.

مقایسه رمزشناسی خوشنویسی اسلامی با شمایل نگاری مسیحی( با تأکید بر مسجد امام اصفهان و کلیسای وانک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  فاطمه وسیعی   بهار مختاریان

یکی از رویکردهایی که در یک قرن گذشته در زمینه ی مطالعات تطبیقی هنر ادیان در جهان غرب و بعد از آن در مشرق زمین شکل گرفت، مکتب سنت گرایان(1) است. در این رویکرد به هنر ادیان از جهت حقیقت معنوی و جنبه ی متافیزیکی آن ها توجه شده است. این مسئله در مقایسه ی هنر قدسی در اسلام و مسیحیت نیز قابل توجه است. یکی از محوری ترین اعتقادات مسیحیان، اعتقاد به تجسد است که ماهیت هنر مسیحی را تشکیل می دهد. در مسیحیت، حقیقت الهی متجسد شده و بر اساس اصل تجسد، عیسی مسیح می تواند مانند انسان کامل تلقی گردد. اما در اسلام، خوشنویسی هنری مقدس است و نقشی همانند شمایل نگاری در هنر مسیحی دارد، زیرا خوشنویسی نیز نمودار جسم مرئی کلام الهی است. از این رو در بررسی تطبیقی هنر قدسی چندان نمی توان شمایل های مسیحی را با نگارگری اسلامی تطبیق داد، ولی به خوبی می توان آن را با خوشنویسی اسلامی مقایسه کرد. به همان نسبت که در دین شناسی تطبیقی نمی توان در مسئله ی وحی، قرآن را با کتاب مقدس مقایسه کرد، بلکه باید آن را با تجسد کلمه ی خداوند در جسم عیسای ناصری مورد مقایسه قرار داد، در بررسی تطبیقی هنر مقدس نیز نمی توان به مقایسه ی شمایل های مسیحی با نگارگری اسلامی پرداخت، بلکه از این منظر باید به خوشنویسی اسلامی توجه کرد( نصری 1388، 12). در اسلام، هنر قدسی هنری است که از گوهر وحی اسلامی بیرون آمده باشد. از میان هنرهای اسلامی، خوشنویسی نزدیک ترین رابطه را با کلام وحی دارد و شریف ترین هنر بصری در اسلام به شمار می رود. این هنر با حقیقت معنوی اسلام یک تناسب ذاتی دارد و به همین جهت از خوشنویسی برای تزیین مساجد نیز استفاده می شود. در مسیحیت نیز هنر شمایل نگاری نسبتی با خود مسیحیت دارد. بنابراین در کلیساها فقط شمایل نگاری جایز شمرده می شود. خط در بناهای مذهبی اسلامی، همان نقشی را بر عهده دارد که شمایل ها در کلیساهای مسیحی ایفا می کنند. در زمینه ی هنرهای شنیداری، هنر تلاوت قرآن و در زمینه ی هنرهای تجسمی، هنر خوشنویسی، قدسی ترین هنرها در جهان اسلام هستند که ریشه در نخستین آیات وحی الهی دارند ( العلق، 5- 1). در مسیحیت نیز هنر سرودخوانی دینی هنری مقدس به شمار می رود، اما شمایل نگاری مهم ترین شکل هنر قدسی است. در این تحقیق سعی بر آن است که رمز و نمادهای هنر خوشنویسی در اسلام به عنوان هنری قدسی که به الفاظ، صورت بصری می دهد، با رمزهای شمایل نگاری در مسیحیت به عنوان تجسم کلمه ی الهی، مورد بررسی تطبیقی قرار گیرند. وجه مشترک هنرهای دینی، جنبه ی سمبلیک آن هاست. زبان نمادین، زبانی است که هنر دینی، مفاهیم درونی خود را در قالب آن بیان می کند. مفاهیمی که به زبان مستقیم قابل بیان نیستند، قالبی نمادین به خود می گیرند تا بتوانند خود را بیان کنند. در واقع رمز، چیزی از جهان شناخته شده و قابل دریافت است که به چیزی از جهان ناشناخته و غیر محسوس یا به مفهومی، جز مفهوم مستقیم و متعارف خود اشاره می کند. هنر دینی خوشنویسی و شمایل نگاری نیز که به طور خاص هنر قدسی محسوب می شوند، برای بیان خود از زبان نمادین استفاده می کنند. نمادها ی به کار رفته در هر کدام از این دو هنر با توجه به مبانی آن ها متفاوت است. هر رمز یا نماد به حقیقتی ورای خودش اشاره دارد که این معانی جز با این سمبل ها به بیان نمی آیند. همان گونه که قرآن و دیگر کتب آسمانی همچون عهد عتیق و عهد جدید برای بیان حقایق معنوی به زبان رمز و اشاره سخن می گویند، هنر مقدس نیز رمز است و به چیزی بیش از آن چه نشان می دهد، دلالت دارد. در اسلام، می توان خوشنویسی را به صورت کتیبه های تزیینی با معماری ارتباط داد، اما هنر خوشنویسی، یک هنر فرعی نیست و بدین علت که برای نوشتن قرآن کریم به کار می رود، در هنرهای اسلامی از بالاترین مقام برخوردار است. هر چند کتیبه هایی که دارای نوشته های تاریخی هستند و به عنوان اسناد و احکام اجتماعی می باشند در تزیین مساجد استفاده می شوند، اما اکثریت نوشته ها ارزش دینی و جنبه ی مذهبی و نیایشی دارند. از این میان نوشتن آیات قرآنی در همه جا برتری دارد. مهم ترین خصلت کتیبه ها ایجاد حضور الهی و معنویت در فضایی همچون مسجد است. در شمایل نگاری، تصویر، حقیقت وحی الهی را بیان و برای این کار از زبان نمادین استفاده می کند. این نمادگرایی چیزی را نشان می دهد که نمی توان به صورت مستقیم نشان داد. به وسیله ی نمادگرایی وحی از جهان بالا به پایین آورده شده و در قالب ماده بیان می شود. در نظر آبای کلیسا، امور الوهی از حیث بیانی قابل توصیف نیستند و بهترین شیوه برای بیان آن ها، استفاده از نمادهاست. و چون کتاب مقدس، مجموعه ای از نصوص داستانی و تاریخی است که به صورت تصویر بیان می شود، بنابراین تمامی نمادها نیز در ارتباط با تصاویر شکل می گیرند.

