نام پژوهشگر: علیرضا پورمحمد
علیرضا پورمحمد محمود خسروشاهلی
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی جو بدون پوشینه، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 20 ژنوتیپ در چهار تکرار طی سال های 1385 و 1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام گردید و عملکرد دانه و صفات زراعی دیگر اندازه گیری شدند. اختلاف بین ژنوتیپ های مورد مقایسه از نظر اکثر صفات معنی دار شد که نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالا برای صفات مورد بررسی در بین ژنوتیپ ها بود. محاسبه درصد دامنه تغییرات نسبت به میانگین کل برای 25 صفت زراعی نیز تنوع قابل ملاحظه ای را در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه نشان داد. تجزیه خوشه ای، 20 ژنوتیپ را به سه گروه منتسب کرد و تجزیه به مولفه های اصلی نیز گروه بندی حاصل از تجزیه خوشه ای را تایید کرد. گروه دوم با پنج ژنوتیپ، از لحاظ عملکرد دانه تک بوته، عملکرد دانه پنجه های بارور، عملکرد دانه سنبله اصلی، تعداد دانه در سنبله اصلی و پنجه های بارور، شاخص برداشت تک بوته، بیوماس تک بوته، تعداد پنجه بارور و وزن سنبله اصلی از ارزش بالاتری نسبت به میانگین کل برخوردار بود. بنابراین، ژنوتیپ های این گروه را می توان برای بهبود عملکرد دانه مورد استفاده قرار داد. بر اساس تجزیه علیت عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله اصلی و تعداد پنجه بارور روی عملکرد دانه تک بوته اثر مستقیم مثبت و بالایی داشتند ولی اثر مستقیم وزن هزار دانه روی عملکرد دانه کمتر از این دو صفت بود. بنابراین، تعداد دانه در سنبله اصلی و تعداد پنجه بارور از مهم ترین اجزای عملکرد تک بوته در جو بدون پوشینه محسوب شدند که می توان از این صفات در امر گزینش در نسل های در حال تفرق استفاده به عمل آورد. تنوع ژنوتیپ های جو بدون پوشینه با استفاده از نشانگرهای rapd نیز ارزیابی شد. بر اساس 35 آغازگر تصادفی، 227 نوار تکثیر شد. میانگین تعداد نوار به ازای هر آغازگر 48/6 به دست آمد. اندازه محصولات تکثیری از 400 تا 2700 جفت باز متغیر بود. بیشترین تعداد نوار چند شکل (14) به آغازگر 540 و کمترین تعداد (3) به آغازگرهای 498، 559، 577 و mt9 تعلق داشت. میزان اطلاعات چندشکل (pic) با میانگین 374/0 بین 123/0 تا 46/0 متغیر بود. آغازگرهای 558 و 559 دارای بالاترین pic (46/0) و آغازگر 586 دارای کمترین pic (123/0) بودند. شاخص نشانگر (mi) نیز بین 738/0 تا 45/4 با میانگین 41/2 برآورد شد. آغازگر شماره 586 از کمترین و آغازگر شماره 485 از بیشترین شاخص نشانگر برخوردار بودند. تجزیه خوشه ای، ژنوتیپ ها را به سه گروه عمده منتسب کرد. در تجزیه به بردار های اصلی، پنج بردار اول مجموعاً 58/42 درصد تغییرات داده ها را توجیه کردند که حاکی از پراکنش خوب نشانگر های مورد استفاده در ژنوم جو بدون پوشینه بود. بر اساس تجزیه رگرسیون، از بین نشانگرهای rapd مورد بررسی تعداد 20، 19، 18، 14، 11 و 10 نشانگر رابطه معنی داری به ترتیب با طول سنبله اصلی، تعداد دانه در سنبله اصلی، عملکرد دانه در بوته، تعداد پنجه بارور، تاریخ ظهور سنبله و وزن هزار دانه نشان دادند. از بین 18 نشانگر informative برای عملکرد دانه در بوته، هشت نشانگر رابطه معنی داری نیز با تعداد دانه در سنبله اصلی داشتند که باز هم نشان دهنده نقش تعداد دانه در سنبله به عنوان مهمترین جزء عملکرد دانه در بوته در جو بدون پوشینه بود. به منظور ارزیابی کالوس زایی ژنوتیپ ها، از ریز نمونه های جنین رسیده و نارس در محیط های کشت ms و jensen با سه سطح 2,4-d استفاده گردید. آزمون کروسکال والیس نشان داد که فراوانی کالوس زایی، وزن تر کالوس و وزن خشک کالوس جنین نارس نسبت به جنین رسیده از