نام پژوهشگر: علیرضا قبادی
مریم استادآقا علیرضا قبادی
: فالگیری پدیده ای است که در طول زمان همواره در زندگی انسان وجود داشته و به شیوه های گوناگون در جوامع مختلف رایج بوده و هست . اما امروزه در جامعه ما ارتکاب به فالگیری جرم و گناه محسوب می شود. در یک کلام موضع گیری ها به نحوی است که گویی فالگیری یک پدیده غیر انسانی است که به جامعه و روابط مردم تحمیل شده است . در حالی که با دیدگاهی انسان شناختی ، این پدیده مخرب به عنصری فرهنگی تبدیل می شود زیرا توسط همین انسان صاحب فرهنگ ساخته شده و در طول زمان متناسب با سبک زندگی مردم باز تولید شده است . حتی امروز با پیشرفت علم و تکنولوژی فالگیری به صورت امری روزمره در زندگی مردم حیات دارد . بنابراین لازم است بدون هر گونه پیش داوری و نگاه انتقادی و با در نظر گرفتن همه عوامل موجود در بستر فرهنگی- اجتماعی جامعه ، فالگیری را عمیقأ مطالعه کنیم تا از این طریق بتوان به منطق فرهنگی آن در حیطه زندگی روزمره پی ببریم . از این رو با نظریه ساختی – کارکردی وارد میدان شدیم و از توصیف ساخت های قابل مشاهده آغاز کردیم اما خلأ توجه به ساخت های درونی و پیامدهاشان که همان کارکرد فالگیری بود وجود داشت لذا از پژوهش کیفی و روش های مشاهده مشارکتی ، مصاحبه آزاد و عمیق و مصاحبه گروهی استفاده کردیم و موضوع را توسط افراد تحت مطالعه به چالش کشیدیم تا ضمن آشنایی با باورها و ارزش های افراد ، دیدگاه های آنها را نسبت به این پدیده بشناسیم . در نهایت اینکه فالگیری در جامعه ساخت – کارکردی مشخص دارد و ماهیتش به شکلی متناقض شکل می گیرد . مردم تحت تأثیر دیدگاه حاکم از آن دوری می کنند اما در واقعیت و عمق زندگی خود با انگیزه های مختلف به آن گرایش دارند . ساخت – کارکرد فالگیری نه تنها بر یکدیگر تأثیر می گذارند بلکه خود متأثر از ساخت کلی جامعه نیز هستند که تبعاتش در حیطه زندگی روزمره نمایان است . فالگیری چون همواره کارکردی در زندگی افراد داشته و نیازی را برطرف می کرده خود را با ساخت کلی تطبیق داده و تغییر کرده یا به عبارتی مدام در طول زمان متناسب با شرایط حاکم بر جامعه بازتولید شده است . لذا تغییر در یک عنصر منجر به تغییر سایر عناصر شده است و متعاقبأ ساخت- کارکرد فالگیری نیز متفاوت شده است .
