نام پژوهشگر: گونا احمدی

پایش پدیده گرد و غبار در منطقه غرب ای ایران با استفاده از روش های آماری و پردازش تصاویر ماهواره ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  گونا احمدی   علی محمد خورشید دوست

یکی از مخاطرات طبیعی، طوفان های گرد و خاک و شن و ماسه است که همواره در نواحی غربی ایران مشکلات زیادی ایجاد می کند و علیرغم اثرات نامطلوب طبیعی و زیست محیطی آن، کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. با توجه به اهمیت این پدیده مهم در سال های اخیر و پیامدهای تغییرات آب و هوایی در بخش های وسیعی از کشور که به عنوان یکی از بحران های مهم زیست محیطی مطرح شده، داده های ساعتی گرد و غبار و دید افقی 27 ایستگاه سینوپتیک، واقع در نیمه غربی ایران طی دوره آماری (1989- 2008) از سازمان هواشناسی کشور دریافت، و توزیع فضایی، فراوانی و تغییرات سالانه پدیده گرد و غبار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ابتدا به منظور ارائه دیدگاه اولیه از اقلیم گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه، تغییرات سال به سال و ماهانه روزهای گرد و غبار با استفاده از نمودار و نقشه مورد تحلیل قرار گرفته و مشخص گردید که غرب ایران از لحاظ تعداد روزهای همراه با گرد و غبار منطقه همگنی نبوده و تعداد روزهای گرد و غباری سالانه از شمال به سمت جنوب افزایش می یابد. سپس بر اساس روش های آماری ناپارامتریک من-کندال و sen’s estimator به بررسی روند وقوع این پدیده مهم اقلیمی پرداخته شد. نتایج روند خاصی را بر تعداد روز غبارآلود منطقه مورد مطالعه نشان نمی داد، لذا دلیلی بر وجود روند بصورت منطقه ای وجود ندارد و روندهای حادث شده را می توان بصورت نقطه ای و به ایستگاه های دارای روند نسبت داد. ویژگی های مکانی و زمانی پدیده گرد و غبار در غرب ایران با استفاده از تحلیل خوشه ای تعداد روزهای همراه با گرد و غبار در این منطقه مورد مطالعه قرار گرفت. ایستگاه های داخل هر خوشه (منطقه)، رفتار زمانی متفاوتی نسبت به ایستگاه های خارج از این خوشه داشتند. نتایج نشان داد که سال 2008 در کل دوره مورد مطالعه دارای بیشترین روز غبارآلود در میان کل ایستگاه های سینوپتیک مورد مطالعه بوده است. با استفاده از داده های دورسنجی و تصاویر ماهواره aqua سنجنده مودیس، دامنه اثر پدیده گرد و غبار با استفاده از شاخص نرمال شده تفاضل غبار در 4 روز اول جولای 2008 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که تصاویر ماهواره ای modis پتانسیل لازم را برای پایش تغییرات پدیده گرد و غبار در طول دوره آماری مورد مطالعه دارا می باشد.

تحلیل پل های مرکب و کالیبراسیون مدل اجزا محدود؛ "مطالعات موردی بر روی پل قلعه مرغی شهر تهران"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده مهندسی 1388
  گونا احمدی   فریدون رضایی

هدف از انجام این تحقیق استفاده از نتایج آزمایش های بارگذاری میدانی پل قلعه مرغی شهر تهران جهت کالیبراسیون مدل اجزا محدود آن می باشد. این پل با هدف بررسی علل ارتعاشات نامطلوب، تشخیص مشکلات پل، عیب یابی و مشخص نمودن دلایل لرزش ساختمان های اطراف به دلیل عبور وسائل نقلیه از روی پل، پس از نصب ابزار دقیق تحت آزمایش بارگذاری قرار گرفت. جهت بررسی کامل رفتار پل و رفع ارتعاش آن می بایست مدلی از پل ساخته می شد. جهت ایجاد مدل بهینه و واقعی نیازمند کالیبراسیون مدل با توجه به نتایج آزمایش ها می باشیم. کالیبراسیون شامل تعیین پارامترهای ناشناخته و نامعلوم مدل بر اساس مقایسه نتایج و داده های حاصل از آزمایش بارگذاری با داده های حاصل از مدل اجزا محدود و تعدیل این پارامتر ها تا زمانیکه اختلاف بین داده های آزمایش و مدل تحلیلی مینیمم شود، می باشد. هدف از کالیبراسیون به دست آوردن مدلی صحیح از پل موردنظر می باشد که بتوان با استفاده از آن پاسخ سازه را تحت اثر هرگونه بارگذاری دیگری به ویژه بارهای طراحی، کامیون های استاندارد و زلزله مشاهده و پیشگویی نمود. در این تحقیق ابتدا مدل اجزا محدود کاملی از پل ساخته شد و بارگذاری های استاتیک مطابق آزمایش های میدانی بر روی آن اعمال شد. پس از آنالیزهای اولیه بر روی مدل پل، پارامترهایی که ممکن بود در نتایج تاثیرگذار باشند مورد بررسی قرار گرفتند و دیده شد پارامترهایی که بیشترین تاثیر را در نتایج حاصل از مدل دارند، سختی خمشی تکیه گاه ها، نحوه اتصال المان های عرضی به شاهتیرها و فاصله المان های عرضی می باشند، که این عوامل نشان می دهند که سختی عرشه بیش از مقدار واقعی آن در مدل اولیه می باشد. پس از شناسایی این عوامل سعی شد با ایجاد تغییر در آنها مدل در راستای شبیه سازی دقیق با سازه واقعی کالیبره شود به طوری که مقادیر تغییرمکان ها و فرکانس های ارتعاش مدل و پل واقعی بیشترین تطابق و نزدیکی را داشته باشند. سپس مدل کالیبره شده تحت یک آزمایش بارگذاری دیگر قرار گرفت و مشاهده شد نتایج تغییرمکان ها و فرکانس های ارتعاش حاصل از مدل و سازه واقعی همخوانی بسیار خوبی با هم دارند. دیده شد کوچک شدن فاصله بین المان های عرضی عملکرد دال را در توزیع بار، بهتر و واقعی تر نشان می دهد و مدول الاستیسیته بتن عرشه نقشی در کالیبره کردن مدل این پل ندارد. همچنین محل اتصال شاهتیرها به المان های عرضی که در ابتدا به صورت گیردار مدل شده بود، در مدل نهایی به صورت ناحیه صلب در نظر گرفته شد و در نهایت عوامل ایجاد کننده ارتعاشات در پل قلعه مرغی نزدیک بودن فرکانس پل با فرکانس طبیعی برخی کامیون ها و وسائل نقلیه عبوری از روی پل، وجود ناهمواری در سطح عرشه و نزدیک بودن فرکانس غالب ارتعاش پل به فرکانس طبیعی ارتعاش ساختمان های مجاور تشخیص داده شد.