نام پژوهشگر: رستم شامحمدی
فاطمه پاسالاری بهجانی رستم شامحمدی
رساله ی حاضر سعی دارد به مقایسه ی دیدگاه امیل دورکیم و کلیفورد گیرتز، در باب پدیده ی دین پرداخته و وجوه افتراق و اشتراک آراء آنان را با توجه به شواهد و قرائنی که برای اموری مانند آداب و مناسک، عقاید دینی، توتم، کارکرد دین، خاستگاه دین، فرهنگ، نماد وجود دارد بررسی نماید. دورکیم دین را با جامعه یکی می انگارد و گیرتز آن را به مثابه ی یک نظام فرهنگی تلقی می کند. هر چند میان مفهوم جامعه از دیدگاه دورکیم و فرهنگ از دیدگاه گیرتز شباهت هایی به چشم می خورد، با این حال هر کدام از آن ها از رویکردی خاص به این موضوع پرداخته اند، به گونه ای که روش شناسی آن ها تا حدی با یکدیگر متفاوت است. دورکیم شیوه ی پوزیتیویستی را در پیش گرفت که به دین به مثابه ی پدیده های علوم طبیعی می نگرد؛ اما گیرتز با این روش وی مخالفت و رویکرد تفسیری را برای فهم دین انتخاب کرد.
مریم زرخواه عظیم حمزییان
چکیده در گفتگوی بین ادیان ، مفهوم معنویت یکی از مفاهیم کلیدی برای دست یافتن به فهم مشترک و زبان مشترک بین فعالان این عرصه است . معنویت از منظر انسان گرایی و پدیدارشناختی از واژه ی spirtus به معنای نقش زندگی یا روشی برای بودن است که با آگاهی یافتن از یک بُعد غیرمادی به وجود می آید. در دوران جدید ، در معنویت نوین ، هرگونه تجرب? عاطفی یا هیجانیِ شدید نسبت به هر موضوعی می تواند معنویت به حساب آید. مهم آن است که انسان را برانگیزد یا به اصطلاح سرشار از حسِّ عظمت گردد.در این پایان نامه ، با عنوان (تبیین معنویت از دیدگاه نیکوس کازانتزاکیس) سعی بر آن شده که مبانی معنوی و عرفانی آثار کازانتزاکیس استخراج شده و مراحل سلوک عرفانی ، مبانی نظری و عملی عرفانی ، بر اساس روش توصیفی و تحلیل محتوا و به شیو? کتابخانه ای می باشد . آنچه به عنوان نتیجه می توان ذکر کرد ، آن است که کازانتزاکیس پیرو هیچ مکتب خاصی نیست ؛ اما متأثر از ادیانی مانند مسیحیت ، یهودیت ، بودا و اسلام بوده و هر کدام را که موافق طبع سرکشش بوده ، اخذ و از آن بهره برده است. اما در اصل هدف اصلی او ، انکار نظام کلیسا و اهل ظاهر می باشد و تنها ایمانی را مفید می داند که در دل و قلب ساکن باشد. کلیدواژه : عرفان های نوظهور ، کازانتزاکیس ، مسیح بازمصلوب، آخرین وسوس? مسیح
راحیل عرب خزایلی یدالله شکری
در این پایان نامه جهان بینی فردوسی درباره انسان بررسی شده است که همراه با آن چگونگی نگاه او به آفرینش مرگ و زندگی قضا و قدر خردگرایی و ویژگی های انسان آرمانی و بازتای اندیشه های هم عصر فردوسی و اندیشه های کلامی پرداخته شد در نگاه فردوسی انسان برترین مخلوق خداوند است و خرد اولین آفریده اوست بدین خاطر فردوسی ارزش آدمی را بر میزان خرد می داند. همچنین بازتابی از خردگرایی معتزله اسماعیلیه و اخوان الصفا در اندیشه های فردوسی مشهود است.