امیر صادقی علیرضا قبادی
خوانش متون ادبی شیوه ای منحصر به فرد و بسیار مهم برای بررسی شرایط انسانی است. پژوهش انسان شناختیِ ادبی توسط این باور سازماندهی می شود که رابطه با متن ادبی، موقعیت مناسبی برای تفسیرِ پیوسته ی فرهنگ ایجاد می نماید. یکی از واقعیت هایی که بازنمود آن را در انسان شناسی ادبی می توان بررسی کرد، مدرنیته است. این واژه ی جادویی خیل عظیمی از متفکران را مفتون خود کرده و عمر گرانبهای بسیاری از آن ها را صرف خویش ساخته است. تحقیق حاضر درصدد شناخت درک انسان ایرانی در مقطع زمانی 1320 تا 1342 از مدرنیته بود؛ این که انسان های مورد نظر ما در داستان های آن زمان، چگونه و به چه نحو به مدرنیته نگاه کرده اند؟ چه ارزیابی ی از دنیایی داشته اند که اولین قدم های خود را به سوی اش برداشته اند؟ و این که آن ها که پای در راه مدرن شدن گذاشته بودند چگونه و به چه نحو با انسانِ غیرمدرن و جامعه ای که در آستانه ی مدرن شدن بود مواجه شدند؟ و در نهایت این رخدادها در چه بستر و زمینه ی داستانی اتفاق می افتد؟ برای رسیدن به جواب سوالات بالا، از نظریه تفسیرگرایی و روش تفسیری استفاده نمودیم. داستان های مورد بررسی شامل «حاجی آقا» (1324) از صادق هدایت، «انتری که لوطیش مرده بود» (1328) اثر صادق چوبک، «مدیر مدرسه» (1337) نوشته ی جلال آل احمد، «مسافر» (1338) از احمد محمود، «گدا» (1341) نوشته ی غلامحسین ساعدی و «غربت» (1342) اثر احمد محمود می شود. در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم که انسان ایرانی در داستان های مقطع زمانی مورد نظر، هیچ گاه نتوانست به صورت کامل، مدرن شود. مدرن شدن در ایرانِ دهه ی 20 متأثر از فضای سیاسی بود و در اوایل دهه ی 30 تمام امیدها و آروزها برای ورود به دنیای جدید با ناکامی رو به رو شد. شخصیت های داستان های دهه ی 30 متمایل به درونگری شدند و تب خوش بینی افراطی به دنیای مدرن در آن ها فروکش نمود. در داستان های این دهه و اوایل دهه ی 40، آن چه که در شخصیت های این داستان ها نمود دارد بدبینی به ظواهر دنیای مدرن و داشتن اضطراب و دلهره در روبه رو شدن با آن است. این انسان ها خواستار برگشتن به کانون گرم زندگی قبلی هستند و آرامش را در آن جستجو می کنند هر چند که خود بهتر می دانند امکانی برای بازگشت نیست.
علیرضا قبادی حبیب زارع احمد آبادی
هدیکچ : هب نتخادرپ ،اه هاگنب یارب یتباقر تیزم داجیا رد یژولونکت نوزفازور تیمها هب هجوت اب نیب شیپ و یزیمم ثحابم دشاب یمرادروخرب یی?اب رایسب تیمها زا یژولونکت ی . یلعف قیقحت رد نآ توق هطقن هک یاه لدم قیفلت و یفیک و یمک قیقحت یاه شور بیکرت زا هدافتسا رد tam و chp میزادرپ یم یژولونکت ینیب شیپ و یزیمم هب هناگادج زاف ود رد ،دشاب یم . زاف رد تایبدا رورم زا هدافتسا اب لوا اب هبحاصم و یژولونکت یزیمم فلتخم یاه لدم سایق ،قیقحت دریگ یم رارق هدافتسادروم یژولونکت یزیمم روظنم هب هک ددرگ یم جارختسا ییاه هفلوم ناگربخ . یژولونکت هنیمز رد دوجوم یاه تنتپ لیلحت و ناگربخ زا یجنسرظن کمک اب ادتبا رد مود زاف رد ژولونکت یاه یریگ تهج ،یگدنسیر یاه لدم قیفلت اب نآ زا سپ و هدیدرگ صخشم هدنیآ رد ی tam و chp میزادرپ یم هدنیآ رد اه یریگ تهج نیا یدنب هبتر هب . زاف رد هدمآ تسد هب جیاتن دوجو فاکش لآ هدیا تیعضو هب تبسن سلطا لدم دعب راهچ ره رد هک تسا نآ زا یکاح لوا یاه هزوح رد بیترت هب فاکش نیرتشیب و هتشاد ناسنا و رازفا تخس ،رازفا نامزاس ،رازفا تاع?طا دشاب یم رازفا . یاهب شهاک یاه یریگ تهج هک دهد یم ناشن مود زاف رد هدمآ تسد هب جیاتن رد بیترت هب دیلوت تعرس شیازفا و یتعنص تظافح شیازفا ،یرتشم تیاضر شیازفا ،هدش مامت تر کی یاه هب دنریگ یم رارق راهچ ات .
