نام پژوهشگر: ناصر موحدی نیا
مهدی گرگین نیا ناصر موحدی نیا
در سالهای اخیر ieee 802.11 در عرصه شبکه های محلی بی سیم و شبکه مترو اترنت در عرصه شبکه های شهری سیمی، مقبولیت و رشد فراوانی داشته اند. در این پژوهش ترکیب این دو فن آوری به منظور ایجاد شبکه شهری بی سیم (مترو وای فای) در نظر گرفته شده است. در این سامانه از مترو اترنت به عنوان پی بستر و از وای فای به عنوان اتصالات انتهایی استفاده شده است. بدلیل نیاز روزافزون به خدمات تجمیع یافته و کیفیت خدمات، قرارداد ieee 802.11e جهت تامین تاخیر محدود برای ترافیک زمان حقیقی استاندارد گردیده است. در شبکه مورد نظر، مفروض است که ایستگاه ها از قابلیت های کیفیت خدماتی که ieee 802.11e عرضه نموده، بهره مند می باشند. هدف از این پژوهش، بررسی کیفیت خدمات ترافیک زمان- حقیقی در شبکه مترو وای فای می باشد. به همین منظور شبکه های وای فای و مترو اترنت مورد تحقیق قرار گرفته و در ادامه به منظور بررسی کیفیت خدمات، توان عملیاتی و تاخیر انتها-به-انتها را برای ترافیک زمان-حقیقی حساس به تأخیر، در تبادل داده میان ایستگاه ها در بخشی از این شبکه تخمین زده شده است. از ویژگی های این پژوهش می توان به بروز کردن تحقیقات با آخرین استاندارد شبکه های محلی بی سیم و در نظر گرفتن اثر محوشدگی به عنوان یکی از ویژگی های فیزیکی رسانه بی سیم نام برد. تغییرات ایجاد شده سبب دقیق تر شدن تحقیق گردیده است. در پایان نیز پس از تحقیق صحت نتایج بدست آمده از طریق شبیه سازی، پیشنهاداتی در زمینه موارد مورد تحقیق آینده مطرح گردیده اند.
زهره دهقانی ناصر موحدی نیا
هدف: هدف این پژوهش شناسائی عوامل زمینه ای تأثیرگذار بر فرایند انتخاب و تصمیم گیری در سیستم های پیشنهاد دهنده در کتابخانه های دیجیتالی است. روش/رویکرد: داده ها از 22 مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان اطلاع رسانی, دانشجویان واساتید گردآوری و در دو مرحله ی با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی, با استفاده از رویکرد موسوم به گراندد تئوری تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: مفهوم مرکزی با عنوان"بستر تحقیق علمی" شکل گرفت. بستر تحقیق علمی، یک بستراطلاعاتی است که افراد با اهداف علمی- پژوهشی به صورت موقت یا دائم به آن وارد می شوند و با نظام های اطلاعاتی تعامل برقرار می کنند. این بستر, زمینه هایی داردکه افراد را, در تعامل با نظام های رایانه ای به منظوریافتن اطلاعات, در وضعیت ها و موقعیت های مختلف قرار می دهد. ویژگی های کلی کاربر, شامل هدف، سواد و مهارت ها، وضعیت روحی روانی, انتظارات و تصورات, موقعیت شغلی و اجتماعی از زمینه های بستر تحقیق علمی هستند که از این پژوهش حاصل آمدند. کاربردهای عملی: به کارگیری زمینه ها در نظام ها و ابزارهای اطلاعاتی از جمله سیستم های پیشنهاددهنده, منجر به تعامل بهتر کاربر با این ابزارها و نظام ها خواهد شد. اصالت: بر پایه این مطالعه و اندیشه بستر تحقیق علمی, یک مدل چندلایه ای زمینه ای برای یک سیستم پیشنهاد دهنده در کتابخانه دیجیتال پیشنهاد شده است. محدودیت های تحقیق: در این پژوهش, عوامل زمینه ای در محیط علمی- تحقیقی جستجو شدند و نمی توان از آنها در طراحی و ساخت سایر سسیستم های پیشنهاددهنده استفاده کرد. کلید واژه ها: سیستم های پیشنهاد دهنده ؛ کتابخانه دیجیتال ؛ زمینه ؛ اطلاع یابی در زمینه
احمدعلی جمالی ناصر موحدی نیا
معماری سرویس گرا رهیافتی است برای ساخت سیستم های توزیع شده که کارکردهای نرم افزاری را در قالب سرویس ارائه می کند. این سرویس ها، هم توسط دیگر نرم افزارها قابل فراخوانی هستند و هم برای ساخت سرویس های جدید مورد استفاده قرار می گیرند. این رهیافت برای یکپارچه سازی فناوری ها در محیطی که انواع مختلفی از سکوهای نرم افزاری و سخت افزاری وجود دارد، ایده آل است. سیستم ها و برنامه های کامپیوتری ناهمگن ممکن است متعلق به سازمان های مستقل از یکدیگر باشند و به این ترتیب معماری سرویس گرا، سازمان ها را قادر می سازد که به سهولت بر اساس استانداردهای تعیین شده و با تعیین قراردادهایی بر اساس همین استانداردها، از سرویس های سایر سازمان ها استفاده نمایند. در واقع معماری سرویس گرا یک راه حل مناسب برای ترکیب سرویس ها جهت رسیدن به سرویس مورد نظرست بگونه ایکه هر یک از اجزاء آن بتواند به صورت اتصال سست عمل نماید. به همین جهت نحوه ترکیب سرویس ها تا رسیدن به خدمت مورد نظر کار حیاتی برای این نوع معماری است. امروزه بدین گونه عمل می شود که کلیه مراحل تولید یک سرویس مرکب از نقطه شروع، که همان سفارش اولیه مشتری است، تا نقطه پایان، که همان سرویس مرکب مقتضی است، به صورت دستی و با مشورت یک متخصص مرتبط امکان پذیر باشد. این روش موجب بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل اتلاف وقت در هر یک از اجزاء آن ازجمله زمان جستجوی سرویس و زمان ترکیب سرویس می شود. در این پایان نامه چارچوبی برای تحقق جستجوی سرویس های منفرد و ترکیب بهینه آن ها به صورت کاملاً خودکار بر مبنای سفارش مشتری ارائه می گردد، به کمک این چارچوب می توان ترکیب سرویس هایی که دارای ویژگی های متعدد است، به صورت بر خط و پویا برای رسیدن به نیاز مشتری در حداقل زمان انجام داد.
