نام پژوهشگر: لیلا پیره
لیلا پیره نادر فتحیان پور
در علوم مرتبط با زمین به دلیل وجود عدم قطعیت بالا که خود نتیجه ی فعالیت های گوناگون و گاهی ناشناخته زمین شناسی در یک منطقه می باشد، عموما استفاده از منطق قطعی باعث ایجاد ضریب خطای بزرگ می گردد. با توجه به این واقعیت استفاده از منطق غیر قطعی باعث توجیه بسیاری از از پدیده ها می گردد. مدل جدید به کار گرفته شده در علوم گوناگون جهت توجیه و مدلسازی پدیده-های غیر قطعی مدل فازی می باشد. مدل فازی یک روش بر اساس دانش است که در آن لایه های مختلف در سطوح مختلف وزن گذاری شده و دانش کارشناسی در آن دارای بیشترین نقش می باشد. تراوش از ذخایر هیدروکربوری می تواند برخی تغییرات فیزیکو شیمیایی بر روی پوشش های سنگی، خاکی و گیاهی واقع در مسیر خود ایجاد نمایند. بسیاری از این تغییرات سطحی را می توان با آنالیز طیفی داده های ماهوار ه ای چند و یا ابر طیفی شناسایی کرد. در این تحقیق از داده های استر که یک سیستم تصویربرداری ماهواره ای چند طیفی می باشد، استفاده شده است. منطقه مطالعاتی در پهنه زمین ساختی زاگرس جای گرفته که از دیدگاه ساختاری بخشی از زون زاگرس چین خورده می باشد. این منطقه با مختصات طول جغرافیایی ´4 ?46 تا ´25 ?46 و عرض جغرافیایی´ 47 ?33 تا ´03 ?34، شمال و شمال غرب ایلام را شامل می شود. زاگرس چین خورده به دلیل حضور میادین بزرگ نفتی، شرایط زمین شناسی مناسب و پیدایش انواع مختلفی از نفوذهای هیدروکربوری( نفوذهای نفت سبک و نفت سنگین و گاز) در سراسر کمربند چین خورده، آزمایشگاه مناسبی برای تست روش های طیفی سنجش از دور در اکتشاف هیدروکربورها می باشد. در این تحقیق، ابتدا در محیط gis و با استفاده از نرم افزار arcgis یک بانک اطلاعاتی از کلیه داده های اکتشافی دورسنجی(سنجنده استر)، زمین شناسی و ساختاری تهیه گردید. به منظور بارزسازی کانی های مرتبط با دگرسانی نفوذهای موئین هیدروکربوری، از روش طبقه بندی نظارت شده ی نقشه بردار زاویه طیفی استفاده شد. عضوهای نهایی جهت این طبقه بندی از روش های پردازش نسبت های باندی، ls-fit، شاخص طیفی و روش mtmf استخراج شدند. لایه ی اطلاعاتی لیتولوژی نیز با روش نقشه بردار زاویه ی طیفی ساخته شد و عضوهای نهایی برای این طبقه بندی از نمایش n بعدی پیکسل های خالص تصویر بدون پوشش گیاهی به دست آمدند. جهت جداسازی پوشش گیاهی سبز از پوشش گیاهی استرس یافته نیز روش نقشه بردار زاویه ی طیفی به کار برده شد. عضوهای نهایی این طبقه بندی از طیف های تصویر شاخص گیاهی تفاضلی نرمالایز شده استخراج شدند. بعد از انجام این پردازش ها لایه ی پوشش گیاهی با سه کلاس گیاه خشک، گیاه نیمه سبز وگیاه سبز، لایه ی لیتولوژی با چهار کلاس سازند آسماری، سازند آغاجاری، سازند گچساران و سازند پابده، لایه ی دگرسانی ها با چهار کانی شاخص دگرسانی های مرتبط با نفوذهای هیدروکربوری شامل کائولینیت، هماتیت، لیمونیت و کلریت، تهیه گردید. لایه کنترل کننده های ساختاری( گسل ها و خط واره ها)، با استفاده از نقشه 1:100000 ایلام ساخته شد. در مرحله بعد با استفاده از تلفیق لایه های اکتشافی به روش منطق فازی، مناطق مستعد جهت اکتشاف منابع نفت و گاز در محدوده مورد مطالعه معرفی گردید. وزن دهی فاکتورها بر اساس درجه اهمیتشان در رابطه با تراوش های هیدروکربوری انجام شد. سه مدل فازی جهت این تلفیق تهیه گردید. سه مدل به خاطر سه فاکتور ساختاری مختلف بود که شامل سه نوع بافر گسل، کل گسل-ها، گسل ها با دو راستای شمال غرب- جنوب شرق و شمال شرق- جنوب غرب بود. در نهایت سه نقشه مطلوبیت مناطق مستعد تراوشهای هیدروکربوری تهیه گردید. این سه نقش انطباق بسیار زیادی باهم داشتند به خصوص گسل ها با راستای شمال شرق- جنوب غرب، که نشان می دهد گسل های عمود بر محور تاقدیس بیشترین تاثیر را در مهاجرت مواد هیدروکربوری داشته اند. در نقشه نهایی علاوه بر محدوده اطراف چاه ها که تحت عنوان نقاط مستعد بارز شدند، چندین محدوده دیگر نیز به عنوان نواحی مستعد تراوشهای نفتی جهت بررسی های اکتشافی، شناسایی و معرفی شدند. در پایان 6 نقطه امید بخش حاصل از مدل تلفیقی فازی، آلتراسیون ها و محل یک چاه نفت قدیمی در منطقه بین ایوان-اسلام آباد غرب (منطقه سرمست و باباگیر) مورد کنترل صحرائی قرار گرفت وشواهدی نظیر حضور تاقدیس (محور تاقدیس های باباگیر و بانکول)، سازندهای آهکی خرد شده و دارای لایه بندی فراوان (سازندهای پابده و آسماری)، اکسیدهای آهن فراوان (لیمونیت و هماتیت)، آثاری کمی از کلریت، پوشش گیاهی خاص (درختچه-ها کوتاه و گاها خشک شده) و وجود مواد آلی بسیار بالا در خاک کشاورزی (خاک سیاه) را می توان از جمله شواهد صحرائی نشت مواد هیدروکربوری معرفی نمود.