نظر آماری بیشتر بود ولی نوع جنین بر اندازه کالوس های حاصل تاثیری نداشت. نوع محیط کشت، تاثیری روی صفات فراوانی کالوس زایی، اندازه کالوس و درصد آب کالوس نداشت و بهترین وضعیت کالوس زایی و اندازه کالوس در سطح هورمونی mg/l 2 بدست آمد. در بین ژنوتیپ های دارای بیشترین فراوانی کالوس زایی (11، 9 و 7) ژنوتیپ شماره 11 از نظر اندازه کالوس، ژنوتیپ شماره 9 از نظر وزن تر کالوس و ژنوتیپ شماره 7 برای وزن خشک کالوس دارای بیشترین مقادیر بودند. تجزیه خوشه ای با استفاده از داده های کشت بافت، ژنوتیپ ها را به سه گروه منتسب کرد. گروه سوم با ژنوتیپ های 6، 8، 11 و 14 از نظر صفات فراوانی کالوس زایی، اندازه کالوس، وزن تر کالوس، وزن خشک کالوس و درصد آب کالوس از ارزش بالاتر از میانگین کل برخوردار بود. در تجزیه ارتباط نشانگر های rapd با صفات اندازه کالوس، فراوانی کالوس زایی، وزن تر کالوس، وزن خشک کالوس و درصد آب کالوس، به ترتیب 10، 12، 11، 12 و 17 نشانگرinformative شناسایی شد.
لیلا قلیزاده شیخ محمدلو محمدباقر حسن پور اقدم
چکیده: بذر اغلب گونه های دارویی به جهت سازگاری اکولوژیک با شرایط محیطی دارای نوعی از اشکال گوناگون خواب می باشند. بنابراین، شناخت عوامل اکوفیزیولوژیک موثر بر خواب و ایجاد شرایط بهینه برای جوانه زنی آنها، در راستای تولید و پرورش گیاهان یاد شده امری ضروری است. گل گاوزبان اروپایی گیاهی است دارویی و یکساله، با نام علمی officinalis l. borago و نام انگلیسی borage که متعلق به تیره ی boraginacaeae می باشد.گیاه مزبور از جمله ی نباتاتی است که بذر آن دارای خواب می باشد. مواد مختلفی به صور متفاوت به منظور حذف و کاهش فراین خواب به کار رفته اند که یکی از آنها نیز اسید سالیسیلیک می باشد. این ماده با نام شیمیایی ارتو هیدروکسی بنزوییک اسید یک تنظیم کننده ی درونی از گروه ترکیبات فنلی طبیعی می باشد که در تنظیم فرآیند های فیزیولوژیک گیاه دارای نقش اساسی است. افزایش جوانه زنی، القای گل دهی، رشد و نمو، افزایش میزان محصول و افزایش عملکرد میوه ، بازدارندگی سنتز اتیلن و تاثیر در فعالیت های گیاهی از جمله باز و بسته شدن روزنه ها، روابط آبی، پایداری غشا، جذب عناصر غذایی و فعال شدن عامل ایجاد مقاومت به بیماری ها از مواردی است که به کارکرد اسید سالیسیلیک نسبت داده می شود. نیتروژن مهم ترین عنصر غذایی در تولید گیاهان زراعی بوده و به طور تقریبی کمبود آن در همه جا دیده می شود مگر آن که به صورت کود مصرف شود. این عنصر تشکیل دهنده ی بخش عمده ی ساختمان اسیدهای آمینه، اسیدهای نوکلئیک، نوکلئوتید و کلروفیل می باشد. نیتروژن سبب رشد رویشی و زایشی شده و قادر به افزایش تعداد گل آذین، سطح برگ، تعداد دانه و پروتئیـن می باشد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نیتروژن در تمامی عوامل موثر در عملکرد گیاهان زراعی از نقشی مهم برخوردار است. به منظور بررسی اثرات اسید سالیسیلیک (بذر خشک، آب مقطر، 700، 1000، 1300 و 16000 میکرومول در لیتر)، اسید جیبرلیک (بذر خشک، آب مقطر، 200، 400، 600 و 800 میکرومول در لیتر)، نیترات پتاسیم (بذر خشک، آب مقطر، یک، دو، سه و چهار گرم در لیتر) در دو زمان متفاوت (12و 24 ساعت) بر روی خواب شکنی بذور گل گاوزبان اروپایی، آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار، در آزمایشگاه پژوهشی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه مراغه صورت گرفت و پس از بررسی نتایج، اسید سالیسیلیک به عنوان تیمار مناسب برای اعمال خواب شکنی بذور در نظر گرفته شد. به علاوه، اعمال تیمار با این هورمون، باعث افزایش درصد نهایی جوانه زنی، شاخص میزان جوانه زنی، شاخص جوانه زنی، درازای ریشه چه، درازای ساقه چه و وزن خشک آنها شد. بذور خواب