نام پژوهشگر: حسین دالوند
حسین دالوند علی امیدی
با ظهور رشته روابط بین الملل در ابتدای قرن بیستم به عنوان رشته ای مستقل، همواره آثار و تلاش های نظری حول مسائل محتوایی و مسائل فرانظری شکل گرفته اند. در وهله نخست: نظریه پردازان سعی داشته اند از راه تدوین نظریه های محتوایی در قالب های کلان به فهم و تبیین موضوعاتی نظیر ساختار و پویایی نظـام بین الملل یاری رسانند، که می توان نظریه پردازان واقع گرایی، نو واقع گرایی و لیبرالیسم را در این زمره قرار داد. در وهله دوم: نظریه پردازان مفاهیمی را مطرح ساخته اند که به باز تعریف انگاره ها و عناصر قوام بخش نظریه ها مربوط می باشند. در کل می توان گفت که هدف این دسته از بررسی های درجه دوم که مسائل فرا نظری گفته می شوند؛ کمک به فهم و تبیین بهتر روابط بین الملل از طریق تمرکز کردن بر مسائل هستی شناختی و معرفت شناختی است. نظریه سازه انگاری در زمره این طیف نظریه پردازی قرار می گیرد. سازه انگاری طی دو دهه اخیر به یکی از موضوعات مناقشه بر انگیز در حوزه روابط بین الملل تبدیل گشته است و به تدریج جایگاه خود را در میان نظریه ها پیدا نموده است. این نظریه را می توان به عنوان یکی از دستاوردهای نظری پایان جنگ سرد در روابط بین الملل در نظر گرفت، و به خاطر ارائه فهم نوین محتوایی از روابط بین الملل و این حقیقت که در حوزه فرا نظری توانسته است از اوایل دهه 1??0 با ورود به این عرصه، نظریه های جریان اصلی را به چالش بکشد، اهمیت بسزایی دارد. هدف پایان نامه حاضر این است که نشان داده شود، سازه انگاری از منظر مباحث فرانظری در «بین» دو جریان نظری یعنی طبیعت گرایان/اثبات گرایان و پساساختارگرایان قرار می گیرد. همچنین این نظریه از جنبه پرداختن به مباحث محتوایی روابط بین الملل در «میانه» دو بخش جریان اصلی یعنی واقع گرایی و لیبرالیسم قرار می گیرد. بدین لحاظ سازه انگاران معتقدند که نوعی «راه میانه» فراهم آورده اند که هم ویژگی های سیاست بین الملل را که در نئورئالیسم و نئولیبرالیسم محوری می باشند را در دل خود جای داده است، و همچنین با تأکید بر عناصری چون هویت بازیگران، انگاره ها، هنجارها و غیره، به گفتمان پست مدرنیسم و واکنش گرایان نزدیک شده اند. با روش توصیفی- تحلیلی سعی می شود ویژگی های نظریه سازه انگاری تشریح گردد، که بطور خلاصه شامل این موارد می شود: توجه به «انگاره ها، معانی، قواعد، هنجارها، ارزشها و رویه ها»، تأکید بر «ویژگی تکوینی چارچوب های رفتاری»، اهمیت قائل شدن برای «بعد مادی و غیر مادی ساخت اجتماعی». در نتایج بدست آمده نیز باید اشاره کرد که سازه انگاران نه تنها منابع و بازیگران را محدود به مقولات مادی و عینی نمی سازند، بلکه برای نقش و اهمیت منابع معنایی و غیرمادی ارزش بسیار بالایی قائل هستند. از منظر آنان رفتارها و تحولات ناشی از تعامل متقابل کارگزار و ساختار می باشند و بنابراین یکی از آن دو، شکل دهنده رفتار و مواضع نیستند، بلکه ساختار و کارگزار درهم تنیده شده اند و همچنین هویت بازیگران متفاوت و متحول است و برداشت از هویت خود و دیگری است که به منافع و سیاست ها شکل می دهد.