زینب بیگی بروجنی زهرا افضلی
اندیشه ی بررسی اثر ادبی بر مبنای کارکرد اجتماعی آن مهم ترین عنصر تشکیل دهنده ی نقد جامعه شناختی است. این رویکرد نقدی که ابعاد مختلف رابطه ی ادبیات و جامعه را مورد کنکاش قرار می دهد، رویکرد جدیدی است که اصول اولیه-ی آن به همت نظریه پردازانی از جمله فیکو، مادام دو استال، ایپولیت تن و کارل مارکس در قرون اخیر شکل گرفته و در قرن بیستم به وسیله ی منتقدان بزرگی چون جورج لوکاچ و لوسین گلدمن به تکامل رسیده است. جورج لوکاچ با ارائه ی نظریات ارزنده، انقلاب بزرگی در زمینه ی نقد جامعه شناختی پدید آورد و گامهای بلندی در راه اعتلا و پیشرفت آن برداشت. مکتب نقدی او جهت تحلیل رمان بر معیارهای خاصی استوار است که مهمترین آنها عبارتند از رئالیسم، شخصیت نوعی و روند علی و معلولی. در پژوهش حاضر رمان الطریق الطویل اثر نجیب الکیلانی نویسنده ی معاصر مصری بر اساس این معیارها مورد نقد و تحلیل قرارگرفته است. بررسی های انجام شده حاکی از آن است که نویسنده مسائل اجتماعی را بر مبنای رئالیسم انتقادی و پیروزی رئالیسم منعکس نموده و به دلیل فهم فرایندهای اجتماعی در خلق شخصیت های چهرمانی موفق عمل کرده و در نگارش رمان، روند علی و معلولی را مورد توجه قرار داده؛ بنابراین رمان یاد شده از انسجام روایی برخوردار است. همچنین تحلیل محتوای اجتماعی در این رمان بیانگر آن است که استعمار، وضعیت زنان، عقاید و آداب و رسوم و فقر مهم ترین مسائلی است که نویسنده به آنها اشاره نموده است.
مریم خاتونی سلخوری علیرضا قبادی
پژوهش فوق به دنبال دستیابی به فرهنگ فرزندپروری با تمرکز بر رابطه والدین و دختر نوجوانشان در سه شیو? تربیتی اقتدارگرا، استبدادی و سهل گیر است. لذا محقق در جامعه والدین و دختران دبیرستانی شهر قزوین از طریق نمونه گیری خوشه ای و هدفمند، هفت خانواده را به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته، اطلاعات مورد نیاز را به دست آورده است. محتوی سوالات مصاحبه مبتنی بر مفاهیم محوری در نظریه کنش متقابل نمادین است و لذا به تبع آن اساس یافته های تحقیق مرتبط با فرهنگ ذهنی و عینی والدین در جهت جامعه پذیر و فرهنگ یاب کردن دختر نوجوانشان و نظارت بر چگونگی فرهنگ پذیری دختران از محیط بیرون از خانواده است. براساس ویژگی جمع گرایی فرهنگ جامعه مورد بررسی، والدین در هر سه شیوه فرزندپروری برای حضور دختران در اجتماع قواعد زیادی برای آنها وضع کرده بودند و گرایش به سمت استبدادی داشتند. لذا فرهنگ پذیری دختران نوجوان در هر سه شیوه برای مقوله های مدیریت خانواده آینده و مسائل جنسی، خارج از خانواده و در جمع دوستان اتفاق می افتد. بطور کلی اساس فرهنگ ذهنی والدین دختران دبیرستانی شهر قزوین پیرو فرهنگ کلان این منطقه است ولیکن فرهنگ عینی و نحو? تعامل آنها الگوهای رفتاری متفاوتی را در انتقال معانی ذهنی به وجود آورده است.