شکسته ی حاصل از کاربرد اسید سالیسیلیک، سپس برای کاشت در کشتزار در بخش دوم پژوهش به کار برده شدند. به این ترتیب که در ادامه ی بررسی های بخش نخست تحقیق، آزمایشی در سال زراعی 90-89 در کشتزار پژوهشی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه مراغه آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در سه سطح افشانه کردن اسید سالیسیلیک (صفر، 700 و 1400 میکرومول در لیتر) و چهار سطح کود (صفر، 25، 75 و 125 کیلوگرم در هکتار) به مورد اجرا درآمد نمونه برداری و جمع آوری داده ها ی پژوهش مزرعه ای در سه مرحله ی مختلف انجام گرفت. نتایج تجزیه ی واریانس داده های مذکور نیز نشان داد که افشانه کردن اسید سالیسیلیک و نیتروژن تاثیر به سزایی در تولید اندام های سبز و افزایش بیوماس، تولید گل، تولید دانه و افزایش میزان کلروفیل برگ داشتند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد تیمار استفاده از غلظت 700 و 1400 میکرومول در لیتر اسید سالیسیلیک به همراه کاربرد 75 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بهترین نتیجه را در کشتزار داد.
حسنیه محمدی دیزج فریبرز شکاری
گندم (triticum aestivium l.)یکی از مهم ترین و پرمصرف ترین گیاهان زراعی جهان است. دانه ی گندم حاوی کربوهیدرات، پروتئین، چربی، مواد کانی و انواع ویتامین ها بوده و آردی که از دانه ی گندم حاصل می شود، بیش تر به مصرف نان می رسد و نان یکی از مواد اولیه برای خوراک انسان به ویژه در کشورهای جهان سوم می باشد. به طوری که در این کشورها بیش از 50 درصد انرژی روزانه ی مورد نیاز مردم از مصرف مستقیم این محصول کسب می گردد. به همین دلیل این محصول به عنوان یکی از مهم ترین محصولات زراعی در تولید فرآوردههای غذایی مطرح است. به علاوه هر ساله سطح وسیعی از اراضی زراعی جهان که زیر کشت این محصول می رود، با انواع تنش ها علی الخصوص تنش خشکی و کمبود روی مواجه هستند. روی (zn) عنصر کم مصرف ضروری برای گیاهان،حیوانات و انسان می باشد. اگرچه نیاز به روی اندک است ولی اگر مقدار کافی از این عنصر در دسترس نباشد، گیاهان از تنش های فیزیولوژیکی حاصل از ناکارآیی سازگان های متعدد آنزیمی و دیگراعمال متابولیکی مرتبط با روی رنج برده و در نهایت عملکرد ضعیفی داشته و دانه های با کیفیت پایین تولید می کنند. در نتیجه ی تغذیه ی انسان با این دانه ها علائم کمبود روی در آنها نیز مشاهده شده که افزایش ناهنجاری های یاخته ای، کاهش ایمنی بدن، کاهش توسعه ی قوای فکری و کوتاه ماندن قد کودکان از جمله ی آنهاست. با مصرف کودهای حاوی روی به سهولت می توان علاوه بر نیل به افزایش تولید، غلظت عناصر کم مصرف را در دانه ی گندم افزایش داد. زیست افزایی زراعی روی (کوددهی، افشانه کردن برگی و پیش تیمار)، آسان ترین و مطمئن ترین راه به منظور افزایش روی موجود در دانه است. به منظور بررسی اثرات کاربرد سولفات روی در مراحل اولیه ی رشد و ویژگی های مرتبط با عملکرد ارقام بهاره ی گندم، آزمایشی در قالب فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار، هفت سطح پیش تیمار با سولفات روی (بذر خشک (شاهد)، آب دیونیزه، 15، 30، 45، 60 و 75 میلی مولار)، سه سطح تنش خشکی (شامل محیط های با پتانسیل صفر، منفی شش و منفی 12 بار) و دو رقم گندم بهاره (دریا و n-80-19) در آزمایشگاه پژوهشی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه مراغه و آزمایشی در قالب فاکتوریل با طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار، پنج سطح کود سولفات روی (صفر (شاهد)، کاربرد خاکی 23 کیلوگرم سولفات روی به هنگام کاشت، افشانه کردن برگی محلول 5/0 درصد سولفات روی در مرحله ی شکمی، مراحل شکمی و شیری و مراحل شیری و خمیری دانه) و پنج رقم گندم بهاره شامل (n-80-19، تجن، شیرودی، آرتا و دریا) در بهار سال 1389 در کشتزار تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی ملکان اجرا گردید. پس از استقرار بوته ها و رسیدگی کامل در مراحل مختلف، نمونه برداری و جمع آوری داده ها انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات مورد مطالعه نشان داد که پیش تیمار بذور با سولفات روی، موجب افزایش درصد نهایی جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، شاخص جوانه زنی، درازای ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه و کاهش میانگین زمان جوانه زنی در شرایط تنش خشکی گردید. همچنین تنش باعث کاهش مولفه هایی هم چون ضریب سرعت جوانه زنی، درازای ریشه چه و ساقه چه و وزن خشک ریشه چه و ساقه چه گردید. در آزمون مزرعه ای نیز کاربرد خاکی سولفات روی موجب افزایش شمار سنبله در واحد سطح، شمار دانه در سنبله، درازای سنبله، بلندی بوته، شمار سنبلچه، بیشینه ی شمار دانه در سنبلچه، شمار کل پنجه های بوته، پنجه های بارور بوته، بلندی پنچه های یک بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در شرایط مطلوب مزرعه شد. همچنین افشانه کردن با سولفات روی موجب افزایش میزان روی (zn) دانه، شمار سنبلچه و بلندی پنجه های یک بوته شد. با توجه به مقایسات میانگین و روابط بین صفات مشخص شد که تیمار کاربرد خاکی سولفات روی بهترین گزینه برای افزایش عملکرد و تیمار افشانه کردن آن (علی الخصوص در مراحل پایانی رشد دانه) گزینه ی برتر در زیست افزایی روی می باشد و اگر هدف افزایش باهم عملکرد و میزان روی دانه باشد کاربرد تلفیقی از روش های زیست افزایی به زراعی روی توصیه می شود.
طه ایزان یوسف نصیری
چکیده: بادرشبی (dracocephalum moldavica l.) گیاهی است که به تیره نعناعیان متعلق است و به طور وسیعی در طب سنتی به عنوان مسکن و برای درمان مشکلات کلیه استفاده می شد. به منظور بررسی اثر سالیسیلیک اسید بر اسانس و ویژگی های رشدی بادرشبی در شرایط تنش آبی یک آزمایش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقاتی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان پیرانشهر در سال زراعی 1391 انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات بر مبنای طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح آبیاری (40، 80 و 120 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر) به عنوان کرت های اصلی و سه سطح افشانه کردن با سالیسیلیک اسید (صفر، نیم و یک میلی مولار) به عنوان کرت های فرعی بودند. نتایج نشان داد که اختلافات معنی داری بین سطوح آبیاری از لحاظ بلندی گیاه، تعداد ساقه های فرعی، عملکرد خشک گیاه، قطر ساقه اصلی، تعداد برگ، وزن هزاردانه، شاخص برداشت گل، عملکرد اسانس، درصد اسانس و شاخص برداشت اسانس وجود داشت. به طوری که بیش ترین درصد اسانس و شاخص برداشت اسانس به تیمار آبیاری 120 میلی متر تبخیر از تشتک و کم ترین درصد اسانس و شاخص برداشت اسانس نیز مربوط به تیمارهای 40 و 80 میلی متر تبخیر از تشتک بدون تفاوت معنی دار با یکدیگر بود. بیشترین عملکرد اسانس در تیمار شاهد (40 میلی متر تبخیر از تشتک) و کمترین آن در تیمارهای80 و120 میلی متر تبخیر از تشتک مشاهده شد. اثر سالیسیلیک اسید بر عملکرد خشک گیاه در سطح یک درصد معنی دار شد. بیش ترین عملکرد خشک گیاه (29 گرم در بوته) متعلق به کاربرد یک میلی مولار سالیسیلیک اسید بود. علاوه براین، اثر برهم کنش بین آبیاری و سالیسیلیک اسید بر روی صفات تعداد ساقه گل دهنده، وزن تر بوته، محتوای نسبی آب، میزان کلروفیل، تراکم روزنه و سطح برگ معنی دار شد. بیش ترین تعداد ساقه گل دهنده و وزن تر بوته در سطوح مختلف سالیسیلیک در تیمار 40 میلی متر از تشتک تبخیر مشاهده شد.