تاثیر زیباشناختی آیینه کاری بر معماری عمارت قوام شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  زهرا هنرپیشه   علیرضا خواجه گیر

چکیده تزیینات در معماری اسلامی عنصری جدا ناشدنی است که همواره در طول تاریخ معماری ایران پیش و پس از اسلام متناسب با شرایط زمانی و مکانی شکل گرفته اند . آیینه کاری ، از جمله شیوه های آذین بندی است که از دوره صفوی شکل گرفت و در دوره قاجار به اوج شکوفایی خود رسید . هدف از این پژوهش بررسی جنبه های زیباشناسی موثر درتزیینات هنرهای سنتی و هنرهای وابسته به معماری است ؛ که در طول تاریخ جایگاه ویژه ای در جهت بیان ویژگی های هنری هر دوره داشته اند . در ادامه سیر تاریخی شکل گیری آیینه کاری به عنوان نمونه متاخر از هنرهای سنتی ایران در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان نمونه عمارت قوام شیراز که دارای آیینه کاری شاخصی ، متعلق به دوره قاجار ، می باشد ؛ مورد مطالعه قرار گرفته است . روش گرد آوری اطلاعات در این پژوهش اسنادی است که با مراجعه به کتاب ها ، مقالات و اسناد موجود در سازمان میراث فرهنگی جمع آوری شده اند . در ادامه روش میدانی برای جمع آوری اطلاعات در خصوص عمارت قوام مورد استفاده قرار گرفته است .

معنا شناسی نمادین هفت گنبد با رویکرد عرفانی (با تاکید بر دو نگاره خمسه منسوب به شیخ زاده)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  لیلا اتابکی   علیرضا خواجه گیر

نظامی یکی از چهره های برجسته نماد پردازی در ادبیات فارسی است، که شاخص ترین و ارزشمندترین اثرش از نظر کاربرد رمز، بعد از مخزن الأسرار-که یک اثرکاملاً رمزی است-، هفت پیکر می باشد. او توانسته است، داستان های زیبایی را از جوهر خیال و حقیقت برگیرد و در قالب شعر، تندیس های الوان هفت پیکر را جان بخشد. این مسئله نه تنها بیانگر هنرمندی و طبع لطیف و ذوق سرشار این شاعر است، بلکه از بینش عرفانی و جهان شمول او خبر می دهد،که با گزینش نظم کیهانی در هفت سیاره ، رمز و نمادی از آرزوی انسان برای نیل به آسمان را بیان می کند. نظامی با بیان داستان هایی با ساختار ساده و کهن به بیان عقاید عرفانی ژرف و پرمایه می پردازد. وجود نمادها و تمثیل ها در داستان های گنبد های الوان، انسان را به تعمق در مورد این نمادها سوق می دهد، زیرا که نمادهای موجود در آن دارای پیامی اخلاقی، عرفانی و فلسفی است که شاعر آن را در لفافه کلمات نغز و در بستر داستان های شیرین بیان می کند و به وسیله آنهامراحل هفتگانه سیر و سلوک عرفانی را یادآور می شود. پیوند بین شعر و نگارگری که در نسخ خطی به وجود آمد سبب گردید تا نگارگران به تصویر سازی کتاب های شعر روی آورند. از کتاب هایی که بیشترین تصویر سازی را در دوران مختلف به خود اختصاص داده اند پنج گنج نظامی است که هفت گنبد یکی از آنها است. شیخ زاده با تصویر سازی نگاره های این اثر، ضمن وفاداری به اندیشه های عرفانی شاعر، نمادهای به کار رفته در آن را با بینش و نمادگرایی عرفانی خویش به تصویر می کشدکه این تصویر سازی با نمادهای مورد استفاده شاعر هماهنگی و تطابق دارد.

