نام پژوهشگر: افروز فارسی
افروز فارسی فرحان کچیلی
شته کاهو nasonovia ribisnigri mosely، کلیدی ترین آفت کاهو محسوب می شود که از جنوب استان خوزستان برای اولین بار در سال 1387 گزارش شد. افزایش جمعیت و تغذیه پنهان این آفت از کاهو، باعث خسارت شدید، در بسیاری از مزارع گردیده است. به منظور بررسی تغییرات فصلی و توزیع فضایی شته کاهو و دشمنان طبیعی آن در طول سال های 1391-1389 به طور تصادفی، هفته ای دو بار از مزرعه کاهو نمونه برداری صورت گرفت. فعالیت این آفت در سال اول نمونه برداری اواخر آذر و در سال دوم اوایل دی آغاز گردید. جمعیت شته ها در سال 90-1389 و 91-1390 به ترتیب در 18 اسفند (116) و 21 اسفند (62) عدد شته در هر بوته به اوج رسید و در نهایت در اواخر فروردین ناپدید گردید. افزایش جمعیت شته به طور معنی داری در سال دوم نسبت به سال قبل روند کندتری داشت. نتایج بررسی پراکنش فضایی نشان داد که مدل تیلور نسبت به آیوائو، به نحو مطلوب تری داده ها را برازش نمود و الگوی توزیع جمعیت سنین مختلف n. ribisnigri به صورت تجمعی بود. در این بررسی، ده گونه شکارگر، سه گونه پارازیتوئید و دو گونه هایپرپارازیتوئید جمع آوری شناسایی گردید. مگس های سرفید، گونه balteatus de geer episyrphus و aphidius matricariae haliday به ترتیب با فراوانی نسبی 55، 45 و 94 درصد گونه غالب شکارگرها، مگس های سیرفید و پارازیتوئیدها بودند.در سال اول بررسی، اوج جمعیت بالتوری ها و بعد از آن کفشدوزک ها همزمانی بیشتری با اوج جمعیت شته ها در اواخر اسفند ماه داشت. ولی در سال دوم جمعیت آنها بسیار پایین بود. همچنین در طول دو سال، حداکثر جمعیت مگس های گل و پارازیتوئیدها اساساً در اول فروردین ماه مشاهده گردید. بر اساس نتایج آنالیز رگرسیون جمعیت شته ها اساساً تحت تأثیر کفشدوزک ها و بالتوری ها در سال اول و کفشدوزک ها، مگس های گل و پارازیتوئیدها در سال دوم نمونه برداری قرار گرفتند. بررسی پارامترهای زیستی و میزان پرخوری گونه e. balteatusدر 4 دمای (15، 20، 25 و 1±30 درجه سلسیوس) نشان داد که طول دوره رشد و نمو تخم، لارو سن یک، لارو سن سه و شفیره به طور معنی داری با افزایش دما کاهش یافت. کمترین درصد مرگ و میر و بیشترین پرخوری به ترتیب به میزان 12 درصد و 62/0±6/11 پوره سن سه در مرحله سوم لاروی در دمای 20 درجه سلسیوس مشاهده شد. هیچگونه اختلاف معنی داری در طول دوره رشدی و میزان پرخوری سن دوم لاروی سیرفید در دماهای مختلف مشاهده نگردید. همچنین نمو، تولید مثل و جدول زندگیa. matricariae در 5 دمای ثابت (15، 20، 22، 25 و 1±27 درجه سلسیوس) مورد بررسی قرار گرفت. اکثر فعالیت های زیستی شته کاهو در دمای 27 درجه سانتی گراد دچار اختلال شد. افزایش دما سبب کاهش طول دوره رشدی پیش از بلوغ پارازیتوئید از 21/21 روز (15 درجه سانتی گراد) به 19/11 روز (25 درجه سانتی گراد) گردید. طول دوره تخمریزی به ترتیب در 4 دمای ذکر شده 12/0±21/15، 10/0±47/9، 05/0±91/5 و 09/0±6/5 روز بود و تعداد مومیایی ها به طور میانگین 6/12±74/249، 8/12±72/192، 2/6±15/105 و 0/7 ±3/102 شمارش شدند. داده-های جدول زندگی بر اساس تئوری جدول زندگی