نام پژوهشگر: علی داودی
علی داودی رضا شکرانی
گرایش به جمع یکی از نیازهای بشری می باشد و انسانها برای برآوردن حاجات خویش نیاز به دیگران دارند. جمع گرایی ترجیح هر عملی به طور جمعی، یعنی عملی که در حیطه ی رابطه من و دیگری است، می باشد. جمع گرایی یا گرایش به جمع، یکی از مباحثی است که در متون دینی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و از بنیادی ترین مباحث اندیشه اسلامی به شمار می رود. بر فرهنگ اسلام روح جمع گرایی مثبت حاکم است و این در جای جای آیات قرآن به چشم می خورد. در فرهنگ روایات نیز در بیان ارزش و جایگاه رفتارهایی که خیررسانی به جمع و دیگران را در بردارد آثار و پاداش بسیاری بیان شده است به گونه ای که پر ارجترین عملها در امر منفعت و خیر رسانی به جمع و جامعه بیان شده است. در این رساله نقش جمع گرایی در تکامل انسانی از منظر امام باقر (ع) برّرسی می گردد. بدین منظور تمام روایات امام باقر (ع) که در مسند الامام الباقر (ع) آمده است مطالعه و روایات دال بر جمع گرائی از آن استخراج گردید سپس مجموعه روایات که بالغ بر 1400 روایت می باشد در ذیل عناوین مختلف جمع گرائی دسته بندی و در مرحله ی بعد با برّرسی روایات، ذیل هر عنوان به دسته بندی آن به زیر مجموعه های مختلف پرداخته شده و سعی بر آن است که مباحث با بیان خود امام (ع) تبیین شود. در مواردی که از امام (ع) روایتی در موضوعی به تکرار آمده یک روایت نقل و به سایر روایات ارجاع داده شده است.
بهتاش هاشمی سالانقوچ علی داودی
در این پژوهش، در دو بخش به بررسی حساسیت فولاد زنگ نزن دوفازی 2205 پرداخته شده است. در بخش اول، محلول جدیدی جهت اندازه گیری درجه ی حساسیت فولاد مذکور ارائه شده است. برای این منظور، سه نمونه از فولاد مورد نظر با درجه ی حساسیت های مختلف تهیه شده و با استفاده از روش های الکتروشیمیایی موجود، درجه ی حساسیت آن ها در محلول ارائه شده در منابع و محلول جدید ارائه شده در پژوهش حاضر، اندازه گیری و مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان دادند که قدرت تفکیک محلول جدید، نزدیک به دو برابر قدرت تفکیک محلول ارائه شده ی پیشین می باشد. در بخش دوم، با توجه به محدودیت های روش های میکروسکوپی معمول مانند میکروسکوپ های نوری، sem، tem و ...، و همچنین از طرفی قابلیت ها و مزیت های میکروسکوپی نیروی اتمی afm در کاربرد و تهیه تصاویر سه بعدی، سعی شده است که خوردگی موضعی و حساسیت ایجاد شده در مرزهای بین فازی فولاد زنگ نزن دوفازی 2205 با استفاده از afm مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. لذا، دو نمونه از فولاد مذکور، در شرایطی که یک نمونه از آن ها به عنوان نمونه ی حساس نشده، حساسیت آن بسیار ناچیز و در عمل قابل صرفنظر بوده و نمونه ی دیگر که به شدت حساس شده بود با استفاده از میکروسکوپ مورد نظر تحت بررسی های سطحی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که می توان با استفاده از این میکروسکوپ، نه تنها محل خوردگی های مرزی ایجاد شده، بلکه خصوصیات آنها از قبیل عمق، وسعت و شکل شیارهای ایجاد شده در محل آن ها، به همراه تصاویر سه بعدی مطلوب از آن ها، را مشاهده و تعیین نمود. به گونه ای که می توان آن را به عنوان روشی نسبتاً جدید و قابل اعتماد در تشخیص و تعیین خوردگی های موضعی نیز مورد استفاده قرار داد.