حبیب الله فتاحی دوست ناصر موحدی نیا
افزایش روزافزون استفاده از سرویس ها و کاربرد های مختلف در شبکه های بی سیم سلولی و تخصیص منابع محدود موجود در این گونه شبکه ها برای کاربران متحرک موجب شده اند تا ترافیک حساس به تأخیر و افت، با نزول کیفیت سرویس مواجه شود. لذا توانایی تصمیم گیری سریع، به موقع و درست در انتخاب ایستگاه سلول مقصد به هنگام دست به دست کردن برای این کاربران، از اهمیت بالایی برخوردار است. به طوری که این تصمیم گیری می تواند در کاهش تلفات پهنای باند و هدر دهی منابع شبکه و تأخیر بوجود آمده ناشی از جابجایی سلول توسط کاربر سیار، تأثیر بسزایی داشته باشد. در سال های اخیر استفاده از شبکه های بی سیم سلولی چندگامی مورد توجه خاصی قرار گرفته است. در این گونه شبکه ها به دلیل وجود چندین گام بین کاربر سیار و ایستگاه ثابت سرویس دهنده، مسائل و موانع مذکور قوت بیشتری پیدا می کنند و لذا به دلیل بالا بودن حساسیت فرآیند دست به دست کردن در این دسته از شبکه ها، در این پایان نامه سعی شده است که به کمک تئوری فازی و با استفاده از اطلاعات آماری که از پارامترهای تصمیم گیری بدست می آید، نقاط ضعف و مشکلات راهکار های انجام شده پیشین در این زمینه کاهش داده شود. دو روش پیشنهادی جدید در این پایان نامه بر مبنای سیستم استنتاج فازی بوده، تا با انعطاف پذیر نمودن تصمیم گیری نتیجه بهتری به ارمغان آورند. همچنین در هردو روش، از پارامترهایی برای تصمیم گیری استفاده شده است که متناسب با ذات شبکه های چندگامی بی سیم هستند. پارامتر اول توان سیگنال می باشد که مهمتر از بقیه است و به صورت مرسوم در تمامی راهکارها و تحقیقات استفاده می شود. پارامتر دوم سربار سیگنالینگ می باشد که به جهت وجود چندین گام و نیز به دلیل سناریوهای مختلف دست به دست کردن در این شبکه ها از اهمیت بالایی برخوردار است و می تواند در کاهش تلفات پهنای باند و کاهش تأخیر تأثیر خوبی داشته باشد. علاوه بر این تعداد کانال های آزاد هر ایستگاه که به توزیع عادلانه بار و کاهش زمان انتظار برای آزاد شدن کانال کمک می کند، نیز لحاظ شده است. در روش اول ابتدا هر کدام از پارامترهای توان سیگنال، سربار سیگنالینگ و تعداد کانال های آزاد هر ایستگاه به یک تابع عضویت متناسب با ذات آن پارامتر داده می شود و سپس بر اساس مقدار، میانگین و واریانس پارامتر ها یک تصمیم گرفته می شود. در روش دوم نیز تصمیم گیری بر اساس تعدادی از قوانین فازی و یک سیستم فازی طراحی شده از قبل که از این قوانین بهره می برد، صورت می پذیرد. کارایی روش های پیشنهاد شده بر اساس چهار معیار اساسی مورد ارزیابی قرار گرفت و نشان داده شده است که دو شیوه پیشنهادی دارای بازدهی و کارایی بهتری نسبت به راهکارهای پیشین می باشند.
عطیه کاردان برزکی ناصر موحدی نیا
در سال های اخیر استفاده از شبکه های محلی بی سیم بطور وسیع رواج یافته است که این مسئله به خاطر توسعه ساده و هزینه پایین این نوع شبکه ها می باشد. بهبود کیفیت سرویس در شبکه های بی سیم با مشکلات و چالش های متعددی روبه رو است. این چالش ها در شبکه های اقتضایی و بخصوص در ارسال ترافیک بلادرنگ مثل کنفرانس ویدئویی بیشتر است. در این شبکه ها در کنار نرخ خطای بالای ناشی از محوشدگی کانال که جزء مشخصه های کانال های بی سیم است، به سبب حرکت گره ها، توپولوژی بهمراتب تغییر می کند و باعث از بین رفتن لینک ها و بی ثباتی کانال بی سیم می شود. همچنین بخاطر نبود هسته مرکزی برای کنترل ارسال روی کانال مشترک، تداخل رخ می دهد. دوری از تداخل نرخ قابل حصول شبکه را کاهش می دهد و این کاهش نرخ با افزایش تعداد گره های شبکه شدیدتر است. دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که از این شرایط ذاتی محیطی برای افزایش کارایی این شبکه ها بهره می برد. بعنوان مثال کدگذاری شبکه تکنیکی است که با بهره برداری از طبیعت همه پخشی رسانه های بی سیم، بازده شبکه را افزایش می دهد. همچنین کدگذاری کاغد کثیف یک راه مناسب برای ارسال داده ی دیجیتال روی کانالی می باشد که در معرض تداخلهایی است که بطور غیر علّی برای فرستنده مشخص می باشد. از لحاظ تئوری یک شبکه اقتضایی شامل هر دو نوع گره ی دوطرفه همزمان (fd) و دوطرفه غیر همزمان (hd) قابل تصور است. در حالت ایده آل برای ارتباط دوطرفه بین دو گره fd که در برد رادیویی هم قرار ندارند نیاز به رله fd است. گاهی ممکن است هیچ رله fd بین فرستنده ها وجود نداشته باشد. در این پژوهش راه حلی برای افزایش پهنای باند ارتباط دوطرفه بین دو گره fd با استفاده از همکاری دو رله hd ارائه شده است. در راه حل ارائه شده برای اینکه ارتباط دوطرفه باشد از کدگذاری شبکه بهره گرفته شده و با استفاده از کدگذاری کاغذ کثیف تداخل رله ها روی یکدیگر حذف گردیده است. حداکثر نرخ بدست آمده با استفاده از کدگذاری مشبک تودرتو نشان می دهد که این رویکرد بخصوص وقتی شرایط کانال خوب باشد نزدیک بهینه و تقریبا برابر زمانی است که رله fd وجود داشته باشد. در نهایت نشان داده شده که بکارگیری استراتژی حذف تداخل پیشنهاد شده در یک شبکه پروانهای شکل، به فرستنده ها اجازه داده میدهد از پهنای باند بصورت بهینه استفاده کنند.