سنی- مرحله رشدی دوجنسی تجزیه تحلیل گردید. بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) و بیشترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) به ترتیب 251/0 و 285/1 (روز-1) در دمای 20 درجه سانتی گراد به دست آمد. همچنین بیشترین نرخ خالص تولید مثل (r0) 06/123 (نتاج) و کوتاهترین طول دوره یک نسل جمعیت (t) (98/13 روز) به ترتیب در دمای 15 و 25 درجه سانتی گراد مشاهده شد. واکنش تابعی این زنبور در دمای 20 درجه سلسیوس از نوع دوم بود و مقادیر نرخ حمله و زمان دستیابی به-ترتیب 0367/0 بار در ساعت و 4114/0 ساعت به دست آمد. با افزایش تراکم میزبان، میانگین تعداد شته های مومیایی شده به طور معنی داری از8/7 عدد در تراکم 2 به 7/140 عدد در تراکم 64 میزبان افزایش یافت. بر اساس این نتایج، به نظرمی رسد که دمای 20 درجه سلسیوس یک دمای مطلوب برای فعالیت های زیستی گونه های e. balteatusو a. matricariae محسوب می شود و این پارازیتوئید در این دما کارایی بیشتری برای کنترل بیولوژیک شته کاهو خواهند داشت.
افروز فارسی فرحان کچیلی
شته مومی کلم (brevicoryne brassicae l.) یکی از آفات مهم خانواده brassicaceae از جمله کلزا (brassica napus l.) است. در این تحقیق که در طی سال¬های 1387-1386 انجام گردید، روش¬های نمونه-برداری از جمعیت شته مومی کلم و تغییرات جمعیت شته¬های کلزا و دشمنان طبیعی غالب آنها در مزرعه کلزای مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اهواز مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی روش¬های¬ نمونه¬برداری، سه روش عکس¬برداری، اندازه¬گیری میانگین طول ساقه آلوده و میانگین وزنی شته¬ با روش شمارش مستقیم در سه مرحله غنچه¬دهی، گل¬دهی و غلاف¬دهی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش¬های اندازه¬گیری میانگین طول ساقه آلوده و میانگین وزنی شته¬ در هر سه مرحله غنچه¬دهی، گل¬دهی و غلاف¬دهی با روش شمارش مستقیم، اختلاف معنی¬داری داشتند. ولی روش عکس¬برداری اختلاف معنی¬داری با روش شمارش مستقیم در طول مرحله غنچه¬دهی نداشته است. بنابراین روش عکس¬برداری با داشتن بالاترین میانگین ضریب تصحیح (0/790)، ضریب تبیین (0/9545) و دقت خالص نسبی (rnp) 51/56 به عنوان بهترین و دقیق¬ترین روش جهت نمونه¬برداری از جمعیت شته مومی¬کلم در مرحله غنچه¬دهی معرفی شد. همچنین در روش رگرسیونی رابطه بالدارهای به تله افتاده و کل شته در مزرعه، خط رگرسیون معنی¬دار بود. در بررسی تغییرات جمعیت، شته خردل lipaphis erysimi kalt. با فراوانی نسبی 79 درصد گونه غالب و شته¬های مومی کلم و سبز هلو myzus persicae sulzer به ترتیب با فراوانی نسبی 12 و 9 درصد در رده¬های بعدی قرار گرفتند.. جمعیت شته¬های خردل و سبز هلو در نیمه دوم اسفند ماه و شته مومی کلم در اواخر اسفند ماه در اوج بوده است و در نهایت در اواخر فروردین ماه با گرم شدن هوا ناپدید گردیدند. کفشدوزک coccinella septempunctata l.، مگس¬ سیرفیدepisyrphus balteatus de geer ، بالتوری chrysoperla carnea stephens و یک گونه پارازیتوئید diaeretiella rapae mclntosh از مهم¬ترین دشمنان طبیعی شته¬های کلزا بودند.