خوانش عرفانی داستان یوسف و زلیخا با تأکید بر نگاره های موجود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1392
  مهسا اکبری   جلیل جوکار

عرفان و تصوّف، از جمله نیرومندترین جریان های فکری و معنوی است، که برای چندین قرن متمادی، در گستره سرزمین های اسلامی، حضوری پُر رنگ داشته است. این امر، باعث گردیده تا بسیاری از مظاهر فرهنگی اهل اسلام، خصوصاٌ هنر و ادبیات ایشان، تحت تأثیر این مکتب فکری قرار گیرد. گرایش اهل عرفان به باطن، و استفاده فراوان عرفا از رمز و نماد برای بیان آموزه های معرفتی، از جمله مواردی است که در ادبیات و هنرِ نگارگری تأثیری بسزا از خود به یادگار گذاشته است. در این میان، داستان یوسف و زلیخا، از جمله قصص قرآنی است که شاعران عارف مسلک، در آثار خویش به بازنویسی و روایت مجدد آن پرداخته و باعث گردیده تا تفسیر و تأویل هایی از این داستان ارائه گردد. نگارگران نیز، در هنگام مصوّر ساختن منظومه هایی از نوع یوسف و زلیخا، آثاری نمادین و پُر رمز و راز آفریده اند. شاهکارهایی که برای پی بردن به زوایای مختلفِ آن، علاوه بر آشنایی با اصل داستان، می باید از تعابیر و تفاسیر اهل عرفان درخصوص ماجراهای این داستان نیز آگاه بود. بعد از خوانش شاعران از متن مقدس نگارگر به واسط اینکه به تصویر سازی متن ادبی می پردازد لازم است تا با خوانش صحیح خود به ترجمان کلمات به عناصر بصری بپردازد. از میان نگاره هایی با موضوع داستان یوسف و زلیخا که تعداد قابل توجهی هم هستند، نگاره هایی که در مکتب هرات و تبریز 2 در عهد صفوی ترسیم شده اند، نگاه عرفانی نگارگر را به منصه ظهور رسانیده اند و به مرور زمان خوانش عرفانی در آثار اواخر عصر صفوی و قاجار کمرنگ شده و یا اصلا وجود ندارد.

بررسی تطبیقی رقص سماع و رقص شیوا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان 1392
  الهام کیانی   علیرضا خواجه گیر

رقص در لغت به معنی لعب ، بازی و پایکوبی است. در اصطلاح، رقص به حرکات موزونی گفته می شود که بطور فردی یا گروهی و متناسب با آهنگ و به منظور خاصی انجام می گیرد. در میان مردم اولیه رقص در بیشتر اوقات حالت تقلیدی داشته و از تقلید حرکات حیوان و انسان تجاوز نمی کرده است، رفته رفته این هنر مترقی شد و به وسیله آن افعال و حوادث موضوع تقلید در رقص قرار داده شدند. از دیدگاه هنر، زبان رقص، زبان نماد و نشانه است و وسیله ای برای ارتباط ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است؛ به نظر می رسد که وجود زبان و نشانه های موجود در حرکات رقص در میان انواع دیگر غیرانسانی (جانوران) می تواند مفهوم و کارکرد رقص و زبان آن را، حتی عمیق تر از آنچه در اذهان است نشان بدهد. رقص تنها عرصه ای است که در آن نحوه زندگی و زیست، در عالی ترین و خالص ترین سطح بیان می شود چرا که رقص ظهور شدیدترین احساسات و شورهای برآمده از ادراکات درونی عاملان آن از معنای زندگی و فلسفه هستی می باشد. از جمله مهمترین رقص های آئینی – اسطوره ای که از دیرباز تاکنون مورد توجه پیروان خاص خود بوده است می توان به دو رقص مهم سماع در ایران و شیوا در هند اشاره نمود. که در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از روش مطالعه تطبیقی به بررسی و نقد این دو رقص بخصوص اشتراکات آنها پرداخته شود. نتیجه بررسی این دو رقص نشان می دهد که هر دو ریشه مشترک فرهنگی هندواروپائی دارند و نشان دهنده فلسفه باورهای دینی پیروان آنها می باشند. با بررسی بیشتر این دو به رابطه عمیق پیروان این آیین ها با مبدأ آفرینش پی می بریم.

