نام پژوهشگر: مریم سادات فیاضی
مریم سادات فیاضی عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا
یکی از مسائلی که همواره کانون مطالعاتی معناشناسی بوده چگونگی پدیدآیی معانی تازه در زبان و نحوه ی درک آن معانی توسط سخنگویان است. نگارنده پس از آزمودن فرضیه های مطرح شده در رساله، رده شناسی جدیدی را برای تغییرات معنایی ارائه می کند و به نقش استعاره به عنوان یکی از اصلی ترین فرایندهای ساختی شناختی تاکید می کند و از این رهگذر در می یابد که عملکردی چنین منظم در پیدایش معانی تازه باید تابع نظامی ساختمند در حوزه ی واژگان باشد. از این رو، نگارنده فرض شناور بودن معانی در واژگان را مردود دانسته، تلاش می کند قالب های معنایی فیلمور را به روشنی توضیح دهد و مشخص می سازد که هر قالب معنایی علاوه بر شماری مقوله ی مفهومی عام دارای معنابن هایی است که تغییرات معنایی را سبب می شوند. معنابن ها خود شامل مولفه های سازنده ی معنا و روابط معنایی حاکم بر آنها از جمله روابط طرح واره ای و هم آیندی است. افزون بر این، نگارنده به بررسی بعد فرهنگی و بعد زبانی قالب های مورد نظر فیلمور می پردازد و مشخص می کند که برای هر واژه ای باید قالبی در نظر گرفت که در آن معانی دستوری، سبکی، کاربردی، هم آیندی، مفهومی، تلویحی و متداعی لحاظ شده است. این قالب های معنایی دارای شماری جای خالی هستند که امکان پُر شدن با معنابن های بالقوه را می یابند. همین ویژگی است که چندمعنا شدن واژه ها را امکان پذیر می کند. از آن جا که قالب ها دارای خاصیت تکریری هستند، یعنی هر معنابن خود می تواند برای قالب دیگر نقش مقوله ی مفهومی را ایفا کند، چندمعنایی در زبان در سطح گسترده ای توزیع می شود. نگارنده شرط لازم برای «جذب» یک معنابن از یک قالب معنایی را وجود رابطه ی «شباهت» یا «مجاورت» میان آنها می داند. زیرا، این مسئله سبب سست شدن مرزهای درون قالبی یا برون قالبی و در نتیجه چندمعنا شدن واژه می گردد. همسو با سوسور، نگارنده معتقد است که قالب ها بر روی دو محور جانشینی و هم نشینی عمل می کنند و مجدداً پیش شرط لازم برای چنین عملکردی «انگیختی» قالب معنایی است که به دنبال «انگیختگی» یک معنابن در درون قالب معنایی مورد نظر روی می دهد.
زهرا عابدی مریم سادات فیاضی
یکی از مواردی که در پژوهش های مردم شناختی به آن اشاره می شود رابطه ی زبان و فرهنگ و چگونگی تاثیر گذاری آنها است. مطالعه ی ویژگی های زبانی انسان، بخشی از انسان شناسی فرهنگی راتشکیل می دهد پژوهش حاضر با هدف معرفی مراسم سوگ و سور در روستاهای تات نشین گیلان و خراسان شمالی صورت گرفته .در سال های اخیر، نفوذ رسانه های جمعی و به تبع از میان رفتن فاصله های فرهنگی زمینه ساز تغییر ودگرگونی های بنیادی در مراسم و آیین ها شده است از این رو ضرورت انجام پژوهش حاضر احساس می شود. گردآوری داده ها به روش میدانی و از طریق مشاهده ی مشارکتی مستقیم صورت گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که انجام مراسم در این دو منطقه از نظر ساختار و نحوه ی اجرا بسیار نزدیک به هم است ولی با اینکه مردم هر دو منطه تات زبان هستند اصطلاحات بکار رفته در مراسم با هم متفاوت و تشابهات زبانی کم تری میان آنها به چشم می خورد. واژگان کلیدی:آیین ، تاتی، سور و سوگ، فرهنگ