علی داودی عصمت اسماعیلی
تاریخ زندگی بشر هیچ وقت از جنگ و خونریزی، فارغ نبوده و جنگ و تهیه ابزار جنگی از مشغله های اصلی حیات انسان بوده است. به همین نسبت صلح نیز یکی از مضامین اساسی فرهنگها بوده است. متفکرین، مصلحان, فیلسوفان و به خصوص شاعران درباره صلح سخنها گفته-اند. شعر ایران نیز با نمونه های پرشمار و متنوع، گواه بر این مدعا است که شاعران از بیداد و ویرانگری جنگ نالیده اند. شعرجنگ حتی قبل از آغاز دوران جنگ تحمیلی، نوع شناخته بود. اما شعر "ضدجنگ" نوع تازه ای است. عموما در کشورهایی که جنگ را تجربه کردها ند، در زمینه شعر "ضدجنگ" فعالیتهایی صورت گرفته است؛ اما در ایران تعداد معدودی شعر "ضدجنگ" سروده شده است. تحولات اجتماعی و فرهنگی بعد از جنگ، شاعران را به سمت تجربه های جدیدی سوق داد. در این میان شعرجنگ نیز دست خوش جریانها شده و همصدایی دوران جنگ میدان را برای حضور چندصدایی شعر"ضدجنگ" خالی کرد. جنگ از منظر مصیبت، طبیعتا تصویر هولناکی است که سنخیتی با تغزلهای حماسی شعردفاع مقدس ندارد. از سویی "ضدجنگ"، گاه جستجوی لایه های دیگری از جنگ است و از این نظر شعر "ضدجنگ" همان امتداد "شعرجنگ" و شعر "دفاع مقدس" است. هدف اصلی این پژوهش، معرفی نوعی از شعر که تصویرگر وجه خشن و تاریک جنگ است می باشد که اصطلاحا شعر "ضدجنگ" نامیده می-شود. مسائل مطرح در این تحقیق؛ تعریف شعر "ضدجنگ" و زمینه های پیدایش آن، بومی یا وارداتی بودن جریان شعر "ضدجنگ"، ارتباط معنایی و قالبی، تشابه و تفاوت محتوایی شعر"ضدجنگ" با شعرجنگ، و نوع صور خیال"ضدجنگ" است. در متون پژوهشی، فصلی مجزا به نام شعر"ضدجنگ" وجود ندارد. پیشینه و پشتوانه تحقیق، صرفا نمونه شعرهایی از جریانهای گوناگون ادبی است که با بازخوانی و دستهبندی ویژگی های درونمایهای و زبانی آنها، نهایتا به یک نظر کلی سبکشناسانه می رسد.
مجتبی وکیلی ازغندی غلامعلی فرزی
در این پایاننامه تحقیقاتی، از ترپلیمر اکریلیکی متیل متاکریلات، بوتیل اکریلات، اکریلیک اسید بترتیب با در صد وزنی 49/49/2 به عنوان بازدارنده خوردگی فولاد ساده کربنی در محیط های اسیدی مانند محلول 1 مولار اسید کلریدریک و محلول نفتی آزمایشگاهی (برابر استاندارد nace 1d196) استفاده شد. تکنیک های الکتروشیمیایی پلاریزاسیون با پتانسیل متغییر و طیف نگاری امپدانس و متالوگرافی سطح برای بررسی رفتار بازدارندگی خوردگی این ترپلیمر استفاده شد. تکنیک های الکتروشیمایی بازده بازدارندگی خوردگی 95% را در غلظت 8/0 میلی مول بر لیتر محلول 1 مولار اسید کلریدریک نشان دادند. نتایج آزمون های الکتروشیمیایی در محلول نفتی کاهش دانسیته جریان خوردگی در حضور بازدارنده در شرایط استاتیکی و دینامیکی را نشان دادند. همچنین بازده بازدارندگی در محلول نفتی در شرایط استاتیکی 71% و در شرایط دینامیکی 90% است که این افزایش بازده به علت تسهیل در رسیدن و جذب بازدارنده و واکنش عامل های احیایی با ترپلیمر در شرایط دینامیکی می باشد. مطالعات متالوگرافی سطح توسط میکروسکوپ نیروی اتمی و نوری کاهش زبری سطح و شدت خوردگی را در حضور بازدارنده نشان می دهند. این بازدارنده با جذب روی نقاط فعال سطح دانسیته خوردگی را کاهش داده و به عنوان بازدانده مختلط آندی و کاتدی شناسایی شد. جذب این بازدارنده در هردو محلول و در شرایط استاتیکی و دینامیکی با پیروی از قواعد لانگمایر از نوع شیمیایی می باشد. در نهایت قوانین شیمی کوانتوم اتم های اکسیژن روی مونومرهای این ترپلیمر را به عنوان نقاط مناسب برای جذب روی سطح نشان دادند.