رقیه اسودی حسنعلی پورمند
این پژوهش با هدف تبیین ارتباط میان محیط کلاس های مدارس و خلاقیت انجام گرفت. با توجه به همبستگی هنر و خلاقیت سعی شد تا با کاربرد تصاویری از رنگ ها و نقوش گلیم قشقایی به عنوان یکی از هنرهای قومی در طراحی داخلی کلاس، از این هنر اصیل جهت ارتقای خلاقیت دانش آموزان بهره برده شود. برای این کار بیشتر از نظریات روانشناسان و متخصصانی همچون پرکینز، آیزنر و تورنس استفاده شد. در این پژوهش 65 دانش آموز اول راهنمایی به روش تصادفی از منطقه 6 تهران انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا خلاقیت دانش آموزان هر دو کلاس با استفاده از فرم تصویریb تورنس سنجیده شد. سپس کلاس گروه مورد مطالعه با تصاویری از رنگ ها و فرم های گلیم قشقایی تزیین شد تا میزان تأثیر کاربرد هنر در کلاس بر روی خلاقیت دانش آموزان مورد بررسی قرار گیرد. از میان دانش آموزان مورد مطالعه یک دانش آموز را جهت مطالعه موردی انتخاب کرده و از او خواسته شد تا با توجه به تصاویر نقاشی کند. پس از 45 روز دوباره از دانش آموزان هر دو کلاس آزمون قبلی گرفته شد. با توجه به اختلاف 2% بین نتایج گروه مورد مطالعه و گروه کنترل، می توان نتیجه گرفت که محیط به تنهایی در این پژوهش تأثیری نداشت ولی با توجه به رشد 80% نمونه موردی، می توان گفت که نقاشی همراه با استفاده از تخیل بر اساس تصاویر محیطی نقش پر رنگی در خلاقیت کودکان می-تواند داشته باشد.
کمال سعیدی علیرضا قبادی
پرستش و تقدس از زمان های دور تاکنون در بین اقوام و گروه های مختلف وجود داشته و جایگاه ویژه ای بین ادیان گوناگون داراست . یکی از نمونه های کنش دینی که در کیش ها و مذاهب گوناگون جهان درباره ی آن سفارش بسیار شده ، زیارت است . زیارت در ایجاد تمرکز و چشم انداز اجتماعی– فرهنگی بهره و سهم به سزایی دارد . زیارت ، امروزه به سبب ویژگی های ساختاری و کارکردی که دارد ، دامنه ی گسترده ای از کنش های بسیاری از کنش گران را زیر پوشش خود قرار داده است . بنابراین در این پژوهش برآنیم به تفسیر اجتماعی فرهنگی زیارت در امام زاده های شهر تهران بپردازیم . داده های مورد نیاز با مشاهده ، مصاحبه و گفت وگو و بررسی اسناد و مدارک از امامزاده های شاه عبدالعظیم و ابولحسن در شهرری ، امامزاده یحیی و ولی در جنوب و امامزاده صالح در شمال تهران با ملاحضه ی بزرگی و کوچکی ، پراکندگی ، شهرت و مقبولیت این امامزاده ها برای بررسی به دست آمده اند . بر اساس یافته های این بررسی حرم ، رواق ، ایوان ، گنبد ، مناره ، صحن ، مراکز اجتماعی ، فرهنگی ، آموزشی و اقتصادی با مرکزیت حرم ساخت یک امامزاده را شکل می دهند . زیارت و امامزاده بر مبنای داده ها و یافته های این پژوهش کارکرد مذهبی و دینی ، کارکرد تاریخی ، کارکرد سیاسی ، کارکرد هنری ، کارکرد اقتصادی ، کارکرد روانی ، کارکرد آموزشی ، اجتماعی و فرهنگی را انجام می دهند . معناهای نشانگان فرهنگی امامزاده ها ، آداب و رسوم و انگیزه ی زائرین نیز در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند .
احمد محمدیان شهلا باقری
چکیده پژوهش حاضر به توصیف فرهنگ سازمانی در شهرداری مریوان بر اساس مدل دنیسون و رابطه آن با سرمایه اجتماعی می پردازد. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی از نوع پیمایشی و عمدتا از پرسشنامه استفاده شده است . جامعه آماری این پژوهش، که در سال 1392 انجام گرفته، کارکنان شهرداری مریوان و روش نمونه گیری به صورت تمام شمار بوده است و در نهایت 105 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده ها با استفاده پرسشنامه استاندارد دنیسون جمع آوری و به وسیله نرم افزار آماری spss تحلیل شد. در توصیف فرهنگ سازمانی نتایج نشان می دهد که میانگین نمره جامعه در تمام ابعاد فرهنگ سازمانی متوسط و متوسط به به بالا است. میانگین این نمرات از 5نمره در «فرهنگ درگیر شدن درکار»3.20 ، در «فرهنگ انطباق پذیری» 3.21 ، در «فرهنگ سازگاری» 3.13 ، و در «فرهنگ ماموریتی » 3.24 است. در تجزیه و تحلیل رابطه بین متغیرهای مستقل(ابعادسرمایه اجتماعی) و متغیر وابسته (فرهنگ سازمانی) از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان می دهد ضریب همبستگی سرمایه اجتماعی و فرهنگ سازمانی 0.7 است. به عبارتی می توان گفت که 49 درصد از تغییرات موجود در فرهنگ سازمانی تابع سرمایه اجتماعی است. این رابطه در تمام ابعاد سرمایه اجتماعی مشهود است. در زمینه تاثیر ساختار شبکه روابط اجتماعی افراد بر فرهنگ سازمانی مقدار ضریب همبستگی برابر 0.35 و در مورد تاثیر روابط متقابل کارمندان بر فرهنگ سازمانی برابر 0.49 است. این ضریب در مورد تاثیر میزان اعتماد کارکنان و فرهنگ سازمانی، برابر0.64 در مورد تاثیر انسجام جمعی کارمندان بر فرهنگ سازمانی و تاثیر هویت جمعی کارمندان بر فرهنگ سازمانی؛ به ترتیب 0.53 و 0.47 است. بنابراین به نظر می رسد اگر در شهرداری مریوان نسبت به تقویت سرمایه اجتماعی و ابعادآن اقدام شود می توانند بستر مناسبی را جهت تقویت در این سازمان ایجاد کرد.
زهرا محمدی شهلا باقری
چکیده سبک زندگی در دنیای مدرن و متکثر فعلی نقش مهمی ایفا می¬نماید. پژوهش حاضر باهدف بررسی پویایی و چگونگی سبک زندگی دانشجویان، که در حال حاضر تبدیل به یکی از مهم ترین دغدغه های مطالعات فرهنگی جامعه در آمده، صورت پذیرفته است. از این رو این تحقیق، با استفاده از روش نظریه مبنایی، به توصیف و تحلیل جامعه شناختی سبک زندگی دختران دانشجو دانشگاه خوارزمی پرداخته و در پی ارائه توصیفی همه جانبه از آن بوده است. در این پژوهش کوشیده¬ایم با استفاده از تکنیک مصاحبه و مشاهده به صورت انجام مصاحبات عمیق و نیمه ساخت یافته با 30 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی، به دیدگاه¬های این افراد و بطن شیوه زندگی ایشان نزدیک شده و راهبُردهای تصمیم¬گیری ایشان را در زمینه سبک زندگی کشف نماییم. همچنین سعی بر آن داشته¬ایم تا عوامل مؤثر بر سبک زندگی را شناسایی کرده، به سنخ بندی و تیپولوژی انواع این سبک¬ها بپردازیم. در این خلال، از میان روابط ذهنی و عینی این جوانان به پنج طیف مختلف سبک زندگی دست یافته که با نام¬های سبک زندگی سنتی، لذت محور، ارزشی، نخبه¬گرایانه و خرده فرهنگی معرفی شده اند. همچنین با تلاش و ممارست توانستیم از خلال مصاحبه¬ها و مشاهدات این پژوهش، مدل پارادایمی سبک زندگی دانشجویان را استخراج نموده که بر طبق آن، برخی پیشنهادات پژوهشی و کاربردی را در انتهای این پژوهش ارائه نموده ایم. واژگان کلیدی: سبک زندگی، نظریه مبنایی، روش تحقیق کیفی، مطالعات جوانان، مدرنیته.