اعظم خورشیدی اصغر عسکری خانقاه
مردم شناسی به شناخت فرهنگ انسانی در همه ی جوامع یاری می رساند و فرهنگ از شاخص های هویت فرهنگی هر سرزمینی است. مزارها دربرگیرنده ی بخشی از فرهنگ عامه اند بدین ترتیب که سنگ نوشته و نقوش متناسب با آن شکل می گیرند و باورهای مردم در آنها تأثیر دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مردم شناختی مزارهای آرامگاه میرزا کوچک در سلیمان داراب رشت و شناخت بخشی از فرهنگ بومی منطقه انجام شده است. آرامگاه میرزا کوچک، قدیمی ترین آرامگاه رشت محسوب می شود که مزارهای اقوام مختلفی چون گیلک، ترک، کُرد، تالش و مزارهای تعداد زیادی از مشاهیر و بزرگان گیلان در آن قرار دارند. در گذر زمان، مزارها تحت تأثیر عوامل طبیعی فرسایش یافته و همگام با پیشرفت های جوامع بشری، تحول می یابند که در این تحولات، بخشی از فرهنگ مردم دگرگونی یافته و حتی گاهی منسوخ می شود. از این رو، پژوهش حاضر ضرورت می یابد. داده ها به روش مردم شناسی ژرفانگر و از طریق مشاهده مشارکتی مستقیم در میدان تحقیق گردآوری شده؛ به این صورت که از کُل مزارهای این آرامگاه که حدود 4000 فقره است، به عنوان نمونه از 2064 فقره فیش و عکس تهیه شده است. این پژوهش در چارچوب مکتب کارکردگرایی مالینوسکی و مکتب ساختارگرایی انجام شده و داده ها به روش توصیفی - تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. حاصل کار اینکه مزارهای این آرامگاه در دوره های مختلف زمانی تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، دینیِ اقوام و امثال آن تغییر یافته و بیشترین تغییرات در مزارهای دوره ی انقلاب اسلامی صورت گرفته است. همچنین، در مزارها ترکیبی از فرهنگ ایرانی، اسلامی و بومی رشت مشاهده می شود.
مهدی نصراصفهانی مجتبی میرمیران
معماری بازتاب کالبدیِ زندگی بشری با تمام ابعاد آن، نیازها، باورها، اعتقادات و ارزش¬ها است. خانه نهادی فرهنگی به حساب می¬آید و شکل کلی، فضاها، وسایل، آداب و رسوم داخلی آن به شدت تحت تأثیر محیط فرهنگی است که خانه در آن شکل گرفته است. مظاهر تاریخی فرهنگی موجود در سرزمین¬های دوردست به علت جذابیت پدیده¬های نو برای ساکنان آنها، ضمن فرسایش طبیعی کالبد معماری، محو و نابود می¬شود و انسان از بازشناسی محدوده¬های فرهنگی و گونه¬های مختلف زندگی، محروم می¬شود. یکی از راه¬های بررسی کنه ساختمان، دستیابی به خصیصه¬های معماری بومی، از طریق دانش مردم-شناسی و در گستر? میان¬دانشی است. این پژوهش تلاشی در شناخت عوامل مرتبط با شکل خانه و دستیابی به عوامل فرهنگی موثر بر شکل خانه است. بررسی مولفه های فرهنگی اثرگذار بر شکل خانه و از آن طریق شناخت رابط? میان فرهنگ و خانه، و بررسی آن در خانه های روستای مورد مطالعه (حیدرآلات) پس از ارائه گزارش مردم نگارانه ای از این روستا است. نتایج حاکی از آن است که در کنار سایر عوامل موثر بر شکل خانه، این فرهنگ است که همواره در تأثیر خود بر معماری پیروز و غالب بوده است.