هیوا نیکدل عبدالله جوانمرد
طرح در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 15 تیمار در 3 تکرار جهت تعیین روز تا گلدهی ،روزتا 50% گلدهی ، روز تا رسیدگی کامل ، درصد سبز شدندو صفات کیفی شاملndf و adfو rfv me/d اندازه گیری وثبت شد.
نادر رستمی عزت اله اسفندیاری
باتوجه به خسارت بسیار بالای علف های هرز به محصولات زراعی و پایین آوردن کمیت و کیفیت محصولات که نتیجه آن به خطر افتادن امنیت غذایی انسان ها می باشد، لذا مبارزه شیمیایی با علف های هرز امری ضروری است. امروزه به دلیل استفاده بی رویه علف کش ها مشکل مقاومت علف های هرز به سموم شیمیایی اتفاق افتاده است. این مشکل سبب مصرف مقادیر بالاتر علف کش ها می گردد که می تواند عواقب زیست محیطی را در پی داشته باشد. همچنین برای غلبه بر مشکل مقاومت بایستی از فرمولاسیون های جدیدتر علف کش ها استفاده نمود که کشور ما از نظر این تکنولوژی به کشورهای خارج وابسته است.
سمیه محمدی علیرضا پورمحمد
کادمیم از مهم ترین فلزات سنگین می باشد که ضمن کاهش رشد و عملکرد گیاهان زراعی از جمله گندم می تواند وارد زنجیره غذایی انسان شده و امنیت غذایی را با چالش روبرو کند. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپ های مختلف گندم دوروم از لحاظ تجمع کادمیم با استفاده از پارامترهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، آزمایش با 17 ژنوتیپ گندم دوروم تحت تنش کادمیم (شاهد و 250 میکرومولار) در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاّ تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که کادمیم ضمن تجمع در ریشه و برگ سبب کاهش میزان کلروفیل برگ های پایینی، وزن خشک گیاهچه ها در تمامی ارقام، وزن خشک ریشه (بیش ترین کاهش مربوط به ژنوتیپ 16)، وزن خشک برگ (بیش ترین کاهش مربوط به ژنوتیپ 17)، شاخص پایداری غشاء، میزان مس، آهن و روی برگ و ریشه و منگنز برگ در اکثر ژنوتیپ ها شد. میزان کربوهیدرات محلول ریشه تحت تنش در تمامی ژنوتیپ ها وکربوهیدرات محلول برگ در اکثر ژنوتیپ ها اختلاف معنی دار با شاهد نداشتند. میزان کادمیم ریشه در اکثر ژنوتیپ ها و کادمیم برگ تنها در ژنوتیپ 2 افزایش یافت. افزایش کادمیم سبب افزایش آنزیم های آنتی اکسیدانی در بعضی از ارقام شد. آنزیم کاتالاز تحت تنش کادمیم در ژنوتیپ 5 افزایش و در ژنوتیپ 2 کاهش یافت. آنزیم های آسکوربات پراکسیداز، گایاکول پراکسیداز و گلوتاتیون اس- ترانسفراز در اکثر ژنوتیپ ها افزایش یافتند. شاخص پراکسیدهیدروژن و مالون دی آلدئید در اکثر ژنوتیپ ها تغییر معنی دار نداشت. نتایج همبستگی نشان داد که میزان کادمیم ریشه و برگ همبستگی منفی و معنی دار با سایر صفات داشت و همبستگی کادمیم ریشه و برگ مثبت و معنی دار بود. تجزیه خوشه ای نشان داد که ژنوتیپ های 3، 10، 1، 4، 8، 6، 12، 9، 11، 13، 2، 5، 14، 17 و 7 در خوشه اول و ژنوتیپ های 15 و 16 در خوشه دوم قرار گرفتند.