معاصرسازی عوامل وحدت بخش کالبدی شهرسازی ایرانی - اسلامی عهد صفوی (نمونه موردی اصفهان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  فاطمه مطلوبی   محمد مسعود

شهر اسلامی مفهوم خاصی از شهر را ارائه می دهد. در این مفهوم ارزش ها و نگرش های اسلامی تجلی می یابد و این ارزش ها و نگرش ها در ساخت عناصر شهری متبلور می شود. در شکل گیری و نحوه استقرار شهر اسلامی و چگونگی روابط اجزای تشکیل دهنده آن اصول سلسله مراتب ، کثرت ، وحدت ، تمرکز و عدم تمرکز ، تجمع ، تباین ، تناسب و ... حاکم است. در این بین اصل وحدت و توحید الهی سرچشمه تمامی اصول و ویژگی های به کار گرفته شده در شهر های اسلامی است. عالی ترین نمونه تجلی وحدت در کالبد و اجتماع شهر های ایرانی –اسلامی مربوط به دوران صفویه است. شهر دوره صفویه نه تنها دارای ارزشهای غنی معماری و شهرسازی بوده است بلکه نشان دهنده هویت یک جامعه ایرانی و اسلامی می باشد. اما رشد شهرنشینی سالهای اخیر، توسعه شهر ها را به دنبال داشته است.نکته شاخص در بسیاری از این شهر های توسعه یافته ، دو فاز شدن آنها با تمایز بخش قدیم و بخش امروزی این شهر ها از یکدیگر است . این در حالی است که تبعیت بخش امروزی شهر از شرایط روز اجتناب ناپذیر است . در نتیجه شرایط نا متعادل ،خود را به وضوح در کالبد شهر و زندگی اجتماعی مردم نشان می دهد. برای برون رفت از تفرق هایی که امروزه مبتلا به شهر های ما شده اند و بازگشت به وحدت و یکپارچگی شهری به عنوان مهمترین اصل شهر های ایرانی- اسلامی ، تحقیق ژرف در آثار گذشته به منظور یافتن اصول وحدت دهنده کالبذی برای ساخت و ساز شهر ها ،ضروری و با ارزش است .بدین منظور هدف اصلی این رساله نمایش وحدت در کالبد جدید شهر اصفهان ، با استفاده از معاصر سازی اصول به کار رفته در شهرسازی اسلامی عهد صفوی است. با در نظر گرفتن مسأله و هدف تحقیق، این پایان نامه در صدد پاسخ دادن به پرسش های زیر است:1-مفهوم وحدت در شهر دوره صفوی چگونه نمود کالبدی پیدا کرده است؟ 2-چه عواملی باعث از بین رفتن وحدت کالبدی در شهر های امروز شده است؟3- چگونه می توان عوامل وحدت بخش دوره صفوی را در شهرهای امروز به کار گرفت؟ لازم بذکر است روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش در دسته پژوهشهای توصیفی –تحلیلی است.محدوده مطالعاتی پژوهش محله کوی ولیعصر واقع در منطقه 13 و محله دولت خانه صفوی واقع درمنطقه 3 شهر اصفهان است. با توجه به مطالب عنوان شده در بالا و به منظور دستیابی به هدف تحقیق، ابتدا بافت تاریخی شهر اصفهان (محله دولت خانه صفوی) مورد بررسی قرار گرفت و عواملی مانند اصل پیوستگی بافت، اصل سلسله مراتب ، اصل مرکزیت ، اصل درونگرایی و ... به عنوان عوامل موثر در دستیابی به وحدت کالبد در این بافت شناسایی شده است ، سپس این عوامل در بافت جدید شهری (کوی ولیعصر) مورد بازبینی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از تحقیق ، عدم رعایت عوامل و اصول دستیابی به وحدت کالبدی در کوی ولیعصر مشخص گردیده و سپس راهکارهایی برای دستیابی به وحدت در کالبد بافت ارائه شد.

بررسی الگوی تبدیل مضامین عرفانی-ادبی به تصاویر عرفانی در سنت نگارگری ایران و کاربست آن در تصویر دریا و ماهی در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1392
  فرینوش نعمت بخش   علیرضا خواجه گیر

