نام پژوهشگر: مرضیه محمدی نیا

بررسی و تبیین اصول و روشهای پرورش حس خدا دوستی در کودکان مقطع ابتدایی از منظر اسلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  مرضیه محمدی نیا   عزت خادمی

هر کودکی بنا به سنت الهی ،خدا دوست و پرستنده او آفریده شده است . او به حکم فطرت الهی به خدا گرایش دارد و او را می شناسد.یکی از کارکردهای دین نیز این است که با آموزه های خود کودک را به خدا نزدیک تر کند و این استعداد بالقوه و قابل انعطاف را در درون او شکوفا سازد، تا در نهایت راه سعادت را پیموده و به سر منزل مقصود که همان عبد صالح است، برسد. محقق با علم به این حقایق و با هدف بررسی و تبیین اصول و روشهای پرورش حس خدا دوستی در کودکان مقطع ابتدایی از منظر اسلام،این تحقیق را ارائه می دهد. پژوهشگر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای ، مفهوم خدا دوستی را از دو منظر، مورد بررسی قرار می دهد. از منظر درونی ، دو مولفه و شاخص اصلی( علم حضوری و گرایش و علاقه فطری به خدا ) مورد بررسی قرار می گیرد. طبق آیات و روایات این دو شاخص در همه انسانها و از جمله کودکان وجود دارد . از منظر بیرونی نیز از دو مولفه ( شناخت صفات خدا و یاد خدا) بحث به میان می آید. این دو عنصر توأمان با هم موجب افزایش علاقه کودک به خدا می شود. با توجه به واقع شدن کودک در دوره عملیات عینی و رشد مذهبی واقع گرا، شناسایی و توجه به صفات خدا از طریق توجه به محسوسات و دریافتهای عقلانی (طبق آموزه های دین اسلام پایگاه تعقل و بصیرت ،قلب است)صورت می گیرد. از جمله منابعی که در معرفی شناخت خدا دخیل هستند،توجه به طبیعت، قصه های قرآنی می باشد. استفاده از استدلال های ساده ، محتوای برنامه درسی و رادیو-تلویزیون ،نیز در حکم ابزار خداشناسی و پرورش حس خدا دوستی در کودکان می باشند. مفهوم خدا دوستی در کودکان مصداقهای گوناگونی دارد ، مانند: کمک به زدوده شدن تفکرات خام و مادی انگارانه در مورد خدا ، حب پیامبر(ص) و اهل بیت (ع)و پیروی از آنها ، تشکر و قدردانی از خدا و متخلق شدن به اخلاق نیکو و صفات خدایی. مفهوم خدا دوستی فطری (درونی) پایه و مبنای خدا دوستی به لحاظ عینی و پدیداری (بیرونی) است و مصادیق خدا دوستی در کودکان نیز با توجه به وجه عینی آن، در نظر گرفته می شوند. بنابراین هر یک مقدمه دیگریست . این موارد،به مثابه ی مواد و برنامه های تربیت دینی کودکان است. اما فضای حاکم بر این برنامه ها را، همان اصول که قواعد و راهنمای عمل هستند، مشخص می کنند. این اصول و متعاقب آن روشهای ذکر شده ، با توجه به تعالیم دین اسلام ، روان شناسی کودک ، فلسفه اسلامی، و نظرات مربیان تعلیم و تربیت طراحی گردیده است . این اصول به دو دسته ،تقسیم می شوند. اصول دسته اول از لحاظ شأن و رتبه در سطح بالاتری هستند که عبارتند از : اصل خداجوئی فطری و اصل استمداد و توکل به خدا. این دو رابطه ی طولی بنده با پروردگار محسوب می شوند. اصول دسته دوم عبارتند از : اصل رحمت و مهرورزی ، اصل زیبایی شناسی ، اصل تربیت فرحناک ،اصل فعالیت متربی ، اصل تدرج و تمکن در تربیت دینی ، اصل جذب و تطابق ، اصل توجه به تجربه های فردی در تربیت دینی که همگی تحت الشعاع این دو اصل هستند و می توانند رابطه وجودی و اُنس انسان (کودک) با پروردگار را تقویت کنند. مربی نیز باید این اصول و روشها را به صورت تلفیقی مدنظر قرار دهد تا نتیجه تربیتی مطلوب حاصل گردد.