صالخه هنربخش غلامعلی فرزی
در سالهای اخیر جهت جایگزینی پوششهای تبدیلی ناسازگار با محیط زیست توجه زیادی به کاربرد پلیمرهای رسانا به عنوان پوششهای محافظ در برابر خوردگی بر آلیاژهای آهنی و غیر آهنی شده است. در این پایان نامه تاثیر پوششهای نانو کامپوزیت پلیمر رسانا بر مقاومت به خوردگی آلیاژ برنج 60cu-40zn مورد بررسی قرار گرفت. پلیمرهای رسانای پلی پیرول و پلی آنیلین انتخاب شده و جهت بهبود مکانیزم مقاومت به خوردگی، مقادیر 1-25/0 درصد وزنی نانو لوله کربنی چند جداره به صورت عاملدار شده با گروه عاملی کربوکسیل و غیر عاملدار به پوشش پلیمری اضافه گردید. پوشش دهی نمونه ها توسط روش ولتامتری سیکلی صورت گرفت. تمامی آزمایشات خوردگی در دما و فشار محیط و در محلول خورنده 5/3 درصد وزنی کلرید سدیم انجام شد و جهت بررسی رفتار خوردگی نمونه ها از روش امپدانس الکتروشیمیایی و پلاریزاسیون دینامیکی استفاده گردید. نتایج آزمونهای امپدانس الکتروشیمیایی حاکی از افزایش مقاومت به خوردگی نمونه های پوشش نانو کامپوزیت حاوی نانو لوله عاملدار شده در مقایسه با نمونه پوشش حاوی نانو لوله معمولی بود. همچنین نتایج آزمون پلاریزاسیون، بیانگر کاهش دانسیته جریان خوردگی و کاهش دانسیته جریان متوسط روئینگی نمونه های دارای پوشش نانو کامپوزیت محتوی نانو لوله بود. علاوه بر این، در حضور نانو لوله عاملدار شده به واسطه تغییر نفوذ انتخابی(permselectivity) پوشش از حالت انتخاب آنیونی به انتخاب کاتیونی میزان مقاومت به خوردگی نمونه ها تغییر چشمگیری داشت. با افزایش درصد نانولوله کربنی، مقاومت به خوردگی نمونه برنجی افزایش یافت بطوریکه بیشترین مقاومت به خوردگی در نمونه های دارای پوشش نانو کامپوزیت محتوی یک درصد وزنی نانو لوله مشاهده گردید. مقاومت به خوردگی نمونه های دارای پوشش نانوکامپوزیت پلی پیرول در تمامی حالات از مقاومت به خوردگی نمونه های دارای پوشش نانو کامپوزیت پلی آنیلین بیشتر بود که به نظر می رسد با توجه به رسانایی ذاتی بالاتر این پلیمر و قابلیت اکسیداتیو آن قابل توجیه باشد.
