نام پژوهشگر: سید علی قاسم زاده
سید علی قاسم زاده سعید بزرگ بیگدلی
انعکاس اسطوره در ساختار رمان، می تواند الهام بخش معنی و موجد انسجام ساختاری،انتقال بن مایه و تصاویر اسطوره ای و زمینه ساز پیوند رمان با ذخایر ارزشمند گذشته شود. دست یابی به فواید یادشده و عطش یافتن معنای جدید و متمایز، عامل اصلی انگیزش و کوشش روبه فزون رمان نویسان در بهره مندی از روایت اسطوره ای است و طبعاً این رویکرد در ساختار، معناپردازی، تصویرآفرینی و خلق بن مایه های جدید در رمان،اثری آشکار برجای گذاشته است.در این رساله، به کیفیت انعکاس اسطوره های ایرانی در رمان، نقش آنها در معناآفرینی و ابلاغ نیّات مولف پرداخته می شود. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که با چهارچوب نظری تلفیقی، مبتنی بر اصول روایت شناسی، تحلیل بینامتنی و رهیافتی تأویل گرایانه انجام شده است و حاصل آن می تواند شیوه ای نو در تحلیل رمان های اسطوره بنیاد دربرداشته باشد. بنابر نتایج آن،از میان شیوه های انعکاس اسطوره ها در رمان،«روایت اسطوره ای»یکی از انواع فعال رمان نویسی در انعکاس گفتمان جامعه محسوب می شود؛ ژانری که به دلیل پیوندهای ساختاری آشکار و پنهان با اسطوره ، ضرورت بازنگری، بازیابی معرفتی و هویتی را برای مخاطبان خود به ارمغان می آورد. ازآنجا که وجه غالب این رویکرد بازخوانشی(rereading)به بازآفرینی و بازنویسی روایت های اسطوره ای-حماسی شاهنامه معطوف است؛ باید به دو منشأ جداگانه آن اشاره کرد: 1-پیدایش موجی از ضرورت مقاومت و آفرینش حماسه،ناشی از جنگِ تحمیلی و سپس احساس بازیابی و تقویت هویت ملی درکنار هویت دینی که فراهم آورنده فضای ذهنی بازشناسی آموزه ها، کهن الگوها، بن مایه ها، نمادها و درونمایه های اسطوره ای برای رمان نویسان معاصر شده است؛2-پیروی از گرایش های جهانی در روی آوردن به اسطوره،که خود چند رویه متفاوت و گاه متناقض دارد: یکی،تمایل نوستالوژیک رمان نویس ایرانی به بازسازی یا بازنویسی اسطوره ها در دنیای تهی شده از معنویت معاصر؛ دوم، نمایش تقابل تجدد و سنت که به شیوه تمثیلی و در قالب بن مایه اسطوره ای »پسرکشی»ارائه می شود؛سوم، اعتراض به بنیان های تفکر ایرانی مانند اعتراض به سیطره روایت های مردسالارانه در بنیاد اسطوره های ایرانی؛ و چهارم، رویکرد زیبایی شناختی به اسطوره ها برای فرار از تکرار و کلیشه ای شدن.
