نام پژوهشگر: علی رزاقی
علی رزاقی مصطفی زندیه
هدف این تحقیق تعیین رتبه اعتباری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. به این منظور از شیوه تحلیل پوششی داده ها استفاده شد. تحلیل پوششی داده ها روشی است که به وسیله آن میتوان کارایی نسبی واحدهای مورد بررسی را تعیین کرد. با استفاده از این شیوه کارایی نسبی شرکت های مورد بررسی محاسبه و رتبه اعتباری آنها در سطح کل شرکت هاتعیین شد. سپس از دو روش الگوریتم ژنتیک و سیستم ایمنی مصنوعی جهت برطرف کردن محدودیت های روش تحلیل پوششی داده ها استفاده شد. برای بهره گیری از این دو روش، رتبه اعتباری شرکت ها در روش تحلیل پوششی داده ها به عنوان داده های آموزش این دو الگوریتم استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 117 شرکت برای دوره زمانی1388تا1389است. نتیجه تحقیق شامل تعیین رتبه اعتباری شرکت های مورد بررسی بود که هر یک از آنها در یکی از سه طبقه a و b و c قرار گرفتند. این رتبه ها نشان دهنده توانایی مالی نسبی شرکت ها در پرداخت بموقع بدهی های شان است که شرکت های رتبه aتوانایی شدیداً قوی برای پرداخت اصل و فرع بدهی دارند و شرکت های رتبه b ظرفیت کافی برای پرداخت بدهی را دارند. اما وضعیت نامساعد اقتصادی می تواند باعث کاهش توانایی پرداخت اصل و فرع بدهی این گروه شود. شرکت های رتبه c معمولاً آسیب پذیرندو توانایی پرداخت بدهی در این دسته به مساعد بودن وضعیت تجاری، مالی و اقتصادی بستگی دارد. در پایان به مقایسه نتایج حاصل از الگوریتم ژنتیک و سیستم ایمنی مصنوعی پرداخته شد.
علی رزاقی سید محمود ربیعی
در این تحقیق اثر دما و زمان ناپایدارسازی آستنیت بر ریزساختار و مقاومت به سایش چدن نایهارد نوع 4 مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور پس از تهیه ذوب و ریخته گری، نمونه ها در چهار دمای 750، 800، 850 و c°900 به مدت یک تا شش ساعت ناپایدار شده و سپس در شرایط یکسان در هوای ساکن محیط سرد شدند. مطالعات ریزساختاری با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به سیستم آنالیزگر تصویری و میکروسکوپ الکترونی روبشی و xrd انجام شد. همچنین ریزسختی سنجی و درشت سختی سنجی به روش ویکرز انجام شد. آزمون سایش به روش پین روی دیسک با استفاده از سنگ ساینده al2o3 در شرایط تنش آرام تحت نیروی n30 و سرعت خطی cm/s4 انجام شد. نمونه های سایش قبل از آزمون، تحت عملیات حرارتی برگشت در دمای c°300 به مدت 3 ساعت قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ریزساختار ریختگی چدن نایهارد با سختی 495 ویکرز شامل 67 درصد حجمی آستنیت باقیمانده، 13 درصد حجمی مارتنزیت و 20 درصد حجمی کاربیدهای یوتکتیک m7c3 است. با انجام عملیات ناپایدارسازی، آستنیت باقیمانده به مارتنزیت و کاربیدهای ثانویه تبدیل می شود و سختی افزایش می یابد. تغییرات ناشی از این فرایند به شدت تابعی از دما و زمان ناپایداری است. با افزایش بیشتر دمای ناپایدارسازی، آستنیت کمتری به مارتنزیت تبدیل می شود. همچنین افزایش زمان سبب کاهش میزان آستنیت باقیمانده و افزایش کاربیدهای ثانویه می شود. مورفولوژی کاربیدهای ثانویه m3c با افزایش دما و زمان از لایه ای یا تیغه ای به کروی تبدیل می شوند. با توجه به نتایج آزمون سایش و مطالعات ریزساختاری، بهترین شرایط برای ناپایدارسازی آستنیت و بهبود مقاومت به سایش، دمای 800 الی c°850 به مدت 3 تا 4 ساعت است.
علی رزاقی رضا ولی زاده
برای بررسی اثر افزایش غلظت قند محلول جیره با یا بدون چربی غیراشباع بر الگوی تخمیر شکمبه، عملکرد تولیدی و پروفایل اسیدهای چرب شیر در بز و گاو شیری چند آزمایش درون تنی و برون تنی انجام شد. در آزمایش اول، اثرات ساکارز و روغن آفتابگردان بر تخمیر شکمبه و پروفایل اسیدهای چرب شیر و عملکرد دام در 16 رأس بز شیری سانن با تیمارهای شاهد، حاوی ساکارز، حاوی روغن آفتابگردان و حاوی مخلوط ساکارز و روغن آفتابگردان مطالعه شد. در آزمایش دوم برون تنی، منابع مختلف قند محلول (ملاس و شکر) با یا بدون دانه آفتابگردان در سطح 8 درصد ماده خشک به مدت 24 ساعت در محیط کشت بسته انکوباسیون و اثرات آنها بر خصوصیات تخمیری شکمبه مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش سوم اثرات تغذیه قند ساکارز و دانه آفتابگردان بر صفات عملکردی، تخمیرات شکمبه و پروفایل اسیدهای چرب شیر 8 رأس گاو شیری بررسی شد.