بسیاری از نگارگریهای به دست آمده از دوران گذشته، به شاهنام? فردوسی و خمس? نظامی تعلق دارد ولی به ندرت می توان تصویری از مثنوی مولوی یافت. از آنجایی که این متن دارای زبان عرفانی است، هنرمندان کمتری به سراغ تصویرسازی آن رفته اند. ولی مسلم آن است که هنرمندان گذشته از قوانین سنتی پیروی می کردند و حتی اگر موضوع نیز عرفانی نبود، اثر هنری دارای اصالتی بود که موجب تذکار مخاطب می شد. ولی در میان نگارگری هایی که در دوران معاصر، تصاویری با موضوعات عرفانی و یا غیر آن می کشند، متأسفانه کمتر کسی قادر است که حق مطلب را ادا کند. به این دلیل که یا به کشیدن ظاهری ترین وجه? موضوع اکتفا می کنند و یا چندان غرق تکنیک می شوند که مضمون را به کلّی فراموش می کنند. به علاوه کمتر کسی برای قوانین سنتی اهمیت قایل است و بیشتر تصویرسازان بر احساسات خود تکیه می کنند. از این رو مسایلی که با آن مواجه هستیم، احیای اصول و قوانین سنتی برای تولید اثر هنری و چگونگی تصویرسازی و تبدیل کلام و زبان عرفانی به تصاویر عرفانی است و دیگر این که زبان عرفانی مذکور و عناصر رمزی که مولوی مطرح کرده است، باید در ابتدا به خوبی شناخته شود تا به درک انسان در آید. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش آن است که در ابتدا دو تمثیل دریا و ماهی که به زبان عرفانی بیان شده است، رمزگشایی شود، سپس گردآوری و تحلیل قوانین سنتی در تصویرسازی است و در نهایت ارائ? الگویی برای چگونگی تبدیل کلام به تصویرِ با معنا و مفهوم است. روش انجام این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن عرفانی است. در نتیج? این پژوهش، مشخص گردید که تمثیل دریا در مثنوی به دو معنای حق تعالی و غیر آن تقسیم می شود و تمثیل ماهی نیز در معنای اولیای خدا، انبیا و سالک عاشق به کار رفته است. هم چنین برای تولید اثر هنری اصیل، یا شخص هنرمند با طی مراتب سلوک باید به شهود برسد و به دیدار حقیقت آن موضوع در عالم مُثُل واقف شود، یا از آثار اساتید بزرگ تقلید کند و یا در نهایت با مشق خیالی، طرحی را مصور سازد. از این رو در انتهای کار طرحی پیشنهادی بنابر سومین راهکار، با رعایت اصول سنتی ارایه شده است.

نقد و بررسی مبانی رمزی نمادهای ماسونی در آیین یهود و کتاب مقدس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سیامک قربانی پور   علیرضا خواجه گیر

چکیده: این پژوهش با هدف کلی «کشف و تحلیل مبانی رمزی نمادهای ماسونی بر اساس نظرپردازی ها و نمادپردازی آیین یهود و کتاب مقدس» صورت گرفته که خود شامل دو دسته ی اهداف اصلی و فرعی است. اهداف اصلی شامل: 1. کشف مبانی فکری نمادهای ماسونی بر اساس نظرپردازی و نمادپردازی های آیین یهود و کتاب مقدس؛ 2. تجزیه و تحلیل و رمزگشایی نمادهای ماسونی و یهودی-ماسونی و کشف مبانی نظری و حقایق پنهان در پس این نمادپردازی ها با استناد به نظرپردازی و نمادپردازی آیین یهود و کتاب مقدس؛ 3. روشن نمودن دلایل و بیان چرایی استفاده ی بسیار ماسون ها از نمادهای یهودی؛ و اهداف فرعی شامل: 1. کشف دلایل و بیان چرایی استفاده ی ماسون ها از نمادپردازی برای بیان رمزی آموزه ها و اهداف؛ 2. کشف و تحلیل موضوعاتی که ماسون ها در نمادپردازی خود قصد القاء و انتقال آن ها را به ذهن جمعی جامعه ی جهانی دارند و اینکه آیا «وحدت جهانی» می تواند یکی از این موارد باشد؛ می شد. روش پژوهش ما در جهت دست یافتن به این اهداف، روش توصیفی-تحلیلی و شیوه ی ما به صورت مراجعه به منابع کتابخانه ای بوده است. نتایجی که ما در گستردن این مسئله و انجام این پژوهش در نهایت به آن ها دست یافته ایم، به صورت مختصر، شامل این موارد می شوند: 1. در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از نمادهای ماسونی از آیین یهود و کتاب مقدس وام گرفته شده-اند و مشاهده نمودیم که مبانی نمادپردازی ماسونی در آیین و خصوصا عرفان یهود و قبالای یهودی قرار دارند. 2. رمز گشایی نمادهای ماسونی این نکته را برای ما روشن ساخت که مبانی باور های ماسونی تا حد زیادی از آیین یهود و کتاب مقدس سرچشمه گرفته است. با رمز گشایی از این نمادها بر اساس نظرپردازی ها و نمادپردازی یهود، مبانی یهودی فلسفه ی ماسونی پنهان در پس نمادپردازی آن و همچنین حقیقتی که این نمادپردازی بر اساس مبانی نظری اش در آیین و عرفان یهود در پی نمودار ساختن آن است، برای ما روشن گشت. تمامی این حقایق حول محور واحد «وحدت جهانی» متمرکز هستند. 3. همچنین در این پژوهش برای ما روشن شد که آن حقیقت واحد «وحدت» که در نظرپردازی و نمادپردازی یهودی و ماسونی نمودار شده است، بنیان و هدف مشترک هر دو نظرپردازی و نمادپردازی است. بنابراین هنگامی که هدف مشترک است، مشابهت و قرابت یا حتی یکسانی نمادپردازی نباید تعجب ما را برانگیزد. 4. ماسون ها به شدت نمادپرداز هستند و این بدان دلیل است که مفهوم «وحدت جهانی» ای که نمودار ساختن آن هدف فراماسونری است، به سبب عادت ذهن مردمان به توهم تفرقه و جدایی و همچنین سوءاستفاده ی برخی از دوام و بقاء این توهم در ذهن مردم، و نیز عدم توانایی زبان متعارفی در بیان و انتقال آن، تنها در زبانی نمادین قابل بیان است. 5. نظرپردازی ماسونی در رابطه با انسان، جهان و خداوند که در نمادپردازی ایشان نمودار گشته است، بر وحدت حقیقی هستی متعال استوار است؛ ماسون ها با نمادپردازی گسترده، به صورت آشکار و پنهان در پی القاء این مهم به اذهان عموم هستند. نظرپردازی و نمادپردازی ماسونی قصد دارد حقیقت وحدانی هستی مطلق را که به صورت جهان متکثر تجلی کرده است، با کنار زدن پرده ی توهم تفرقه و جدایی ذهن به اذهان القاء نموده تا آن ها را در جهت پذیرش آن آماده نماید. کلمات کلیدی: نماد؛ فراماسونری؛ آیین یهود؛ کتاب مقدس؛ قبالا؛