الهام ابراهیمیان عظیم حمزئیان
در مسیر سلوک عرفانی ضرورت دارد که سالک از خود خالی و فانی شود، از جهت اینکه تمام حرکات و تلاش های عارفان برای رها شدن از خویش است؛ لذا برخی از امور، از جمله ریاضت بر ایشان فرض راه است این عمل به گونه های متفاوت در طی قرون مختلف انجام گرفته است و به سالکان طریق به فراخور حال و استعدادشان تعلیمات متفاوتی توسط آشنایان طریق و پیران راه ارائه شده است. این اعمال که به نحوی با ریاضت های جسمانی صورت می گرفت، با هدف تعدیل نفس اماره که جز خواهش ها و تمنیّات نابجا چیزی را طلب نمی کند، انجام می شد که از سرکشی خود بکاهد و در حد کمال به تسلیم سالک در آید. بدین خاطر، ریاضت جزو اصول اساسی و بنیادین طریقت شمرده می شود و از لحاظ تاریخی، به لحاظ کمیت و کیفیت، تطوراتی داشته است. هدف از پژوهش حاضر، تطور مفهوم ریاضت در طی شش قرن اولیه هجری قمری است. سوالات پژوهش عبارتند از: در این محدوده تاریخی حد و حدود ریاضت، نحوه انجام ریاضت، جایگاه و نقش ریاضت، غرض و هدف از ریاضت چه بوده است؟ نتایج بدست آمده: ریاضت در طی شش قرن اول هجری تطوراتی داشته است. روش پژوهش حاظر به شیوه تحلیلی-تاریخی بوده که سیر تاریخی مفهوم زهد و ریاضت و تغییر و تحوالات ایجاد شده در آن مورد بررسی قرار می گیرد.
جواد نجفی طورقی رستم شامحمدی
چکیده عرف در لغت به معنی رسم، آیین، خصلت، خوی، عادت و آنچه انجام دادن آن در میان افراد جامعه جایز شناخته شده و معمول می باشد عرف ستیزی از ویژگی های برجسته عرفان در همه اعصار بوده و عارف در دو سطح زبان و معنا همواره شگردهایی اتخاذ کرده است تا با پس زدن غبار عادت، چهره ی حقیقت را بنمایاند. عین القضات همدانی یکی از عرفایی است که پیروی از عرف را مذموم شمرده است، در این پژوهش با گردآوری نمونه هایی از سخنان عرف ستیزانه از آثار گرانقدر وی خصوصاً نامه ها و تمهیدات که از اهمیت به سزایی برخوردارند، تلاش می شود تا عرف ستیزی او نمایان گردد. مباحثی مانند دفاع از ابلیس، عشق، نبّوت، ایمان به آخرت و اتحاد، از جمله ی مسائلی هستند که عین القضات با دیدی عرف ستیزانه به آنها نگریسته است.
سمیراسادات فرزادفرد قدرت ا... خیاطیان
چکیده تفسیر و تأویل همواره از موضوعات مهم و قابل تأمل درباره قرآن در بین متفکران مختلف جهان اسلام بوده است؛ بدین صورت که این مهم ریشه در برخی از آیات قرآن کریم، سخنان پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، اهل بیت علیهم السلام، صحابه و پس از آن در سخنان مفسّران عرفانی قرن دوم به بعد دارد. با ظهور تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، اولین اثر مکتوب محوری آن دوره، جریان رشد و تطور مشرب عرفانی در تفسیر، آشکار و سبب غنی سازی واژگان فنی در عرفان شده است؛ به طوریکه زمینه ظهور تفاسیرعرفانی مانند تفسیر القرآن العظیم تستری، حقائق التفسیر سلمی و لطائف الإشارات قشیری و دیگر تفاسیر عرفانی را فراهم آورده است. مهم ترین مبنایی که عرفا در تفسیر عرفانی خود به آن تکیه می کنند، این نکته است که قرآن به رغم تنزّل از آن حقیقت والای خود ، به عبارات ظاهری محدود نمی گردد؛ بلکه در ورای این عبارات ظاهری، دارای