عبدالجلیل ارجمندی علیرضا قبادی
یکی از اصیل¬ترین رفتارهای اجتماعی تشکیل خانواده می¬باشد که باعث بالا رفتن کیفیت زندگی و بقای نسل می-شود با توجه به این نکته انتخاب همسر تاثیر فوق العاد¬ه¬ای در پایداری خانواده¬ دارد. معیارهای همسرگزینی در بین کشورها و حتی درون یک کشور متفاوت است. چنین نوساناتی می¬تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد. پژوهش حاضر در پی بررسی عوامل موثر بر همسرگزینی در قوم بلوچ در دو شهر سراوان و نیکشهر از استان سیستان و بلوچستان بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش و ابزار جمع آوری داده¬ها پرسشنامه بوده است. جمعیت این تحقیق شامل کلیه افراد بالاتر از 15 سال بوده، که به روش نمونه¬گیری تصادفی و خوشه¬ای¬ چند مرحله¬ای انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفته اند. چهارچوب نظری در پژوهش مزبور نظریه کارکردی ساختی پارسونز بوده است. معیارهایی که در این تحقیق در نظر گرفته شده¬اند عبارت از «ویژگیهای اخلاقی و رفتاری»، «ویژگیهای ظاهری»،«تجانس و همگونی در منشاء اجتماعی»،«پایگاه اجتماعی»، «ویژگی های مذهبی» و «اهمیت به نظر خانواده و بزرگان فامیل» بوده¬اند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار «spss» انجام گرفته است. نتایج حاصل از یافته های استنباطی نشان می¬دهند که افراد مورد مطاله در دو شهر سراوان و نیکشهر تفاوت چندانی در معیارهای اخلاقی و رفتاری، مذهبی و همچنین معیار اهمیت نظر خانواده و بزرگان فامیل بعنوان شاخص های مهم در انتخاب همسر نشان نداده اند به عبارت دیگر در هر دو منطقه به طور یکسان به این معیارها اهمیت و ارزش قائل هستند. اما در دو معیار پایگاه اجتماعی و تجانس و همگونی در منشاء اجتماعی افراد مورد مطالعه در شهر نیکشهر میزان اهمیت بیشتری نسبت افراد مورد مطالعه در شهر سراوان قائل بوده اند. و افراد مورد مطالعه در شهر سراوان نسبت به نیکشهر به معیار ویژگی های ظاهری افراد بیشتر اهمیت داده¬اند.
هاجر شفاف علیرضا قبادی
چکیده ندارد.
سعیده حق دوست رحیم فرخ نیا
چکیده ندارد.
هاجر شفاف علیرضا قبادی
چکیده ندارد.
رضا صادقی رحیم فرخ نیا
چکیده ندارد.
سجاد سهیلی پور علیرضا قبادی
چکیده ندارد.
سعیده حق دوست رحیم فرخ نیا
چکیده ندارد.
علی بذرافشان علیرضا قبادی
چکیده ندارد.
ابراهیم محمدی رحیم فرخ نیا
چکیده ندارد.
آرش رضاپور رحیم فرخ نیا
چکیده ندارد.
صدف مینا علیرضا قبادی
چکیده ندارد.
روفیا ابوترابی علیرضا قبادی
چکیده ندارد.