ابراهیم اسکندری سید مصطفی موسوی زاده
کاربرد آلیاژهای منیزیم با وجود خواص منحصر بفردشان در صنعت بدلیل رفتار خوردگی ضعیف محدود می باشد. فرآوری همزن اصطکاکی از جمله تکنیک های نوین در اصلاح میکروساختار می باشد که می تواند سبب بهبود خواص مکانیکی و مقاومت به خوردگی آلیاژها شود. از این رو در پژوهش حاضر اثر فرایند فرآوری بر میکروساختار و خواص خوردگی آلیاژ az31، با بکاربردن محدوده وسیعی از پارامترهای فرآوری مورد بررسی قرار گرفت. میکروساختار نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ نیروی اتمی مطالعه شد و سختی ناحیه فرآوری شده با میکروسختی سنج ویکرز اندازه گیری شد. همچنین بمنظور بررسی رفتار خوردگی، آزمون های پتانسیل مدار باز، پلاریزاسیون پتانسیو داینامیکی، امپدانس الکتروشیمیایی و اندازه گیری پتانسیل سطح(skpfm) انجام شد. مشاهدات میکروساختاری نشان داد که سطح مقطع ناحیه فرآوری شده شامل نواحی میکروساختاری متفاوت است که اثر توزیع دمایی و میزان کرنش در بوجود آمدن این نواحی مورد بررسی قرار گرفته شد. میکروساختار ناحیه فرآوری شده شامل دانه های تبلور یافته هم محور است که اندازه دانه ها تحت تاثیر پارامترهای فرآوری می باشد. در پژوهش حاضر اندازه دانه های ناحیه فرآوری با تغییر پارامترها در محدوده بین تقریباً یک پنجم فلز پایه تا اندازه دانه تقریباً برابر با فلز پایه متغییر بوده است. اثر پارامترهای فرآوری با توجه به میزان گرمای ورودی و نرخ کرنش که بطور همزمان در ناحیه فرآوری صورت می پذیرد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و ارتباط آن با پارامتر زنر-هولمن بیان شد. نتایج نشان داد که افزایش سرعت چرخش و کاهش سرعت حرکت طولی سبب افزایش دما و کاهش سرعت سرمایش شده و موجب رشد دانه های متبلور و تغییرات میزان سختی شده است. از این رو برای بدست آوردن شرایط میکروساختاری مناسب کنترل دقیق پارامترها ضروری می باشد. بررسی های خوردگی نشان داده که بطور کلی فرایند فرآوری سبب بهبود خواص خوردگی آلیاژ شده است. مقاومت به خوردگی نمونه های فرآوری با پارامترهای مختلف متفاوت بوده است. نمونه فرآوری شده با سرعت چرخش 630rpm و سرعت حرکت طولی630mm/min مقاومت به خوردگی بیش از دو برابر فلز پایه از خود نشان داده است. نتایج نشان داد که افزایش مقاومت به خوردگی مربوط به همگن شدن و ریز شدن اندازه دانه در نمونه های فرآوری می باشد. اندازه دانه ریز سبب بهبود عملکرد فیلم پسیو و افزایش مقاومت به خوردگی می شود. همچنین نتایج حاصل از اندازه گیری پتانسیل سطح و غوطه وری نشان داد که فازهای بین فلزی در میکروساختار بدلیل پتانسیل خوردگی بالاتر در زمینه منیزیم نقش کاتد را ایفا کرده و می توانند مناطق ترجیحی برای شروع خوردگی باشند.
مهرداد ضیاء حسین پور علی داودی
در این پژوهش روش امپدانس الکتروشیمیایی برای نخستین بار جهت تعیین دمای بحرانی حفره دار شدن فولاد دوفازی فریتی-آستنیتی 2205 (dss2205) و فولاد آستنیتی 20cr-28ni در محلول اسیدی 6 درصد وزنی کلراید آهن مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا نمونه های مورد استفاده به منظور همگن سازی ساختار به مدت 45 دقیقه به ترتیب در دمای 1050 و 1100 درجه سانتیگراد آنیل انحلالی گردیدند. سپس دمای بحرانی حفره دار شدن توسط آزمون هایastm g48 و امپدانس الکتروشیمیایی در محلول اسیدی کلراید آهن تعیین شد. همچنین جهت کسب اطمینان بیشتر از صحت نتایج، روش های آمپرسنج با مقاومت صفر در محلول اسیدی کلراید آهن و آزمون های پلاریزاسیون پیوسته و پلاریزاسیون ثابت در محلول شبیه سازی شده با غلظت یون کلراید و ph مشابه محلول کلراید آهن نیز جهت تعیین دمای بحرانی حفره دار شدن استفاده گردیدند. بر اساس نتایج دمای بحرانی حفره دار شدن در محلول اسیدی کلراید آهن به کمک روش های astm g48، آمپرسنج با مقاومت صفر و امپدانس الکتروشیمیایی برای فولاد دوفازی 2205 به ترتیب برابر 40، 44 و 40-45 درجه سانتیگراد و برای فولاد آستنیتی 20cr-28ni به ترتیب برابر با 40، 36 و 35-40 درجه سانتیگراد می باشد. در روش امپدانس الکتروشیمیایی کاهش قابل توجه مقاومت انتقال بار به کمتر از 1 کیلو اهم به دلیل تشکیل حفرات پایدار به عنوان معیار تعیین دمای بحرانی حفره دار شدن انتخاب گردید. علاوه بر این دمای بحرانی حفره دار شدن با روش های پلاریزاسیون ثابت و پلاریزاسیون پیوسته در محلول شبیه سازی شده برای فولاد دوفازی 2205 به ترتیب 49 و 40-45 درجه سانتیگراد و برای فولاد آستنیتی 38 و 35-40 درجه سانتیگراد می باشد. این نتایج هماهنگی قابل قبول مابین دماهای تعیین شده از طریق روش جدید با سایر روش ها را نشان می دهد. بنابراین روش امپدانس الکتروشیمیایی با قابلیت تعیین دمای حفره دار شدن در زمان کوتاهتر و به صورت کمی و با دقت کافی به عنوان جایگزینی مناسب برای روش astm g48 در تعیین دمای بحرانی حفره دار شدن فولادهای زنگ نزن به کار گرفته شود.