مراتب معنایی باطنی و رمزی است که این یکی از اشتراکات تفاسیرعرفانی می باشد؛ هرچند همگی در تأویلات باطنی خود از یک شیوه پیروی نمی کنند. همچنین وقتی سخن از تأویل عناصر آفاقی به عناصر أنفسی در تفاسیر عرفانی می شود، هرآنچه را که در عالم ظاهر(آفاق) و عالم باطن(أنفس) است، دربرمی گیرد. در این پژوهش به بررسی عناصر آفاقی و چگونگی تأویل آنها به عناصر أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرن های دوم تا پایان پنجم هجری، به شیوه توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است. پژوهش حاضر، تأویل عناصر آفاقی به أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرنهای دوم تا پایان پنجم هجری، در بر گرفته است. همچنین در بیان وجه اشتراک تفاسیر مهم عرفانی قرن های دوم تا پایان پنجم هجری قمری با یکدیگر باید گفت، همگی به ظاهر و سپس به باطن قرآن پرداخته و به دنبال تأویلی از قرآن بوده اند که از راه تفکر مستقیماً قابل درک نبوده و از راه لفظ قابل بیان نیست. و در باب وجوه افتراق این تفاسیر، تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، تفسیر تستری، تفسیر سلمی، سوره ها و آیات قرآن به صورت گزینشی و نامنظّم آمده است؛ اما در تفسیر قشیری، مفسّر به طور منظّم و به کل قرآن پرداخته است. واژگان کلیدی : قرآن ، تأویل ، تفسیر ، تفاسیر عرفانی ، آفاق ، أنفس ، عرفان
فاطمه نیکرو رستم شامحمدی
چکیده : در این پایان¬نامه رویکرد روان¬شناختی اریک فروم در باب دین مورد بررسی قرار می¬گیرد. فروم دین را از نگاه روان شناسی اجتماعی، یک کانون اجتماعی می¬داند که به افراد نگرش مشترک می¬دهد. به سخن دیگر او دین را یک مقوله اجتماعی برمی¬شمرد و از تأثیر اجتماعی دین دفاع می¬کند و از این منظر، به تبیین روان شناختی دین می¬پردازد. از این رو دین از نظر فروم عبارت است از « هرگونه نظام فکری و عملی که گروهی در آن سهیم باشند و نوعی چهارچوب جهت گیری و منبع دلبستگی برای فرد فراهم کند ». در نظر فروم دین تسکین آلام و رنج های زندگی افراد است و از همین روست که دین یک نظام اجتماعی است که برای اعضایش اطمینان و آرامش می¬آورد. فروم معتقد است که خودآگاه معرف انسان اجتماعی است و ناخودآگاه، کل انسان است منهای آن بخشی از او که با جامعه سازگاری دارد. خدا تصور ذهنی است که بازگو کننده تجربه¬ای درونی و شکل گرفته در متن تاریخ است. او سمبول را زبان اسطوره و رؤیا می¬داند و شعایر را اعمال دینی تلقی می¬کند که بیان کننده افکار و احساسات انسانهای دیندار است و از نظر او اسطوره¬ها در صورتی با ارزش¬اند که در خدمت دین باشند. رؤیاها از فکر خود ما سرچشمه می¬گیرند که یا دینی¬اند یا منشأ روانی دارند. فروم معتقد است که دین باید در خدمت انسان باشد و نظامی و دینی قابل ستایش است که بتواند استعدادهای و انگیزه¬های انسان را شکوفا کند و او را در مسیر حقیقی راهنمایی کند. در واقع منش¬هایی که دارای خصوصیات خلاق، عشق و خرد باشند مایه رشد رهبران شایسته¬ای خواهند بود که در میان آنها رهبران ادیان جهان را می¬یابیم که توانستند اکثریت انسانها را هدایت کنند. اخلاق سازنده و ایمان یقینی از دستوراتی و احکامی سرچشمه