علی نجمایی حمید جعفری قریه علی
چکیده در تاریخ آفرینش آثار ادبی فارسی نوع ادبی (genre) حماسه از موقعیتی محوری برخوردار است. برزونامه که در سده هشتم ه.ق سروده شده است در بردارنده ی حدود 4250 بیت است؛ و به نبرد های برزو می پردازد. منظومه ی همای نامه هم در اواخر قرن ششم ه.ق سروده شده است و شامل 4330 بیت است و به دلاوری های همای شاهزاده ی مصری می پردازد. برزونامه و همای نامه دو اثر از آثار موجود در جریان حماسه سرایی فارسی است که به دلیل قرار گرفتن در سیر جریان یاد شده و نقش آن ها در بازتاب روح حماسی حاکم بر جامعه ی ایرانی و بازشناسی هویتی ملّی ایرانیان در برهه های تاریخی خود اهمیّت و ارزش دارد. بنابرهمین ضرورت یاد شده، این پژوهش به شیوه ای توصیفی- تحلیلی در تلاش است ضمن واکاوی ارزش های این دو اثر از منظر حماسه سرایی، به مقایسه و تحلیل عناصر حماسی موجود در دو اثر بپردازد و ارزش های ادبی و حماسی آن دو و میزان تطبیق آن دو را در جریان حماسه سرایی فارسی آشکار سازد. بنابرنتایج این پژوهش آثار یاد شده با تأثر از فضای رقابتی ادبیات کلاسیک فارسی آفریده شده اند و نوآوری شاعران در موضوع و ترسیم حماسی عشق، نشان از قرارگرفتن در چنین فضای رقابتی است؛ گرچه از لحاظ هنری منظومه ی برزونامه توانسته است بهتر از همای نامه به اهداف حماسی اثر توجه کند و خود را در بخش هایی به قدرت و اقتدار حماسی فردوسی نزدیک نماید. کلید واژه ها: انواع ادبی، حماسه، عناصر حماسی، برزونامه، همای نامه
نجمه امری سعید حاتمی
بنابر نتایج این پژوهش، ابوسعید ابوالخیر با استفاده از واژگان ساده، از آن ها معانی مجازی اختیار کرده است. او در مواقعی که قصد ترویج یا تذکر هنجارهای اخلاقی و تبیین و تأیید احوال خود یا دیگران را دارد، به تکلم روی می آورد. توجه او در فرآیند ارتباطی خویش، بیشتر به سه نقش ارجاعی، عاطفی و ترغیبی زبان معطوف بوده است. هدف ابوسعید از سخن گفتن، انتقال معنی به مخاطب و تأثیرگذاری بیشتر بر اوست. او همچنین از نقش های فرا زبانی و ادبی بسیار سود جسته است و با آوردن آیات و اشعار بی شمار، کلام خود را زیبا و هنری ساخته است.
سوسن بیگ مرادی سید علی قاسم زاده
در سنت داستانی فرهنگ ایرانی، داستان هایی وجود دارد که به دلایل گوناگون ساخته و پرداخته مردم هر عصر است. آفرینش خلاقانه ی این حکایات واقعی یا تخیلی نشانه ی دیرنگی سنت داستان پردازی و اهمیت این شگرد ادبی در انعکاس باورها و عقاید مردم ایران دارد. یکی از این سلسله حکایات که با ساختار داستانی تقربیاً مشابه در آثار ادبی ما بازتاب یافته اند، داستان تحول روحی عرفا و شاعران فارسی است. گستره ی کاربرد و بسامد فراوان این گونه حکایات فارغ از جنبه های واقعی یا افسانه ای بودن آنها نکته ای است که ضرورت بازنگری دیگر گونه و ژرف تر را به این گونه داستان ها آشکار می سازد. برای بررسی و تحلیل این داستان ها شگردهای گوناگونی می تواند کارایی داشته باشد امّا شگرد ریخت شناسانه ی ولادیمیر پراپ و الگوی او برای تحلیل ساختاری داستان ها یکی از بهترین رویکردهایی است که می تواند به ما کمک کند. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر اصول و مبانی تحلیل ریخت شناسی پراپ تلاش کرده است به تحلیل ساختاری داستان های تولد دوباره ی شعرا و عرفای فارسی بپردازد. و برای آن که دلایل و علل پرداخت فراگیر و تقریباً همگون آن را در ادوار مختلف و طبقات اجتماعی هر دوره نشان دهد از رویکرد روانشناختی اریکسون و لکان بهره گرفته است. نتایج به دست آمده از طرفی با دستاوردهای پراپ همخوانی دارد؛ به این ترتیب که نشان می دهد در داستان های بررسی شده، بر خلاف تنوع و تکثر ظاهری قهرمانان و عملکردهایشان، تعداد قهرمانان و عملکردهای آنان محدود و بسیار به هم شبیه است و این داستان ها دارای ساختاری واحدی هستند و از طرف دیگر عملکردهایی از متن داستان استخراج شده که در الگوی پیشنهادی پراپ نیست؛ زیرا او به تفاوت صورت و ظاهر آثار جهانی با عوامل آفرینش آنها- که بیشتر ابعادی معرفتی، فرهنگی و تاریخی دارند- توجه نداشته است. همچنین نتایج حاصل از کاربست نظریه های روانشناسانه ی اریکسون و لکان نشان می دهد که تحولات روحی و انقلاب روانی شخصیت های تحول یافته، نمی توان اتّفاقی یکباره و ناگهانی باشد، بلکه واقعه ای تدریجی است که در روح و روان شعرا و عرفا روی داده است.
