نام پژوهشگر: سمانه فاضلی دینان
سمانه فاضلی دینان فاطمه جان احمدی
معاویه ابن ابی سفیان از مسلمانان متاخری بود که پس از فتح مکه به همراه پدرش در زمره ی طلقاء و مولفه القلوبهم قرار گرفت. وی برای انجام هدف خود و تثبیت خلافت موروثی سیاست ها و تدابیر گونان به کار برد.عملکرد خلفا یک سنت قابل ارجاع برای معاویه در پیشبرد اهدافش بود. پس از بیعت ابوبکر در نوع خلافت بنیانگذاری شده توسط معاویه مسئله ولایت عهدی و غلبه و زور، تعیین کننده امر خلافت بوده است که زیرکانه آن را در ساختار فرهنگی اجتماع و حکومت نهادینه کرد. حکومت استخلافی عمر زمینه را برای موروثی شدن حکومت معاویه فراهم کرد. او از تشابه همان یک رکن استفاده کرد و نظریه حکومت موروثی خود را به حکومت استخلافی عمر پیوند زد. خلافت عثمان سرآغاز قدرت قریش و امویان شد که با روی کار آمدن معاویه زمینه نفوذ آنها در جامعه تثبیت شد. ماجرای جمل، فرصت تبلیغاتی و فرهنگی را برای وی فراهم کرد. او با استناد به شورش طلحه، زبیر و عایشه بعنوان همسر پیامبر و دختر خلیفه اول، دخالت امام علی (ع) در قتل عثمان بهتر از پیش در اذهان تثبیت کند و این مسئله در تاثیر در تغییر باور بسیار اهمیت داشت. معاویه در نبرد صفین به غیر از جنگ، از راه های دیگری می کوشید تا سپاه عراق را بشکند از این رو به تدابیر مختلف فرهنگی روی آورد مثل سیاست جلوگیری از خون ریزی و بالا بردن قرآن بر نیزه و ... . بدین صورت مردم جامعه را به نحوی تشویق و ترغیب می کرد. سیاست معاویه با بخشش های مالی مکرر در جامعه، یکی از سیاست های موثر او برای ایجاد تغییرات فرهنگی در جامعه بوده است. معاویه در راستای تغییر مفهوم خلافت کوشید تا بوسیله سیاست های تثبیت فرهنگی خلافت همراه با قداست بخشی به آن و با استفاده از سیاست سلطه فرهنگی اهل کتاب و تدوین احادیث جعلی و... توانست به کسب مشروعیت و مقبولیت در جامعه بپردازد. مفهوم خلیفه در معنای سیاسی خود در آغاز به معنای جانشینی رسول خدا (ص) بود اما به مرور در اشعار شعرا و خطبه ی امرا، اصطلاح «خلیفه الله» شیوع یافت و افزون بر آنکه به طور طبیعی بر قدسیت خلافت می افزود نوعی جبرگرایی را در امر خلافت دامن می زد. ذهنیت شامی ها از همان عهد معاویه بدین سوی، این قداست خلافت را پذیرفته بود، که حرمت خلیفه خدا بالاتر از حرمت خانه خداست. سیاست گسترش شیعه عثمان در واقع یک سیاست تهاجم فرهنگی علیه شیعه بود که توسط وی طراحی و هدایت شد. امام علی(ع) معاویه و سیاست های او را یکی از مظاهر و نمادهای عینی فتنه می داند و تمام رفتار و سیاست های معاویه را در میان چهار مفهوم بدعت، فتنه، شبهه و تفرقه که آنها را با هم مرتبط می دانند تحلیل می نمایند. معاویه با شناخت ساختار اجتماعی و فرهنگی و یک حرکت اجتماعی مناسب تغییر مثل اقدام به تغییر فرهنگ مردم نسبت به دین و خلافت توانست سیاست های فرهنگی را با سیاست های اعمالی خود جهت داده و تثبیت نماید.