می¬گیرد که انسان را به درستی شناخته و به کمالات و استعدادها او آگاه بوده است. فروم یک اومانیست است که برای انسان ارزش والایی قائل است. از دیدگاه او بشر درگذشته از احکام و دستوراتی پیروی می¬کرد که کمکی به رشد روح و روان او نمی¬کرد و امروزه نیز ماشین و تحولات زندگی ماشینی معیار ارزشی او واقع شده است. معیاری که انسانها را به جنون کشانده است و آنها را دچار آشفتگی و بیماریهای روحی و روانی کرده است. کلمات کلیدی: فروم، دین، روان، اجتماع، انسان، سمبول، ایمان، اخلاق
افسانه ایمانی عظیم حمزئیان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه آموزه «تجسد» در مسیحیت کاتولیک با «تمثل» در اسلام انجام گرفته است. تجسد، از مهم¬ترین آموزه¬های کلیساست که به معنی انسان¬شدن خداست. این آموزه، ارتباط فراوانی با مسئله وحی، گناه ازلی، نجات، تثلیث، تولد از باکره و تصلیب دارد. تجسد مسیح، تحقق کامل وحی است. خداوند، به منظور مکشوف ساختن خود و شناخته شدن از سوی بشر و نیز به منظور نجات بشر از گناه ازلی و به دلایلی دیگر، در مقطعی از تاریخ، در هیأت عیسای ناصری، انسان شد. بر این اساس، در عیسی دو طبیعت الوهی و انسانی متحد شده¬اند. «تمثل» به معنای به صورت دیگری ظاهرشدن، دو نوع است: تمثل مُلکی (ناسوتی) که در عالم ماده، و تمثل مثالی (ملکوتی) در عالم مثال اتفاق می¬افتد. واژه تمثل کاربردهای متعددی دارد: تمثل قرآن، تمثل اجنه، شیطان و فرشتگان، تمثل روح انسان در عالم برزخ و قیامت، تمثل اعمال، اولاد و اموال انسان در هنگام مرگ، تمثل اعمال انسان در جهان پس از مرگ، تمثل پیامبر و ائمه برای محتضر، تمثل برخی حقایق در معراج برای پیامبر و تمثل ائمه و پیامبران در رجعت. بحث تمثل، ارتباط تنگاتنگی با مسئله وحی، ثواب و عقاب اعمال، معاد جسمانی و همچنین تعالی الهی دارد. روش این پژوهش، از نوع مقایسه¬ای- تحلیلی است. سوالات مورد نظر در این پژوهش، عبارتند از: 1- حدود و ماهیت تجسد در مسیحیت کاتولیک چیست؟ 2- حدود و ماهیت تمثل در اسلام چیست؟ 3- چه وجوه اشتراک و افتراقی بین تجسد و تمثل وجود دارد؟ این پژوهش، در بررسی موضوع مورد نظر، به نتایجی در راستای سوالات مطرح شده، دست یافته است. از جمله این که: در تجسد، عیسی، واجد دو طبیعت الهی و بشری است که این دو طبیعت، در عین حال که از هم متمایزند، در شخص مسیح، با هم وحدت می-یابند. خداوند، بدون از دست دادن طبیعت الهی، طبیعت بشری می-پذیرد. ذات خداوند در فرآیند تجسد، تغییر نمی¬یابد. خدا، بدون از دست دادن صفات الهی؛ و تنها با پنهان کردن آن صفات، انسان شد و صفات بشری پذیرفت. درباره تمثل نیز می¬توان گفت: تمثل، در حیطه ادراکی مشاهده¬گر اتفاق می¬افتد؛ از این رو، شیء یا شخص ممثل، جایگاه پیشین خود را از دست نمی¬دهد و بدون تبدل ماهیتی، به صورت دیگر ظاهر می¬شود. بنابراین، هم در تجسد و هم در تمثل، شیء یا شخص، بدون از دست¬ دادن طبیعت پیشین، به صورت دیگری درمی¬آید؛ تجسد و تمثل، موجب شکل¬گرفتن دو شخص مجزا نمی¬گردد. در فرآیند تجسد و تمثل، شیء یا شخص نادیدنی قابل رویت می¬گردد. همچنین، تجسد و تمثل با حلول و تناسخ متفاوت¬اند؛ زیرا مستلزم قرارگرفتن در جسم مستقل نیستند.