بررسی جایگاه و کارکرد پیر و مفاهیم متناظر با آن در تصوف و آیین فتوت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  عبداله میرزاوند   علیرضا خواجه گیر

فتوت یا جوانمردی، عنوان یک جریان دینی و اخلاقی است که در سرزمین ایران رایج بوده است. فتوت در اصطلاح هماهنگی و خوش طاعتی و ترک زشتی های درون و برون آدمی است که یک جوانمرد باید انجام دهد. در مکتب فتوت، فتیان باید به مجموعه ای از فضایل مانند کرم، بخشش، مروت و شجاعت آراسته باشند. آیین فتوت یک مکتب مردمی است که با هدف انسان دوستانه کمک به بیچارگان و فقیران به وجود آمد و به راه خود ادامه داد تا این که در کنار مکتب تصوف قرار گرفت و این ارتباط موجب تأثیرپذیری این دو مکتب از یکدیگر گردید. برخی صاحب نظران قدمت فتوت و جوانمردی را به قبل از ظهور تصوف در اسلام می رسانند. مکتب فتوت نیز هم چون مکتب-های دیگر، دارای اصول، مبانی و آداب و رسوم خاص بوده است. هم چنین در این مکتب، رابطه مرید و مرادی بین استاد و شاگرد برقرار بوده است و هر مرید با ورود به مکتب فتوت باید دست ارادت به پیر یا استادی خاص می داد تا او را در مسیر فتوت و جوانمردی راهنمایی و هدایت نماید. با توجه به نوع و محتوی مباحث مطرح شده در این رساله از روش کتابخانه ای برای جمع آوری مطالب و مستندات و از روش توصیفی- تحلیلی برای تجزیه و تحلیل مباحث و مطالب استفاده شده است. پایان نامه حاضر، ضمن بررسی آیین فتوت و جوانمردی و اصول و آداب آن و اهمیت و جایگاه پیر در این مکتب، به بررسی وجوه اختلاف و اشتراک این آیین با مکتب تصوف به خصوص در زمینه مفهوم پیر یا راهنما می پردازد و بر آن است تا مسیری را برای پژوهشگران آینده که قصد دارند در این زمینه به پژوهش بپردازند، هموار نماید.

وجوه اشتراک و افتراق آموزه ی مادرخدایان جهان باستان و آموزه ی مادر-خدایی مریم مقدس در مسیحیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  کبری ناصری   علیرضا فهیم

