نام پژوهشگر: سحر بدیعی
سحر بدیعی حسین مهدوی پور
این رساله با موضوع طراحی تماشاخانه(مجموعه هنرهای نمایشی: نمایش- حرکات موزون - شاهنامه خوانی – تعزیه و...) در شهر اصفهان ، سعی دارد فضایی درخور هنرهای نمایشی با توجه به ریشه ها و اصالت ایرانی و متناسب با پیشرفتهای امروزی طراحی و ارائه نماید . طرح موضوع و بیان مساله: معماری به عنوان فن ساخت سر پناه برای انسان در مرتبه ای و هنر بروز و ظهور اعتقادات و ارزشهای انسانی در مرتبه ای دیگر دارای دو وجه کالبدی و معنایی می باشد. جنبه کالبدی معماری در یک سطح پاسخگوی نیازهای عملکردی انسان (عملکرد با همه گستره فیزیکی، روحی، روانی و.... ) بوده و در سطحی بالاتر تجسم عینیت یافته حقیقتی می باشد که حاصل اعتقادات، باورها و .... جامعه (در نظام سنتی ) یا شخص معمار (در دوره مدرن) می باشد این معانی به عنوان روح حاکم بر معماری یک سرزمین می تواند در سطوح مختلف خود را مطرح سازد و به زبان معماری ترجمه گردد: 1) گاه این روح و حقیقت در ناب ترین و کاملترین شکل، در کالبدی متجلی می شود و کالبد تجسم عینی آن حقیقت ازلی خواهد بود. که در این صورت عالم جاودانه ای را به حضور می آورد که کالبد را نیز شامل می گردد. هر چند اصالت با کالبد نیست معهذا نمی توان رابطه تنگاتنگ میان حقیقت فهم شده و کالبدی که حاصل فهم چنین حقیقتی است را نادیده گرفت. 2) در سطحی دیگر آن حقیقت به صورت واقعیت و باور از سوی جامعه مورد پذیرش قرار می گیرد و در طول سالیان متمادی در افراد آن جامعه نهادینه شده ، رسوب نموده و در هر زمینه ای از زندگی به صورت های مختلف خود را متجلی می سازد. به عبارت دیگر بر اساس این اعتقادات که بن مایه فرهنگ هر منطقه هستند جامعه من باب مثال در زمینه های معماری به یک سری بایدها، نبایدها و اصول و احکامی خواهد رسید که در سطوح خاص خود روند ساخت و ساز آن جامعه را شکل می دهد.کشف این بایدها، نبایدها ، اصول و احکام ، مستلزم شناخت و تعمیق لایه های تشکیل دهنده طرح و بستر شکلگیری آن است.(کلاس آقای دکتر هادی ندیمی. اردیبهشت 87) بنابراین طرح مجموعه ای برای هنرهای نمایشی مستلزم شناخت همه جانبه این هنرها در گام نخست و سپس انتخاب مناسب برای شکلگیری تماشاخانه است. هنر ، مفهومی است در نهاد بشریت ، و هنرهای نمایشی ، برخاسته از نیازهای روحی و عاطفی انسانهاست. هنرهای نمایشی به ویژه نمایش نسبت به سایر هنرها ویژگی های متمایزی دارند این ویژگی ها سبب شده است که از آن به عنوان موضوع و دستمایه طراحی برای پاسخگویی به مساله و هدف طراح استفاده شود. این هنرها : زنده، مردمی، نمادین، خیال انگیز، اثرگذار و اثرپذیر، برخاسته از سنتها و عقاید، درتعامل با فرهنگ و مسائل اصیل انسانی هستند و ریشه در ادبیات، شعر، موسیقی و باورهای هرملت دارند.در سرزمین ایران نیز ، هنرهای نمایشی از نوع خاص همین مرز و بوم است که بدلیل وجود مخالفتها و موانع سیاسی ، مذهبی و عرفی که در طول تاریخ بوده و هست ، آنچه که امروزه از نمایش اصیل ایرانی باقی مانده ، نامی بیش نیست. این مساله خود از دغدغه های طراح در این طراحیست و ضرورت و اهمیت پژوهش را بیانگر است. گام بعدی که بسیار حائز اهمیت می نمود ، انتخاب بستری در شان و منزلت فعالیت های نمایشی می باشد. در این راستا ، شهر اصفهان به عنوان قطب فرهنگی و هنری ایران زمین ، با توجه به حفظ بافت های درونی تاریخی و فرهنگی و پتانسیل های بالای آن برای ایجاد مراکز هنری، بستر مناسبی برای شکل گیری مجموعه ای است که با تمدن این سرزمین گره خورده و در عین حال بایستی به شکلی