زینب سلیمانی جعفر فلاحی
مهم ترین این چالش ها، نهضت های سوسیالیستی سراسر جهان بوده است. نگرانی عمد ? کلیسا در مواجهه با چنین نهضت هایی –خصوصاً در آنجا که تفسیری سوسیالیستی از دین ارائه داده اند- آن است که مبادا مسیحیت را از سرچشمه های قدسی و مسیحی خود دور کند. الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین و کلیسای کاتولیک به رهبری پاپ در نیم? دوم قرن بیستم کشاکش ها و همراهی هایی داشته اند. یکی از موضاعاتی که این دو بر سر آن دچار اختلاف شده بودند بحث مارکسیسیم بود. کلیسای کاتولیک متألهین را به استفاده از مفاهیم مارکسیستی متهم می کرد ولی آنها بیان می کردند که تنها از مفاهیم مارکسیستی برای تحلیل اجتماعی و شناخت جامعه معاصر خود استفاده کرده اند. چکیده این چالش ها و کشمکش ها را می توان در شورای واتیکان دو، کنفرانس مدلین و کنفرانس پوئبلا مشاهده کرد. همچنین آنها با نگاهی متفاوت به مهم ترین اصول اعتقادی مسیحی می نگرند. از مهم ترین این اصول می توان به مفهوم خدا، عیسی، صلیب، گناه و رستگاری اشاره کرد.
محمد صادق عسکری عظیم حمزئیان
سنت گرایی یکی از جریان های فکری جهان معاصر است که در قرن بیستم میلادی در اروپا شکل گرفته است. سنت گرایان آن چنان که گنون معرفی می کند، پیروان سنت جاویدان (حکمت جاویدان) هستند. سنت یا حکمتی ازلی و جاودانه، که در عقل الهی ثابت است. سنت-های اصیل و ادیان الهی، همگی ظهوری از این حکمت الهی هستند، و از طریق آن ها حکمت جاویدان در تمامی وجود، ساری و جاری است. البته هر سنت خود به طور مستقل از منشأ الهی صادر می شود. دین در نظریه «وحدت متعالی ادیان» حقیقتی ثابت نزد خداوند دارد. خدا به این حقیقت شئون و تجلیات مختلفی داده است. در حالی که حقیقت ورای صور جای دارد، ادیان مختلف در مرتبه ظاهر این حقیقت را به زبان های مختلف نشان می دهند. سنت گرایان معتقدند در عصر حاضر مردم از سنت های اصیل و ادیان الهی فاصله گرفته اند، از این رو تلاش می کنند تا مردم، بار دیگر به حقایق جاویدان رجوع کنند. علت آن را نیز دوری بشر از عقل کلی یا شهودی می دانند. نزد سنت گرایان عقل دو صورت دارد. عقل کلی که شهودی نیز می گویند و عقل جزیی یا استدلال گر. شناخت حقیقت مطلق و به تبع آن وحی و نیز، «وحدت متعالی ادیان» تنها با عقل شهودی میسر است. زیرا باید از ظاهر عبور، و به باطن امور توجه داشت، تا حقیقت مشترکی را که ورای ادیان است شناخت. این تحقیق در پی، تبیین وحدت متعالی ادیان از منظر سنت گرایان معاصر با تأکید بر آراء رنه گنون و دکتر سید حسین نصر است. روش این تحقیق توصیفی مبتنی بر تحلیل محتوا است. این تحقیق اصول مشترک سنت گرایان، پیرامون وحدت متعالی ادیان را بیان می کند. و به این نتیجه می رسد که این نظریه اصل مشترک، میان سنت-گرایان است. در خصوص آراء گنون و نصر نیز به این نتیجه می رسد که با وجود خاستگاه مشترک و شباهت در نظرات، در توجه به ادیان مختلف و نوع نگاه، تفاوت هایی نیز با هم دارند، که دیدگاه آن ها را متمایز می کند.