اسماعیل ملک زاده بیرمی سید علی قاسم زاده
شاهنامه در جهان بینی فکری ایرانی، جایگاهی رفیع و انکارناشدنی دارد؛اثریکه تاثیر آن نه تنها در آثار حماسی کاملاً مشهود و آشکار است، بلکه تاثیری شگرف و انکارناپذیر در متون غیرحماسی، بالاخص آثار عرفانی، دارد و از این روست که عدّه ای، شاهنامه را آبشخور عرفان نیز دانسته اند. لذا الهام بخشی شاهنامه در تداعی معانی عرفانی و رمزی، غالب عرفای ایرانی را بر آن داشتهتا در موقعیت های خاص از اشعار فردوسی و اندیشه های او در پردازش مطالب خود استفاده کنند، یکی از تفاوت های آثار عرفانی فارسی با آثار عرفانی غیرایرانی ، حضور مداوم روح حماسی و ملّی در آناست که در لایه های ناخودآگاه شاعران و نویسندگان عارف ایرانی وجود دارد.این عرفا، در آثار منظوم خود به شاهنامه و سراینده ی آن، پهلوانان، شخصیّت ها و نمادهای آن توجه داشته و این رویکرد آنها،گاه با نگاهی مثبت و همراه با دیده ی احترام بوده است و گاه نیز، رویکردی سلبی و با دیده ی حقارت. در این پژوهش به شیوه ای توصیفی- تحلیلی مبتنی بر منطق بینامتنی، سعی شده است میزان تأثیرپذیری عرفای برجسته ی قرون ششم و هفتم از شاهنامه بررسی و واکاوی شود. بنا بر نتایج این پژوهش شاهنامه با وجود دو نوع گرایش ایجابی و سلبی بیشترین پردازش رمزی مفاهیم عرفانی و صوفیانه در اشعار شاعران عارف یا صوفی داشته است؛ زیرا ماهیّت تقابلی و دوبعدی خیر و شر در شاهنامه، بهترین بستر برای طرح تقابلی انسان و نفس و یا انسان و اهریمن است. واژگان کلیدی:بینامتنیت، حماسه ی عرفانی، شاهنامه ی فردوسی، عرفان وتصوّف.
رعنا حبیبی محسن پورمختار
چکیده: حماسه به عنوان یکی از انواع ادبی، همواره در دوره های خاص با درخشش خود به ضرورت حیات و هویت یک قوم و سرزمینش اشاره داشته است.در میان انواع مختلف حماسه، حماسه های تاریخی - مذهبی شکل و حالتی دگرگونه دارند. این نوع حماسه ها برگرفته از دل تاریخ و هویت دینی آنها هستند و به علت قرار گرفتن در زمان و مکان مشخص از اساطیر و افسانه ها فاصله می گیرند و بازتاب واقعیت ها و حقایق تاریخی-دینی اند.علی نامه بهعنوان منظومه ی حماسی تاریخی - دینی قرن پنجم، در حدود دوازده هزار بیت به شرح و نظم جنگ های جمل و صفین پرداخته است. سراینده ی این منظومه-که پنجاه سال بعد از شاهنامه آنرا سروده است- همانند سایر حماسه سرایان در سرودن منظومه به شاهنامه نظر داشته است وبا بیان جنگ های علی(ع) به دغدغه های مسلمانان و شیعیان برای تشکیل هویت و نشان مشروعیت خویش پرداخته است؛همچون فردوسی که از ترس بیگانگان به بیان هویت ملی خود و لزوم حفظ آن می پردازد.در این پژوهش، سعی شده است تا با بررسی و تحلیل عناصر حماسی منظومه ی علی نامه، ارزش حماسی این اثر آشکار شود. بنابر نتایج این پژوهش می توان گفت که علی نامه در جایگاه خود، به عنوان اولین منظومه ی حماسی تاریخی-دینی شیعیان در قرن پنجم، در بهره گیری از عناصر حماسی موفق بوده و به خوبی از عهده ی آن برآمده است.