بهروز شاهقلی قهفرخی ناصر موحدی نیا
تنوع شبکه های بی سیم و رایانش فراگیر، تنوع روز افزون کاربردها، و کاهش سطح پوشش ایستگاه ها به دلیل بالابردن ظرفیت شبکه و کاهش اثرات زیست محیطی، اهمیت توجه به مسأله ی هندآف را بیشتر کرده است. تصمیم گیری هندآف در شبکه های نسل جدید یکی از مهم ترین مسائلی است که باید با هدف فراهم کردن بهترین اتصال در راستای تأمین رضایت کاربر صورت پذیرد. روش های تصمیم گیری آگاه به زمینه با استفاده از دانش وسیع در مورد شبکه، کاربر، کاربردها و گره سیار و همچنین بکار بردن روش های تصمیم گیری هوشمندتر برای تعیین زمان و مقصد هندآف، همین هدف را دنبال می کنند. اما عدم توجه کافی به کاربر و همچنین سربار سیگنالینگ و پیچیدگی بالا در جمع آوری و مدیریت دانش زمینه باعث شده است تا این روش ها کارایی لازم را نداشته باشند. اگر چه در چند سال اخیر بر اهمیت کیفیت تجربه (qoe) کاربر در ارتباط با شبکه تأکید می شود، اما چگونگی استفاده از آن در جنبه های مختلف شبکه مانند تصمیم گیری هندآف به عنوان یک مسأله پیش رو مطرح است. در این تحقیق، کیفیت دریافت کاربر (upq) به عنوان پارامتر جدیدی در تصمیم گیری زمان و مقصد هندآف وارد شده است. این پارامتر به صورت ضمنی وضعیت اطلاعات مختلف زمینه اعم از وضعیت کیفیت سرویس شبکه، مشخصات ابزار ارتباطی، نیازهای کاربرد و کاربر، شرایط محیطی کاربر و حتی شرایط روحی و روانشناختی کاربر را منعکس می کند. در این تحقیق، یک مدل برای تصمیم گیری هندآف متمرکز و یک مدل برای تصمیم گیری هندآف کنترل شده توسط گره سیار ارائه شده است که از افت upq به عنوان محرکی برای تشخیص لزوم هندآف استفاده می کنند. استفاده از upq در این مدل ها باعث می شود تا تصمیم گیرنده نیاز به آگاهی لحظه ای از تغییرات زمینه ی پویای شبکه نداشته باشد و از سربار سیگنالینگ کاسته شود. اما هنوز دسترسی به اطلاعات زمینه ی سمت شبکه هنگام انتخاب مقصد هندآف در این دو مدل اجتناب ناپذیر است. آگاهی به موقع از کیفیت سرویس شبکه های دسترسی از جمله ی عوامل موثر در بهبود کیفیت تصمیم گیری هندآف و بهبود کیفیت دریافت کاربر است که در کارهای پیشین به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است. از نوآوری های مطرح شده در این راستا، ارائه ی ایده ی آگاهی از هندآف برای جمع آوری اطلاعات پویای شبکه (hancg) است. بر این اساس، توسعه ی چارچوب هندآف مستقل از رسانه (mih) برای استفاده در مدل تصمیم گیری هندآف متمرکز و همچنین توسعه ی آن به منظور ارائه ی اطلاعات پویا توسط سرور اطلاعات mih پیشنهاد شده است. بررسی تحلیلی این روش ها و مقایسه ی آن با روش های قبلی نشان می دهد که سربار سیگنالینگ و تأخیر دسترسی به اطلاعات زمینه با استفاده از روش پیشنهادی کاهش می یابد. استفاده از معماری مبتنی بر سیاست برای توصیف و نمایش دانش زمینه و ارائه ی الگوریتم های مناسب برای تصمیم گیری مبتنی بر سیاست، از دیگر نوآوری های مطرح در این دو مدل است. الگوریتم های ارائه شده برای ارزیابی و انتخاب نقطه ی اتصال (poa) مقصد، امکان توجه همزمان به نیازمندی ها و ترجیحات کاربر، کاربرد و ابزار ارتباطی را فراهم می آورند. ارزیابی مدل های پیشنهادی به کمک شبیه سازی انجام شده است که ترافیک چندرسانه ای به دلیل قابلیت ارزیابی خودکار upq در این شبیه سازی ها به صورت خاص مورد توجه قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی این مدل ها نشان می دهد که upq در مقایسه با روش ناآگاه از زمینه و روش های آگاه به زمینه ی مرسوم بهبود می یابد. همچنین مدلی برای استفاده ی جامع تر از upq پیشنهاد گردیده است که این پارامتر را نه تنها در تشخیص لزوم هندآف که در انتخاب مقصد هندآف نیز مورد استفاده قرار می دهد. به دلیل حذف کامل نیاز به اطلاعات پویای شبکه، این مدل به حداقل سربار سیگنالینگ نیاز دارد و همچنین توصیف مستقیم نیاز ها و ترجیحات کاربر و کاربرد و آگاهی مستقیم از مشخصات ابزار ارتباطی لازم نخواهد بود. همچنین بر خلاف روش های آگاه به زمینه ی مرسوم، مدل پیشنهادی قادر است به صورت ضمنی رفتار حرکتی کاربران را فراگرفته و در انتخاب مقصد هندآف دخیل کند. نتایج شبیه سازی این مدل نیز نشان می دهد که با فرض رفتار با قاعده ی کاربران، مدل پیشنهادی می تواند پس از تکرار کافی به تصمیم مناسب همگرا شود و کیفیت دریافت مطلوب را به ارمغان آورد. نتایج حاصل شده از این تحقیق، اهمیت و ارزش حرکت به سمت رویکرد آگاهی از qoe در تصمیم گیری هندآف و دیگر جنبه های تصمیم گیری و پیکربندی شبکه را نشان می دهد.