علی نقی احمدی غلامعلی فرزی
در این پژوهش از سریم نیترات به عنوان عامل ترمیم کننده ی پوشش درون میکروکپسول های پلی اوره فرمالدهید (puf) استفاده شد. سنتز میکروکپسول ها به روش پلیمریزاسیون دو مرحله ای صورت گرفت. برای اطمینان از وجود سریم نیترات درون میکروکپسول ها، آنالیز ftir و tga انجام شد. به منظور بررسی دقیق اثرات سریم نیترات، پوشش هایی با 5/2، 5 و w.t%10 از میکروکپسول های توخالی و حاوی سریم نیترات آماده گردید، و بر روی فولاد ساده ی کربنی اعمال شد. رفتار مقاومت به خوردگی پوشش ها با استفاده از تکنیک طیف-نگاری امپدانس الکتروشیمیایی (eis) در محلول الکترولیت nacl با دو غلظت 05/0 و m 6/0 مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داد که دو عامل بطور همزمان بر مقاومت به خوردگی پوشش ها تأثیر می گذارند. عامل اول درصد وزنی میکروکپسول ها می باشد، که با افزایش آن، تعداد خلل و فرج بوجود آمده در فصل مشترک رزین و میکروکپسول افزایش یافته، و بنابراین مسیر عبور الکترولیت به درون پوشش فراهم می شود. عامل دوم مقدار سریم نیترات می باشد که باید بر اساس غلظت محلول الکترولیت، مقدار بهینه ای برای آن در نظر گرفته شود. پوشش هایی که دارای 5/2 و w.t%10 میکروکپسول حاوی سریم نیترات می باشند، به ترتیب در محلول با غلظت m05/0 (در طی 30 روز غوطه وری) و m 6/0 (در طی 7 روز غوطه وری) مقاومت کل امپدانس 109×85/6 و ohm.cm2 107×68/5 را از خود نشان دادند. این مقدار مقاومت کل نمایانگر بهترین عملکرد در بین سایر پوشش ها می باشد. حضور یون های ce+3 و ce+4 در محلول الکترولیت، باعث رسوب اکسید و هیدروکسید سریم در مناطق کاتدی شده و از وقوع واکنش های خوردگی جلوگیری به عمل می آورد. علاوه بر این حضور این رسوبات منجر به پرشدن و ترمیم ناحیه ی آسیب دیده می گردد.