سارا سپه وندی جواد فیروزی
موضوع تأثیر ادیان بر یکدیگر از دیرباز –پس از سده نوزدهم- توجه دین پژوهان را به خود جلب کرده است. از آنجا که ادیان در بستر تاریخ پدید آمده¬اند، پژوهشگران با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و باستان شناختی به جستجو در این زمینه می¬پردازند و هر بار که سند و یا کتیبه¬ای جدید کشف می¬شود، باب تازه¬ای به روی ایشان گشوده می¬شود. دین یهود که قدیمی ترین دین توحیدی ابراهیمی است همواره در برابر این نظر قرار دارد که باور یکتاپرستانه خود را چگونه به دست آورده است. از این رو، محققان به کندوکاو در این زمینه پرداختند تا بتوانند ریشه و سرچشمه¬ای برای این باور در میان یهودیان بیابند. از سویی، بنی اسرائیل مانند پیروان برخی ادیان-به عنوان نمونه: زرتشتی- که همواره یا بیشتر عمر خود را در سرزمینی خاص ساکن بوده¬اند، نبوده و از همان ابتدای شکل گیری و ظهور پیامبرشان، موسی، از سرزمینی به سرزمین دیگر آواره بودند. آنان پس از سال¬ها زندگی در مصر ناگزیر به همراه موسی از آن سرزمین خارج می¬شوند و سپس در کنعان اقامت می¬گزینند. بعد از حمله نبوکدنصر بابلی، به اسارت به بابل می¬روند و در آنجا با سرزمین ایران همسایه می¬شوند. در آن سال¬های لبریز از سختی و دشواری با آیین¬ها و اساطیر بین النهرین از نزدیک مواجه بودند و با توجه به سختگیری¬های دینی که بر آن¬ها تحمیل می¬شد، قادر نبودند آزادانه اعمال و آیین¬های خود را به جا آورند. در نهایت، کوروش هخامنشی آنان را از اسارت می¬رهاند و به همه اقوام آزادی دینی می¬بخشد. در اینجا عده¬ای در بابل مانده و برخی دیگر راهی کنعان می¬شوند. هر چند که در تاریخ، ذکر شده گروهی از ایشان به ایران مهاجرت کردند و به دربار هخامنشی راه یافتند. یهودیان پس از این آزادی، به جمع آوری و بازنگری در متون مقدس خود مشغول می¬شوند و در اینجاست که احتمال نفوذ و تأثیر آرای ادیان ملل دیگر، محل جستجو و تحقیق می¬گردد.
سمیه اسدی عظیم حمزئیان
کتاب «المواقف و المخاطبات» مهم ترین و ارزشمندترین اثر محمدبن عبدالله نفّری، عارف قرن چهارم هجری است. از آنجا که این کتاب ارزشمند به دلیل دشواری و پیچیدگی متن آن به ندرت مورد توجه و بررسی محققان قرار گرفته است؛ و مطالب بیان شده در این کتاب، حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و بیانگر مراتب والای معنوی مولف این اثر است؛ لذا برای ایجاد روشنگری و بصیرت در مورد آراء و اندیشه های عرفانی وی و همچنین شناخت عرفان ناب اسلامی، به دور از سلسله ها و تصوف خانقاهی، بررسی اثر مذکور ضروری می نماید. این تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و با هدف تحلیل آراء عرفانی نفّری، صورت گرفته است. آنچه در این رساله بیان شده، تحلیل محتوایی کتاب «المواقف و المخاطبات»، با دقت در شرحی که توسط عفیف الدین تلمسانی بر «مواقف»، داشته است. بنابراین این رساله، شامل بررسی دیدگاههای عرفانی ابو عبدالله نفّری در بخش عرفان نظری و عملی است؛ لذا مطالب موجود در مواقف و مخاطبات با قالب های رایج در عرفان نظری و عملی موجود در متون عرفانی، مطابقت داده شده است و این نتیجه حاصل شد که، بیشترین مفاهیم عرفانی در این کتاب مربوط به مباحث نظری عرفان اسلامی است، که، شامل مطالبی درباره ی، جهان، خدا و انسان می شود، که این مطالب دربرگیرنده ی مضامینی در مورد علم و معرفت، حجاب های عرفانی، ولایت و رویت و شهود می شود. و همچنین اجمالاً، مفاهیمی را در حوزه ی عرفان عملی مطرح کرده است که مورد مداقّه قرار گرفته است.