ریوف طاهری ناصر موحدی نیا
شبکه های wimax یکی از مهمترین شبکه های بی سیم است که بدلیل ویژگی ها و کاربردهای خاصی که دارد امروزه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار شده است. بنابراین اگر بتوان صوت را با کیفیت بالایی در این شبکه ها و با استفاده از پروتکل ip ارسال کرد، در این صورت می توان سرویس تلفن سهل الوصول، ارزان قیمت و قابل تجمیع با خدمات دیگر شبکه اینترنت ایجاد نمود. به منظور تأمین کیفیت صدا که معمولا بدلیل ترافیک بالای شبکه و زیاد بودن تأخیر و افت تهدید می گردد، می توان دو رهیافت کلی ارائه داد: 1- بازسازی و تخمین بسته های گم شده در طرف گیرنده 2- پوشش بسته های گم شده در طرف فرستنده. در رهیافت اول، بسته های از بین رفته یا بیش از اندازه تأخیر یافته در طرف دریافت، پیش بینی و بازسازی می شوند. در رهیافت دوم، در صورتی که میزان تأخیر در مقصد زیاد باشد، گیرنده به مبدأ اطلاع می دهد تا نرخ ارسال بسته ها را به صورتی کاهش دهد که شنونده اثر تأخیر را احساس نکند. در این رساله با مطالعه و معرفی الگوریتم های مختلفی که تاکنون جهت بازسازی و پیش بینی بسته های گم شده در طرف دریافت ارائه شده است، الگوریتم دیگری بر اساس فیلترهای وفقی lms و rls به منظور افزایش تحمل پذیری ترافیک صدا بر روی شبکه ip بر پی بستر شبکه wimax ارائه شده است تا نیازمندی های کیفیت سرویس (qos) با سهولت بیشتری تأمین گردد. در این الگوریتم بازسازی بسته های گم شده بر اساس ترکیبی از بسته های سالم قبل و بعد از بسته گم شده صورت می گیرد. همچنین نتایج شبیه سازی الگوریتم پیشنهادی با نتایج سایر الگوریتم ها مقایسه شده است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه در محیط های بی سیم واقعی، بعلت بالا بودن میزان نویز ممکن است نرخ گم شدن بسته ها زیاد شود، لذا در چنین شرایطی بایستی تخمین گرهای تحمل پذیر نویز استفاده شود. در این پایان نامه، نسخه اصلاح شده ای از الگوریتم lms موسوم به qi-lms ارائه شد. نتایج آزمایشات نشان دادند که الگوریتم qi-lms نسبت به سایر الگوریتم های وفقی در محیط های نویزی کارائی بالایی دارد.
حکمت عادل نیا نجف ابادی ناصر موحدی نیا
یکی از منابع مهم در شبکه های بیسیم مش پهنای باند می باشد. استفاده هماهنگ، مطمئن و عادلانه از پهنای باند، از چالش های موجود در مدیریت پهنای باند و مسیریابی شبکه های بیسیم مش است. با توجه به این که این گونه شبکهها معمولا فاقد زیر ساختار مرکزی هستند مدیریت پهنای باند آنها، شامل (اختصاص، رزرو و آزاد سازی پهنای باند) به یک موضوع باز برای تحقیق و پژوهش جهت بهره برداری بهینه از پهنای باند، در این نوع از شبکه ها تبدیل شده است. در این پایان نامه یک روش جدید مبتنی بر عامل های سیار برای مسیریابی و مدیریت پهنای باند در شبکه های بیسیم مش ارائه شده است که بهترین مسیر را با توجه به پهنای باند در دسترس، تعداد گام ها و میزان تاخیر، به نحوی پویا انتخاب کرده وعلاوه بر آن پهنای باند در دسترس را رزرو نموده، اختصاص داده و در نهایت به شبکه باز میگرداند. هدف از ارائه این تحقیق ارائه یک روش جدید به کمک عامل های سیار، برای مدیریت پهنای باند در شبکه های بیسیم مش است به نحوی که بتواند پهنای باند شبکه را در جهت بالابردن کارآیی شبکه با در نظر گرفتن کیفیت ارائه خدمات و پیشگیری از ازدحام و با توجه به اولویت ها، به صورت پویا، با وفق پذیری خوبی مدیریت نماید. شبیه سازی انجام شده نشان میدهد که روش معرفی شده در این تحقیق از نظر بازده، نسبت تحویل بسته ها و همچنین تاخیر انتها به انتها نسبت به روش aodv نتایج بهتری را ارائه میدهد.