اکبر شریف زاده علی رفیعی جیردهی
مطالعات تاریخی در دوره قاجاریه با تکیه بر بررسی های اسناد آن در شناخت تاریخ محلی کشور، به ویژه منطقه استراتژیک تالش از اهمیت ویژه ای برخوردار است، هدف این پژوهش مطالعه ی اسناد بازمانده از دوره تاریخی قاجاریه در منطقه تالش بود نظر به اینکه اسناد حکومتی حکام تالش و خاندان های محلی در دوره قاجاریه حاوی اطلاعات بسیاری درباره شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منطقه بودند. با توجه به این نکته که بسیاری از مطالب موجود در اسناد در منابع مکتوب دیگر یافت نمی شدند در نتیجه از منابع دست اول و منحصر بفرد تاریخی هستند که در روشن نمودن زوایای تاریک تاریخ منطقه نقش قابل توجهی داشتند از این رو بررسی اسناد مربوط به حاکمان منطقه تالش ضروری بود ، پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخی به پرسش هایی چون ارتباط اسناد حاکمان تالش در دوره قاجار در عزل و نصب حکام، نوع حکومت داری پادشاهان قاجاری و نیز اسناد مربوط به حاکمان تالش در دوره قاجار حاوی ناگفته هایی درباره وضعیت معیشتی مردم بود پژوهش حاضر بنیادی بوده و در حوزه مطالعات نظری قرار داشت و روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی بود به این معنا که پس از گردآوری داده ها، ابتدا توصیف و سپس تحلیل مربوط به آنها درباره اسناد ارایه شد.نتیجه پژوهش حاضر گردآوری اسناد بسیاری از خاندان حکومت گر و حاکمان منطقه تالش بود که شامل گستره موضوعی متنوعی بود که علاوه بر اسناد مربوط به عزل و نصب حکام اسناد مرتبط با وضع معیشتی، اقتصادی، روابط مردم منطقه با حکام محلی، حکومت گیلان و حکومت مرکزی را نیز دربر می گرفت.
لیلا احمد نژاد عباس پناهی
یکی از زمینه های هنری ایرانیان ساخت طلا و جواهر است امّا سختی استخراج و بهره برداری از فلزات گران بها در جهان و فقدان معادن طلا و سنگ های قیمتی در ایران همواره آنان را به عنوان آثاری گران بها و کمیاب در آورده است و به همان نسبت بر میزان ارزش اقتصادی و مادی آنان افزوده است. بنابراین یکی از اهداف مردم از جمع آوری طلا و جواهرات علاوه بر حس زیبائی دوستی و آراستن خود به زیورآلاتی از فلزات طلا و نقره و سنگ های گران بها، ارزش اقتصادی آن ها بوده است. یکی ازمواردی که سیاحان خارجی به تفصیل درموردآن گزارش هایی رادرسفرنامه هایشان ارائه داده انداستفاده از طلا و جواهرات در دربار شاه و در بین مردم بوده است.حال با توجه به این مسئله در مطالعه ی پیش رو کوشش برای پاسخ گویی به این پرسش است؛ کارکردهای طلاو جواهرات در ایران و گیلان و در زندگی زنان عهد قاجار بر اساس گزارش های سفرنامه نویسان خارجی چه بوده است؟ در فرضیه ی اصلی علاوه برجنبه ی تزئیناتی و اقتصادی ، تاریخی و درباری کارکردهای متفاوت دیگری از قبیل معماری ، موزه ای ، باستان شناختی ، هنری، تاریخی- سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی، اخلاقی و ضد اخلاقی، مذهبی، بهداشتی و روانی در نظرگرفته شده است . هدف از پژوهش حاضر علاوه بر اثبات فرضیه ی فوق ارائه ی نگاهی نو و تاریخی– اجتماعی به طلا و جواهرات بوده و با توجه به این که تاکنون مطالعات مربوط به این مباحث صرفاً بر مبنای بررسی چگونگی ساخت و تحولات طرح های زیورآلات دوره ی باستان ایران و به ویژه منطقه ی گیلان متمرکز بوده است، این مطالعه با توجه به گیلان در دوره ی تاریخ معاصر ایران به ویژه زندگی زنان ایرانی و گیلانی شاید روزنه ای تازه برای مطالعات عمیق تر را فراهم نماید . محور مورد بررسی طلا، نقره و جواهرات و کارکرد های آن ها بوده و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و با استناد به گزارش های سفرنامه نویسان خارجی و منابع اصلی دوره ی قاجار و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده است. مکان مورد پژوهش ایران و گیلان عصر قاجار است . واژ گان کلیدی : طلا، نقره، جواهر، سفرنامه های خارجی، زنان، گیلان، عصرقاجار