وحیده حقانی رستم شامحمدی
چکیده ندارد.
زهرا خالق یار عظیم حمزئیان
واژه ها، مفاهیم معنوی و غایت اصلی عرفان در اثار کوئلیو مورد بررسی قرار گرفته است. دزون مایه های معنوی یا عرفانی مطرح شده در اثار وی، دارای اموزه هلی نظری و عملی و شامل مقدمات اهداف و نتایجی می باشد. روش این پژوهش، روش توصیفی و تحلیل محتوا بوده و به شیوه کتابخانه ای می باشد.
الهام قربانی رستم شامحمدی
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت شناخت مسأله شر در بودیسم و مسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)و رویکردهایی در جهت حل این مسئله. از آن جا که بین عناصر تشکیل دهنده این دو دین همبستگی وجود دارد، در ابتدا مختصری به زندگی بنیان گذار این دو دین و تجربه و تأثیر آن ها در دینشان می پردازیم و سپس مواردی چون:تعریف شر، انواع شر، منشأ و مصادیق شر، جهان شناسی، خداشناسی، انسان شناسی، نجات شناسی، حل مسأله شر، و نماد شر مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به اینکه بودیسم دینی عمل گرا و انسان محور است و خدا منشأ شر تلقی نمی¬شود، تبیین شر از طریق حقایق چهارگانه برین، مبتنی بر راه هشتگانه شریف صورت می گیرد . آموزه کرمه نیز در جهت حل نظری مسأله شر مورد توجه است و در بودیسم تبیین کننده رنج بشری تلقی می شود. در مسیحیت با توجه به اینکه خدا از صفات متمایزی برخوردار است مسئله شر اعتقادات دینی آن ها را مورد مناقشه قرار می دهد. از این رو از دیرباز نظریه های عدل الهی مختلفی برای توجیه شر مطرح بوده است. در میان همه نظریه های عدل الهی عنصر مشترک مسئله اختیار انسان است. نظریه عدل الهی پویشی تبیینی جدید از مسئله شر در اختیار قرار می دهد. در این رویکرد خداوند قادر مطلق نیست و نمی تواند شر را به نحو یکجانبه از میان بردارد. از این رو خداوند مسبب شر نیست و مانند مسیحیت سنتی صفت قدرت مطلق او مورد مناقشه قرار نمی گیرد.
مرضیه فتاحی حسن آباد جعفر فلاحی
برخلاف آن چه امروزه در ایران و مجامع دانشگاهی شاهد آن هستیم که حاکی از نوعی بی توجهی و حتی دیدگاهی تند و منفی در مورد تصوف است، تصوف امروزه در جهان نقش پررنگی ایفا می کند. به طوری که شاهدیم هر روز _به ویژه در غرب_ گفتگوهای فراوانی در مورد تصوف صورت می گیرد و آثار متعددی نیز در این باره تألیف و منتشر می شود. کتاب « اسلام دیگر: تصوف و راه رسیدن به هماهنگی جهانی» اثر استیفان شوارتز، نویسندۀ مسلمان شدۀ آمریکایی از زمرۀ این آثار است که توجه روزافزون غربیان به تصوف را به خوبی به تصویر می کشد. مبنای پژوهش حاضر، ترجمه و تحقیق مقدمه و دو فصل ابتدایی این کتاب است. نویسنده که یکی از مخالفان سرسخت تندروی اسلامی و به ویژه وهابیت است، در این اثر می کوشد نقش تصوف را در جریانات معاصر جهان اسلام و به طور کلی جهان، به ویژه در مبارزه با افراط گرایی و تندروی اسلامی بررسی کند و اهمیت تصوف را در ابعاد جهانی برای خوانندۀ خود بازشناسد. تقابل وهابیت و تصوف و نیز نقشی که هر یک در تحولات حال حاضر جهان، به ویژه جهان اسلام به خود اختصاص داده اند، از مهمترین و اصلی ترین نکاتی است که نویسنده در سرتاسر کتاب اسلام دیگر، خاصه فصول ترجمه شده در این پژوهش به آن پرداخته است. از همین رو بخش تحقیقی این پژوهش به بررسی دیدگاه مولانای صوفی و ابن تیمیه ظاهرگرا دربارۀ تأویل می پردازد تا تفاوت و تقابل این دو گروه اسلامی را در نگرش این دو اندیشمند مسلمان در مورد تأویل به تصویر بکشد. .
