نام پژوهشگر: مرضیه بقایی نیا
مرضیه بقایی نیا آقافخر میرلوحی
این پژوهش با هدف ارزیابی فنوتیپی نتاج گزینش یافته از جوامع دارای تنوع طبیعی و القایی در اسپرس و نیز گروهبندی و تعیین روابط بین صفات و معرفی بهترین والدین از بین هر دو جامعه انجام گردید.تنوع قابل ملاحظه ای برای صفات عملکرد علوفه تر و خشک، درصد ماده خشک، دیرزیستی و حساسیت به سفیدک سطحی در هر دو جامعه مشاهده گردید. مقایسه ضریب تنوع فنوتیپی و ضریب تنوع درون جوامع بین فامیل های موتانت و غیرموتانت در سال اول اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد در حالی که در سال دوم از نظر صفت درصد ماده خشک غیرموتانت ها تنوع فنوتیپی بالاتری نشان دادند. مقایسه میانگین موتانت ها و غیرموتانت ها تفاوت معنی داری را برای صفات تعداد ساقه در واحد سطح، ارتفاع بوته، نسبت برگ به ساقه، درصد ماده خشک و امتیاز رشد بهاره نشان داد که از بین این صفات فامیل های موتانت تنها برای صفت نسبت برگ به ساقه و فامیل های غیرموتانت برای سایر صفات برتری داشتند. نتایج اثر متقابل فامیل*سال نشان داد که اثر متقابل برای تمام صفات به جز صفت ارتفاع بوته معنی دار بود. نتایج قابلیت ترکیب پذیری عمومی صفات نشان داد که از نظر این شاخص موتانت ها از ترکیب پذیری عمومی کمتری برای اکثر صفات برخوردار بودند. تجزیه کلاستر بر اساس مقادیر ترکیب پذیری عمومی در هر یک از جوامع موتانت و غیرموتانت منجر به 4 گروه مجزا گردید. به طوری که بر اساس آن فامیل های موتانت 8، 9، 10، 11، 12، 13، 18، 36، 39 و 40 و فامیل های غیرموتانت 1، 3، 5، 6، 7 و 9 بر مبنای قابلیت ترکیب پذیری عمومی برای صفات مهم به عنوان بهترین والدین برای ایجاد واریته ترکیبی معرفی شدند. به طور کلی القاء موتاسیون رابطه بین برخی خصوصیات را تغییر داد به عنوان مثال همبستگی عملکرد علوفه خشک با تعداد شاخه فرعی در غیرموتانت ها منفی بود در حالی که این همبستگی در موتانت ها مثبت بود. همبستگی درصد برگ با تعداد ساقه در بوته در موتانت ها مثبت ولی در غیرموتانت ها منفی بود. مقایسه تجزیه عامل ها در دو جامعه نشان داد که فامیل های موتانت توانستند با تعداد عامل کمتری واریانس بیشتری را نسبت به فامیل های غیرموتانت توجیه کنند. نتایج تجزیه کلاستر در موتانت ها و غیرموتانت-ها، تنوع و گوناگونی بالا در هر یک از جوامع را تأیید کرد به طوری که بر اساس آن گروه های دارای خصوصیات برتر مشخص شدند. در گروه اول موتانت ها ژنوتیپ هایی قرار گرفتند که در سال اول فقط تا مرحله رشد روزت پیش رفته و وارد مرحله ساقه دهی نشدند و به نظر می رسد موتاسیون روی این ژنوتیپ ها اثر گذاشته و نیاز به بهاره سازی را در آن ها ایجاد کرده باشد. همچنین آلودگی این گروه به سفیدک سطحی حداقل بود و برای نسبت برگ به ساقه حداکثر میانگین را دارا بودند. در مجموع نتایج نشان داد که دامنه تنوع ژنتیکی وسیعی در هر یک از جوامع موتانت و غیرموتانت وجود دارد که میتواند در برنامه های اصلاحی آتی مورد استفاده فرار گیرد.