نام پژوهشگر: رقیه آزاد کردمحله

مقایسه ی موسیقی شعر شاملو و موسوی گرمارودی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1389
  رقیه آزاد کردمحله   فیروز فاضلی

آهنگ و موسیقی می تواند در ما حالات عاطفی مختلفی ایجاد کند و از قدیم عنصر موسیقی به صورت وزن، مهم ترین عنصر شعر تلقّی می شد و حتّی گاهی آن را تنها مشخّصه ی تمایز میان نظم و نثر می دانسته اند. مشهورترین نوع موسیقی در شعر فارسی، وزن عروضی و نیمایی است. نیما پدر شعر فارسی، افقی تازه در شعر فارسی گشود. این روستازاده ی اهل یوش، عرصه را برای گفتن شعر عروضی، تنگ دید و برای رهایی از قید وزن و قافیه و تساوی مصراع های شعر، دست به ابتکاری زد که به نام خود او «شعر نیمایی» نامیده شده است. سال ها بعد، شاملو به تبعیّت از او پس از طبع آزمایی در شعر سنّتی به آن روآورد. البتّه بعدها از این هم فراتر رفت و شعر را از قید وزن نیز رها نمود و برای پرکردن این خلأ از عواملی دیگر برای ایجاد موسیقی کمک گرفت. شاملو بـرای ایجاد موسیقی از کوچک تـرین اجـزای زبان: تکرار صامت و مصوّت تا تکرار واژه، مصراع، انـواع تناسب های آوایی، دیداری و نوشتاری در شعر خود استفاده نمود و نوعی تازه از موسیقی را به وجود آورد. او با تأثیرپذیری از موسیقی متون منثور قرن چهارم و پنجم و لحن و آهنگ متون مقدّس، نمایش نامه و ... به تکامل موسیقی شعر سپید پرداخت. چنان که در این راه قبول عام یافت و موسوی گرمارودی یکی از شاگردان وی، بعدها مسیر او را ادامه داد و به درجه ای درخور رسید. در این پایان نامه کوشیده شده است موسیقی اشعار سنّتی و نیمایی و سپید شـاملو و موسوی گرماردی با مثال مورد مقایسه قرارگیرد تا برتری های هرکدام نسبت به دیگری مشخّص شود و تفاوت ها و شباهت های آن ها بر اساس اصول و ضوابط اشعار فارسی تبیین گردد.