رستم شامحمدی حمیدرضا آیت الهی
آلفرد نورث وایتهد 1861-1947) در دوره سوم حیات فکری خویش، نظام جهان¬شناسانه¬ای را بر پایه ارکانی مانند نگرش اندام¬وار (ارگانیستی)، پویشی دیدن جهان، درهم تنیدگی تمام موجودات، دو قطبی بودن موجودات، نظریه دریافت و تعامل همه جانبه موجودات، تأسیس نمود. در این نظام جهان¬شناسانه، حضور خداوند است که می¬تواند از عهده تبیین گسترش خلاقانه جهان برآید. وایتهد به ویژه در پویش و واقعیت، خداوند را به مثابه هستی بالفعلی معرفی می¬نماید که تابع و مشمول مقولات حاکم بر جهان یکسره پویشی است. هستی بالفعل بودن خداوند ایجاب می¬نماید که مانند سایر هستی¬ها، دو قطب داشته باشد، یکی قطب ذهنی یا عقلی که حکایت از ذات ازلی خداوند داشته و دیگری قطب فیزیکی است که حاکی از ذات تبعی است. با نظر به این دو قطبی بودن خداوند است که او از یک¬سو ثابت و غیر زمانمند بوده و از دیگر سو زمانمند و تابع تحولات جاری در جهان است. هماهنگی مقولات مابعدالطبیعی و درهم تنیدگی هستی¬ها، زمینه تعامل دو جانبه خدا و جهان را فراهم می¬نماید. از مهمترین پیامدهای این تعامل می¬توان به سازگاری میان حلول و تعالی، نفی قدرت مطلقه خداوند، خلّاق بودن همه هستی¬ها، زمانمندی خداوند، نفی کمال مطلق از خداوند و غیره اشاره نمود. این مدل خدای وایتهد از دو منظر قابل نقد است: یکی نقد درون سیستمی و دوم نقد درون سیستمی. محور نقد درون سیستمی این نکته است که برخلاف ادعای وایتهد (خداوند استثنایی بر اصول حاکم برجهان نیست و تابع مقولات است)، خداوند در نظام جهان¬شناسی او از جهاتی اساسی با سایر هستی¬ها تمایز دارد (مانند ازلی بودن، فناناپذیری خداوند، تقدم قطب عقلی بر فیزیکی و...) که موجب می¬گردد خدای وایتهد به معنای دقیق کلمه مشمول مقولات واقع نشده و تمایز¬هایی بنیادی با سایر هستی¬ها داشته باشد. در نقد برون سیستمی، چالش¬هایی که از منظر الهیات مسیحی فراروی خداشناسی وایتهد مطرح شده، قابل اشاره است. به هرحال با نظر به چنین انتقاداتی، شاید تلاش وایتهد در عبور از مادی¬گرایی علمی دوره جدید موفقیت¬آمیز بوده و خدا را در متن و بطن جهان قرار داده اما این تلاش با کاستیها و تعارضاتی روبروست.