نام پژوهشگر: محمد حسن احمدی
ستاره پیرخدری علی اکبر علیزاد
چکیده کارناوال گرایی در ادبیات یکی از فرضیه های برجسته ی میخائیل باختین، فیلسوف روسی است. ویژگی هایی موجب می گردد بتوانیم یک متن ادبی را کارناوالی بخوانیم؛ زبان کوچه و بازار، ضیافت، خلع ید، نقاب، فرجام ناپذیری، چندآواییگی، گروتسک و ...، جملگی خصایصی هستند که می توان در توصیف ویژگی های یک اثر کارناوالی از آنها یاد کرد، اما آنچه جوهره ی ادبیات کارناوالی را شکل می دهد نوعی آزادی، شادمانی و سرخوشی است که بر یک اثر ادبی سایه می افکند. کارناوال بیش از هر چیز، یک امکان است؛ سفره ای باز و گسترده پر از تصاویر و عناصری که با هم به رقصی غریب درمی آیند. گاه از هم جدا می شوند و گاه شانه به شانه ی هم می سایند و درست به دلیل همین انعطاف پذیری، می توان آن را نوعی بازی آزاد تخیل به شمار آورد. بر این اساس، کارناوال گرایی، کلیدهایی برای ورود به مثنوی در اختیار ما می گذارد. در واقع ایده های باختین در باب کارناوال به مثابه ی رویکردی است که می تواند مولد زمینه های پژوهشی مهم و تازه ای برای ارزیابی مجدد مثنوی باشد. عناصر کارناوالی که برشمردیم، در برخی حکایت های مثنوی حضوری انکارناشدنی دارند و در برخی دیگر از داستان ها غایبند. همانطور که اشاره شد، وجود یا عدم وجود هر یک از این عناصر به هیچ رو دال بر کارناوالی بودن یا نبودن یک متن ادبی نیست؛ آنچه مورد توجه خاص ما در این مطالعه است، روح کارناوال است. نوعی گشایش و تعیین ناپذیری که همه عناصر دیگر را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
محمد حسن احمدی نهله غروی نایینی
تاریخ ناظر به آیات تاریخی قرآن ، در دو مصداق مشخص، یعنی عهدین و روایات اسرائیلی نمود پیدا کرده است که تحلیل های تاریخی ، مطرح شدن آنها در کنار آیات تاریخی را، مبتنی بر نگرش های یهودی می دانند. بررسی رویکرد مفسران در تفسیر آیات تاریخی، نشان می دهد که رویکردی منفی(حداقلی) نسبت به استفاده از علم تاریخ درتفسیر، در میان مفسران به ویژه معاصران، وجود دارد. "واقع نما بودن" آیات تاریخی ، مبنای مهم تراز مثبت رویکرد حداقلی است. وجود رابطه متنی بین آیات تاریخی قرآن ، عهدین و اسرائیلیات، مبنای دیگر رویکرد حداقلی است.نظریه "اقتباس" آیات تاریخی از عهدین، اشکالات اساسی دارد و ما را به پذیرش دیدگاه "تصحیح"، به معنای تصحیح التحریف، متمایل می سازد. در مورد اقتباس اسرائیلیات از عهدین ، مقایسه های انجام گرفته ، این رابطه را به روشنی، نشان نمی دهد. "تحریف عهدین" ، مبنای مهم تراز منفی دیدگاه حداقلی است. در اصلاح مفهوم تحریف، باید گونه نوشتاری ، جای خود را به گونه گفتمانی بدهد و مصداق تحریف نیز، براساس روایات و گزارشهای مربوط، تعیین شود. مفسران، حتی با رویکرد حداقلی ، از تاریخ ، در تفسیرخود بهره برده اند و قبول "تحریف عهدین"، آنها را از مراجعه به عهدین بازنداشته است. نقل مطالب تاریخی عهدین در تفسیر، برای تایید یافته های تفسیری ، یا برای مقایسه بین گزارشها یا برای نقد و رد کردن آنها ، روش متداول مفسران است. مفسران ، از "تواتر تاریخی"، آگاهانه یا ناآگاهانه بهره برده اند. زمینه این تواتراجمالی، مجموعه آیات تاریخی قرآن و گزارشهای تاریخی ، است. توجه به تفاوت شرایط زمانی و تغییر معنایی واژگان ، از تفسیرهای نادرست آیات تاریخی ، جلوگیری می کند. کلمات کلیدی: آیات تاریخی، اهل کتاب ، قصص قرآن،تحریف عهدین،تورات، انجیل،اسرائیلیات ، کتاب مقدس
محمد حسن احمدی امیر خواص
رساله حاضر با موضوع نجات در اسلام، هندوئیسم و بودیسم، در شش فصل، یک فصل مقدماتی، و چهار فصل اصلی یک فصل نقد و در آخر هم فصل جمع بندی تدوین شده است. فصل اول درباره کلیات تبیین موضوع، روش، نوع، اهداف و ضرورت تحقیق، و تعاریف نجات از دید لغوی و اصطلاحی و سایر واژه های پرکاربرد در سه دین مرتبط به آموزه نجات و کلیاتی از جهان بینی آنها، به نگارش درآمده است. فصل دوم این رساله به آموزه نجات تحت چهار فصل با عنوانهای ماهیت نجات، انواع و مراحل نجات، عوامل نجات، و موانع نجات از دیدگاه هندوئیسم پرداخته است. فصل سوم درباره نجات از منظر بودیسم میباشد که مثل فصل پیش دارای چهار زیر فصل بوده دقیقا با همان عناوین منتها از دیدگاه بودیسم، فصل چهارم در رابطه با نجات از دیدگاه دین اسلام بوده که همان چهار زیر فصل فصلهای قبلی را دارد به اضافه این که در زیر فصل سوم تحت دو عنوان جداگانه از تشکیکی بودن ایمان، و مطلق بودن ایمان نیز بحث نموده ایم، که قویترین عامل رهایی است در بخش عمل صالح که خود یکی از دو برابر عامل نجات میباشد بحث از شفاعت به طور مجزا مطرح شده است. در فصل پنجم به نقد آموزه نجات از دیدگاه آیین های هندو و بودا پرداخته شده که در سه محور ماهیت، عوامل و موانع نجات، اول به نقد مشترک و سپس به نقد مخصوص هر کدام توجه شده است. فصل ششم مطالب همه رساله تلخیص شده و مبه مقایسه مختصر و جمع بندی و نتیجه گیری پرداخته است.