عباس عباسیان علی داودی
در این پایان نامه اثر میکروساختار آلیاژ برنز آلومینیوم نیکل (c95500) روی فعل و انفعالات سطح و رفتار خوردگی آن در محلول 3.5% nacl با استفاده از تست های الکتروشیمیایی ac و dc بررسی شده است. آلیاژ در سیکل های متفاوتی به پیشنهاد شرکت طوس دریای مشهد شامل کوئینچ، نرماله، پیرسازی عملیات حرارتی شدند. میکروساختار نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ نوری (om) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که افزایش فاز ꞌβ و کاهش y2 (یا ὃ) در نمونه کوئینچ شده منجر به افزایش مقاومت به خوردگی و کاهش فعالیت سطح شده است که دلیل آن تشکیل لایه محافظ از اکسیدها و هیدروکسی کلرید ها با چسبندگی عالی، ضخامت بالا و تخلخل مناسب که در تست های امپدانس خود را بهتر نشان می دهند و هم چنین کاهش مکان های تشکیل خوردگی انتخابی نیز از موارد دیگر است. نتایج تست lpr نشان داد که نمونه های پیرسازی شده دارای بدترین مقاومت به خوردگی هستند. تست های پلاریزاسیون اثبات می کند که با افزایش زمان غوطه وری و تشکیل لایه محافظ، به این کاهش فعالیت کاتدی که خود تحت کنترل نفوذ اکسیژن است و هم چنین افزایش مقاومت به خوردگی کمک می کند. منحنی های پلاریزاسیون نشان دادند که رفتار پلاریزاسیون آندی برای همه نمونه ها تقریباً ثابت است که می تواند به این علت باشد که رفتار نمونه های عملیات حرارتی شده تحت کنترل اکتیواسیون نیست و رفتار متفاوت پلاریزاسیون کاتدی اثبات کرد که آلیاژ تحت کنترل نفوذ است و همین موضوع عامل افزایش یا کاهش مقاومت به خوردگی شده است. امپدانس در پتانسیل خوردگی (ocp) نشان داد که با افزایش زمان غوطه وری و تشکیل لایه محافظ ضخیم به این افزایش مقاومت به خوردگی کمک شده است. نمونه e که حاصل از عملیات حرارتی کوئینچ است دارای بهترین مقاومت به خوردگی است که علت آن تشکیل لایه ضخیم در زمان های غوطه وری طولانی (72 ساعت) و هم چنین تشکیل لایه دوبل با ضخامت و زبری خوب که مزید بر علت شده و مقاومت به خوردگی بسیار مناسبی را فراهم می کند. در واقع با توجه به فعالیت بالای سطح نمونه e در لحظات اولیه می توان بیان کرد که سطح، نقش یک نوع رفتار حفاظت آندی را در زمان های طولانی تر ایفا می کند.
علی داودی فریبا تابع بردبار
هدف از این پژوهش، بررسی نقش سیستم های اطلاعات مدیریت با پنج بعد در بهبود بهره وری در شرکت برق منطقه ای فارس بود. جامعه آماری شامل کلیه ی مدیران و کارشناسانی بود که در شرکت برق منطقه ای فارس به نحوی با سیستم های اطلاعات مدیریت در ارتباط بودند. بنابراین پرسشنامه های بهره وری و سیستم های اطلاعات مدیریت میان 140 نفر از آنها توزیع گردید و پس از تکمیل پرسشنامه ها برای تجزیه و تحلیل، داده های گردآوری شده وارد نرم افزار spss گردید و تحلیل یافته ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که هر چه از سیستم های اطلاعات مدیریت استفاده شود بهره وری نیز افزایش می یابد و این ارتباط از طریق ضریب همبستگی پیرسون) 628/0r= (بود. همچنین از میان ابعاد سیستم های اطلاعات مدیریت به ترتیب افزایش دقت و صحت اطلاعات، افزایش سرعت پردازش و کنترل، افزایش سرعت ذخیره و بازیابی اطلاعات، کاهش هزینه های سازمانی، بهبود ارتباطات و حفظ امنیت سهم معناداری در پیش بینی بهره وری کارکنان شرکت برق منطقه ای فارس داشته اند. در کل نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت توجه به سیستم های اطلاعات مدیریت در افزایش بهره وری است. کلید واژگان: بهبود بهره وری، سیستم های اطلاعات مدیریت(mis)، فن آوری اطلاعات.