سعیده کریمی افشار سید علی قاسم زاده
چکیده: رمان به عنوان اصلی ترین ژانر ادبی حاکم بر عصر معاصر اهمیتی فوق العاده در بازنمایی و بازشناسی جریانهای فکری جامعه دارد. تناسب این نوع ادبی پویا با تحولات بنیادین عصر و انعطاف پذیری آن در مقابل تغییرات گسترده و سریع عصر حاضر آن را بهترین ظرف بازتاب گفتمانهای اجتماعی قرار داده است. نظر به اهمیت بازشناسی جریانهای فکری-ادبی در آشنایی با گفتمانهای غالب و یا حاشیه ای در جامعه ایرانی، این پایان نامه به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای می کوشد با کمک رهیافتهای دانش و شگرد نشانه-معنا شناسی با تکیه بر عنوانها و توجه به موضوعات رمانهای پس از انقلاب مهمترین جریانهای فکری-ادبی و گفتمانهای ناظر بر آنها را کشف، طبقه بندی و تحلیل کند. نظر به نتیجه این پژوهش، رمانهای ایرانی پس از انقلاب با شیبی قابل تأمل از گفتمانهای بومی و سنتی بناشده بر آموزه های دینی و عقیدتی حاصل از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به سوی گفتمانهای غیر بومی با بن مایه های فکری مدرنیسم، پست مدرنیسم، فمنیسم و گفتمان رمانتیک عامه پسندانه در جریان هستند. واژگان کلیدی: جریان شناسی، رمانهای فارسی، عنوان شناسی، نشانه-معنا شناسی.
محمدجواد عصاریان سید علی قاسم زاده
بی گمان شاهنامه ی فردوسی از شاهکارهای بزرگ ادبی جهان در بازنمایی موقعیت انسان در فرایند تکامل و حیات دنیوی است. نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را از آن برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی و فرامکانی بخشیده است. از نشانه های این ادعا، ظرفیت کم نظیر شاهنامه و شخصیت های آن با نمادهای جهانی و کهن الگوهای شخصیتی انسان هاست. این پژوهش به شیوه ی توصیفی-تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری تحلیل روان شناختی-کهن الگویی کارول.اس. پیرسون و هیو کی مار در نظریه ی «بیداری قهرمان درون» و «سفرقهرمان» جوزف کمپل تلاش کرده است به اثبات این فرضیه در داستان زندگی خاندان سیاوش (از سیاوش تا کیخسرو) در شاهنامه بپردازد. از نتایج کاربرد این نظریات برمی آید که داستان زندگی سیاوش، فرود و کیخسرو از کهن الگوی «یتیم» و نهادینه شدن آن در وجود این سه تن آغاز می شود و با وجود تلّون و تبدّلی که ناشی از تحول در شخصیت و موقعیت زندگی آن هاست، این کهن الگو تقریبا در وجود سیاوش و فرود نقشی همیشگی و ثابت دارد، اما در شخصیت کیخسرو– که تحولات تبدیل و تبدّل کهن الگویی بیشتری را تجربه کرده است- ثابت نبوده و دائما در ادوار مختلف زندگی تغییر می یابد تا به کهن الگوی «فرزانه» مبدل می گردد. شخصیت سازی فردوسی از سیاوش تا کیخسرو را بایست در یک منظومه ی پیوسته درنظر گرفت که هم از نظر چرخه ی مرگ و حیات (خدای نباتی و شهیدشونده در وجود سیاوش تا الهه ی باروری و حیات در وجود کیخسرو) و هم از نظر کیفیت سفرقهرمان مکمل یکدیگر اند.