نام پژوهشگر: حامد مهرپور

نگاهی بر شیوه ی نقد آثار ژان بلمن نوئل همراه با کاربرد شیوه ی مذکور در نقد یک اثر: اورلیا اثر ژرار د نروال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  حامد مهرپور   اسرافیل دلاور

در این پایان نامه که عنوان آن «نگاهی بر شیوه ی نقد آثار ژان بلمن نوئل همراه با کاربرد شیوه ی مذکور در نقد یک اثر: اورلیا اثر ژرار دُ نروال » نام دارد، بر آن شدیم تا روش بلمن نوئل را در تحلیل آثار بررسی کنیم و به این پرسش که چگونه با تکیه بر ناخودآگاه متن، بلمن نوئل به سمت پژوهش در باب تکوین اثر سوق داده می شود، پاسخ دهیم. به عبارتی می توان گفت که ساختارهای ناخودآگاهی که در متن ادبی وجود دارد، از موضوعاتی است که سعی کردیم در این رساله بدان بپردازیم. بررسی رهیافت بلمن نوئل به ما کمک می کند تا با یکی دیگر از عناصر کلیدی روش تحلیلی اش آشنا شویم: «تحلیل متنی». در فرآیند تکامل نقد ادبی و با پشت سر گذاردن دوره ی «مولف محوری»، در خوانش های متنی، اغلب شاهد نوعی گرایش تحلیلی متنی هستیم. بلمن نوئل از جمله کسانی است که به گذار از«مولف محوری» به«متن محوری»به ویژه در بُعد روانکاوانه اش، نقش مهمی ایفا کرد. او بر«متن» تأکید ویژه ای دارد و به جای ضمیر ناخودآگاه مولف، در جستجوی ضمیر ناخودآگاه متن ادبی است و از همین رو، شیوه ی او بر شیوه ی تئوریسین هایی نظیر شارل مورون رجحان دارد. هدف پژوهش های وی «آشکار ساختن رویای ناخود آگاهی است که در متن نهفته است». به زعم او، متن دارای ضمیر ناخودآگاهی است که از عناصری که توسط نهادهای اجتماعی سرکوب شده، تشکیل یافته است و وظیفه ی منتقد، تحلیل این عناصر است. خوانش آثار بلمن نوئل ما را به این نتیجه رهنمون ساخت که تاکید بر زندگینامه و ناخودآگاه مولف برای نقد اثر، کوششی است که اغلب با شکست مواجه میشود و اساساً بنیان این رویکرد اشتباه است. در عوض تحلیل متنی بلمن نوئل که به خود متن تکافو دارد و کاربرد نظریات روانکاوی به منظور ارائه طرح واره ای روانی از خود متن شیوه ای است که در آشکار ساختن معنا و ظرائف اثر میتواند بسیار موثر و کارآ باشد. علاوه بر این، رویکرد مذکور از این مزیت برخوردار است که حتی آثاری که مولف آنها شناخته شده نیستند نیز، با این روش قابل تحلیل و بررسی می باشند.