حسنعلی ابوالحسنی غلامعلی فرزی
در این پژوهش دو پوشش بر پایه¬ رزین اپوکسی و کوپلیمرهای اکریلیکی پایه آب و با 20% وزنی رنگدانه¬های مختلف تهیه شد و به منظور بررسی رفتار آن¬ها بر روی ورق گالوانیزه اعمال گردید و سپس با انجام آزمون-های خوردگی، چسبندگی و ضربه رفتار آن¬ها مورد بررسی قرار گرفت. رفتار مقاومت به خوردگی پوشش¬ها با استفاده از تکنیک طیف نگاری الکتروشیمیایی (eis) در محلول الکترولیت nacl با غلظت 05/0 مولار ارزیابی شد. نتایج آزمون خوردگی نشان داد که دو عامل نوع رزین و رنگدانه به طور همزمان بر مقاومت به خوردگی پوشش¬ها تاثیر می¬گذارد. در پوشش¬های اپوکسی و اکریلیکی پایه آب، پوشش حاوی رنگدانه روی بیشرین مقاومت به خوردگی را از خود نشان داد. در آزمون ضربه پوشش¬های اپوکسی در اثر نیروی وارده دچار تخریب شدند و کاملا از زیرآیند جدا گردیدند. در حالی که پوشش¬های آکریلیکی پایه آب بدلیل خاصیت انعطاف پذیری بالا، دچار ترک¬های بسیار ریز و اندک شدند. در آزمون چسبندگی، پوشش اپوکسی خالص بالاترین چسبندگی را از خود نشان داد و چسبندگی سایر پوشش¬ها یکسان بود.
علی رضا مظفری نیک علی داودی
فولاد زنگ نزن 17-7 ph، نوعی فولاد رسوب سخت شونده نیمه آستنیتی می باشد که کاربردهای ویژه ای در صنایع مختلف مانند هوافضا و نظامی دارد. مزیت این فولاد در این است که با انجام عملیات ساده پیرسازی، سختی آن افزایش می یابد. پیرسازی این نوع فولادها در دمایی بین 480 تا 640 درجه سانتی گراد انجام می شود. در این تحقیق تأثیر فرایند پیرسازی بر رفتار خوردگی موضعی این فولاد در دماهای 480،565 و640 درجه سانتی-گراد. مورد بررسی قرار گرفت. مشاهدات نشان داد که با افزایش دمای عملیات پیرسازی از 480 درجه سانتی گراد تا دمای 565 درجه سانتی-گراد،پتانسیل حفره دار شدن فولاد کاهش می یابد درصورتی که بعد از این دما شاهد افزایش پتانسیل حفره دار شدن هستیم. دلیل این امر تشکیل نواحی خالی از کروم در حین فرایند پیرسازی است که به عنوان مکان های مرجح جوانه زنی عمل می کنند. فرایند پیرسازی تا دماهای 565 درجه سانتی گراد موجب افزایش درجه حساس شدن فولاد می شود در این دما شاهد کمترین میزان پتانسیل حفره دار شدن هستیم. درحالی که با افزایش دما تا 640 درجه سانتی گراد به دلیل رخ دادن پدیده خودترمیمی عناصر آلیاژی به زمینه پس زده می شوند و خواص خوردگی موضعی بهبود می یابد. بنابراین درجه حساس شدن با پتانسیل حفره دار شدن رابطه معکوس دارد. همچنین مشاهدات نشان داد که تأثیر فرایند پیرسازی بر تشکیل حفره های شبه پایدار این فولاد ناچیز است.
علی قائمی علی داودی
در این پژوهش تأثیر نوردسرد بر رفتار خوردگی حفره ای فولاد زنگ نزن دوپلکس x22h5t در محیط سدیم کلراید بررسی شده است. با استفاده از میکروسکوپ های نوری و الکترونی روبشی، ریزساختار نمونه ها بررسی شد. مقاومت به خوردگی حفره ای سایر نمونه ها، با انجام آزمایش های پتانسیوداینامیک و پتانسیواستاتیک در محلول 5/3% سدیم کلراید و در دمای محیط بررسی شد. ریزساختار فولاد در شرایط انحلال سازی شامل زمینه ی فریتی به همراه فاز جزیره ای آستنیتی بود.تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی حضور فاز مارتنزیت و ایجاد فصل مشترک ناقص فاز آستنیت با مارتنزیت و شکست در فصل مشترک آخال ها و زمینه ی نمونه های نورد شده را به عنوان مکان های مرجح حفره دار شدن، نشان داد. با افزایش درصد نوردسرد، بیشینه ی سختی نمونه ها و شدت جریان، طول عمر، شعاع، حاصل ضرب پایداری و فرکانس وقوع حفرات ناپایدار، افزایش یافت. برآیند نتایج آماری آزمون پتانسیواستاتیک و پتانسیوداینامیک، نشان داد که فولاد در حالت انحلال سازی شده دارای پتانسیل حفره دار شدن بیشتری در مقایسه با سایر نمونه های نوردسرد شده است؛ درحالی که درصد کاهش ضخامت بر روی پتانسیل حفره دار شدن بدون تأثیر است و میزان کاهش پتانسیل حفره دار شدن، تقریباً در تمام درصدهای کاهش ضخامت یکسان می باشد.