مهدی ندیم علیرضا قبادی
این پژوهش انسان شناسی با هدف بررسی تغییرات فرهنگی در روستای زرندین سفلی طی سالهای ماقبل 1340 تا 1386 هجری شمسی می باشد و از تکنیک های انسان شناسی همانند مشاهده، مصاحبه، بررسی اسناد و مدارک، اطلاع رسان، عکس برداری و روش تطبیقی بهره گرفته شده است. با القاء نظام ارباب و رعیتی و تغییر نظام سیاسی جامعه و انتقال زمین به زارعین باعث ایجاد دگرگونی در نظام اقتصادی روستا گشت،همچنین با ورود تکنولوژی و انقلاب اسلامی به روستای مورد مطالعه در پی آن تغییراتی در جنبه های آموزشی، آداب و رسوم، خانواده و خویشاوندی، مسکن، خوراک، پوشاک، هنر،... صورت گرفت و در این پژوهش بنابر محدودیت زمانی و بررسی ژرفانگر عوامل مختلف تغییر در جامعه مورد مطالعه فقط به بررسی بخش هایی همچون کشاورزی، مسکن، خوراک، پوشاک و خانواده و خویشاوندی پرداخته ایم و تاثیر عوامل تغییر را بر روی این جنبه ها در دوره ی زمانی ماقبل اصلاحات و مابعد اصلاحات مورد بررسی قرار داده ایم. بر اساس بررسی های انجام شده در جامعه مورد نظر مشخص شده است که تغییرات عمده در بخش های مختلف جامعه مورد نظر ایجاد شده است که سه عامل ورود تکنولوژی، اصلاحات ارضی و انقلاب اسلامی به عنوان عوامل مهم بیشترین تاثیر را بر روی دگرگونی ایجاد شده داشته اند و این عوامل به عنوان عوامل تاثیر گذار بر روی زیرساخت جامعه مورد مطالعه گذاشته اند که در این میان تکنولوژی به عنوان عامل تغییر دهنده تولید و باز تولید بیشترین تغییر را بر روی روساخت جامعه داشته است.همچنین خانواده به عنوان پایه و اساس زندگی اجتماعی بیشترین تغببر را به خود دیده است.
علیرضا قبادی محمود روح الامینی
موضوع این رساله عبارت است از: "مردم شناسی تاریخی قرن چهارم هجری" (نمونه مورد مطالعه احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم). منظور ما از اصطلاح مردم شناسی، معنای خاص آن یعنی توجه به جنبه های فرهنگی زندگی اجتماعی انسان است . اصطلاح تاریخی را بکار بردیم چون مهمترین منبع و وسیله مطالعه احوال گذشتگان تاریخ است . و به مفهوم وسیع کلمه مجموعه اطلاعاتی است درباره تجارب ، علوم، تحولات و احوال گروهها و جوامع باقی مانده. منظور ما از احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم کتاب جغرافیایی قرن چهارم هجری است که توسط ابوعبدالله مقدسی نگاشته شده است . در این رساله ما از ترجمه دو جلدی این اثر که توسط علینقی منزوی به فارسی انجام شده و همچنین از نسخه عربی آن که چاپ لیدن است ، در انجام بررسیهای خود بهره جسته ایم. در این تحقیق ما برخی از جنبه های فرهنگی احسن التقاسیم را استخراج کرده و پس از طبقه بندی تحلیل می نماییم. موضوعات مورد نظر ما در توضیح قلمرو موضوعی و جغرافیایی تحقیق آمده است : -3 هدف : هدف این تحقیق عبارت است از بازشناسی ویژگیهای فرهنگی-اجتماعی قرن چهار هجری از نگاه یک نویسنده و پژوهشگر جغرافیادان. نگارنده در تحلیل احسن التقاسیم قصد آن دارد تا به اهل دانش و دوستداران علم نمونه ای از بهره جویی فرهنگی از یک اثر جغرافیایی را نمایان سازد. هدف دیگر این پژوهش بازنمایی ریشه ها، عوامل و پدیده های فرهنگ امروز جامعه اسلامی بویژه ایران است . چه پدیده های فرهنگی موجود در این اثر در بسیاری از موارد چون شیوه های اندازه گیری، خانواده و ... با اندکی تفاوت هنوز در جامعه ما دیده می شود.