احمد رشیدی ناصر موحدی نیا
محاسبات ابری مدل سرویس دهی ای است که در آن امکانات محاسباتی و ذخیره سازی مانند پردازنده، حافظه، پهنای-باند و نرم افزارهای گوناگون بصورت برخط، تحت شبکه ، با دسترسی سریع و آسان و بصورت فراوان و انعطاف پذیر در اختیار کاربران قرار می گیرد. در این مدل، شرکت هایی اقدام به فراهم کردن امکانات محاسباتی و ذخیره سازی در سطح وسیع کرده و در اختیار کاربران قرار می دهند. برای استفاده از این سرویس ها، کاربران لازم است که داده های خود را بر روی محیط فیزیکی فراهم کننده ی محاسبات ابری ذخیره کنند. در اینصورت کاربران دیگر کنترل فیزیکی بر روی داده های خود ندارند و این فراهم کننده ی محاسبات ابری است که این داده ها را تحت کنترل خود دارد. در این شرایط لازم است که کاربران به یک فراهم-کننده ی محاسبات ابری اعتماد کنند تا بتوانند با خیال راحت داده های خود را بر روی مرکز داده های فراهم کننده ذخیره کرده و از سرویس های او استفاده کنند. اکنون می بایست کاربران بدانند چه خطراتی داده های آنان را تهدید کرده و با اطمینان از رفع این خطرات از سرویس های محاسبات ابری استفاده کنند. در این شرایط، این خطرات هستند که اعتماد کاربران را به مدل محاسبات ابری خدشه دار می کنند. همچنین، فراهم کننده گان محاسبات ابری نیز می بایست از این خطرات آگاهی داشته باشند تا با در نظر گرفتن آنها، و تلاش در راستای کاهش و رفع این خطرات گام برداشته تا بتوانند اعتماد کاربران در استفاده از سرویس-هایشان را جلب کنند. هدف از این تحقیق استخراج مهمترین عوامل موثر در اعتماد کاربران به مدل محاسبات ابری، بررسی و تعریف این عوامل و در ادامه ارایه ی مدلی برای ارزیابی سطح اعتماد کابران بر اساس این عوامل و روابط آنها با اعتماد کاربران در محاسبات ابری می باشد. برای این منظور، پس از جمع آوری این عوامل، فرضیه هایی در مورد تاثیر این عوامل در اعتماد کاربران به محاسبات ابری ارایه شده و مدلی متشکل از این عوامل و رابطه ی آنها با اعتماد کاربران به محاسبات ابری ارایه شده است. سپس داده هایی که نشانگر میزان تاثیر پارامترها در اعتماد کاربران می باشند جمع آوری شده و به کمک نرم افزار spss 19 تحلیل آماری شده و سپس به کمک نرم افزار amos 18 که نرم افزاری است برای ارایه ی فرضیات و ارزیابی درستی آنها به کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری، مدل ارایه شده مورد تحلیل وارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل، تاثیر هرکدام از عوامل مطرح شده و میزان تاثیر این عوامل در اعتماد کاربران به محاسبات ابری را به نمایش گذاشته است. در ادامه، دو معادله برای محاسبه ی میزان اعتماد کاربران در محاسبات ابری ارایه شده است. معادله ی اول معادله ای خطی است که از نتایج حاصل از تحلیل مدل ارایه شده به کمک amos استخراج شده است. معادله ی دوم معادله ای است که با در نظر گرفتن همبستگی بین تمامی عوامل بدست آمده است. این معادلات می توانند برای بدست آوردن مقدار کمی اعتماد کاربران در محاسبات ابری راه گشا باشند.
حمید رضا حسنی ناصر موحدی نیا
روند روز افزون گسترش شبکه های بی سیم و در صدر توجه قرار داشتن مکالمات صوتی در این شبکه ها، موجب شده است تا تأمین رضایت کاربران از سرویس مکالمه صوتی از اهمیت بالایی برخوردار شود. کیفیت در این حوزه به دو روش کلی فردی و عینی ارزیابی می گردد. در روش های مبتنی بر ارزیابی فردی، در یک محیط آزمایشگاهی، از کاربران راجع به کیفیت سیستم مورد آزمایش سوأل شده و متوسط نظر آنها به عنوان نظر کاربر نهایی در نظر گرفته می شود. در روش های ارزیابی عینی، تخریبی که بر اثر عبور سیگنال صحبت از کانال مورد آزمایش ایجاد شده است، محاسبه شده و به عنوان تخمینی از روش فردی مورد استفاده قرار می گیرد. روش های متداول برای ارزیابی میزان رضایت کاربر یا آزمایشگاهی، غیر وابسته به شرایط محیطی و پر هزینه بوده (روش های ارزیابی فردی) و یا اینکه تنها تخمینی از میزان کیفیت مکالمه صوتی را ارائه می دهند (روش های ارزیابی عینی). علاوه بر این، مشخصات فردی کاربر مثل سلایق، شرایط روحی کاربر و همچنین شرایط محیطی و زمانی مکالمه (که در میزان رضایت و دریافت کاربر از کیفیت مکالمه صوتی تأثیرگذار می باشند) در روش های گذشته مورد توجه قرار نگرفته اند. در این تحقیق دریافت کاربر از کیفیت ارتباط صوتی مد نظر قرار داده شده و با بررسی رفتار صوتی و عکس العمل های کاربر، میزان رضایت کاربر نهایی نسبت به کیفیت مکالمه، ارزیابی شده است. رفتارهایی که در مدل ارائه شده بررسی می گردند، شامل بار درکی، هیجان و رفتار کاربر می باشند که از روی صحبت های وی استنباط می شوند. در حین مکالمه، این رفتارها به عنوان عکس العمل کاربر نسبت به کیفیت مکالمه ارزیابی شده و بر اساس آن میزان کیفیت مکالمه در مدل نهایی بدست می آید. نتایج مقایسه روش پیشنهادی و استاندارد ارزیابی عینی یکطرفه در مقایسه با نظر کاربر، نشان می دهد که روش پیشنهادی در حدود 70 تا 80 درصد موارد نتایجی بهتر یا بسیار نزدیک به خروجی روش p.563 داشته اند.