چکیده در مجموعه ایزدان اساطیری جهان باستان، ایزد-بانو به عنوان نماینده ی بُعد تأنیثی خداوند، چهره ای شناخته شده است. ایزد بانوان با دارا بودن ویژگی ها و کارکرد هایی نظیر باروری و تولد بخشی، حمایت از مادران و کودکان، شفا بخشی و شفاعت میان خدایان و انسان ها با دارا بودن قدرت خلاقه ی خود در جهان، زهدان ازلی خلقت نام داشتند و بخشی از تدبیر جهان در نظم الهی و در جوامع سنتی وابسته به اقتصاد کشاورزی در دست ایشان بود. نظام های اجتماعی نظیر مادر-سالاری، پرستش ایزد بانو را در کانون توجه خود قرار داده بودند. و هنوز برخی از گروه های فمنیستی از نظریه تهاجم جوامع پدر سالار و کمرنگ شدن نقش مادر خدایان در برهه ای از تاریخ حمایت می کنند. آیین ها و مراسم پرستش مادر خدایان به قدری گسترده بود که در زمان ظهور مسیحیت، هنوز افرادی برای رفع حاجات خود به معابد ایزد بانوان می رفتند. از تاریخ فرقه ی مسیحی مونتانیستی در قرن دوم میلادی، شواهدی از تکریم مادر خدای بزرگ آسیای صغیر، به دست آمده است. گزارشاتی از آیین کلیریدین ها، که همپای ایزد بانوان الحادی به تقدیس مریم مقدس می پرداختند، شاهدی دیگر است. وجود مشابهت ها میان کیش مادر خدایان جهان باستان و تکریم مریم مقدس در مسیحیت، اگرچه اتهامی از سوی مخالفین تقدیس مریم می باشد، با این وجود فراتر از یک موضع گیری مطلق خواهد بود. در ادوار تاریخ مسیحیت، بند هایی از اعتقاد نامه های مسیحی به مریم مقدس اختصاص داده شده است. انجمن ها و گروه های مختلف در جهان معاصر در راستای اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود از آموزه هایی که پیرامون مریم مقدس به وجود آمده نظیر مادر خدا بهره برده اند. این پژوهش به دنبال یافتن ارتباطی میان مادر-خدایان جهان باستان و آموزه مادر خدا بودن مریم مقدس در مسیحیت است. مسیحیت در بخشی از اقدامات خود به منظور مقابله با کفر و الحاد، عناصری از کیش مادر خدایان را اقتباس و تعدیل نمود. با این وجود این موضوع نیازمند بررسی عوامل گوناگونی نظیر اصل اشاعه اساطیر، در هم آمیزی و پیروی از کهن الگوها خواهد بود. کلمات کلیدی: ایزد بانو، باکره، مریم مقدس، مادر-خدا، پرستش، مریم پرستی.

بررسی آداب ورود به مکان مقدس در ادیان (هندوئیسم، بودیسم، یهودیت، اسلام)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  مرضیه محمدی   علیرضا فهیم

چکیده: قداست مقوله ای ارزش گذار در قلمرو دین است و بی حضور چنین معنایی، هیچ دینی شایستگی نام دین را نخواهد داشت. انسان از بدو خلقت به دنبال جایگاهی بوده است که تجلی «امر قدسی» را در آن به نمایش بگذارد و با تأمین «مکان» های خاص، حضورروح الهی را در آن مکان ها محقق سازد.مکان مقدس فضایی معنوی است که انسان با قدرت فوق طبیعی و متعالی ارتباط برقرار می کند و ورود به این مکان در همه ادیان ارزش های خاصی دارد و نحوه ورود به آن آداب خاصی را می طلبد. همچنین مکان های مقدس یا همان معابد کارکردهای مختلفی دارند: خدمت به خدا یا خدایان، درخواست و استدعا از خدا، تفکر و مراقبه، شهود و مکاشفه عالم برتر، آموزش و تعلیم و تعلّم دینی، برگزاری مراسم میان پیروانو جشنواره ها و اعیاد مذهبی و عزاداری و غیره.حتی در دین بودا که اعتقاد به خدای متشخص وجود ندارد و اعمال آئینی در آن جایگاهی ندارند، معابد مکان هایی برای تفکر و رسیدن به روشن شدگی درآمده اند. بنابراین ورود به این مکان ها و بهره وری از هرکدام از این کارکردهای معابد آداب و آئین های مذهبی و باید و نبایدهای شرعی و عرفی خاص خود را می طلبد.پژوهنده در این پایان نامه که با روش کتابخانه ای و با رویکرد پدیدارشناختی، به پدیده های مناسکی ادیان پرداخته، بر آن است که آداب ورود به مکان مقدس در ادیان هندوئیسم، بودیسم، یهودیت و اسلام را بررسی کند و با مقایسه آن ها با یکدیگر وجوه ناشناخته و جنبه های اشتراکی آن ها را بنمایاند. حاصل این پژوهش برای ما روشن ساخت که ادیان مورد نظر با وجود تفاوت هایی که دارند وجوه اشتراکی نیز با هم دارند که این وجوه اشتراک در بین ادیان هم ریشه به صورت اشتراک مبنایی و اعتقادی است و به طور کلی در بین همه ادیان به صورت شباهت های ظاهری و رفتاری پیروان مشاهده می شود و در این زمینه گاه تا جایی پیش می رود که بین دو دین با رویکرد متفاوت اشتراکات ظاهری اعمال بیشتر از دو دین با یک رویکرد دینی مشترک است. مورد دیگر را می توان در نوع بنای مکان مقدس در ادیان بیان نمود. برای مثال در همه ادیان ساختمان بنا با عناصر کیهانی و طبیعت ارتباط و هماهنگی دارد. همچنین نوع معماری مکان مقدس با آداب و مراسم دینی ادیان ارتباط آشکاری دارند تا جایی که با دقت در بنا تاحدودی می توان به عقاید پیروان آگاه شد. هرچند این ارتباط با آداب و مراسم در هر دین متناسب با نوع اعتقادات هر دین است اما نفس این ارتباط در همه ادیان مشاهده می شود. اگر چه همه این اشتراکات ریشه در مبانی اعتقادی و اسطوره ای ادیان دارد اما آنچه از ظاهر برمی آید شباهت هایی است که در عمل هویداست و ریشه در بعد الهی ادیان و ارتباط با منابع ماورائی ادیان دارد که این مشترکات را رقم می زند و رسیدن به یک اتحاد جهانی را ممکن می سازد. کلمات کلیدی: مکان مقدس، آداب ورود، مراسم، معبد.