محمد حسن احمدی طاهره الهی
هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی نقش ظرفیت حافظه کاری در فرایندهای توجهی تقسیم شده و پایدار افراد پرخاشگر و همتایان عادی بود. به این منظور ابتدا 400 دانشجوی دختر و پسر 19 تا 24 ساله، مقیاس خشم حالت - صفت اسپیلبرگر که دو خرده مقیاس حالت و صفت از آن استخراج شده بود را تکمیل کردند و با توجه به نمراتشان درکرانه های بالایی و پایینی این دو خرده مقیاس به دو گروه 50 نفره پرخاشگر سطح بالا و پرخاشگر سطح پایین (عادی) تقسیم شدند.. نتایج پژوهش حاکی از این بود که دانشجویان پرخاشگر و عادی در عملکرد کنترل توجه با یکدیگر تفاوت دارند. به این صورت که دانشجویان گروه پرخاشگر نسبت به دانشجویان گروه عادی، عملکرد ضعیف تری در توجه پایدار و تقسیم شده داشتند. ظرفیت حافظه کاری با هر دو نوع فرایندهای توجه پایدار و تقسیم شده دانشجویان پرخاشگر ارتباط معنادار داشته و توانایی پیش بینی این دو نوع توجه را در دانشجویان پرخاشگر را دارا بود. اما در رابطه این متغیرها باهم در افراد عادی ارتباط معناداری در هیچ یک از شاخص ها به دست نیامد، و میزان این پیش بینی بسیار ناچیز است.
محمد حسن احمدی قاسم مصلحی
مسئله زمان بندی تولید، یک مسئله گسترده در فرآیندهای تولید صنعتی است و از جمله اهداف مهم آن بهره برداری کارا از منابع، پاسخگویی سریع به تقاضا و انطباق دقیق زمان تحویل کارها با موعد تحویل تعیین شده آنها می باشد. در اکثر سیستم های تولیدی و مونتاژ چیدمان تولید معین، استفاده گسترده و اهمیت کاربردی زیادی دارد. در این شرایط اغلب بیش از یک عمل روی هر کار انجام می شود و اکثراً این عملیات برای تمامی کارها باید به یک ترتیب و در یک مسیر انجام شود که در این صورت چیدمان کارگاه به صورت گردش کاری است. در این میان مطالعه و بررسی مسئله کارگاه گردش کاری دو ماشین به دلیل کاربرد بسیار زیاد آن و همچنین به عنوان مقدمه ای برای بررسی کارگاه گردش کاری با بیش از دو ماشین، مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. در مسائل عمومی زمان بندی، یک یا چند معیار می توانند با در نظر گرفتن اطلاعات حاصل از تمامی کارها به صورت هم زمان در نظر گرفته شوند. نوع دیگری از مسائل زمان بندی ، مسائل زمان بندی با چند عامل می باشند که طی سالیان اخیر توجه به آنها به سرعت افزایش یافته است. در مسائل چند عاملی، هر یک از عوامل معیار مستقل از سایر عوامل دارد و منابع محدود به صورت مشترک استفاده می شوند. در زمان بندی چندعاملی، از میان مجموعه تمامی کارها، هر عامل مجموعه کارهای مخصوص به خود را در نظر دارد و معیار بهینگی خود را دنبال می کند. در این تحقیق دو مسئله زمان بندی مورد بررسی قرار می گیرد. ابتدا مسئله کمینه سازی مجموع دیرکرد کارها در کارگاه گردش کاری دو ماشین بررسی می شود و در ادامه به مسئله زمان بندی دوعاملی در کارگاه گردش کاری دو ماشین پرداخته می شود. با توجه به مطالعات انجام شده برای مسئله اول، در این تحقیق به توسعه روش های بهینه حل این مسئله شامل توسعه الگوریتم شاخه و کران و مدل ریاضی مربوط پرداخته می شود. برای حل مسئله دوم، دو روش بهینه شامل الگوریتم شاخه و کران و حل مدل ریاضی مسئله به منظور رسیدن به جواب بهینه تا ابعاد مشخصی از مسئله ارائه می شود. در ادامه برای ابعادی از مسئله که روش های بهینه توانایی حل آنها را ندارند دو روش فراابتکاری بر اساس روش جستجوی ممنوع برای رسیدن به جواب های نزدیک بهینه معرفی می شود.