حسین شجاعی ناصر نعمت بخش
در سال های اخیر اینترنت رشد عظیمی داشته و متناسب با آن تجارت الکترونیکی هم برای کاربردهای مختلف، شکل گرفته است. با گسترده تر شدن ارتباطات میان خریدار و فروشنده، اطلاعات بسیاری هم از فروشندگان و هم از خریداران بر روی اینترنت قرار گرفته است، به گونه ای که به تدریج، انتخاب بهترین فروشنده برای یک خریدار را در یک محیط پر از اطلاعات، سخت و حتی غیر ممکن می نماید. این است که راه عوامل جدیدی به نام سیستم های واسطه فروش به تجارت الکترونیکی باز شده است. امروزه واسطه های فروش می توانند در محیط بازارهای الکترونیکی، کار خریداران را ساده نموده و به آسانی به جستجوی اطلاعات مربوط به کالاهای مورد علاقه خریداران بپردازند و از این طریق در زمان صرفه جویی کرده، یک خریدار را به سمت فروشنده مناسب وی هدایت نمایند. یکی از مهم ترین موضوعات در ارتباط با سیستم های واسطه فروش، چگونگی تطبیق خریدار و فروشنده می باشد. در این پژوهش مدلی جهت انطباق خریدار و فروشنده ارائه می شود. با توجه به اینکه در انجام یک معامله فروش کالا، طرفین معامله می بایستی تا حد امکان رضایت کافی از سیستم کسب نمایند، لذا در این مدل کسب سطح رضایت مورد نظر خریدار با توجه به کالاهای ارائه شده توسط فروشنده، کسب سطح رضایت فروشنده بر مبنای انتظارات خریداران و همچنین منافع سیستم واسطه فروش در نظر گرفته می شود و از این جهت مدل پیشنهادی در این تحقیق یک مدل سه بعدی می باشد. در این پژوهش با استفاده از یک ساختار پیشنهادی سه لایه ای، لایه انطباق در سیستم های واسطه فروش نشان داده می شود. نخست در لایه محاسبه سودمندی با استفاده از روش هایی همچون فاصله اقلیدسی و تاپسیس که به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره به کار می رود، فاصله میان تقاضای کاربر (انتظارات و ترجیحات کاربر) با هر یک از گزینه های پیش رو بدست می آید و پس از انجام پردازش هایی بر روی داده ها در لایه پردازش، با استفاده از مقادیر سودمندی، شرایط برای تصمیم گیری مهیا می شود و نهایتاً در زیر لایه انتخاب، با توجه به شرایط مناسب ترین گزینه برای خریدار انتخاب شده و به وی پیشنهاد می شود. نتایج شبیه سازی با استفاده از داده های تولید شده در مدل پیشنهادی نشان می دهد که روش تاپسیس به دلیل دقت بیشتری که نسبت به فاصله اقلیدسی دارد نتایج بهتری را ارائه می دهد. با توجه به ساختار لایه بندی مدل پیشنهادی و قابل انعطاف بودن آن، امکان بهبود روش در هر یک از لایه ها وجود داشته و به عنوان کارهای آینده پیشنهاد می گردد.
مهدیه قزوینی کر کمال جمشیدی
در شبکه های بی سیم مبتنی بر رقابت، کنترلِ نحوه ی دسترسی ایستگاه ها به کانالِ مشترک توسط روش های زمان بندی در زیرلایه ی دسترسی چندگانه به رسانه تعریف می شوند. شبکه های مش بی سیم محلی مبتنی بر ieee 802.11 بوده و هر ایستگاه بی سیم با تنظیم مقدار پنجره رقابت خود، احتمال دسترسی خود به کانال را مشخص می کند. علاوه بر این، انتخاب عامل دیگری به نام حدّ فرصت ارسال (txop)، یک دوره ارسال بدون برخورد و مشاجره را برای ایستگاه ممکن می سازد. اگر حد فرصت ارسال به گونه ای تنظیم شود که فریم های یک ارسالِ انفجاری در تعداد کمتری از دوره های فرصت ارسال سرویس دهی شوند، کارایی کلّ شبکه و همچنین متوسطِ تأخیر، به میزان قابل توجهی بهبود می یابد. اما انتخاب فرصت ارسال طولانی از سوی برخی از کاربران، علاوه بر کاهش کیفیت خدمات دیگران، سبب نقض عدالت نیز می گردد. از این رو هر کاربر بایستی تأثیر انتخاب فرصت ارسال خود بر سایرین را مدّنظر قرار داده و با توجه به میزان ترافیک ورودی، نرخ ارسال و همچنین بازخورد انتخاب های قبلی خود، فرصت ارسال مناسبی را انتخاب نماید. در این راستا، از آن جا که نظریه ی بازی ها ابزاری قوی برای مدل سازی، تحلیل و بهینه سازی محیط های رقابتی با منابع مشترک است، در این پایان نامه، مسئله ی زمان بندی در شبکه های مش مبتنی بر ieee 802.11 در چارچوب نظریه ی بازی ها مورد بررسی قرار می گیرد و بازی هایی برای تنظیم پنجره رقابت و فرصت ارسال بر روی کانال مشترک رادیویی تعریف می شوند. هدف این پژوهش، مدلسازی و تحلیل مسئله با استفاده از نظریه ی بازیها و ارائه ی کنترل توزیع شده بر روی زمان بندی است به گونه ای که بتوان کیفیت خدمات و بهره وری کلّ سیستم را بهبود بخشید. در این بازی ها، با تعریف یک تابع پیامد، هر ایستگاه بی سیم نقش یک بازیکن را بر عهده گرفته و بر اساس نیازمندی های کیفیت خدمات و افزایش بهره وری کانال، استراتژی خود در تنظیم دو پارامتر مذکور را با بیشینه کردن سودمندی، انتخاب می کند. در اوّلین مرحله پنجره رقابت در چارچوب نظریه ی بازی ها تنظیم گردیده و در ادامه، بررسی تعیین اندازه ی فرصت ارسال txop مورد توجه قرار می گیرد. برای این منظور چهار بازی ارائه می گردد. یک بازی برای تعیین اندازه-ی پنجره ی رقابت ( gcw)، دو بازی برای تعیین txop ( gtxop, gdtxop) و یک بازی هم برای تنظیم همزمان پنجره رقابت و txop ( jgtptxop). الگوریتم های ارائه شده، قابلیت اجرا به صورت توزیع شده در سطح شبکه را داشته و با استفاده از روابط تحلیلی و بردار استراتژی دوبعدی (احتمال ارسال، فرصت ارسال) افزایش بهره وری شبکه را به بار می آورند. علاوه بر این، تنظیم فرصت ارسال در یک شبکه همکار (مشارکتی) نیز بررسی شده و با ارائه یک بازی مناسب بهره وری در شبکه ای با دو پرش بهبود می یابد. در نهایت با کمک روش های عددی و همچنین شبیه سازی با نرم افزار آپ نت، الگوریتم های ارائه شده، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی نشان می دهد که روش های پیشنهادی، افزایش قابل توجهی در بهره وری از کانال و حفظ انصاف نسبی بدست می دهند.