تاثیر مطالعات عرفانی بر دانش آموزان متوسطه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات 1394
  علی محمد اقبال سعیدی ابواسحقی   علیرضا فهیم

چکیده انسان تحت تأثیر علمی است که می آموزد و این دانش گاهی حمّال انسان است و باعث رشد و بالندگی انسان در جهت رسیدن به هدف حیاتش می شود و گاهی آن علم، انسان را إحمال می کند و باری بی ثمر بر دوش انسان می شود و انسان را از رسیدن به هدف حیات خود باز می دارد. معمولا بیان می شود که عرفان و مطالعات عرفانی به مثابه بالهایی هستند که انسان را می توانند به مقصدش برسانند. پژوهش حاضر به بررسی و تأثیر مطالعات عرفانی بر دانش آموزان، امکان ورود آموزه های عرفانی در کتب درسی، ضرورت تعلیم، تعلم عرفان و ظرفیت های عرفان اسلامی در آموزش و پرورش و توانایی های دانش-آموزان در بهره وری از عرفان جهت ورود مباحث عرفانی در کتب درسی می پردازد. همچنین درصدد هستیم از یکی از ظرفیت های بزرگ جهان اسلام یعنی تربیت عرفانی، در آموزش و پرورش بهره ببریم. در این پژوهش بیان شده است که عرفان می-تواند پاسخگوی مناسب برای معنویت گرایی های درونی دانش آموزان باشد و با شناخت عرفان اسلامی می توان از گرایش جوانان و نوجوانان به معنویت های کاذب جلوگیری کرد. عرفان، انسان را از درون آگاه می سازد و نوعی بیداری وجدانی را نیز در فرد به وجود می آورد و به همین دلیل می تواند در پرورش هوش اخلاقی و استعدادهای اخلاقی فراگیران نقش بسزایی داشته باشد. عرفان با تحول بخشی به ساحت تصورات و باورهای دانش آموزان، ایشان را از ورطه ی تخیلات کاذب که گریبان گیر انسان معاصر است نجات می دهد. همچنین زبان هنری عرفان که در قالب ادبیات عرفانی ظاهر می شود بعد عاطفی احساسی دانش آموزان را تعادل می بخشد و فراگیران را از دلبستگی های کاذب می تواند نجات دهد. عرفان با سلوک معنوی می تواند اراده و عزم فراگیران را قوت بخشد. هدف این پژوهش بررسی و تأثیر مطالعات عرفانی بر دانش آموزان به صورت بنیادی، کاربردی و توسعه ای است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی، توصیفی و تطبیقی است که مطالب از طریق رجوع به کتابخانه ها، جمع آوری اسناد، مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری گردآوری شده اند. روش تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش پدیدارشناختی، تحلیلی و عقلی است.

بررسی آموزه برهمن و یهوه(با تاکید بر اوپانیشادها و کتاب مقدس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  افشین مکارم   علیرضا فهیم

تمام اَشکال نیایش مومنان دلالت بر نوعی برقراری رابطه میان انسان و امری متعالی دارد. حال این پرسش مطرح است که این امر متعالی بر چه هویت و حقیقتی اشاره دارد؟ متون مقدس، اندیشمندان و جامعه دینداران هر دین هر کدام هویت این حقیقت متعالی را به گونه ای معرفی کرده اند. با شناخت مهم ترین آموزه دین، یعنی این حقیقت متعالی و نقش آن در اعمال و اذهان پیروان آن، به شناخت بهتر نهاد دین و در نتیجه به شناخت اثری که دین بر نهادهای دیگر آن جامعه می گذارد، دست می یابیم. رابطه انسان با امر متعالی در دین یهود، رابطه بیناشخصی است، در حالیکه رابطه انسان (آتمن) با «برهمن» در هندو، اینگونه نیست و نوعی وحدت عرفانی و محو شدن انسان در امر متعالی یا به قول معروف «این همانی آتمن و برهمن» مطرح است. از آنجا که دین به صورت یک نهاد جاودانی و زنده بشری است، پس باید بپذیریم که آموزه هر دینی با تاکید بر کتاب مقدس خود، افکار و اعمال پیروان خود را به همان سو سوق می دهد.