نام پژوهشگر: عالمه هادیان حیدری

بررسی تطبیقی کسب مهارت‏های علمی در آموزش علوم به کودکان پیش دبستانی براساس سه رویکرد تلفیقی، اکتشافی، جستجوگری و ارائه راهکارهای علمی در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1389
  عالمه هادیان حیدری   فرخنده مفیدی

برای آموزش علوم به کودکان پیش از دبستان، شیوه‏های گوناگونی وجود دارد که در میان این شیوه‏ها، سه شیوه اکتشافی، کاوشگری و تلفیقی به عنوان نمایندگانی از شیوه‏های فعال(که از میان تحقیقات مختلف به عنوان شیوه‏های متداول در کشورهای پیشرفته مورد استفاده قرار می‏گیرد)، انتخاب گردیده و به لحاظ کسب مهارت‏های علمی، هر یک از این شیوه‏ها با یکدیگر به صورت تطبیقی مورد مقایسه قرار گرفتند. در این راستا پژوهشگر با هدف شناسایی رویکردهای اکتشافی، کاوشگری و تلفیقی در جهت کسب فرآیند مهارت‏های علمی در کودکان پیش از دبستان در آموزش علوم؛ نسبت به مقایسه سه رویکرد فوق‏الذکر و همچنین تعیین ویژگی‏های هر رویکرد، نقاط قوت و ضعف آنها به منظور ارائه راهکارهای علمی مناسب در راستای پرورش مهارت‏های علمی کودکان در دوران پیش از دبستان و همچنین معرفی رویکردهای مذکور به دست‏اندرکاران نهادهای آموزش و پرورش پیش از دبستان، دانشجویان و علاقمندان کار با کودکان، اقدام نمود. سپس جهت فراهم نمودن زمینه مقایسه، انتشارات داخلی معتبری که در زمینه آموزش علوم در دوران پیش از دبستان، مورد استفاده قرار می‏گیرند، را با منابع تهیه شده خارجی، مورد مقایسه قرار داده که پس از انجام بررسی‏های فوق‏الاشاره، نتایج تحقیقات صورت گرفته حاکی از آن است: 1. هر سه رویکرد مذکور با توجه به اینکه ریشه در تئوری ساخت‏گرایی دارند، رویکردهایی هستند که برای مربی و یادگیرنده نقشی متفاوت در نظر می‏گیرند، به این معنا که در این رویکردها، یادگیرنده در نقش سازنده دانش خویش از طریق تعامل با محیط، طرح سوال و طراحی متفکرانه تحقیقات، ظاهر شده و مربی نیز در مقام تسهیل‏کننده، مدل و راهنما می‏باشد. 2. مهارت‏های علمی در کودکان به واسطه فعالیت در کشف اطلاعات ایجاد می‏گردد که رشد این مهارت‏ها در رویکردهای مورد بحث براساس تحقیقات گوناگون ثابت شده است. این در حالی است که میزان بهره‏گیری منابع داخلی نسبت به منابع خارجی از رویکردهای اکتشافی، کاوشگری و تلفیقی بسیار کم می‏باشد. علاوه‏ بر این منابع خارجی در زمینه رشد مهارت‏های علمی در کودکان نیز به صورت موثرتری عمل می‏نمایند زیرا آموزش خود را بر روی فعالیت کودکان متمرکز می‏نمایند. 3. با توجه به این‏که رویکرد اکتشافی درصدد کشف و دستیابی مفاهیم تازه و جدید نمی‏باشد، به عبارت دیگر، در این رویکرد دانش‏آموزان در تلاش برای درک بهتر اصول و مفاهیم موجود می‏باشند، در حقیقت بهره‏گیری از این رویکرد در مواردی که در حال آموزش مفاهیم اصلی و اولیه به کودکان می‏باشیم، می‏تواند مناسب‏تر باشد. 4. چنان‏چه کودکان برای بررسی و جستجوی حول مفاهیم اولیه علاقمند بوده و پرسش‏هایی مناسب برای یک تحقیق طرح ‏کنند و یا مربی از خلاقیت خود استفاده نموده و چنین سوال‏هایی را مطرح سازد، می‏توان از رویکرد کاوشگری که زمینه مناسبی جهت توسعه مفاهیم را فراهم می‏سازد بهره گرفت. 5. با توجه به این‏که برنامه آموزشی در دوران پیش از دبستان باید بر رشد همه جانبه کودک تمرکز نماید، در این راستا رویکرد تلفیقی می‏تواند از جمله شیوه‏های موثر در این زمینه باشد؛ چراکه به وسیله دو رویکرد ساخت‏گرایی و تئوری هوش‏های چندگانه گاردنر مورد حمایت قرار می‏گیرد. لذا رویکرد تلفیقی به عنوان روشی جهت انتخاب و سازماندهی دانش، تعامل میان موضوعات درسی را ارتقاء بخشیده، همچنین به دانش‏آموزان کمک می‏نماید تا با برقراری ارتباط، ترکیب ساختن و تعمیم دادن آن‏ها، گرایشی منعطف نسبت به دانش کسب نمایند. از این‏رو با توجه به ویژگی‏هایی که برای رویکرد مذکور اشاره گردید و قابلیت بهره‏گیری از دامنه متفاوتی از شیوه‏ها از روش‏های سنتی تا پیشرفته، می‏تواند شیوه‏ای مناسب در آموزش به کودکان پیش از دبستان باشد. 6. با توجه به این‏که آموزش علوم به کمک روش علمی منجر به رشد مهارت‏های فرآیندی کودکان می‏گردد؛ لذا بهره‏گیری از روش‏های پیشرفته‏ای چون اکتشافی و کاوشگری می‏تواند در این زمینه مناسب‏تر باشد.