امید فلاح مهرجردی حمید ملا
پوشش ضعیف کاربران خانگی و هزینه ی بالای اپراتورهای تلفن همراه، از مهم ترین انگیزه های استفاده از فمتوسل ها است. چون فمتوسل ها و ماکروسل ها از باند فرکانسی یکسانی استفاده می کنند، تخصیص منابع فرکانسی-زمانی با مشکل تداخل مواجه شده و از مهم ترین چالش های مطرح در شبکه های فمتوسل است. عدالت میان فمتوسل ها و بهره وری در استفاده از منابع فرکانسی-زمانی، از جمله مهم ترین اهداف روش های تخصیص پیشین بوده است. اما به دلیل مصالحه ی میان عدالت و بهره وری و اهمیت هر دو مورد، توجه به توازن میان آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است که در تعداد محدودی از تحقیقات پیشین در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر، تأمین عدالت میان کاربران فمتوسل ها و توجه به نیاز آن ها، دو عاملی هستند که موجبات رضایت مندی بیشتر کاربران را فراهم می کنند و در تحقیقات قبلی توجه کافی به آن ها نشده است. در این تحقیق، دو الگوریتم تخصیص منابع متمرکز، با هدف بهبود متوازن عدالت میان کاربران و بهره وری در استفاده از منابع فرکانسی-زمانی مطرح شده است. الگوریتم اول با توجه به تعداد کاربران هر فمتوسل و مدل کردن شبکه ی فمتوسل ها توسط گراف تداخلی، به تخصیص منابع با توجه به هدف ذکر شده می پردازد. به این منظور از دو فاز جداگانه برای تخصیص منابع استفاده شده است. فاز اول به صورت حریصانه و بر اساس ایده ای جدید در اولویت گذاری فمتوسل ها انجام شده و هدف اصلی آن بهبود استفاده ی مجدد از طیف به منظور افزایش بهره وری است. اما با کم شدن تعداد منابع باقیمانده برای فمتوسل ها، فاز دوم با استفاده از معیاری ابتکاری شروع می شود تا عدالت در تخصیص این تعداد کم منابع را فراهم کند. با توجه به این که میزان درخواست منابع فرکانسی-زمانی هر کاربر می تواند متفاوت از سایر کاربران باشد، الگوریتم دوم با در نظر گرفتن نیاز کاربران مطرح شده است. این الگوریتم، با ایجاد تغییراتی در فازهای الگوریتم اول، علاوه بر بهبود متوازن عدالت میان کاربران و بهره وری، میزان منابع درخواستی هر کاربر را نیز در حل مسئله در نظر می گیرد. راهکار پیشنهادی اول از حیث عدالت، بهره وری و میزان برقراری توازن میان عدالت و بهره وری، با دو روش مطرح در این زمینه مقایسه شده است. نتایج شبیه سازی ها، نشان از برتری روش پیشنهادی نسبت به دو راهکار دیگر دارند. به طور مشابه، راهکار پیشنهادی دوم با یکی از تحقیقات پیشین و راهکار پیشنهادی اول، مقایسه شده است. نتایج شبیه سازی ها نشان می دهد که عدالت در برآورده کردن درخواست کاربران و هم چنین بهره وری در استفاده از منابع برای راهکار دوم نیز، بهتر از دو روش دیگر است. علاوه بر این، تحلیل پیچیدگی زمانی روش های پیشنهادی، بیان گر آن است که پیچیدگی آن ها کم تر از روش های پیشین مورد مقایسه می باشد.
هادی عابدی کمال شاه طالبی
شبکه های رادیو شناختگر برای حل مشکل کمبود طیف فرکانسی و بهبود استفاده از طیف فرکانسی بوجود آمدند. یکی از مهمترین مسائل در این شبکه ها، مدیریت منابع رادیویی است. در اکثر روش های موجود تمرکز روی تخصیص منابع به کاربر ثانویه بدون ایجاد مزاحمت برای کاربر اصلی است. در روش های قبلی، کیفیت استفاده از منابع توسط کاربر پس از در اختیار گرفتن آن، در تصمیم گیری های بعدی جهت تخصیص منابع نقشی ندارد. در این پایان نامه یک ساختـار پویا برای پذیرش کاربران ثانویه جدید و تخصیص توان به آن ها ارائه شده است. در این رویکرد از یک تابع کارایی مناسب با پیچیدگی کم برای تصمیم گیری در مورد اختصاص یا عدم اختصاص توان استفاده شده است. با ارائه ی یک روال تصمیم گیری، در صورت عدم استفاده ی مناسب از کانال اختصاص داده شده به کاربر، توان اختصاصی باز پس گیری شده، در اختیار کاربر دیگری قرار می گیرد که درخواست استفاده از شبکه را دارد. مبنای تصمیم گیری در حذف کاربر، نرخ از دست رفتن بسته ها می باشد. تجزیه و تحلیل و نتایج شبیه سازی، نشانگر بهبود گذردهی شبکه با استفاده از روش پیشنهادی می باشد.
