نام پژوهشگر: محمد مهدی اردبیلی
محمد مهدی اردبیلی محمد حسن حیدری
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح می کوشد تا صور مختلفی را ترسیم نماید که روح در طی تاریخ اختیار کرده است. به باور وی هر مرحله ضرورتا از دل مرحله ی پیش از خود پدید می آید. بررسی سیر تکوین روح، از یک سو به دلیل ارتباطش با پیشرفت و تکامل آگاهی سوژه، نوعی معرفت شناسی است؛ و از سوی دیگر، به واسطه ی ایده ی "جهان روحانی" و در نظر گرفتن روح به منزله ی پلی میان ذهنیت سوژه و عینیت ابژه، شکلی از هستی شناسی به شمار می رود. ویژگی برجسته ی پدیدارشناسی در این است که این دو حوزه ی مختلف از معرفت را به نحوی بی سابقه به یکدیگر پیوند می زند. به لحاظ ساختاری، این تحقیق می بایست به بررسی تفصیلی نخستین بخش از پدیدارشناسی، یعنی "آگاهی" پرداخته و علاوه بر آن، به واسطه ی استمرار حضور آگاهی در خود-آگاهی ِ هنوز کاملا فعلیت نیافته، تفسیری، هر چند اجمالی، از بخش "خود-آگاهی" نیز به دست دهد. بنابراین آنچه این تحقیق در صدد بررسی اش برآمده، چگونگی پیشروی آگاهی در طول سفری پدیدارشناسانه است که از فقیرترین صورت دانش، یعنی یقین-حسی آغاز کرده و پس از تن دادن به جوش و غلیان اجتناب ناپذیر و تعارضات درونی خویش، مراحل ادراک و فاهمه را پشت سر نهاده و به مرحله ی خود-آگاهی وارد می شود. صرف نظر از اینکه کدام بخش از اثر و به چه میزان، موضوع این تحقیق را تشکیل می دهد، شایان ذکر است که هدف اصلی این تحقیق، نه صرفا توصیف این فرآیند، بلکه تبیین عنصر اصلی حاضر در کل پدیدارشناسی، یعنی "صیرورت" روح است. به بیان دیگر، بخش آگاهی، صرفا جزئی است که به مثابه ی جزئی که کل را بازمی نمایاند، می توان در پرتو آن تفسیری انضمامی را از چگونگی سیر دیالکتیکی تکوین روح در پدیدارشناسی، یا در سراسر تاریخ به دست داد.