میثم دژکام علی داودی
در این تحقیق تأثیر کار سرد بر حساسیت به خوردگی بین دانه ای فولاد زنگ نزن دو فازی بررسی شد. فولاد دوفازی کارگرم تولید شده در شرکت فولاد اسفراین با حدود 22% کروم به عنوان نمونه ی کاری مورد استفاده قرار گرفت.فولاد کاری ابتدا در دمای 1050 درجه ی سانتی گراد و به مدت 30 دقیقه به منظور یکنواخت سازی ترکیب , حل شدن ترکیبات اضافی ایجاد شده در فرایند تولید و رسیدن به مطلوب ترین نسبت آستنیت به فریت برای این فولاد یعنی 30 به 70 , محلول سازی شدند و سپس نمونه ها به میزان 20%, 40%, 60% و 80% تحت کار سرد (کاهش ضخامت ) قرار گرفتند. از هر نمونه ی کار سرد شده 2 نمونه در ابعاد 5mm*5mm توسط وایرکات بریده شد و در 2 گروه 5 تایی شامل نمونه های , (کار نشده , 20%, 40%, 60% و 80% ) در دماهای 650 و 850 درجه ی سانتی گراد به مدت 40 دقیقه پیرسازی هم دما شدند.تغییرات ریزساختاری به وسیله ی میکروسکوپ های نوری (om ) و الکترونی روبشی ( sem) بررسی شدند.در این تحقیق از روش دوباره فعال سازی پتانسیو داینامیک الکتروشیمیایی دو حلقه ای (dlepr ) به منظور به دست آوردن درجه ی حساسیت (dos ) به خوردگی بین دانه ای استفاده شد. درجه ی حساسیت به وسیله ی محاسبه ی نسبت بیشترین چگالی جریان تولید شده در اسکن برگشتی به بیشترین چگالی جریان فعال سازی (ir/ia * 100 )اندازه گیری شد. این نسبت برای نمونه های پیرسازی شده ی هم دما در دمای 650 درجه ی سانتی گراد از حدود 67% برای نمونه ی کار نشده به حدود 45% برای نمونه ی با 80% کار سرد کاهش یافت ولی برای نمونه های پیرسازی شده ی هم دما در دمای 850 درجه ی سانتی گراد از حدود 80% برای نمونه ی کار نشده به حدود 96% برای نمونه ی 80% کار سرد افزایش یافت که این موضوع در تصاویر میکروسکوپی نیز محسوس بود.با افزایش کار سرد میزان آستنیت موجود در نمونه ها کاهش یافت و از 30% در نمونه ی کار نشده به حدود 5% در نمونه ی با 80% کار سرد رسید. انجام عملیات پیرسازی هم دما به منظور حساس کردن به خوردگی بین دانه ای بر روی نمونه های کار سرد شده ی فولاد دوفازی x22h5t موجب گردید که کربن از نواحی دورتر از مرزدانه نفوذ کند و در اطراف مرزدانه های آستنیت-فریت و فریت-فریت , با ترکیب شدن با کروم , موجب تخلیه ی کروم از نواحی اطراف مرزدانه ها شود و تشکیل رسوبات بین فلزی مختلفی نماید. انجام کار سرد موجب تسریع در نفوذ کروم و کربن می گردد و به فرایند تخلیه ی کروم و تشکیل رسوبات کمک می کند, البته این تأثیر در دمای 650 درجه ی سانتی گراد موجب بهبود مقاومت به خوردگی گردید ولی در دمای 850 درجه ی سانتی گراد موجب شتاب بخشیدن به نفوذ کروم و کربن و تشکیل سریع تر رسوبات بین فلزی مانند ? و کاربید کروم شد و باعث کاهش مقاومت به خوردگی فولاد گردید