آرش سیدزاده ناصر موحدی نیا
نظر به کاربرد رو به افزایش شبکه های حسگر بی سیم و ازدحام بالای گره ها بر سر تصاحب کانال فرکانسی، ایده افزودن قابلیت رادیوی هوشمند به این گره ها مطرح شده است. هر چند در این سال ها پژوهش های زیادی در مورد مسائل لایه فیزیکی و دسترسی به رسانه انتقال در این شبکه ها صورت پذیرفته، اما کمتر به مسائل لایه شبکه و مسیریابی پرداخته شده است. در این پژوهش به بحث مسیر یابی در این نوع خاص از شبکه های حسگر پرداخته می¬شود و با معرفی الگوریتم مسیریابی آگاه از توان، طول عمر شبکه بهبود خواهد یافت. الگوریتم پیشنهادی در واقع توسعه ای بر روش مسیر یابی aodv بوده که سه هدف 1) بهبود طول عمر شبکه با انتخاب مسیر با بیشترین کمینه انرژی، 2)انتخاب مسیر پایدارتر با در نظر گرفتن میزان رضایت گره ها از طیف فرکانسی و 3)واکنش سریع به تعویض کانال در گره ها به منظور کاهش افت بسته، را دنبال کرده است. همچنین رویکرد بین لایه ای جهت محقق ساختن اهداف اشاره شده، مد نظر بوده است. مقایسه روش پیشنهادی با پروتکل مسیر یابی aodv استاندارد و ارزیابی نتایج آن در محیط شبیه ساز حاکی از کاهش متوسط مصرف انرژی شبکه و نیز کاهش انحراف معیار انرژی باقی مانده گره ها در هر لحظه نسبت به روش پایه است. همچنین تکرار شبیه سازی برای نرخ های متفاوت بازگشت کاربر اصلی کانال، چنین نشان می¬دهد که نرخ تحویل بسته به مقصد در روش پیشنهادی نسبت به روش پایه به میزان مناسبی بهبود یافته است. در تلاشی دیگر متوسط عمر مسیر های تشکیل شده در دو روش پیشنهادی و پایه مورد مقایسه قرار گرفته است که نتیجه آن افزایش متوسط عمر مسیرهای یافته شده در روش پیشنهادی نسبت به روش پایه بوده است. کلمات کلیدی: شبکه حسگر بی سیم، شبکه رادیوی هوشمند، شبکه حسگر مجهز به رادیوی هوشمند، پروتکل مسیریابی
جواد بختیاری ناصر موحدی نیا
در این پایان نامه ضمن بررسی مدل های ارائه شده برقراری اعتماد در شبکه های بین خودرویی، حملات متداول در حوزه اعتماد سنجی و راه های مقابله با آنها مورد بررسی قرار می گیرد. سپس مدلی برای ارزیابی اعتماد به صورت توزیع شده ارائه می شود که در آن با کمک اعتماد ارزیابی شده برای خودروها، قابلیت اعتماد پیام های ارسالی در شبکه تخمین زده می شود. این مدل مبتنی بر نقش خودرو و نوع رخدادهای جاده ای است و خلوتی شبکه که از مشکلات بسیاری از طرح های برقراری اعتماد است را لحاظ می کند. جهت بررسی کارایی روش پیشنهادی، این روش در شرایط حضور گره های بدرفتار که اطلاعات غلط را در مورد رخداد های واقعی یا ساختگی ارسال می کنند شبیه سازی شده و دقت تشخیص و سرعت تشخیص آن با یک روش داده محور و همچنین یک روش موجودیت محور مقایسه شده است.
مرضیه ورپشتی ناصر موحدی نیا
چکیده ندارد.
محمدرضا میراحمدی اردکانی سعیده کتابی
چکیده ندارد.
محمد آقازیارتی فراهانی علی زنگی آبادی
چکیده ندارد.
کیانوش رضابیگی عباس وفایی
چکیده ندارد.
رضا فرح بخش ناصر موحدی نیا
چکیده ندارد.
فهیمه حاجی غیاثیان وحید ذوالاکتاف
چکیده ندارد.
ناصر موحدی نیا محمدرضا عارف
بیشترین مورد استفاده رادار خصوصا در کاربردهای نظامی کشف اهداف متحرک است . راداری که دراین خصوص بکار می رود، رادار mti نامیده می شود. یکی از بخشهای مهم رادار mti بخش پردازنده آن می باشد که عهده دار بیرون کشیدن اطلاعات هدف از سیگنال ویدئو وتصمیم گیری در مورد وجود یا عدم وجود آن در سلولهای سمت - فاصله و احیانا تهیه اطلاعاتی در مورد مشخصات هدف است . روند کشف و تعیین مشخصات هدف دارای مراحلی همچون، تضعیف کلاتر، انتگرال گیری و بالا بردن سیگنال به تداخل، حذف سرعت کور، اعمال سطح آستانه و تصمیم گیری است . هریک از مراحل فوق با روشهای متعددی که هرکدام دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود از نظر پیچیدگی، کارآئی، محدوده عمل و نقایص و ناتوانی ها هستند، قابل انجام است . روشن است که انتخاب یک روش براساس نیازها و محدودیتهای طرح باید انجام گیرد. در رساله حاضر پس از مروری سریع و مختصر، بر برخی از روشهای پیشنهاد شده، روش مناسبی براساس نیازهای یک رادار خاص و امکانات موجود پیشنهاد شده و سپس این روش با شیوه سخت افزاری محض طراحی می گردد. پس از آن طرح دیگری که در آن بخشی از وظایف پردازنده به یک ریزپردازنده خاص کاربردهای پردازش سیگنال دیجیتال، محول شده، عنوان گردیده و در پی آن ساختار سخت افزار و نقشه های عملی چنین طرحی تشریح خواهند گردید.