امروزی و در قالب تصورات جامعه کنونی شکل پذیرد. با توجه به اینکه هنرهای نمایشی ما هنرهایی برخاسته از سنتها هستند ، اصول و احکام معماری این مجموعه نیز با الگوبرداری از معماری سنتی ایران و همچنین از ویژگی های هنرهای نمایشی و بستر آن که شهر اصفهان با ویژگی های خاص خود است، منتج می گردد. اهداف طرح - دستیابی به فضایی زنده ،خوانا و پویا که درشان احیا ، پرورش ، آموزش و نمایش هنرهای نمایشی باشد. - ایجاد فضایی که حضور در آن همزمان که به بیننده سرزندگی ، شور و خیال انگیزی ارزانی می دارد و او را درداشتن لحظاتی بهتر از جمیع جهات یاری می کند، یادآور درونمایه اصیل و گرانبهای انسانی- ایرانی نیز باشد. - خلق کانونی جهت جذب و آموزش مستقیم و غیرمستقیم مردم ، خصوصا جوانان و قرار دادن آنان در فضایی فرهنگی در راستای ارتقای فرهنگ عمومی بوسیله هنر. روش تحقیق درجهت نیل به این هدف ، پس از آشنایی با واژگان تخصصی و کاربردی و مفاهیم پایه ای درارتباط با موضوع، روش مناسب تحقیق انتخاب شده است. باتوجه به ویژگی های پژوهش حاضر و اینکه تحقیق در رشته معماری، ضرورتا بین رشته ای می باشد ، این رساله یک پژوهش کاربردی و کیفی به شمار می آید. پس از طرح موضوع و انتخاب مسیر صحیح از طریق مشاهده ، مطالعات کتابخانه ای و میدانی، اطلاعات موردنیاز جمع آوری شد. نتایج طرح از نتایج این طرح می توان فراهم آوردن فرصتی برای تامل بیننده بر این هنرهای بی همتا و تاثیر مطلوب بیادآوری ارزشهای هنری و فرهنگی ایرانی و جهانی بر افراد در مقیاس خرد و بر فرهنگ جامعه در مقیاس کلان- احیای هنرهای نمایشی بومی که بعضا به دست فراموشی سپرده شده اند و یا درحال فراموش شدن هستند و معرفی این آثار و اشتغال زایی نسل جوان و پاسخگویی به طیف وسیعی از خواسته ها و نیازهای جوانان از جمله نیاز به تفریح و سرگرمی سالم - حمایت از هنرمندان در این عرصه ، شناساندن استادان و ارج نهادن بر هنر بی بدیل آنان و رونق صنعت جهانگردی در اصفهان را نام برد. ساختار رساله رساله که بر اساس کلید واژه های موضوع طراحی شده به جز مقدمه شامل 5 فصل می باشد که فصل اول با نام مطالعات هنرهای نمایشی به معرفی هنرهای نمایشی- انواع- ویژگی ها- وضع موجود و ...، پرداخته است. فصل دوم به بررسی نمونه های مشابه در دو بخش داخلی و خارجی پرداخته است. فصل سوم به معرفی بستر طرح در دو مقیاس اختصاص یافته : مقیاس کلان ،شهر اصفهان از لحاظ تاریخی- اقلیمی- اجتماعی معرفی شده است و در آن خصوصیات معماری، بالاخص خصوصیات معماری سنتی اصفهان مورد تامل قرار گرفته است. و مقیاس خرد(سایت طراحی) تحلیل و معرفی شده است. در فصل چهارم برنامه ریزی کالبدی طرح تماشاخانه اصفهان معرفی شده است که شامل : 1- سالنهای نمایش و فضاهای جنبی مورد نیاز آن که بخش نمایشی مجموعه مورد طراحی است 2- بخش آموزشی پژوهشی 3- بخش رفاهی فروشگاهی مجموعه به اختصار بررسی شده اند و مطالعات درباره ویژگیهای خاص سالنهای نمایش آمده است . از احکام حاصل از موضوع و مصادیق ، برنامه کالبدی طرح حاصل گشت که در انتهای این فصل بیان شده است. فصل پنجم معرفی طرح و فرایند طراحی است. هدف از مطالعات بدست آمده در بخشهای فوق رسیدن به اصول و مبانی ای بود که از ماهیت هنرهای نمایشی و اصفهان نشات گرفته باشد ، ضمن اینکه معماری به عنوان زبان بیان این اصول و نیز به عنوان یک هنر، مبانی و مفاهیمی را به خود اختصاص می داد و ضمن ارائه این اصول به عنوان ماهیت ذاتی پروژه به ارائه فرایند طراحی که عصاره تمامی رساله در آن نمود پیدا کرده ، پرداخته شده است .